کلیپ | نماهنگ زیبا به مناسبت ولادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (علیه السلام)

اشعار ولادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)

شهر حضرت پيمبر

غرق عشق وشوروصفا

خورشيد متولد شده

تو نيمه ی ماه خدا(2)

ازآسمون

ميريزن ستاره ها

گل ياس و رازقی

ليلی تموم مجنونای دنيا اومده به شهر عشق

شده فصل عاشقی(2)

((يابن الحيدر عليه السلام

مددی امام حسن عليه السلام))

اشک شوقی حلقه زده

توچشم علی(عليه السلام)وزهرا(سلام الله عليها)

بچه شده يه گل پسر

کوری چش حسودا(2)

بال ملک

شده فرش راه تو

روی مثل ماه تو

خدای آسمونا هم که توروآفريده محو شده

تو چش سياه تو(2)

((يابن الحيدر عليه السلام

مددی امام حسن عليه السلام))

عکس بقيع رو ميبينم

فکری ميپيچه تو سرم

اشکم خود به خود ميريزه

حيفه که نداری حرم(2)

شيعيانت

می سازن برات حرم

ای خداوند کرم

ايشالله به اين زودی بهم بگن برای ساختن ضريح

به بقيع مسافرم(2)

((يابن الحيدر عليه السلام مددی امام حسن عليه السلام))

شاعر : مجتبی خرسندی

************************

ابری به بارش آمد وباران عشق ریخت

جانی دوباره برتن بی جان عشق ریخت

جبریل آمد و هورب ّ الکریم خواند

آیات محکمات به قرآن عشق ریخت

لایمکن الفرار من العشق  خواند وبعد

درپایه های سست وپریشان عشق ریخت

دستی کشیدبرسرعشق وبه لطف خویش

نظمی به حال بی سروسامان عشق ریخت

با تیشه،ریشه ی ((غم هجران))زد وسپس

((شوق وصال یار))به دامان عشق ریخت

قفل شکسته ی دل ما را کلید شد

آزادی دوباره به زندان عشق ریخت

مژگان خویش را به تماشا کشید وبعد

صد ها هزار رخنه به ایمان عشق ریخت*

از کوثر زلال سر انگشت خود کمی

در خمره های مستی رندان عشق ریخت

در آسمان صبر ، خداوندگار شد

((زیبا ترین ستاره ی دنباله دار شد))**

ای اولین سلاله ی مولا خوش آمدی

خورشید خانواده ی طاها خوش آمدی

بعد از علی(عليه السلام)توسرور ومولای عالمی

ای دومین امام دو دنیا خوش آمدی

ترکیب بند سوم دیوان آبها

زیبا ترین سروده ی دریا خوش آمدی

(   یاایهاالکریم تقبّل دعائنا   )

ذکرقنوت حیدر(عليه السلام)وزهرا(سلام الله عليها)خوش آمدی

(اقصی)و(کعبه)روبه شماسجده می کنند

ای قبله گاه سوم دلها خوش آمدی

یوسف فقط تجلّی یک لحظه ی تو بود

ای عشق واقعی زلیخا خوش آمدی

پیغمبران برای مناجات آمدند

طور کلیم ودیر مسیحا خوش آمدی

((والتّین))که محکمات خدا مدح تو کنند

((انجیر سبز))عالم معنا خوش آمدی

شکر خدا که ما همه فرمانبر توأیم

نوکر اگر شدیم ولی نوکر توأیم

یا ایهالکریم،دلم مبتلای تان

جان تمام عالم هستی فدای تان

آقا من از ازل به شما دل سپرده ام

نذرم نموده مادرم اصلا” برای تان

هدیه به خیر مقدم تان جان می آورم

ناقابل است گرکه بمیرم به پای تان

ای سفره دار،بخشش تو بی نهایت است

صدها هزار حاتم طائی گدای تان

گنجینه لغات کم آورده پیش تو

لفظ(کرم)خجل شده از لطف های تان

آن قدر پیش حضرت حقّی عزیز که

حتی قسم به اسم تو خورده خدای تان

با هر فقیر و رهگذر هم سفره می شوی

جانم فدای این همه لطف وصفای تان

هرگز کسی به ذات شما پی نمی برد

ای انتهای راه خدا ابتدای تان

باد صبا که می گذری از سرای یار

لطفی کن وببر سخن ما برای یار

راهت اگر رسید به کوی امام ما

حتما” به محضرش برسان این پیام ما

بایار ما بگو که نثار تو می شود

روزی هزار بار درود وسلام ما

ما نوکر قدیمی این خانواده ایم

روز الست قرعه در آمد به نام ما

از روز اولی که به تو دلسپرده ایم

دنیای تلخ مثل عسل شد به کام ما

کار گدا ونوکرتان پادشاهی است

بالاتر است از همه عالم مقام ما

آقا قسم به جان خودت که نبود ونیست

جز نوکری درگه تان در مرام ما

توعشقی وبه مدح توحافظ چنین سرود

آن پیر خوش قریحه وشیرین کلام ما

((هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما))***

جبریل آمده ، به لبانش ثنای تو

شعری بخواندازمن وحافظ برای تو

((گر می فروش حاجت رندان روا کند))

درد قدیمی دل ما را دوا کند

((عمری گذشت وتا به امید بشارتی))

مارا به ماجرای خودش آشنا کند

((با این گدا حکایت آن پادشا بگو))

باشد که پادشاه کرم بر گدا کند

((باغ بهشت وسایه ی طوبی وقصر حور))

یک ذره لطف اوست که در حق ّ ما کند

((من ترک خاک بوسی این در نمی کنم))

حتی اگر که خاک ِ مرا کیمیا کند

((بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم))

شاید که کیمیای تو ما را طلا کند

((فردا اگر نه روضه ی رضوان به ما دهند))

مارا بس است گوشه ی چشمی به ما کند

((از نامه ی سیاه نترسم که روز حشر))

مردی کریم آید ومن را صدا کند

از این به بعد لفظ دعا(( یا حسن(عليه السلام) )) شود

ذکر رکوع وسجده ی ما یا حسن (عليه السلام) شود

؛مصرع های دا خل گيومه بند آخر از حضرت حافظ هستند

شاعر : مجتبی خرسندی

************************

باز امشب رویاییه حالم ، من به عشق آقا می بالم

ذکر یا حسن ، یابن الزهرا ، غوغا به پا کرده تو دلم

تو بهتر از جونی ، توی رگ و خونی

آقای کریمی و دردمو می دونی

تویی کس وکارم ، بهت بدهکارم

آقاجون ساده بگم ، خیلی دوسِت دارم

دلم شده باز مُقیم مدینه

سلام آقای کریم مدینه

******

دوباره دل غزل می خونه ، زیر دِین حسن می مونه

خدا می بخشه ماهارو چون ، نیمه ی ماه رمضونه

اسیر چشماتم ، من از گداهاتم

آقاجون یه عمره که گدای دستاتم

دلم اسیر تو ، عبد حقیر تو

صد هزار تا مثل حاتمه فقیر تو

دارم هوای حریم مدینه

سلام آقای کریم مدینه

******

جود و کرمت ضرب المثل ، ذکر تو شیرین تر از عسل

قد و قامتت حیدریه ، علمدار نبرد جمل

منم غلام تو ، اسیر دام تو

زده قلبمو خدا فقط به نام تو

پشت و پناه من ، تویی تو ماه من

همیشه دست تو بوده تکیه گاه من

میاد دوباره شمیم مدینه

سلام آقای کریم مدینه

******

تا تو هستی ما سرفرازیم ، همه جا به شما می نازیم

ایشالّا می رسه یه روز که ، برای تو حرم می سازیم

ایشالّا روزی ما ، با مدد زهرا

می سازیم گنبد و گلدسته برات آقا

بیا عنایت کن ، به ما محبت کن

بیا و قسمت ما یه شب زیارت کن

داره می باره نسیم مدینه

سلام آقای کریم مدینه

************************

ذکر مدامم یا حسن ، اوج مرامم تا حسن

سفره ی لطف و کرامت ، می شه فراهم با حسن

تو همه امید مایی

مظهر جود و سخایی

نیمه ی ماه خدایی ، یا حسن مولا

زدم امشب دل به دریا

حلال تو خونَم آقا

یا حسن جان ، یابن الزهرا ، صاحب دلها

یاحسن ، مولا مولا مولا

******

لطف تو بی حدّ و مرزه ، با عشق تو دل می ارزه

از تو جدایی آقاجون ، محاله حتّی یه لحظه

پای عشقت من اسیرم

دستامو بالا می گیرم

تا بدونی که فقیرم ، عزیز زهرا

آقای لطف و کرامت

دعامونو کن اجابت

یه مدینه یه زیارت ، بشه قسمت ما

یاحسن ، مولا مولا مولا

******

نگاه تو همراهمه ، گدای دستات حاتمه

از کرم و لطفت آقا ، هر چی بگم بازم کمه

باتو دلها سبزِ سبزه

همه دنیا سبز سبزه

دل زهرا سبز سبزه ، چشمه ی برکت

با تو هیچ کس غم نداره

آسمونم بی قراره

امشبی داره می باره ، بارون رحمت

یاحسن ، مولا مولا مولا

شاعر اسماعیل شبرنگ

************************

آمده فصل طراوت ، موسم شادی دلها

نیمه ی ماه خدا و ، میلاد یوسف زهرا

مبارکه ، خنده روی صورت زیبای مولا

مبارکه ، شادی و شور و سرور قلب زهرا

مبارکه جشن میلاد کریم آل طاها

ماگدایان امام حسن هستیم ، سائل نان ِ امام حسن هستیم

دین و ایمانم ، حسن حسن جانم

******

عیان به گلشن عصمت ، جلوه ی حیّ جلی بود

مصحف رحمت و رأفت ، به روی دست علی بود

نیمه ی ماه ، حاجت دلهای مشتاقان روا شد

به سائلا ، موقع لطف و عنایات خدا شد

آی عاشقا ، جشن میلاد امام مجتبی شد

مبتلایان ِ امام حسن هستیم ، ما گدایان امام حسن هستیم

دین و ایمانم ، حسن حسن جانم

******

امام حسن میدونی که ، حاجت دلها همینه

بده به عاشقا امشب ، یه کربلا یه مدینه

یا سیدی ، ای قرار این دل پابست ماها

عشق شماس ، همه ی سرمایه ، بود و هست ماها

ایشالا که ، حرمت میشه به پا با دست ماها

بی نوایان امام حسن هستیم ، ما گدایان امام حسن هستیم

دین و ایمانم ، حسن حسن جانم

شاعر : حاج امیر عباسی

************************

آسمونا شد پر ستاره – دل دیونه بی قراره

اومده اونیکه توی کرامت نظیر و همتا نداره 2

ماهه زهرا امشب دمیده

امشب توی مدینه

پهنه بزم مهمونی

طاها میده قربونی

بپا که جا نمونی – جانم

حسن کریم آل عبا

********

از ته وجودم میخندم – رسیده برگ برندم

دخیل نگامو دو دستی بر گهواره ی حسن می بندم

امشب رنگ غصه پریده

شب شور عاشقی

دل سرگرم ارادته

شب جشن ولادته

سرور اهل جنته – جانم

حسن کریم آل عبا

********

پسر شیر حنینه – شاه و امیر عالمینه

تو مدح و وصفش همین جمله بس مرجع تقلید حسینه

وقت جشن و شادی رسیده

دور گهواره ی اون

ملائک گرم طواف

جبرئیل در اعتکاف

حاتم طائی غلاف – کرده

حسن کریم آل عبا

شاعر : رضا رسولی

************************

حالا كه آسمان دم باران گرفته است

طبع سرودنم چقدر جان گرفته است

از اين طراوتي كه پر از عطر نام توست

دور و بر مرا گل ريحان گرفته است

ممنونم از كرامت تو ، زندگي من –

از لطف بي حدت سر و سامان گرفته است

دست خودم كه نيست گداي شما شدم

دستم فقط ز دست شما نان گرفته است

اي مهربان شهر مدينه امام من

يا ايها العزيز ، عزيز خدا حسن

هر واژه اي كه لايق مدحت نمي شود

هر جمله اي كه در خور وصفت نمي شود

هر كس كه شعر گفت نظر كرده ي تو نيست

مضمون تو به هر كسي قسمت نمي شود

امشب بيا و حال مرا رو به راه كن

آقا اگر براي تو زحمت نمي شود

باني سفره هاي شلوغ مدينه اي

يك بار هم سراي تو خلوت نمي شود

تو قهرمان جنگ جمل بوده اي ولي

از اين حماسه هاي تو صحبت نمي شود

اسطوره ي شجاعت و قدرت امام من

يا ايها العزيز ، عزيز خدا حسن

دست كريم تو چقدر بي نظير بود

دنبال مردمان غريب و فقير بود

با دست خالي يك نفر از پيش تو نرفت

از بسكه خير مرحمت تو كثير بود

يكبار هم خودت به غذا لب نميزدي

اما تمام شهر ز دست تو سير بود

لحن صداي تو همه را جذب كرده بود

از بسكه طرز صحبت تو دل پذير بود

از بردباري ات چه بگويم كه دشمنت

حتي از اين صبوري تو سر به زير بود

اي انتهاي جود و كرم اي امام من

يا ايها العزيز ، عزيز خدا حسن

خورشيد را جمال تو شرمسار ميكند

مهتاب بي تو ميل شب تار ميكند

تو آمدي و روزه ي خود را علي فقط

با بوسه بر لبان تو افطار ميكند

تو هستي آن كريم كه اموال خويش را

سه دفعه با رضاي خود ايثار ميكند

من از تبار ميثم تمارم ، عاقبت

عشقت حواله ام به سر دار ميكند

اين خصلت تو كه به گدا رحم ميكني

گاهي فقير را چه طلبكار ميكند

لطف تو هست شامل حالم امام من

يا ايها العزيز ، عزيز خدا حسن

************************

چه سفره اي ، چه کرم خانه اي ، چه مهماني

چه ميزباني و چه روزي ِ فراواني

چه ازدحام عجيبي يقينا آقا نيست…

…گدايي درِ اين خانه کار آساني

دخيل دست کريمت شده ست ميکائيل

فقط نه اينکه تو روزي دهِ هر انساني

به رازقيّت تو ميخورم قسم که تورا

رها نمي کنم آني و کمتر از آني

هر آينه دل من چون کوير مي خشکد

بدون لطف تويي که جناب باراني

بيا و بر دلم امروز يک دقيقه ببار

بيا و با نَفَست بويي از بهشت بيار

من و هواي تو و شوق نوکري کردن

تو و حوالي دنيا و سروري کردن

دلم اسير تو شد ، چشم هاي معصومت

چه خوب ياد گرفته است دلبري کردن

من عادتي شده ام ، عادتي اين اطراف

من و فراز بقيعت کبوتري کردن

هميشه روزي من را تو داده اي ؛ننگ ست…

….کنار سفره ي تو ميل ديگري کردن

کريم شهر مدينه چقدر مي آيد

به دست هاي شما ذره پروري کردن

مرا که ذره ي ناچيزتر ز ناچيزم

بيا و پرورشم ده که دست آويزم

به غير وصله ي نعلين يا عباي تو نيست

و جز گليم پر از نور زير پاي تو نيست

کرم نما ، به من سائلت هم احسان کن

که تکيه گاه دلم غير دست هاي تو نيست

شروع مي شوي از انتهاي آقايي

تويي که نوکري شيعه جز براي تو نيست

کسي که از همه در آخرت فقير تر است

همان کسي ست که در اين سرا گداي تو نيست

چقدر بي کس و تنهاست آنکه در دنيا

هميشه با تو غريبه ست و آشناي تو نيست

مرا گداي خودت کرده اي خدا را شکر

و آشناي خودت کرده اي خدا را شکر

************************

امشب مدينه شد شد از بوى عطرش معطر

خوابيده خورشيد زهرا رو دستاى حيدر

ارادت ما به حسن کمتر از اويس قرن نيست

تو قلب کسى به غير مجتبى مسلمأ نيست

بگيد به هرکى که ميخواد توبه کنه ماه رمضونو

هيچ راهى غير ذکر يا محسن به حق حسن نيست

حرمت توى مدينه يا که تو عرش برينه

زائر هر شب و روزت پسر ام بنينه

رو لبمه سيد الکريم-يا حسن جان

تو آقايى و ما نوکريم-يا حسن جان

چى بهتر از اينه که به همين زودى آقا

صحنت ميشه افتتاح روزى با دست زهرا

به غير تو کى براى على زهرا نور عين بود

کلام نافذت رساله ى ابالفضل و حسين بود

جاى تو خاليه فقط تو کربلا شباى جمعه

کاش يه حرم داشتى اونم درست تو بين الحرمين بود

کم ما و کرم تو رو چشه ما قدم تو

بگو کى وا ميشه پامون يه سحر تو حرم تو

رو لبمه سيد الکريم-يا حسن جان

تو آقايى و ما نوکريم-يا حسن جان

قلب منو مادرت فاطمه کرده وصلت

خير شکن ميشه هر کى که باشه ز نسلت

همينکه قاسمت لباس رزم حيدرى به تن کرد

يه چرخى زد تو معرکه يه عالمه سر بى بدن کرد

کى گفته اصلا که امام حسن تو کربلا نبوده

تا گفت انا ابن مجتبى کربلا رو پر از حسن کرد

با دعاى دائم تو شدم آقا محرم تو

قرار ما هييتي ها دم باب القاسم تو

رو لبمه سيد الکريم-يا حسن جان

تو آقايى و ما نوکريم-يا حسن جان

************************

امامم به خدا ماه زمان است  انیس بی کسان است

ولایش به دلم دُرّ گران است کریم مهربان است

که عشقش به دل شیعه روان است  به هر غصه خزان است

جوان اول اهل جنان است به جود و به کرم فوق بیان است

که حسرت به دل پادشهان است

به پشت در او حاتم طایی پی یک لقمه ی نان است

نگو که بی نشان است حریم گنبدش تا آسمان است

امیر لا مکان است به صلحش فاتح کل جهان است معاویه ز دستش در فغان است

خدا دوخته بهر تو عبایی عمامه و قبایی به رویش بنوشته که تو سلطان سخایی

امام مجتبایی امیدم به صف روز جزایی و عزیز مرتضایی کریم اولیایی

به قلب انبیایی نوای بی نوایی و امید دل زینب به صف روز جزایی

به صبرت پایه ریز کربلایی همه عشق مه غار حرایی

تو قبله به صفا و مروه و نور و منایی کرم را تو خدایی

امام حضرت خون خدایی به حق جلوه نمایی شده شخص اباالفضل علی تو را فدایی

همه عالم امکان همه شمس و مه و باد و مه و نسیم و طوفان

همه در صف پیمان   یهودی ومسیحی و مسلمان

همه سائل و سلطان ز آدم تا سلیمان ز عیسای نبی تا به خلیل و پور عمران

جمیعاً ز رسولان همه ز نسل انسان به هر کاخ و به ویران

و حتی عالم وحش ز حیوان به پای سفره ی لطف حسن گردیده مهمان

بود رحیم و رحمان خوش آوازترین قاری قرآن

رود خنده کنان گریه کنش به باغ رضوان

فساد و فتنه ی جنگ جمل را داده پایان

ندیدی به جمل که او چها کرد رضا قلب خدا کرد

شعف در دل خسته ی علی مرتضی کرد

دوباره زنده یاد لافتی کرد عجب گرد و غباری در آن جنگ به پا کرد

اهانت به دل عایشه را حسن روا کرد

حسن محمل او را به یدش ماتمسرا کرد

بگو الله اکبر که چار پای شتر را او جدا کرد علی را به رخ دشمن او قبله نما کرد

بگویم حرف آخر جمل را مجتبی کرببلا کرد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *