دكتر عبدالله گنجی | چشم‌انداز برجام اروپایی به کجا می‌انجامد؟

خانه / اختصاصی هیأت / دكتر عبدالله گنجی | چشم‌انداز برجام اروپایی به کجا می‌انجامد؟

از مهم‌ترين نقدهاي روشنفكران و اصلاح‌طلبان به نظام جمهوري اسلامي اين بود كه چرا با امريكا مذاكره نمي‌كنيد؟ اين سؤال را طرح مي‌كردند كه مگر مذاكره به معني تسليم است؟ و سپس اين موضوع را طرح مي‌كردند كه اگر استكبارستيزي و مرگ بر امريكا را از معتقدين به نظام بگيرند چيزي براي گفتن نخواهند داشت. عدم مذاكره با امريكا را به معني اصرار بر يك دشمن و غيريت براي انسجام دروني مي‌دانستند و بعضاً مدعي بودند كه با تفسير «دشمن» از امريكا مانع آزادي‌هاي داخلي شده‌ايد و…

دكتر عبدالله گنجی | چشم‌انداز برجام اروپایی به کجا می‌انجامد؟  

 مقدمه:

از مهم‌ترين نقدهاي روشنفكران و اصلاح‌طلبان به نظام جمهوري اسلامي اين بود كه چرا با امريكا مذاكره نمي‌كنيد؟ اين سؤال را طرح مي‌كردند كه مگر مذاكره به معني تسليم است؟ و سپس اين موضوع را طرح مي‌كردند كه اگر استكبارستيزي و مرگ بر امريكا را از معتقدين به نظام بگيرند چيزي براي گفتن نخواهند داشت. عدم مذاكره با امريكا را به معني اصرار بر يك دشمن و غيريت براي انسجام دروني مي‌دانستند و بعضاً مدعي بودند كه با تفسير «دشمن» از امريكا مانع آزادي‌هاي داخلي شده‌ايد و… مسئله هسته‌اي نمونه‌اي بارز از آنچه اين جماعت مي‌خواستند شد. يعني علاوه بر مذاكره مستقيم با امريكا به تفاهم بر سر يك مسئله هم رسيديم و تعهدات را نيز تا حداكثر سقف به انجام رسانديم. در نقطه مقابل نه تنها تعهدي انجام نشد كه امريكا در 18/2/1397 رسماً از برجام خارج و فرمان بازگشت تحريم‌ها نيز صادر شد. اين در حالي است كه هيچ نهاد بين‌المللي يا اطلاعاتي، دوست يا دشمن، ايران را متهم به عدم انجام تعهدات نكرده است. برجام براي سفره مردم و شعار دولت مستقر آورده‌اي نداشت، اما حقانيت نظام جمهوري اسلامي را مجدداً به اثبات رساند، روشنفكران را زمينگير كرد و منطق نظام و بي‌منطقي امريكا را در معرض چشم جهانيان قرار داد. در اين مقاله به دنبال آن هستيم كه برجام منهاي امريكا قابليت اجرا و استمرار خواهد داشت يا وقت ملت و دولت در يك بيراهه ديگر تلف خواهد شد؟ آيا اروپا بدون شرط جديد با ايران و بدون توجه به بازگشت تحريم‌ها از سوي امريكا به همكاري با ايران ادامه مي‌دهد يا از وسط راه تسليم امريكا خواهد شد. پاشنه آشيل نظام جمهوري اسلامي در اين مواجهه چيست و راه برون‌رفت كدام است؟

چرا ايران تحريم مي‌شود؟

 دو پارامتر مهم نشان مي‌دهد كه ايران انرژي هسته‌اي را براي امور مخرب نمي‌خواهد؛ اول فتواي حرام بودن آن از سوي رهبري نظام است و دوم تأييد مستمر آژانس بين‌المللي انرژي اتمي؛ اما چرا غرب چندين سال بر انرژي هسته‌اي ايران متمركز شد و نهايتاً به برجام رسيد؟ خروج امريكا از برجام نشان داد كه غرب و خصوصاً امريكا باز بودن روزنه‌اي براي تنفس نظام جمهوري اسلامي را نيز تحمل نخواهند كرد. از نگاه رهبران انقلاب اسلامي هسته‌اي و امثالهم بهانه است. مسئله بر سر هويت انقلاب اسلامي است. تا اين هويت در ايران ساري و جاري است مسئله ايران و غرب قابل حل نيست. تا قبل از برجام حل مسئله از طريق مذاكره به باور بسياري از روشنفكران و نخبگان تبديل شده بود، اما خروج غيرمنطقي و يك‌طرفه امريكا از برجام و تلاش براي بازگرداندن تحريم نشان داد مسئله اصلي هويت انقلاب اسلامي است. حتي رئيس‌جمهور نيز معتقد است مسئله امريكا با ايران بر سر مسئله هسته‌اي نيست. روحاني كه در سفر ارديبهشت ماه در مشهد سخن مي‌گفت سه عامل را علت اصلي دشمني امريكا با ايران مي‌داند: 1- قدرت ايران 2- نفوذ منطقه 3- استقلال. بنابراين خروج امريكا ديدگاه‌ها را در درون ايران به هم نزديك كرد كه هسته‌اي بخشي از يك پازل بزرگ براي رويارويي با نظام اسلامي است و به‌رغم تعديل ساختار انرژي هسته‌اي توسط ايران باز قانع نشدند. بنابراين هسته‌اي و موشكي و حذف نفوذ منطقه‌اي ايران كه از رهاورد تحريم دنبال مي‌شود به منظور خلع سلاح و انهدام قدرت بازدارندگي ايران براي فرود آوردن ضربه نهايي بر اين هويت است. الگوي صدام و قذافي كه بعد از بازرسي هسته‌اي سرنگون شدند اكنون مقابل ماست. كره شمالي مبتني بر همين تجربه ابتدا بمب اتم خود را ساخت تا در سايه آن با امريكا مذاكره و شرايط خود را تحميل كند. بدون ترديد هر سنگري كه غرب از ما بخواهد يا تصرف كند به معني آمادگي آنان براي حمله به سنگر بعدي است. وقتي هيچ سنگر ديگري باقي نماند روز صلح و صفا نخواهد بود، بلكه روز سقوط كامل و تسليم شدن در برابر مطالبات آنان و بلند كردن پرچم نوكري ايران است.

دستاوردهاي برجام

 به زبان طنز نوشته شد كه حكايت خروج امريكا از برجام حكايت پنج رفيقي است كه قصد سفر به شمال دارند. همگي آماده‌اند، اما يك نفر نمي‌آيد. از قضا آن يك نفري كه نمي‌آيد صاحب خودرو و ويلاست. بنابراين امريكا تا در برجام بود به آن عمل نكرد و اكنون كه خارج شده است به طريق اولي دستاوردي در سبد نظام جمهوري اسلامي نيست، اما گويي دولتمردان ما به وضع موجود نيز راضي هستند. اينكه گفته شود برجام هيچ دستاوردي نداشت بي‌انصافي است، اما دستاوردهاي برجام از نگاه روحاني و حزب‌الله متفاوت است. روحاني و دولتي‌ها بعد از ترامپ كه بارها تهديد به خروج كرده بود مي‌گفتند: اينكه ترامپ خارج نمي‌شود به خاطر استحكام برجام است، اما وقتي خارج شد گفتند: خروج او نشان مي‌دهد كه برجام به نفع ما بوده است. اما اكنون كه روحاني با صراحت و رسماً اعلام كرد در چهار سال گذشته با چمدان ارز وارد كشور مي‌شده است ديگر نمي‌تواند دستاوردي براي برجام بتراشد كه در سفره مردم ديده شود، اما آورده‌اي مانند رفع ايران‌هراسي در جهان، لغو قطعنامه‌هاي شوراي امنيت و… را مثال خواهند زد.

اما دستاوردهاي برجام براي انقلاب اسلامي بسيار مهم است و شايد روحاني – بدون اينكه بخواهد- سبب خير شد. اكنون مي‌توان با صراحت گفت مذاكره ايران و امريكا لازم بود و دستاوردهاي مهمي داشت.

 آورده‌ برجام براي انقلاب اسلامي

1- بازتوليد حقانيت منطق انقلاب اسلامي نسبت به امريكا

برخي در كشور تلاش مي‌كردند عدم مذاكره نظام با امريكا را امري عمدی براي توليد دشمن فرضي قلمداد كنند و عدم مذاكره را به معناي دشمن‌تراشي يا دشمني بي‌دليل با امريكا مي‌دانستند. برخي نيز تلاش كرده بودند افكار عمومي را به سمتي ببرند كه حل مشكلات كشور در گرو مذاكره با امريكاست. مذاكرات هسته‌اي و برجام اگر هيچ دستاوردي نداشت اين آورده را داشت كه اثبات كند که دشمنی امریکا هسته‌اي نيست و اکنون دیگر كسي در كشور دم از مذاكره با امريكا نمي‌زند. اينكه رهبري مرتب اين سؤال را طرح مي‌كردند كه حد يقف امريكا كجا به اثبات رسید كه راهبرد آنان «فتح سنگر به سنگر» تا نابودي كامل ماست.

2- بي‌اعتبارسازي جريان غرب‌گرا و روشنفكران همسو

روشنفكران و تساهل‌گرايان سياسي و حتي ليبرال‌هاي وطني نيز بعد از خروج امريكا از برجام زمينگير شدند. آنان منطق نظام را ديدند كه هم مذاكره و هم به صورت كامل به تعهدات مربوطه عمل كرد. بنابراين هيچ بهانه‌اي براي تاختن به نظام ندارند و خلع سلاح شدند

3- آسيب رسيدن به نظم حقوق بين‌الملل توسط غرب

جمهوري اسلامي ايران از بدو تأسيس سازمان‌‌هاي بين‌المللي را ابزار نظام سلطه مي‌داند كه اهرم‌‌هاي فشاري براي غربي‌سازي جهان هستند و منافع جهانخواران را دنبال مي‌كنند. با خروج امريكا از برجام اين موضوع مجدداً ثابت شد كه جهانخواران هر كجا منافع خود را در خطر ببينند هيچ قانون، معاهده و ميثاق بين‌المللي را به رسميت نمي‌شناسند و آنچه خود امضا كرده‌اند نيز پشيزي ارزش ندارد. اين‌گونه رفتار غرب با معاهدات دوجانبه و چندجانبه اثبات حقانيت سخن نظام جمهوري اسلامي بود كه بايد روي پاي خودمان بايستيم و اعتماد به غرب سرابي بيش نيست.

4- قرار گرفتن اروپايي‌ها بين دوگانه اقتدار و استقلال يا وابستگي

خروج امريكا از برجام و اصرار اروپايي‌ها بر حفظ آن سنگ محكي است براي سنجش ميزان استقلال و اقتدار اروپا. اكنون ثابت مي‌شود كه آيا اروپا مي‌تواند مستقلاً تصميم بگيرد؟ آيا در مقابل تحريم‌‌هاي امريكا مقاومت مي‌كند؟ شايد در 40 سال پس از انقلاب اسلامي هيچ موقع مانند امروز اروپا در منگنه قرار نگرفته بود و امروز روز آزمايش اروپا در مقابل تعهدات خود و تعهدات بين‌المللي است.

5- وحدت حداكثري در كشور

شروع برجام و مذاكرات هسته‌اي موجب شكاف و دوقطبي در كشور شد. طيف خوش‌بين و بدبين در مقابل هم صف‌آرايي كردند و اصطلاح «دلواپسان» براي منتقدان مفهوم‌سازي شد. پايان برجام و خروج يك‌طرفه امريكا اين نقص را تا حد زيادي برطرف كرد، زيرا همگان ديدند كه نظام تن به مذاكره و تعهد داد و سپس به تعهد خود نيز عمل كرد، بنابراين نقدهاي طرفين بر غرب متمركز شد و اختلافات داخلي كمتر گرديد.

6- جان گرفتن اقتصاد مقاومتي

با خروج امريكا از برجام و احتمالاً تسليم اروپاييان در مقابل امریکا، دولت ما راهي جز عمل به اقتصاد مقاومتي ندارد. تاكنون دولت با ترديد به آن مي‌نگريست و نگاهش به دروازه‌‌هاي كشور بود، اكنون اين نگاه به نااميدي گرائيد و «نگاه به درون» تقويت گرديد و ظرفيت‌‌هاي داخلي مورد توجه بيشتر قرار خواهد گرفت.

چشم‌انداز اقدامات اروپا

از مهم‌ترين آوردهاي برجام ايجاد تنگناي هويتي، اقتدار و استقلال براي اروپا بود. برجام آيينه تمام نمايي شد كه جايگاه اروپاي منهاي امريكا در آن ديده خواهد شد. اروپا امروز در جدال بين منفعت و هويت گرفتار است كه كدام را در اولويت قرار دهد؟ آيا اروپا مي‌‌تواند مقابل امريكا بايستد؟ آيا امكان آن وجود دارد؟ نتوانستن يا نخواستن كدام يك براي تفسير رفتار اروپا درست و دقيق است؟ ممكن است گفته شود براي اروپا منفعت اقتصادي موضوعيت دارد و لزومي ندارد براي غير آن خود را به دردسر بيندازد، اما سؤال اين است كه اگر اروپا اراده كند كه مقابل امريكا بايستد و از حيثيت و امضاي خود دفاع كند اين امكان برايش فراهم است؟

شايد لازم باشد فرايند مواجهه ايران و اروپا در برجام مانند طي آن بين ايران و امريكا از منطق‌ پيروي كند. بدين معني كه ما با امريكا مذاكره و توافق كرديم و به توافق نيز عمل كرديم اما در نقطه مقابل نه تنها به تعهد عمل نشد كه خروج نيز اتفاق افتاد، اما منطق نظام در مقابل ملت و جهان و خصوصاً‌ اروپايي‌ها به اثبات رسيد. آيا ما بايد با اروپا مسيري را طي كنيم و ابتدا از اعلام بدبيني خودداري نماييم؟ مقام معظم رهبري در آبان 1392 و در شروع مذاكرات بدبيني خود به امريكا را اعلام كردند و همان نيز شد. اكنون نيز عدم خوش‌بيني خود را اعلام اما به جاي قطع ارتباط يا خروج از برجام «تضمين» را مطرح كردند. آيا اروپا قادر به ارائه تضمين است؟ اگر نيست ادامه مسير چه آورده‌اي را نصيب ايران خواهد كرد؟ اروپا به دلايل ذيل قادر به مقابله با تحريم‌‌هاي امريكا نيست و هنوز اتحاديه اروپا تصميم نهايي را اعلام نكرده است كه هشت شركت اروپايي از جمله توتال و زيمنس اعلام كردند از ايران خارج خواهند شد (روزنامه جوان30/2/97) وزير خارجه ايران در تاريخ 30/2/1397 در مجلس شوراي اسلامي مي‌گويد: برجام مانند بيمار در حال احتضار است و گرچه اروپايي‌ها تلاش مي‌كنند برجام را حفظ كنند اما شركت‌‌هاي اروپايي تبعيت نخواهند كرد.

قانون اجرای «مقررات بازدارند»

در سال 1996 جامعه اروپا كه بعدتر به اتحاديه اروپا تبديل شد، براي مقابله با آثار تحريم‌‌هاي امريكا عليه كوبا، ليبي و ايران مقرراتي تصويب كرد. مقررات بازدارنده ناظر به اين است كه توسعه هماهنگ تجارت جهاني و حذف فزاينده محدوديت‌ها بر «تجارت بين‌الملل» و «رسيدن به حداكثر جريان آزاد سرمايه بين اعضاي اتحاديه و كشورهاي ثالث، از جمله حذف محدوديت‌‌هاي سرمايه‌گذاري مستقيم» از اهداف اتحاديه اروپاست. ممكن است در «كشوري ثالث» قوانين و مقرراتي به اجرا گذاشته شود كه پيامدهاي «فراسرزميني» آن «قوانين بين‌الملل را نقض كرده و مانع از دستيابي به اهداف فوق‌الذكر شود» يا به دنبال تنظيم و كنترل فعاليت‌‌هاي اشخاص حقيقي و حقوقي در حوزه حاكميت كشورهاي اتحاديه اروپا باشد يا بر نظام و روال‌‌هاي حقوقي جاري و منافع اتحاديه و اشخاص حقيقي و حقوقي آن اثر منفي بگذارد. تحت چنين شرايط استثنايي ضروري است كه براي حفظ نظام حقوقي جاري و منافع «اعضاي اتحاديه و اشخاص حقيقي و حقوقي» آن اقدام شود، «به ويژه از طريق حذف، خنثي‌سازي، ممانعت» يا هر شكل ديگري از مقابله قوانين و اقدامات كشور ثالث. امريكا به عنوان كشوري ثالث با قوانين داخلي خود، يعني فرمان اجرايي رئيس جمهور كه تحريم‌‌هاي ايران را برمي‌گرداند، به دنبال آن است كه تجارت جهاني را محدود كند. اين آثار «فراسرزميني» قوانين داخلي امريكا مي‌تواند به منافع شركت‌‌هاي اروپايي طرف معامله با ايران ضربه بزند.

به اين ترتيب است كه بازگرداندن تحريم‌‌هاي امريكا عليه ايران مشمول «مقررات بازدارنده» اتحاديه اروپا مي‌شود.

اين مقررات كشور ثالث را از اعمال تحريم‌ها و تبعيت شركت‌‌هاي اروپايي را از تبعيت از آن تحريم‌ها باز مي‌دارد.

طبق مقررات بازدارنده اتحاديه اروپا

1- اگر اتحاديه اروپا تحريم‌هايي را مشمول اين مقررات بازدارنده بداند، «حكم هيچ دادگاه، ديوان يا تصميم هيچ مرجع اداري» كه خارج از قلمرو اتحاديه اروپا مستقر است «نبايد به رسميت شناخته شود و نبايد به هيچ شكلي اجرايي شود.»

2- هيچ شخص حقيقي ساكن يا اهل اتحاديه اروپا و هيچ شخص حقوقي در كشورهاي عضو اتحاديه اروپا، حق ندارد كه چه به طور مستقيم و چه با واسطه الزامات و ممنوعيت‌‌هاي ناشي از تحريم‌‌هاي كشور ثالث را بپذيرد.

3- اما اگر منافع يك شخص حقيقي و حقوقي به واسطه عدم پيروي از تحريم‌ها «به طور جدي» آسيب ببيند و «شواهد كافي» براي چنين آسيبي وجود داشته باشد، مطابق رويه‌‌هاي تعيين شده مي‌توان براي آن استثنا قائل شد و به اين ترتيب به اين شخص حقيقي يا حقوقي مجوز همكاري و تبعيت كلي يا جزئي از تحريم‌ها را داد.

4- چنانچه افراد يا شركت‌‌هاي اتحاديه اروپا كه در تجارت و سرمايه‌گذاري بين‌المللي فعال هستند، به واسطه تحريم‌‌هاي كشور ثالث متضرر شوند، به آنها غرامت تعلق مي‌گيرد. اين غرامت مي‌تواند از طريق مصادره دارايي‌‌هاي اشخاص حقيقي يا حقوقي تأمين شود كه به منافع افراد و شركت‌‌هاي اتحاديه اروپا ضرر مي‌زنند.

5- كشورهاي عضو اتحاديه اروپا با جريمه‌‌هاي «مؤثر و متناسب» سرپيچي از مقررات بازدارنده را مجازات مي‌كنند.

چرا اروپا نمي‌تواند اين قانون را اجرا كند؟

1- تاريخچه روابط ايران و امريكا نشان مي‌دهد كه تاكنون اروپا در كنار ايران نايستاده است. در همه چالش‌هاي 40 ساله ايران و امريكا، اروپا از ايران حمايت نكرده است و در مواردي مانند جنگ تحميلي در كنار امريكا از صدام حمايت مي‌كرد، بنابراين بعيد است اروپا اين قاعده را به هم بريزد و شايد اصلاً امكان به هم ريختن سامانه موجود را نداشته باشد. اروپا به نبود نظام جمهوري همان نگاه را دارد كه امريكا دارد.

2- اقتصاد اروپا، اقتصاد خصوصي است. وزارت خزانه‌داري امريكا سراغ شركت‌ها و بانك‌هاي اروپايي مي‌رود و آنان را مخير مي‌كند، اما شرط اختيار را عدم دادوستد با شركت‌ها و بانك‌هاي امريكايي اعلام مي‌كند. «منع دادوستد بانكي» حربه‌اي است كه امريكا عليه شركت‌ها و بانك‌هاي اروپا به كار مي‌گيرد. شركت‌هاي مذكور نيز بين اقتصاد امريكا و اقتصاد ايران به صورت طبيعي اقتصاد امريكا را ترجيح مي‌دهند و دولت در اين زمينه نمي‌تواند كاري كند. مگر اينكه مابه‌التفاوت ضررهاي اين شركت‌ها در دادوستد با امريكا را بپردازد كه امري غيرممكن به نظر مي‌رسد.

3- سود و منفعت اساس حيات اقتصادي – سياسي در غرب است و فلسفه‌اي جز سودگرايي حيات غرب را معنا مي‌دهد، بنابراين عقلانيت معاش نيز چنين تجويز مي‌كند كه كدام طرف منفعت بيشتري را عاید مي‌كند؟ جدال اروپا بين هويت و منافع در حوزه دولت‌ها تعريف مي‌شود و شركت‌هاي اروپایی مسئله هويتي ندارند و استقلال سياسي كشور را مرتبط با حوزه فعاليت خود نمي‌دانند، بنابراين حسابگري آنان مانع از رها كردن اقتصاد امريكا خواهد شد. به طور مثال 10 درصد قطعات كارخانه هواپيما‌سازي ايرباس از امريكا وارد مي‌شود. حال اگر ایرباس بخواهد در مقابل امريكا بايستد، ساخت هواپيما متوقف خواهد شد. گویي امريكا در مهندسي راهبردي، اروپا را به خود وابسته كرده و مجزا شدن آنان ناممكن است.

4- سهام بسياري از شركت‌هاي اروپايي در مالكيت امريكايي‌هاست، بنابراين فقط استقرار جغرافيايي آن در اروپا است و مالكان عمده، تصميم‌گيرندگان شركت‌ها و بانك‌هاي اروپايي هستند و اينچنين دولت‌هاي اروپايي خلع سلاح هستند.

سناريوهاي محتمل

مسير استمرار يا فروپاشي برجام تك گذرگاهي نيست و ممكن است غرب سناريوهاي مختلف عيان و نهاني را در جيب داشته باشد كه البته هدف همه آنها تسليم كردن يا فروپاشي نظام اسلامي است، اما روش‌ها و تاكتيك‌ها را متفاوت تعريف كرده‌اند و تفاوت اين مرحله از مواجهه نظام با غرب، همراهي آشكار برخي كشورهاي اسلامي با آنهاست.

1- ممكن است غرب و امريكا تقسيم كاري مبني بر سياست هويج – چماق انجام داده باشند و يكي مأمور تهديد و ديگري مأمور امتيازخواهي شود. يكي عربده بكشد و ديگري لبخند بزند، اما ماحصل آن يكي باشد. اروپايي‌ها تلاش مي‌كنند ليستي از امتيازخواهي‌ها دور ميز ايران بگذارند و بازگشت مجدد امريكا يا عدم بازگشت تحريم‌ها از سوي امريكا را منوط به آن بدانند كه از آن جمله خروج ايران از منطقه و كاهش برد موشكي تا سقف 300 كيلومتر است. امريكا هم ايران را متهم به عدم انجام تعهدات هسته‌اي نكرده است، بلكه به دنبال «مكمل‌هاي برجام» براي چيدن بال‌هاي ديگر ايران است.

2- ممكن است فشارهاي مستمر اروپا و امريكا با نشان دادن شدت و ضعف از دوطرف با هدف كنترل سپاه از درون صورت گيرد و مسيري را طي كنند كه بخشي از نخبگان قدرت راه چاره را خروج سپاه از منطقه و حوزه سازندگي كشور بدانند. تمركز تحريم بر سپاه همزمان با حملات داخلي به سپاه بعد از صحبت‌هاي نوروزي ترامپ درباره سپاه اين مهم را گوشزد مي‌كند.

3- ممكن است امريكا گزينه «براندازي» را در دستور قرار دهد و اروپایيان گزينه «تغيير رفتار» ايران را بخواهند و نهايتاً ايران را بين تب و مرگ قرار دهند و بخواهند ايران به مطالبات اروپايي‌ها تن دهد.

4- محتمل است كه دولت‌هاي اروپايي به صورت ظاهري همه تمهيدات حقوقي و تصميمات حاكميتي را انجام دهند، اما تحريم بازگردد و علت آن را خصوصي بودن اقتصاد غرب بدانند كه امريكايي‌ها در سهام شركت‌هاي اروپايي شريك هستند. در اين صورت هم حسن نيت خود را به ظاهر نشان داده‌اند و هم چيزي در سبد ايران قرار نگرفته است.

5- ممكن است امريكايي‌ها با خروج از برجام مجدداً برنامه گسترده‌تري براي مذاكره فراگير با ايران ارائه كنند كه بخشي را مجدداً در داخل ايران وسوسه كند و دوباره نظام به عدم تمايل به مذاكره متهم شود و گويي مقصر اصلي وضع موجود نظام است كه به سمت مذاكره نمي‌رود و گرفتار دور باطل شویم و اقتصاد کشور کمافی‌سابق معلق بماند.

چه بايد كرد؟ (نتيجه‌گيري)

اگر چشم‌اندازي براي پايبندي اروپایيان به حفظ برجام و حفظ منافع جمهوري اسلامي وجود نداشته باشد، جمهوري اسلامي ایران بايد براي حفظ عزت ملي به سمت مقابله به مثل برود و چرخه هسته‌اي صلح‌آميز خود را شروع کند، اما براي اداره كشور نيز در تراز بالاتری ظاهر شود. رهبری در دیدار با معلمان فرمودند این مسئله «آزمون عزت ملت است».

1- اقتصاد مقاومتي بايد در صدر اقتصاد كشور قرار گيرد و نگاه‌ها از دروازه كشور برداشته شود و به منابع نقدینگی 5/1‌میلیون تريلیوني و 30 ميليون جوان تكيه شود.

2- پاشنه آشيل جمهوري اسلامي فروش نفت است. اگر تحريم‌ها بازگردد تا 5/1 سال ديگر تأثير خود را خواهد گذاشت. دولت اكنون فرصت دارد تا راه‌هاي جايگزين را بررسي کند و تصميم بگيرد.

3- مراودات با جهان شرق قوت گيرد و «اروپا محوري» در توسعه ايران پايان يافته تلقي شود.

4- شكاف نخبگاني در كشور موجب نفوذ دشمن خواهد شد، لذا لازم است صدا و حنجره واحدي از كشور شنيده شود. در اين صورت ملت نيز دچار چند صدايي نخواهد شد.

5- تبيين اين موضوع لازم است كه برجام نشان داد مسئله غرب با ما هسته‌اي نيست، بلكه کليت و ماهيت نظام جمهوري اسلامي و هويت حقيقي آن است را نشانه رفته‌اند.

6- حتي اگر قرار است با اروپايي‌ها تا جايي – براي اقناع ملت و جهان – پيش برويم بايد در مقابل خروج امريكا از خود واكنش نشان دهیم.

7- خروج امریکا از برجام اقتصاد ما را از بلاتکلیفی خارج خواهد کرد و پایان انتظار و نگاه به درون شروع خواهد شد.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *