شعر | به مناسبت ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر

خانه / دسته‌بندی نشده / شعر | به مناسبت ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر

زائری دل شکسته ام آه معصومه جان سلام
دل به مهر تو بسته ام بانوی مهربان سلام
ای ضریحت حریم مهر یاد سبزت شمیم دل
نام پاکت نسیم مهر رحمت اسمان سلام

چشم دلم به سمت حرم باز می شود

با یک سلام صبح من آغاز می شود

 پر می کشد دلم به هوای طواف تو

وقتی که لحظه لحظه ي پرواز می شود

 قفل دلم شکسته کنار در حرم

از مرقدت دری به جنان باز می شود

 فهمیده ام ز حکمت ایوان آینه

اینجا دل شکسته سبب ساز می شود

 کو چشم روشني که ببيند در اين حرم

هر روز چند مرتبه اعجاز مي شود

 اعجاز توست اينکه دلم يا کريم توست

قلب تپنده ي حرم قم، حريم توست

 اينجا بهشت دختر موسي بن جعفر است

از نفحه ي شهود و تجلي معطر است

 برپا شده است مکتب قرآن و اهل بيت

دارالعلومِ مريم آل پيمبر است

 اينجا کليد علم و فقاهت ارادت است

خاک در حريم تو علامه پرور است

 چشم اميد عالِم و عاشق به سوي توست

اينجا چقدر چشمه ي جوشان کوثر است

 تنها پناهگاه دلم صحن آينه ست

وقتي دلم از آه زمانه مکدر است

 هر شب کنار مرقد تو يک مدينه دل

دنبال قبر مخفي زهراي اطهر است

 صحن تو غرق بوي گل ياس مي شود

اينجا حضور فاطمه احساس مي شود

 با آنکه هست هر دو جهان مال فاطمه

اينجا دميده کوکب اقبال فاطمه

 بي اختيار پاي ضريحت رسيده است

هر زائري که آمده دنبال فاطمه

 دارد تمام مرقد تو بوي آسمان

اينجاست سايه سار پر و بال فاطمه

فرمود آشيانه ي‌ امن الهي است

صحن و سراي تو، حرم آل فاطمه

 خورشيد آل فاطمه از راه مي رسد

هر سال ما اگر که شود سال فاطمه

 اي عمه ي امام زمان! کاش در حرم

يک صبح جمعه لايق ديدار مي شدم

 خاتون ملک ارض و سما إشفعي لنا

محبوبه ي حبيب خدا إشفعي لنا

 آرامش و قرار دل ثامن الحجج

اي زينب امام رضا إشفعي لنا

 عصمت دخيل بسته به پرهاي چادرت

اي آفتاب حُجب و حيا إشفعي لنا

 در هر سحر به سوي ضريح اجابتت

مي آورم دو دست دعا إشفعي لنا

 روي سياه و بار گناهان ما کجا

لطف و کرامت تو کجا إشفعي لنا

 مهر و ولايتت شده حبل المتين ما

در صبحگاه روز جزا إشفعي لنا

 يوم الحساب تو همه اميد شيعه اي

تنها نه شيعه اهل جهان را شفيعه اي

 با حبّ تو کسی که دلش را محک زده

طعنه به پارسایی حور و ملک زده

 سرشار از زلالی نور یقین شود

در مرقد منور تو قلب شک‌زده

 از چشمه های فیض تو سیراب می شود

هر کس دلش ز قحطی ایمان ترک زده

 تنها نه چشم آدمیان بر عطای توست

بر گنبد تو دست توسل فلک زده

 شب های جمعه طوف حرم می‌ کنم ولی

گویا کسی به زخم دل من نمک زده

 دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا

قلبم برای دیدن شش گوشه لک زده

 امشب گره گشاست دم يا رضا رضا

در دست توست تذکره ي کربلاي ما

 یوسف رحیمی

*****************************************

زائری دل شکسته ام آه معصومه جان سلام

دل به مهر تو بسته ام بانوی مهربان سلام

ای ضریحت حریم مهر یاد سبزت شمیم دل

نام پاکت نسیم مهر رحمت اسمان سلام

روی تو قبلگاه دل لطف تو شمع راه دل

آستانت پناه دل ای دل بی دلان سلام

هرکه یکسردلش شکست از طبیبان نظر گسست

آمد رشته بر تو بست ای امید جهان سلام

هم شفا هم شفاعتی هم دعا هم اجابتی

هم ولا هم ولایتی ای زمین را آمان سلام

آنکه مهرتوبرگرفت ورغمت شور شر گرفت

بیکران زیرپرگرفت بر تو تا بیکران سلام

بارگاهی که به شهر قم به پاست،

هم برای نجف هم کربلاست،

خاک اورا غرق بوسه می کنم،

چون که جای پای اربابم رضاست.

از جوار دخت بی بی فاطمه

می‌شوم نائب زیارة از همه

یا رب چه قشنگ است و چه زیبا حرم قم

چون جنت اعلا، حرم محترم قم

بانوی جنان، اخت رضا، دختر موسی

دردانه زهرا و ملائک خدم قم

این مژده بس او را که بهشت است جزایش

هر کس که زیارت کندش در حرم قم

اى دختر عقل و خواهر دین عصمت شده پاى بند مویت

اى میوه شاخسار توحید وى گوهر تاج آدمیّت

شیطان به خطاب ز قم براندند کاین خانه بهشت و جاى حوّاست

اندر حرم تو عقل مات است جسمى که در این زمین نهان است

این ماه منیر و مهر تابان ایران شده نور بخش ارواح

هر کس به درت به یک امیدى است وى گوهر دُرج عزّ و تمکین

اى علم و عمل مقیم کویت همشیره ماه و دخت خورشید

فرخنده نگین خاتمیّت پس تخت تو را به قم نشاندند

ناموس خداى جایش اینجاست زین خاک که چشمه حیات است

جانى است که در تن جهان است عکسى بود از قم و خراسان

مشکات صفت عرش و کرسی محتاج تر از همه «وحیدى» است

‎***************************************

از جوار دخت بی بی فاطمه

می‌شوم نائب زیارة از همه

یا رب چه قشنگ است و چه زیبا حرم قم

چون جنت اعلا، حرم محترم قم

بانوی جنان، اخت رضا، دختر موسی

دردانه زهرا و ملائک خدم قم

این مژده بس او را که بهشت است جزایش

هر کس که زیارت کندش در حرم قم

زائری دل شکسته ام آه معصومه جان سلام

دل به مهر تو بسته ام بانوی مهربان سلام

ای ضریحت حریم مهر یاد سبزت شمیم دل

نام پاکت نسیم مهر رحمت اسمان سلام

روی تو قبلگاه دل لطف تو شمع راه دل

آستانت پناه دل ای دل بی دلان سلام

هرکه یکسردلش شکست از طبیبان نظر گسست

آمد رشته بر تو بست ای امید جهان سلام

هم شفا هم شفاعتی هم دعا هم اجابتی

هم ولا هم ولایتی ای زمین را آمان سلام

آنکه مهرتوبرگرفت ورغمت شور شر گرفت

بیکران زیرپرگرفت بر تو تا بیکران سلام

بارگاهی که به شهر قم به پاست،

هم برای نجف هم کربلاست،

خاک اورا غرق بوسه می کنم،

چون که جای پای اربابم رضاست.

***************************************

ای خواهر شاهنشه، یا حضرت معصومه سلام الله علیها
کان شاه، رضا علیه السلام گویم، انگیزه ی منظومه

بر ما نظری افکن، دل زخم و غمی دارد
ما را بطلب امشب، شد غمکده این کومه

گر ضامن آهو شد، آن پادشه خوبان
بر رسم رضا علیه السلام ما را، شو ضامن ِ محتومه

ای جان و دلم با تو، ای شافع و درمان تو
آلام غریبان را، درمان کن و مختومه

هر کس به امیدی شد، گِرد ِ حَرَمت زائر
نومید مکن از خود، هر عاصی و مَاءثومه

سلطان خراسان گفت، فردوس، جزا باشد
بر زائر معصومه سلام الله علیها، غمدیده ی مظلومه*

چون شد دل ما نالان، نومید ز هر درمان
از ما بپذیرا این، منظومه ی مرقومه

محتومه = واجب، حتم کرده شده
ماءثومه = گنهکار
*: اشاره به حدیث امام رضا علیه السلام که فرمودند هرکس خواهرم حضرت معصومه سلام الله علیها در قم را زیارت کند، بهشت بر او واجب میشود.

***************************************

اي محيط شرم و درياي وقار

موج پاكي ، اوج عز و افتخار

اي به شهر علم و تقوي آفتاب

آفتاب حسن و خورشيد حجاب

اي نهال سبز بستان رسول

يك ثمر گل از گلستان بتول

دختر صديقه ي اطهر تويي

يادگار موسي جعفر تويي

از همه گلهاي عالم بهتري

چشمه ي جاري ز حوض كوثري

اي صفا بخش دل و جان همه

نام تو چون نام مادر ، فاطمه

همچنان اجداد خود مظلومه اي

پاي تا سر عصمتي ، معصومه اي

سجده بر خاك تو پاكي مي كند

گل به پيشت سينه چاكي مي كند

اي وجود پاك اي نيكو سرشت

با تو شهر قم بود باغ بهشت

كشور ما از دو گل دارد بهار

هم بهار و هم وقار و اعتبار

هر دو گل از باغ گلهاي رسول

هر دو گل از نسل زهراي بتول

آن يكي در شهر قم شهر صفاست

اين يكي در مشهد و نامش رضاست

شاعر : محمد مبشری

***************************************

آيتي از خداست معصومه ******* لطف بي انتهاست، معصومه

جلوه‌اي از جمال قرآني ******* چهره‌اي حق نماست، معصومه

عطر باغ محمدي دارد ******* زاده مصطفي است، معصومه

پرتوي از تلألوء زهرا سلام الله علیها ******* گوهري پر بهاست، معصومه

ماه عفت نقاب آل کسرا ******* دختر مرتضاست، معصومه

اختري در مدار شمس شموس ******* يعني اخت الرضاست، معصومه

زائران، يك در بهشت اينجاست ******* تربتش با صفاست، معصومه

در توسل به عترت و قرآن ******* باب حاجات ماست، معصومه

از مدينه، به قصد خطه طوس ******* رهروي خسته پاست، معصومه

تا زيارت كند برادر خويش ******* فكر و ذكرش دعاست، معصومه

روز و شب، عاشقي بيابانگرد *******خواهري با وفاست، معصومه

يا مگر اوست، زينب دگري ******* كز برادر جداست، معصومه

تا بداني كه نيمه ره جان داد ******* بنگر اكنون كجاست، معصومه

از وطن دور و از برادر دور *******حسرتش غم فزاست، معصومه

داغ زهرا و داغ اجدادش ******* وارث كربلاست، معصـــومه

شاعر : میلاد حسنی

***************************************

شرافت قم زخاک پایت     دلم هوایی شده برایت    درآرزوی صحن وسرایت

میزنه پر مرغ روحم  تا بشینه تو حریمت       بودم از روز ولادت سائل دست کریمت

سیدتی یا معصومه س

نثار راهش گلاب دیده       مه سپهر حیا دمیده        معصومه اخت الرضا رسیده

امشب از عشق مست مستم  مست صهبای الستم

دیده بر دست کریم حضرت معصومه بستم

سیدتی ….

کریمه آل مصطفایی           سلاله پاک مرتضایی          سرور قلب آقام رضایی

در طواف کوی عشقت ملک وحوروفرشته

زائر تو ای کریمه ساکن کوی بهشته

سیدتی….

مرآت روی عصمت داور        تالی تلو حضرت مادر    کوثر آقام موسی بن جعفر

برآورده می شه امشب آرزوهای دیرینه

می گیرم از دست بی بی کربلا و یه مدینه

سیدتی….

شاعر : مجید رجبی

***************************************

شهر قم شد لاله باران،  حضرت معصومه آمد

بهمن ما شد بهاران ، حضرت معصومه آمد

شهرقم دریای نوراست ، شهر قم غرق سرور است

****

شهر قم ، شهر کریمه ، شد بهشت آل احمد

شهر قم  شهر ولایت، شکر حق زین لطف بی حد

شهر قم شهر مراجع ، حوزه و دین شد مؤید

روز و شب شکر وسپاس از، لطف بی پایان سرمد

شهر قم گردیده گلشن،  حضرت معصومه آمد

چشم ما گردیده روشن،  حضرت معصومه آمد

شهرقم دریای نور است ، شهر قم غرق سرور است

****

شهر قم دارد نشان از،  حضرت زهرای اطهر

شهر قم دارد سراسر،  عطر جانبخش پیمبر

خاک قم در رتبه باشد ، جنت و فردوس دیگر

از گل خوشبوی حیدر ، دختر موسی بن جعفر

عطر زهرای مطهر حضرت معصومه آمد

یادگار آل حیدر ، حضرت معصومه آمد

شهرقم دریای نور است ، شهر قم غرق سرور است

****

این سخن فرموده در قم ، رهبر فرزانه ی ما

شهر علم و اجتهاد است ، شهر قم شهر توّلا

جمکرانش می درخشد ، همچو خورشیدی دراینجا

چشم دل بگشا و بنگر،  جای جای این حرم را

هر ملک دارد ندایی ، حضرت معصومه آمد

ای رضا جانم کجایی ، حضرت معصومه آمد

شهرقم دریای نور است ، شهر قم غرق سرور است

شاعر : مجتبی فلاح نیا

***************************************

یا رب اين خلد برين يا جنه الماواستى

يا همايون بارگاه بضعه موساستى

اين مهين بانو كه در برج شرافت اخترى است

نسل پاك و زاده انسيه الحوراستى

فاطمه اخت الرضا, سلطان دين, روحى فداه

خاك درگاه تو از عرش علا اعلاستى

ملجا اهل زمان و شافع يوم المعاد

خواهر سلطان دين و ثانى زهراستى

مرقد نورانيش گويا رياض جنت است

تربت پاكش ز مشك و عنبر ساراستى

گو بيايد تا به بيند اين همايون بارگاه

آنكه بر وجود جنت دنياستى

حضرت ناطق بحق صادق چنين فرموده است

درجزاى زائر او جنت الماواستى

اى مهين بانوى كاخ عصمت, اى مايه وجود

اى كه خاك درگهت رشك دم عيساستى

حق ام و اب اگر مانع نبودى گفتمى

هم زخيل خادمانت آدم و حواستى

طالب دنيا به قم چون طير اندر مجلس است

ظالم اندردشت قم چون ملح در درياستى

هر كه از روى خلوص آرد به درگاه تو روى

خوشدل از دنيا وفارغ ازغم عقباستى

عقل در احصاء قدرش قاصر است و پا به گل

گرچه چون لقمان دهر وبوعلى سيناستى

خطه قم شد زيمن مقدمش رشك جنان

در صفا دارالخلودو ازشرف غبراستى

چون بديدى اين بنا را عقل گفتى كاسمان

صورتى در زير دارد آنچه دربالاستى

شاعر : محمد خادم

***************************************

قم سرخوشه از برکت این مرقد

ایران دیگه شد بیمه ی صد در صد

جایی که پر از نوره و خوشحالی

بین الحرمین قمه تا مشهد

می خونن عاشقونه ، که دیگه شب سر اومد

عزیز قلب بابا ، یه دونه دختر اومد

غم از پنجره رفته که شادی از در اومد

امام رضا  به در بود نگاش تا خواهر اومد

یا نه شبیه زهرا ، به بابا مادر اومد

شده وارونه امشب، به دنیا محشر اومد

پدرت خندون، برادرت خندون ، شده قلباشون آیینه بندون

غم یهو گم شد ، لبا تبسم شد ، خونه شده روشن از برق دندون

(مولاتی معصومه ، مولاتی معصومه)(2)

ای غم برو، بازار تو تعطیله

کوثر دوباره در پی تاویله

مردم همه از قم دل خوش دارن

با فاطمه بزم همه تکمیله

پر و بال فرشته ، پیش پای تو فرشه

جا داره جبرئیل پیش تو خم تا کمر شه

سرگلدسته ی صحن تو رو طاق عرشه

بابا نداره غصه اگه امشب سحر شه

کی می تونه به جای تو محرم پدر شه

مگه هزارتا جای تو صاحب پسر شه

محشر کبری ، فاطمه ی صغری ، دلخوشی بابا ، دمت مصفا

رو سر ماها ، گذاشتی منت تا، قم با تو شه زیبا ، کمت یه دنیا

(مولاتی معصومه ، مولاتی معصومه)(2)

*********

امشب بساط عیش و طرب جوره

سهم همه از مرقد تو نوره

از سفره ی تو خورده نمک بانو

واسه همینه که آب قم شوره

نمک سفره ی تو منو کرده هوایی

همه ی اهل ایران دوست دارن خدایی

تو هم یه جور برای فقیرا کربلایی

کرامت از کریمه ست و از گدا گدایی

الهی با نگاهت بدی به دل صفایی

آخر این دهه من بشم امام رضایی

خیلی شیرینه ، برات دل اینه، ایوون آیینه ، حاجت بگیرم

یه روزی دلشاد، پربکشم آزاد، تا پنجره فولاد ،پیش امیرم

(مولاتی معصومه ، مولاتی معصومه)(2)

شاعر : مظاهر کثیری نژاد

***************************************

عاصی و محتاجِ ترّحم شدم

راهیِ بیت‌الكرمِ قم شدم

رد شدم از وحشتِ دشتِ کویر

رد شدم از تشنگیِ گرمسیر

کیست که این‌گونه جلا می‌دهد

بوی غریبیِ رضا می‌دهد

پاره‌ای از بارگهِ شاه طوس!

فاطمه ای خواهر «شمس‌الشّموس»!

عمّه‌ی مظلومه‌ی «صاحب زمان»!

روشنیِ نیمه‌شبِ جمکران!

از سفر سختِ کویر آمدم

شاعر و رنجور و فقیر آمدم

اذنِ زیارت بده بانو! به من

رو به تو کردم، بنما رو به من

اذنِ نمازم بده، بانویِ آب!

روضه‌ی معصومیت آفتاب!

«شیعه» به نام تو مباهات کرد

«نور» در این خانه مناجات کرد

بس که در این خانه خدا منجلی است

هر کسی آمد به لبش «یا علی» است

بُقعه‌ای از کوی بنی‌هاشم است

مدرسه‌ی عالمه و عالِم است

دل تپش از بزم محبت گرفت

در ملکوتش سرِ خلوت گرفت

لحظه‌ای آرام به کنجی نشست

حضرت معصومه! دل من شکست

اشک! خدا را، تو به من بد نکن

حضرت معصومه! مرا رد نکن

اشک! به راهِ سخنم سد شدی

خوب من این باره چرا بد شدی؟

اشک! خدا را، تو بگو: این منم

شمع همین خانه‌ام و روشنم

من نگرانم که مرا رد کنند

خواستنی‌هام به من بد کنند

عمّه‌ی مظلومه‌ی صاحب زمان!

روشنیِ نیمه‌شبِ جمکران!

نام تو یادآور زینب شده

موجبِ آوارگیِ شب شده

هم‌سخنِ خلوتِ تنهای من!

دخترِ خورشید و مسیحای من!

مریم قدّیسه‌یِِ آلِ علی!

سیّده‌یِ نسلِ زلالِ علی!

کوثری از سلسله‌ی حیدری

پاره‌ای از عصمتِ پیغمبری

شیفتگانت به طواف آمدند

در «حرم ستر عفاف» آمدند

جرعه‌ای از آب حیاتم بده

حضرت معصومه نجاتم بده

با دل آغشته به داغ آمدم

از طرف شاه چراغ آمدم

شاعر : قادر طراوت پور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *