آيا امام راحل رأی مردم را از عوامل مشروعيت نظام می‌دانستند؟

خانه / احکام / آيا امام راحل رأی مردم را از عوامل مشروعيت نظام می‌دانستند؟

از آن جا که مساله مشروعیت حکومت دینی در اندیشه سیاسی اسلام از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است، به گونه ای که ارزش بودن حکومت و حقانیت آن بر اساس تحقق مشروعیت آن محک زده می شود، لذا از مسایل مهم حقوقی و نیز فرهنگ سیاسی اسلام، تعینی شدن مشروعیت حکومت و نیز چگونگی تحقق آن در جامعه اسلامی است.
نکته ای که در ابتدای امر مهم می نماید، معنا و مفهوم کلمه مشروعیت است، چرا که تکلم پیرامون واژه ای با عدم احاطه به معنا و مفهوم آن،‌ امری غیر علمی و غیر منطبق بر اصول ساختار بیانی است و معلوم است که مفید نتیجه مطلوب نخواهد بود. از این رو می گوییم گاهی از مشروعیت، مقبولیت عمومی اراده می شود، چنان که در حوزه جامعه شناسی سیاسی، مشروعیت، پذیرایی عموم توام با رضایت از یک حکومت تفسیر می گردد. گاهی هم به معنای قانونی بودن و حقانیت مورد بحث و نظر قرار می گیرد. چنان که در فلسفه کلام و حقوق سیاسی چنین بار معنایی را دارد. نکته مهم آن که در اندیشه سیاسی اسلام، دو رویکرد فوق از مشروعیت یعنی مقبولیت عمومی و حقانیت حکومت، مورد توجه واقع شده است، یعنی در حکومت دینی، مشروعیت به معنای مقبولیت مردمی نسبت به حکومت، امری معقول و غیر قابل انکار انگاشته شده است، اما مشروعیت به معنای حقانیت و شرعی بودن حکومت در سایه استناد به خدا تحقق می یابد. از این رو، مشروعیت ساز بودن مردم نسبت به یک حکومت، به معنای عینیت بخشیدن به آن، امری مقبول است، اما مشروعیت به معنای الهی بودن آن، منوط به استناد به حضرت احدیت می باشد.
در عین حال برخی مدعی هستند که «امام خمینی (ره) رای مردم را از عوامل مشروعیت نظام می دانستند.»[1] برای بررسی این ادعا به بعضی از کلمات گهربار حضرت امام (ره) در خصوص جایگاه مردم در حکومت اسلامی و نیز در باب این که ملاک مشروعیت نظام، الهی بودن آن است، توجه می کنیم. ایشان در مصاحبه با مجله آلمانی «اشپیگل» در خصوص تعیین نظام سیاسی با آرای خود مردم، می فرمایند: «تعیین نظام سیاسی، با آرای خود مردم خواهد بود.»[2] و یا در باب احترام به آرای عمومی دارند که: «در جمهوری اسلامی، زمامداران مردم نمی توانند با سوء استفاده از مقام، ثروت اندوزی کنند و یا در زندگی روزانه امتیازی برای خود قایل شوند.. دقیقاً باید به آرای عمومی در همه جا احترام بگذارند.»[3] و نیز در باب برقراری حکومت با پشتوانه مردم در مصاحبه پروفسور الگار «آمریکایی» با امام خمینی (ره) در تاریخ 7/10/57 این چنین می فرمایند: «پشتوانه یک حکومتی، ملت است، اگر یک ملتی، پشتوانه حکومت نباشد، این حکومت نمی تواند درست بشود، این نمی تواند برقرار باشد.»[4] همچنین در باب تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت با آرای اکثریت، از ایشان سوال شد که در چه صورت فقیه جامع الشرایط بر جامعه اسلامی ولایت دارد؟ در جواب فرمودند: «ولایت در جمیع صور دارد، لکن تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است و در صدر اسلام تعبیر می شده به بیعت با ولی مسلمین.»[5] نیز در باب عدم جواز تخلف از حکم ملت، در بیانات خود در جمع اعضای هیات بررسی کننده جنگ تحمیلی، چنین فرمودند: «این جا آرای ملت حکومت می کند، این جا ملت است که حکومت را در دست دارد و این ارگان ها را ملت تعیین کرده است و تخلف از حکم ملت برای هیچ یک از ما جایز نیست و امکان ندارد.»[6] همچنین در باب همراهی توده های مردمی در برقراری حکومت چنین ابراز می کنند: «اگر همراهی این توده های محروم نبود،‌ حکومت نمی توانست برقرار باشد.»[7] و نیز در خصوص نقش مردم در حفظ و تداوم جمهوری اسلامی می فرمایند: «و بالاخره ما مردم را لازم داریم، یعنی جمهوری اسلامی تا آخر مردم را می خواهد. این مردم اند که این جمهوری را به این جا رساندند و این مردم اند که باید این جمهوری را راه ببرند تا آخر.»[8] از طرفی در باب الهی بودن مشروعیت نظام و این که مشروعیت حکومت اسلامی به استناد به حضرت احدیت و اذن اوست، مطالب گرانمایه ایشان (ره) در کتب و سخنان ایشان مضبوط است که اختصاراً به بعضی از آنها اشاره می شود. حضرت امام (ره) در باب اثبات ولایت فقیه و این که حکم ولایت فقیه از جانب خداوند تعالی است، در ذیل قول حضرت صاحب الامر عجل الله التعالی فرج الشریف «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله» می فرمایند: «یستفاد من قوله ـ علیه السلام ـ «انا حجه الله و هم حجتی علیکم» هذا یرجع الی جعل الهی له ـ علیه السلام ـ و جعل من قبله للفقهاء»[9] یعنی از کلام امام معصوم ـ علیه السلام ـ که فرمود: من حجت خدا هستم و فقها حجت من بر شمایند، استفاده می شود که مراد امام ـ علیه السلام ـ آن است که آنچه از مقام ولایت از جانب خدا برای من ثابت است،‌ از جانب من نیز برای فقهاء ثابت است و معلوم است که ثبوت چنین امری راجع به این است که خداوند این مقام را برای امام ـ علیه السلام ـ جعل کرد و او از جانب خدا منصوب است و امام نیز آن مقام را برای فقها جعل کرده است. و یا در استشهاد بر مقبوله عمر بن حنظله می فرمایند: «از قول امام ـ علیه السلام ـ که فرموده است: «فانی قد جعلته حاکماً» استفاده می شود که ایشان مقام حکومت را برای فقیه جعل می کند.»[10] و یا آنجا که در بیان ولایت مطلقه فقیه می فرمایند: «اگر فرد لایقی که دارای این دو خصلت آگاهی به قانون الهی و عدالت باشد، به پا خاست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتی را که حضرت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در امر اداره جامعه داشت دارا می باشد و بر همه‌ مردم لازم است که از او اطاعت کنند.»[11] پس مشروعیت حکومت اسلامی به جهت استناد آن به ذات حضرت احدیت است،‌ چرا که او مالک و خالق انسان است، لذاست که حکومت نیز مختص اوست و حکومت انبیاء و اولیاء و فقها زمانی مشروع است که به اذن او و جعل این منصب برای آنها از طرف او باشد. این است اعتقاد معمار انقلاب در خصوص جایگاه مردمی و مشروعیت نظام اسلامی.

پی‌نوشت‌ها:
[1]. روزنامه ایران مورخ 80/3/13، مجید انصاری
[2]. صحیفه نور. ج 3، ص 52.
[3]. همان، ج 2، ص 280.
[4]. همان، ج 11، ص 130.
[5]. جایگاه مردم در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره)، ص 9.
[6]. صحیفه نور، ج 14، ص 109.
[7]. همان، ج 16، ص 71.
[8]. همان، ج 19. ص 31.
[9]. کتاب بیع، حضرت امام خمینی (ره)، ج 2، ص 474.
[10]. همان، ص 479.
[11]. ر.ک: حکومت اسلامی، امام خمینی (ره)، ص 55.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *