آیا دلیلی برای سینه‌زنی امام حسین (علیه السلام) وجود دارد؟

خانه / مطالب و رویدادها / آیا دلیلی برای سینه‌زنی امام حسین (علیه السلام) وجود دارد؟

عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) از فروعات مذهب شیعه است، و دلایل زیادی آن را تأئید می کند و در بارۀ شیوۀ عزا داری هم باید گفت: تا مادامی که چگونگی اقامۀ عزا با اصلی از اصول اسلام و آیه و روایتی که در سنت آمده است، تنافی نداشته باشد، اشکالی ندارد و عرف های مختلف می توانند شیوه های مختلفی را برای برپایی مراسم عزا داشته باشند

پاسخ اجمالی:
عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) از فروعات مذهب شیعه است، و دلایل زیادی آن را تأئید می کند و در بارۀ شیوۀ عزا داری هم باید گفت: تا مادامی که چگونگی اقامۀ عزا با اصلی از اصول اسلام و آیه و روایتی که در سنت آمده است، تنافی نداشته باشد، اشکالی ندارد و عرف های مختلف می توانند شیوه های مختلفی را برای برپایی مراسم عزا داشته باشند.
لازم به تذکر است که براساس روایات متعدد و حدیث ثقلین، سنت نیز در کنار قرآن، از منابع اصیل اسلامی به حساب می آید و طبق دیدگاه شیعه سخنان امامان شیعه نیز از نظر حجیت و اعتبار در  عرض سخنان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) است؛ ازاین رو اگر سنتی از امامان ما در این رابطه وجود داشته باشد در جواز این کار کافی است.
به برخی از دلایلی که سینه زنی را مجاز می شمرد در جواب تفصیلی اشاره شده است.
پاسخ تفصیلی:
پیش از پرداختن به پرسش تذکر نکاتی لازم به نظر می رسد:
الف. براساس روایات متعدد و حدیث ثقلین، سنت نیز (که عبارت است از قول، فعل و تقریر معصوم[1]) در کنار قرآن، از منابع اصیل اسلامی به حساب می آید.
براساس دیدگاه شیعه سخنان امامان شیعه نیز از نظر حجیت و اعتبار در عرض سخنان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) است؛ از این رو اگر سنتی از امامان ما در این رابطه وجود داشته باشد در جواز این کار کافی است.
ب. عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) از فروعات مذهب شیعه است و دلایل زیادی آن را تأئید می کند و در بارۀ شیوۀ عزا داری هم باید گفت: تا مادامی که چگونگی اقامۀ عزا با اصلی از اصول اسلام و آیه و روایتی که در سنت آمده است، تنافی نداشته باشد، اشکالی ندارد و عرف های مختلف می توانند شیوه های مختلفی را برای برپایی مراسم عزا داشته باشند.
ما معتقدیم دلایلی زیادی برای اثبات مشروعیت عزاداری و سینه زنی برای امام حسین (علیه السلام) وجود دارد. در این بین ما تنها به دو مورد از سنت معصومین (علیه السلام) اشاره می کنیم:
1- امام سجاد (علیه السلام) می فرماید: در شبى که پدر بزرگوارم فرداى آن شهید شد (عاشورا) در خیمه نشسته بودم و عمه‏ام زینب به پرستارى من مشغول بود. پدرم به خیمۀ خود رفته و جوین غلام ابوذر، شمشیر آن حضرت را اصلاح مى‏کرد و پدرم مى‏فرمود: واى بر تو اى روزگار در هر بامداد و شبانگاهى بسیارى از یاران و دوستان را نابود مى‏سازى و به عوض هم اکتفا نمى‏کنى آرى سررشته همه در دست خدا است و هر ذى حیاتى به راهى خواهد رفت که من می روم.[2] و همین مضامین را دو یا سه بار مکرر فرمود. من از شنیدن این مضامین به هدف آن حضرت توجه کرده گریه گلوى مرا فرا گرفت، ولی خوددارى کرده و آرام گرفتم و دانستم که بلا نازل شده، اما عمه‏ام زینب به مجرد این که مضامین اشعار را شنید بر اثر رقت قلبى که ویژه زنان است، نتوانست خوددارى نماید، با حالت تحیر از خیمه خارج شده به جانب آن حضرت روان گردید عرضه داشت: اى کاش می مردم، امروز مادرم فاطمه و پدرم على و برادرم حسن وفات یافتند، اى یادگار گذشتگان و سرپرست بازماندگان. امام حسین (علیه السلام) به خواهر بزرگوارش توجهى کرده با دیده اشکبار فرمود: خواهرم کارى کن شیطان به تو دست پیدا نکند و پرده صبرت را پاره نکند و فرمود: اگر مرغ قطا را به حال خود مى‏گذاردند آسوده مى‏خوابید. زینب (سلام الله علیها) گفت: برادرم خود را براى مرگ آماده ساخته! این آمادگى شما قلب مرا مجروح ساخت و طاقتم را طاق نمود و بدون درنگ سیلى به صورت خود زد و گریبان چاک نمود و غشوه بر او عارض شده بر زمین افتاد. حسین (علیه السلام) کنار خواهر آمده آب به صورتش ریخت و او را به هوش آورده فرمود: خواهرم آرام باش و از خدا بپرهیز و به خواست او خوشنود شو و بدان که اهل زمین مى‏میرند و آسمانی ها باقى نمى‏مانند و ماسواى خدا نابود مى‏شوند و جز او که موجودات را آفریده و مردم را مبعوث مى‏سازد و یکتاى بی همتا است دیگرى زنده نخواهد ماند.[3]
از دو جهت می توانیم از این حدیث برای جایز بودن سینه زنی استفاده نماییم.
الف. با توجه به این حدیث در می یابیم که امام (علیه السلام) در مقابل کار خواهرش که سیلی به صورتش زده بود تنها به نصیحت اکتفا نمود و هرگز از این کار به خصوص (سیلی به صورت زدن) نهی ننمود، در صورتی که اگر این کار منع شرعی و حرمت داشت لازم بود آن حضرت او را نسبت به آن متذکر می شد.
ب. با توجه به شخصیت خود حضرت زینب که امام معصوم (سجاد) در حقش فرمود: بحمد اللَّه که تو عالم و دانا به حقایق أحوال أهل دنیائى و محتاج به تعلیم و تفهیم نیستى‏.[4] نمی توان پذیرفت که این گونه آشکارا، کار حرامی را مرتکب شود.
2- مسافر غلام امام کاظم (علیه السلام) می گوید: وقتى خواستند حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) را ببرند به حضرت على بن موسى الرضا (علیه السلام) دستور داد تا زنده است هر شب در خانه‏اش بخوابد تا وقتى خبرى به او برسد. گفت: ما هر شب براى حضرت رضا (علیه السلام) در دهلیز رختخواب می انداختیم، پس از نماز عشا در آن جا می خوابید صبح به منزل خود می رفت، همین وضع تا چهار سال ادامه یافت. یک شب رختخواب انداختیم، ولى نیامد، ما و زن و بچۀ آن حضرت از تأخیر ایشان خیلى ناراحت شدیم. فردا صبح به خانه آمد داخل حرم شد و پیش ام احمد رفت فرمود: آنچه پدرم به امانت در اختیارت گذاشته بده. ام احمد ناله‏اى زده با دست به صورت خود نواخت و گریبان چاک زده گفت: به خدا، آقایم از دنیا رفت! امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) او را نگه داشت به او فرمود: حرفى در این مورد نزن و اظهار ناراحتى نکن تا خبر رسمى به فرماندار برسد. زنبیلى که محتواى امانت ها بود با دو هزار یا چهار هزار دینار در اختیار او گذاشت و به دیگرى نداد.[5]
این حدیث نیز که از کتاب معتبر (کافی) نقل شده، جواز این عمل (بر سر و سینه زدن) را می رساند؛ زیرا براساس نقل این حدیث مانعی از نهی آن حضرت وجود نداشت و اگر این کار منع شرعی داشت لازم بود که آن حضرت به او تذکر می فرمودند.
بنابر این، بی گمان عزاداری هایی که امروزه به طور متعارف (نه به صورت افراط) صورت می گیرد و مردم دلسوخته و دوست داران اهل بیت و امام حسین برای ابراز هم دردی بر سینه هایشان می زنند جایز می باشد.
برای دست رسی به پاسخ پرسش های دیگر در این زمینه به نمایه های زیر مراجعه کنید:
عزاداری امام حسین (علیه السلام) مایۀ حیات جامعه، پاسخ شمارۀ 348 (سایت: 352).
و نقش عزاداری امام حسین (علیه السلام)، پاسخ شمارۀ 2302 (سایت: 2518).

[1] تقریر معصوم عبارت است از: کاری که در محضر معصوم (علیه السلام) صورت پذیرد یا سخنی که در حضور آن حضرت بیان شود، اما آن حضرت (در صورت نبود مانع) از آن کار نهی نفرموده باشد.
[2] یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ
کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ‏
مِنْ صَاحِبٍ وَ طَالِبٍ قَتِیلٍ
وَ الدَّهْرُ لَا یَقْنَعُ بِالْبَدِیلِ‏
وَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَى الْجَلِیلِ
َ کُلُّ حَیٍّ سَالِکٌ سَبِیلِی‏
[3] مفید، محمد، ارشاد، ساعدى خراسانى، محمد باقر، ص 444 و  445، ناشر اسلامیه، تهران، چاپ اول، 1380 ش‏‏.
[4] “و أنت بحمد الله عالمة غیر معلمة فهمة غیر مفهمة”، طبرسى، ابو منصور احمد بن على، الاحتجاج، ج 2، ص 305، نشر مرتضى مشهد مقدس، 14033 هـ ق.
[5] الکافی، ج‏1، ص 381 و 382، با استفاده از ترجمه زندگانى حضرت امام موسى کاظم (علیه السلام)، ص 226 و 227.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *