استاد عباسی ولدی – ازدواج و فرزندآوری

خانه / آموزش / استاد عباسی ولدی – ازدواج و فرزندآوری

دختران جوان ! آقا پسر هایی که وقت ازدواجتان است؛ ازدواجتان را طبق دستور دینتان، طبق دستور مولایتان، همان مولایی که برایش سینه می‌زنید ساده بگیرید. در همین گرانی‌ها ساده بگیرید چرا برای خودتان این همه زرق و برق درست می‌کنید آقا پسر چرا جهیزیه سنگین را به دختر تحمیل می کنی؟ دختر خانم چرا سرویس طلای به آن گرانی را، مراسم عروسی آنچنانی را در این گرانی تحمیل می کنی؟ شما دو نفر به ازدواج نیاز دارید…

استاد عباسی ولدی – ازدواج و فرزندآوری – سالروز ازدواج امیرالمومنین و فاطمه زهرا علیهماالسلام

أَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم الحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین وَ صَلَّی الله عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرین.

در شام اول ذی الحجه، روز معنوی‌ترین، آسمانی‌ترین و قشنگ‌ترین ازدواج عالم، ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها با امیرالمؤمنین علی علیه السلام هستیم و طبیعتا خیلی‌ها منتظرند از کسی مثل بنده حقیر بحثی را بشنوند حول و حوالی بحث ازدواج، به این فکر می‌کردم که خب دارم به هیئت می‌آیم و جوانها بیشترین جمعیت جلسه را به خودشان اختصاص می‌دهند. پدر و مادرها هم هستند، در فضای مجازی هم مستقیم درحال پخش است‌. چه بحثی را داشته باشم که بتوانم یک پنجره در ذهن شما باز بکنم، از اینجا که می‌روید بیرون، فکرتان مشغول شود.

قبل از اینکه بگویم چه بحثی را خواهم داشت به لطف خدا، این را بگویم که می‌دانم این بحث، بحثی چالشی است‌. شاید حداقل ۸۰ یا ۹۰ درصد شما، همانجا که نشسته‌اید، و دارید صحبت های من را بزرگوارانه گوش می‌کنید، همانجا هم در ذهنتان با من بحث کنید. اشکالی هم ندارد‌ من یک قولی به شما می‌دهم، شما هم یک قولی به من بدهید. من قول می‌دهم تمام تلاشم را به کار بگیرم برای اینکه بحثم را جوری جا بندازم که این پنجره در ذهن شما برای فکر کردن باز بشود. شما هم قول بدهید روی این بحث فکر بکنید. این قول دوطرفه برای بحث امشب.

موضوع بحث، فرزند آوری

موضوع بحث ما چیست؟

موضوع بحث ما شعار محرم هیئت شماست. شعار محرم هیئت شما چیست؟ فرزندآوری.

چرا چیزی درحدود ۱۰ سال است که مقام معظم رهبری در مناسبت‌های مختلف، در اقشار مختلف، با الفاظی که همه یک‌جا را نشانه‌گرفته، دارند درباره فرزندآوری حرف می‌زنند و بحث می‌کنند و بحث می‌کنند؟

مداحان! فرزندآوری. اهل منبر! فرزندآوری. شاعران! فعالان عرصه خانواده! دولت! نماینده محلس! مردم عوام! در همه جا دارند فریاد می‌زنند. خیلی جالب است که برایتان بگویم در این حدود ۱۰ سال، نزدیک به ۵۰ بار ایشان در این باره حرف زدند. چرا؟

یکبار، دوبار، سه بار، چهار بار، پنج بار، دَه بار! آقا بیست بار! دیگه سی بار! پنجاه بار!!! چه اتفاقی دارد می‌افتد؟ بعد با چه تعابیری ایشان این حرف‌ها را می‌زنند؟ با عباراتی که به جرأت می‌توانم بگویم شما مثلش را هم درباره خیلی از موضوعات نشنیده‌اید. درباره‌اش فکرکنیم. مثلا ایشان در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌گویند:

        یکی از خطراتی که وقتی انسان‌ درست به عمق آن فکر می‌کند، تن او می‌لرزد، این مسأله جمعیت است. مسأله جمعیت را جدی بگیرید. جمعیت جوان کشور دارد کاهش پیدا می‌کند. یک‌جایی خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست. یعنی مسأله جمعیت از آن مسائلی نیست که بگوییم حالا دَه سال دیگر فکر کنیم؛ نه. اگر چندسال بگذرد، وقتی نسل ها پیر شدند، دیگر قابل علاج نیست.

استاد عباسی ولدی – ازدواج و فرزندآوری

این حرف ها را دارد کسی می‌زند که سکان‌دار است‌. افق های دور را، افق های میان مدت را، افق های کوتاه‌مدت را باید ببیند و به ما هشدار بدهد. این حرف ها در آذرماه ۹۲ گفته شده است دقیقا در دورانی که بحث مذاکرات هسته‌ای در کشور ما داغ است و بحث مذاکره با آمریکا، سر مسائل هسته‌ای حرف اول صحنه سیاسی جامعه ما است و در جمع بچه‌های انقلاب  و دلسوزان انقلاب جمعیتی شکل می‌گیرد تحت عنوان جمعیت دلواپسان، و من همیشه از دغدغه‌مندان این سوال را پرسیدم که چرا مسأله‌ای که تن رهبر ما را می‌لرزاند باعث نشد یک جمعیت دلواپسان جمعیت، در جامعه ما تشکیل بشود‌؟ چرا؟

چرا نرفتیم سراغ اینکه مگر چه اتفاقی در آینده می‌خواهد رخ بدهد که اینقدر رهبر ما دارد هشدار می‌دهد؟ چه سونامی در راه است؟ ما هم مثل عوام الناس شروع کردیم که آخ مگر در این گرانی‌ می‌شود گفت بچه!؟ آخ مگر در این گرانی می‌شود گفت ازدواج!؟ دقیقا مثل عوام الناس برخورد کردیم.

آقا یک آدم عادی، دوبار، سه بار، چهاربار، درباره یک چیزی حرف بزند، ما بالاخره یک کنکاشی می‌کنیم، می‌گوییم شاید یک چیزی هست. وقتی یک رهبر پنجاه بار درباره یک مسأله چیزی می‌گوید، نباید ما به هوش بیاییم؟

بارها به دوستان گفتم آقایان آبان ماه سال ۱۳۹۸ را به خاطر بیارید.

دوستان خواهش می‌کنم این حرف‌ها را داشته باشید و قول اول جلسه را فراموش نکنید.

آبا‌ن‌ماه سال ۱۳۹۸ را به خاطر بیاورید؛ وقتی که قصه بنزین فتنه‌ای را در جامعه ما رقم زد. ۲۵ و ۲۶ آبان‌ماه، مملکت ما روی آتش بود. یک فتنه‌ بسیار بسیار خطرناک.

کلیدواژه این فتنه اقتصادی چیست؟ بنزین است. رویکردش چیست؟ اقتصادی است.

داد و هوار کسانی که ریختند بیرون چیست؟ گرانی است.

دقیقا ۲۸ آبان ۱۳۹۸ مقام معظم رهبری با فعالان اقتصادی دیدار دارند. یعنی ۲۵ و ۲۶ و ۲۷ و ۲۸ هنوز فتنه در بعضی از شهرها نخوابیده. ایشان در آنجا در اوج مسأله فتنه، دارند می‌گویند:

      یکی از مزیت های بزرگ کشور، عبارت است از فرصت جمعیت جوان کشور. به تعبیر این جمعیت‌شناس‌ها پنجره جمعیتی. ما امروز در دل این فرصت قرار داریم. آنچه به من گزارش دادند، آدم هایی که در این کار تخصص دارند و کارشناس این کار هستند می‌گویند این فرصت تا ۲۰ سال دیگر ادامه خواهد داشت. ما ۲۰ سال این فرصت را داریم. اگر در این ۲۰ سال توانستیم پایه های کار خودمان را محکم کنیم که برد کردیم. اگر غفلت کردیم و این ۲۰ سال فرصت از دستمان رفت و کشور وارد عرصه سالمندی و فرسودگی شد، دیگر نمی شود کاری کرد.خب در این ۲۰ سال از این فرصت چه استفاده بکنیم؟یکی مسأله جمعیت، که نگذاریم جمعیت کاهش پیدا کند. نگذاریم جمعیت جوان کاهش پیدا کند. موالید را افزایش بدهیم.

آقای عزیزم! رهبر بزرگوار! چه اتفاقی دارد می‌افتد که شما در مسأله فتنه اقتصادی با اینکه دو هفته قبلش در ۱۲ آبان ماه در جمع دانش آموزان این مطلب را تذکر داده بودید.

چه اتفاقی دارد برای این مملکت می افتد که شما با اینکه در دل فتنه هستیم، دوباره این را تذکر می‌دهید؟ ایشان دو هفته قبل در جمع دانش آموزان می گویند: من همین جا تنبه بدهم این مطلبی را که بارها و بارها تکرار کرده‌ام. سیاستی وجود دارد(یعنی برنامه‌ای حساب شده طراحی شده) سیاستی وجود دارد که این نعمت را از ملت ایران سلب کند. نعمت وجود جوانان انبوه و فراوان را. نتیجه این مسأله‌ی محدود کردن نسل، ۱۰ سال دیگر، ۱۵ سال دیگر این خواهد شد که شما دیگر کشور را متراکم از نسل جوان مشاهده نخواهید کرد. و اینکه این همه بنده تکرار می‌کنم، تاکید می‌کنم، هشدار می‌دهم، به خاطر این است. بعضی از خطرات و اقدامات خطرناک هست که اثرات آن بعد از ۱۰ سال، ۲۰ سال، ظاهر خواهد شد. آن‌وقت دیگر کاری نمی‌شود کرد.

من چند مورد از بیانات مقام معظم رهبری را برایتان خواندم. نمونه اینها حدود ۵۰ مورد است. یک سوال از خودمان بپرسیم که چرا ریز نشدیم چه اتفاقی بناست بیفتد. فرصت باشد به شما می‌گویم که چقدر دشمنان ما ریز شدند و ما نشدیم.

استاد عباسی ولدی – ازدواج و فرزندآوری

 انفجار سالمندی

آقایان! کشور ما دارد وارد عرصه سالمندی می‌شود. این را خدمتتان عرض می‌کنم که بدانید سالمندی یعنی چه. بعد متوجه بشوید فتنه اقتصادی که حدود ۱۰، ۲۰ سال آینده مملکت ما را در بر خواهد گرفت، به خاطر جریان سالمندی مملکت، فتنه‌ای است که فتنه اقتصادی سال ۹۸ دربرابر آن یک آتش‌بازی بچگانه است!

یکبار دیگر تکرار می‌کنم. اگر ما امروز به فکر جریان سالمند شدن جامعه خودمان نباشیم، در حدود ۱۰، ۲۰ سال آینده ایران دچار فتنه اقتصادی و فتنه های اقتصادی خواهد شد که فتنه اقتصادی سال ۹۸ با این همه تخریب برای مملکت، دربرابر آن فتنه‌ها، یک آتش بازی بچگانه خواهد بود.

ما در سال ۱۴۲۰ اگر به همین شکل پیش برویم، کشور ما دچار انفجار سالمندی می‌شود. یعنی وقتی یک کشوری وارد عرصه‌ای می‌شود که بالای ۲۱ درصد آن جمعیت، سالمند هستند، می‌گویند این کشور سالمند شده؛ دچار انفجار سالمندی شده‌. یعنی جمعیت قابل توجهی از این مملکت، از سن کار خارج شدند و به دولت، به حکومت می‌گویند به ما خدمات ارائه بده. دولت می‌خواهد به آنها خدمات ارائه بدهد، ولی نیروی کار نیست. به این می‌گویند انفجار سالمندی.

ما در سال ۱۴۲۰ چیزی در حدود ۲۰ میلیون سالمند در این مملکت داریم. اگر می‌خواهید بدانید چه فاجعه‌ اقتصادی است وقتی نتوانیم برای آنها تولید داشته باشیم با نیروی جوان، به این دو نکته دقت کنید.

یک) سوئد که یک کشور اروپایی است، در میان کشورهای اروپایی هم برای خودش کسی است، در سال ۲۰۰۵، هشت میلیارد و هفتصد و شصت میلیون دلار هزینه سالمندانش شد. مستمری دارد، بیمه دارد، هزینه دارد. ما نمی‌توانیم به سالمندان بگوییم که دانه دانه جمع بشوید توی کشتی، بریزیم‌تان در دریا…

سوئدی که هشت میلیارد و هفتصد و شصت میلیون دلار هزینه سالمندانش شده، کل جمعیتش ۱۰ میلیون است‌.

ما دو برابر جمعیت کل سوئد در سال ۱۴۲۰ سالمند داریم. حدود ۱۰ برابر سالمندان سوئد!

ژاپن که دچار مشکلات اقتصادی شده ولی ابر قدرتهای رسانه‌ای اجازه نمی‌دهند که مشکلات اقتصادی ژاپن به من و شما برسد، در سال ۲۰۱۲ یک سوم بودجه 12/1 تریلیون دلاری‌اش را خرج سالمندانش کرد.

نیروی کار نیست. سالمند هزینه‌اش بالاست. تولیدات جامعه باید برود به سمت نگهداری سالمندان و هزینه هایی که باید به سالمندان داده بشود. نیروی جوان کجاست؟ آقا این همه بیکار.  الان ما این‌همه مشکل بیکاری داریم. اینها می‌آیند سرکار عزیزم؟ من از بزرگ‌ترهایی که حوصله ندارند عذر می‌خواهم که می‌خواهم یک مسأله آماری را خدمتتان بگویم، شاید دو سه دقیقه حوصله‌تان سر برود.

ولی جوان‌ها گوش‌تان را تیز کنید. ما در سال ۱۳۶۸ در بند “ج” از بحث اول برنامه توسعه، سیاستهای جمعیتی را آوردیم‌. گوش‌ها را تیز کنید. آن موقع نرخ باروری 4/6 بود؛ یعنی به ازای هر زن، در سن بارداری(۱۵_۴۵ سال) ما4/6 فرزند داشتیم.

جوان‌ترها! این چیز عجیبی نیست. من که در خانواده‌ای بودم که هشت تا برادر و خواهر بودیم، یک چیز عادی بود. بزرگ‌تر از من هم هستند. هشت‌تا، هفت‌تا عادی بود. ۱۲،۱۳ تا غیر عادی بود.

آنها آمدند گفتند ما باید جمعیت را جوری کنترل کنیم که در سال ۱۳۹۰، نرخ باروری برسد به ۴. به ازای هر زن در سن باروری، ۴ فرزند.

چشم به هم زدیم، شد سال ۷۱. یعنی ۳ سال بعد از برنامه اول. در سال ۱۳۷۱ در بی‌نظیر ترین اتفاق جمعیتی در جهان که نه قبلش بود و نه بعدش آمد، ما مسیری را که بنا بود در ۲۲ سال طی کنیم، در ۳ سال طی کردیم. یعنی نرخ باروری ما رسید به ۴. متوقف کردیم؟ نه.

آقا گقتند سال ۷۱ باید متوقف می‌کردیم که نکردیم. گذشت. رسید به سال ۱۳۷۹، نرخ باروری ما رسید به 1/2. یعنی به ازای هر زن در سن باروری، 1/2 فرزند بود. به این می‌گویند نرخ جانشینی. یعنی برای اینکه جمعیت یک کشور، بعد از یک مدتی نه کم بشود و نه زیاد بشود، نرخ باروری باید 1/2بشود. متوقف کردیم؟ نه خیر؛ ادامه پیدا کرد.

در سال ۱۳۹۰ ما به نرخ باروری حدود6/1رسیدیم. خب، آن نرخ 4/6 یادتان هست؟ خانواده های ما هفت، هشت، ده‌تا بچه رفتند سرکار، یه عده‌شان بیکار ماندند. این‌ها تا کی دیگر سرکارند؟ خیلی از ماها دیگر داریم بازنشست می‌شویم. جانشین های ما چه کسانی هستند؟ نرخ1/2…

من برای اینکه بدانید ۱۰ سال آینده دیگر مشکل ما اشتغال نیست، مشکل ما نیروی کار است. ما در ۱۰ سال آینده، دیگر کار داریم و نیروی کار نداریم. برای اینکه ملموس بشود برایتان، دو سه مسأله می‌گویم.

بزرگترها رفتید خانه این حرف ها اگر تایید شده‌ است به اطرافیان‌ بگویید‌. من وقتی بچه بودم و مدرسه می‌رفتم، (من یک دهه پنجاهی‌ام) دهه شصت می‌رفتم مدرسه. وقتی می‌رفتیم مدرسه، تمام مدارس ما حداقل دو شیفته بود‌. هر شیفتی حداقل ۷۰۰ یا ۸۰۰ دانش آموز. اصلا کلاس‌هایی که ما دونفره روی نیمکت می‌نشستم، شاهانه بود. ما معمولا با بغل‌دستی هایمان دعوا داشتیم. معلم می‌دید که نفر وسطی می‌زد به بغلی، می‌افتاد.

الان شماها ببینید چند مدرسه دو شیفته سراغ دارید؟ آن موقع سه شیفته بود. یک شیفت شبانه داشتیم. الان بعضی‌ از مدارس دولتی، کلاس اول‌شان تشکیل نمی‌شود‌. می‌گوید آقا کلا ۶_۷ نفر ثبت ‌نام کردند. دوتا مدرسه را ادغام می‌کنند‌. ما آن موقع مشکل مدرسه داشتیم. یه خرده بیایید جلو… دانشگاه؛ زمان ما با زمان شما خیلی فرق داشت در دانشگاه. ببخشید ها ببخشید. الان قبول شدن در دانشگاه، غیر از دانشگاه های بزرگ، دیگر چیز عجیب و غریبی نیست. کنکور تمام می‌شود، آن دانشگاه التماس می‌کند شما را به خدا بدون کنکور بیایید، یک چیزی هم می‌گذاریم کف دستت بیا. آن یکی دانشگاه دارد التماس می‌کند. سال گذشته ما یک و نیم میلیون صندلی خالی در دانشگاه ها داشتیم. هیئت علمی از فضای دانشجویی هست ولی دانشجو نیست‌. سرباز؛ آقا یک زمانی سربازی ها را می‌فروختند. سرباز زیاد بود. الان ارتش، سپاه، نیروی‌انتظامی می‌گویند آقا ما مشکل سرباز داریم. چندسال دیگر این می‌رود کجا؟ سرریز می‌شود در محیط کار، رهبر باید آینده‌نگر باشد.

 آقا درست است که الان مشکل کار هست ولی این مشکل نهایتا ۱۰_۱۲ سال دیگر هست. بچه‌ای که به دنیا می‌آید نمی‌گوید که من همین الان می‌خواهم بروم سرکار! خب. مملکتی که ۲۰ میلیون سالمند دارد، چه طور تامین مخارج کند ؟ نیروی کار می‌خواهد. یا باید اعلام ورشکستگی اقتصادی بکند که می‌شود فتنه اقتصادی.

راه دومی که همه کشورهای پیر مانند نروژ، ژاپن، کانادا و… انتخاب کرده‌اند این است: مهاجر می‌پذیرند. ما یک مسافر کاری داریم، یک مهاجر کاری داریم. مسافر کاری چیست؟ مسافر کاری این است که مثلا طرف می‌رود چین، می‌خواهد جنس بگیرد، دوهفته، سه هفته‌ای در آنجا بدون خانواده می‌رود خریدش را می‌کند و برمی‌گردد. مهاجر کاری این نیست. مهاجرت کاری این است که فرد می‌رود در شهر دیگر، خانواده‌اش را هم می‌برد، هتل هم اقامت نمی‌کند، می رود در شهر یک خانه اجاره می‌کند. در همه دنیا می‌گویند که میزان مهاجر پذیری با میزان امنیت و میزان استحکام فرهنگی نسبت دارد. هرچقدر مهاجر پذیری بیشتر، امنیت کمتر. هرچقدر مهاجرت بالاتر، ضریب استحکام فرهنگی کمتر. خب کدام را انتخاب کنیم؟ شهرهای ما، آنهایی که مهاجر پذیرترند، فسادخیزتر هستند. ضریب امنیتشان پایین‌تر است. جرم خیز تر است. من الان اسم شهرها را نمی‌آورم. حالا شهرهای ما الان مهاجرت هایشان از کجاست؟ از این شهر به آن شهر. ما دیگر از خودمان نمی توانیم نیرو بیاوریم باید از خارج کشور بیاوریم چطور بیاوریم؟

اجازه بدهید نقل قولی برای شما بخوانم؛ خیلی جالب است،

یک متفکر اقتصادی صهیونیست است می گوید که: نیمه قرن جاری میلادی یک سوم جمعیت ایران بیش از شصت سال خواهند داشت که این از ده درصد کنونی بسیار بیشتر است

آقا… اقتصاددان صهیونیستی چشم دوخته است او دارد آینده را می بیند، آینده دوری هم نیست نیمه قرن جاری میلادی یعنی ۲۰ سال آینده ، وی با رضایتمندی و خوشحالی ننیجه می گیرد هزینه‌ی نگهداری از این جمعیت سالمند اقتصاد ایران را له خواهد کرد.

بعد می گوید: وقتی جوامع سنتی در معرض دنیای مدرن قرار می گیرند اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند و برخی الگو های سنتی از جمله مذهب، فرزندآوری و سایر الگوهای فرهنگی دچار تغییرات بسیار شدید می‌شوند چنین پدیده ای در ایران در دوره حیات یک نسل محقق شده است.

الان ایرانی ها از فرزندآوری پس کشیده اند اما آنها حساب باز کرده‌اند وقتی ضریب امنیت پایین آمد و استحکام فرهنگی هم پایین آمد می‌رویم به مرحله بعدی…

آقا…در تمام دنیا در تمام دانشگاه های نظامی می گویند؛ یکی از مولفه های اصلی قدرت، جمعیت است.

 هشت سال دفاع مقدس ما را چه کسانی مدیریت کردند؟ متوسط سنی شهدای ما چند سال است؟ متوسط سنی شهدای مدافع حرم چند سال است؟

وقتی جمعیت یک کشور جوان باشد می تواند با دشمن مقابله کند اساساً می‌گویند این یک ساده انگاری است که فکر کنی اگر جمعیت کم باشد ولی تجهیزات نظامی زیاد باشد می تواند از خودش مواظبت کند، نخیر…آن هم کشوری مثل ایران که از نظر جغرافیایی وسیع ولی تراکم جمعیت پایین؟! مابین قم و تهران می توانیم چندین قم و تهران بسازیم این یعنی تراکم جمعیتی ما پایین است است وقتی تراکم جمعیتی پایین باشد حفظ امنیت سخت می شود. مثال؛ فرض کنید همین جا امامزاده قاضی الصابر علیه السلام اینجا منزل شما باشد دو نفر در این خانه باشد بهتر می توانید امنیتش را حفظ کنید یا ده نفر؟! یا ۲۰ نفره یا سی نفر؟ خب هر چقدر جغرافیا وسیع تر شود و جمعیت کمتر شود حفظ امنیت سخت تر می شود. بعد کشوری مثل ایران که دو تا سه درصد جمعیت مسکونی دارد مرزهای ما اکثرا غیر مسکونی هستند و دشمن حساب باز کرده است.

توصیه برژینسکی به مذاکره کنندگان با ایران

برژینسکی مغز سیاست خارجی آمریکا است در انقلاب اسلامی به دولت آمریکا خط می داد و در مذاکرات هسته‌ای هم خط می داد.

برژینسکی به ۵ +۱ می گوید:_ چندین سال قبل که مذاکرات هسته ای شروع شد_مذاکره کنید برای مذاکره نه برای نتیجه.

 نگاه کنید دولت خاتمی مذاکره کرد دولت احمدی نژاد مذاکره کرد دولت روحانی مذاکره کرد سه دولت با سه رویکرد مذاکره کردند آیا ما به نتیجه رسیدیم؟ هشت سال هم هست که هرچه گفتند گفتیم چشم آیا به نتیجه رسیدیم؟این را برژینسکی به آن‌ها خط داده بود که هر وقت داشتید به نتیجه می رسید بهانه ای بیاورید تا مذاکره به نتیجه نرسد فقط وقت تلف کنید چرا؟ این تحلیل من نیست یک گزارش است.

گفته بود: مشکل ایران را دو چیز حل خواهد کرد زمان و جمعیت. بگذارید زمان بگذرد ایران در حال سالمند شدن است وقتی سالمند شد آن وقت می‌توان به زور گفت چون قدرت دفاعی خود را از دست می‌دهد این ها برای ۲۰ سال آینده حساب باز کرده اند و عجله‌ای هم ندارند اما ۲۰ سال آینده ۲۰ سال آینده این است که اگر ما از الان به آن فکر نکردیم دیگر آن زمان نمی شود کاری کرد شما در دنیا حتی یک نمونه نداری که کشوری به انفجار سالمندی رسیده باشد و بعد جوان شده باشد حتی یک نمونه نداریم، امکان ندارد یا حداقل محقق نشده است در حد یک معجزه است.

ایران در آینده از ناامن ترین کشورهای جهان خواهد شد!!

آقایان من به صراحت خدمت شما عرض می کنم که ایران در آینده از ناامن ترین کشورهای جهان خواهد شد بدتر از افغانستان بدتر از سوریه بدتر از پاکستان و از عراق هم بدتر چون کینه ای که دشمنان ما از ما دارند از افغانستان و پاکستان و عراق و سوریه ندارند آنها منتظر هستند منتظر…

فتنه اقتصادی از داخل و فتنه نظامی از خارج. ما در داخل از لحاظ اقتصادی توانایی مدیریت خودمان را نداریم چون نیروی کار نداریم و مشکل اینجاست که مردم ما فقط دارند امروز را می‌بینند رهبر ما آینده را نشان می‌دهد…

آقایان بچه حزب الهی، مداحان، انقلابی ها، سخنران ها، امام جمعه ها، امام جماعت ها شما وظیفه دارید آینده را به مردم نشان بدهید مردم فقط امروز را می بینند…

چقدر خوابیم؟ چرا وقتی شخصی مانند میثم مطیعی اسم فرزندآوری را در یک توییت می آورد دوست و آشنا به او حمله می کنند؟ وقتی دقیقاً به نقطه ای که باید می زند به جای اینکه بگوییم؛ کار نکرده ما را تو انجام می‌دهی فحشی که ما باید بخوریم تو داری می‌خوری پشتش را خالی کنیم؟ ده سال است رهبر این مملکت فریاد می‌زند تیرها به او می خورد و ما داریم کنار می‌کشیم اصلاً بحث سر این نیست که کسی ولایت‌مدار هست یا نیست، بحث نیست که آیا رهبر را قبول داریم یا نداریم…

آقا می خواهید در مملکت زندگی کنید یا نه؟ نسل امروز ایران اگر به فکر فرزند آوری نباشد در آینده ایران از ناامن ترین کشورهای منطقه خواهد شد و نسل ما از منفورترین نسل های ایران چرا به خاطر ما امنیت مان را وامدار نسلی بودیم که در هشت سال دفاع مقدس خون داد جان داد جوان داد ولی اجازه نداد امنیت این مملکت به خطر بیفتد خیلی از شماها نبودید این جنگ را چه کسانی اداره کردند؟ یک پسر داشت همان پسر را در راه خدا داد نق هم نزد نه پولدار بود نه حقوق مکفی داشت نه خانه داشت تازه شوهرش را هم فرستاد….

 بچه ها ما با برنج کوپنی زندگی می کردیم وقتی برنج کوپنی ما تمام می‌شد دیگر برنج نداشتیم موقعی که وانت کمک های مردم به جبهه در کوچه می آمد مادرم می‌گفت: برنج را در وانت بگذار… می گفتم: مادر برنج نداریم! عیبی ندارد رزمنده‌ها تنها نباشند… یک نفر با برنج یک نفر لباس می بافت برای جبهه ها یک نفر هم جوان داشت می گفت مگر نمی‌بینی امام تنهاست.

 بهانه نیاوردند آقا پول نداریم آقا تنها جوانم است عصای دست من است آقا فقیرم!!! نهههه امام گفته است تمام…

شما فکر می‌کنید این دویست سیصد هزار شهیدی که داده ایم آدم های نخبه نبودند؟ به درد بخور نبودند؟ اضافه بودند؟ شهید چمران دکترای فیزیک پلاسما را از آمریکا نگرفته بود؟ شهید باکری چه کم داشت؟ شهید خرازی چه کم داشت؟ در عصر خودمان حاج قاسم سلیمانی چه کم داشت؟ شهید صدرزاده چه کم داشت؟ حججی چه کم داشت؟ رفتند سینه شان را سپر کردند تا ما در امنیت باشد از ما جان نخواستند از ما جوان نخواستند.

از ما چند چیز  خواستند، مگر نمی خواهید در این مملکت زندگی کنیم؟ مگر نمی‌خواهید امنیت داشته باشید؟ اصلا آخرت را ول کن مگر نمی خواهید دنیای خوبی داشته باشی؟ مگر می‌شود ناامن باشد و تو دنیای خوبی داشته باشی؟ کسانی که در فتنه ۹۸ بودید کسانی که در فتنه ۸۸ بودید کسانی که فتنه ۷۸یادتان است چه کسی جرأت می کرد دور و بر میدان انقلاب برود؟ چند روز مملکت ناامن شد تمام زندگی ها به هم ریخت… کشور ناامن خواهد شد…

خب الان می‌گویی ما به عنوان جوان چه کار کنیم؟چرا اینقدر داد می‌زنی؟

من در این چند دقیقه می خواهم به شما بگویم که چه کار کنید،خیلی بحث مفصلی است…

استاد عباسی ولدی – ازدواج و فرزندآوری

خب… الان وظیفه ما چیست؟

دختران جوان آقا پسر هایی که وقت ازدواجتان است ازدواجتان را طبق دستور دینتان، طبق دستور مولایتان، همان مولایی که برایش سینه می‌زنید ساده بگیرید ساده بگیرید در همین گرانی‌ها ساده بگیرید چرا برای خودتان این همه زرق و برق درست می‌کنید آقا پسر چرا جهیزیه سنگین را به دختر تحمیل می کنی؟دختر خانم چرا سرویس طلای به آن گرانی را، مراسم عروسی آنچنانی را در این گرانی تحمیل می کنی؟ شما دو نفر به ازدواج نیاز دارید میانگین سن ازدواج در مملکت اهل بیت در مملکت فاطمه و علی علیهما السلام  در مملکتی که جشن می گیرند برای این ازدواج آسمانی میانگین سن ازدواج پسر ها در کشور ۲۸ سال شده است در کلانشهرها که ۳۰ سال شده است میانگین سن ازدواج دختر ها ۲۴ سال شده است در کلان شهرها به سمت ۲۶ سال رفته است. چکار دارید می کنید؟!

علی علی… چند روز دیگر هم محرم شروع می شود حسین حسین…؟ کسانی که امام حسین علیه السلام را یاری نکردند مگر بهانه نیاورند من هم دارم بهانه می آورم من دهنم از گفتن برخی حرف ها بسته است.

بچه ها… دشمن با علی و فاطمه علیهما السلام این مملکت مشکل دارد خدا شاهد است اگر علی و فاطمه علیهما السلام را کنار بگذاریم دیگر با ما کاری ندارند. با مرام علی و فاطمه علیهما السلام کاری نداشته باشی با تو کاری ندارد…

ساده بگیرید یا امیرالمومنین یا فاطمه زهرا علیهما السلام شما چقدر ساده گرفتید!؟ خاک بر دهان من یعنی شأن ما بالاتر از شماست؟! شخصیت خانوادگی ما برتر از شماست خاک بر سر من اگر همچین فکری کنیم پس چرا شما اینقدر ساده گرفتید؟ اما به ما بر می خورد با اتوبوس به مشهد برویم و برگردیم و زندگی مان را شروع کنیم یا اصلاً نداریم، همان را هم نرویم و زندگیمان را شروع کنیم به عشق شما…به کجا برمی خورد پس الان خوب است که ازدواج ها به تاخیر افتاده و فساد هم در جامعه زیاد شده است…

بهانه های اقتصادی

می‌گوید همه چیز گران شده است یک یخچال شده است ۶۰ میلیون!!

می‌گویم من هم می‌دانم یخچال ۶۰ میلیون شده است اما معذرت می خواهم مگر با بهشت زهرا قرارداد بستید که اگر جا کم آوردند مرده ها را در آن یخچال جا کنید دو نفر آدم مگر چقدر یخچال می خواهند؟اگر پول نداری چرا چنین یخچالی میخری؟

دختر خانم تو سرویس طلا نداشته باش آیا واقعاً سرویس طلا زندگی می سازد؟ با سرویس بدل نمی‌شود سرزندگی رفت؟می‌دانید یک سرویس طلای ارزان چقدر است؟

آقا پسر… دندانهای اسب پیشکشی را نمی شمارند دختر به تو داده اند یا علی مدد چیزی به تو دادند الحمدالله، ندادند برو شروع کن…اصل را بچسب…

 بچه اش زیر ماشین رفته است مادرش در فکر این است که اتوی لباسش خراب شده است ما در امر ازدواج این شده ایم دین ما دارد می‌رود جامعه دارد به فساد کشیده می شود جمعیت مان دارد کم می‌شود فکر این هستیم که سرویس طلا باید آن باشد، شام ازدواج باید این باشد تالار فلان…

بعد می آیند پیش من می گویند حاج آقا می‌شود ذکری به ما بگویید دارم به گناه می‌افتم؟

ذکر و ورد چیست؟ساده بگیر برو ازدواج کن.

پدر می آید به من می گوید فلان چیز ها را در موبایل پسرم پیدا کرده ام دخترم با چند نفر رابطه داره… می گویم خوب شما چند خواستگار رد کرده اید؟! خوب وقتی در وقت خودش او را به ازدواج در نیاوری صراحتاً پیغمبر می‌گوید به فساد کشیده می شود.

پدر و مادر ها ساده بگیرید شخصیت و کرامت به یک چیز است تقوا گوش دادن به حرف خدا تمام.

چقدر زشت است که سنگ علی علیه السلام را به سینه بزنی ولی با روش علی علیه السلام زندگی نکنی، بعضی جوان ها می گویند ما چگونه می توانیم برویم از حرم حضرت زینب سلام الله علیها دفاع کنیم؟جمله حاج قاسم در گوش تان باشد چه فرمود: همه جمهوری اسلامی ایران حرم است دفاع از این حرم یکی از مصادیقش فرزند آوری است و برای آن باید ازدواج ها را ساده کرد.

استاد عباسی ولدی – ازدواج و فرزندآوری

آخرین کلام

بچه ها ما یک خدا داریم که این خدا از ازل تا ابد  تغییری نکرده است و نمی کند وقتی نگرانی و دغدغه به دلتان آمد بروید در خانه خانه خدا به او بگویید می‌خواهیم ازدواج کنیم ولی از فقر می ترسیم در سوره نور دارید آنجا گفته ای إن یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله خدایا من روی وعده تو حساب باز می کنم، من می خواهم با تو یک قمار عشق بکنم من جلو می روم خودت کمک کن تو گفتی إن یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله اگر فقیر باشند خودم از فضلم بی نیازشان می کنم.

این خاطره را بگویم و تمام کنم صحن انقلاب بودم خیلی شلوغ بود خیلی…

دیدم یک انسانی که به ظاهرش می آمد عقل کاملی نداشته باشد در جمعیت فریاد می‌زد هنوز هم خدا همان خدای قدیمی است… هنوز هم خدا همان خدای قدیمی است…

باور کنید خدای من و تو خدای موسی است، خدای عیسی است خدای امیرالمومنین است خدای فاطمه زهرا سلام الله علیهم اجمعین است به خدا اعتماد کنید.

إن شاء الله که این بحث پنجره ای در ذهن شما باز کرده باشد که به ازدواج و فرزندآوری از یک زاویه دیگری نگاه بکنید.

وقتی خدا دو لوح و قلم را درست کرد                                                   نوری میان عرش معلی درست کرد

با نور فاطمه به جهان جان دمید و بعد                                                      ما را گدای ام ابیها درست کرد

من از اینکه شعر را بفهمند به وجد می آیم،خیلی هم برای انتخاب شعر وقت می گذارم

ما را شبیه خلقت بی انتهای خود                                                        از خاک پای حضرت زهرا درست کرد

از اشک های مادر ما آب آفرید                                                           با گریه های فاطمه دریا درست کرد

از تار و پود چادر مادر نخی گرفت                                                       حب المتین برای گداها درست کرد

اصلاً دلیل خلقت دنیاست فاطمه                                                           نور و خدا و زهره‌ی زهراست فاطمه

بانوی آب و آینه بانوی آفتاب                                                                ای قطره ها اشک شبت گلاب

لبخند می‌زنی و نبی فکر می کند                                                           این خنده‌ی خداست نشسته میان قاب

هم کوثر خدایی و هم بضعة الرسول                                                          هم ذوالفقار ذکر قیام ابوتراب

ذکر تمام عالم از این خانه می رسد                                                      حاجات اهل عالم از این خانه مستحاب

من هر نفس که بی تو کشیدم گناه بود                                                 هر لحظه که به یاد تو بودم شده ثواب

ای چادر تو سایه روی سر همه                                                                یا فاطمه فقط تو شدی مادر همه

الهی که خدا به قلب پاک این بچه ها، این کوچیک تر ها…

یک قصه زیبا

یه کسی قصه ای نقل می کرد، می گفت؛ بچه ای رفته بود لبه پشت بام داشت می افتاد مردم ایستاده بودند پایین نمی دانستند چه کنند… یک اهل دلی گفت بزرگ تر نفرستید بالا، بچه بفرستید پیشش…

 یک بچه هم سن خودش پیشش فرستادند آن بچه از لبه پشت بام برگشت مردم تعجب کردند که چه شد چه اتفاقی افتاد؟! آن اهل دل گفت:

بچه به او گفت چرا می‌خواهی این کار را بکنی؟ بچه جواب داد:آخر چرا در این دنیا بمانم با این همه سختی؟

آن بچه جواب داد: راست می‌گویی این دنیا ارزشی ندارد جز آنکه صبر کن ای بزرگ شوی ازدواج کنی و بعد از خدا بچه بخواهی و به واسطه تو یک بچه محب علی بن ابیطالب علیهما السلام روی زمین بیاید گفت: راست گفتی و برگشت.

ان شاءالله سال آینده مجردهای ما متاهل، بی بچه‌های ما با بچه، بچه کم ها بچه زیاد به این جلسه بیایند به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *