اشعار عید سعید فطر

خانه / اشعار / اشعار عید سعید فطر

download

 

استادسازگار
عید سعید فطر

***

چه زود از دست ما ماه خدا رفت

مه تسبیح و تهلیل و دعا رفت

مه احیا مه شب زنده داری

مه روزه مه صدق و صفا رفت

مهی که بود از فیض و سعادت

نفس، تسبیح و خواب آن عبادت

*****

مه یا نور و یا قدوس و یارب

شبش از روز و روزش بهتر از شب

خوشا آن روزه داران را که دانم

محبت بود در دل، ذکر، بر لب

به خلوتگاه شب اختر فشاندند

کمیل و افتتاح و ندبه خواندند

*****

سحر بود و مناجات و دعایش

دعاهای لطیف و دلربایش

خوش آنکو داشت خلوت با خداوند

دریغ از لحظه های با صفایش

کجا رفتند شب های منیرش

چه شد بوحمزه و جوشن کبیرش

*****

چه شب هایی که دل یاد خدا بود

دعا بود و دعا بود و دعا بود

به گوش جان صدای آشنا بود

خوشا آنان که از نو جان گرفتند

دل شب انس با قرآن گرفتند

*****

چه ماهی ماه حی ذو المنن بود

چه ماهی ذکر حق نقل دهن بود

چه ماهی ماه غفران ماه رحمت

چه ماهی ماه میلاد حسن بود

چه ماهی دل ز ایمان منجلی بود

علی بود و علی بود و علی بود

*****

مه احیا مه مولا علی بود

علی شمع دل و دل با علی بود

تو گویی با علی بودیم تا صبح

چه می گویم نفس ها یا علی بود

چه شد آوای یارب الکریمش

دعای یا علیُّ یا عظیمش

*****

وفا و عشق و ایمان بود این ماه

مگو، شیرین تر از جان بود این ماه

بهشت سبز انس عبد و معبود

بهار ختم قرآن بود این ماه

فروغ روح از بدرش گرفتیم

شرف از لیله القدرش گرفتیم

*****

الا ای دوستان عید صیام است

چه بنشستید این عید قیام است

طلوع صبحدم را این روایت

هلال ماه نور این پیام است

خوشا حال تمام روزه داران

که حسرت شد نصیب روزه خواران

*****

ره صدق و صفا پویید امشب

جمال یار را جویید امشب

وضو گیرید با عطر بهشتی

به مهدی تهنیت گویید امشب

خوش آن عیدی که با دلدار باشیم

همه با هم کنار یار باشیم

*****

اگر چه عید فیض و عید نور است

اگر چه عید شوق و عید شور است

اگر چه عید مجد است و سعادت

تمام عیدها روز ظهور است

بدون یار، گل خار است خار است

گل نرگس اگر آید بهار است

*****

الا ای شمع بزم آشنایی

ندارد بی تو چشمم روشنایی

دلم خون شد دلم خون از جدایی

گلم، باغم، بهارم کی می آیی

الهی عیدِ بی تو باز گردد

بیا تا عید ما آغاز گردد

*****

تو شمع و قلب ما پروانه ی توست

ندیده عالمی دیوانه ی توست

ندای یا لثارات الحسینت

لوای کربلا بر شانه ی توست

ظهورت عید خلق عالمین است

نه تنها عید ما، عید حسین است

*****

همین است و همین است و همین است

که دیدار تو عید مسلمین است

عزیز دل به آمین تو سوگند

دعای «میثم» دل خسته این است

که فردا جزو یاران تو باشد

دلش باغ و بهاران تو باشد

 

*****************************************
علی اکبر لطیفیان

وداع با ماه مبارک رمضان

***

همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز

شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز

دهه آخر ماه اول راه سحر است

بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز

عیب چشم است اگر اشک ندارد،ور نه

سر این سفره ی تو حال و هوا مانده هنوز

کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم

یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز

گوئیا سفره ی او دست نخورده مانده است

او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز

گریه ام صرف تهی بودن اشکم نیست

دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز

وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت

باز در نامه ی من جرم و خطا مانده هنوز

یک نفر بار زمین مانده ی ما را ببرد

کس نپرسید که این خسته چرا مانده هنوز

هر قدر این فتنه گری رنگ عوض کرد ولی

دل ما مست علی، شکر خدا مانده هنوز

تا که در خوف و رجائیم توسل باقی است

رفت امروز ولی روز جزا مانده هنوز

هر چه را خواسته بودیم، به احسان علی

همه را داد، ولی کرب و بلا مانده هنوز

 

*******************************
سید هاشم وفایی

عید سعید فطر

***

دردا كه ماه رحمت حق باز هم گذشت

با آن كه لحظه لحظه او مغتنم گذشت

درهاي مغفرت به روي ما گشوده بود

مهماني خدا به وسعت جود وكرم گذشت

شب هاي قدر او چقدر باشكوه بود

ساعات غرق عفو گنه دمبدم گذشت

برخرمن گناه من آتش كشيد دوست

با آن كه ديد معصيتم از رقم گذشت

دست مرا گرفت خدا و نجات داد

وقتي ز پا فتادم و آب از سرم گذشت

ايدل بهوش باش پس از ماه مغفرت

ماهي كه ميزدند گنه را قلم گذشت

هركس نبُرد بهره از اين چشمه زلال

باور كنيد زندگيش در عدم گذشت

درعيدفطر خوان كرم چيده مي شود

گرماه رحمت و كرم ذوالكرم گذشت

يارب به وصل دوست سروري به ما ببخش

اين روزهاي هجر كه با درد و غم گذشت

همسايه رضاست «وفائي» ومي سرود

اوقات خوب ما همه دراين حرم گذشت

 

******************************

 

استاد سازگار
عید سعید فطر
***

گذشت، ماه خدا و رسید، عید صیام

به هر دو باد، درود و به هر دو باد، سلام

هزار شکر که عید صیام کرد، طلوع

هزار حیف که ماه صیام گشت، تمام

چه دیر ماه خدا آمد و چه زود گذشت

چو آفتاب که یک لحظه می‌پرد از بام

مه نیاز و نماز و دعا و استغفار

مهی که بوی خدا می‌رسید از آن به مشام

مه مبارک جوشن‌کبیر، رفت ز دست

مه دعای سحر، ماه سجده، ماه قیام

به افتتاح و ابوحمزه، دعای مجیر

گرفته بود دل دوستان حق آرام

سلام باد به شب‌های قدر و اعمالش

که با خدا همه شب انس داشتیم مدام

سلام باد بر آن لحظه‌های شیرینی

که می‌شد از همه سو عفو کبریا اعلام

گناهکار! ز عفو خدا مشو نومید

که ناامیدی از رحمت خداست حرام

به عید فطر بگیر از خدای خود عیدی

که میهمان خدا را خدا کند اکرام

مه مبارک ما بیشتر مبارک شد

ز مقدم حسن، آن نور چشم خیرالانام

امام دوم، فرزند اول زهرا

که بود شانۀ پیغمبر خداش مقام

به روزه‌خوار بگو خون دل خورد دائم

به روزه‌دار گواراست عید ماه صیام

خوشا کسی که به مهر علی و اولادش

گرفت روزه و گسترد سفرۀ اطعام

علی، ولی خدا، نفس مصطفی، حیدر

که حب او همه دین است و مهر او اسلام

خجسته نام خوشش حسن مطلع قرآن

حدیث مدحش در لوح گشته حسن ختام

وضو بگیر و بخوان داستان ردالشمس

که آفتاب، به دست علی سپرده زمام

بگو به خصم علی روزه و نماز، تو را

شرار آتش خشم خدا شود در کام

به روز حشر که داغ عطش به هر جگر است

خوشا کسی که ز دست علی بگیرد جام

مرام میثم تمار خوش بود «میثم»

که در ثنای علی یافت عمر او اتمام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *