امام حسین ، کربلا و حادثه عاشورا در بیان امام خامنه ای

خانه / با ولایت / امام خامنه ای / امام حسین ، کربلا و حادثه عاشورا در بیان امام خامنه ای

امام حسین ، کربلا و حادثه عاشورا در بیان امام خامنه ای – قسمت اوّل

     آنچه در چند قسمت تقدیمتان خواهد شد گزیده‌ای از بیانات مقام معظم رهبری امام خامنه ای ادام الله ظلّه در مقاطع مختلف دربارۀ چگونگی وقوع واقعه کربلا و شکل‌گیری حادثه عاشورا است. امیدوارم که در پرتو عنایات حضرت حق تعالی و توجهات ولیّ عصر عجّل الله تعالی فرجه، بتوانیم گوش به فرمان ولایت بوده و رهرو حقیقی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام و مدافع حریم ایشان باشیم.

ویژگی‌ها و عظمت عاشورا و عبرت‌های آن

     هیچ وقت نباید امت اسلامى و جامعه‌ اسلامى ماجراى عاشورا را به عنوان یک درس، به عنوان یک عبرت، به عنوان یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد. قطعاً اسلام، زنده‌ به عاشورا و به حسین‌بن‌على (علیه‌السّلام) است. همان‌طور که فرمود: «و انا من حسین»؛( ارشاد، ج ۲، ص ۱۲۷) بنا بر این معنا، یعنى دین من، ادامه‌ راه من، به وسیله‌ حسین (علیه‌السّلام) است. اگر حادثه‌ عاشورا نبود، اگر این فداکارى عظیم در تاریخ اسلام پیش نمى‌آمد، این تجربه، این درس عملى، به امت اسلامى داده نمی‌شد و یقیناً اسلام دچار انحرافى می‌شد از قبیل آنچه که ادیان قبل از اسلام دچار آن شدند و چیزى از حقیقت اسلام، از نورانیت اسلام باقى نمی‌ماند. عظمت عاشورا به این است. 1391/09/01

زندگی سراسر درس

     زندگى حسین‌بن‌على علیه‌السّلام در طول تاریخِ زندگى پنجاه و چند ساله‌ آن بزرگوار، همه درس است: دوران کودکى او درس است، دوران جوانى او درس است، در دوران امامت امام حسن علیه‌السّلام رفتار او درس است، بعد از شهادت امام حسن علیه‌السّلام رفتار او همه درس است. این‌جور نبود که کار امام حسین فقط در آن روز آخر باشد، لکن حادثه‌ کربلا این‌قدر عظمت دارد، این‌قدر درخشنده است که مثل خورشیدى همه‌ نورهاى دیگر را تحت‌الشّعاع قرار می‌دهد؛ والّا خطابه‌ امام حسین علیه‌السّلام خطاب به علما و بزرگان و صحابه و تابعین در منى‌ – که در کتب حدیث ذکر شده است – یک سند تاریخى است؛ نامه‌ آن بزرگوار خطاب به علما و بزرگان و پایه‌ها و ارکان دینى در زمان خودش – «ثُمَّ انتُم ایتُها العِصابَة، عِصابَةٌ بِالعِلمِ مَشهورَة»(تحف‌العقول، ص ۲۳۷) که در کتب معتبر حدیث نقل شده است – یک سند تاریخى مهم است؛ رفتارهاى آن بزرگوار؛ برخوردش با معاویه، نامه‌اش به معاویه؛ حضورش در کنار پدر در دوران کوتاه خلافت امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاة و السّلام؛ همه‌ اینها قدم‌به‌قدم درس است؛ منتها حادثه‌ عاشورا چیز دیگرى است. 1392/03/22

اهمیت روز عاشورا

     روز عاشورا – دهم محرم – فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین‌بن‌علی (علیه السّلام) است که به این روز جان می‌دهد، معنا می‌دهد، او را تا عرش بالا می‌برد؛ این مجاهدت‌های یاران حسین‌بن‌علی (علیه السّلام) است که به این روز، این خطورت و اهمیت را می‌بخشد. 1388/10/19

هزینه سنگین امام حسین علیه‌السلام برای روشنگری

     امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) هم برای بیان حقیقت، روشنگری در طول تاریخ، عزیزترین عزیزان خود را برمی‌دارد می‌آورد وسط میدان. امام حسین (علیه‌السّلام) که می‌دانست حادثه چه جور تمام خواهد شد؛ زینب را آورد، همسران خود را آورد، فرزندان خود را آورد، برادران عزیز خود را آورد. در آن خطبه «من رأی سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللَّه ناکثا لعهداللَّه … و لم‌یغیر علیه بفعل و لا قول کان حقّا علی اللَّه ان یدخله مدخله»؛(مقتل ابی مخنف، ص ۸۵) یعنی وقتی او دارد فضا را به این شکل آلوده می‌کند، خراب می‌کند، باید یا با فعل یا با قول آمد روشنگری کرد. و امام حسین (علیه‌السّلام) این کار را انجام می‌دهد، آن هم با این هزینه‌ سنگین؛ عیالات خود، همسران خود، عزیزان خود، فرزندان امیرالمؤمنین، زینب کبری، اینها را برمی‌د‌ارد می‌آید وسط میدان. 1388/09/22

emam-khomeini-ashoora

امام آن نکته‌ عظیمِ عجیبِ تاریخى را بیان کردند: «ماهى که خون بر شمشیر پیروز است»

     یکى از خصوصیات دیگرى که در حادثه‌ى 9 دى هست، که باز آن را کاملاً به حوادث انقلاب نزدیک می‌کند، مسأله عاشوراست. یعنى در حوادث اول انقلاب هم محرّم پیش آمد و امام آن نکته‌ عظیمِ عجیبِ تاریخى را بیان کردند: «ماهى که خون بر شمشیر پیروز است». این حرف کوچکى نیست: پیروزى خون بر شمشیر.

     ماها عادت کرده‌ایم، این حرف‌ها را هى تکرار می‌کنیم؛ کأنه عمقش گاهى از یادمان می‌رود. خون بر شمشیر پیروز می‌شود، مظلوم بر ظالم فائق مى‌آید، کشته بر کشنده فائق مى‌آید؛ این همان چیزى است که در عاشورا پیش آمد. امام این را در محرّم سال 57 مطرح کردند، در قضیه‌ 9 دى هم باز پاى امام حسین در میان بود، پاى عاشورا در میان بود. اگر آن حرکات سخیف و در واقع گریه‌آور از سوى این گروه‌هاى ایضاً سخیف، در عاشورا پیش نمى‌آمد، این حرکت عظیم و این تحرک عمومى مردم معلوم نبود به این شکل به وجود بیاید. اینجا هم پاى عاشورا در میان بود. 1390/09/21

بذر معرفت

     عاشورا اوج فداکارى و ایثار است. همه‌ تاریخ، همه‌ عالم، مسأله عاشورا و حسین‌بن‌على (علیه‌السّلام) و اصحاب وفادار او را با این خصوصیت شناخته‌اند؛ فداکارى، ایثار در راه خدا و در راه تحقق اهداف الهى؛ لیکن مسأله عاشورا فقط این نیست. بله، برجسته‌ترین و نمایانترین خصوصیت عاشورا، همین فداکارى و شهادت است؛ ولى در ماجراى عاشورا حقایق دیگرى هم وجود دارد. از آغاز حرکت از مدینه، بذر معرفت پاشیده شد – این یکى از خصوصیات حادثه‌ عاشوراست – بذر بصیرت پاشیده شد.

     اگر مردمى، امّتى از بصیرت برخوردار نباشند، حقایق گوناگون، کار آنها را اصلاح نخواهد کرد؛ گره از مشکلات آنها گشوده نخواهد شد. بنابراین اخلاص، موقع‌شناسى، پاشیدن بذر یک حرکت فزاینده‌ تاریخى، از خصوصیات مهم عاشوراست. ماجرا فقط در ظهر عاشورا تمام نشد؛ در واقع از ظهر عاشورا یک جریانى در تاریخ شروع شد، که همچنان رو به افزایش و گسترش است. بعد از این هم همین خواهد بود. امام حسین (علیه‌السّلام) براى اعلاى کلمه‌ حق و براى نجات خلق، همه‌ داشته‌هاى خود را به میدان آورد. این برخى از خصوصیاتى است که انسان به طور کلى در ماجراى عاشورا می‌تواند ببیند و نشان بدهد. 1390/09/06

عاشورا به سرعت برق، عظمت و اهمیت خودش را نشان داد

     در روز عاشورا کسى نفهمید چه اتفاق افتاد. عظمت آن حادثه، عظمت جهاد جگرگوشه پیغمبر و یاران و نزدیکانش و همچنین عظمت فاجعه کشته شدن فرزندان و نوردیدگان پیغمبر بر کسى روشن نبود. اکثر کسانى که آن جا بودند هم نفهمیدند. آنهایى که در جبهه دشمن بودند، آن قدر مست و آن قدر غافل و آن قدر از خود بیگانه بودند که نفهمیدند چه اتفاقى افتاد! مستان عالَم، مستان غرور و شهوت و غضب و مستان حیوانیت، نمى‌فهمند در عالم انسانیت چه دارد اتفاق مى‌افتد؛ بله، زینب خوب فهمید، سکینه خوب فهمید، آن زن‌ها و دخترهاى مظلوم خوب فهمیدند چه اتفاقى افتاد؛ این مال روز عاشوراست. اما هر روزى که از روز عاشورا جلوتر رفتیم – روز دوازدهم در کوفه، چند هفته بعد در شام، چند هفته بعد در مدینه و اندکى بعد در همه دنیاى اسلام – این حادثه به سرعت برق، عظمت و اهمیت خودش را نشان داد. 1387/02/13

kollo-yaomen-ashoora

تفسیر «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»

     این که گفتند: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» به معنای این است که زمان می‌گذرد، اما حوادث جاری در زندگی بشر، حقایق آفرینش دست نخورده است. در هر دوره‌ای انسان‌ها نقشی دارند که اگر آن نقش را بدرستی، در لحظه مناسب، در زمان خود ایفا کنند، همه چیز به سامان خواهد رسید، ملت‌ها رشد خواهند کرد، انسانیت گسترده خواهد شد. 1388/01/26

زینب علیها السّلام؛ عامل پیروزی خون بر شمشیر

     زینب کبری‌ یک نمونه‌ برجسته‌ تاریخ است که عظمت حضور یک زن را در یکی از مهم‌ترین مسائل تاریخ نشان می‌دهد. اینکه گفته می‌شود در عاشورا، در حادثه‌ کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد – که واقعاً پیروز شد – عامل این پیروزی، حضرت زینب بود؛ و الّا خون در کربلا تمام شد. حادثه‌ نظامی با شکست ظاهری نیروهای حق در عرصه‌ عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزی که موجب شد این شکست نظامی ظاهری، تبدیل به یک پیروزی قطعی دائمی شود، عبارت بود از منش زینب کبری‌ سلام الله علیها.

     نقشی که حضرت زینب بر عهده گرفت؛ این خیلی چیز مهمی است. این حادثه نشان داد که زن در حاشیه‌ تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد. قرآن هم در موارد متعددی به این نکته ناطق است؛ لیکن این مربوط به تاریخ نزدیک است، مربوط به امم گذشته نیست؛ یک حادثه‌ زنده و ملموس است که انسان زینب کبری‌ را مشاهده می‌کند که با یک عظمت خیره‌کننده و درخشنده‌ای در عرصه ظاهر می‌شود؛ کاری می‌کند که دشمنی که به حسب ظاهر در کارزار نظامی پیروز شده است و مخالفین خود را قلع و قمع کرده است و بر تخت پیروزی تکیه زده است، در مقر قدرت خود، در کاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ داغ ننگ ابدی را به پیشانی او می‌زند و پیروزی او را تبدیل می‌کند به یک شکست؛ این کارِ زینب کبری‌ است. زینب (سلام‌اللَّه علیها) نشان داد که می‌توان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزّت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ.

خطبه‌ فراموش نشدنی زینب کبری‌ در بازار کوفه

     آنچه که از بیانات زینب کبری‌ باقی مانده است و امروز در دسترس ماست، عظمت حرکت زینب کبری‌ را نشان می‌دهد. خطبه‌ فراموش نشدنی زینب کبری‌ در بازار کوفه یک حرف زدن معمولی نیست، اظهارنظر معمولی یک شخصیت بزرگ نیست؛ یک تحلیل عظیم از وضع جامعه‌ی اسلامی در آن دوره است که با زیباترین کلمات و با عمیق‌ترین و غنی‌ترین مفاهیم در آن شرائط بیان شده است. قوّت شخصیت را ببینید؛ چقدر این شخصیت قوی است. دو روز قبل در یک بیابان، برادر او را، امام او را، رهبر او را با این همه عزیزان و جوانان و فرزندان و اینها از بین برده‌اند، این جمع چند ده نفره‌ زنان و کودکان را اسیر کرده‌اند، آورده‌اند در مقابل چشم مردم، روی شتر اسارت، مردم آمده‌اند دارند تماشا می‌کنند، بعضی هلهله می‌کنند، بعضی هم گریه می‌کنند.

     در یک چنین شرائط بحرانی، ناگهان این خورشید عظمت طلوع می‌کند؛ همان لحنی را به کار می‌برد که پدرش امیرالمؤمنین علیه السّلام بر روی منبر خلافت در مقابل امّت خود به کار می‌برد؛ همان جور حرف می‌زند؛ با همان جور کلمات، با همان فصاحت و بلاغت، با همان بلندی مضمون و معنا: «یا اهل الکوفه، یا اهل الغدر و الختل»؛ ای خدعه‌گرها، ای کسانی که تظاهر کردید! شاید خودتان باور هم کردید که دنباله‌رو اسلام و اهل‌بیت هستید؛ اما در امتحان اینجور کم آوردید، در فتنه اینجور کوری نشان دادید. «هل فیکم الّا الصّلف و العجب و الشّنف و الکذب و ملق الاماء و غمز الاعداء»؛ شما رفتارتان، زبانتان با دلتان یکسان نبود. به خودتان مغرور شدید، خیال کردید ایمان دارید، خیال کردید همچنان انقلابی هستید، خیال کردید همچنان پیرو امیرالمؤمنین هستید؛ در حالی که واقع قضیه این نبود. نتوانستید از عهده‌ مقابله‌ با فتنه بربیائید، نتوانستید خودتان را نجات دهید. «مثلکم کمثل الّتی نقضت غزلها من بعد قوّة انکاثا»؛ مثل آن کسی شدید که پشم را می رسید، تبدیل به نخ می‌کند، بعد نخ‌ها را دوباره باز می‌کند، تبدیل می‌کند به همان پشم یا پنبه‌ نریسیده. با بی‌بصیرتی، با نشناختن فضا، با تشخیص ندادن حق و باطل، کرده‌های خودتان را، گذشته‌ خودتان را باطل کردید. ظاهر، ظاهر ایمان، دهان پر از ادعای انقلابی‌گری؛ اما باطن، باطن پوک، باطن بی‌مقاومت در مقابل بادهای مخالف. این، آسیب‌شناسی است.

     با این بیان قوی، با این کلمات رسا، آن هم در آن شرائط دشوار، اینگونه صحبت می‌کرد. اینجور نبود که یک عده مستمع جلوی حضرت زینب نشسته باشند، گوش فرا داده باشند، او هم مثل یک خطیبی برای اینها خطبه بخواند؛ نه، یک عده دشمن، نیزه‌داران دشمن دور و برشان را گرفته‌اند؛ یک عده هم مردم مختلف‌الحال حضور داشتند؛ همان‌هائی که مسلم را به دست ابن‌زیاد دادند، همان‌هائی که به امام حسین نامه نوشتند و تخلف کردند، همان‌هائی که آن روزی که باید با ابن‌زیاد در می‌افتادند، توی خانه‌هایشان مخفی شدند – اینها بودند توی بازار کوفه – یک عده هم کسانی بودند که ضعف نفس نشان دادند، حالا هم نگاه می‌کنند، دختر امیرالمؤمنین را می‌بینند، گریه می‌کنند. حضرت زینب کبری‌ سلام الله علیها با این عده‌ ناهمگون و غیر قابل اعتماد مواجه است، اما اینجور محکم حرف می‌زند. او زن تاریخ است؛ این زن، دیگر ضعیفه نیست. نمی‌شود زن را ضعیفه دانست. این جوهر زنانه‌ مؤمن، اینجور خودش را در شرائط دشوار نشان می‌دهد. این زن است که الگوست؛ الگو برای همه‌ مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. انقلاب نبوی و انقلاب علوی را آسیب‌شناسی می‌کند؛ می‌گوید شماها نتوانستید در فتنه، حق را تشخیص بدهید؛ نتوانستید به وظیفه‌تان عمل کنید؛ نتیجه این شد که جگرگوشه‌ پیغمبر سرش بر روی نیزه رفت. عظمت زینب را اینجا می‌شود فهمید. 01/02/89

…ادامه دارد.

پرتال فرهنگی راسخون

پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *