امام علی در آینه شعر فارسی

امام علی در آینه شعر فارسی

سروده هایی در وصف امام علی علیه السلام

امام علی در آینه شعر فارسی

هیاتاشعار فارسی در وصف امیرالمومنین:

… علی بود

تا صورت پیوند جهان بود، علی بود تا نقش زمین بود و زمان بود، علی بود
شاهی که ولی بود و وصی بود، علی بود سلطان سخا و کرم و جود، علی بود
هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس هم صالح پیغمبر و داود، علی بود
هم موسی و هم عیسی و هم خضر و هم ایوب هم یوسف و هم یونس و هم هود، علی بود
مسجود ملایک که شد آدم زعلی شد آدم چو یکی قبله و سجود علی بود
هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن هم عابد و هم معبد و معبود، علی بود
آن لَحمُک لحمی بشنو تا که بدانی آن یار که او نفس نبی بود، علی بود…

مولانا جلال الدین مولوی

بنده اهل بیت

چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی خداوند امر و خداوند نهی
که من شهر علمم، علیم در است درست این سخن گفت پیغمبر است
اگر خلد خواهی به دیگر سرای به نزد نبی و وصی گیر جای
منم بنده اهل بیت و نبی ستانیده خاک پاک وصی
گرت زاین بد آید گناه من است چنین دان و این راه، راه من است
بر این زادم و هم بر این بگذرم یقین دان که خاک پی حیدرم…

ابوالقاسم فردوسی

امام علی در آینه شعر فارسی
امام علی در آینه شعر فارسی

مقصود نبی ز لافتایی

ای گوهر گوهر ولایت خورشید منور ولایت
ای مهر فروغ بخش اسلام وی مشعل انور ولایت
ای آیت حق و روح قرآن وی رایت و افسر ولایت
سلطان سریر عقل و ایمان والی هنر، در ولایت
ای گوهر عشق و جان عرفان تاج سر مفخر ولایت
مقصود نبی ز لا فتایی ممدوح خدا ز هل اتایی

مهرداد اوست

در پی سیمرغ

شنیدم آب به جنگ اندرون معاویه بست بروی شاه ولایت، چرا که بود خسی
علی به حمله گرفت آب و باز کرد سبیل چرا که او کس هر بی کس است و دادرسی
سه بار دست به دست آمد آب و در هر بار علی چنین هنری کرد و او چنین هوسی
فضول گفت که ارفاق تا بدین حد بس که بی حیایی دشمن ز حد گذشت بسی
جواب داد که ما جنگ بهر آن داریم که نان و آب نبندد کسی به روی کسی
غلام همت آن قهرمان کون و مکان که بی رضای الهی نمی زند نفسی
تو هم بیاد تماشای حق و باطل کن ببین که در پی سیمرغ می جهد مگسی

استاد محمدحسین شهریار

شیر مردان

مسلم اول شه مردان علی ست عشق را سرمایه ایمان علی ست
از ولای دودمانش زنده ام در جهان مثل گهر تابنده ام
از رخ او فال، پیغمبر گرفت ملت حق از شکوهش پر گرفت
مرسل حق کرد نامش بو تراب حق یدالله خواند در ام الکتاب
هر که دانای رموز زندگی است سر اسماء علی دانه که چیست
شیر حق این خاک را تسخیر کرد این گل تاریک را اکسیر کرد
هر که در آفاق گردد بوتراب باز گرداند ز مغرب آفتاب
ذات او؛ دروازه شهر علوم زیر فرمانش حجاز و چین و روم….

اقبال لاهوری

شاه ولایت

شیر خدا، شاه ولایت علی صیقلی شرک خفی و جلی
روز احد، چون صف هیجا گرفت تیر مخالف به تنش جا گرفت
روی عبادت، سوی محراب کرد پشت بدرد سر اصحاب کرد
خنجر الماس، بدو آختند چاک به تن، چون گلشن انداختند
غرقه به خون، غنچه زنگار گون آمد از آن گلبن احسان برون
گل گل خونش، به مصلا چکید گشت چو فارغ زنماز آن بدید
صورت حالش چو نمودند باز گفت که سوگند به دانای راز
کز الم تیغ ندارم خبر گرچه زمن نیست، خبر دارتر

عبدالرحمن جامی

امام علی در آینه شعر فارسی
امام علی در آینه شعر فارسی

شاهکار خلقت

ای ماه من، زمانه پس از ختم انبیا بهتر ز ذات پاک تو، دیگر پسر نداشت
باشد خدا علی و تو را نیز نام اوست شاخ حیات، از تو گلی خوبتر نداشت
بالله تجلیات جمال تو گر نبود از جلوه و جمال خدا کس خبر نداشت
تیغ تو گر نبود شجاعت یتیم بود داد تو گر نبود عدالت پدر نداشت
آغاز عدل از تو و انجام آن به تو بود او تنی که بی تو بر اندام سر نداشت
در کارگاه خلقت اگر گوهرت نبود نخل تناور بشریت، ثمر نداشت
تو شاهکار دستگه آفرینشی عنوان نامه شرف و فضل و بینشی

بهجتی شفق

شمع جهان افروز…

خرم دلی که مجمع سودای حیدرست فرخ سری که خاک کف پای حیدرست
جایی که جبرییل، بدانجا نمی رسد برتر هزار مرتبه زآن، جای حیدرست
در دعوت ملایکه، بر خوان آرزو هر نعمتی که هست، به آلای حیدرست
درّ خطیر معرفت و سر کاینات یک قطره حقیر ز دریای حیدرست
علمی که هست عالم افلاک را زبر عکسی ز نور خاطر دانای حیدرست
کس حال کاینات به علم الیقین ندید ور دید، کار دیده بینای حیدرست
عقل ار چه در ممالک هستی، سرآمدست دیوانه وار، واله و شیدای حیدرست…

ابن یمین فریووری

فهرست افتخار….

اسلام شد مشید و دین گشت استوار از بازوی یدالله و از ضرب ذوالفقار
آن رحمت خدای، که از لطف عام اوست شیطان هنوز با همه عصیان امیدوار
آن اولین نظر که ز رحمت نمود حق و آن آخرین طلب که زحق کرد روزگار
ای برترین عطیه ایزد که امر تو بر رد و منع حکم قضا دارد اقتدار
از کن غرض تو بودی و پیش از خطاب حق بودی نهفته در تتق نور کردگار
نابوده را خطاب به بودن نکرد حق وین نغز نکته، گوش خرد راست گوشوار

حکیم قاآنی

خضر راه…

در قیامت کافرینش خیمه بر محشر زنند سکه دولت به نام آل پیغمبر زنند
تشنگان وادی ایمان، چو در کوثر رسند از شعف دست طلب، در دامن حیدر زنند
شهسواران در رکاب راکب دلدل روند خاکیان لاف از هوای صاحب قنبر زنند
هر که او چون حلقه نبود بر در حیدر مقیم رهروان راه دین، چون حلقه اش بر در زنند
مؤمنان حیدری را می رسد کز بهر دین حلقه ناموس حیدر، بر در خیبر زنند
ره به منزل برد هر کو مذهب حیدر گرفت آب حیوان یافت، آنکو خضر را رهبر گرفت

خواجوی کرمانی

شیر خداوند جان

مدحت کن و بستای کسی را که پیغمبر بستود و قضا کرد و بدو داد همه کار
آن کیست بر این حال که بودست و که باشد جز شیر خداوند جهان، حیدر کرار
این دین هدای را به مثل دایره ای دان پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار
علم همه عالم به علی داد پیغمبر چون ابر بهاری که دهد آب به گلزار

کسایی مروزی

امام علی در آینه شعر فارسی
امام علی در آینه شعر فارسی

لطف دوست

اندر خبر بود که نبی شاه حق پرست چون سوی عرش، در شب معراج رخت بست
بر مسند دنی فَتدلّی نهاد پای دستی زغیب آمد و بر پشت او نشست
چون دست حق بدو اثر لطف دوست بود از فرط شادمانی مدهوش گشت و مست
گویند پانهاد بدوشِ نبی علی از طاق کعبه خواست چو اصنام را شکست
جاه و جلال بین که یدالله پا نهاد آنجا که حق نهاد به صد احترام دست

ایرج میرز

آینه حسن ازلی

تافت تا جلوه جانانه زسیمای علی یافت هر ذره فروغ از رخ زیبای علی
تا چو خورشید بر افروخت رخ از مطلع غیب گشت خلق دو جهان محو تماشای علی
خواهی از آینه حسن ازل را نگری دیده بگشا و ببین، روی مصفای علی
هر که دل داد بدو، زنده جاویدان گشت معنی آب حیات است تولای علی
بر شد از خاک و قدم بر سر افلاک نهاد هر که آگاه شد از همت والای علی
فارغ از سود و زیانست و غم هر دو جهان آنکه در سر بودنش مایه سودای علی
دوست را ساقی کوثر بچشاند می عشق خنک آن کس که بود مست صهبای علی

در ستایش علی علیه السلام

نمی دانم که پیک باد صبحی از کجا آمد که پیشش سبزه و گل بر زمین سودند پیشانی
مگر آمد زدرگاه شریف آسمان قدری که دارد خاک راهش صد شرف بر تاج سلطانی
امام انس و جن، شاه ولایت، سرور غالب که می زیبد گدای آستانش را سلیمانی
اگر در بیشه گردون وصیت عدل او باشد اسد در هم دراند ثور را چون گاو قربانی
نسیمی کز حریم روضه اش آید عجب نبود اگر بخشد بطفلان نباتی روح حیوانی
زراح روح بخشی مهر او خصم است بی بهره بلی کی بهره ور باشد جماد از روح انسانی
بسلطانی نشان مهرش اگر آباد خواهی دل که بی والی چو باشد ملک رو آرد به ویرانی
اگر یابد خبر از ریزش دست گهربارش صدف دیگر ندارد کاسه پیش ابر نیسانی

وحشی بافقی

ستایش علی علیه السلام

شاهد کل الجمال ایزد یکتا علی است پرتو اشراق آن پیدای ناپیدا علی است
معنی فرقان فروغ ملک جان فخرجهان شاهد ایمان شه امکان مه بطحا علی است
سر مطلق والی حق پیشوای ماخلق کاشف اسرار قرآن راز ما اوحی علی است
بلبل گویای اسرار گلستان وجود سر سبحان شاه ایمان ماه او ادنی علی است
بر همه خوبان عالم قبله گاه رحمت اوست جمله پاکان جهان را سرور و مولی علی است
در صف احزاب میر بر همه امت امام نزد خاصان (کان عهدالله مسئولا) علی است
تکیه گاه وی سریر «هل اتی» در قرب دوست زانکه در حب خدا آن فرد بی همتا علی است

حکیم مهدی الهی قمشه ای

علی علیه السلام

فارغ از هر دو جهانم به گل روی علی علیه السلام از خم دوست جوانم به خم موی علی علیه السلام
طی کنم عرصه ملک و ملکوت از پی دوست یادآرم به خرابات چو ابروی علی علیه السلام

امام خمینی رحمه الله

منبع:حوزه

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *