اهداف جریان معارض در مقصر جلوه دادن رهبری در مشکلات کشور | دکتر رسول سنایی راد

اهداف جریان معارض در مقصر جلوه دادن رهبری در مشکلات کشور | دکتر رسول سنایی راد

خانه / اختصاصی هیأت / اهداف جریان معارض در مقصر جلوه دادن رهبری در مشکلات کشور | دکتر رسول سنایی راد

 شیفت دادن بار مسئولیت مشکلات و معضلاتی که بر رضایتمندی مردم تاثیر منفی دارد، به سمت رهبری، کار مشترک مقامات آمریکایی و رژیم اشغال گر قدس، برخی ضد انقلابیون فراری و همچنین برخی عناصر بریده از انقلاب و فرصت‌طلبانی است که رهبری را اصلی‌ترین سد مقاومت و ایستادگی بر روی ارزش‌های دینی و انقلابی و یا به تعبیر خودشان مانع عادی شدن نظام و شکست پروژه نرمالیزاسیون می‌دانند.

اهداف جریان معارض در مقصر جلوه دادن رهبری در مشکلات کشور | دکتر رسول سنایی راد

به گزارش هیات اختصاصی ؛ شیفت دادن بار مسئولیت مشکلات و معضلاتی که بر رضایتمندی مردم تاثیر منفی دارد، به سمت رهبری، کار مشترک مقامات آمریکایی و رژیم اشغال گر قدس، برخی ضد انقلابیون فراری و همچنین برخی عناصر بریده از انقلاب و فرصت‌طلبانی است که رهبری را اصلی‌ترین سد مقاومت و ایستادگی بر روی ارزش‌های دینی و انقلابی و یا به تعبیر خودشان مانع عادی شدن نظام و شکست پروژه نرمالیزاسیون می‌دانند.

ازاین‌رو، آنان به دنبال مدیریت شناخت مردم با استفاده از شگرد جنگ روایت‌ها برآمده و ابتدا با بزرگنمایی مشکلات  و القاء بحران، تصویری سیاه و مأیوس‌کننده از شرایط حاکم بر نظام ارائه می‌دهند و سپس با حذف یا نادیده انگاشتن عوامل و دلایل بروز مشکلاتی که به نارضایتی مردم انجامیده، تمام بار مسئولیت این شرایط را حتی در 40 سال گذشته به مدیریت                                              امام خامنه‌ای ( مدظله العالی) نسبت می دهند.

چنین سیاست و شگرد شومی به‌مثابه آتش تهیه برای آشوب و براندازی محسوب می‌شود که بی‌اعتباری و نفی مشروعیت رهبری، لازمه نیل به اهداف شوم آن به‌حساب می‌آید. چراکه سابقه شکست‌های قبلی مخالفان و دشمنان نظام گویای این واقعیت است که رهبری گرانیگاه و مولد اتحاد و انسجام و عامل اصلی اقتدار و پیش برندگی انقلاب و نظام اسلامی بوده و تدابیر و اشارات او تمامی توطئه‌ها و فتنه‌ها را نافرجام گذاشته است.

 

اهداف جریان معارض در مقصر جلوه دادن رهبری در مشکلات کشور
اهداف جریان معارض در مقصر جلوه دادن رهبری در مشکلات کشور

این نوشتار، شناخت اهداف سیاست مقصر جلوه دادن رهبری در پیدایش مشکلات و راه‌های مقابله و خنثی‌سازی آن در عرصه تبلیغ و ترویج را دنبال می‌کند.

طرح مسئله:

گرچه جریان معارض انقلاب اسلامی برای پیشبرد اهداف شوم خود از هیچ خباثت و شیطنتی فروگذار نبوده و تاکنون تمامی ابزارها، شیوه‌ها و شگردها را با ناجوانمردی تمام برعلیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بکار گرفته‌اند، اما باگذشت زمان و درس از شکست‌ها؛ سطح، شدت و پیچیدگی آن را افزایش داده‌اند.

شاید بزرگ‌ترین امید دشمنان و معارضان نظام جمهوری اسلامی، سیاست « کشاندن منازعه به درون نظام» بوده که از فتنه 88 تا آشوب 98 و حتی قبل از آن آشوب‌های 78، سیر تکوینی و تکمیلی برای آن در نظر گرفته‌ شده و تصور می‌رفت با تعمیم و تسری نارضایتی و اعتراض از اقشار روشنفکری و دانشگاهی و گروه‌های سیاسی به اقشار خاکستری، به‌ویژه قشر حاشیه‌نشین و فرودست، و بر کشاندن آنتی‌تز انقلاب از درون نیروهای خسته و بریده از انقلاب، فروپاشی نظام جمهوری اسلامی را رقم بزند.

 ازاین‌رو «مأیوس سازی مردم» با دو لبه «فشار و تحریم اقتصادی از بیرون» و «مسئله‌سازی و بزرگنمایی مسائل از درون» برای «عاصی سازی و اعتراض جمعی» در دستور کار قرارگرفته و اشتباه محاسباتی جریان مرعوب از غرب در شرطی‌سازی جامعه به خط مذاکره و سازش نیز زمینه‌ساز پیشبرد این توهم، برای یکسره کردن سرنوشت انقلاب اسلامی از طریق آشوب‌های داخلی و پیاده‌سازی مدل انقلاب علیه انقلاب بود.

اما در این میان، رهبری نظام، به‌عنوان گرانیگاه و محور ثبات و اقتدار نظام در سخت‌ترین شرایط                    «اتحاد و انسجام» را به درون‌ برگردانده، نظام را از لبه بحران به تعادل مجدد رسانده و با بسیج نیروهای مدافع و هدایت قوا، نظام را با کم‌ترین هزینه و آسیب از آتش فتنه و آشوب داخلی عبور داده و مسیر نزول به شرایط ضعف برای فرصت‌طلبی دشمنان بیرونی را نیز مسدود ساخته است.

در واکنش به این ناکامی است که امروز جریان معارض، به دنبال شیفت دادن بار مسئولیت                 وضعیت فعلی کشور به سمت رهبری است. وضعیتی که از قبل آن را نابسامان و سیاه جلوه داده و برای مردم رنج‌آور و ناراضی کننده می‌خواند و به دنبال شوراندن مردم علیه نظام می باشد. موارد زیر؛ نمونه‌هایی از این مقصر جلوه دادن یا متهم‌سازی‌ها به‌حساب می‌آیند:

علی افشاری از عناصر ضدانقلابی فراری در مصاحبه با دویچه وله فارسی، وضعیت نابسامان اوضاع کشور و استمرار بحران را بر عهده رهبری می‌داند که به‌زعم وی بیشترین اختیارات را در قلمرو حکومتی داشته و مداخله‌های گسترده و تمام‌نشدنی، تقریباً سیاست‌گذاری در همه حوزه‌های کشور را در دست دارد.

به ادعای این عنصر ضدانقلاب؛ «او ( امام خامنه‌ای) به‌گونه‌ای نظام را مدیریت می‌کند که مسئولان رده پائین تر و روسای سه قوه، مسئول اوضاع شناخته شوند.»

ابوالفضل قدیانی از دیگر عناصر مخالف نظام، با اشاره به نارضایتی و اعتراض جامعه به مشکلات مسائل کشور ، مدعی می‌شود؛ « رهبر ایران مقصر اصلی اعتراض‌ها است.»

به‌موازات عناصر مارک دار ضدانقلاب، مخالف نظام و خارج از کشور، خط مقصر جلوه دادن رهبری توسط عناصر معارض داخلی نیز به همان وقاحت دنبال می‌شود. در نامه‌ای که به اسم مهدی کروبی انتشاریافته، خطاب به رهبری آمده است: « بار مسئولیت سه دهه گذشته را خود بپذیرید.»

سعید حجاریان با پذیرش اینکه مسائل و مشکلاتی وجود دارد که موجب پدید آمدن نارضایتی شده و عملکرد اصلاح طلبان را در دفاع از دولت روحانی با سوال جدی مواجه ساخته، مدعی می‌شود؛ « همه انتقادات متوجه دولت و رئیس‌جمهور نیست. درواقع اهرم‌های قدرتی در ساختار سیاسی ما فعال هستندکه ابتکار عمل را از دست دولت گرفته‌اند و نه‌تنها پاسخگوی عملکردشان نیستند، بلکه همواره در مقام منتقد قوه مجریه ظاهر می‌شوند.»

موسوی‌خوئینی‌ها، سیاست مقصر جلوه دادن رهبری در بروز مشکلات کشور را پررنگ‌تر از تمامی معارضان نظام در نامه سرگشاده‌ای که صادر کرد، دنبال نمود. او که سال‌ها در نظام مسئولیت داشته و پدر معنوی جریان اصلاحات خوانده می‌شود، شخصیتی که در دولت هاشمی غیررسمی و در دولت‌های خاتمی و حسن روحانی به‌صورت رسمی حضور داشته و میدان‌دار عرصه قدرت بوده‌اند، در مقدمه نامه‌اش ابتدا مدعی می‌شود، آنچه در جامعه امروزی می‌گذرد، زیبنده نظامی نیست که با پرچم اسلام به دنیا معرفی می‌شود. در ادامه او با آوردن این گزاره که، « از نگاه مردم، شیوه مدیریت در بالاترین سطح و قدرت نافذ آن، نقش‌آفرین اصلی در تمام یا اکثر مهام امور کشور است.» رهبری را مسئول مشکلات جامعه و کشور می داند.

جالب‌تر اینکه او با اشاره به روند دشمنی‌ها و کارشکنی‌ها علیه نظام، مثل جنگ، تحریم و تهدید در چهل سال گذشته، باز بار تقصیرات را به سمت رهبری کشانده و از زبان مردم مدعی می‌شود، « مردم بر این باورند که مدیریت کشور به‌ویژه عالی‌ترین سطح آن، باید باملاحظه همین مشکلات و چالش‌ها، شیوه‌هایی در مدیریت امور به کار می‌بست که امروز گرفتار این آشفتگی‌های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و … نمی‌شدیم.»

درواقع آنچه امثال حجاریان، موسوی‌خوئینی‌ها و نویسندگان نامه کروبی برای کشاندن مسئولیت مشکلات و مسائل کشور به سمت رهبری، مطرح می‌سازند، واگویی ادعاهای ضد انقلابیون و دشمانان مارک دار نظام است که امروز رهبری را در سیبل اتهام افکنی و مقصر جلوه دادن قرار داده‌اند.

اهداف جریان معارض در مقصر جلوه دادن رهبری در مشکلات کشور
اهداف جریان معارض در مقصر جلوه دادن رهبری در مشکلات کشور

 

اهداف و چرایی:

در این مقطع از تاریخ انقلاب اسلامی که دشمنان و معارضان نظام و انقلاب اسلامی تجارب شکست‌های پیاپی و چندباره در عرصه جنگ سخت مستقیم و نیابتی را پشت سر گذاشته، اصلی‌ترین عامل این شکست‌ها را سیاست‌ها، تدابیر و راهبری رهبر معظم انقلاب اسلامی و عزم جزم ایشان برای تداوم روند انقلاب اسلامی و همراهی مردم با ایشان یافته که نه‌تنها ایستادگی 41 سال گذشته، بلکه پیشرفت و پیش برندگی به سمت مراحل بعدی را نیز رقم‌زده است.

 ازاین‌رو، پس‌ازآنکه رهبر معظم انقلاب اسلامی، اقدام به صدور بیانیه گام دوم انقلاب نموده که نوعی دفاع از دستاوردهای 40 ساله گذشته و نقشه راه تداوم انقلاب با به‌کارگیری تجارب پیشین و الزامات پیش رو با تکیه‌بر نسل جوان است، جبهه معارض انقلاب با آغاز جنگ شناختی پرشدت به ارائه روایتی انحرافی از نقش و عملکرد رهبری رو آورده تا با تغییر در ذهن و فکر جامعه، نگاه و باور او را به رهبری منفی ساخته و بین مردم و رهبری فاصله و جدایی اندازد.

ازاین‌رو با حذف و نادیده انگاری عمدی عوامل و دلایلی که مشکلات فعلی را موجب شده و همچنین بی‌اعتنایی و سانسور دستاوردهای و توفیقات بزرگ نظام اسلامی در سایه سیاست‌ها، تدابیر و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، با بزرگنمایی مشکلات و سیاه نمایی ابتدا تصویری سیاه از وضع موجود ارائه داده و سپس تمام مسئولیت آن را متوجه رهبری نظام نماید.

اهدافی که جریان معارض از این نوع روایت ناقص، جهت‌دار و دستکاری‌شده دنبال می‌نماید، عبارت‌اند از:

1- انتقام از رهبری که وی را عامل اصلی شکست تمامی طرح‌ها و نقشه‌های خود و ناکامی در دستیابی به اهداف قدرت طلبانه و پلیدشان یافته و اینک کینه‌ورزی را به اوج رسانده و مستقیماً به ایشان حمله‌ور شده‌اند.

2- ضربه به وجاهت رهبری به‌عنوان بزرگ‌ترین سرمایه نظام و دال اصلی گفتمان ولایت‌فقیه که اعتبار و مشروعیت آن در جامعه، ظرفیت عظیم و توان بالایی برای اتحاد و انسجام‌بخشی از یکسو و حرکت دادن جامعه در روند انقلاب و پیش برندگی آن فراهم آورده است.

3- قداست شکنی و اسطوره‌زدایی از رهبری و شکستن حریم و حرمت ولایت و تبدیل آن به جایگاهی عادی و معمولی که به هر بهانه‌ای آن را زیر سؤال برده و بی‌اعتبار سازند.

4- دادن آدرس غلط به مردم نسبت به دلایل و عوامل پدید آمدن مشکلات و مسائلی که ناشی از تحریم و یا عملکرد غلط مسئولان اجرایی، تقنینی و یا انتخاب مسئولانی با شعارها و رویکردهای جنجالی و یا وعده‌های بدون عمل بوده است.

5- مقدمه سازی برای ساختارشکنی با ضربه به دژ محکم ولایت که نه‌تنها صیانت بخش،                بلکه مولد اقتدار نظام نیز هست.

بنابراین خط مقصر جلوه دادن رهبری در پدید آمدن مشکلات را می‌توان نوعی آتش تهیه برای آشوب و براندازی یا وادارسازی نظام به مذاکره و سازش با امریکا با توهم حل مشکلات دانست که  وزیر خارجه آمریکا در بحبوحه آشوب‌های آبان ماه 98 در مصاحبه با رادیو آمریکا به دنبال القاء بود و با وقاحت برای تداوم بخشی به آشوب‌ها مدعی شد؛ « ببینید که مردم ایران درحالی‌که امروز به خیابان‌ها برای اعتراض می‌روند، چه می‌گویند؟

آن‌ها می‌دانند این رهبری آن‌ها است که کشور را به بیراهه کشانده است. این رهبری است که توانایی ارتزاق خانواده و برخورداری از کامیابی را از آنان گرفته است.»

گرچه در این سیاست سعی شده نقش رهبری در القاء قدرت نظام و دستاوردهای راهبردی کتمان شود، اما در مواردی چون برنامه بی‌بی‌سی فارسی در بررسی سه دهه رهبری آیت ا… خامنه‌ای  ناخواسته مجبور به اعتراف در این زمینه می‌شوند. در این برنامه گرچه تلاش شده، تجهیز نیروهای نظام، طراحی و تولید تسلیحات و ادوات جنگی در سال‌های رهبری امام خامنه‌ای با القاء سرسام‌آور بودن هزینه‌های آن نیز زیر سؤال رود، اما در ادامه به توسعه بسیج در داخل و نیروی قدس در خارج با ابعادی فراتر ازآنچه در دوران جنگ داشته‌اند، اشاره دارد، که اذعان به توسعه قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در دوران زعامت معظم له می باشد.

نکته‌ای که عصبانیت آنان را برملا می‌سازد، نگرانی از همین عملکرد و کارکرد رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران است که دامنه و ادامه آن را باید در نهضت علمی و فناوری‌های  پیچیده و بالای فضایی و امثال آن به این عصبانیت و نگرانی بیشتر دامن می‌زند.

جریان معارض خارج از کشور به‌صورت سفارشی حلقه انتقال این سیاست انحرافی به داخل کشور بوده و متأسفانه برخی از نیروهای بریده و خسته داخلی نیز به شکل فرصت طلبانه به پژواک این ندای شوم می‌پردازند.

اقدامی که شاید به‌عنوان یک تاکتیک موسمی برای به دست گرفتن رهبری اعتراضات و موج‌سواری تصور شود، اما هم‌افزایی و همراهی با خط ضدانقلابی و براندازانه را موجب می‌شود. چراکه در آسیب‌رسانی به جایگاه ولایت و رهبری نظام به‌عنوان محور اصلی انسجام‌بخشی و حرکت در مسیر توانمندی و اقتدار نظام، تفاوتی با عملکرد ضدانقلاب برانداز ندارد.

راهکارهای مقابله و خنثی‌سازی:

اینک که جریان معارض انقلاب و نظام به جنگ شناختی پیچیده و روایتگری انحرافی علیه رهبری نظام رو آورده که به‌مثابه آتش تهیه برای آشوب و بی‌ثباتی داخلی محسوب می‌شود، لازم است باتدبیر و هوشمندی به مقابله با آن پرداخت.

در راستای این رهنمود حضرت امام خمینی (ره) که « پشتیبان ولایت‌فقیه باشید تا به کشور شما آسیبی نرسد» تمامی دلسوزان و علاقه‌مندان نظام به‌ویژه صاحبان اندیشه و میز خطابه باید به میدان آمده و با این هجمه شیطانی به مقابله برخیزند.  (کل متن قرمز در یک سوتیتر آورده شود)

ازآنجاکه اصلی‌ترین ترفند معارضان در این هجمه استفاده از « جنگ روایت‌ها» و « قلب واقعیت‌ها» است، راویان مدافع ولایت باید موارد زیر را پیگیری نمایند:

1- بیان دستاوردهای راهبردی و کلان نظام در دوران زعامت امام خامنه‌ای ( مدظله‌العالی) و توجه دادن مخاطب به کارنامه درخشان معظم له در هدایت و حمایت از نهضت علمی و فناوری کشور.

2- بیان توفیقات بزرگ مجموعه‌های تحت مدیریت رهبری و طلایه داری و پیش برندگی آن مجموعه‌ها نسبت به سایر بخش‌ها.

3- توجه دادن مخاطب به این مهم که مسئولیت رهبری، هماهنگی قوا، حفظ انسجام نظام و سیاست‌گذاری کلان و به رسمیت شناختن مسئولیت روسای قوا و عدم ورود به حوزه وظایف و اختیارات آن‌ها و سایر کارگزاران است.

4- بیان واقعیت‌های مربوط به تمرکز و پیگیری امر مبارزه و رسیدگی به تخلفات و مفاسد از سوی رهبری و دستگاه‌های مرتبط با ایشان.

5- تأکید بر مسئولیت شناسی مردم در نظام مردم‌سالاری دینی که با انتخاب مسئولان و نمایندگان شایسته و پاسخگو می‌تواند به حل مشکلات و مسائل جامعه منتهی شود.

6- تعدیل گرایش آرمانی محض و مطلق‌نگری نسبت به جمهوری اسلامی و حتی جایگاه رهبری که توقع حل مشکلات یک‌باره و فوری و ورود رهبر به‌تمامی عرصه‌ها را دارد و چنین توقعی به واقعیت‌های ساختاری و میدانی حاکمیت فاصله دارد.

7- تعدیل انتظارات از رهبری به‌تناسب اختیارات قانونی و همچنین امکاناتی که در اختیار ایشان و دستگاه‌های زیرمجموعه ایشان است.

8- بیان نقش مردم در فراهم کردن زمینه و بستر انجام رسالت سنگین رهبری که مصداق آن همراهی و همکاری جانانه آنان در دوران دفاع مقدس و عبور کشور از آن بحران عظیم بود.

9- بیان این نکته که نظام جمهوری اسلامی قائم به فرد نبوده و در عین اینکه ولایت مطلق است اما مسئولیت‌ها به کارگزاران و دستگاه‌های حکومتی سپرده‌ شده و رهبری تنها در مسائل لاینحل و اختلافی که به وی ارجاع شود، مداخله می‌کند.

10- توجه دادن مخاطب به ریشه‌های اصلی بروز مشکلات و مسائلی که پیش ‌از این بارها مورد هشدار و تذکر رهبری بوده که مصداق آن مشکلات اقتصادی ناشی از بی‌اعتنایی به هشدارهای معظم له در دولت‌های مختلف برای عبور از اقتصاد نفتی و وابسته است.

به‌عنوان یک ملاحظه مهم باید با این نکته اشاره داشت که موارد فوق عمدتاً کارکردی داخلی و ناظر به مخاطبانی است که در زمره نیروهای خودی محسوب می‌شوند. اما گاه متأثر از خطوط القائی معارضان یا سطح برداشت و توقعاتی آرمانی و مطلق نسبت به جایگاه، مسئولیت و مقدورات و امکانات در اختیار رهبری و دستگاه‌های مرتبط با آن، در چرایی عدم‌مداخله رهبری در حل مشکلات و مسائل موجود دچار تردید می‌شوند.

بعلاوه با توسعه و گسترش فضای مجازی و استفاده جریان معارض از رسانه‌های مجازی امروز بسیاری از مردم کوچه و بازار نیز در معرض این نوع القائات قرارگرفته و نیازمند روشنگری و تبیین منطقی هستند که نباید از انجام آن غفلت کرد.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *