اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام، استاد حجة الاسلام و المسلمین محسن عباسی وَلَدی

خانه / آموزش / اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام، استاد حجة الاسلام و المسلمین محسن عباسی وَلَدی

بسم الله الرحمن الرحیم

اهمیت خانواده

زیر سقف کبود این آسمان، نهادهای اجتماعی فراوانی وجود دارد: مدرسه، دانشگاه، بازار و …؛ امّا در این میان، نهادی که بیش از همه در پیشگاه خداوند محبوب است، نهاد خانواده است. از همین رو، ازدواج به دلیل این که عامل تشکیل خانواده است، محبوب‌ترین پیوند و طلاق، بر هم زنندۀ این نهاد، از مبغوض‌ترین حلال‌هاست[1].  خداوند هر کسی را که گامی در جهت جدایی یا ایجاد مشکل در این نهاد بردارد، در دنیا و آخرت، شایستۀ خشم و لعنت خویش و سخت‌ترین عذاب‌ها می‌داند[2].

تو را دوست دارم؛ چون خدا دوستت دارد. اگر می‌دانستم این اندازه محبوب خدایی، زودتر  تشکیلت می‌دادم. حالا که تو را دارم، هم خوش‌حالم و هم دست و پایم می‌لرزد. خوش‌حالم که محبوب‌ترین را دارم. می‌لرزم از این که اگر روی صفحۀ سفید تو، لکّه‌ای از نادانی و غفلت من بیفتد، حسابم با خداست. عجب مدافع سرسختی داری خانواده! اگر کسی چشم چپ نگاهت کند، نانِ سفرۀ زندگی‌اش، خشم الهی و آب کوزه‌های خانه‌اش، زهر چشمی است که خدا از او می‌گیرد. من دوستت دارم. نمی‌خواهم خم به ابروی تو بیاید. محبوب‌ها، ناز، بسیار دارند. می‌دانم که حسّاسی. برای همین هم آمده‌ام یاد بگیرم نگه‌داشتن تو را. خدایا! نادانی‌ام را به علم و غفلتم را به هشیاری بدل کن تا یار و نگه‌دارِ محبوب تو باشم.

حالا که خانواده تا این اندازه ارزشمند است، آیا نباید به قواعدی که بنیان خانواده را مستحکم می‌‌کند، اهمّیت ویژه داد؟ آیا آنچه در نزد خداوند محبوب است، در کنار هم بودن یک زن و مرد به عنوان زن و شوهر است؟ یا خانواده‌ای که با تفاهم و همدلی، راه آفرینش را با آرامش هر چه بیشتر طی کند؟

خانوادۀ خوب، فرزند صالح

برای این که با اهمّیت یادگیری قواعد زندگی مشترک، بیشتر  آشنا شویم، از زاویه‌ای دیگر، این مسئله را بررسی می‌کنیم.

حتماً شما هم قبول دارید اصلی‌ترین ثمرۀ زندگی مشترک، فرزند است؛ ثمره‌ای که می‌تواند انسان را به سعادت برساند [3] و زندگی را برای او تبدیل به بهشت کند[4].  از آن سو، فرزند بد، زندگی را برای انسان، به جهنّم تبدیل کرده، لکّۀ ننگی برای پدر و مادر خویش می‌شود[5].

بسیاری از ما در دنیای امروز به دنبال پیدا کردن راهی هستیم که بتوانیم به بهترین و راحت‌ترین شیوه، فرزندان سالم و صالحی را تربیت کنیم.

باید پذیرفت تربیت موفّق فرزند و فرزند موفّق، در گرو ایجاد فضایی صمیمی و جذّاب در خانواده است. پدر و مادری که نتوانند محیطی را در خانه ایجاد کنند که فرزندانشان در آن، احساس آرامش و خوش‌بختی کنند، زمینۀ گرایش فرزند به محیط خارج از خانه را فراهم کرده‌اند؛ فرزندی که از محیط خانواده، فراری است و به محیط بیرون، علاقۀ بیشتری پیدا می‌کند؛ فرزندی که رابطۀ صمیمی را به جای این که با پدر و مادر تجربه کند، با دوست خود برقرار می‌کند، فرزندی که درد دل‌ها و مشکلات خود را در محیط رفاقت، مطرح می‌نماید و از باز کردن سفرۀ دل خویش در نزد پدر و مادر، پرهیز می‌کند، تربیت او هم به عهدۀ محیط خارج از خانه خواهد بود و پدر و مادر در این میانه، کمترین نقش را ایفا خواهند کرد. این، یک زنگ خطر است. فضای بیرون از خانه، محیط امنی نیست. در وضعیت کنونی، محیط خارج از خانواده، پُر  از عواملی است که می‌تواند فرزند ما را از هستی ساقط کند. اگر کسی چشم بینایی برای دیدن عوامل ضدّ تربیتی در جامعه و گوش شنوایی برای شنیدن زنگ خطر داشته باشد، معنای تربیت شدن فرزند در محیط خارج از خانه را می‌فهمد. وقتی هم این زنگ خطر را شنید، تمام همّتش را به کار می‌بندد که محیط خانه را محیطی سرشار از صمیمیّت و محبّت کند.

اوّلین و  مهم‌ترین عامل برای جذّاب شدن محیط خانه، وجود ارتباطی صمیمی و محبّت‌آمیز  میان پدر و مادر است. رابطه‌های تنش‌آلود و خشن میان پدر و مادر، بیش از فقر و تنگناهای اقتصادی، بر روح فرزند، اثر منفی می‌گذارد. فرزند در سنینی که نمی‌تواند مفهوم بسیاری از سختی‌ها، مثل فقر را بفهمد، به راحتی فرق بین رابطۀ خوب و رابطۀ بد میان پدر و مادر را متوجّه می‌شود. دعوای پدر و مادر، حتّی در سنین پایین هم بر روح و ذهن کودک، اثر منفی می‌گذارد. فرزندانی که در خانواده‌های فقیر، امّا صمیمی زندگی می‌کنند، نسبت به فرزندانی که در خانواده‌های خشک و غیرصمیمی، امّا با توان اقتصادی بالا زندگی می‌کنند، از مصونیت بیشتری در برابر ناهنجاری‌های اجتماعی برخوردار هستند. اتّفاقاً پول، در خانواده‌های پُرتنش، عاملی در جهت لغزش‌های راحت‌تر و بیشتر برای فرزند است.

پدرم! مادرم! این طور نگاهم نکنید. می‌دانم سر تا پایم مایۀ آزار شماست. سرِ افراشتۀ شما در میان مردم، با کارهای من، رو به زمین فرود آمده. این نقش شرمی که روی صورت شماست، از خجالت، آبم کرده. باشد، همۀ تقصیرها گردن من؛ امّا یک بار هم که شده، از بالا به زندگی‌مان نگاه کنید و به این پرسش‌ها جواب دهید:

پدر!  چرا وقتی به خانه‌ می‌آمدی، ابروانت در هم بود و سلام خشکت، بیش از آن که بخواهد روحی در کالبد خستۀ خانۀ ما بدمد، بوی مرگ را به خانه می‌آورد؟

مادر! چرا وقتی پدر به خانه می‌آمد، آهنگ جواب سلامت، خبر از آتشی در زیر خاکستر می‌داد، به قدری که زمین خانه را داغ می‌کرد؟

داغی زمین، تاب آوردن در خانه را برایم دشوار می‌کرد. وقتی بهانه‌ای برای بالا بردن صدایتان پیدا می‌شد، زمینِ داغِ زیر پایم می‌لرزید. می‌شود بگویید چند روز از هفته، نه، چند روز از ماه را، اصلاً بگویید تا به حال چند روز، به جای این زلزله‌ها در خانه‌مان هلهلۀ شادی بوده؟ هلهله هم پیش‌کش، خانه‌مان چند روز آرام بوده و تَهْ‌رنگ شادی روی رُخش نشسته؟ من از این خانه، بیرون که می‌زدم، از داغی زمینِ خانه‌ و زلزله‌های پی در پی، خبری نبود. دست نوازشی که دوست‌نماها بر سرم می‌کشیدند، آرامشی به من می‌داد که در خانه به دنبالش بودم. باقی قصّه، گفتن ندارد. باشد، همۀ تقصیرها گردن من؛ امّا از من که گذشت، به فکر خواهرم باشید.

این نکته، قابل انکار نیست که هر چه میان پدر و مادر، تنش  بیشتری باشد، احتمال ناخلف شدن فرزند هم بیشتر است؛ امّا چه کنیم که محیط خانه، از خطرِ خشکی و آفت بگو مگوهای بی‌اندازه، مصون باشد؟ شما با رعایت نکته‌هایی که در این نوشتار آمده، می‌توانید بر صمیمیّت رابطۀ خود با همسرتان بیفزایید تا زمینۀ جذّابیت محیط خانواده را هر چه بیشتر فراهم کنید.

خوب بودن برای خانواده، معیار ارزشمندی در پیشگاه الهی

از  بُعدی دیگر، باز هم ضرورت یادگیری قواعد زندگی مشترک، جلوۀ بیشتری می‌یابد. در فرهنگ دینی، معیارهای مختلفی برای سنجش خوب و بد بودن انسان‌ها ارائه شده است. انسان با شناخت این معیارها، می‌تواند میزان رشد و سقوط خود را در مسیر آفرینش، تشخیص دهد. شیوۀ رفتار انسان در خانواده، از اصلی‌ترین معیارها برای سنجش رشد یا سقوط انسان است.

از نگاه دین، کسی که در زندگی مشترک، حقوق همسر خویش را ادا کند، از بهترین انسان‌هاست و برعکس، هر که در رابطه با همسر خویش، اهل به انجام رساندن وظیفه نباشد، از بدترین انسان‌ها محسوب می‌شود[6].

وقتی گوش‌هایم میزبان سخنت شدند، بنایی که از خودم ساخته بودم، یکْ‌جا روی سرم خراب شد. تو گفتی: «بهترین شما، بهترین‌اند برای خانواده». فکر کنم نگاه مهربان تو بود که یک لحظه مرا از خودم جدا کرد. به خودم نگاهی کردم. من مهربان بودم؛ امّا برای اهل محل. خانواده‌ام، سهمی از مهربانی‌ام نداشتند. اگر چه مردم مرا به گذشت می‌شناختند؛ امّا به خانه‌ که می‌رسیدم، با هزار بهانه از کنار گذشت، می‌گذشتم و نگاهش نمی‌کردم. من خوب بلد بودم برای مردم، نمایشِ تواضع را بازی کنم؛ امّا خانواده‌ام حتّی از تماشای این نمایش هم محروم بودند. روی گشاده‌ام وقتی به خانه‌ می‌رسید، می‌دانست که باید عبوس شود. مثل آن که دو زبان داشته باشم، درِ خانه را که باز می‌کردم، زبان نرمم، به استراحت می‌رفت و زبان طعنه‌آلود و نیشدارم، کارش را شروع می‌کرد.

بگذار بیش از این خجالت نکشم. تو با سخنت، بساطی را که برای خودم پهن کرده بودم، به هم ریختی. حالا می‌فهمم که عمری با توهّمِ بهترین بودن، نفس کشیدم و حالا که تو چشمم را باز کردی، راه نفسم بسته شده.

امّا من به همان نگاه مهربانت که چشم مرا به روی خودم باز کرد، امید دارم. تو کمکم می‌کنی، می‌دانم؛ و مرا بهترین خواهی کرد، تردید ندارم. این دستی که به سوی تو دراز شده، دست نیاز است؛ ردش نکن.

ما در ابعاد گوناگونی از زندگی پذیرفته‌ایم که باید راه را از چاه، تشخیص داد. قبول کرده‌ایم که بسیاری از کارها مهارت‌هایی لازم دارد که بدون یادگیری آنها، نمی‌توان موفّقیت لازم را در آن‌ کار، کسب کرد. باور کرده‌ایم که برای یادگیری برخی از این‌ مهارت‌ها باید وقت ویژه صرف کرد؛ امّا نمی‌دانم چرا بسیاری از ما هنوز به این باور نرسیده‌ایم که زندگی مشترک، از بزرگ‌ترین آزمون‌های زندگی هر انسانی بوده، موفّقیت در این آزمون حیاتی، نیازمند به یادگیری مهارت‌های خاصّ آن است.

برخی از جوانان، از اختلاف می‌ترسند. وقتی در همان اوایل ازدواج با همسرشان دچار اختلاف می‌شوند، فکر می‌کنند زندگی به آخر  رسیده است. از اختلاف، نباید ترسید؛ زیرا اصل اختلاف، امری طبیعی است که در بیشتر خانواده‌ها وجود دارد. وقتی دو انسان که هر کدام برای خود روحیّه‌ای خاص دارند، در کنار هم زندگی می‌کنند، بسیاری از کارها و تصمیم‌هایشان به هم گِره می‌خورد. در این میان، طبیعی است که در چند مورد از این کارها و تصمیم‌ها نتوانند با هم کنار بیایند و اختلافی پیش می‌آید. پس اصل اختلاف، طبیعی است و ترسی ندارد. آنچه مایۀ نگرانی است، نوع برخورد با اختلاف است. مشکل بیشتر زوج‌های جوان، آن است که قواعد زندگی مشترک را بلد نیستند و نمی‌دانند چگونه باید با این اختلاف‌ها برخورد کنند.

برخی از مهارت‌ها، ظرافت‌های مخصوص به خود را داشته، شبیه به هنر است؛ یعنی اگر این ظرافت‌ها مراعات نشود، خاصیّت خود را نخواهد داشت. زندگی مشترک، علاوه بر این که مهارت‌های مخصوص به خود را دارد، از ظرافت‌های ویژه‌ای نیز برخوردار است که حسّاسیت یادگیری این مهارت‌ها را دو صد چندان می‌کند.

ادامه دارد …

[1] [1]. پیامبر خدصلی الله علیه و آله فرمود: «چیزی در نزد خداوند عزّوجلّ محبوب‌تر از خانه‌ای نیست که در اسلام به وسیلۀ ازدواج، آباد گردد و چیزی هم در نزد خداوند عزّوجلّ مبغوض‌تر از خانه‌ای نیست که در اسلام به وسیلۀ جدایی، یعنی طلاق، خراب شود» ( الکافی، ج 5، ص 328).

[2] رسول خد صلی الله علیه و آله  فرمود: «هر کسی که کاری در جهت جدایی میان زن و شوهر انجام دهد، خشم خدا در دنیا و آخرت، بر او خواهد بود و بر خداست که [در روز قیامت] هزار صخرۀ آتش بر او بیفکند. اگر هم در مسیر ایجاد فساد و [اختلاف] در میان آنها گام بردارد، امّا آنها را از هم جدا نکند، باز هم در دایرۀ خشم الهی است و خداوند در دنیا و آخرت، او را لعنت می‌نماید و نگاه [رحمت خویش] به روی او را حرام می‌کند»( ثواب الأعمال، ص288).

[3] رسول خدا  اصلی الله علیه و آله  فرمود: «فرزند صالح، از سعادت انسان محسوب می‌شود»( الکافی، ج 6، ص 3).

[3]

[4] رسول خداصلی الله علیه و آله فرمود: «فرزند صالح، دسته گلی از گل‌های بهشت است»(همان‌جا).

[5] امیر مؤمنان علی علیه السلام  فرمود: «فرزند ناشایست، شرافت را از بین می‌برَد و نیاکان را بدنام می‌کند»(مستدرک الوسائل، ج15، ص215).

 

[6] رسول خداصلی الله علیه و آله فرمود: «هر کس زنی داشته باشد که او را آزار می‌دهد، خداوند، نماز و کارهای نیک آن زن را نمی‌پذیرد تا وقتی که به همسرش کمک کند و رضایتش را جلب نماید. اگر این زن، تمام عمر را روزه بگیرد و [به عبادت] بِایستد و برده آزاد کند و اموالش را در راه خدا انفاق کند، [باز هم] اوّلین کسی خواهد بود که وارد آتش می‌شود». ایشان، سپس در ادامه فرمود: «در صورتی که مرد هم آزار دهنده و ظالم باشد، بر او نیز چنین بار سنگین و عذابی هست» (وسائل الشیعة، ج20، ص163). همچنین ایشان فرمود: «آگاه باشید که بهترینِ شما، بهترین برای خانواده‌تان است و من، بهترینِ شما برای خانواده‌ام هستم»(مکارم الأخلاق، ص216). 

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *