برخورد امام هادی(علیه السلام) با حاکمی که او را به نوشیدن شراب دعوت کرد

خانه / دسته‌بندی نشده / برخورد امام هادی(علیه السلام) با حاکمی که او را به نوشیدن شراب دعوت کرد

حضرت علی بن محمد ملقب به «هادی»، دهمین امام شیعیان در نیمه ماه ذیحجه سال 212 هجری به دنیا آمده و در دوران 33 ساله امامتش با شش خلیفه عباسی معاصر بود.

برخورد امام هادی(علیه السلام) با حاکمی که او را به نوشیدن شراب دعوت کرد/ سخن امام درباره علم، فکر و ادب(1394/07/07)

برخورد امام هادی(ع) با حاکمی که او را به نوشیدن شراب دعوت کرد/ سخن امام درباره علم، فکر و ادب

مادر آن حضرت را سمانه یا سوسن نامیده اند. آن حضرت و فرزند گرامیش امام حسن به عسکریین شهرت یافتند، زیرا خلفای بنی عباس آنها را از سال 233 با سامرا(عسکر) برده و تا پایان عمر در آنجا تحت نظر قرار دادند. پس از شهادت امام جواد در سال 220 هجری، فرزندش امام هادی که هنوز بیش از شش سال نداشت، به امامت رسید. از آنجا که شیعیان به استثنای معدودی مشکل بلوغ امام را درباره امام جواد پشت سر گذاشته بودند، در زمینه امامت امام هادی تردید خاصی برای آنها به وجود نیامد.

پرونده خبرآنلاین در سالروز ولادت امام دهم را در ادامه می خوانید.

روش های امام هادی(علیه السلام) برای حفظ جان شیعیان و مبارزه با دشمن

در دوران امام هادي (عليه السلام)فشار زيادي بر علويان وارد گرديد همين امر قيام هاي متعددي را عليه خلفاي عباسي برانگيخت؛ امام براي رعايت تقيّه، هيچ يک از آن قيام ها را تأييد نکرد.

از ميان خلفاي شش گانه معاصر امام هادي (عليه السلام)، متوکل در دشمني با اهل بيت مشهورتر بود. وي حدود پانزده سال حکومت کرد و بيش از ساير خلفا، معاصر امام دهم بود.

1. بهره گيري از تقيّه

مواجهه فکري و عملي امام چهارم تا امام يازدهم، براساس «تقيّه» بوده است و هر چه فشار خلفاي ستمگر بر علويان و شيعيان بيشتر مي شد، تقيّه نيز ضرورت بيشتري پيدا مي کرد. ولي امام همانند ساير امامان با حاکمان جور زمان خود به طور غير مستقيم مبارزه مي کرد، بي آنکه حساسيّت دستگاه عباسي را متوجه خود کند.

2. نهي از ياري حکومت عباسي

امام در فرصت هاي مناسب، با نامشروع معرفي کردن حکومت عباسيان، مسلمانان را از هرگونه همکاري با آنان- مگر در موارد ضرورت – برحذر مي داشت و با اين کار چهره اين حاکمان ظالم و فاسد را براي مردم بيشتر آشکار مي کرد.

گاهي امامان، خصوصاً از زمان امام هفتم به بعد، به برخي از شيعيان اجازه مي دادند که وارد مناصب حکومتي شوند و اين زماني بود که آنها از کفايت لازم برخوردار بودند و مي توانستند در مناسبت هاي مختلف به شيعيان کمک کنند.

3. هدايت شبکه وکالت

به دليل شرايط سخت اين دوره، ارتباط مستقيم امام با شيعيان ممکن نبود؛ لذا شبکه «وکالت» مي توانست بهترين راه ارتباطي حضرت با پيروان خويش باشد. يکي از اهداف اين شبکه، آگاه سازي سياسي مردم از سوي وکلاي امام هادي (عليه السلام)بود. وکلاي حضرت به تدريج تجربيات ارزنده اي را در سازماندهي شيعيان در واحدهاي جداگانه به دست آوردند. (سيره پيشوايان، ص 573 و 574)

گزارش هاي تاريخي متعدد نشان مي دهد که وکلاي شيعيان را بر مبناي نواحي گوناگون به چهار گروه تقسيم کرده بودند: نخستين ناحيه، مدائن و عراق (کوفه) را شامل مي شد. ناحيه دوم، شامل بصره و اهواز بود. ناحيه سوم، قم و همدان بود و ناحيه چهارم، حجاز، يمن و مصر را در بر مي گرفت.( تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم، جاسم حسين، ترجمه آيت اللهي، ص 137)

نمونه هايي از اقدامات متوکل برای آزار امام

امام (عليه السلام) دوران اقامت اجباري اش در سامرا را به ظاهر آرام اما تحت نظارت کلي خلفاي عباسي بود و متوکل گاهي بنابر غرض هايي، امام را احضار مي کرد. رفتار امام با شکيبايي همراه بود و آن حضرت مي کوشيد که جان شيعيان و خودش حفظ گردد.

نمونه هايي از اقدامات متوکل و رفتارهاي امام (عليه السلام)را ذکر مي کنيم.

1. سؤال از تفسيرآيه

متوکل دريافته بود که از نظر امام عليه السلام، آيه «وَ يَومَ يَعضُّ الظَّالِمُ علي يديهِ يقولُ يا ليتني اتَّخذتُ مع الرَّسُولِ سبيلاً؛ و به خاطر بياور روزي را که ظالم دست خويش را از شدت حسرت به دندان مي گزد و مي گويد: اي کاش! با رسول خدا راهي برگزيده بودم» (سوره فرقان، آيه 27) اشاره به برخي از خلفاست. از اين رو، به فکر سوء استفاده از اين مسئله افتاد و خواست با مطرح کردن آن، حضرت را در مقابل «اهل حديث» قرار دهد.

به همين جهت زماني که افراد زيادي در مجلس بودند، درباره مصاديق اين آيه از امام هادي (علیه السلام) سؤال کرد. امام با هوشياري و رعايت اصل تقيّه فرمود: منظور دو نفر هستند که خداوند از آنها به کنايه سخن گفته و با عدم تصريح به نامشان، برآنان منّت نهاده است. آيا خليفه مي خواهد آنچه را که خدا مخفي نگاه داشته، در اينجا بر ملا کند؟ متوکل گفت: نه. (بحارالانوار، ج50، ص 214)

به اين ترتيب امام، متوکل را در رسيدن به هدف، ناکام گذاشت.

2. دعوت به نوشيدن شراب

متوکل گاهي دستور مي داد که خانه امام را به دقت بازرسي کنند و مأموران هر بار با دست خالي بر مي گشتند، اما متوکل باز هم نگران بود و احساس خطر مي کرد. براي مثال، يک بار نزد متوکل از امام هادي (عليه السلام)سعايت کردند و به او گفتند که در منزل امام، اسلحه و نوشته و اشياي ديگري است که از شيعيان قم به او رسيده است و او عزم شورش بر ضد حکومت را دارد. متوکل گروهي را به منزل آن حضرت فرستاد و آنان شبانه به خانه او هجوم بردند، ولي چيزي به دست نياورند.

امام را در اتاقي تنها ديدند که در به روي خود بسته است و جامه پشمين بر تن دارد و بر زميني مفروش از شن و ماسه نشسته و به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است. امام را با همان حال نزد متوکل بردند و به او گفتند: در خانه اش چيزي نيافتيم و او را رو به قبله ديديم که قرآن مي خواند.

متوکل با بي شرمي منحصر به فرد خود، جام شرابي را که در دست داشت، به آن حضرت تعارف کرد! امام سوگند ياد کرد و گفت: گوشت و خون ما با چنين چيزي آميخته نشده است، مرا معاف بدار! او دست بر نداشت و گفت: شعري بخوان. امام فرمود: کمتر شعر مي خوانم.

اما متوکل اصرار ورزيد و آن حضرت شعري را براي او خواند که ما ترجمه قسمتي از آن را ذکر مي کنيم:

«بر بلنداي کوه ها، شب را به سحر آورند؛ در حالي که مردان چيره و نيرومندي از آنان پاسداري مي کردند، ولي قله ها نتوانستند آنان را (از خطر مرگ) برهانند.

آنان پس از مدت ها عزتمندي، از جايگاه هاي امن به زير کشيده شدند و در گودال هاي (گورها) جايشان دادند. چه منزل و آرامگاه ناپسندي!…

چه خانه هايي ساختند تا آنان را از گزند روزگار حفظ کند، ولي سرانجام پس از مدتي، اين خانه ها را ترک کردند و به خانه گور شتافتند!

چه اموال و ذخايري انبار کردند، ولي همه آنها را رها ساختند و رفتند و آنها را براي دشمنان خود واگذاشتند!

خانه ها و کاخ هاي آباد، به ويرانه ها تبديل شدند و ساکنان آنها به سوي گروهاي تاريک شتافتند!»

شعر امام چنان تأثيري گذاشت که متوکل به سختي گريه کرد؛ به طوري که ريش او خيس گرديد و ساير حضار نيز گريستند. متوکل دستور داد بساط شراب را جمع کنند و چهار هزار درهم به امام تقديم کرد و آن حضرت را با احترام به منزل باز گرداند! (مروج الذهب، ج4، ص 11)

گفتاری از آیت‌الله سبحانی درباره نظر غیر شیعیان نسبت به امام

حضرت مقام عظیمی در جهان آن روز داشت. به قدری كه علناً دانشمندان اسلام، حتی كسانی كه شیعه‌ی اثنی‌عشری نبودند، از عظمت و دستگیری حضرت سخن می‌گفتند. برخی از كلمات ایشان را نقل می‌كنم و ببینید كه غیر از ما هم دیگران درباره‌ی ایشان احترام قائل بوده‌اند. ابوالفلاح حنبلی در كتابی به نام «شذرات الذهب» شرح حال شخصیت‌ها و بزرگان را نوشته است. او در این كتاب خود می‌گوید: امام هادی فقیه امامی متعبد -البته نباید از فردی كه قائل به امامت آسمانی امام هادی نیست بیش از این انتظار داشت-

یافعی كتابی دارد به نام «مراةالجنان» و كتاب خوب و ارزنده‌ای است و همین كلمات را تكرار می‌كند، اما ابن صباغ مالكی در كتاب «الفصول المهمة فی معرفة الائمة» می‌فرماید: امام هادی انسانی است كه زمین و آسمان مناقب و فضائل او را پر كرده است و من نمی‌توانم با قلم و بیانم گوشه‌هایی از مناقب و فضائل حضرت را بگویم. با این كه اموال به منزل امام می‌رود،اما ایشان این اموال را در بین فقرا تقسیم می‌كنند و خود با یك حصیری زندگی می‌كند و برای این كه بتواند زندگی خودش معتمد بر حقوق عامه نباشد، مزرعه‌ای را در سامرّا تهیه كردند و خودشان گاه و بی گاه در آن جا كار می‌كردند. (الفصول المهمة، ابن صباغ المالكی، ج 2، ص 1073) راوی می‌گوید: دیدم امام هادی در آن جا مشغول كار است و عرق از پای او می‌ریزد. عرض كردم: «أین الرجال؟» دوستان شما كجا هستند؟ اجازه دهید ایشان این كار بكنند. حضرت فرمودند: نه، بهتر از من با دسترنج خود زندگی كردند؛ جدم رسول‌الله و علی بن ابی‌طالب و پدرانم. (كافی (ط – الإسلامیة)، ج 5، ص 75)

و ایشان انسان‌های والایی هستند و همه جهان عاشق ایشان هستند من مدت‌ها در سامرّا بوده‌ام. غالب ایشان سنی‌اند اما نسبت به امام هادی و عسكری علیهماالسلام خیلی علاقه‌مند هستند و گاهی فرزندان خود را كه مریض بودند، در كنار ضریح می‌بستند و اعتقاد به عظمت ایشان داشتند. خدایا قلوب ما را به نور قرآن و ولایت روشن نما و شرّ دشمنان اهل بیت را از كشور اهل بیت دور بفرما و انسان‌هایی كه حقیقت انسانیت را از دست داده‌اند و جهل و جهالت را خریده‌اند، به سزای اعمالشان در دنیا و آخرت برسان.

سخن امام درباره علم، فکر و ادب

این کلام و اندیشه مبارکی است که 1400 سال پیش می زیسته است. در کتاب مستدرک الوسائل در جلد 11، صفحه 184 آمده است: قالَ الإمامُ الهادی – علیه السلام – : اَلْعِلْمُ وِراثَةٌ کَریمَةٌ وَالاْدَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَالْفِکْرَةُ مِرْآتٌ صافَیةٌ.

امام هادی – علیه السلام – فرمود:

علم و دانش بهترین میراث برای انتقال به دیگران است،

ادب، زیباترین نیکی ها برای شماست،

و فکر و اندیشه آئینه صاف و تزیین کننده اعمال و برنامه ها شماست.

منبع: مجمع جهانی شیعه شناسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *