بررسی تأثیر مقاومت مردم ایران در شکست ترامپ

بررسی تأثیر مقاومت مردم ایران در شکست ترامپ | عباس حاجی نجاری

خانه / اختصاصی هیأت / بررسی تأثیر مقاومت مردم ایران در شکست ترامپ | عباس حاجی نجاری

پس از شکست دونالد ترامپ در رقابت انتخاباتی ۲۰۲۰ آمریکا و کسب عنوان تحقیرآمیز پنجمین رئیس‌جمهور تک دوره‌ای در صدسال اخیر آمریکا، مروری بر کارنامه چهارساله این نامزد جمهوری‌خواه، صرف‌نظر از این‌که  دولت آینده به ریاست بایدن چه عملکردی خواهد داشت، حاکی از وجود نقاط تاریک بسیار در فهرست عملکردهای او است.

بررسی تأثیر مقاومت مردم ایران در شکست ترامپ | عباس حاجی نجاری

چکیده

پس از شکست دونالد ترامپ در رقابت انتخاباتی ۲۰۲۰ آمریکا و کسب عنوان تحقیرآمیز پنجمین رئیس‌جمهور تک دوره‌ای در صدسال اخیر آمریکا، مروری بر کارنامه چهارساله این نامزد جمهوری‌خواه، صرف‌نظر از این‌که  دولت آینده به ریاست بایدن چه عملکردی خواهد داشت، حاکی از وجود نقاط تاریک بسیار در فهرست عملکردهای او است.با اوج‌گیری بحران‌های داخلی آمریکا؛ بحران عدالت نژادی،  بحران کرونا  و بحران ناکارآمدی  تیم افراطی همراه ترامپ  بر آن شده بود تا از تمام ظرفیت‌های خود برای رو کردن یک برگ برنده برای پیروزی در انتخابات  2020 ؛نظیر تمکین ایران به مذاکره و یا تسلیم در برابر ترامپ، استفاده کند تا بلکه بتواند موقعیت در حال سقوط او را ترمیم کند. ترامپ کلیدواژه آمادگی برای مذاکره با ایران را بعد از هر بار تحریم علیه مردم ایران بکار برده بود ، چراکه این باور در او ایجادشده بود که با خروج از برجام و اعلام و اعمال  فشار حداکثری علیه مردم ایران ،سرانجام مردم ایران تسلیم ‌شده  و او نهایتاً موفق می‌شود سند تسلیم مردم ایران به‌عنوان یکی از موفقیت‌های اصلی‌اش در دوران ریاست‌جمهور برای پیروزی بر رقیب دمکراتش به کار ببرد.  اما شکست راهبرد فشار حداکثری که ناشی از هدایت‌های رهبر معظم انقلاب و ایستادگی و مقاومت مردم ایران بود ،سبب شد که ترامپ و تیم افراطی همراه او نتوانند از موضوع ایران به‌عنوان یک دستاورد در انتخابات آمریکا استفاده کنند  و حتی به اذعان بسیاری از کارشناسان و مراکز نظریه‌پردازان آمریکایی شکست در برابر ایران از عوامل مؤثر شکست ترامپ در انتخابات آمریکا بود.مقاله حاضر به بررسی ابعاد این موضوع اختصاص‌یافته است.

مقدمه

ترامپ در حالی ناچار به  پذیرش شکست در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شد ،که در واپسین روزهای حضورش در کاخ سفید ضمن  تکرار کلیدواژه تقلب در انتخابات و تأکید بر اینکه انتخابات ریاست جمهوری  ۲۰۲۰ ننگی برای آمریکاست، هنوز مهم‌ترین آرزویش تسلیم نظام جمهوری اسلامی  است .او روز14 آذرماه در سخنرانی‌اش در ایالت جورجیا با تکرار ادعاهایش مبنی بر تقلب در انتخابات آمریکا می‌گوید اگر من پیروز شوم، یک‌ساعته سران ایران را در دفترم جمع می‌کنم تا توافق امضا کنیم! او درعین‌حال مدعی می‌شود که سران ایران در زمره خوشحال‌ترین افراد از شکست من هستند.

ترامپ کلیدواژه آمادگی برای مذاکره با ایران را بعد از هر بار تحریم علیه مردم ایران بکار می‌برد ، چراکه این باور در او ایجادشده بود که با خروج از برجام و اعلام و اعمال  فشار حداکثری علیه مردم ایران ،سرانجام مردم ایران تسلیم‌شده  و او نهایتاً موفق می‌شود سند تسلیم مردم ایران را به‌عنوان یکی از موفقیت‌های اصلی‌اش در دوران ریاست جمهوری برای پیروزی بر رقیب دموکراتش به کار ببرد. و این نکته‌ای است که «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی پیشین  آمریکا در کتاب جدیدش  تحت عنوان «در آن اتاق اتفاق افتاد؛خاطراتی از کاخ سفید»که به بمب خبری علیه «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا تبدیل و در بخشی از آن به دلایل شکست سیاست واشنگتن در قبال ایران پرداخته است، اذعان می‌کند. او با اشاره به اینکه ترامپ  از هر فرصتی برای موفقیت خود در انتخابات آمریکا استفاده می‌کرد، یادآور می‌شود که حتی دستور ترور سردار سلیمانی نیز با برنامه‌های ترامپ برای پیروزی در انتخابات ۲۰۲۰ در ارتباط بوده است، این افشاگری جان بولتن اگرچه به دلیل پیامدهای داخلی و بین‌المللی آن به ‌سرعت ازسوی پمپئو وزیرخارجه آمریکا تکذیب شد، اما نشان‌دهنده دست‌خالی ترامپ بود  که از هر فرصتی برای تحکیم موقعیت خود در انتخابات استفاده می‌کرد.

بررسی تأثیر مقاومت مردم ایران در شکست ترامپ
بررسی تأثیر مقاومت مردم ایران در شکست ترامپ

 

همه  ویژگی‌ها و کارکردهای ترامپ

پس از شکست دونالد ترامپ در رقابت انتخاباتی ۲۰۲۰ و کسب عنوان تحقیرآمیز پنجمین رئیس‌جمهوری تک دوره‌ای در صدسال اخیر آمریکا، مروری بر کارنامه چهارساله این نامزد جمهوری‌خواه، صرف‌نظر از این‌که  دولت آینده به ریاست بایدن چه عملکردی خواهد داشت، حاکی از وجود نقاط تاریک بسیار در فهرست عملکردهای او است.

رونق محدود اقتصادی که ترامپ با فعال‌سازی کارخانه‌های اسلحه‌سازی آمریکا از طریق بحران سازی در منطقه غرب آسیا و دوشیدن گاوهای شیرده خلیج‌فارس تا اوایل سال 2020 ایجاد کرد را شاید به توان مهم‌ترین نقطه قوت او دانست و این مبنایی شد که او بتواند با رفتار پوپولیستی و عوام گرایانه خود و دوقطبی سازی فضای حاکم بر جامعه آمریکا که کارشناسان از آن به‌عنوان ظهور پدیده ترامپیسم یاد می‌کنند، بخشی از جامعه آمریکا را همراه خود کند. نشریه انگلیسی گاردین در توضیح پدیده ترامپیسم می‌نویسد: نظریه‌های توطئه، دروغ و تحریف بی‌پروا، توسل به دادگاه‌های فاقد صلاحیت، توهین به مخالفان، مقام‌ها و رسانه‌های مستقل، توهین به جو بایدن، تحریک تلویحی خشونت، سوءاستفاده از قدرت، نقض اعتماد عمومی، تمجید از خود، همه میراثی هستند که ترامپ برای عرصه سیاسی آمریکا به‌جای گذاشت و از آن بانام «ترامپیسم» یاد می‌شود.

اما در تبیین دلایل شکست ترامپ  در انتخابات آمریکا به‌رغم آنکه رقیب وی بایدن برجستگی ویژه‌ای نداشت  و به همین دلیل می‌توان مدعی شد که ترامپ از کارنامه خود شکست‌خورده است، فهرست‌وار به نکات زیر می‌توان اشاره کرد:

در طول چهارساله ریاست ترامپ؛ دروغ‌پراکنی، توهین و خشونت در سخنرانی‌ها و پیام‌های توییتری وی  به عادی‌ترین خصیصه‌های رئیس‌جمهور قدرتمندترین کشور جهان که به ‌عنوان مظهر تفکر لیبرال دموکراسی، معروف شده،تبدیل‌شده بود و ترامپ با این رفتار خود، ماهیت لیبرال دمکراسی را که فوکویاما از آن به‌عنوان پایان تاریخ نام ‌برده بود آشکار کرد و به همین دلیل باید از ترامپ به دلیل خدمتی که به دنیای معاصر کرد، تشکر کرد.

شعار اساسی سیاست خارجی «دونالد ترامپ» موسوم به «اول آمریکا» همراه باسیاست‌های یک‌جانبه گرایانه در خصوص خروج از معاهدات مهم بین‌المللی و منطقه‌ای و نهادهای چندجانبه، سیاست‌های تنش‌زا و رفتارهای آن علیه متحدان و شرکای راهبردی مانند جنگ تعرفه‌ها علیه اروپا و چین ،سبب شد که نه‌تنها در این عرصه توفیقی نیابد،بلکه در عین تضعیف موقعیت آمریکا در جهان ،سبب شد که  اغلب رؤسای کشورهای مهم جهان از شکست او خوشحال شوند.

اوایل سال ۲۰۲۰ میلادی، به نظر می‌رسید که شرایط مطلوب اقتصادی آمریکا می‌تواند رمز پیروزی ترامپ در انتخابات باشد، اما با وقوع بحران کووید-۱۹ و رکورد جهانی مرگ‌ومیر آمریکائی‌ها ،باعث شد که به ‌یکباره برگ برنده ترامپ از دست برود. مدیریت ضعیف کاخ سفید در مقابله با این بیماری، افتخار قرارگیری نام آمریکا در صدر فهرست کشورهای درگیر با بالاترین آمار شمار مبتلایان و جان‌باختگان را نصیب این کشور کرد. رسوایی‌ها و افشاگری‌های اخیر درباره ترامپ، استیضاح و مدیریت غلط او در مواجهه با بحران کرونا و تبعات اقتصادی ناشی از آن سبب شد  تا میزان مقبولیت ترامپ در ماه‌های اخیر کاهش جدی پیدا کند.

درحالی‌که مسئله تغییرات آب و هوایی و گرمایش کره زمین یکی از دغدغه‌های بزرگ در جهان امروز و تهدیدی جدی برای حیات در کره خاکی محسوب می‌شود، اما ترامپ همان‌طور که در کارزار انتخاباتی ۲۰۱۶ خود وعده داد بود، از زمان آغاز کار در کاخ سفید، صدها مقررات زیست‌محیطی ازجمله محدودیت تصاعد دی‌اکسید کربن از نیروگاه‌ها و وسایل نقلیه را لغو کرد. او علاوه براین ضمن خارج کردن آمریکا از معاهده اقلیمی پاریس گفت این توافق برای آمریکا زیان‌بار و صرفاً به نفع سایر کشورهاست.

آتش اعتراضات نژادی نیز در حالی به یکی از چالش‌های جدی آمریکا در پرونده چهارساله حضور ترامپ ثبت شد که اگرچه به گفته ترامپ، روش جنجالی فشار زانو بر گردن برای بازداشت مظنونین باید در حالت کلی غیرقانونی شود اما برای اعمال این ممنوعیت هیچ اقدامی انجام نداد. ترامپ حتی در بحبوحه اعتراضات علیه نابرابری نژادی در این کشور، حمایت خود از پلیس را افزایش داد. دیدگاه‌های نژادپرستانه و سیاست‌های سختگیرانِ وی در قبال رنگین‌پوستان و مهاجران،یکی از ضعف‌های اصلی ترامپ بود

قانون منع سفر به خاک آمریکا، ساخت دیوار در مرز آمریکا و مکزیک ازجمله اقدامات نژادپرستانه ترامپ محسوب می‌شود که به گسترش ناامنی اجتماعی، اضطراب و نابسامانی بین جوامع مهاجران در آمریکا انجامید. به‌بیان‌دیگر، سیاست‌های ترامپ در قبال مهاجران لاتینی، روندی که در حال اصلاح چهره امریکا در میان جوامع امریکای لاتین بود را متوقف کرد و بار دیگر خاطرات تلخ تجربه حضور و مداخله امریکا در کشورهای امریکای لاتین را زنده کرد و موجب تقویت جریان‌های ضدآمریکایی در این کشورها شد.

درزمینه جنگ تجاری با  چین،ترامپ از همان ابتدا فضایی را بر ضد پیمان‌های تجاری آمریکا با دیگر کشورها و اتحادیه‌ها ایجاد کرد. او قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) و پیمان تجاری اقیانوس آرام “تی‌پی‌پی” را “فاجعه” خواند. ترامپ همچنین وعده داد که “کسری تجاری” غیرمنصفانه با چین و اروپا را تصحیح کند. اما در عمل توفیقی نیافت.

اما خروج ترامپ از توافق هسته‌ای ایران  و ادعای اینکه با این خروج و اعمال فشار حداکثری می‌تواند نظام جمهوری اسلامی را برای تنظیم یک توافق که منافع آمریکا و غرب را تأمین و همچون از بین بردن توان هسته‌ای ایران دیگر ظرفیت‌های منطقه‌ای و موشکی ایران را نیز نابود کند، مهم‌ترین اقدام فرا منطقه‌ای ترامپ بود که البته حمایت‌های کنگره آمریکا را نیز با خود داشت.پمپئو وزیر خارجه آمریکا با خروج  ترامپ از برجام و اعمال مجدد تحریم‌های گذشته، دوازده شرط را برای رهایی ایران از تحریم‌ها و مذاکره مجدد با ایران اعلام کرد. دوازده شرطی که شامل خاتمه کامل غنی‌سازی اورانیوم، توقف توسعه سیستم‌های موشک بالستیک، توقف حمایت از سازمان‌های به‌زعم او تروریستی در منطقه و جهان،  خروج از سوریه و توقف تهدید دولت‌های منطقه و … می‌شد.هدف اصلی و اساسی آمریکا از طراحی نظام‌های تحریمی و کارزارهایی نظیر فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران، فروپاشی و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران بود.  زمانی که بعد از خروج ترامپ  از برجام در اردیبهشت 1397پمپئو وزیر خارجه‌اش این شروط را برای تحقق این راهبرد  اعلام کرد ،بسیاری از کارشناسان و حتی نظریه‌پردازان آمریکایی اذعان کردند که تحقق این شروط به معنی سرنگونی نظام جمهوری اسلامی است

کاخ سفید در اجرای این راهبرد که حمایت کنگره آمریکا را در تصویب و اعمال تحریم‌ها داشت  تا بدان جا پیش رفت که برایان هوک مسئول گروه اقدام آمریکا علیه ایران چند بار با تأکید بر اینکه: ایران باید بین فروپاشی و مذاکره یکی را انتخاب کند، تلاش کرده بود تا در شرایط اوج‌گیری بحران درون ساختاری آمریکا ،موقعیت ترامپ  را که به‌شدت برای انتخابات آینده تضعیف‌شده بود ،با تسلیم ایران را به‌عنوان یک موفقیت در سیاست خارجی آمریکا در داخل خرج کرده و ترامپ را از بحران نجات دهد .مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در اوایل آذرماه امسال  ارزیابی خود از مجموع این فشارها را اعلام و مدعی می‌شود که  : دستاوردی که داشتیم این بود که از برجام خارج شدیم. کارزار فشار حداکثری ما، با کمک متحدانمان در خلیج‌فارس، ایران را به لحاظ دیپلماتیک، نظامی، و اقتصادی منزوی کرد. ما تاکنون ۷۷ دور تحریم‌‌ علیه ایران اعمال کردیم و نزدیک به ۱۵۰۰ شخص حقیقی و حقوقی ایران را هدف قراردادیم. ما رژیم را از دستیابی به وجوه مورداستفاده در تروریسم محروم کردیم؛ وجوهی که به گفته خودشان حدود ۷۰ میلیارد دلار بود»

اذعان به شکست فشار حداکثری

 اعمال تحریم  و محدودیت‌های اقتصادی و تجاری علیه  ایران بلافاصله با خروج آمریکا از برجام شدت یافت و در کنار آن جنگ روانی گسترده‌ای را نیز علیه مردم ایران آغاز گردید ،به‌کارگیری تعابیری مانند اینکه آن‌قدر به مردم ایران فشار می‌آوریم که نان برای خوردن نداشته باشند و یا اینکه مردم ایران  قادر نخواهند بود که چهلمین سالگرد انقلابشان را جشن بگیرند، بخش عمده‌ای از جنگ روانی علیه مردم ایران را تشکیل می‌داد.این جنگ روانی حتی با پیوست تهدید نظامی برای شکست اراده مردم ایران تکمیل شد ،که در اوج خود به ترور بزدلانه سردار مقاومت شهید سلیمانی انجامید، اما آورده‌ای برای ترامپ نداشت

تیم افراطی حاکم بر کاخ سفید در طی این4 سال فشار حداکثری که برایان هوک مسئول گروه اقدام آمریکا علیه ایران مدیر اجرای آن بود در تنها چیزی که موفق شد جلوگیری از فروش نفت ایران بود .مروری بر 12 شرطی که پمپئو هنگام خروج ترامپ از برجام در 31 اردیبهشت 1397مطرح کرد، این واقعیت را اثبات می‌کند، چرا که آمریکا با این فشارها؛ نه‌تنها نتوانست برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کند، چراکه ایران بعد از خروج ترامپ از برجام و بدعهدی اروپائی‌ها در عدم اجرای تعهداتشان ناچار به آغاز مجدد فعالیت‌های هسته‌ای شد و توانسته است تاکنون بخشی از ظرفیت‌های ازدست‌رفته ناشی از برجام را جبران کند، علاوه بر آن برنامه موشکی ایران کماکان باقدرت ادامه یافته است ، به‌رغم شهادت سردار سلیمانی،تأثیر خون آن شهید و مجاهدت‌های نیروهای جبهه مقاومت سبب تحکیم و گسترش ظرفیت‌های جبهه در مناطق مختلف شده است،وضعیت حضور نیروهای ایران در سوریه با اقدامات زیر بنایی و توافق نظامی با دولت قانونی سوریه تحکیم و تثبیت‌شده است و مهم‌تر از همه آنکه ایران نه به درخواست‌های مکرر ترامپ برای مذاکره پاسخ داده و نه تلاش‌های آمریکا برای تضعیف و یا فروپاشی نظام ایران به‌رغم تحمیل فشار و تحریم اقتصادی علیه مردم ایران ،تأثیری داشته و نظام به دلیل پشتیبانی و حمایت مردم ،محکم و استوار در برابر فشارهای کاخ سفید ایستاده است.

ایستادگی مردم ایران سبب شد که «مایک پمپئو»، وزیر خارجه آمریکا پنج‌شنبه نهم مرداد 99 در نشست کمیته روابط خارجی مجلس سنا که درباره بودجه سال آینده وزارت خارجه آمریکا برگزار شد به شکست کارزار فشار حداکثری آمریکا علیه ایران اعتراف کرد. پمپئو در پاسخ به سؤال «لیندسی گراهام»، نماینده جمهوری‌خواه مجلس سنا درباره اثرگذاری سیاست آمریکا در قبال ایران مدعی شد که کارزار فشار حداکثری، اثرگذار بوده اما نتوانسته به هدفش برای تغییر رفتار حکومت ایران دست پیدا کند. وی بابیان اینکه وزارت خارجه آمریکا «با تمام قوا» کارزار فشار حداکثری را اجرا کرده گفت که آمریکا توانسته ۹۰ درصد از درآمدهای نفتی ایران را کاهش دهد.تحریم‌ها به‌وضوح اثر داشته‌اند. آنها قابلیت رژیم برای کمک به حزب‌الله و شبه‌نظامیان شیعه در عراق را از بین بردند، ولی مشخصاً به هدف نهایی خود که تغییر رفتار رژیم ایران بوده دست نیافته‌اند.

به‌رغم ادعای پمپئو شامگاه پنجشنبه 16 مرداد «برایان هوک» نماینده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا در امور ایران و رئیس «گروه اقدام ایران» در وزارت خارجه این کشور، از استعفای(عزل) خود از این سمت خبر داد، روزنامه «واشنگتن‌پست» بامداد روز جمعه بعد  به نقل از یک مقام ارشد سابق در دولت آمریکا نوشت از هوک خواسته شد که استعفا دهد تا مسئولیت شکست استراتژی واشنگتن علیه ایران، بر دوش وی بیافتد.

نشریه انگلیسی گاردین نیز در ترسیم این شکست پا را  فراتر نهاده و می‌نویسد«آمریکائی‌ها واقعاً به اوج بلاهت و مسخرگی رسیده‌اند آمریکائی‌ها آن‌قدر دستشان را بد بازی کرده‌اند، آن‌قدر پرخاشگر بودند که خود را نزد دیگران منزوی کردند نه‌تنها سیاستی را که در پیش گرفتند پذیرفته نشد ،بلکه خودشان” نخواستنی” بودند.»

پایگاه فارن پالیسی نیز اوایل آذرماه امسال در تحلیلی نوشت که ایران در برابر «کارزار فشار حداکثری» دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا مقاوم‌تر ازآنچه اسرائیل و کاخ سفید پیش‌بینی می‌کرده‌اند عمل کرده است.فارن پالیسی می‌افزاید: «علی‌رغم موفقیت آمریکا در ایجاد اهرم فشار اقتصادی زیاد از طریق کارزار فشار حداکثری اکنون نتیجه مشخص این است که فشار حداکثری ایران را وادار به مذاکره مجدد بر سر توافق هسته‌ای با ترامپ نخواهد کرد.ایران نشان داد ازآنچه کاخ سفید و اسرائیل پیش‌بینی می‌کردند، مقاوم‌تر است. تهران با “مقاومت حداکثری” خودش [به فشار حداکثری] پاسخ داد که سیاست‌هایی از قبیل حمله به زیرساخت‌های نفتی متحدان آمریکا، پیشرفت دادن برنامه هسته‌ای‌ خودش و امتناع از مذاکره را شامل می‌شد»

پایگاه آمریکایی «نشنال اینترست» هم به پیامدهای منفی سیاست‌ «فشار حداکثری» دولت ترامپ علیه  جمهوری اسلامی ایران اشاره‌کرده و آورده است که این سیاست نه‌تنها ایران را به «توافق بهتر» درزمینه برنامه هسته‌ای نزدیک نکرده است، بلکه تهران، فعالیت‌های هسته‌ای خود را به‌اندازه‌ای گسترش داده است که 12 برابر بیشتر از میزان اورانیوم غنی‌شده‌ای که طبق محدودیت‌های برجام در اختیار داشت، ذخیره کرده است و استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته را برای غنی‌سازی بیشتر آغاز کرده است. شیوه مدیریت ترامپ در قضیه ایران تا حد زیادی به انزوای آمریکا و کاهش اعتبار این کشور در چهارساله گذشته منجر شده است.هنگامی‌که ترامپ در بهار سال ۲۰۱۸ میلادی بولتون را به‌عنوان مشاور امنیت ملی انتخاب کرد نیتش را از این انتخاب پنهان نمی‌کرد: او می‌خواست ته دل رقبای آمریکا را از وجود فردی جنگ‌طلب که ممکن است تصمیم‌‌های خطرناک بگیرد خالی کند.اما سیاست موسوم به فشار حداکثری علیه ایران اکنون به سیاستی شکست‌خورده تبدیل‌شده زیرا ایران تعهداتش به توافق هسته‌ای را کاهش داده و اعلام کرده خودش را به هیچ‌یک از محدودیت‌های عملیاتی مندرج در توافق هسته‌ای مقید نمی‌داند.

بررسی تأثیر مقاومت مردم ایران در شکست ترامپ
بررسی تأثیر مقاومت مردم ایران در شکست ترامپ

تأثیر شکست فشار حداکثری در انتخابات آمریکا

درحالی‌که ایستادگی و مقاومت مردم ایران در طول ۴۰ سال گذشته در برابر فزون‌خواهی‌های کاخ سفید موقعیت ایران را در جهان و منطقه ارتقا داده و سبب شده است که آمریکایی‌ها در عین اینکه  حکام کشورهای مجاور ما را به گاوشیرده تشبیه می‌کنند، به‌ناچار در برابر عزت و عظمت مردم ایران  سر تسلیم فرود آورده و ملتمسانه درخواست مذاکره ‌کنند.

 شتاب‌زدگی ترامپ و تیم همراهش در ماجرای جلوگیری از لغو تحریم‌های تسلیحاتی و یا مکانیزم ماشه برای رسیدن به یک دستاورد در مهار و تسلیم ایران در آستانه انتخابات ریاست جمهوری این کشور، آغاز ماجرا نبود، بلکه پایان خط یک مواجهه ۴ ساله بود که با هدف شکست و تسلیم و فروپاشی درونی نظام جمهوری اسلامی ایران، با خروج ترامپ از برجام آغاز و در عین تشدید تحریم‌های اقتصادی و حتی به‌مواجهه نظامی هم رسید که با سرنگونی پهپاد آمریکایی و یا هدف گرفته شدن پایگاه آمریکایی عین الاسد در عراق (بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در خارج از این کشور)  کار را به آنجا کشاند  که بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان در برابر اقتدار نظام اسلامی سر تسلیم فرود آورده و برای مهار و شکست مقاومت فعال مردم ایران متوسل به فریب‌های تبلیغاتی  و خط تحریف شود، ترامپ  به‌رغم التماس برای مذاکره برای فریب افکار عمومی و فعالان سیاسی در ایران و یا وعده توافق با ایران بعد از پیروزی در انتخابات برای جامعه آمریکا ، در کمتر از سه ماه تا انتخابات سوم نوامبر ۲۰۲۰( سیزدهم آبان ۱۳۹۹) به‌شدت نگران شکست خود در انتخابات بود.

مروری بر مواضع نظریه‌پردازان، کانون‌های تفکر و اندیشکده‌های آمریکایی بیانگر آن است که بسیاری از آنها روند کاهنده محبوبیت ترامپ  در میان رأی‌دهندگان آمریکایی  را ناشی از شکست در برابر ایران دانسته و براین نکته اعتراف می‌کنند که ترامپ در راهبرد فشار حداکثری علیه ایران به پایان خط رسیده و درخواست مذاکره او نیز ناشی از این شرایط بحران‌زده داخلی است.  در این زمینه روزنامه آمریکایی واشنگتن‌پست در مطلبی به قلم  «مایکل سینگ» مدیر ارشد امور خاورمیانه در «شورای امنیت ملی آمریکا» می‌نویسد: سوء مدیریت در اوج دوران همه‌گیری کووید-19 و یک اقتصاد ضربت‌خورده از کرونا، تظاهرات سرا سری در اعتراض به نژادپرستی و افت محبوبیت انتخاباتی برای زمین خوردن «ترامپ» کم بود، حالا بحران سیاست خارجی هم به همه این‌ها اضافه‌شده است و شانس انتخاباتی «ترامپ» را در محاق از بین رفتن قرار داده است.واشنگتن‌پست در ادامه این مطلب می‌افزاید : «فشار حداکثری آمریکا علیه ایران منافع آمریکا را برآورده نکرده است ». «فشار حداکثری نه منجر به مذاکره مستقیم ایران و آمریکا شد. نه جلوی تهاجمات و ماجراجویی‌های ایران در منطقه را گرفت. نه ثبات سیاسی ایران را برهم زد».در عوض همه این‌ها؛ فشار حداکثری یک بهانه قوی به دست رهبر ایران، سپرده است تا برای ترامپ هم همان سرنوشتی را رقم بزند که سال‌ها پیش ایران برای «جیمی کارتر» نوشت. کارتر موفق نشد گروگان‌های آمریکایی دربند در ایران را آزاد کند و در انتخابات باخت و بیشتر از یک دوره نتوانست رئیس‌جمهور باشد.

«رئول مارگ گرشت» کارشناس مسائل ایران در «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» متعلق به محافظه‌کاران آمریکا نیز در مطلبی در این روزنامه می‌نویسد: «رهبر عالی ایران، شانس انتخاباتی ترامپ را نشانه گرفته است و همین چندی پیش با اعزام پنج فروند کشتی حامل بنزین به ونزوئلا نشان داد که در عزم خود جدی است یقیناً این‌همه هدف رهبر ایران نیست و او تصمیم دارد تا ماه نوامبر ضربات کاری‌تری به ترامپ وارد کند. آمریکا ژانویه امسال «قاسم سلیمانی» دست راست نظامی رهبر ایران را ترور کرد تا  ایران را مهار کند اما ایران اصلاً خود را نباخت. از آن موقع تا به امروز گروه‌های تحت امر ایران بیش از 20 بار به نیروهای آمریکایی در عراق حمله کرده‌اند».

در مورد تأثیر مقاومت مردم ایران در شکست ترامپ  در انتخابات آمریکا به چند نکته می‌توان اشاره کرد:

نکته اول این است که رقابت بایدن و ترامپ به‌شدت دوقطبی شده بوده و اساساً اکثریت رأی‌دهندگان  با تکیه به منظومه مشخص فکری و تبلیغاتی ترامپ و بایدن و در واقع به تمایز آنها رأی دادند.  در این رقابت  آرای بایدن و ترامپ بسیار نزدیک به هم بود . یعنی با اختلاف کم چنددرصدی این انتخابات به پایان رسیده است. اگر سهم ایران در انتخابات آمریکا را کمترین حد ممکن یعنی کمتر از پنج درصد هم بگیریم البته این میزان با توجه به تعدد نامی که از ایران در انتخابات آمریکا و موضوع برجام برده شده و تصویری که ترامپ تلاش می‌کرد از تسلیم کردن ایران در نزد مردم آمریکا از خود بسازد؛ رقمی قابل‌توجه‌تر و یا حداقل مؤثرتری هم خواهد بود بااین‌وجود، همین مقدار کم می‌توانست نتیجه انتخابات آمریکا را متفاوت کند.

نکته دوم:آنچه درروند تحولات داخلی آمریکا بر اساس اظهارات صریح گردانندگان کاخ سفید می‌توان استناد کرد این است که ایستادگی و مقاومت مردم ایران آمریکا را مستأصل کرده و در کنار ناکامی‌های آمریکا در مدیریت اعتراضات اجتماعی و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی کرونا مسئله ایران و بی‌نتیجه بودن راهبرد فشار حداکثری آمریکا علیه ایران  شکست دیگری را بر شکست‌های آمریکا افزوده و به همین دلیل ترامپ در پی آن بود که با نشاندن ایران پای میز مذاکره و گرفتن یک عکس یادگاری، از این مرحله عبور کرده و در میان شکست‌های متعدد کاخ سفید در عرصه داخلی و بین‌المللی یک نقطه قابل اتکایی را به رأی‌دهندگان  آمریکایی ارائه دهد.که نتوانست،او حتی در روزهای پایانی و زمانی که پیروزی بایدن قطعی شده بود ،مدعی شد که اگر پیروز شود ایران در عرض یک ساعت با او به توافق می‌رسد.

نکته سوم: پاره کردن برجام و سپس به‌زانو آوردن ایران و دوباره به میز مذاکره برگرداندن برای دادن امتیازات بزرگ‌تر، شعار تبلیغاتی دونالد ترامپ قبل از ریاست جمهوری آمریکا و تا این روزهای آخر انتخاباتی بوده است. اما سیاست  فشار حداکثری درباره ایران نه‌تنها جواب نداد، بلکه به اذعان بسیاری از کارشناسان بین‌المللی سبب انزوای آمریکا و  انگیزه بخشی و جهش‌های خاص سیاسی، هسته‌ای و منطقه‌ای و نظامی در ایران نیز شده است.رفتار دولت ترامپ با ایران تنها بخشی از تصویری سازی بود که ترامپ از خود برای مردم آمریکا و طرد دموکرات‌ها استفاده می‌کرد،اما  مقاومت فعال ایران برهم زننده این تصویرسازی مهم بود. به همین دلیل  نقش ایران در شکست ترامپ نقش قابل‌توجهی بود چه این نقش را مستقیم و چه غیرمستقیم بدانیم.

نکته چهارم: ترامپ با ترور شهید سلیمانی تلاش کرد که از خود یک چهره مقتدر و خاص و نماد اقتدار امنیت ملی آمریکا بسازد. موضوعی که به دلایل متعددی برعکس آن اتفاق افتاد. آمریکایی‌ها معتقدند بعد از شهادت سردار سلیمانی، دنیا برای آنها خطرناک‌تر از هرزمانی دیگر شده است. ایران در چهار سال ریاست جمهوری ترامپ با منهدم کردن، گلوبال هاوک، موشک‌باران عین الاسد و… به طرز بی‌سابقه‌ای ابهت نظامی و هژمونی آمریکا را شکست ولی در مقابل، ترامپ با بزدلی هیچ کاری نتوانست انجام بدهد! به اعتقاد بسیاری از مراکز نظریه‌پردازی و نخبگان آمریکا ، هیچ‌وقت کشورشان این‌گونه تحقیر نشده و هیچ رئیس‌جمهوری مانند ترامپ در مقابل ایران این‌قدر ترسو نبوده است.

نکته پنجم :بیشترین امید آمریکا در این جنگ روانی معطوف  به داخل ایران بود،امید آمریکائی‌ها این بود  که با  بزرگنمایی تحریم‌ها ،بتوانند جریان‌هایی را در داخل  تحریک کنند تا با مطالبه گری نسبت به  مذاکره و یا احیاناً با مشابه‌سازی اعتراضات آمریکا در ایران بتوانند ،نظام را در داخل با مشکل مواجه کرده و از این طریق اهداف خود را به‌پیش برند.هوشیاری مردم نسبت به تحرکات عوامل و پادوهای داخلی دشمن  به‌رغم عدم تلاش جدی مسئولان برای کاهش مشکلات اقتصادی  مردم ،نشان‌دهنده این است که مانند همیشه این مردم ایران هستند که با ایستادگی و مقاومت خود نقشه‌های دشمنان را برهم زدند.

نکته ششم اینکه انتقام سخت ایران با عین الاسد شروع شد و با تک دوره‌ای کردن ترامپ وارد مرحله تازه‌تری شده و تحقق چشم‌انداز اخراج آمریکا از منطقه را نمایان‌تر کرده است.این امر طبعاً پیام روشنی برای تیم آینده حاکم بر آمریکاست وهم جریان‌های داخلی که مبانی عزت و اقتدار ایران را بشناسند و راهبردهای خود را مبتنی بر آن تنظیم کنند.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *