تا ساحل آرامش – استاد عباسی ولدی – قسمت ۱8 – پرسش ها در مورد کفویت 3

خانه / مطالب و رویدادها / تا ساحل آرامش – استاد عباسی ولدی – قسمت ۱8 – پرسش ها در مورد کفویت 3

پرسش ها در مورد کفویت 3

تا ساحل آرامش – استاد عباسی ولدی – قسمت ۱8 – پرسش ها در مورد کفویت 3

ساحل آرامش   017

پرسش ها در مورد کفویت (3)
ازدواج خیابانی کرده‌ام. حالا چه کنم؟
شما همیشه دربارۀ نادرست بودن ازدواج‌های خیابانی حرف می‌زنید و من یکی از همان افرادی هستم که با همسرم دوست بودیم و بعد از یک سال ازدواج کردیم. حالا ازدواج کرده‌ایم و یک بچّه هم داریم، فهمیده‌ایم که کفو هم نیستیم. در زمانی که دوست بودیم گویا اختلافاتمان را نمی دیدیم اما حالا این اختلافات به ویژه در مسائل مذهبی خودش را نشان داده و من مانده‌ام چه کنم؟ شوهر من، از نظر ایمانی، قوی نیست.
اوّل: فراموش کردن گذشته
گذشته را باید فراموش کرد. اگر شما در مرحلۀ پیش از ازدواج قرار داشتید، تأکید می‌کردیم که حتماً با چشم باز انتخاب کنید؛ امّا حالا که ازدواج کرده‌اید و یک فرزند هم دارید، صورت مسئله، عوض شده است. شما هر اندازه به گذشته و انتخاب اشتباهتان فکر کنید، انگیزه‌تان برای اصلاح زندگی، کم‌رنگ می‌شود. پس گذشته را فراموش کنید. بپذیرید که زندگی شما با همین مردی است که انتخاب کرده‌اید. الآن، وقت سخن گفتن و فکر کردن به درست و اشتباه بودن تصمیمتان نیست. گاهی اوقات حسرت گذشته، امروزِ انسان را به هم می‌ریزد و به دنبال آن، آینده هم خراب می‌شود.
دوم: تلاش برای ساختن
در مواجهه با مشکلاتی که در زندگی‌تان پیش آمده، زود ناامید نشوید. هر اندازه که ایمان همسرتان ضعیف باشد، امید به اصلاح او وجود دارد. البته من نمی‌دانم که همسرتان چه کارهایی می‌کند که شما می‌گویید ایمانش قوی نیست؛ امّا هر چه که باشد، احتمال تغییر آن، صفر نیست. در مسیر تلاش برای تغییر او به نکات بعدی توجّه کنید.
سوم: پرهیز از نصیحت و تذکّر بسیار
در این موارد، معمولاً برای تغییر دادن همسر، از نصیحت کردن و تذکّر دادن به عنوان ابزارهای اصلی استفاده می‌شود؛ در حالی که وقتی نصیحت و تذکّر، تنها ابزارهای شما برای تغییر باشند، معمولاً تأثیر کوتاه مدّت دارند. در ضمن، شرط تأثیرگذاری نصیحت، توجّه به نکته‌های بعدی است. با رعایت و در نظر گرفتن نکات بعدی، می‌توانید در فضایی صمیمی و با در نظر گرفتن قواعد گفتگو با همسرتان گفتگو کنید که در گام‌ اول از جلد سوم همین مجموعه به آن پرداخته‌ایم.

تا ساحل آرامش 48

چهارم: پُتک نکردن گذشته
اگر چه ارتباط‌های دوستی پیش از ازدواج، اشتباه است؛ امّا به هیچ وجه، آن دوره را به رُخ همسرتان نکشید. سرزنش‌های این‌چنینی، حسّ لجاجت همسرتان را تحریک کرده، او را از جادۀ انصاف و منطق، دور می‌کند.
امام خوبی‌ها امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:
از این که مکرّر سرزنش کنی، پرهیز کن که این کار، [طرف مقابلت را] بر گناه خویش جری نموده، عتاب [تو] را بی‌ارزش می‌کند.
پنجم: عدم انتقال حالت پشیمانی و بی‌محبّتی
به هیچ وجه، حرفی که نشان از پشیمانی شما از ازدواجتان باشد، بر زبان نیاورید و از هر رفتاری که این حالت را به همسرتان منتقل می‌کند، پرهیز کنید. اگر همسرتان احساس کند که شما از این ازدواج، پشیمان شده‌اید و او را مانند گذشته دوست ندارید، شاید به این راحتی نتواند به تغییر بیندیشد.
ششم: ابراز محبّت بسیار و احترام ویژه
هر اندازه که می‌توانید، انواع محبت‌هایی را که در گام چهارم از جلد دوم خواهیم گفت، تقدیم همسرتان کنید. بی‌احترامی به او را هم بر خود حرام کنید. این محبّت و احترام است که زمینه را برای تفاهم و گفتگو، فراهم می‌کند.
هفتم: عدم سختگیری
با شرایطی که شما در آن قرار دارید، ممکن است برای رسیدن به مقصود، عجله داشته باشید. این عجله در بسیاری از موارد، موجب می‌شود که ما بر همسرمان سخت بگیریم؛ امّا سعی کنید در مسیر تقویت ایمان، بر همسرتان سختگیری نکنید. پیامبر عزیزمان رسول خداصلی الله علیه و آله فرمود:
بر مردم، آسان گیرید، سخت نگیرید و رام کنید و رَم ندهید.
سخت‌گیری، نه تنها موجب همراهی همسرتان با شما نمی‌شود؛ بلکه او را از شما و مسیری که برای او ترسیم می‌کنید، فراری می‌دهد.

تا ساحل آرامش 49

هشتم: استفاده از نامه
یکی از کارهای خوب و تأثیرگذار در این زمینه، نوشتن نامه به همسرتان است. دغدغه‌های خود را در قالب نامه برای او بنویسید و از او بخواهید که پس از تأمّل، پاسخ شما را به صورت کتبی بدهد.
نهم: انجام دادن وظیفه
شما فقط به وظیفۀ خود فکر کنید. ممکن است با عمل کردن به همۀ نکته‌ها، همسرتان تغییر نکند و یا این که به اندازه‌ای که شما دوست دارید، عوض نشود. اگر به گام اوّل توجّه کنید که خوش‌بختی، در عمل به وظیفه‌ای است که خداوند برای انسان مقرّر داشته، دیگر هیچ گاه احساس شکست نمی‌کنید. اگر همسرتان تغییر کرد، خدا را شکر می‌کنید و اگر هم این چنین نشد، باز هم شاکر خدا خواهید بود که شما را در انجام دادن وظیفه، یاری نموده است.
خدای مهربان ما در دو آیه از آیات قرآن عزیز، خطاب به پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله به صراحت می‌فرماید که هدایت مردم، در دست تو نیست:
<لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِى مَنْ یَشَاءُ.
هدایتِ آنان، بر عهدۀ تو نیست؛ بلکه خدا هر که را بخواهد، هدایت مى‏کند>.
<إِنَّکَ لَا تهدِى مَنْ أحْبَبْتَ وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِى مَن یَشَاءُ.
در حقیقت، تو هر که را دوست دارى، نمى‏توانى راه‌نمایى کنى؛ بلکه خداست که هر که را بخواهد، راه‌نمایى مى‏کند و او نسبت به راه‏یافتگان، داناتر است>.
خداوند متعال، در آیات متعدّدی از قرآن کریم، به این حقیقت اشاره فرموده و تنها وظیفۀ رسولان‌الهی را رساندن آشکارِ پیام الهی دانسته است.
از نگاه قرآن، اصلاً بنا نیست مسیر آفرینش به گونه‌ای پیش برود که همه به هر نحوی که شده، ایمان بیاورند. پس ما هم نباید هدف خود را ایمان آوردنِ همه قرار دهیم.
خداوند در قرآن کریم، خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید:
<وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَن فىِ الْأرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أفَأنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتّىٰ‏ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ.
و اگر پروردگار تو مى‏خواست، قطعاً هر که در زمین است، همۀ آنها یک‌سر ایمان مى‏آوردند. پس آیا تو مردم را ناگزیر مى‏کنى که بگروند؟>.
<لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ ألّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ٭ إِنْ نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آیَةً فَظَلَّتْ أعْنَاقُهُمْ لَها خَاضِعِینَ.
شاید تو از این که [مشرکان‏] ایمان نمى‏آورند، جان خود را تباه سازى. اگر بخواهیم، معجزه‏اى از آسمان بر آنان فرود مى‏آوریم تا در برابر آن، گردن‌هایشان خاضع گردد>.
<وَ لَوْ شِئْنَا لآتَیْنَا کُلُّ‏َّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَ لَکِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنّى‏ِ لَأمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أجْمَعِینَ.

تا ساحل آرامش 50

و اگر مى‏خواستیم، حتماً به هر کسى [از روى جبر] هدایتش را مى‏دادیم؛ لیکن سخن من، محقّق گردیده که: «هر آینه جهنّم را از همه جنّیان و آدمیان، خواهم آکند>.
یکی از مشکلات ما در زندگی، آن است که می‌خواهیم کاری را که مربوط به ما نیست، انجام دهیم. پزشک نیستیم؛ امّا می‌خواهیم طبابت کنیم. از معماری چیزی سر در نمی‌آوریم؛ امّا می‌خواهیم بنّایی کنیم. با وسایل الکترونیک غریبه‌ایم؛ امّا می‌خواهیم این وسایل را تعمیر کنیم و … . هدایت، کار ما نیست؛ امّا می‌خواهیم هدایت کنیم. حالا که نمی‌توانیم هدایت کنیم، ناامید می‌شویم.
خدای من! داشتم به هدایت او فکر می‌کردم، دیدم خودم منحرف شده‌ام. چه انحراف بزرگی: دخالت در کارِ تو! باشد، من در کار تو دخالت نمی‌کنم. آنچه را که گفتی، انجام می‌دهم. من بنده‌ام دیگر. کاری جز اطاعت که ندارم. دارم؟ فقط می‌گویم: چشم! گذشته‌اش را فراموش کنم؟ چشم! با تازیانۀ سرزنش، روحش را کبود نکنم؟ چشم! سفرۀ دلش را از نان گرم و تازۀ محبّتم خالی نکنم؟ به روی این دو چشم! دیگر چه؟ سخت نگیرم؟ حرفی نیست. من که خدا نیستم. تو بگویی سخت نگیر، نمی‌گیرم.
امّا خدای خوب من! عیبی که ندارد پیش تو بقچۀ آرزوهایم را باز کنم و نشانت دهم؟ من دوست دارم در مسیر آمدن به سوی تو تنها نباشم. دوست دارم همسرم همراهم باشد. نه این که راه آمدن به سوی تو ترسناک باشد، نه. راه تو به قدری زیباست که دلم نمی‌آید همسرم از آن بی‌بهره باشد.
خدایا! دل‌ها همه به دست توست. پس دلِ همسرم را اسیر راه خودت کن تا از همۀ بند‌ها آزاد شود.
دهم: مدارا
اگر زندگی با همسرتان با میزان تقیّداتی که دارد، به دین شما لطمه‌ای نمی‌زند، با او مدارا کنید؛ حتّی اگر تغییر چندانی هم نکرد.
(تا ساحل آرامش ج1 ص 43؛استاد محسن عباسی ولدی )

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *