تا ساحل آرامش – استاد عباسی ولدی – قسمت 4 – گام اوّل: آمدنم بهر چه بود؟

خانه / مطالب و رویدادها / تا ساحل آرامش – استاد عباسی ولدی – قسمت 4 – گام اوّل: آمدنم بهر چه بود؟

تا ساحل آرامش – استاد عباسی ولدی – قسمت 4 – گام اوّل: آمدنم بهر چه بود؟

تا ساحل آرامش – استاد عباسی ولدی – قسمت 4 – گام اوّل: آمدنم بهر چه بود؟

ساحل آرامش   04

گام اوّل: آمدنم بهر چه بود؟
هدف از آفرینش و نقش آن در زندگی مشترک
اگر «برای چه آمدن» خود را فراموش کنیم، «چگونه بودن» را از یاد خواهیم برد.
یادمان باشد که به دنیا آمده‌ایم تا به هدف آفرینش خویش، یعنی خدایی شدن برسیم. راه خدایی شدن هم بندگی است؛ فقط بندگی.
<وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الإنسَ إِلّا لِیَعْبُدُونِ .
و جنّ و انس را نیافریدم، جز براى آن که مرا بندگی کنند>.
زندگی مشترک، قسمت عمده‌ای از زندگی انسان را تشکیل می‌دهد. زنی که بخش قابل توجّهی از روز و شبش را برای همسر و فرزندانش صرف می‌کند، مردی که برای خانواده‌اش وقت می‌گذارد، اگر این مقدار از عمر را در مسیر بندگی قرار ندهد، از هدف آفرینش، فاصلۀ بسیاری گرفته است.
برای خدا باید زندگی کرد، برای خدا باید گذشت کرد، برای خدا باید سکوت کرد، برای خدا باید فریاد کشید، برای خدا باید کار کرد، برای خدا باید آشپزی کرد، برای خدا … ؛ فقط برای خدا. شاید کامل‌ترین تعبیر در بارۀ «زندگی برای خدا»، تعبیر خود خداوند در قرآن باشد که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
<قُلْ إِنَّ صَلاتی‏ وَ نُسُکی‏ وَ مَحْیایَ وَ مَماتی‏ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ .
بگو: در حقیقت، نماز من و [سایر] عبادات من و زندگى و مرگ من، براى خدا، پروردگار جهانیان است>.
اگر مقصد زندگی خدا شد، خوش‌حالی‌ها و ناراحتی‌ها، شکست‌ها و پیروزی‌ها و بسیاری از مفاهیم کلیدی زندگی، تعریف جدیدی پیدا می‌کند. شکست، یعنی دور شدن و فاصله گرفتن از مقصد _ که همان خداست _ و پیروزی، یعنی نزدیک شدن و رسیدن به خدا. چه چیزی مرا خوش‌حال می‌کند؟ هر چیزی که مرا به خدا برساند. چه چیزی مرا آزرده خاطر می‌کند؟ هر چیزی که مرا از خدا، دور کند.
حالا به این پرسش‌ها جواب دهید. اگر همسرم با عصبانیت با من برخورد کرد و من هم توانستم با حلم و بردباری پاسخش را بدهم، به هدف _ که همان خداست _ ، نزدیک شده‌ام یا دور؟ حال که به او نزدیک شده‌ام، باید خوش‌حال باشم یا ناراحت؟ باید احساس شکست کنم یا پیروزی؟
اگر همسرم در حقّ من جفایی کرد، من برای رسیدن به هدف، باید او را ببخشم یا کینه‌اش را به دل بگیرم؟ اگر از خطای او گذشت کردم، باید خوش‌حال باشم یا ناراحت؟ باید احساس شکست کنم یا پیروزی؟
اگر در زندگی‌ام مشکلی حل ناشدنی وجود داشت و یا این که حل شدنش به زمانی طولانی نیاز داشت و وظیفۀ من هم صبر بود، باید خوش‌حال باشم یا ناراحت؟ باید احساس شکست کنم یا پیروزی؟
اگر شوهر، دستوری بر خلاف میل زن بدهد و از چیزهایی باشد که زن باید در آن امور، از شوهرش تبعیّت کند، زن باید خوش‌حال باشد یا ناراحت؟ باید احساس شکست کند یا پیروزی؟
اگر و اگر … . اگر هدف زندگی را فراموش نکرده، برای همیشه به آن پای‌بند باشیم، در هر حالی و تحت هر شرایطی احساس خوش‌بختی خواهیم کرد.
اگر در این کتاب، «هدف زندگی» با عنوان اوّلین گام معرّفی شده، از آن روست که گام‌های دیگر، تنها با همین نگاه، قابل اجراست؛ و گر نه با نگاه غیر خدایی، این گام‌ها قابل پذیرش و اجرا نیست. این را هم ناگفته نگذاریم که بدون این نگاه، هیچ کس نمی‌تواند طعم شیرین زندگی را بچشد؛ چرا که معنا و مفهوم واقعی زندگی، جز بندگی، چیز دیگری نیست. هر کس در مسیری جز بندگی گام برداشت، به طور حتم، به هر کجا که برسد، شایستۀ نامی جز «ناکجا آباد» نیست.

(تا ساحل آرامش ج1 ص12؛ استاد محسن عباسی ولدی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *