تا ساحل آرامش – استاد عباسی ولدی – قسمت 11 – عواقب سالمندی 2

خانه / مطالب و رویدادها / تا ساحل آرامش – استاد عباسی ولدی – قسمت 11 – عواقب سالمندی 2

تا ساحل آرامش – استاد عباسی ولدی – قسمت 11 – عواقب سالمندی 2

 

تا ساحل آرامش – استاد عباسی ولدی – قسمت 11 – عواقب سالمندی 2
عواقب سالمندی در هر جامعه‌ای عبارت است از(قسمت دوم)

تا ساحل آرامش 27

ب) کم شدن نیروی کار و در نتیجه، کاهش تولید

نیروی کار در هر جامعه‌ای طبق تعریف استاندارد بین المللی، افرادی هستند که بین پانزده تا ۶۵ سال سن دارند. این افراد، تولید ثروت می‌کنند و افراد دیگر (زیر پانزده و بالای ۶۵ سال) مصرف کننده هستند. وقتی جامعه‌ای به مرحلۀ سالمندی رسیده و متوسّط سنی آن بالا می‌رود، به صورت طبیعی، نیروی کار که تولید کننده است، کم می‌شود و نیروی سالخورده و بازنشسته _ که مصرف کننده است _ افزایش می‌یابد. در این صورت، تناسبی بین تولید ثروت و مصرف آن نخواهد بود. یک بازنشسته، کار خود را انجام داده و این، نظام حکومتی است که پس از بازنشستگی باید به او خدمات بدهد. در همۀ نظام‌های اقتصادی، هزینۀ خدماتی که به بازنشسته داده می‌شود، از ثروتی که نیروی کار تولید می‌کند، به دست می‌آید. مفهوم کم شدن نیروی کار، آن است که عدّۀ کمی باید تولید ثروت کنند تا عدۀ فراوانی این ثروت را مصرف کنند. به صورت طبیعی معلوم است که چه اتّفاقی برای این جامعه می‌افتد.[1]

کشور ژاپن که کشوری سالمند به شمار می‌آید، می‌تواند عبرت خوبی برای ما باشد:

کشور ژاپن در هنگامۀ رشد شتابان جمعیّت خود در سال۱۹۶۵ میلادی، در برابر هر نُه نفر نیروی کار، یک سالمند داشت؛ امّا در سال۲۰۵۰ میلادی در برابر هر یک نفر نیروی کار، یک نفر بازنشسته خواهد داشت و این، بدان معناست که هر نفر کارمند باید هزینۀ زندگی یک سالمند را تأمین کند؛ حال آن که در گذشته این هزینه بر نُه نفر تقسیم می‌شد. به هم خوردن این برابری، سبب شد که دولت‌ها ناچار شوند بخشی مهم از درآمدهای خود را برای حمایت از سالمندان، هزینه کنند، چنان که ژاپن در سال 2012 میلادی، نزدیک به 29 درصد از بودجه یک تریلیون و ۱۲۰ میلیون دلاری خود را برای حمایت از سالمندان و مستمرّی بگیران، هزینه کرد.[2]

تا ساحل آرامش 29

ج) مهاجرت

جامعه‌ای را فرض کنید که با وجود توان تولید، نیروی کارِ کافی ندارد. در این جامعه، جمعیّتِ مصرف‌کننده، بیشتر از میزان تولید بوده و چاره‌ای جز  وارد کردن نیروی کار ندارد. وقتی نیروی کار، وارد جامعه‌ای شد، فرهنگ خود را هم وارد می‌کند.

فرهنگ شهرهایی که مسافران بسیاری به آن رفت و آمد دارند، تحت الشعاع مسافرت‌ها قرار می‌گیرد. وقتی مسافرت، فرهنگ یک شهر را می‌تواند تحت تأثیر خود قرار دهد، بدون تردید، مهاجرت، تأثیر بسیار بیشتری روی این مسئله دارد؛ زیرا مسافران، حتّی از نوع مسافران کاری، دو تفاوت ویژه با مهاجران کاری دارند: اوّل آن که مسافر کاری، زمان محدودی را در کشور یا شهر مورد نظرش اقامت می‌کند و معمولاً اقامت او در هتل‌هاست، نه در میان مردم. دوم آن که مسافر کاری، معمولاً خانوادۀ خود را به همراه نمی‌آورد؛ امّا مهاجرِ کاری به جهت اقامت طولانی مدّت، خانواده‌اش را نیز به همراه می‌آورد و دیگر در هتل، اقامت نمی‌کند؛ بلکه در کوچه و خیابان محلّ کار، خانه‌ای را تهیّه کرده، در آن زندگی می‌کند.

به تجربه ثابت شده در شهرهای مهاجرپذیر، مشکلات و ناهنجاری‌های اخلاقی بیشتری نسبت به شهرهایی که مردم آن بومی و اصیل‌اند، وجوددارد. این در حالی است که در تعریف ما، شهرهای مهاجرپذیر، شهرهایی هستند که از دیگر شهرهای کشور خودمان مهاجر می‌پذیرند. مثلاً به آمار طلاق در شهرهای مهاجرپذیر در سال 1392توجّه کنید:

تهران: 6/33؛ کرج:4/34؛ مشهد: 2/28.[3]

مفهوم این آمار، آن است که به ازای هر صد ازدواج، این اندازه طلاق در این شهرها ثبت شده است.

هر اندازه هم که فرهنگ شهرهای ما با هم تفاوت داشته باشد؛ امّا شباهت‌های بسیاری نیز به یکدیگر دارند. حال جامعه‌ای را در نظر بگیرید که مهاجران آن از کشورهای دیگر هستند. به راحتی می‌توان تصوّر کرد که اگر ما در دهه‌های آینده مجبور باشیم از کشورهای دیگر _ که حتّی در همسایگی ما هستند _ ، نیروی کار وارد کنیم، چه بلایی بر سرِ فرهنگ ما خواهد آمد.

(تا ساحل آرامش ج1 ص 27؛استاد محسن عباسی ولدی)

[1]. در بارۀ معضل بیکاری و نیروی کار، در کتاب ایران جوان بمان! به تفصیل سخن  گفته‌ایم.

[2]. تحوّلات جمعیّتی ایران، ص48.

[3]. سال‌نامۀ آمارهای جمعیّتی ثبت احوال، 1391.

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *