تبیین ادله نقلی و عقلی گفتمان مقاومت | دکتر علیرضا معاف

تبیین ادله نقلی و عقلی گفتمان مقاومت | دکتر علیرضا معاف

خانه / اختصاصی هیأت / تبیین ادله نقلی و عقلی گفتمان مقاومت | دکتر علیرضا معاف

در این مقال ابتدا به بازشناسی اوصاف و سپس به بیان استدلال‌های راهبرد مترقی «مقاومت»، هم به لحاظ نقلی و هم به لحاظ عقلی پرداخته شده است. از تجربه کشورهای پیشرفته که تنها از مسیر مقاومت به پیشرفت رسیده اند سخن به میان آمده است و هزینه های جبران ناپذیر سازش، ذلت و تسلیم گزارش شده است.

تبیین ادله نقلی و عقلی گفتمان مقاومت | دکتر علیرضا معاف

چکیده؛

حدود یک دهه است که دوقطبی سازش- مقاومت و یا دوگانه جنگ – مذاکره توسط برخی خواص غربگرا در سپهر معرفتی و فضای سیاسی فرهنگی کشور، به شکل پربسامد، بازتکرار و بازتوزیع می شود و بسیاری از اتفاقات اجتماعی و کنشهای سیاسی را تحت تأثیر قرار داده است. مقاومت، استقامت، پایداری و ایستادگی کلیدواژه های راهبردی و محوری ادبیات حضرت امام خمینی و امام خامنه ای در چهل سال اخیر بوده است که لازم است اولا مفهوم شناسی و ترمینولوژی دقیقی در توضیح این مفاهیم مترقی و متعالی ارائه شود و ثانیا با ادبیات استدلالی، استنتاجی و استقرائی، ادله عقلی و نقلی گفتمان مقاومت ارائه گردد.

در این مقال ابتدا به بازشناسی اوصاف و سپس به بیان استدلال‌های راهبرد مترقی «مقاومت»، هم به لحاظ نقلی و هم به لحاظ عقلی پرداخته شده است. از تجربه کشورهای پیشرفته که تنها از مسیر مقاومت به پیشرفت رسیده اند سخن به میان آمده است و هزینه های جبران ناپذیر سازش، ذلت و تسلیم گزارش شده است.

مقاومت به‌معنی «ایستادن در برابر موانع راه حقّ» است؛ موانع راه حقّ، یا ‌«برطرف‌شدنی» هستند، یا «عبور کردنی»؛ امام خمینی، «پایه‌گذار فکر مقاومت» در ایران اسلامی بود؛ مقاومت، برخاسته از «دشمن‌تراشی» نیست؛ مقاومت، «پشتوانۀ عقلانی و دینی» دارد؛ هدف مقاومت، رسیدن به «نقطۀ بازدارندگی» است؛ ایجاد «اختلال در دستگاه محاسباتی»، موجب برنتابیدن مقاومت توسط برخی خواص می‌شود. از گزاره های قرآنی و روایی در مورد ضرورت و اهمیت و درستی گفتمان مقاومت می توان بهره برد و راهبردهایی نیز برای تبیین گفتمان مقاومت در میان جامعه و گفتمان سازی از مفهوم مقاومت در میان مردم پیشنهاد داد. راهبردهایی مانند: واسازی تفاسیر غلط از مقاومت(رفع شبهات)؛ برجسته‌سازی خسارت‌های تلخ روند مذاکره؛ بازگو کردن تجربه‌های کامیاب مقاومت؛ تبدیل‌کردن اندیشۀ مقاومت به یک نظریۀ علمی متقن و تثبیت‌شده.

 

مقدمه؛

امام خامنه‌ای در طول دهه‌های گذشته و در مقام مواجهه با جبهۀ متکثر و متضلع دشمن، همواره توصیه به مقاومت کرده و دربارۀ اضلاع، ابعاد و لایه‌های مختلف آن، اظهارنظر نموده، امّا در سخنرانی متأخر خود در 14 خرداد 98 در حرم امام خمینی به‌صورت مستقل و مفصّل، دربارۀ مقاومت سخن گفتند و کوشش کردند آن را به نظریه‌ای شفاف و منسجم تبدیل کند. براین‌اساس، باید گفتار یاد شده را اصلی‌ترین، یا دست‌کم یکی از عمده‌ترین منابع استخراج مواضع ایشان در زمینۀ نظریۀ مقاومت دانست، به‌خصوص ازاین‌جهت که این گفتار، تازه و متناظر به رویدادهای کنونی است و از تجربه‌های تاریخی انباشته حکایت می‌کند. دراین‌راستا، باید فقرات و مضامین این نظریه را بازشناسی و تبیین کرد و هرچه بیشتر، آن را به‌عنوان نسخۀ علاج و درمان دردهای جامعه ارائه نمود.

مقاومت همانطور که رهبر انقلاب فرمودند، دارای یک «منطق» قوی به عنوان پشتوانه عقلانی و تجربی است. منطقی که هم نقل آن را تایید و تبیین و تشریح نموده و هم عقل و تجربه؛ منطقی که تقید و تعهد به آن توسط هر کشور و ملتی در طول تاریخ، موجب پیشرفت و موفقیت آن ملت و کشور شده است.  در نقطه مقابل منطق مقاومت، منطق وادادگی، وابستگی و تسلیم است که باز هم تجربه نشان داده، تعهد به منطق ووادادگی و وابستگی، جز خسارت برای کشورها به دنبال نداشته است.

 

 

الف) ادله نقلی ضرورت اتخاذ گفتمان مقاومت

گزاره های قرآنی- روایی در اثبات اولویت گفتمان «مقاومت»

1- مشکل دشمنان با ما ریشه ای است نه مصداقی؛ آنان با دین و ایدئولوژی ما مشکل دارند، موضوع هسته ای و موشکی و حقوق بشر و امثال آن بهانه است:

«إِنَّما يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قاتَلُوكُمْ فِی الدِّينِ وَ أَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى‏ إِخْراجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ خداوند شما را از دوستى و رابطه با كسانى نهى مى‏كند كه در امر دين با شما پيكار كردند و شما را از خانه هايتان بيرون راندند يا به بيرون‏راندن شما كمك كردند و هر كس با آنان رابطه دوستى داشته باشد ظالم و ستمگر است!» (ممتحنه: 9-8)

2- آنان تا زمانیکه ما از دین مان دست نکشیم، از آزار ما دست نمی کشند:

«وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لا النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ؛ هرگز دشمنان يهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد، (تا به طور كامل، تسليم خواسته‏هاى آنها شوى، و) از آيين آنان پيروى كنى.»(بقره: 120)

3- طبق فرمایش امیرالمؤمنین(ع)، هر ملّتی «مقاومت در برابر دشمن» را ترک کند:

الف. خوار و ذلیل خواهند شد.

ب. انواع بلاها به آنان هجوم می آورد.

ج. عقل و فهم شان تباه می گردد.

د. حق آنان پایمال شده و مورد ظلم واقع می شوند.

«فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّل وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ وَ دُيِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَةِ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالْإِسْهَابِ وَ أُدِيلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْيِيعِ الْجِهَادِ وَ سِيمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَّصَفَ؛ مردمى كه از جهاد و مقاومت در برابر دشمن روى برگردانند خداوند لباس ذلت بر تن آنها مى‏پوشاند و بلا به آنان هجوم مى‏آورد؛ حقير و ذليل مى‏شوند؛ عقل و فهم‏شان تباه مى‏گردد؛ و به خاطر تضييع جهاد حق آنها پايمال مى‏شود؛ و نشانه‏هاى ذلت در آنها آشكار مى‏گردد؛ و از عدالت محروم مى‏شوند.»(نهج البلاغه؛ خطبه27)

4- «مقاومت» در برابر دشمن، «امنیت» ما را تضمین می کند:

«وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لايَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ؛ و اگر (در برابر دشمنان) استقامت و پرهيزگارى پيشه كنيد، نقشه‏هاى (خائنانه) آنان به شما زيانى نمى‏رساند؛ خداوند به آنچه انجام مى‏دهند، احاطه دارد.» (آل عمران: 120)

امام امیرالمؤمنین(ع):  «مَن طَلَبَ السَّلامَة لَزِمَ الإِستِقامَة؛ هرکس می خواهد سالم بماند(امنیت داشته باشد)، باید استقامت ورزد.»[1]

5- «مقاومت» در برابر دشمن، موجب «شکوفایی اقتصادی» خواهد شد:

«وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً؛ و اينكه اگر آنها [جنّ و انس‏] در راه (خدا) استقامت ورزند، با آب فراوان سيرابشان مى‏كنيم!» (جن: 16)[2]

6- «مقاومت» در برابر دشمن، «امنیت روانی» جامعه را به دنبال خواهد داشت:

«إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ كسانى كه گفتند: پروردگار ما اللَّه است، سپس استقامت كردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگين مى‏شوند.»(احقاف: 13)

7- سازش و وابستگی به دشمن، موجب پسرفت و عقبگرد است، نه پیشرفت:

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِينَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد اگر از كسانى كه كافر شده‏اند اطاعت كنيد شما را به عقب باز مى‏گردانند و سرانجام زيانكار خواهيد شد.» (آل عمران: 149)

   8- مقاومت در برابر دشمن، بی تردید به پیروزی و غلبه برآنان منجر خواهد شد:

«إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ؛ هرگاه بيست نفر با استقامت از شما باشند بر دويست نفر از دشمن غلبه مى‏كنند و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از كسانى كه كافر شدند پيروز مى‏گردند چرا كه آنها گروهى هستند كه نمى‏فهمند!» (انفال: 65)

9- نباید در برابر دشمنی که بدعهدی اش بارها و بارها ثابت شده، منفعل بود و به آنها اعتماد بیجا کرد:

«أَلا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ؛ چرا با گروهى كه پيمانهاى خود را شكستند پيكار نمى‏كنيد؟» (توبه: 13)

10- پیشنهاد صلح دشمن، چیزی جز فریب نیست:

امیرالمؤمنین(ع): «فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِی ذَلِكَ حُسْنَ الظَّنِّ؛ زيرا گاهى دشمن نزديك مى‏شود تا غافلگير كند؛ پس دور انديش باش و خوشبينى خود را (نسبت به او) متّهم كن.» (نهج البلاغه؛ نامه53)

11- نباید فریب منافقانی را خورد که صرفاً شعار مقاومت و جهاد می دهند؛ باید از آنان «عمل» را مطالبه نمود:

«وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُلْ لا تُقْسِمُوا طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ؛ به خدا سوگند مى‏خورند، قسمهايى مؤكد كه اگر فرمانشان دهى به سوى جهاد بيرون مى‏شوند. بگو هيچ حاجت به سوگند نيست؛ «اطاعت شايسته» داشته باشید (که آن، بهتر از سوگند خوردن است) كه خداوند از اعمالى كه مى‏كنيد آگاه است.» (نور: 54-53)

12- آرزوی دشمن این است که ما توان دفاعی مان را کاهش دهیم تا بتوانند بر ما مسلط شوند:

«وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً؛ كافران دوست دارند كه شما از سلاح ها و متاع هاى خود غافل شويد و دفعتاً به شما حمله ور شوند.» (نساء: 101)

بنابراین، هرکس به دنبال کاهش توان دفاعی ایران باشد، یا از سر غفلت و یا عامدانه، آرزوی دشمنان را محقق می کند. 12 نکته فوق، هرکدام به شکلی و به طریقی بر ضرورت و اولویت اتخاذ گفتمان مقاومت رهنمود می شوند.

ب) ادله عقلی، تجربی

بازشناسی اوصاف و استدلالهای ‌راهبرد «مقاومت»

1- مقاومت به‌معنی «ایستادن در برابر موانع راه حقّ» است/ مقاومت به معنای چالش احمقانه نیست بلکه چالش عاقلانه است

مقاومت یعنی «تسلیم‌نشدن/ ناامیدنشدن/ عقب‌نشینی‌نکردن/ خسته‌نشدن از حرکت/ مبارزه/ ایستادن در برابر موانع راه حقّ»، و «فریب تهدید و تطمیع دشمن را نخوردن»(آیت‌الله خامنه‌ای؛ در سالگرد رحلت امام خمینی، 14 خرداد 1398). بنابراین، مقاومت عبارت است از روی پای خویش ایستادن، وابسته‌نبودن و چشم‌ندوختن به بیگانگان، بالفعل‌کردن ظرفیّت‌ها و قابلیّت‌های درونی و بومی. مقاومت، به‌معنی جنگ‌طلبی و ستیزه‌جویی نیست، چون در هیچ نقطه‌ای از دو جبهه، اراده و خواستی برای جنگ وجود ندارد، و دوگانۀ «جنگ/ مذاکره»، دروغین و تبلیغاتی است که در روندهای انتخاباتی و برای فریب افکار عمومی، به‌کار گرفته می‌شود. دوگانه‌ای که ما اکنون در برابر آن قرار گرفته‌ایم، دوگانۀ «مقاومت/ مذاکره» است، نه دوگانۀ «جنگ/ مذاکره». و روشن است که مقاومت در جایی موجّه و منطقی می‌شود که از مسیر «مذاکره» و «گفتگو»، نفعی به‌دست نمی‌آید و دادوستدهای سیاسی، گره‌گشا نیستند. مسألۀ واقعی ما، انتخاب میان جنگ و مذاکره نیست، بلکه انتخاب میان مقاومت و مذاکره است، و ازآنجاکه بر مذاکره، اثری بار نمی‌شود و گفتگو با دشمنی که تعهّد نمی‌شناسد و جز زبان زور و تقابل نمی‌فهمد، ثمری ندارد، باید راه مقاومت را برگزید.

2- موانع راه حقّ، یا ‌«برطرف‌شدنی» هستند، یا «عبور کردنی»/ خوش خیالی راهزن است

روشن است که راه حقّ، با «مانع/ مزاحم/ دشواری» روبرو است، امّا نباید از ادامۀ طریق، منصرف شد، بلکه باید یا مانع را دفع و برطرف کرد، یا باید آن را دور زد. ازاین‌رو، مواجهۀ ما با دشواری‌ها و فشارها، باید «شجاعانه»، «امیدوارانه»، «عاقلانه» و «مبتکرانه» باشد، نه «مرعوبانه»، «مأیوسانه»، «هیجانی» و «انفعالی»(آیت‌الله خامنه‌ای؛ در سالگرد رحلت امام خمینی، 14 خرداد 1398). این‌‌طور نیست که انسان با «معجزه»، خودش را به آرمان برساند، بلکه مشکلات و موانعی وجود دارد، امّا مسأله این است که لابه‌لای این موانع، باید راه عبور و پیشرفت را یافت. به‌قطع و یقین، «راه» وجود دارد و فقط باید از طریق «بحث‌های اندیشه‌ورزانه»، آن راه را پیدا کرد(همو؛ در دیدار دانشجویان؛ 17 خرداد ۱۳۹۶). بدیهی است که هر راهی، با «دشواری‌ها» و «چالش‌ها»یی روبرو است و نمی‌توان به صرف استناد به این‌چنین سختی‌ها  و ناهمواری‌هایی، راه را ادامه نداد و بازگشت، چون دراین‌صورت، هیچ راهی پیمودنی نیست. پس باید وجود مانع و آفت را جزو «طبیعت» و «سرشت» هر حرکت و تلاش قلمداد کرد. آنچه که مسأله است، این است که آیا «آرمان‌ها» و «ارزش‌ها»ی ما، «تخیّلی» و «ذهنی» هستند و هیچ‌گاه نمی‌توان آنها را «محقّق» کرد و جز در ظرف اندیشه و اندیشه‌پردازی، دیدنی و یافتنی نیستند، یا این‌که می‌توان «واقعیّت» را با آنها مطابق کرد و «وضع موجود» را آنچنان تغییر داد که به رنگ آنها درآیند؟ پس مسأله، «امکان عملی و عینی فعلیّت‌یافتن آرمان‌ها و ارزش‌ها در سطح واقعیّت» است، نه «وجود چالش و بحران و تنگنا». اگر این آرمان‌ها و ارزش‌ها، «واقع‌گرایانه» و «ممکن» باشند، آن‌گاه می‌توان در مواجهه با دشواری‌ها و موانع، دو اقدام را در پیش گرفت: یکی این‌که آنها را برطرف و زائل کرد، دیگر این‌که زیرکانه آنها را دور زد و از آنها عبور کرد. این تجویز از‌آن‌جهت است که می‌دانیم مقاصد ما، «غیرواقعی» و «خیال‌اندود» نیستند و حداکثر این است که تحقّق‌شان، محتاج تلاش و مجاهدت فراوان است، امّا به‌هرحال، «ممتنع» و «محال» نیستند. کسانی‌که به «حقانیّت» آرمان‌ها و ارزش‌ها باور ندارند و آنها را «ایدئولوژی‌های بلندپروازانه و پیامبرانه» قلمداد می‌کنند، و همچنین کسانی‌که هرچند به‌خوبی واقفند که آرمان‌ها و ارزش‌ها، ممکن و مقدور هستند، امّا فاقد «جسارت و شهامت رویارویی» هستند و همواره در پی راه‌های «بی‌هزینه» و «تن‌آسایانه»‌اند و جز به «عافیت» و «اکنون» نمی‌اندیشند، به محض مواجهه‌شدن با هر مانع و مشقّتی، ابتدا به سراغ آرمان‌ها و ارزش‌ها می‌روند و می‌خواهند از آنها به‌نفع واقعیّت موجود، «عقب‌نشینی» کنند، یا به‌گونه‌ای آنها را «بازتفسیر» – و در حقیقت، تحریف و استحاله – کنند که دلالت بر هیچ تغییر و تقابلی نداشته باشند. به‌این‌ترتیب، چنین کسانی به‌جای «شکستن واقعیّت‌های بازدارنده و نامطلوب»، در پی «شکستن غایات پیش‌بَرنده و مطلوب» هستند و صورت مسأله را پاک می‌کنند.

3- امام خمینی، «پایه‌گذار فکر مقاومت» بود و فکر مقاومت را راه حل درستی می دانست

امام خمینی، پایه‌گذار فکر مقاومت در برابر تهاجم دشمن بود(آیت‌الله خامنه‌ای؛ در سالگرد رحلت امام خمینی، 14 خرداد 1398). در دورۀ تاریخی اخیر، این امام خمینی بود که پرچم مقاومت را برافراشت و مشقّات و دشواری‌های فراوان را به جان خرید تا جامعۀ ایران، به استقلال دست یابد و از زیر سلطۀ بیگانگان رها شود. ایشان در عمل نشان داد که مقاومت، نه‌فقط ممکن و مقدور است، بلکه تنها راه پیش روی مسلمانان است که به عزّت و اعتلای آنها می‌انجامد.

ایشان نقل می‌کند که زمانی‌که دولت روسیه به ایران اولتیماتوم داد و لشکرش نیز تا قزوین پیش آمد، مجلس را در فشار قرار داده بودند که موافقت‌نامه با روسیه را تصویب کنند، امّا سیّدحسن مدرس، به اعتراض برخاست و به اولتیماتوم، رأی منفی داد و گفت حالاکه بناست از بین برویم، چرا با دست خودمان از بین برویم؟!  در نتیجه، نمایندگان دیگر نیز جسارت یافتند و با او همراهی کردند، و روسیه هم اقدامی نکرد. امام خمینی معتقد بودند که دولت‌های بیگانه به ما «تشر» می‌زنند، تا واکنش ما را بسنجند؛ اگر ایستادیم، عقب می‌نشینند، و اگر عقب رفتیم، پیش می‌آیند، چنان‌که برخی حیوانات هم در مقابل انسان، این‌گونه‌اند(امام خمینی، صحیفۀ امام، ج 3، ص 245).

ایشان در جریان نهضت اسلامی نیز بر مبنای همین قاعده عمل کرد و معتقد بود: در برابر ظالم، «تسلیم» نشوید، چون نقشۀ آنها این است که «قدم‌به‌قدم» پیشروی کنند و هر اندازه ما «عقب‌نشینی» کنیم، آنها «پیش‌روی» خواهند کرد. آنها کمر به «نابودی» ما بسته‌اند و با «ملایمت» و «تسلیم» ما، دست‌بردار نیستند، بلکه با «استقامت» و «ایستادگی» ما عقب می‌روند(همان، ج 2، ص 130)؛ اگر «یک قدم» در مقابل شاه، از خواسته‌های‌مان عقب‌نشینی کنیم و به پیشنهاد برخی نیروهای سیاسی، قدم‌به‌قدم پیش برویم و بگوییم همین که شاه، «سلطنت» کند نه «حکومت»، کافی است، هم جنایات شاه را تأیید کرده‌ایم و هم او با مشاهدۀ سستی و انفعال ما، قلم‌های ما را خرد خواهد کرد(همان، ج 4، ص 277). ایشان در جنگ تحمیلی تصریح کرد: اگر ما «یک قدم» عقب بنشینیم، دشمن بعثی، «صد قدم» جلو می‌آید، پس باید محکم بایستیم(همان، ج 17، ص 478).

در برابر قدرت‌های غربی نیز، ایشان به اصل یاد شده، وفادار بود و می‌گفت: هر اندازه ما از «جهات غربی» دوری کنیم و بخواهیم به «اسلام» نزدیک‌تر شویم و آنها احساس کنند که ما فکر مستقلّی داریم و بر روی آن «پافشاری» می‌کنیم، در نظر آنها، «محترم‎‌تر» و «شریف‌تر» می‌شویم، درحالی‌که «عقب‌نشینی ما»، «پیش‌روی آنها» را در پی دارد(همان، ج 8، ص 102-103)؛ هم «سنّت الهی» این است و هم «تجربۀ انقلاب» نشان می‌دهد که هرچه در برابر ظالم، بیشتر «خشوع» کنیم، او «بیشتر» فشار خواهد آورد، و اگر «ممانعت» و «مقاومت» کنیم، «عقب‌نشینی» خواهد کرد(همان، ج 10، ص 131)؛

4- مقاومت، برخاسته از «دشمن‌تراشی» نیست بلکه مبتنی بر شناخت دقیق دشمن است

دشمن از روز اوّل، دشمنی خویش را با انقلاب، آغاز کرد(آیت‌الله خامنه‌ای؛ در سالگرد رحلت امام خمینی، 14 خرداد 1398)، و این به آن دلیل است که انقلاب، بساط غارت‌گری و سلطه‌جویی او را از ایران برچید و آرمان استقلال و استکبارستیزی را مطرح کرد. بعضی خیال می‌کنند دشمنی‌هایی که با ما می‌شود به‌خاطر این است که ما ستیزه‌گری کرده‌ایم، ولی ما «شروع‌کنندۀ نزاع» نبودیم، بلکه آنها از همان اوّل با «بدگویی»، «تحریم»، «طلب‌کاری»، «پناه‌دادن به دشمن ملّت ایران» و … دشمنی را شروع کردند. وانگهی، فقط آمریکا با ما دشمنی نمی‌کند، بلکه دولت‌های غربی دیگر نیز این‌طور هستند، درحالی‌که ما با آنها کشمکشی نداشتیم. بنابراین، نباید خودمان را فریب بدهیم و بگوییم دشمنی نکنیم تا دشمنی نکنند(همو؛ در دیدار مسئولان نظام؛ 25 خرداد ۱۳۹۵). این امر به دلیل نظم حاکم بر جهان بوده و است که بر سلطه‌طلبی تکیه دارد(همو؛ در دیدار نخبگان جوان؛ 25 مهر ۱۳۹۷). امّا دراین‌میان، انقلاب توانست به ما، «هویّت» و «آرمان» بدهد؛ ما فهمیدیم «چه‌کسی هستیم»، فهمیدیم که ما «مغلوب و هضم‌شدۀ در هاضمۀ سیاست جهانی و نظام سلطه» نیستیم؛ ما هستیم، ما خودمانیم(همو؛ در دیدار دانشجویان؛ 17 خرداد ۱۳۹۶).

براین‌اساس، روشن است که آمریکا، اصل وجود انقلاب را برنتابد و حیات و شکوفایی انقلاب، او را بیازارد. به‌بیان‌دیگر، چون تولّد انقلاب، در برابر منافع استعماری و زیاده‌خواهانۀ آمریکا قرار داشت و با پیروزی انقلاب، دست آمریکا از ذخایر و منابع ایران، کوتاه شد، نباید انتظاری جز این داشت که آمریکا بکوشد انقلاب را براندازد تا خود بازگردد و استیلای مطلق خود را بر ایران، برقرار نماید. هم انقلاب، واکنش طبیعی مردم ایران بود و هم ستیزه‌جویی آمریکای شریر با انقلاب، واکنش طبیعی او؛ چون جامعۀ زیرسلطه در پی آن است که زنجیرهای ظلم و خفقان و انسداد را پاره کند، و دولت سلطه‌گر، خواهان حفظ وضع موجود و تداوم سلطۀ خویش است. ازاین‌رو، پُر واضح است که انقلاب و مردم ایران، شروع‌کنندۀ نزاع نبوده‌اند، بلکه به‌عنوان یک ملّت، در طلب «استقلال» و «نفی سلطۀ دولت بیگانه» بوده‌اند، و این دولت آمریکاست که باید پاسخگوی چندین دهه استعمارگری و استیلاجویی خود در ایران باشد و خسارت‌های مادّی و معنوی زیاده‌خواهی خویش را جبران نماید. این در حالی است که ذات شیطانی و شرور آمریکا، اقتضای دیگری دارد و آن، عبارت است از تکاپو و توطئه برای سلطۀ مجدّد و به گذشته برگرداندن ایران. دراین‌میان، چنانچه ما مسیر «مقاومت» را در پیش گیریم و مجال نفوذ و استحاله به دشمن ندهیم، «دشمن‌تراشی» نکرده‌ایم، بلکه در برابر دشمن دیرینه و بالفعل، از خود و حیثیّت و شرافت ملّی خود «دفاع» کرده‌ایم. همچنین استقلال‌خواهی، آرمان ایدئولوژیک نظام جمهوری‌اسلامی نیست که بتوان ادّعا کرد، مردم ایران، محتمّل هزینه‎هایی شده‌اند که این نظام بر آنها تحمیل کرده است، بلکه هر ایرانی، از ذلّت و تحقیر گریزان است و نمی‌خواهد دیگری، عنان سرنوشتش را در دست گیرد و بر خاکی که متعلّق به اوست، سلطه یابد. انقلاب، جنگ‌طلب و ماجراجو نیست و نمی‌خواهد با زبان زور سخن بگوید، بلکه در پی استقلال و پیشرفت است، امّا در این راه، با دشمنانی دست‌به‌گریبان است که شکوفایی و تحقّق آرمان‌ها و مقاصد انقلاب را برنمی‌تابند و نمی‌توانند ایران را در هندسه و هیأت یک قدرت تمدّنی و مستقل ببینند و می‌خواهند همانند گذشته، ایران را به دنبالۀ سیاسی خود تبدیل کنند. ما اگر قصد دنباله‌روی و حاشیه‌نشینی داشتیم، انقلاب نمی‌کردیم و خود را از ذیل تاریخ تجدُّد خارج نمی‌ساختیم و چهل‌سال، در این راه دشوار و مردافکن، استقامت نمی‌ورزیدیم.

5- مقاومت، هیجان زدگی نیست و به هویت ما برمی گردد

نظریۀ مقاومت، ناشی از «احساسات زودگذر» و «هیجان‌زدگی» نیست، بلکه «پشتوانۀ منطقی/ عقلانی/ علمی و حتّی دینی» دارد، از این قبیل که:

[الف]. مقاومت، واکنش طبیعی هر ملّت «شریف» و «باهویّت»، در برابر تحمیل بیگانگان است.

[ب]. مقاومت، چون موجب «عقب‌نشینی دشمن» می‌شود، صرفه با آن است؛ چنان‌که تجربۀ تاریخی ما نیز، همین امر را نشان می‌دهد.

[ج]. «هزینۀ» مقاومت، کمتر از هزینۀ تسلیم‌شدن در برابر دشمن است.

[د]. «وعدۀ الهی» نیز این است که چنانچه مؤمنان در مقابل دشواری‌ها، مقاومت کنند، به نصرت و پیروزی دست خواهند یافت.

[هـ]. مقاومت، «ممکن» است و هرگز این‌طور نیست که حاصل و فایده‌ای در پی نداشته باشد. این فکر که مقاومت، بیهوده و بی‌نتیجه قلمداد شود، برخاسته از خطای محاسباتی است؛ چون اوّلاً، جبهۀ مقاومت، در منسجم‌ترین وضعیّت قرار دارد، و ثانیاً، امریکا، دچار افول موریانه‌وار شده و از درون، در حال پوک‌شدن تدریجی و از دست‌دادن اقتدار خویش است. واضح‌ترین دلیل افول سیاسی امریکا، انتخاب‌شدن شخصی با مختصّات ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور است که فاقد تعادل روانی و فکری و اخلاقی است. گذشته‌ازاین، امریکا رتبۀ نخست جهانی را در جرائم خشن و قتل و مصرف مواد مخدّر دارد و بدهکاری‌های افسانه‌ای دارد و چهل‌میلیون نفر از مردم آن، گرسنه هستند(آیت‌الله خامنه‌ای؛ در سالگرد رحلت امام خمینی، 14 خرداد 1398). پس هرگز این‌طور نیست که نشود برای رهیافت مقاومت، استدلال‌های منطقی و تجربی اقامه کرد، بلکه مقاومت، امری بین‌الاذهانی و توجیه‌پذیر است و می‌توان از طریق برشمردن استدلال‌های معطوف به آن، دیگران را با آن همراه نمود.

6- هدف مقاومت، رسیدن به «نقطۀ بازدارندگی» است

هدف مقاومت، رسیدن به نقطۀ بازدارندگی است؛ به‌این‌معنی‌که دشمن از تعرّض، منصرف شود(آیت‌الله خامنه‌ای؛ در سالگرد رحلت امام خمینی، 14 خرداد 1398). آنچه که دشمن را از تهاجم و تقابل منصرف می‌کند، مقاومت است، نه مذاکره. اظهار تمایل شدید به مذاکره و مشروط‌کردن وضع داخلی به مذاکره، دشمن را جسورتر می‌کند و او را وامی‌دارد که بر حجم فشارها و کارشکنی‌هایش بیفزاید تا هرچه بیشتر، بر دامنۀ مسأله‌های مورد مذاکره بیفزاید و زیاده‌خواهی کند. این در حالی است که اگر راه مقاومت در پیش گرفته شود و بر ظرفیّت‌ها و استعدادهای بومی و وطنی تکیه شود، و اقتدار درون‌زا و خویش‌بنیاد به‌دست آید، معادلات و محاسبات دشمن نیز تغییر خواهد کرد و از مواضع خود عقب‌نشینی می‌کند. به‌بیان‌دیگر، تنها چیزی که دشمن را منفعل می‌کند، قدرت و توان بازدارندگی ما است و او اگر دریابد که نمی‌تواند با فشار و تحمیل، کار خود را پیش ببرد، عقب خواهد نشست. پس مقاومت، «کارکرد بازدارندگی» دارد و مذاکره، «کارکرد پیش‌برندگی برای دشمن»

دشمن به‌سبب طبع شرورش، همواره در پی گزند رساندن و براندازی است و از مذاکره نیز به‌مثابه ابزاری برای نفوذ و تحمیل استفاده می‌کند و هرگز این‌گونه نیست که مذاکره، او را از دست‌اندازی و خصومت‌ورزی، بازبدارد و دشمن را به دوست تبدیل کند. این «قدرت بازدارندگی» ما است که دشمن را بر سر جای خویش می‌نشاند و از ترس «اقدام متقابل»، او را از تهاجم و تعدّی، منصرف می‌کند. تنها در این حال است که دشمن، از تعرّض و تهدید پشیمان می‌شود و وجود و حضور ما را به رسمیّت خواهد شناخت.

ازاین‌رو، باید مقاومت ورزید و کوشش کرد «ساخت درونی نظام» را هرچه بیشتر، مستحکم کرد تا در برابر ضربه‌ها و حمله‌های دشمن، «آسیب‌ناپذیر» شود: مقاومت، تنها با «استحکام بنیان‌های داخلی قدرت» در تمام عرصه‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، ممکن است(آیت‌الله خامنه‌ای؛ در دیدار نمایندگان مجلس؛ 7 خرداد 1381)؛ عاملی كه می‌تواند ما را در مقابل افزون‌طلبی دشمن، حفظ كند، «استحكام ساخت داخلی نظام» است(همو؛ در دیدار دانشجویان؛ 22 اردیبهشت 1382)؛ برای پیشرفت به‌سمت هدف‌های آرمانی، اساس كار عبارت است از «استحکام ساخت درونی قدرت»(همو؛ در دیدار مسئولان نظام؛ 30 تیر 1392).

7- ایجاد «اختلال در دستگاه محاسباتی»، موجب برنتابیدن مقاومت می‌شود

دشمن در پی تضعیف اندیشۀ مقاومت از طریق «ترفندها» و «وسوسه‌ها» و «تردید‌افکنی‌ها»ی مختلف است؛ او تلاش می‌کند تا با «ایجاد اختلال در دستگاه محاسباتی» ما، در ارزیابی‌های ذهنی ما، تصرّف کند و با ساختارشکنی ذهنی، ما را گرفتار تزلزل نماید. ازاین‌رو، شرط پیشرفت این است که آمریکا، نزدیک ما نیاید(آیت‌الله خامنه‌ای؛ در سالگرد رحلت امام خمینی، 14 خرداد 1398). چنانچه دشمن بتواند در نظام ذهنی و فکری ما، نفوذ کند و به‌واسطۀ القاء و تلقین، «ارزیابی‌ها» و «برآوردها»ی ما را تغییر دهد، آن‌گاه به‌گونه‌ای عمل خواهیم کرد که او می‌خواهد. به‌این‌ترتیب، ناخواسته به ابزار دست او تبدیل خواهیم شد و منافع و مطامع او را محقّق خواهیم کرد. نظریۀ «مقاومت»، برخاسته از نوعی سنجش و ارزیابی است و «مذاکره،» حاصل جمع‌بندی دیگری. اگر دشمن با «تصویر‌سازی‌های دروغین» و «استدلال‌های آغشته به مغالطه»، داده‌ها و تحلیل‌هایی را به «ذهن» ما تحمیل کند، «رفتار» ما را نیز صورت‌بندی کرده و «فکر» و «اراده» و «اقدام» ما را به تصرّف خود درآورده است. و اگر این دشمن، «شیطان بزرگ»، یعنی ایالات متحدۀ آمریکا باشد، حقیقت ماجرا این خواهد بود که ما «ولایت شیطان» را پذیرفته‌ایم و «رام» و «مُسخَّر» وسوسه‌ها و القائات او شده‌ایم. پس باید بار دیگر به مفاد و مضامین ذهنی خویش رجوع کنیم و بنگریم چه دریافت‌ها و فهم‌هایی در ذهن ما رسوب کرده که بیگانه با واقعیّت و ارزش‌های انقلابی هستند و منافع دشمن را تضمین می‌کنند؛ چه‌بسا حاصل این بازاندیشی و بازنگری، یافتن تحلیل‌های تلقینی فراوانی باشند که دشمن، به درون ساختار ذهنی و اندیشه‌ای ما «نفوذ» و «رسوخ» داده و اکنون میوه‌های آن را می‌چیند. «عقل نقاّد انقلابی»، می‌تواند دستگاه محاسباتی ذهنی ما را «پالایش» و «تصیفه» کند و این «ناخالصی‌ها» و «سموم» را از آن بزداید.

8- مقاوت؛ منشأ پیشرفت کشورهای جهان و سازش باعث عقب ماندگی شده است

اثبات آن که گفتمان مقاومت را می توان عامل پیشرفت و شکوفائی اقتصادی دانست نیاز به خوانش تجربه های جهانی مقاومت دارد که منجر به رشد اقتصادی و شکوفائی دولت ها و ملت ها شده است. در مقابل تجربه های جهانی سازش و تسلیم که به عقب ماندگی و پسرفت کشورها منجر شده است نیز باید مرور شود. ریشه های تفکر مقاومت و ایستادگی در سایر کشورهای جهان که در عالم غرب مدرن زیست میکنند نیز باید واکاوی شود.

در نظام جهانی ای که غرب مدرن ایجاد کرد و تا امروز نیز استمرار یافته است ؛ جهان به دو بخش تقسیم میگردد:

الف) بخش کشور های استعمارگر موسوم به”  مترو پل ” (قدرت ها و دولت های استکباری)

ب) بخش کشور ها و ملت های موسوم به “پیرامونی”

اساس کار نظام جهانی بر پایه سلطه طلبی استکباری دولت های استکباری و استثمار نیروی کار و غارت منابع طبیعی مردم و کشورهای “پیرامونی” و تبدیل شدن این کشور ها به بازار های مصرف سامان یافته است.بدین سان و در این چارچوب ، کشور های به اصطلاح مترو پل به واسطه استثمار و غارت و استعمار اکثریت پر شمار مردم جهان (ملل محروم تحت سلطه) فربه تر می شده و مردم و منابع و امکانات دیگر کشور ها و سرزمین ها را مورد استثمار و غارت قرار داده و مانع رشد و استقلال آن ها می شدند. حاصل و نتیجه ورود ملت ها و کشور ها به مدار نظام جهانی سلطه و تبدیل شدن ایشان به کشور های پیرامونی ، چیزی جز فقر و تباهی و از بین رفتن استقلال و زوال هویت آن ها نبوده است.

نماینده ملکه الیزابت در واپسین سال های قرن شانزدهم (به مقایسه توانمندی و برتری صنعت نساجی هند بر انگلستان در آن زمان) در نامه ای خطاب به او نوشته بود: “اگر ما بمبئی را نابود نکنیم ، منچستر نابود می شود.” پس از استقرار تدریجی سلطه انگلستان بر هند و نهادینه شدن آن ، به تدریج هندوستان بدل به کشوری فقر زده و وابسته گردید و انگلستان به واسطه ی غارت هند، به انباشت سرمایه پرداخت و سرمایه لازم برای انقلاب صنعتی (مقصود موج اول انقلاب صنعتی است که در حدود 1760 میلادی در بریتانیا آغاز شد) را فراهم نمود.

اساسا اقتصادها و مجموعه روند های کلان حرکت اقتصادی – اجتماعی کشورهای پیرامونی به گونه ای طراحی شده است که مقوم وابستگی آن ها به کشور های متروپل می باشد و بخش اعظم سرمایه و ارزش افزوده ی تولید شده در این اقتصادها را ( که حاصل بهره گیری از منابع طبیعی و نیروی کار این سرزمین ها و ساکنان آن ها است ) به مدار های سرمایه جهانی و حلقوم اقتصادهای امپریالیستی متروپل سرازیر می نماید.

مردمان کشور های استعمار زده و به اصطلاح پیرامونی برای رسیدن به رفاه و سر افرازی و اقتدار باید به دنبال رهایی از سلطه ویرانگر و بهره کشانه نظام جهانی باشند. این مردمان باید به دنبال تحقق استقلال و عدالت باشند تا به عزت و رفاه و گستره سفره معیشت برسند ؛ حال آن که پیروی از چارچوب ها و دیکته نظام جهانی و ماندن در مدار و چارچوب های تعیین شده توسط محصولی جز گسترش فقر و تشدید وابستگی ندارد. راه رشد و نجات برای این مردمان پیروی از نسخه “استقلال و عدالت” است و این امر جز از طریق مقاومت در مقابل نظام جهانی سلطه و پیروی از “گفتمان مقاومت” (در همه وجوه و صور آن) امکان پذیر نمی باشد.

ژاپن، چین، روسیه شورروی، آلمان پروس، هندوستان که برخی از جمله کشور های امروزی جهان متروپل به شمار می روند نیز صرفا از طریق تکیه بر نیروی درونی و فاصله گیری از دیکته آمرانه نظام جهانی (در روزگار خود) توانسته اند به توانمندی های اقتصادی دست یافته و از مدار ضعف و وابستگی خارج شوند.

 

ج) پیشنهادات راهبردی جهت تحقق گفتمان مقاومت

  1. واسازی تفاسیر غلط از مقاومت (رفع شبهات)/ رفع تصویر واژگون از مقاومت
  2. برجسته‌سازی خسارت‌های تلخ روند مذاکره
  3. بازگو کردن تجربه‌های کامیاب مقاومت
  4. تبدیل‌کردن اندیشۀ مقاومت به یک نظریۀ علمی متقن و تثبیت‌شده
  5. تغییر منطق ترجیحی مردم به‌سوی آینده‌نگری و بلندنظری
  6. استقرار عدالت و مواجهه با فساد اقتصادی و اشرافی‌گری در صورت مقاومت
  7. مهار جریان منافق و غیرانقلابی نفوذیافته به ساختارهای رسمی
  8. راهبردهای رسانه ای
  • گفتمان مقاومت باید در سه حوزه «عقلانی»، «تجربی» و «دینی» برای مردم تبیین شود.
  • در تبیین «تجربی» گفتمان مقاومت باید از دستاوردهای «عینی» و «ملموس» این گفتمان در عرصه های نظامی، اقتصادی، سیاسی و … بهره جست.
  • در تبیین گفتمان مقاومت باید هم از تجربیات موجود در کشور خودمان و هم از تجربیات دیگر کشورها (مانند ژاپن، چین، هند، آلمان و …، که با تکیه بر اندیشه «مقاومت» به «پیشرفت» رسیدند)، بهره جست.
  • در تبیین گفتمان مقاومت باید علاوه بر بیان دستاورهای عینی مقاومت، از دستاوردهای عینی «سازش»، چه در عرصه داخلی(مانند تجربه برجام) و چه در عرصه خارجی(مانند تجربه مصر، لیبی، عراق(در زمان صدام)و …) نیز مثال زد؛
  • در تبیین گفتمان مقاومت باید «هزینه های کمتر چالش»، نسبت به «هزینه های بیشتر سازش» با دشمن با مثال های عینی داخلی و خارجی برای مردم بیان گردد.
  • در تبیین گفتمان مقاومت باید مقاومت را به مساله معیشت و اقتصاد مردم گره بزنیم و راه حل مشکلات معیشتی را مقاومت عنوان کنیم.
  • نباید صرفا روی بعد نظامی مقاومت تاکید شود. باید به شکل منظومه ای به مفهوم مقاومت در بیانات رهبر انقلاب نگاه شود.
  • طرح گفتمان مقاومت از سوی رهبر انقلاب در شرایط فعلی که جریان غربگرا در حال داغ کردن دوباره گفتمان مذاکره است، علی رغم اینکه در سال 92 ایشان در برابر ترویج گفتمان مذاکره از سوی غربگراها، نرمش قهرمانانه را مطرح کردند، نشان می دهد:

اولا رهبر انقلاب در نظر دارند با کمک تجربه و عبرت به دست آمده برای ملت در ماجرای برجام هم آن تجربه تاریخی ای که مد نظرشان بود را محقق کنند و هم به کمک این تجربه تاریخی، راه مذاکره را ببندند.

ثانیاً دیگری مقاومت در شرایط فعلی، تسلیم است؛ اتفاقا باید گفتمان مقاومت در تقابل با گفتمان تسلیم و ذلت طرح شود. هر گفتمانی در تبیین گفتمان متضاد خود هست که درست شناخته می شود.

  • نتیجه گفتمان مقاومت، برداشته شدن تاثیر تحریمهاست؛ چون می ایستیم و راههای ایستادن را می آموزیم. هیچ راهی برای مستقل شدن نداشتیم جز تحریم. تحریمهای نفتی موجب می شود ما راه اقتصاد بدون نفت را بیاموزیم.
  • گفتمان مذاکره به دو مسیر منتهی می شود:
    • به تسلیم می انجامد و شاید پس از تحقق همه خواسته های دشمن، تحریمها هم برداشته شود
    • مذاکرات طولانی شده و موجب از دست رفتن قدرت ما و بلاتکلیفی اقتصاد کشور شده و در نهایت منتهی به تهاجم نظامی می شود
  • گفتمان مقاومت، دارای منطق قوی برای حفظ کرامت ملی است. باید از مقاومت، شاخص سازی و جذاب سازی کنیم. اگر این اتفاق افتاد، مردم هم برای مجلس و دولت، نمادهای مقاومت را انتخاب می کنند.
  • مقاومت باید برای مردم امری «فعّال» تعریف شود نه «منفعل»؛ به عبارت دیگر مردم نباید از مقاومت برداشت «حصر اقتصادی» و «شرایط شعب ابی طالب» داشته باشند. مثلا حذف دلار یک اقدام فعالانه در راستای اقتصاد مقاومتی و مقاومت در برابر دشمن است.
  • باید برای مردم تبیین شود که دشمنان ما هم که ما را به سازش دعوت می کنند، خودشان برای پیشرفت اقتصادی و صنعتی خود از راهبرد مقاومت بهره می گیرند. اصولاً شعار و راهبرد اصلی اقتصادی ترامپ که منجر به پیروزی او در انتخابات آمریکا شد و این راهبرد را در عمل نیز پیاده می کند که منجر به ایجاد جنگ تجاری میان آمریکا و چین گردید، مبتنی بر مقاومت اقتصادی و تکیه بر ظرفیت های داخلی است.
  • باید برای مردم تبیین شود که از چهار گزینه «چالش عاقلانه»، «چالش احمقانه»، «سازش ذلیلانه» و «نرمش قهرمانانه» در مواجهه با دشمن، اسلام، تجربه و عقل، تنها گزینه «چالش عاقلانه» و در برخی موارد خاص به تشخیص ولیّ خدا، «نرمش قهرمانانه» را توصیه می نمایند. سازش ذلیلانه مانع پیشرفت همه جانبه است و کشور را به عقب خواهد برد. تجربه های متعدد تاریخی و معاصر در پیش چشم همگان است.

[1]. آیت الله محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه؛ ج9، ص591

[2] . مفسران گرانقدر منظور از «آب فراوان» در این آیه شریفه را کنایه از توسعه در رزق و فراوانی نعمت می دانند. (ر.ک: علامه طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج20، ص46)

 

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *