تطبیق قیام سیدالشهداء با حوادث روز جامعه، توسط دکتر محدحسین رجبی دوانی

خانه / آموزش / تطبیق قیام سیدالشهداء با حوادث روز جامعه، توسط دکتر محدحسین رجبی دوانی

بسم الله الرحمن الرحیم

تطبیق قیام سیدالشهداء با حوادث روز جامعه

بحثی که از من خواسته شده ارائه کنم پیرامون مقایسه قیام حضرت اباعبدالله علیه السلام و عملکرد آن حضرت با اوضاع سیاسی روز هست یعنی نظام ما و مسائلی که برای آن پدید آمده است ببینیم چه وجه تشابهی و ویژگیهای مشترک میان این دو موقعیت وجود دارد.

امام به عنوان متولی راستین دین و حجت خداوند، وظیفه دارد که از این دین مبین در برابر تمام خطرات و تهدیدات محافظت کند.

  • سه بخش از 250 سال حضور ائمه علیهم السلام

برخی از محققان دوره 250 سال حضور ائمه علیهم السلام را به سه بخش تقسیم می کنند:

  • بخش اول : دوره حفاظت از خطر نابودی اسلام

بخش اول دوره ی حفاظت اسلام از آسیب جدی و خطر نابودی است. یعنی از امیرالمؤمنین علیه السلام تا امام سجاد سلام الله علیه این بزرگواران در پی این بودند که اسلام را از خطر نابودی قطعی حفظ کنند. با توطئه ی سقیفه ای که صورت گرفت و انحرافی که در مسیر اسلام پدید آمد، راه پیغمبر و دین مبین با خطر جدی نابودی مواجه بود. تلاش امیرالمؤمنین علیه السلام در این 30 سال امامت، تلاش امام مجتبی علیه السلام به خصوص با پذیرش صلح که به غلط خیلی ها تصور می کنند امام علیه السلام امتیاز بزرگی به معاویه داده است که حالا اگر لازم دیدیم توضیحی خدمت شما خواهم داد که در حقیقت امام مجتبی علیه السلام توطئه معاویه برای نابودی اسلام را نقش بر آب کرد. خیلی دقیق و ماهرانه امام حسن علیه السلام عمل کرد و جلوی نابودی اسلام توسط معاویه را گرفت. معاویه دنبال آن بود که کاری که پدرش که لعنت خدا بر هر دوی آنها باد در جاهلیت نتوانست انجام دهد در اسلام در پوشش خلافت پیغمبر عملی سازد یعنی محو اسلام. که امام مجتبی علیه السلام نگذاشت و خون پاک امام حسین علیه السلام مانع شد که یزید لعنه الله این کار را به مرحله ی نهایی برساند و امام سجاد علیه السلام هم میدانید دوره ای را حضرت تجربه کرد که عالم اسلام در وضع بسیار بغرنج و عجیبی بود؛ اولا شیعه تقریبا نابود شده بود. ما حدیث داریم که بعد از امام حسین علیه السلام همه ی مردم جز سه نفر مرتد بودند مثل همان ارتد الناس بعد النبی الا ثلاث یک چنین حالتی هم در ارتباط با امام حسین علیه السلام داریم که بعد از فاجعه ی کربلا فقط سه نفر مؤمن باقی مانده بودند. از طرفی امام سجاد علیه السلام باید اسلام حقیقی، تشیع، مکتب اهل بیت علیهم السلام را احیاء کند و از طرف دیگر با آن حوادث سختی که در عرصه ی سیاسی عالم اسلام مواجه شده مقابله کند مثل فاجعه ی حره، هتک حرمت مکه، آن قیام و شورش عبدالله بن زبیر، جنایات عبدالملک مروان و حجاج بن یوسف ثقفی که هر کس را به اتهام اندک حبی از اهل بیت علیهم السلام نابود می کرد. در یک چنین موقعیتی امام سجاد علیه السلام توانست با آن میراثی که از پدر بزرگوارش جهت حفظ اساس دین به او رسیده بود تضمین کند که شیعه ماندگار است و مذهب حقه ی شیعه که اسلام راستین در آن تبلور دارد می ماند. بنابراین، این چهار امام بزرگوار دوره ی بسیار سختی را داشتند که اسلام را و مکتب اهل بیت علیهم السلام را از خطر نابودی قطعی نجات دهند. محورهای بعدی من فقط اشاره می کنم که موضوع بحث ما نیست.

  • مرحله ی دوم : تدوین مبانی مکتب تشیع

مرحله ی دوم مرحله ی تدوین مبانی مکتب حقه ی شیعه هست که این مهم توسط امام باقر، امام صادق و امام کاظم علیهم السلام عملی شد. حالا که اصل دین تضمین شد که می ماند، مبانی مذهب حقه در عرصه ی اصول اعتقادات، فروع عملی و اخلاق باید مدون شود که شناخته شود از فرقه ها و جریانهای انحرافی زمانه. و این مهم به خصوص با تلاش امام صادق علیه السلام عملی شد.

  • مرحله سوم : مرحله ی نشر و گسترش مذهب حقه

امام کاظم علیه السلام هم وارث شایسته ی شاگردان برجسته ی پدر بود و همان راه هدایت را ادامه می دهد. امام کاظم علیه السلام ده سال از دوره ی امامت را معاصر منصور است که البته موارد تقیه را حضرت رعایت می کند اما زمان مهدی عباسی آزادی عمل دارد چون مهدی می خواست ادای عمربن عبدالعزیز را در بیاورد، زندانی ها را آزاد کرده بود و یک سیاستهای عادلانه ای پیش گرفته بود و لذا امام کاظم علیه السلام ادامه دهنده ی راه پدر هست با مدیریت آن شاگردان. البته بعضی ها می گویند این نشر و گسترش مکتب شیعه و اهل بیت علیهم السلام با امام کاظم علیه السلام آغاز می شود یعنی امام کاظم علیه السلام متعلق به مقطع سوم است و بعضی می گویند هر دو مقطع را حضرت نقش اساسی دارد لذا امام کاظم علیه السلام است که آن شبکه ی گسترده ی وکالت را مدیریت می کند که در مناطق مختلف عالم اسلام از مصر گرفته تا خراسان، یمن و آذربایجان، امام وکلایی دارد که اینها وظیفه ی انتشار مذهب شیعه را دارند.

  • فشار سخت بر ائمه از دوران امام کاظم علیه السلام

 اگر دقت کرده باشید از امام کاظم علیه السلام به بعد، امامان ما زندانی هستند. به خاطر همین است که دستگاه خلافت متوجه شده است که شیعه دارد گسترش پیدا می کند و جامعه دارد به امام زمان اعتقاد پیدا می کند منتهی یک کسی مثل هارون گستاخی را به آنجا می رساند که امام را در زندان و سیاهچال زندانی می کند و یکی مثل مأمون عقلش می رسد همان کار پدر را می کند اما در کاخ ، امام رضا علیه السلام را زندانی می کند. مأمون امام جواد علیه السلام را هم در کاخ زندانی می کند. از اینجا به بعد امامان ما عمر کوتاه دارند. امام کاظم و امام رضا علیهما السلام 55 سال، امام جواد علیه السلام 25 سال، امام هادی علیه السلام 42 سال، امام عسکری 28 سال دارند. نمی گذارند امامان ما عمری داشته باشند چون می ترسند که آن ذوات مقدس با جامعه ارتباط داشته باشند و مردم بیشتر به آنان روی بیاورند و شیفته ی آن بزرگواران شوند. امام جواد علیه السلام را هم مأمون و هم معتصم در کاخ زندانی کردند و در بغداد است که امام جواد علیه السلام به دست معتصم به شهادت می رسد و دو بزرگوار بعدی عسکریین هستند و در منطقه ی نظامی سامراء تحت کنترل شدید هستند به گونه ای که امام عسکری علیه السلام حتی نمی تواند یک حج یا یک عمره به جا بیاورد و حق خروج از سامرا ندارد. حالا خیلی ها تصور می کنند که حضرت در سامراء تحت نظر بود، ما گزارشهایی داریم که بارها حضرت زندان افتاده است و امام عسکری اصلا در زندان هم بوده است یعنی گذشته از تحت نظر بودن زندانی هم بوده است.

  • ترویج مکتب توسط شاگردان ائمه

نشر و ترویج با شاگردان بوده است مثلا نقلی داریم که یعقوب بن اسحاق کندی -که فیلسوف عرب به او می گفتند خود را باخته بود- اگرچه شهید مطهری می خواهد – من که تخصص ندارم شهید مطهری می گوید این نباید حقیقت داشته باشد، شأن کندی اجل از این است ولی معروف است که در فلسفه چنان غور کرده بود و فکر کرده بود به کجا رسیده که می خواست به نظر خودش تناقضات قرآن را پیدا کند و کتاب بنویسد ولی امام عسکری از زندان شاگرد خود را مأمور می کند و به او رهنمود می دهد که با یعقوب صحبت کند و او را متوجه خبط و خطای خودش بکند.

  • بالا رفتن سطح فهم مردم با عملکرد ائمه

این تقسیم بندی را ما ملاحظه می کنیم که واقعا همین هم هست و دشمنان یعنی دستگاه جبار خلافت می ترسید که ائمه علیهم السلام اگر با بدنه ی جامعه ارتباط داشته باشند کار از دست آنها خارج خواهد شد. شما ملاحظه بفرمایید از امام بزرگوار ما امام هادی علیه السلام دو سند بسیار قوی در سطح عالی در معارف شیعه داریم یکی زیارت جامعه و یکی زیارت غدیریه. این تعابیر را حتی اگر امام صادق علیه السلام می خواست بر زبان بیاورد تکفیر می شد چون آن موقع هنوز چنین جایگاهی را برای اهل بیت نمی پذیرند و جامعه بر نمی تابد. امام سجاد علیه السلام اگر می خواست بگوید نابودش می کردند اما نشان می دهد که تلاشهای امامانمان نتیجه داده است، حالا امام هادی علیه السلام حتی در عصر متوکل می آید آن تعابیر بلند و ایاب الخلق الیکم، خیلی حرف است، بکم ینزل الغیث و آن تعابیر عجیب را نمی شد در گذشته بیان کرد این نشان می دهد که الحمدلله با تلاشهای ائمه علیهم السلام مذهب حقه ی شیعه و جایگاه امامت و ولایت به گونه ای دارد در جامعه شناخته می شود که امامان دارند از تقیه بیرون می آیند و آنچه لازمه ی هدایت است را تبیین می کنند.

  • سعی خلفا در قطع ارتباط مردم با ائمه

به همین دلیل است که امامان را در حصر و زندان قرار می دهند که ارتباطشان با جامعه قطع شود. مأمون هوشمندانه عمل می کند که امام رضا علیه السلام را می آورد و به زور ولایت عهدی را به او می دهد که اگر جامعه می خواهد رو به امام بیاورد بگویند این امامی که دارد با خود خلیفه همکاری می کند بنابراین خلافت باید مشروع باشد که امام ولایتعهدی اش را پذیرفته منتهی امام با پاتک هوشمندانه ای که دارد و عدم تعهد به این حکومت و عدم دخالت در عزل و نصبها و صدور احکام و اینها نشان می دهد که موقعیت را نه بر مبنای حقیقت بلکه بر مبنای الزام و اجبار پذیرفته است.

  • دوران امام حسین علیه السلام و خطر نابودی اسلام

اما اشاره کردیم که امام حسین علیه السلام متعلق به آن مقطع اول است که اسلام دارد از خطر نابودی حفظ می شود. هر خطری که موجب شود اساس اسلام با نابودی مواجه شود، حتی اگر امام و پیروان امام امکانات کافی هم نداشته باشند لازم است که بایستند اگرچه جانشان را هم در این راه بدهند چون هدف و تکلیف، حفظ اسلام است نه حفظ جان امام. برخی می گویند چرا امام حسین علیه السلام خود را به کشتن داد؟ تکلیف این است که اسلامی که دارد با نابودی مواجه می شود حفظ شود اگرچه در این راه، امام حسین علیه السلام هم به شهادت برسد و آن بزرگوار آن حرکت عظیم و تاریخ ساز را انجام داد که الگوی همه ی آزادگان شد.

  • کیفیت الگوبرداری از قیام سیدالشهداء برای زمان ما

حالا می خواهیم ببینیم در اوضاع امروزی ما و نظام اسلامی ما این حرکت امام حسین علیه السلام چگونه الگو شد و رهبری انقلاب چگونه عمل کرده است.

  • خطر نابودی اسلام در عصر طاغوت

اگر ما به دوران حضرت امام نگاه کنیم و برگردیم آن سیاستهایی که رژیم طاغوت در آن اواخر پیش گرفته بود اگر تداوم پیدا می کرد چیزی از دین و اعتقادات و حتی ملیت ما باقی نمی ماند. ما گزارشهایی داریم، اطلاعاتی را داریم که رژیم طاغوت دنبال این بود که ملت را بعد از چند نسل کاملا با دین و ارزشهای دینی بیگانه کند. من از قول یکی از افرادی که پست و مسؤولیتی البته درجه دو در رژیم طاغوت داشته مطلبی را شنیدم و هنوز ندیدم جایی مطرح شده باشد، از دنیا رفت. او مطرح می کرد که اطلاع دقیق داشت هویدا نخست وزیر بهایی رژیم طاغوت دنبال این بود که در دانشگاه های ما ، خوابگاه های مختلط دانشجویی ایجاد کند! آن موقع! هنوز در غربِ فاسدِ گرفتار در منجلاب تباهی هنوز چنین چیزی نیست که خوابگاه مختلط دانشجویی باشد اما آن ملعون می خواست در ایرانی که مردمش مسلمان شیعه بودند این کار را بکند. می دانید خط ما را می خواستند خط لاتین کنند، تاریخ را که عوض کرده بودند، عید هفتگی ما که بر مبنای تعالیم دینی جمعه بود می خواستند بردارند و یکشنبه بکنند و چیزی اصلا باقی نمی ماند از ارزشها و امام رضوان الله علیه به عنوان نائب امام زمان علیه السلام، کسی که در عصر غیبت تکلیف حفظ اسلام و مکتب حقه ی شیعه را دارد ایستاد. خب می دانید که حرکت را سال 41 و 42 امام شروع کرد و ادامه داد. در آن موقع خیلی از روحانیت هم هنوز با امام همراه و همگام نشده بودند و این باعث نشد که امام از مسیری که پیش گرفته و تکلیفی که احساس می کند عقب بنشیند. به قدری ایستاد که حتی در دوره ی تبعید از نجف مرتب امام اعلامیه هایی را صادر می کرد و سعی داشت که مردم و روحانیت که باید پیشگام مردم باشند را به عرصه بیاورد و با این خطر که اساس اسلام را تهدید می کند مقابله کنند که الحمدلله اگرچه با فاصله ی 15 ساله این مهم عملی شد و رژیم طاغوت فروپاشید و آن امام بزرگوار راحل به تکلیف خود عمل کرد و الحمدلله موفق هم شد، نتیجه هم گرفت.

  • مخاطرات امروز جامعه اسلامی

 امروز هم ما با خطرات دیگری منتهی از جانب کفار مواجه هستیم، کفاری که نمی توانند وجود این انقلاب را برتابند، حیات این انقلاب را خطر عظیم برای اهداف و مقاصد شوم خود می دانند، تلاش گسترده ای برای محو نظام جمهوری اسلامی و در حقیقت تفکر پاک شیعی اینها صورت دادند. تمام تلاش اینها این بوده است به قول حضرت آقا حفظه الله تعالی در این سی و چند سال هر آنچه که توانسته اند علیه نظام ما استکبار عملی کرده است، اگر کاری نکرده اند نه اینکه نخواسته اند بلکه نتوانسته اند، هرچه توانسته اند عمل کرده اند. منتهی به سبب پایداری رهبری نظام که الگو گرفته از حضرت سید الشهداء علیه السلام و مردمی که از ولایت به خوبی دفاع کرده اند این توطئه ها عملی نشده است. منتهی دقت بفرمایید در پوشش این توافقی که امروزه دارد صورت می گیرد اینها همانطور که رهبر معظم انقلاب حفظه الله تعالی فرمود از در رانده شده اند می خواهند از پنجره وارد شوند؛ یعنی این توافق حتی اگر در مجموع هم بگوییم به نفع ما باشد که در آن شک است، با هدف این است که جای پای غرب و استکبار در ایران باز شود، انقلاب اسلامی از اهداف بلند و آرمانی خودش دور شود، تا این نظام یا یک نظام خنثی و بی اعتباری شود و یا خدا نکرده فرو بپاشد لذا حضرت آقا حفظه الله تعالی محکم ایستادند و گفتندحتی اگر این توافق هم عملی شود مقابله ی ما با استکبار و تضاد منافعی که وجود دارد هرگز به ایجاد رابطه نخواهد انجامید. این الگو گرفتن از امام حسین علیه السلام است.

  • استفاده دشمن از عوامل داخلی و تجربه تاریخ امام حسین علیه السلام

سؤال: آن سمت قضیه را که مقایسه می کنیم و تطبیق می دهیم با استکبار صدر اسلام آیا می توانیم با این جسارت این سمت را هم یعنی کارکردی که بعضی از داخلی ها انجام می دهند که آن جای پا را باز کنند مقایسه کنیم با معاویه که این جهالت را در پوشش اسلام نبوی (قرار داد)؟

جواب: احسنت این هم نکته ی بسیار درستی بود که اشاره کردند یعنی استکبار آن زمان برای اینکه به اهداف خودش برسد از طریق عواملی که نسبت به ولایت زاویه داشتند و در میان مردمی بودند که اینها دعوت کنندگان امام حسین علیه السلام بودند، توانست رخنه کند و آنها را با خودش همگام کند و در آن موقعیت توانستند به ظاهر به قیام امام حسین علیه السلام لطمه وارد کنند. واقعا عجیب است اگر انسان دقت کند بیش از دوازده هزار نامه برای امام حسین علیه السلام نوشته می شود، دعوت می کنند، بیعت خون می کنند یعنی ما تا آخرین قطره ی خون با شما خواهیم بود. حتی این بیعت چنان گسترده می شود که نه تنها شیعه که البته شیعه در کوفه ی آن زمان بسیار اندک بوده، نه تنها محبان اهل بیت علیهم السلام که شمار قابل توجهی بودند، حتی آنهایی که به امامت و ولایت اعتقادی نداشتند و عثمانی مسلک هم بودند، عثمانی ها هم یقین پیدا کرده بودند که با این موجی که از امام حسین علیه السلام دعوت کرده پیروز خواهد شد، عثمانی ها هم آمدند امام حسین علیه السلام را دعوت کردند، آخرین نامه ی امام علیه السلام را چه کسانی امضاء کردند؟ شبث بن ربعی عثمانی مسلک معروف، عمرو بن حریث، حجار بن …، قیس بن اشعث بن قیس، پسر اشعث ملعون اینها امام حسین علیه السلام را دعوت می کنند که کوفه همچون مزرعه ای است که محصولش رسیده و شما برای برداشت وارد شوید! منتهی می دانستند عوامل بنی امیه که اینها بعضا مسأله دارانی هستند که با این موج همراه شده اند لذا وقتی که عبید الله بن زیاد به کوفه می آید و تهدید و تطمیع می کند، یکباره شاهد ریزش گسترده ی همین نامه نگاران و بیعت کنندگان با امام حسین علیه السلام هستیم، عجیب ریزش می کنند و بعد هم همین شبثی که آخرین نامه را امضاء کرده است از طرف عبید الله زیاد مأموریت پیدا می کند برای سرکوب قیام مسلم بن عقیل در حالی که چند روز پیشش با مسلم بیعت کرده بود! امروز هم دشمن چشم امید دارد به عوامل داخلی که اگر هجمه ای را از آن طرف بخواهد آغاز کند با کمک عوامل داخلی می تواند پیش ببرد. فتنه ی سال 88 کاملا حساب شده بود، یک چیز اتفاقی نبود. حضرت آقا حفظه الله تعالی همان سال فرمودند بیست سال روی این قضیه کار شده بود و به بهانه ی انتخابات می خواستند نتیجه بگیرند! آن هم با سرکردگی کسانی که قبلا خودشان در نظام مسؤولیت داشتند. رییس جمهور بوده، نخست وزیر بوده، رییس مجلس بوده! و بسیار حساب شده بود که به لطف الهی هوشمندی مردم ما این توطئه خنثی شد. مردم ما نگذاشتند این قضیه مثل قضیه ی امام حسین علیه السلام بشود. و از این جهت واقعا مردم ما از این امتحان بزرگ الهی سربلند و سرافراز بیرون آمدند.

  • خیانت سران فتنه و لغزش های پیشین آنها

سؤال: قطعا این خط در داخل وجود دارد ولی اینکه چقدر در مسؤولین ما و دولت ما با توجه به اینکه آقا می فرمایند به اینها نگویید خائن، واقعا اینها خائن نیستند، اینها ارتباطشان چطوری است که در دام اینها افتاده اند آیا با جهالت است؟ یا بعضی شان واقعا خائن هستند و از این فضا دارند استفاده می کنند؟

جواب: ما حساب دولت را فعلا جدا می کنیم اما آن سران فتنه ای که آن ضربه ی بسیار جبران ناپذیر را به انقلاب و نظام وارد کردند اگر مد نظر قرار دهید متوجه می شوید که اینها از قبل هم لغزشهایی داشته اند و مشکلاتی داشته اند منتهی فرصت بروز و ظهور پیدا نکرده بودند. موسوی مسائلی و ضعفهایی داشت، مسائل حادی داشت که حضرت آقا به عنوان رییس جمهور در آن موقع متوجه شده بودند اگر عزیزانی که آن دوره را تجربه کرده اند خاطرشان باشد حضرت آقا به عنوان رییس جمهور حق داشت و اختیار داشت که نخست وزیر را عزل کند، می خواست او را بردارد اما امام نگذاشت نه به عنوان اینکه شما حقی ندارید بلکه به عنوان اینکه الآن مصلحت نیست چون موقعیت جنگی است. اینکه آقای ولایتی در جریان انتخابات برای مردم و جوانانی که آن موقع نبودند داشت طوری جو سازی می کرد که من به خاطر عملکردم امام اصرار داشت که به عنوان وزیر خارجه بمانم این نبود، امام در موقعیت جنگی قائل به این نبود که مسؤلان جابجا شوند وعوض شوند؛ حتی اگر کسی قوی تر هم باشد این را صلاح نمی دانستند چون موقعیت ایجاب نمی کرد. لذا حضرت آقا متوجه ضعفهای موسوی شده بود ضعفهای شخصیتی باورهایش حتی، و می خواست او را بردارد ولی امام صلاح ندید. اگر ایشان صلاحیت کافی داشت با آن برخورد تند امام مواجه نمی شد. موسوی خود بعدا استعفاء داد، حضرت امام به شدت توبیخش کرد. در صحیفه امام هست که فرمود اگر وضعیت جنگی نبود من با تو به چه صورتی برخورد می کردم. این نشان می دهد که امام از عملکرد او راضی نیست و او درک این مسائل را نداشته که آمده در یک چنین موقعیتی به عنوان اعتراض به آقا می خواهد استعفاء بدهد.

  • آنکه خود را جسور می نامد

این نکته خیلی مهم است که اینها ضعفهایی از قبل داشته اند یا مثلا آن آقایی که این روزها خیلی خواب نما می شود و حرفهایی را به امام و دیگران نسبت می دهد، خود ایشان با افتخار می گفت (عین جمله اش است که) من در بین همه ی رفقا من نسبت به امام جسورتر بودم!! آیا معنا دارد کسی نسبت به ساحت ولایت جسارت داشته باشد، پررو باشد؟! می خواست بگوید روی من بیشتر خیلی راحت تر … اصلا این عیب بزرگی است به جای اینکه حسن باشد. کسی نسبت به ولایت جسور باشد. و لذا شما می بینید چند جا جلوی تحقق دستورات امام را گرفت. یکی در دوره ی جنگ بود که وقتی آمریکا به هواپیمای مسافر بری ما حمله کرد و آن جنایت را مرتکب شد امام فرمود ناوگان آمریکا را بزنید اما ایشان نگذاشت فکر می کرد که امام نمی داند توان آمریکا چقدر زیاد است و توان ما چقدر کم است. حالا تو اگر به ولایت پایبند بودی و باور کامل داشتی باید بدانی آنچه که او می گوید حق است. این همان امامی است که 21 بهمن 57 حکومت نظامی وقتی ساعت 4 بعد از ظهر اعلام شد که اگر بیرون بیایید به رگبار می بندیم امام فرمود بریزید بیرون که کار رژیم تمام است و همین هم شد! بالاخره وصل بود و الهاماتی به او می شود همان امام گفت ناوگان آمریکا را بزنید که اینها جا زدند و اطاعت نکردند. من معتقدم اگر امام را در آنجا اطاعت کرده بود این آقا که آن موقع فرمانده ی جنگ بود قطعا آمریکا ضربه ای می خورد که دم خود را روی کولش می گذاشت و بیرون می رفت و ما این مشکلات امروزی را نداشتیم و سند هم برایش دارم و مصداقی را خدمت شما عرض می کنم. آن موقع موقعِ ریگان بود رییس جمهور سفاک آمریکا. همان موقع ها در سومالی حکومت سومالی فروپاشیده بود و بی صاحب بود هنوز هم بی صاحب است و آنجا حکومتی ندارد. سومالی کشور عقب افتاده ی فقیر دو میلیون نفری است. ریگان آمد اعمال قدرت کند، نیرو پیاده کرد که در این کشور امنیت ایجاد کند، صاحب نداشت دیگر، کشور به هم ریخته ای بود. یک عملیاتی علیه آمریکایی ها شد و حدود 200 تا آمریکایی کشته شد. جسد چندتا از اینها را به ماشین بستند و در خیابانها کشیدند، چنان آمریکا جا زد و فوری نیروهایش را برداشت و سومالی را تخلیه کرد و دیگر هم برنگشت، دیگر برنگشت!! یک کشور دومیلیونیِ بی صاحب در فقر و فلاکت وقتی آمریکا یک ضربه ی اینطوری خورد دیگر برنگشت . آن وقت کشور ما با رهبری مثل امام و مردمی از جان گذشته دوران دفاع مقدس، امام دارد می گوید این کار را بکنید اگر کرده بودند ما این مشکلات را ابدا نداشتیم نه آمریکا در خلیج فارس بود نه این تحریمها. اصلا من معتقدم حماسه ای آفریده می شد که جنگ ویتنام و اینها به فراموشی سپرده می شد. یا موقعی که آقای منتظری را امام عزل کرد و دستور داد این فرمان عزل خوانده شود اما این آقا جلویش را گرفت. چون مصلحت نظام را از رهبر انقلاب بنیانگذار این انقلاب بهتر و بیشتر می دانی؟ من را یاد قضیه ی عمربن خطاب در حدیبیه انداخت وقتی پیغمبر پیمان صلح را امضاء کرده بود. عمربن خطاب ایستاد و مخالفت کرد به گونه ای که گویی او مصلحت اسلام را بهتر از پیغمبر می فهمد! ایشان هم نگذاشت آن متن عزل آقای منتظری از رسانه های گروهی منعکس شود . تازه این چیزهایی است که ما خبر داریم و آشکار است حالا پشت صحنه چه مسائلی بوده و چه مسائلی گذشته ما نمی دانیم. لذا می خواهم این را عرض کنم که اینها از قبل ضعفهایی را داشته اند که حالا با چنین چیزهایی ظهور و بروز پیدا می کند و خود را نشان می دهند.

  • مشکل اصلی : ولایت را مخالف منافع خود می بینند.

 مشکل اصلی این آقایان هم این است که ولایت را با این سیاستهایی که اعمال می کند مخالف منافع و مقاصد خودشان می دانند و لذا به هر قیمتی می ایستند. شما دیدید اخیرا من انتظار داشتم این بیشتر مورد توجه قرار گیرد : یکی از مقامات امریکایی اعلام کرد که سران جنبش سبز به زعم آنها در همان سال به امریکایی ها نامه نوشتند که شما تا می توانید تحریمهای فلج کننده علیه ایران اعمال کنید نه اینکه احمدی نژاد رأی نیاورد بلکه برای اینکه نظام فرو بپاشد! دنبال فروپاشی نظام بودند! می گوید وزارت خارجه وقت آمریکا می گوید شما بگویید ما چه کارهایی بکنیم و چه کارهایی را نکنیم که اهداف شما عملی شود. ببینید خیانت تا کجا! یعنی اصلا دنبال فروپاشی نظام اند. این عین قضیه ی طلحه و زبیر است که طلحه و زبیر وقتی دیدند با سیاستهای امیرالمؤمنین علیه السلام منافع نامشروعی که در عهد خلفای پیشین داشتند تأمین نمی شود حاضر شدند برای فروپاشی نظام علوی با بنی امیه هم دست شوند حال آن که در زمان پیغمبر کنار همین امیرالمؤمنین علیه السلام با بنی امیه می جنگیدند. اما حالا که با ولایت زاویه پیدا کرده اند حاضرند با ضد انقلاب دیروزی یک جبهه تشکیل دهند و در برابر امیرالمؤمنین علیه السلام قرار گرفتند. می دانید خواهان خلع امیرالمؤمنین علیه السلام بودند تا حضرت را خلع کنند و خودشان به قدرت برسند تا این حد و اینها عینا همان طور رفتار کردند.

سؤال مفهوم نبود.

جواب: این را ما می توانیم از همان رهنمودهای حضرت آقا حفظه الله تعالی در بیاوریم. ببینید ایشان به عنوان رهبری انقلاب وظیفه ی خودش می داند حتی دولت خاتمی را هم تأیید می فرمود احمدی نژاد را هم تأیید می کرد رفسنجانی را هم همینطور. بعد به عنوان کسانی که از طرف مردم انتخاب شده اند، رأی داده شده به آنها و روی کار آمده اند و ظاهرا هم از فیلتر شورای نگهبان هم عبور کرده اند و لذا ما باید به اینها اعتماد داشته باشیم. بنده خودم را می گویم اصلا از این دولت و سیاست هایش … اما از آن طرف چون بالاخره به نام نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند دارم دعا می کنم که موفق بشوند چون موفقیت اینها موفقیت نظام است اگرچه مورد قبول ما نیستند.

  • پرهیز از دوقطبی سازی جامعه

سؤال: مفهوم نبود (ظاهرا پیشنهاد بود که ما بحثها و روشنگریهایمان را بدون اسم بردن و تعیین مصداق بیان کنیم تا اختلاف و دو دستگی و دو قطبی سازی نشود)

جواب : بله این نکته را خود حضرت آقا رویش تأکید داشتند، دشمن می خواهدجامعه را دو قطبی کند و ما را مقابل هم قرار دهد، او نه از روحانی خوشش می آید نه از حضرت آقا و حزب الله و اینها. آنها می خواهند همه را تا وقتی این نظام عنوانش جمهوری اسلامی است، تا وقتی که ولایت فقیه که ان شاء الله تا ظهور امام زمان علیه السلام تداوم خواهد داشت عنوان ولایت فقیه داریم دست بردار نیست و لذا اشتباه هم می کنند این آقایانی که فکر می کردند با امتیاز بردن و کوتاه آمدن از اصول و ارزشها می توانند از دشمنی او بکاهند و به دوست تبدیلش کنند، این اصلا خوش خیالی محض است. و لذا ما در برابر جامعه و مخاطبانمان بدون اینکه اسم بیاوریم همانطوری که به خوبی اشاره فرمودند خط کلی را با تأکید بر رهنمودهای حضرت آقا بگوییم تا مصداق را خودشان پیدا کنند ولی نگذاریم جامعه دو قطبی شود.

  • نگرانی و دلواپسی رهبرانقلاب

اما من می خواهم این را عرض کنم که حضرت آقا از یک طرف تأیید می کنند، ببینید ما اگر روی واژه های حضرت آقا دقیق شویم خط را به دست می آوریم که وظیفه چیست. ایشان می فرماید که اینها بچه های انقلاب هستند، اینها می خواهند خدمت کنند، زحمت کشیده اند اما از آن طرف می فرمایند من نگرانم! یعنی چی؟ یعنی اینها خائن نیستند اما ممکن است کلاه سرشان برود. اینها اعتماد به دشمن کنند. و لذا می فرمایند بدانید با چه کسی مقابل هستید، اینها عهد شکن هستند، پیمان شکنند، قابل اعتماد نیستند حتی واژه ی دلواپس را هم به کار بردند یعنی من قبول دارم آنهایی که عنوان دلواپس داشتند حرفشان درست است دیگر اینها را حضرت آقا چطور صریح برای شما بیان کند یعنی می خواهد نشان دهد که این دولت قصد خیانت ندارد ولی در اثر خوش بینی بیجا ممکن است کلاه سرش برود و لذا من دلواپس و نگرانم. این را تأکید می کنند. آن وقت از آن طرف می بینیم همین آقای ظریفی که این جناح و آن جناح دارند مطرحش می کنند و به او جایزه صلح نوبل داده شود و رییس جمهور آینده و … جو سازی می کنند، همین آقا می رود در آمریکا و مصاحبه می کند. چند ماه پیش بود و می گوید و به آنها خط می دهد که اگر شما با ما توافق نکنید آن جناحی که با شما مشکل دارد در انتخابات آینده رأی می آورد!! ببینید این خیلی مسخره است یا بر می گردد-این را در روزنامه زدند و تکذیب هم نشد، فقط خود ایشان گفت درست صحبت من را ترجمه نکردند یک توجیه اینطوری آورده بود. ولی اگر بگذارید کنار صحبت دیگرش، …. -و بعد ایشان در سخن رسمیش که آقا هم عکس العمل نشان دادند گفت آمریکا می تواند ظرف ده دقیقه تمام توان دفاعی ایران را نابود کند. خب ببینید این اگر … شما ببینید این فرد با این روحیه و با این خود باختگی دارد مذاکره می کند.

سؤال: سخنان اخیر حضرت آقا دقیقا مقابل صحبتهای آقای روحانی بود. بدون اینکه اسم بیاورد از شروعش که سپاه یعنی چه، پاسدار یعنی چه، انقلاب یعنی چه و .. بر خلاف آقای چی که بسیار بد صحبت کرد در جمع فرماندهان که رسانه های خارجی هم مانور دادند.

  • چرا از برخی از افراد مسئولیت را نمی گیرند؟

سخن استاد: ببینید این هوشمندی ما را می طلبد. خوب اشاره کردید. روز چهارده خرداد در سالگرد ارتحال امام کاملا معلوم بود که مرجع سخنان آقا به کی بر می گردد؛ تحریف شخصیت امام؛ اسمی نیاورد ولی کاملا معلوم بود که همین آقای خواب نما و چیزهایی که بدون سند به امام نسبت می دهد و مسائل اینگونه. یا در ارتباط با مسائل منطقه ای که حضرت آقا تأکید دارند که باید این دولت سوریه نظام سوریه حفظ شود. تنها پایگاهی است که مقابل اسراییل ایستاده است شما ببینید آن آقا از آن طرف بر می گردد و حرفی زد که بهانه داد دست آمریکا گفت کشوری که (منظورش دولت سوریه بود) روی مردم خودش سلاح شیمیایی مصرف می کند این صلاحیت ندارد!! که آمریکا گفت ایران که خودش متحد سوریه است دارد می گوید اینها این کار را کردند. درست نقطه ی مقابل رهبر. حالا چرا؟ بعضی ها می گویند چرا حضرت آقا با علم بر اینکه ایشان این مسائل را دارد چرا هنوز این مسؤولیت را به او داده است؟ چرا طردش نمی کند؟ این را من مقایسه می کنم با سیره پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم با عبدالله بن ابی. شما نگاه کنید عبدالله بن ابی آدمی است با نفوذ که نصف مدینه تحت نفوذ اوست و رییس جریان نفاق هم هست حتی سوره ی منافقون نازل می شود وعین عبارات عبدالله بن ابی را خدا مطرح می کند و وعده ی عذاب می دهد. با اینکه پیغمبر مأمور می شود این سوره را در جا بخواند و همه هم فهمیدند مصداقش کیست ولی پیغمبر برخوردی نمی کنند. حتی داریم پسر عبدالله بن ابی آمد خدمت پیغمبر عرض کرد اگر با نزول این سوره پدرم مهدور الدم است بگذارید خودم بکشمش. فرمود نه. عبدالله بن ابی سال نهم مرد، و پیغمبر آغاز سال یازده رحلت کردند. پیغمبر در تشییعش هم شرکت کردند و نماز هم برایش خواندند با اینکه می دانستند دارد می رود تا اعماق جهنم. چرا؟ برای مصلحت بالاتر که اگر این کار را نکند با نفوذی که این دارد مدینه به هم می ریزد.

  • مقابله با بت سازی

 یعنی حضرت آقا پیامی را که برای آقای منتظری داد بعد فوت ایشان بسیار مدبرانه بود، بسیار مدبرانه! فرمود بیاورندش کنار پسر شهیدش در حرم دفن شود و جلوی بت سازی از ایشان را گرفت. من مادر مرحومم در همین قبرستان ابوحسین دفن است می دانید آقای شریعتمداری هم آنجا است هنوز که هنوز است از آذربایجان می آیند با چه دسته هایی حتی جوانی که نبوده است و آقای شریعتمداری را نمی شناسد ولی چون حساب شده برخورد نشد – یک مرجع طراز اول بود حالا درست است جامعه ی مدرسین خلعش کردند اما خوب برخورد نشد مدیریت نشد – آوردند در آنجا دفن کردند الآن به عنوان اینکه مظلوم واقع شده است حتی کسانی که او را ندیده اند می آیند و عزاداری می کنند حالا ان شاء الله که بعد سیاسی نداشته باشد فقط فکر کنند که ایشان مظلوم واقع شده است اما اگر آقای منتظری  اینطور می شد و جای پرتی دفن می شد یک بتکده ای درست می شد و هزینه های سنگینی روی دست نظام می گذاشت ولی حضرت آقا به این خوبی قضیه را مدیریت کردند. من هر وقت رفتم نزدیک قبر آیت الله بهجت دیدم که کنار قبر ایشان مردم جمعند ولی قبر منتظری یا کسی نمی رود یا یکی دو نفر بیشتر ندیدم. اصلا قضیه را حل کردند حضرت آقا با آن پیام هم که خیلی دقیق بود. حالا اینجا هم همینطور این آقا نفوذ دارد، نه نفوذ معنوی ها چون اهل معنا که طرف اینها نمی آیند بلکه سرمایه داران، افرادی که اقتصاد دارند…

  • حمایت می کنیم چون استوانه انقلاب است!!!

حالا خود من هم چون در روحانیت بزرگ شده ام غریبه نیستم که این را عرض می کنم متأسفانه بعضی از علمای ما روی تعصب لباس و کسوت است که مرید ایشان هستند حتی نفعی هم نمی برند ولی به عنوان اینکه ایشان یکی از استوانه های انقلاب بوده است، نباید تخریب شود با دید ساده انگارانه اینطوری … حال آنکه ما داشته ایم ما از اهل بیت یعنی وابستگان به اهل بیت شما بزرگواران این را خوب می دانید که امام کاظم علیه السلام را هارون لعنه الله چرا به خودش اجازه داد دستگیر کند و زندان بیندازد در حالی که سابقه ندارد که امامی زندان بیفتد. خیانت برادر زاده امام از وابستگان اهل بیت علی بن اسماعیل بن جعفر برادر زاده امام می رود گزارش به هارون می دهد که امام کاظم علیه السلام رهبر دوم این کشور است سلاح تهیه کرده است، مردم وجوهات می دهند، هارون می خواست با امام برخورد کند سندی نداشت حالا چه سندی قوی تر و بهتر از اینکه برادرزاده خود امام دارد خیانت می کند، عباس بن موسی برادر امام رضا علیه السلام دشمن امام رضا علیه السلام است. می رود شکایت امام رضا علیه السلام را می کند ، به قاضی جور شکایت می کند. عیسی بن زید پسر زید شهید، زید بن علی علیه السلام وقتی محمد نفس زکیه قیام کرد و مدینه را گرفت – اینها را ما در جمع شما می توانیم بگوییم اما در بین مردم نمی شود چون نمی توانند هضم کنند این در تاریخ هم نیست بلکه در کتاب الحجه کافی است – عیسی بن زید رییس شرطه ها شده بود امام صادق علیه السلام را احضار کرد. حالا ما از این طرف می گوییم منصور لعنه الله محمد نواده ی امام مجتبی علیه السلام را کشته جنایت کرده و اینها اما از این طرف ببینیم آقا چه کار می کند، نفس زکیه هم به او می گوییم! نشسته بود روی منبر پیغمبر، امام صادق علیه السلام را احضار کردند و ملزم به بیعت کرده بودند ، آن وقت چه می گویند؟ اسلم تسلم .که امام فرمود نمی دانستم بعد از محمد صلی الله علیه و آله و سلم دوباره پیغمبری نازل شده چون این کلام پیغمبر در نامه به خسرو پرویز و اینها بود دیگر، بعد گفتند باید بیعت کنی . فرمود من را معاف کنید، حضرت نپذیرفت [که بیعت کند] عیسی بن زید پس گردنی به امام می زند و با پس گردنی امام صادق علیه السلام را می آورد زندان می اندازد . ما نداریم که بنی امیه به امامان ما اینطور رفتار کرده باشند . کسی که نوه ی امام سجاد و پسر عموی امام است! … پدرش هم با امام صادق علیه السلام حسادت دارد و مدعی است پسرش (محمد بن عبدالله) مهدی است که امام فرمود مهدی این امت این نیست و بی خود بچه ات را به کشتن نده! گفت تو به پسر من حسودی می کنی. خب اینها را اگر ما درست هضم می کردیم بعد در فتنه می دیدیم بخشی از بیت امام به طرف فتنه می رود دیگر جای تعجب نیست منتهی می پوشانیم . مرحوم حاج شیخ عباس قمی در ذکر اولاد امام سجاد علیه السلام وقتی به عیسی بن زید می رسد در پرانتز می گوید که یک گزارشی از جسارت او به امام صادق علیه السلام داریم و می گذرد و مطرح نمی کند که چه بود. خیلی گستاخی است که امام را بزند و به زندان بیندازد. وقتی ما اینها را داشته باشیم این مسائل برای ما حل می شود . یعنی چه که اینها از استوانه های انقلاب هستند؟! مگر طلحه و زبیر از استوانه های نظام پیغمبر نبودند؟! خراب می شوند دیگر. ما اینجا باید امیرالمؤمنین علیه السلام را نعوذ بالله زیر سؤال ببریم یا اینها را؟! حضرت می فرماید جهنمی هستند. لذا این عیب را بعضی از علمای ما دارند که تعصب به کسوت باعث می شود که حقایق را نبینند.

  • مجلس ششم و هجمه بر ضد روحانیت

 بله بنده هم برایم زور دارد که موقعی که از علمکرد رفسنجانی در دوره ی ریاست جمهوریش به شدت ناراضی بودم چون می دانستم چطور دارد ارزشها را چوب حراج می زنند و غرب را امیدوار می کنند به سلطه بر این کشور. اما وقتی جریان دوم خرداد حاکم شد برای مجلس ششم یادتان هست که چگونه همین مؤتلفین امروزش به او توپیده بوده اند و به او عالیجناب سرخ پوش چی و چی می گفتند چون من دیدم اینها با اصل روحانیت مشکل دارند، با همه ی نارضایتی از آقای رفسنجانی اسم ایشان در سر لیست کاندیداهایی بود که من می خواستم رأی بدهم و اسم او را اول نوشتم با اینکه قبولش هم نداشتم ولی دیدم دشمن می خواهد روحانیت را بزند از این رو است که به رفسنجانی حمله می کند از او در آنجا دفاع کردیم و به او رأی دادیم اگرچه رأی نیاورد ولی باید حسابها را جدا کرد. آن در چه موقعیتی بود؟ موقعیتی بود که این لاییکهای از خدا بی خبر ضد دین با روحانیت در افتاده بودند آنجا بنده و شما هم میایم از رفسنجانی دفاع می کنیم. اما الان ایشان در سطحی است که مقابل ولایت قرار گرفته است ایشان درست نقطه ی مقابل تعالیم رهبری دارد حرفهایی می زند و مسائلی مطرح می کند که رهبری را به عکس العمل وا می دارد. در برخی موارد حضرت آقا بدون اینکه اسم بیاورد خط می دهد که مواظب باشید خب اینجا دیگر معنا ندارد که ما بگوییم ایشان روحانی است و نباید تضعیف شود. دارد ولایت را ضربه می زند. این را باید تفهیم کرد به برخی از آقایانی که خوشبینانه به مسائل نگاه می کنند. بله نباید گذاشت روحانیت آسیب ببیند ولی وقتی بخشی از روحانیت در اثر برداشتهای غلط یا خدا نکرده خائنانه دارند به اساس اسلام و ولایت ضربه می زنند دیگر اینجا نمی توان گفت که روحانیت در خطر است.

سؤال: مرحله سومی که همان اول فرمودید مرحله ی نشر شیعه بود منتهی این جریان سیاسی که آقایان هم اشاره کردند که الان داریم یک مسأله دیگر هم داریم که خیلی هم مسأله مهمی است و خودش را دارد نشان می دهد آقا در مورد … شیعه و سنی را فرمودند که اسم خلفا را کمتر بیاورید و کمتر توهین شود الان به اسم نگفتن و لعن نکردن داریم از آن طرف پشت بام می افتیم و آنها دارند جایگاهی پیدا می کند شاید یه جورایی خطر این از خطر این قضیه شاید بیشتر باشد و اصل شیعه دوباره دارد زیر سؤال می رود.

  • تأیید خلفا به بهانه حفظ وحدت

استاد: درست هم هست من حتی خبر دارم از همکاران ما در همین دانشگاه معارف قم در دفاع از پایان نامه دکتریش به شدت بعضی روحانیون حمله کرده اند که چرا اینقدر به عمر [حمله کرده ای]… مستند صحبت کرده و مطلب آورده .. چرا کارهای مثبتش را نادیده گرفته ای چرا اینجا اینطوری گفته ای؟ مجبورش کرده اند بسیاری از این موارد را حذف کند .می گفت اصلا موضع تأیید آمیز داشتند و این خیلی بد است. ببینید حضرت آقا حفظه الله تعالی فرمود جسارت و توهین به شخصیت های مورد احترام و تقدس اینها نکنید؛ نگفته بود تأیید کنید نگفته بود حقایق را نگویید. بد نگویید ولی نه اینکه حقایق را نگویید. من خودم در بحثهای مختلف حتی در خود سیما بود در برنامه ی آفتاب شرقی به صراحت این منطق نادرست اهل تسنن را که می گویند همه ی اصحاب مجتهد هستند و در اجتهادشان یا درست عمل می کنند که دو ثواب می برند یا اشتباه می کنند و یک ثواب می برند گفتیم چه منطق پوچی است که شما می گویید به معاویه بد نگویید که مجتهدی بوده و خطایی کرده و امام حسن علیه السلام را کشته یعنی ثواب هم برده است که پسر پیغمبرتان را کشته است. این اصلا در واقع حرف درشتی بود ولی به مقدساتشان هم توهین نکرده بودیم. بله این خوف هست که خدایی نکرده این موارد را اگر نگوییم حادثه حمله به خانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها در کتاب الامامة و السیاسة از ابن قتیبه دینوری سنی آمده است ما اگر اینها را نگوییم جوان ما نمی فهمد و از آن طرف دشمن هم دارد تبلیغاتی می کند و اینها از حقایق دور می مانند و شائبه ای پیش می آید که آن بغضی که باید نسبت به غاصبان باشد از بین می رود بله این خطر وجود دارد.

  • جریان منتظری

سؤال: مفهوم نبود

استاد: ببینید آن خیانت محض بود آقای منتظری وقتی که کارش به جایی می رسد اولا به امام اینطور گستاخی می کند و می گوید من کاری می کنم که خواب به چشمان امام نیاید! این خیلی توهین است! یا می گوید در نامه به امام می نویسد وزارت اطلاعات شما روی ساواک شاه را سفید کرده است! یعنی اصلا هیچ ولایت و نظام جمهوری اسلامی هیچ، صد رحمت به نظام پادشاهی و … یعنی این دیگر معلوم است دیگر در خط نیست اگر ایشان در این جایگاه که هیچ حتی در سیاست هم اگر دخالت کند باعث انحراف می شود لذا امام فرمود تو اصلا باید از سیاست دور باشی فقط به درس و بحث بپردازی که ایشان این را هم گوش نداد و تا قبل از فوتش خانه اش پایگاه اراذلی مثل شیرین عبادی و اینها بود که به اینها میدان می داد و علیه ولایت و رهبری و اینها … حتی کار آقای منتظری متأسفانه به جایی رسید کسی که مجتهد برجسته ای بود برای دهن کجی به جمهوری اسلامی چون اینها موضع گرفته بود چند سال پیش راجع به فشاری که در فرانسه به حجاب دختران دانش آموز صورت می گرفت ایشان دفاع از دولت فرانسه کرد! و گفت که آنجا قانونشان این است که نباید حجاب داشته باشند و اینها یا نباید مدرسه بروند یا باید حجاب را کنار بگذارند. به کجا می رسد! خب معلوم است که امام درست تشخیص داد که ایشان نباید در عرصه سیاسی حضور داشته باشد و فقط .. رهبری که هیچ در سیاست هم نباید دخالت کند و به درس و بحث بپردازد. همین حالتها را ما هم می توانیم داشته باشیم. الان آقای رفسنجانی البته خودش را به عنوان یک مغز متفکر سیاسی می داند و خط دهنده و خیلی چیزها. او حاضر به کناره گیری نیست حالا من از سواد حوزوی و اینهایش خبر ندارم ولی می دانم قطعا به پای آقای منتظری نمی رسد که بگوییم برود درس و بحثش را داشته باشد ولی ایشان با این سبکی که ادامه می دهد در حقیقت دارد با ولایت جنگی را اداره می کند که می خواهد زورآزمایی کند با حضرت آقا. شما ببینید تا این دولت روی کار آمد ایشان فوری ترتیبی داد که دانشگاه آزاد به حال اول برگردد، فورا آقای دانشجو را که با چه زحمتی جایگزین آقای جاسبی کرده بود برداشت و بعد پسرش را می خواستند شهردار تهران کنند که خدا پدر آن خانم راستگو را که از خیلی های دیگر مردتر بود در شورای شهر تهران بیامرزد که با آن رأیی که داد نگذاشت او بیاید یعنی من احساس کردم ایشان با رهبری زورآزمایی می کند که حالا نشان می دهد کاندیدای من رییس جمهور شد، پسر من دارد شهردار می شود آن کسی که من می خواهم در دانشگاه آزاد… منتهی همانطور که عرض کردم من احساسم …

  • راه برخورد با جریان نفاق صاحب نفوذ

مخاطبین: مفهوم نیست

استاد: در زمان امام چند موردی که آشکارش بود ولی جرأت نمی کرد با امام اینطور بخواهد مقابله کند … بله آنکه با محسن رضایی آن چیز را نوشتند و چقدر هواپیما، تانک و … که امام نظرش این نبود منتهی چون مثلا یک مقام نظامی هم تأیید کرده بود و اینها دیگر امام به ناچار قبول کرد. منتهی فرق می کند با این درست نقطه مقابل مواضع رهبری موضع گرفتن. این متفاوت است من تصورم این است راجع به ایشان همان سیاستی که پیغمبر راجع به عبدالله بن ابی دارد یعنی ما باید ایشان را رأس نفاق بشناسیم که دنبال ضربه زدن به ولایت است منتهی در عین حال به مردم آگاهی ببخشیم اما کاری نکنیم که بخواهد از نفوذش استفاده کند و ضربه بزند ما سابقه داریم سال 84 که ایشان از آقای احمدی نژاد شکست خورد یک عقده و کینه ای پیدا کرد و احمدی نژاد در آغاز گفت من 18 میلیون وام مسکن به مردم می دهم که در سال 84 این مبلغ خیلی خوب بود مثلا می شد یک سوم وجه یک خانه ای که افراد عادی بتوانند بخرند، چنان ایشان و عواملش بازار را به هم ریختند چیزی که اصلا در تاریخ ایران بی سابقه هست حتی در شهرستانهای کوچک، مسکن سه برابر شد در مدت بسیار کوتاهی، بسیار کوتاه که اصلا دیگر امکان خرید نبود، 18 میلیون عددی نبود دیگر، حتی نمی شد با آن رهن کرد چه برسد به خرید خانه! اینطوری ضربه می زنند و می توانند و این امکان را دارند و لذا حضرت آقا با ایشان مدارا می کند که جلوی یک فتنه ی بیشتر و ضربه ی بزرگتری گرفته شود. این است که ما هم باید به همین گونه … من معتقدم اگر خدا ایشان را دوست داشت چند سال پیش در اوج عزت از دنیا رفته بود ولی این مانده است و با اینگونه … چون ایشان می خواست امیرکبیر ثانی بشود دیگر، عواملش هم هی … امیر کبیر هم در رژیم قاجار هم رژیم طاغوت و هم جمهوری اسلامی مورد احترام بود ایشان در جمهوری اسلامی هنوز نمرده منفور عام و خاص شد واین برایش بدترین مسأله ای بود که می توانست پدید بیاید بنا بود امیرکبیر ثانی شود چگونه دارد از طرف مردم عادی و عده ای از بزرگان مورد خشم و نفرت قرار می گیرد.

معادل سازی بخواهید بکنید همانطور که اشاره کردم عبدالله بن ابی بهترین مصداق است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *