تفاوت‌های حق‌الله و حق‌الناس

تفاوت‌های حق‌الله و حق‌الناس

خانه / احکام / احکام حق الناس / تفاوت‌های حق‌الله و حق‌الناس

در فقه اسلامی، حقوق به دو دسته حق‌الله و حق‌الناس تقسیم می‌شود. در این میان، حق‌الناس نیز به دو قسم حقوق عمومی و خصوصی منقسم می‌شود. این در حالی است که در حقوق عرفی، تنها از دو حق عمومی و خصوصی صحبت به میان می‌آید. در همین راستا، برخی برای تطبیق اقسام حقوق در فقه با حقوق عرفی ادعا کرده‌اند که حق‌الله همان حقوق عمومی و حق‌الناس عبارت از حقوق خصوصی است.

به نقل از گزارش باشگاه خبرنگاران؛ حق‌الله از جانب خدای متعال بخشیده می‌شود، اما بخشیده شدن حق‌الناس، منوط به جلب رضایت صاحبان حق است.

در فقه اسلامی، حقوق به دو دسته حق‌الله و حق‌الناس تقسیم می‌شود. در این میان، حق‌الناس نیز به دو قسم حقوق عمومی و خصوصی منقسم می‌شود. این در حالی است که در حقوق عرفی، تنها از دو حق عمومی و خصوصی صحبت به میان می‌آید. در همین راستا، برخی برای تطبیق اقسام حقوق در فقه با حقوق عرفی ادعا کرده‌اند که حق‌الله همان حقوق عمومی و حق‌الناس عبارت از حقوق خصوصی است.

آیت‌الله سید محمدحسن مرعشی، با رد این برداشت معتقد است که نسبت حق‌الله در فقه با حقوق عمومی که در حقوق وضعی مطرح است، نسبت عموم و خصوص من وجه است.

اشتراک حق‌الله و حق‌الناس

هرچند که فقه بر اساس این دو حق استوار است، اما دو گونه بودن حقوق، به معنای آن نیست که بین حق‌الله و حق‌الناس از نظر واضع، تفاوتی وجود دارد؛ زیرا هردوی آن‌ها از سوی خدا وضع شده است. فرق اساسی حق‌الناس با حق‌الله، این است که در حق‌الناس، مردم، صاحب حق‌ هستند و می‌توانند آن را ببخشند.

تعریف حق‌الناس

“حق‌الناس” به معنای حقوق مردم است، اعم از حقوق انسان که امروزه از آن به “حقوق بشر” یاد می‌شود، یا حقوق عمومی مردم در جامعه و در برابر حکومت که از آن به “حقوق شهروندی” تعبیر می‌شود، یا حقوقی که انسان در برابر دیگران دارد و امروزه “حقوق خصوصی” نامیده می‌شود. آنچه مربوط به جان، مال، حیثیت و آبروی مردم و حقوق اجتماعی و سیاسی باشد، در قلمرو حق‌الناس است.

حق‌الناس، با توبه، ساقط نمی‌شود. به این معنا که تا رضایت صاحبان حق جلب نشود، توبه به درگاه الهی سودی ندارد. به عبارت دقیق‌تر، در حق‌الناس، بدون جبران حق تباه شده مردم، توبه به معنای واقعی انجام نشده است.

تفاوت حق‌الله و حق‌الناس

تقسیم حقوق به دو قسم، به خودی خود بیانگر تفاوت‌هایی بین این دو است. درباره تفاوت این دو می‌توان به مواردی اشاره کرد، از جمله این‌که حق‌الله از جانب خدای متعال بخشیده می‌شود، اما بخشیده شدن حق‌الناس، منوط به جلب رضایت صاحبان حق است.

دیگر این‌که حق‌الله، با توبه ساقط می‌شود و اگر انسان به خاطر ترک واجبات یا انجام محرماتی که در قلمرو حق‌الله قرار دارد، حق خداوند را زیر پا گذارد، ولی پس از آن توبه کند، آمرزیده می‌شود. البته در برخی از موارد که امکان جبران حق خدای متعال مثل قضا کردن نماز، روزه، حج یا پرداخت خمس و زکاتی که در زمان خود پرداخت نشده، وجود دارد، افزون بر توبه، تدارک آن حق فوت شده نیز لازم است.

اما حق‌الناس، با توبه ساقط نمی‌شود. به این معنا که تا رضایت صاحبان حق جلب نشود، توبه به درگاه الهی سودی ندارد. به عبارت دقیق‌تر، در حق‌الناس، بدون جبران حق تباه شده مردم، توبه به معنای واقعی انجام نشده است.

فرقی نمی‌کند حق تباه شده مردم، مال باشد، یا جان، یا آبرو یا حقی از حقوق اجتماعی و سیاسی آنان. جبران حق پایمال شده به میزان اهمیتی که دارد، دارای اهمیت بیشتر و چه‌بسا دشوارتر است.

البته در باب غیبت که از گناهان و یکی از محرمات مربوط به آبروی مومن است، برخی حلالیت‌طلبی را لازم دانسته و برخی استغفار به‌تنهایی را کافی شمرده‌اند، به‌ویژه زمانی که اطلاع غیبت‌شونده از غیبت، مفاسد و مشکلاتی نیز در پی داشته باشد.

هرچند فقه اسلامی بر دو حق استوار شده، اما بر اساس آموزه‌های دینی، حق‌الناس از اهمیت بالاتری برخوردار است و رعایت آن، بیشتر سفارش شده است؛ به‌ویژه رعایت حقوق افراد ضعیف و ناتوانی چون یتیمان و مستضعفان، یا مواردی مانند حقوق مالی، بسیار مورد تأکید قرارگرفته تا جایی که در قرآن کریم آمده است: «ویل للمطففین؛ وای برکم فروشان».

حق‌الناس و حدود

از جمله مواردی که بحث حق‌الناس قابل تأمل و دارای آثاری است، در مجازات‌های کیفری شرعی است؛ مانند حد زنا، حد لواط، حد قذف، حد رجم و…

در این موارد، برخی که با ذهنیت حقوق عرفی به این حدود می‌نگرند، تصور می‌کنند که اگر طرف مقابل راضی باشد، دیگر جرمی اتفاق نیفتاده است و حدی هم در کار نیست. این در حالی است که این موارد علاوه بر دارا بودن جنبه حق‌الناسی، جنبه حق‌اللهی هم دارند. به همین دلیل، جرمی مانند زنا، با توبه بخشیده می‌شود.

اهمیت حق‌الناس

هرچند فقه اسلامی بر دو حق استوار شده، اما بر اساس آموزه‌های دینی، حق‌الناس از اهمیت بالاتری برخوردار است و رعایت آن، بیشتر سفارش شده است؛ به‌ویژه رعایت حقوق افراد ضعیف و ناتوانی چون یتیمان و مستضعفان، یا مواردی مانند حقوق مالی، بسیار مورد تأکید قرارگرفته تا جایی که در قرآن کریم آمده است: «ویل للمطففین؛ وای برکم فروشان». کلمه ویل در جایی به کار می‌رود که گناهی سرمنشأ فساد و ناهنجاری‌های بسیار دیگری می‌شود.

در این آیه شریفه هم خداوند نسبت به کم‌فروشی که تجاوز به حقوق مردم و اخلال در تعاملات اقتصادی است، هشدار می‌دهد. البته برخی، این کم گذاشتن را منحصر به اقتصاد ندانسته و هرگونه کم دادن و نقص در انجام وظایف را از جمله مصداق‌های این کم‌فروشی شمرده‌اند.

هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *