تفسیر علامه طباطبایی از عصمت پیامبر در آیه ۱۱۳ سوره نساء

خانه / مطالب و رویدادها / تفسیر علامه طباطبایی از عصمت پیامبر در آیه ۱۱۳ سوره نساء

پیامبر در مقام قضا و داوری از هرگونه خطا و لغزش مصون است چنان که ذیل آیه به شمول و گستردگی عصمت او اشاره کرده است: “… و کان فضل الله علیک عظیما / از دیرباز مشمول رحمت گسترده او در هر واقع جزیی و کلی و شخصی و عمومی بوده ای.”

خبرگزاری شبستان  سرویس قرآن و معارف: علامه طباطبایی قدس سره الشریف ذیل آیه 113 از سوره نسا می نویسد: مورد آیه قضای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در رخدادها و پدیده هایی است که جهت داوری و استعلام رأی خلاص ایشان نزد او می آوردند و این رأی و نظر ویژه او   از نوع حکمت و کتاب نیست. بنابراین پیامبر در مقام قضا و داوری از هرگونه  خطا و لغزش مصون است چنان که ذیل آیه به شمول و گستردگی عصمت او اشاره کرده است: … و کان فضل الله علیک عظیما / از دیرباز مشمول رحمت گسترده او در هر واقع جزیی و کلی و شخصی و عمومی بوده ای.

آیت الله جوادی آملی در مجموعه تفسیر موضوعی قرآن کریم و در کتاب وحی و نبوت در قرآن به بحث اثبات عصمت پیامبران می پردازد و نکات دقیقی را در این باره اشاره می کنند. آنچه در ادامه می آید پاره ای از این مباحث است. 

دسته سوم آیاتی که عصمت پیامبران را اثبات می کند آیاتی است  که دلالت دارد  عصمت،  بخشایش الهی است و پیامبران به وسیله آن از کارهای ناشایست امتناع می ورزد مانند:

  1.  “وَ اذْکُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ أُوْلِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصَارِ * إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ *  وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیَارِ / یاد کن بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که همه صاحب اقتدار و بصیرت بودند. ما آنان را خالص و پاکدل کردیم برای تذکر سرای آخرت و آنان نزد ما از برگزیدگان خوبان بودند و یاد کن اسماعیل و یسع  و ذوالکفل را که همه از نیکان بودند.”
  2. “و لقد اخترناهم علی علم علی العالمین * و اتیناهم من الایات ما فیه بلاء مبین / ما آنان را از دیرباز بر جهانیان به علم و دانش برگزیدیم و آیات و معجزاتی برای آنان آوردیم که در آن آزمایش روشن است.”

بنابراین پیامبران،  زمینه های شایسته ای داشته اند که مفتخر به موهبت اصطفا و معجزه و سایر آیات الهی شده اند. آنان از شجاعت و بندگی و ریاضت و اخلاص و سلامت فطرت و عصمت و برخورد با ستمگران و بت پرستان و دیگر صفات و شئون نفسانی لازم و زمینه های درونی و برونی برخوردار بوده اند که برگزیده حق تعالی شدند:  “… واجتبیناهم و هدیناهم الی صراط مستقیم / ما آنان را برگزیدیم و به راه راست هدایت کردیم.” ، ” … هو اجتبیکم و ما جعل علیکم فی الدّین من حرج / او شما را به دین خود سرافراز کرد و در مقام تکلیف بر شما مشقت و رنج ننهاد.”

پیامبر عین صراط مستقیم است

آیات دسته چهارم، آیاتی است که دلالت دارد پیامبران  هدایت یافته اند و کردارشان شایسته است و باید از چراغ هدایت شان بهره مند شد و از آنان پیروی کرد و در راه راست آن ها گام نهاد،  همان راهی که پیامبران رفته اند و هدایتی که در برابرش ضلالت و گمراهی است که رهبر آن شیطان و راهیان آن گمراهان و دوزخیانند. آیات مرتبط با این مطلب عبارت است از :

  1. “وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَ نُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَ مِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَ سُلَيْمَانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسَى وَ هَارُونَ وَ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * و زكريا و يحيى و عيسى و الياس كل من الصالحين * و اسماعيل و اليسع و يونس و لوطا و كلا فضلنا على العالمين * و من آبائهم و ذرياتهم و اخوانهم و اجتبيناهم و هديناهم الى صراط مستقيم * ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده … * اولئك الذين هدى اللّه فبهدئهم اقتده قل لا اسلكم عليه اجرا ان هو الا ذكرى للعالمين.”

پیامبران از سویی اسوه  و الگو و انگاره جهان آفرینشند و از طرف دیگر انحراف از راه آنان گمراهی است: “… و من یضلل الله فما له من هاد * و من یهدی الله فما له من مضلّ.”  یادآور می شویم اضلال خداوند – که در آیه اخیر ذکر شده است – مانند هدایت او نیست زیرا هدایت دو قسم است؛ هدایت ابتدایی و هدایت پاداشی ولی اضلال یک قسم است و آن اضلال کیفری است و هرگز اضلال ابتدایی برای خداوند مطرح نیست.

  1. “وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَـئِكَ رَفِيقًا./ آنان که خدا و رسول را اطاعت کنند به یقین با کسانی اند که خدا به آنان نعمت داده و لطف کرده است یعنی با پیامبران و راست گویان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد و اینان در بهشت چقدر نیکو رفیقانی هستند.”

در این آیه خداوند نعمت دادگان را برشمرده است و در آیه دیگر می فرماید که نعمت دادگان نه مرد خشم و غضب خدایند و نه گمراه: “صراط الّذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضّالین.” نتیجه این دو آیه آن است که پیامبران نه مورد خشم خدا  قرار می گیرند و نه گمراهند؛ یعنی هیچ معصیت کار نیستند و کسی که هیچ معصیت کار نباشد، معصوم است.

پیامبران، مصون از اشتباه، لغزش و نسیان

آیات دسته پنجم، آیاتی است که دلالت دارد پیامبران در اجرای دستاوردهای وحیانی، معصوم از اشتباهند و لغزشی ندارند و فراموشی عارض شان نمی شود یعنی پیامبران هم در تلقّی وحی و هم در نگهداری و هم در تبلیغ و رساندن آن آیات و هم در اجرای مضامین آن ها معصوم هستند. آیات مرتبط با این مطلب عبارت است از:

  1. إِنَّآ أَنْزَلْنَآ إِلَیْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَآ أَرَاكَ اللَّهُ وَ لَا تَكُنْ لِلْخَآئِنِینَ خَصیماً / ما به سوی تو قرآن را به حق فرستادیم تا به آنچه خدا به وحی خود بر تو پدید آرد میان مردم حکم کنی و به سود خیانتکاران با مؤمنان و بی تقصیران به خصومت برنخیز.
  2. “فَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ …” و  “وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّآئِفَةٌ مُّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَأَنزَلَ اللّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا / و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نمی بود گروهی از مردم همت بر آن گماشته بودند که تو را از راه صواب دور کنند ولی به لطف خدا آنان خود را از راه حق و صواب دور می کنند و به تو هیچ زیانی نمی رسانند و خدا این کتاب و مقام  حکمت و نبوت را بر تو نازل کرد و تو را آموخت آنچه را که نمی دانستی و نمی توانستی بدانی که لطف خدا بر تو بزرگ است. “

دو متخاصم که می خواستند پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)  را فریب بدهند

حاصل این دو آیه آن است که از طرفی هدف از فرو فرستادن کتب آسمانی، “قضا و داوری” بین مردم  بر اساس دانشی است که خداوند آن را به پیامبر یا پیامبران می نمایاند و امکان ندارد چیزی که خداوند به پیامبر  ارائه می کند امری اشتباه باشد بلکه خداوند چیزی درست و صحیح را نشان می دهد. از سوی دیگر داوری به حق، متوقف بر دانستن احکام و موضوعات است چنان که آیه دوم – آیه 113 از سوره نسا – بر آن دلالت دارد.  علامه طباطبایی قدس سره الشریف ذیل این آیه می نویسد: “مورد آیه قضای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در رخدادها و پدیده هایی است که جهت داوری و استعلام رأی خلاص ایشان نزد او می آوردند و این – رأی و نظر ویژه او –  از نوع حکمت و کتاب نیست. بنابراین پیامبر در مقام قضا و داوری از هرگونه  خطا و لغزش مصون است چنان که ذیل آیه به شمول و گستردگی عصمت او اشاره کرده است: “… و کان فضل الله علیک عظیما / از دیرباز مشمول رحمت گسترده او در هر واقع جزیی و کلی و شخصی و عمومی بوده ای.”

مفسران،  شأن نزول آیه را این دانسته اند که دو متخاصم،  شکایت به پیامبر آوردند و هر یک سعی داشتند که خود را تبرئه کنند و تهمت را به جانب طرف دیگر متوجه کنند. آنان تلاش داشتند که پیامبر را بفریبند تا برخلاف حق داوری کند. در این جا بود که آیه فوق نازل و چهره حق از باطل آشکار شد و پیامبر از لغزش در داوری مصون ماند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *