توحید مفضل | قسمت پنجم : اصلا با خودت فکر کردی؟ ( در آفرینش انسان – 2)

خانه / قرآن و عترت / قرآن / توحید مفضل | قسمت پنجم : اصلا با خودت فکر کردی؟ ( در آفرینش انسان – 2)

اگر نوزاد، دانا و هوشمند پاى در جهان مى نهاد از اينكه (آنقدر ناتوان است كه توان راه رفتن ندارد ناچار) بايد ديگران بر دوشش گيرند

? توحید مفضل

? در آفرینش انسان

?  اگر نوزاد، دانا و هوشمند پاى در جهان مى نهاد از اينكه (آنقدر ناتوان است كه توان راه رفتن ندارد ناچار) بايد ديگران بر دوشش گيرند، شيرش ‍ بنوشانند، در جامه اش بپيچند و در گاهوارش بخوابانند.

? سخت احساس ‍ خوارى و پستى مى كرد و از سوى ديگر او به خاطر ظرافت و طراوت و رطوبت بدن ، هيچ گاه از اين امور بى نياز نيست (در نتيجه چه بسا در مى افتاد و يا رشد روحى و بدنى مناسبى نمى كرد.)
همچنين در چنين حالى آن شيرينى ، دلبندى و محبوبيت كودكان را نداشت ؛ از اين رو آنان در حالى به دنيا مى آيند كه از كار جهان و جهانيان غافلند.

? حكمتهاى فراوان ديگرى نيز در پس اين امر-آفرینش انسان-نهفته است ؛ از جمله :
اگر كودك در گاه تولد، عقلى كامل داشت و مستقل و خودكفا مى بود، شيرينى فرزند دارى از ميان مى رفت .

?‍?‍?پدر و مادر به مصالحى كه در تربيت كودك نهفته است نمى رسيدند؛ در نتيجه ، تربيت ، سرپرستى و رحم و شفقت بر آنان هنگام پيرى بر فرزند لازم نبود. (زيرا پدر و مادر در قبال او زحمتى نكشيده اند كه او در سن كهنسالى و نياز، به آنان برسد. او از آغاز، مستقل و بى نياز از والدين بوده است .)

?‍?‍?‍? همچنين با اين فرض ، در ميان فرزندان و والدين هيچ پيوند و الفتى حاكم نبود؛ زيرا كودكان از تربيت و سرپرستى پدران بى نياز بودند و از زمان تولد از پدران خويش جدا مى گشتند. او نيز پس از آن ، پدر و مادرش را (و خواهر و برادرش را) نمى شناخت و اين عدم شناخت باعث مى شد كه بر سر راه ازدواج با مادر و خواهر و ديگر محارم مانعى پديد نيايد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *