جوان و معنویت

خانه / جوانان عاشورایی / جوان و معنویت

جوان، مسافری است که مسیری طولانی و سرنوشت ساز را تا ابدیت در پیش دارد. او در دو راهی سعادت و تیره بختی قرار گرفته است. از یک سو، جاذبه های دنیای پرفریب و گناه او را به خود می خواند و از دیگر سو، سرشت خدا جویش او را تا بی نهایت پاکی و عشق دعوت می کند. جوان با توانمندی بالای جسمی و فکری و نیز آمادگی و انگیزه وصف نشدنی برای ساختن آینده ای روشن، نیازمند توشه ای گران بهاست تا به سرمنزل مقصود بار یابد و این توشه، همان معنویتی است که از انس با خداوند و انجام دستورهای او به دست می آید.

مقدمه

جوان، مسافری است که مسیری طولانی و سرنوشت ساز را تا ابدیت در پیش دارد. او در دو راهی سعادت و تیره بختی قرار گرفته است. از یک سو، جاذبه های دنیای پرفریب و گناه او را به خود می خواند و از دیگر سو، سرشت خدا جویش او را تا بی نهایت پاکی و عشق دعوت می کند. جوان با توانمندی بالای جسمی و فکری و نیز آمادگی و انگیزه وصف نشدنی برای ساختن آینده ای روشن، نیازمند توشه ای گران بهاست تا به سرمنزل مقصود بار یابد و این توشه، همان معنویتی است که از انس با خداوند و انجام دستورهای او به دست می آید. خداوند نیز در قرآن کریم به این سفر اشاره دارد و به انسان چنین می گوید: «یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَی رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ؛ ای انسان! به یقین تو به سوی پروردگار خود، به سختی در تلاشی و او را ملاقات خواهی کرد». (انشقاق: 6)

اینک با قرار گرفتن در مهمانی ویژه خداوند، دعوت به برتر شدن به صورت رسمی وجود دارد و جوان در این بزمگاه نورانی و جولانگاه معنوی، یارای هرگونه توشه اندوزی را یافته است. امام مجتبی علیه السلام ماه مبارک رمضان را چنین توصیف می کند:

«خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه ای برای آفریدگان خود قرار داده تا با طاعتش برای خشنودی او از یکدیگر پیشی گیرند».

وجود سحرهای سرشار از نور، روزهایی که به عشق یار از طبیعی ترین نیازها چشم پوشی می شود، مبارزه با خواسته ها و وسوسه ها و تجربه موفق مبارزه با نفس، ما را آماده بهره برداری از شب های قدر، شب نزول فرشتگان می کند و با الگو گرفتن از امام یکتا پرستان، راه خود را تا عرش، شدنی و نزدیک می یابیم.

تعریف معنویت

معنویت، نوعی ارتباط با خدای متعال، از راه ایمان به خدا، عواطف و انگیزه های الهی و نیز یاری جویی از نیروهای غیبی بر اثر قرب الهی است. آثار عملی این ایمان و ارتباط، در جهت بخشی به زندگی و نوع نگاه به آن دیده می شود که در قالب اخلاق الهی بروز و ظهور می یابد.

از یک سو سرچشمه معنویت، ذات لایزال الهی است و از سوی دیگر، انسان از راه ارتباط با او از راه بندگی، به درجاتی از معنویت می رسد.

منظور از معنویت نیز اقدامی است که در مسیر توجه به خدا صورت گرفته و منشأ بهره مندی از امداد الهی شده است. معنویت یعنی ارزش های متعالی، اخلاقی و والایی که از متن دین گرفته شده است. اساس معنویت، باور به مبدأ و معاد است. معنویت دینی منهای ایمان به خدا و معاد، معنا ندارد. مکتب های مادی ضمن اعتراف به جایگاه و ضرورت معنویت، آن را در قالب انکار خدا و الحاد جست وجو می کنند، ولی از نظر دین، زمینه معنویت در سرشت انسان نهاده شده است. مرحوم شهید مطهری در این باره می نویسند:

معنویت بدون ایمان به خدا، بدون ایمان به مبدأ و معاد، بدون ایمان به معنویت انسان و اینکه در او پرتوی غیر مادی حاکم و مؤثر است، اساساً امکان پذیر نیست. حتی آن معنویتی که امروزه مورد قبول اغلب مکاتب است و از آن به رومانتیسم تعبیر می کنند، بدون پیدا شدن آن عمق و ژرفایی که ادیان به ویژه اسلام پیشنهاد می کنند، محال است.

معنویت در اسلام

در اسلام، معنویت، درک ارتباط با وجودی متعالی است که به کمک عمل به برنامه ای ویژه در مدت زندگی بر کره زمین به دست می آید و روز به روز شدت می یابد و از او وجودی خاص می سازد که در عالم هستی، مطلوبیت ذاتی دارد و با یاد همیشگی خدا تجلی می یابد.

نخستین گام در مسیر معنویت، یافتن شناخت های صحیح و مطابق با حقیقت است؛ شناخت هایی که آدمی را به سوی مبدأ هستی سوق دهند. دومین مرحله معنویت در اسلام، انجام اعمال ویژه ای است که در برنامه گنجانده شده است. این برنامه را خداوند تنظیم کرده و به فراخور آخرین تحولات انسان و به عبارت دیگر، آخرین غوطه ور شدن آدمی در عالم ماده، فرو فرستاده است.

در برنامه ریزی دینی اسلام، انسان باید با برنامه هماهنگ شود و هر دخل و تصرفی، خروج از برنامه هست و در شمار خود خواهی و مخالفت با خالق قرار می گیرد. میان خودپرستی که حاصل دوران مدرن و پست مدرن است، با بت پرستی تفاوتی نیست. بنابراین، آنچه در پست مدرن به عنوان تمرکز بر نظریات شخصی مطرح شده، با این رویکرد چیزی غیر از معنویت خام و بدلی نخواهد بود.

پیشروان معنویت

معنویت در اسلام، در درجه نخست با ارتباط پیامبران الهی با جهان غیب آغاز می شود. بدون شک انبیا در میان انسان ها، دارای معنویت بالایی بودند. سرّ برتری آنان، در معنویت، ایمان به غیب و امور مرتبط با آن و پی گیری رضوان الهی بود. خداوند در قرآن کریم افزون بر پیامبر، مؤمنان را نیز در ایمان به غیب و اهداف آن شریک می کند. بنابراین، در میان افراد بشر سلسله انبیا و پیروان آنها سردمداران معنویت هستند:

پیامبر به آنچه به او از سوی پروردگارش نازل شده، ایمان آورده است. همچنین مؤمنان، هریک به خدا و فرشتگانش و کتاب هایش و پیامبرانش ایمان آوردند و گفتند: شنیدیم و اطاعت نمودیم؛ به منظور نیل به غفرانت ای پروردگار ما، و بازگشت به سوی توست. (بقره: 285)

می توان این آیه را نموداری از عناصر معنویت دانست که به شکل مختصر و در همان حال جامع در این آیه آمده است. این ایمان، سبب به وجود آمدن روحیه ویژه و منحصر به فردی در آنها و پیروان ایشان و در نتیجه، برخورداری از تأییدهای الهی وآیات و معجزات روشن می گردند که در معنویت حقیقی آنها نقش بسزایی داشت.

معنویت در سایه دین داری

معنویت صحیح، فقط در صورت اطاعت از دستورهای الهی و در سایه دین داری به دست می آید. یاد خدا، برترین حالت معنویت است که برای رشد همه جانبه آن در اسلام برنامه ریزی شده است.

انسان در جست وجوی معنویت، هیچ گاه از برنامه دینی بی نیاز نمی گردد، بلکه روز به روز تمسک به دین را ضروری تر می یابد. در نهایت معنویت و دین داری به صورت تام، منطبق بر یکدیگر می شوند و در تعامل کامل قرار می گیرند و هر یک نیروبخش دیگری می شود. یاد خدا موجب می گردد بنده به برنامه دین بهتر عمل کند و عمل به برنامه دین، کمّ و کیف یاد خدا را بالا می برد و پیوسته تعامل این دو فزونی می یابد. به علاوه، یاد خدا به صورتی بر تمام برنامه های عملی اسلام سایه افکنده است.

آثار معنویت در زندگی جوان

1. آثار اجتماعی

الف) برخوردار شدن از احترام

یکی از آثار معنویت در زندگی جوان، یافتن شخصیتی اجتماعی است. جوان معنوی با سیمایی پاک و روشن، به همگان منش فکری و متعالی خود را اعلام می دارد و با رفتار خود، برتری حاصل از انس با خدا را به نمایش می گذارد. دیگران نیز در برخورد با او می کوشند، حرمت حریم وی را پاس دارند.

برای نمونه، در جامعه ای که روزه به عنوان یک فریضه دینی مورد توجه است، همه افراد، خود را موظف به خویشتن داری و رعایت احترام آن جامعه می دانند و از هر کاری که موجب جریحه دار شدن و آزار روزه داران می گردد، پرهیز می کنند. در جامعه روزه دار، خوردن و آشامیدن و حرکات ضد اخلاقی مغایر با رفتار دینی، به شدت محکوم است و انسان های فهیم، خود را از آن دور نگه می دارند.

ب) قابل اعتماد بودن

یکی از بازتاب های معنویت در زندگی جوان، قابل اعتماد شدن اوست. در گذشته نیز انسان های معنوی امین مردم بوده اند و در مسافرت ها و مشکلات، امانت دار و گره گشای زندگی مردم به شمار می آمدند. در نمونه های قرآنی نیز از انسان های والایی چون پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، یوسف صدیق علیه السلام و موسی علیه السلام به عنوان شخصیت هایی قابل اعتماد و امین نام برده شده است. انتخاب لذت معنوی و ترجیح آن بر دیگر لذت های رایج در جامعه نیز خود، نشانی از رشد فکری و ارتقای رفتاری جوان است که بر اعتماد او نزد همگان می افزاید.

ج) مصونیت از آسیب های اجتماعی

یاد خدا و تلاش برای تقرب به او، برنامه ای است که تمام دل و جان جوان را به خود مشغول می سازد.چنین شخصیتی که لذت معنوی را چشیده، حاضر به معاوضه آن با لذت های زود گذر و کم عمقی چون گرایش به مواد مخدر، تفریحات نا سالم و دیگر آسیب های فراروی جوان امروزی در جوامع صنعتی نیست. امام علی علیه السلام نیز این اثر بزرگ معنوی را چنین مختصر تأکید کرده و فرموده است: «الدین یعصم؛ دین مصونیت می آورد».

کاوش های علمی و آماری نیز نشان از کاهش جرایم اجتماعی در مناسبت های معنوی مانند ماه مبارک رمضان و ماه محرّم دارند.

براساس آماری که مراجع مربوطه اعلام می کنند، هر ساله با فرارسیدن ماه مبارک رمضان، میزان جرایم اجتماعی به میزان قابل توجهی کاهش می یابد. ریشه این اصلاح اجتماعی را باید در گرایش افراد جامعه به معنویات و سلطه معنویت بر جامعه جست وجو کرد. این راهکار بزرگ معنوی، می تواند راه گشای دیگر معضلات اجتماع اسلامی و نیز بشری قرار گیرد؛ به گونه ای که با تبیین و گسترش صحیح مسائل دینی و روحانی، به ستیز اهریمن پلیدی ها و نادرستی ها رفت.

د) اصلاح گری در جامعه و گروه همسالان

جوان معنوی، به زندگی و احوال دیگران بی توجه نیست. یکی از برنامه های او، اصلاح گری است. وی همان گونه که بر کشور جان خود نور ایمان را تابانده است، می کوشد جامعه را نیز از هرگونه تباهی و زشتی به دور دارد. او موظف است، همگان را به نیکی دعوت کند و از بدی ها باز دارد. جوان معنوی در عرصه تحصیل نیز با رفتار و اندیشه های ناب خود، بر دیگران تأثیر می گذارد و خود، الگویی از بهتر بودن را آشکارا نشان می دهد.

2. آثار روانی

وقتی ذهن و قلب خود را از تجلی نور خدا خالی کنیم و اعتقاد به خداوند یکتا را از دست بدهیم، روان خود را عرصه تاخت و تاز خدایان دیگری قرار می دهیم که در طول تاریخ بشری قربانیان فراوان گرفته اند.

در قرن حاضر، متأسفانه خدای بیشتر کشور های دارای قدرت و سیطره، تکنوپولی (تسلیم فرهنگ به تکنولوژی) است؛ یعنی قرار دادن تکنولوژی به جای خدا. بشر امروز، از شیوه زندگی ای که برای خود فراهم آورده، درمانده و افسرده است. با کمال شگفتی به این نتیجه رسیده که هر قدرتی را که برای چیرگی بر طبیعت به کار گرفته، در حقیقت ابزاری بر ضد خوشبختی خودش بوده است.

انسان امروز، در برابر انبوه اطلاعاتی که رسانه های مختلف گروهی به مغز و اعصاب وی سرازیر می کنند، دچار ایدز روانی شده و در مقابل دریافت اطلاعات نادرست، ایمنی خود را از دست داده است.

اگر توجه انسان ها به خدای یگانه جلب شود، به گونه ای که جز او را شایسته پرستش ندانند و مالک و صاحب اختیار خود را، جز خداوند متعال و قادر نخوانند، گرفتار خیلی از گناهان و بیماری های روانی نخواهند شد و گناه جز نتیجه نابسامانی و بیماری های روانی، چیز دیگری نمی تواند باشد.

الف) آرامش

ژرفای دل انسان، نیازمند آرامش و اطمینانی پایدار است و نگرانی ها باید همچون امواج سطحی و زود گذر باشند. یکی از آثار دین، برخورداری از آرامش روانی است؛ نیازی که انسان های بی شماری در زندگی صنعتی نوین، سخت تشنه آنند. روان شناسان نیز امروزه با تأیید بر نقش دین در زندگی و ضرورت آن، انسان ها را به دین داری و بهره مندی از آن تشویق می کنند؟ در قرآن کریم، کتاب راه نمای زندگی، به این اثر سازنده توجه و مژده امنیت روانی در سایه دین داده شده است: «أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنّ الْقُلُوبُ». (رعد: 28)

انسان معاصر، درگیر مسائل بسیاری است که برای از بین بردن یا کاستن آنها، از ابزار گوناگونی سود می جوید. از جمله راهکارهایی که از دوران گذشته برای انسان مطرح بوده، پناه بردن به قدرت بی پایان الهی است.

نماز، از جمله عبادت هایی است که در ایجاد حالتی از آرام سازی کامل در انسان نقش اساسی دارد.و این آرامش روان از نظر روان شناسی و بهداشت روانی حایز اهمیت است.

دکتر توماس ها یسلوپ می گوید: «مهم ترین عامل آرام بخشی که من در طول سال های متمادی تجربه و مهارتم در مسائل روانی بدان پی برده ام، همین نماز است».

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله نیز هنگام فرا رسیدن اوقات نماز می فرمود: «ای بلال! ما را با اذان به آرامش برسان.» افزون بر این، شخص مؤمن پس از نماز، به دعا و نیایش به درگاه باری تعالی (تعقیبات نماز) می پردازد که این خود، به تداوم آرامش روانی، برای مدتی پس از نماز کمک می کند. آشکار کردن مشکلات و مسائل خود در پیشگاه خدا و طلب یاری از او، در کاهش نگرانی و ناراحتی فرد بسیار مؤثر است؛ چرا که روان شناسان معتقدند، یاد آوری و باز گویی مشکلات به وسیله شخص، از شدت اضطراب و ناراحتی ها و مشکلات می کاهد.

یکی از آثار معنوی روزه نیز آرامش قلبی است؛ درّ گران سنگی که بشریت امروز برای یافتن آن حاضر است از همه دارایی خویش بگذرد. در پرتو روزه داری، دل از هوا و هوس می برد و در دامن یاری که مبدأ و معدن آرامش است، پناه می گیرد. روزه دار با توجه بیشتر به پروردگار و احساس نزدیکی به آن «قریب مجیب»، دل از اغیار می گیرد و سرشار از آرامش و طمأنینه می گردد. ازاین رو، امام باقر علیه السلام در سخنی کوتاه و زیبا فرمود: «الصِّیامُ تَسْکینُ القُلوُب؛ روزه، مایه آرامش دل هاست».

ب) امنیت روانی

الَّذِینَ آمَنُواْ وَ لَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ. (انعام: 82)

کسانی که ایمان آورده و ایمان خود را به شرک نیالوده اند، آنان راست ایمنی، و ایشان راه یافتگانند.

براساس این اصل قرآنی، در می یابیم که انسان مؤمن و معنوی، به دلیل تکیه گاه محکمی که برگزیده، در توفان های زندگی محکم و مطمئن به پیش می رود و از امنیت روانی بالایی برخوردار است.

ج) رهایی از رنج تنهایی

احساس تنهایی، احساس رنج آوری است که روان انسان را می آزارد و جان او را می فرساید. روح بی نهایت جوی انسان را، مادیات و انسان های خاکی نشین نمی توانند پاسخ گو باشند، ولی دین با طرح مسئله خدا، پاسخ گوی تنهایی و دغدغه های وجودی انسان است. تنها خداست که می تواند تشنگی روح آدمی را که از بی تفاهمی ها و جدایی ها نالان است، سیراب سازد و غم و اندوه تنهایی را بزداید.

انسان خدایی، نیایشی این گونه دارد که:

خدای من!

چه به دست آورْد آن که تو را از دست داد و چه را گم کرد آن کس که تو را یافت؟

و نیک می داند که این دوستی، دو طرفه است؛ چه اینکه حضرت دوست به داوود پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

ای داوود! به اهل زمین این پیام برسان که من دوست کسی هستم که دوستم بدارد؛ و هم نشین کسی گردم که با من مجالست ورزد؛ و همدم کسی خواهم بود که با یاد من انسی دارد؛ و همراه کسی که همراهی ام کند.

ای مهر تو در دل ها، وی مُهر تو بر لب ها

وی شور تو در سرها، وی سرّ تو در جان ها

سعدی

د) معنایابی زندگی

زندگی برای چه؟ چگونه؟ و سرانجام چه خواهد شد؟

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود

به کجا می روم آخر ننمایی وطنم؟

این پرسش بسیاری از انسان هاست. برخی در سایه دین به پاسخ آن می رسند و می گویند: از سوی خدا آمده ایم، برای کامل شدن و به سوی او بازخواهیم گشت.

اما آنان که با گریز از دین، به ورطه نیست انگاری می افتند، خود را بیهوده و تهی از هر هدفی می انگارند و خویش را بسان خسی افتاده در دریای خروشان و امواج سهمگین زندگی می بینند. این راز بسیاری از خودکشی های جهان متمدن امروز است!

جاده با مقصد معنا پیدا می کند

مسافر با رسیدن

زندگی جاده است و ما مسافران آن،

مقصدمان کجاست؟

مرگ، در نظر عده ای که از واقعیت های آن بی خبرند، چونان هیولای وحشتناکی است که آنان را برای همیشه به دست فراموشی می سپارد و مُهر پایان کار به زندگی می کوبد. ولی دین دار، در سایه آموزه های دینی، می داند که مرگ پایان راه نیست، بلکه آغازی است بر یک بی نهایت. انسان نمی میرد که نابود شود، بلکه می میرد تا نتیجه انتخاب های خود را ببیند.

ه). هدفمندی در سایه انجام دستورهای معنوی

انسان، موجود اجتماعی و ناگزیر از تدوین مجموعه ای است که زندگی مسالمت آمیز و لذت بخش وی را تضمین کند. دین نیز با آموزه های آسمانی اش و با دستورهای آفریدگار انسان ها، بهترین قانون ها را ارائه می کند. خداوند، بسان طبیبی مهربان است که پیشگیری و درمان، هر دو را به آفریده هایش یاد داده است:

ای بندگان خدا! شما همانند بیمارانید و خداوند چون طبیب؛ پس مصلحت بیمار در آنچه طبیب می داند و می اندیشد است، نه در آنچه بیمار می خواهد و پیشنهاد می دهد. پس تسلیم دستورهای او باشید تا رستگار شوید.

پس همان گونه که پزشک مهربان، به پرهیز هایی شخصی توصیه می کند، در مسائل عمومی نیز نظر می دهد و مثلاً از ورود به مکان های آلوده پرهیز می دهد، قانون گذار نیز که آگاه ترین افراد به آفریده هاست و خود، نفعی از آن نمی برد، با توجه دقیق به تمام نکات لازم، دستورهای فردی و اجتماعی افراد را تدوین می کند. مسائلی که در احکام گفته می شود، همگی برگرفته از دستورهای وحیانی است.

اندیشه انسان، توانایی های بسیاری دارد، ولی چون ورای ماده و طبیعت را نمی تواند ببیند، اندیشه هایش ناقص خواهد بود؛ چه اینکه فرضیه های اندیشمندان، گاه گاهی، با فرضیه های دیگر تضاد پیدا می کند و در این میان محصولی جز انسانِ به بن بست رسیده در دنیای مدرن نخواهد داشت. استاد شهید مرتضی مطهری دراین باره می فرماید:

تا عصر حاضر، هیچ فیلسوف و دانشمندی مدعی شناخت انسان و نیازهای فطری او نشده است و هر روز که قافله علم و فلسفه به پیش می تازد، بر مجهولات انسان در این زمینه افزوده می شود و لذا در تعریف انسان او را «موجودی ناشناخته» می نامد. ازاین رو، حکمت و لطف الهی اقتضا می کند که انسان را در این راه، بی رهنما نگذارد و با فرستادن پیامبران، هادی انسان گردد.

بر این اساس، جوان معنوی در سایه سار دستورهای دینی، زندگی را به اهداف متعالی تنظیم می کند و هر لحظه از زندگی به سان گامی است در تحقق آرمان های والای او. چنین جوانی نیک می داند که این ره به گلستان می رود و مسیری است سرشار از اطمینان.

درخت هر قدر بزرگ تر شود، برای جذب نور

برگ های خود را بیش تر نشان می دهد،

انسان می تواند مثل درخت باشد؛

هرچه عاقل تر، برای بهره مندی از وحی و نشانه های الهی تشنه تر!

3. آثار فردی

الف) پویایی

جوان معنوی، اهدافی بالاتر از خواسته های مادی را پی می گیرد. او به دنبال ساختن خویش در مسیر کمال و در پی آن ساختن جامعه ای است که درباره آن احساس مسئولیت می کند. ازاین رو، نیازمند کسب ابزارها و مهارت های لازم برای تحقق این هدف است. همچنین، او ارزش زمان را به خوبی درک می کند و برای هر لحظه آن احترام و ارج قائل است. به همین دلیل، لحظه ای از حرکت و تلاش بازنمی ایستد و همیشه در تکاپو است.

ب) توان مقابله با مشکلات

انسان در لحظه های دشوار زندگی نیاز به پناهگاهی دارد که ضمن توجیه او به چرایی این مصیبت ها، تحمل آن را آسان سازد. ماهیت فتنه و ابتلای این جهان و پایدار نبودن لذت ها، زمینه بد بینی و ناامیدی به زندگی را در انسان فراهم می آورد. هیچ انسانی نیست که بدون مشکل باشد. خدای متعال با زبان توحیدی که در سراسر قرآن به تبیین مطالب می پردازد، همراه با اشاره به اینکه هیچ مصیبتی به شما روی نمی آورد مگر با اذن او، بشارت می دهد که خداوند قلب کسی را که به او ایمان آورد، هدایت می کند و او را از بن بست مشکلات بیرون می برد:

مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ. (تغابن: 11)

هدایت خدای متعال روحیه ای به انسان می دهد که از آنچه در این عالم به دست می آورد، بیش از حد شادمان نمی شود و از ابتلا به مصیبت نیز تأسف نمی خورد؛ چنان که در آیات 22و23 سوره حدید به آن اشاره شده است.

انسانی که به خدا و تقدیر الهی ایمان دارد، چون می داند که زندگی بأذن الله و برای آزمون است، و نه آن بهره مندی ها ماندگار است و نه آن مصیبت ها، بنابراین در بهره مندی ها سرمست و در آسیب ها نا امید و محزون نمی گردد. این حالت، یکی از اجزای مهم معنویت در اسلام را تشکیل می دهد. نتیجه چنین امری، کوچک شدن دنیا نزد انسان و بزرگ شدن امور الهی است.

امیر مؤمنان، علی علیه السلام در خطاب به کمیل بن زیاد، ضمن اشاره به انسان هایی با فضیلت و ربانی که دارای ظرفیت عالی هستند، به حجت های الهی روی زمین اشاره می فرماید که سرچشمه فضیلت هستند و بذر فضیلت ها را در زمینِ قلب های کسانی که به آنها شباهت دارند، می کارند و در توصیف یکی از آنها می گوید: «در گذشته برادری در راه خدا داشتم که کوچکی دنیا در چشمش، او را در چشم من بزرگ کرده بود.» در ادامه، امام علی علیه السلام آثار متعددی را برای کوچکی دنیا در چشم آن برادر خدایی برمی شمرد، از جمله: خارج بودن از سلطه زبان و شکم، کم خواهی و کم خوری، سکوت و کم گویی و در عوض، هنگام سخن گفتن محکم گویی، پذیرش عذر مقصران و مخالفت با هوای نفس. در انتها نیز سفارش می کند اگر می توانید، همه این فضیلت ها و گرنه دست کم به بعضی از آنها خود را بیارایید.

اینها همه آثار معنوی ایمان به خدای متعال و عمل به مقتضای آن است. هنگامی که انسان هدف بالاتری از دنیا و آنچه در اوست دارد، بلکه سعادت و رسیدن به نیکی را در چشم پوشی از دنیا می بیند، می تواند کریمانه از کنار آن بگذرد.

ج) شکوفایی فکری

پذیرش دین، امری آزادانه است و باید براساس تحقیق و جست وجوی افراد صورت گیرد. خود پیامبر بزرگ اسلام نیز بر عنصر بصیرت و آگاهی در دعوت خود و همراهان تأکید دارد. بر این اساس، برخی به نسخه های دیگری که از روشنایی دین بی بهره اند، روی آورده و با فریفته شدن به ظواهر پر زرق و برق آن، دنیا و آخرت خود را تباه می سازند.

در این شب سیاهم، گم گشت راه مقصود

از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت

حافظ

جوانی که از میان گرایش های متنوع امروز، معنویت و انس با خدا را برمی گزیند، انسان عاقلی است که به سعادت دو سرای خود پاسخ مثبت می دهد و در این مسیر، هر روز با بصیرت بیشتر و شکوفایی فکری چشمگیری روبه رو می گردد. رفتار های مذهبی و عمل به فرمان های الهی نیز به شکوفایی فکری او بیشتر کمک می کند. برای نمونه، انسان روزه دار، اندکی در آنچه بوده و آنچه باید باشد، تدبر می کند، با چراغ روزه ره می یابد و خود را از گردنه های پر خطر زندگی مادی به دور نگه می دارد. امام علی علیه السلام از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله نقل می کند که حضرت در سفر معراج از خداوند پرسید: خدایا! روزه چه آثاری دارد؟ خداوند فرمود:

روزه حکمت می آفریند و حکمت، معرفت و شناخت را در پی دارد. به دنبال معرفت، یقین و باور به دانسته ها حاصل می شود. زمانی که کسی به یقین رسید، (با تمام شرایط سازگاری می یابد) در این اندیشه نیست که چگونه شب را به صبح رسانده؛ در سختی یا آسایش (و تمام خاطر خود را به یار بی همتا می سپارد و در کسب رضایت او می اندیشد).

د) تمرکز و رهایی از پراکندگی فکری

یکی از مشکلات شایع در جوانی، پراکندگی ذهنی است. جوان به دلیل قرار گرفتن در موقعیتی که باید برای آینده اش برنامه ریزی و تلاش کند، دچار برخی از سردرگمی ها می گردد و افکار او به هر طرفی متمایل می شود. همچنین، تعارض های موجود در زندگی او و تلاش وی برای رهایی از این تعارض ها و نیز اندیشه فردایی که از امروز آغاز شده، همه از دغدغه های یک جوان است.

در این زمینه، اندیشه های معنوی و توکل بر خدایی که فراسوی تدبیرهاست، سبب می شود جوان از این پراکندگی ذهنی خارج شود و دل در گرو وعده های یار بسپارد و امیدش برای تحقق تلاش هایی که انجام می شود، چند برابر گردد.

ه) مدیریت موفق غرایز

صفت دیگر زندگی معنوی، بریدن و رها شدن است. بریدن و رها شدن، اشاره به کیفیتی دارد که اشخاص را برتر از غرایز و امیالشان قرار می دهد و در عوض، آنها را بر زندگی و سرنوشت خویش مسلط می سازد.

صفت بریدن و رها شدن، شخص را از دل بستگی به ضعف، فنا، فقر و مادیات، و لذت های زودگذر آزاد می سازد و به او امکان می دهد به منبع حقیقی قدرت، حیات و بی نیازی دل بسته شود که در نهایت، همان تجلی ذات الهی است.

یکی از فواید بزرگ معنویت، تربیت روح و تقویت اراده و تعدیل غرایز انسانی است. برای مثال، فرد معنوی با عمل به دستور روزه، با وجود گرسنگی و تشنگی و خودداری از دیگر لذت هایی که باید چشم بپوشد، روح و اراده خویشتن را تقویت می کند. بر این اساس، مقصود از روزه، به دست گرفتن زمام نفس سرکش و تسلط بر شهوت ها و هوس هاست. در حقیقت، مهم ترین فلسفه روزه، همین اثر اخلاقی و تربیتی است. انسانی که هر لحظه تشنه و گرسنه شد، آب و غذا در اختیار اوست، همانند درختانی است که در پناه دیواری های باغ بر لب نهرها می رویند که یک روز قطع آب ممکن است، سبب پژمردگی یا خشکیدن آنها گردد. این درختان ناز پرورده، کم مقاومت، کم دوام و بسیار ناپایدارند، ولی درختانی که از لابه لای صخره های سخت می رویند و نوازشگر آنها از همان کوچکی، توفان های سخت کوهستان و محرومیت های گوناگون است، محکم، بادوام، پرمقاومت، سخت کوش و سخت جانند.

روزه نیز با محدودیت ها و محرومیت های دوره ای خود، به روح و جسم انسان توان و قدرت و مقاومت و به دنبال آن نور و صفا می بخشد.

امام علی(ع)، انواع مستی را چهار نوع، یعنی مستی جوانی، مستی ثروت، مستی خواب و مستی ریاست شمرده و می فرماید:

شایسته است انسان عاقل، خویشتن را از مستی ثروت و مستی قدرت و علم و مستی تمجید و چاپلوسی و مستی جوانی دور نگاه دارد؛ زیرا هر یک از این مستی ها، بادهای مسموم و پلیدی دارد که عقل را می رباید و آدمی را سبک می سازد.

و) برخورداری از سلامت جسمی و روانی

شواهد بسیاری نشان می دهد که رشد معنویت و تجربه های معنوی، برای سلامت انسان سودمند است. هم بستگی میان داشتن تجربه های معنوی و سلامت؛ انعطاف پذیری شخصی و تجربه های معنوی؛ عزت نفس و ایمان مذهبی؛ با ادعاهای مبنی بر داشتن ارتباط با خداوند و سلامت نشان داده شده است. تجربه های معنوی را می توان به عنوان یک ساز و کار خود شفا دهنده تفسیر کرد.

از میان صد پژوهش انجام شده در سال 2001 که حاوی اطلاعات آماری درباره پایبندی دینی معنوی و رفاه اصطلاح وسیعی که دربردارنده اموری نظیر خوشبختی، رضایت از زندگی، اثر مثبت، خوش بینی و امیدواری است 79 پژوهش، ارتباطی مثبت بین آنها را گزارش کرده است.

به استناد تحقیقات انجام شده، تردید کمی درباره این مسئله هست که دین و معنویت با سلامت جسمی بهتر و طول عمر بیشتر در ارتباط است. در پژوهشی که دربرگیرنده حدود 125 هزار نفر است، نتیجه گرفته شد که ارتباط دین داری و افزایش بقا، معنادار بوده و احتمال وقوع امری مغایر با این یافته، یک به صد است.

ز) آینده نگری

یک در اندیشه تشکیل زندگی

جوان معنوی، تجرد را پر از آسیب می داند و تلاش می کند، به توصیه هایی دینی در این زمینه عمل کند. ازاین رو، از هرزگی و کج راهه ها دور می شود و از ارتباطات مسموم دوری می کند و سرمایه جوانی را با قرار گرفتن در کنار همسری از جنس پاکان برای رسیدن به خدا هزینه می کند. او خود را با روزمرگی مشغول نمی سازد و تنها راه مصونیت از آسیب های جنسی را عفت و به دنبال آن ازدواج می داند.

دو در اندیشه کار و تلاش بیشتر

تلاش و کوشش، از ارکان یک زندگی معنوی درست و رو به رشد است. معنویت نه تنها مانعی برای کسب و کار نیست، نیرویی است که فرد را به تلاش بیشتر فرامی خواند و با معنا دادن به زندگی و کار، او را برای ساختن فردایی بهتر و پررونق تر تشویق می کند. او تنبلی و کسالت را دشمن سعادت می داند. جوان معنوی به خوبی آموخته که فقط مزد تلاش های خود را دریافت خواهد کرد. او می داند که نباید چشم داشتی به دارایی های دیگران داشته باشد و نیز خوب می داند که باید با تأمین معاش از راه درست، به حرکت معنوی خود سرعت بیشتری دهد. ازاین رو، از فرصت ها به خوبی بهره برداری می کند و با نیتی الهی و نیرویی خدایی، از کار برای رسیدن به هدف هایش بهره می گیرد.

سه آینده نگری و تدبیر

یکی از نشانه های عقل و ایمان، آینده نگری و تدبیر است. امام علی علیه السلام می فرماید:

انسان به دلیل توجه به نهایت کاری که به آن مبادرت ورزیده، از رنج و اندوه هایی که احتمال بروزشان بوده، پیش گیری می کند و در مسیر رسیدن به هدف های آینده اش، مانند مسافر آشنا به مسیر و جاده است، نه چون غریبه ای که ناآشنایی با خطرها و مشکلات احتمالی او را رنج دهد.

نگاهی به کارکرد معنویت در صدر اسلام

تاریخ زندگانی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در جنبه های گوناگون، دل نشین و درس آموز است. اسلام در سایه مجاهدت های خستگی ناپذیر آن حضرت و وفاداری یارانش، به جهانیان عرضه شد و ندای توحید ناب در همه جا طنین افکن گردید. روزی که از غار حرا پایین آمد، یاران اندکی داشت؛ حتی بزرگان قبیله خودش با او مخالفت کردند، با تهمت و سنگ و تندی با او برخورد نمودند، یارانش را شکنجه کردند، سال ها وی و اصحابش را در شعب ابی طالب تبعید کردند، ولی روزی که از منبر بالا رفت تا با مردم وداع کند، هزاران نفر به او پیوسته بودند و به او عشق می ورزیدند، جوانانشان را در جنگ ها تقدیم کردند و بر سلامت پیامبر شاکر بودند.

افراد برای شهادت پیشگام می شدند، جوانان حجله عروسی را رها می کردند و به میدان نبرد می آمدند. راستی کدام جاذبه، چنین در جامعه عرب تحول آفرید؟ این تحول نبود، مگر در پرتو معنویت و خدامحوری. پیامبری که هرگز از خود نگفت و به خود دعوت نکرد و همواره پیشگام بود. به تعبیر قرآن کریم، وَ دَاعِیًا إِلَی اللّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجًا مُنیرًا (احزاب: 46) بود. بردبارانه در برابر سختی ها مقاومت کرد، صفوف مسلمانان را متحد ساخت و از جامعة در آستانه سقوط و غرق در ارزش های جاهلی، جامعه ای نو و پویا به دست داد.

منبع: حوزه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *