حضرت فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه قرآن

حضرت فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه قرآن

خانه / پیشنهاد ویژه / حضرت فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه قرآن

حضرت فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن

این مطالب برداشتی از برخی بیانات و موشته های مرحوم علامه امینی رحمت الله علیه است.

آیه اول

آیه تطهیر

انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیا و یطهرکم تطهیرا (احزاب – 33)

خدا چنین می خواهد که رحبس (هر آلایش) را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را پاک و منزه گرداند.

ابتدا باید مشخص کرد که آیه درباره چه کسی یا کسانی نازل شده است و عنوان “اهل بیت” مربوط به چه کسانی است، برخی عقیده دارند چون این آیه شریفه بین دو آیه ای واقع شده که آن آیات درباره همسران پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل گردیده است ، بنابراین به همان نسق ، این آیه هم باید درشان همسران آن حضرت باشد،  اما لازم می دانیم که از پنج طریق به این آیه نظر کنیم :

  • اول بررسی اینکه بعد از نزول این آیه ، از رسول اکرم صلی الله علیه و آله درباره آن نصی (کلام صریحی ) موجود هست که آیه تطهیر درشان چه کسی نازل شده است ؟
  • دوم اینکه در این موضوع ، از خود همسران پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله کلام معتبر و صریحی وجود دارد که دلالت کند این آیه درباره کیست ؟، آیا یکی از آنان ادعا کرده است که آیه تطیر درشان ما زنان پیامبر نازل شده است ؟ و یا اینکه عکس این مطلب را اظهار نموده است ؟
  • سوم اینکه آیا علی سلام الله علیه و یا اولاد امیرالمؤ منین علیه السلام با این آیه احتجاج کرده اند؟ یعنی آیا

ادعا کرده اند که این آیه درشان ما اهل بیت است و در غیر ما نیست ؟ و در مقام احتجاج از صحابه چه شنیده اند؟

 

 

  • چهارم اینکه آیا از صحابه کلام معتبر و صریحی در این باره وجود دارد که آیه تطهیر درباره چه کسی نازل شده است ؟
  • پنجم اینکه رجال تفسیر و حدیث در این مورد چه می گویند؟ آیا با نظر آن کسانی که می گویند آیه تطهیر (مانند دو آیه قبل و بعد آن ) مربوط به همسران پیغمبر صلی الله علیه و آله است همراه و موافق هستند؟ یا اینکه خیر؟، چون درباره شان نزول این آیه ، نص (کلام معتبر و صریحی ) وجود دارد، لذا باید تابع آن نص شد.

بنابراین آنچه درباره تطهیر می شود گفت تا موجب جلب نظر صحیح همه دانشمندان مسلمان باشد، از این پنج طریق، بیرون نیست .

آیه تطهیر در گفتار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

اما آنچه اصل قضیه است : درشان نزول این آیه روایات متواتری در دست است که حاکی از آن  است آیه تطهیر در خانه ام المومنین ام سلمه (همسر پیامبر صلی الله علیه و آله) نازل شده است و در آن هنگام رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، حضرت صدیقه ، امیرالمؤ منین ، و حسنین صلوات الله علیهم حضور داشته اند، جناب ام سلمه خودش از رسول اکرم صلی الله علیه و آله تقاضا می کند که من نیز به جمع شما داخل بشوم و تحت کسا نزد شما خاندان رسالت قرار گیرم ؟ حضرت او را نهی کرد و فرمود: نه ، تو داخل نشو (وانت فی خیر) چون این آیه مخصوص است به ما پنج تن .

نام جماعتی از صحابه که شان نزول این آیه را به همین ترتیب نقل کرده اند و روایات آنها متواتر است به این شرح می باشد:

ام المومنین ام سلمه، جناب عایشه، مقداد بن اسود، سعدبن ابی وقاص، انس بن مالک، ابن عباس، ابوسعید خدری، عمر بن ابوسلمه، واصله بن اسقع، عبدالله بن جعفر، ابوحمرا هلال ، ابوهریره، معقل بن یسار، ابوطفیل، جعفربن حبان، حبیره، ابوبرزه اسلمی.

روایاتی که صحابه مذکور نقل کرده اند، در این موضوع هم رای و هم سخن هستند که آیه شریه تطهیر در خانه ام المومنین ام سمله نازل شده و فقط درشان پنج تن آل عبا بوده است و هیچ یک از زنان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم داخل در این قضیه نیست و این مطلب از مسلمات است . غیر از حضرات صحابه ، تقریبا 300 نفر دیگر نیز این روایت را به همان ترتیب و با ذکر اینکه محل نزول آیه خانه ام المومنین ام سلمه بوده است ، نقل کرده اند.  مشخصات این 300 نفر که در قرون مختلف زندگی می کرده اند را علامه امینی بطور مفصلل در کتاب ((الغدیر)) شرح داده شده است  .

تمام این 300 نفر نصوصی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده اند، که بعد از نزول آیه تطهیر از حضرت پرسیده شد که این آیه شریفه در شان کیست ؟ حضرت فرمود: من ، علی ، فاطمه ، حسنین (علیهم السلام ).

پس با توجه به مطالب فوق ، جای هیچگونه تردیدی نیست که حضرت صدیقه زهراء سلام الله علیها نیز مشمول آیه تطهیر است و آن وجود مبارک نیز، در کلمه “اهل البیت” مورد خطاب می باشد. گذشته از اینها، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ، برای اثبات و روشن شدن حقیقت امر کار بسیار جالبی کرده است که 9 نفر از صحابه آنرا نقل کرده اند، به این شرح که بعد از نزول این آیه ، حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم، هر روز (تا زمان وفاتش تقریبا)، هنگام خروج از منزل که برای اقامه نماز صبح به مسجد تشریف می برد، قبل از نماز به در خانه حضرت صدیقه سلام الله علیها می آمد و می فرمود: السلام علیکم یا اهل البیت ، انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا

سلام بر شما ای اهل البیت ، بدرستی که خداوند اراده فرموده است که هر ناپاکی را از شما خاندان نبوت دور گرداند و شما را پاک و منزه نماید

راوی دیگری می گوید: من شش ماه در مدینه بودم و این جریان را هر روز مشاهده کردم ، راوی دیگر نقل می کند: من نه ماه در مدینه توقف کردم و هر روز ناظر این صحنه بودم . راوی دیگر اظهار می دارد: من 12 ماه در مدینه ساکن بودم و هر روز شاهد این روش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودم و این جریان تا آخرین روز زندگانی رسول اکرم صلی الله علیه و آله ادامه داشته است .

پس با توجه به مطالب مذکور کاملا روشن است که آیه تطهیر مخصوص بوده است به خانه حضرت صدیقه سلام الله علیها، و آن اشخاصی که در آنجا ساکن بوده اند.

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که به این روش ، به این استمرار، به این استقرار و در این مدت متوالی ، هر روز بر در خانه زهرا سلام الله علیها می آمد، منظورش این بوده است که اگر کسی سخنان آموزنده و تعیین کننده او را دیروز نشنیده است امروز بشنود، و اگر امروز نشد فردا، و اگر فردا نشد، روزهای دیگر……

همه صحابه ، چه آنانکه در مدینه حضور داشتند، و چه مسافرینی که وارد شهر می شدند، از این روش رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، آگاه شدند که آیه تطهیر فقط و فقط درشان این گروه از خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم یعنی پنج تن آل عبا نازل شده است .

آیه تطهیر و گفتار زنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

اینک بررسی می کنیم که آیا کسی از همسران پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در مورد آیه تطهیر ادعائی کرده است یا نه ؟ در این مورد شیعیان روایاتی از زنان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم، از جمله ام المومنین ام سلمه نقل کرده اند که آن احادیث را حضرات عامه نیز صحیح و معتبر شمرده اند.

یکی از آن روایات که مورد قبول فریقین (شیعه و سنی ) می باشد، این است که جناب ام المومنین ام سلمه  می فرماید: من از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدم که این آیه تطهیر در شان کیست ؟ حضرت فرمود: درباره من ، علی ، فاطمه ، حسنین است و تو هم مشمول این آیه نیستی . یعنی ما همسران نبی ، مورد خطاب این قضیه نیستیم ، و کاملا واضح است که اگر آیه شریفه تطهیر درباره زنان پیغمیر صلی الله علیه و آله و سلم بود، جناب عایشه آن را بر پیشانی جمل می نوشت و غوغائی بر پا می کرد، در صورتی که هیچ یک از همسران رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هرگز چنین ادعائی نکرده اند که این آیه در شان آنان بوده است .

آیه تطهیر و گفتار ائمه اطهار علیه السلام و حضرت زهراء علیه السلام

امیرالمؤ منین علیه السلام، حضرت صدیقه سلام الله علیها، حسن بن علی علیه السلام، حسین بن علی علیه السلام، حضرت سجاد، حضرت باقر، و حضرت صادق علیهم السلام همگی در هنگام منقبت شماری به این آیه استناد و احتجاج کرده و برهان سخن خویش قرار داده اند.

امیرالمؤمنین علیه السلام در یوم الدار برای اثبات گفتار خود به این آیه احتجاج و استنشاد نموده است که آیا آیه تطهیر در مورد ما نیست ؟ و تمامی صحابه و تابعین ، ضمن قبول اظهارات آن حضرت عرض کرده اند: بلی ، این آیه درشان شماست ، و این مطلب از مسلمات است .

آیه تطهیر و گفتار صحابه

همانطوریکه در قسمت اول این بخش اشاره شد، تمام صحابه و تابعین در این مطلب هم رای و هم سخن هستند که آیه تطهیر درشان پنج تن است و از آنان کسی که مخالف این عقیده است ، فقط و فقط عکرمه  است که داستان “سیاق” از او نقل شده است .

آیه تطهیر و رجال تفسیر و حدیث

علماء و رجال تفسیر و حدیث پس از بررسی روایات مذکور، همگی ، هم عقیده اند که سند مورد ادعای عکرمه اعتبار ندارد، و این استدلال “سیاق”،  برهان صحیحی نیست .

به ملاحظه این که ضمائر آیه شریفه تطهیر همه مذکر است و ضمائر دو آیه قبل و بعد آن مؤ نث می باشد. بنابراین سیاق آیه تطهیر که در وسط آن دو آیه است عوض شده ، و تغییر کرده است در نتیجه نمی شود که مربوط به همسران پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده باشد، و اگر جز آیه تطهیر منقبت دیگری درشان زهرای اطهر (سلام الله علیها ) نبود، همین یک آیه برهانی است کافی و نشانگر اینکه حضرت صدیقه سلام الله علیها معصومه است ، و عصمت از جمله شئون و مناصب ولایت است ، و ما، غیر ولی که معصوم باشد سراغ نداریم . از ابتدای خلقت ، آدم تا آخر، هر کسی که معصوم است ولی است ، یا پیغمبر است ، یا امام است ، و یا صدیق است که حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز یکی از آنان است .

آیه دوم

آیه مباهله

فقل تعالوا ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکاذبین (آل عمران – 61)

پس بگو (ای پیامبر) بیائید ما و شما با فرزندان و زنان خود با هم با مباهله بر خیزیم (یعنی در حق یکدیگر نفرین کنیم ) تا دروغگویان را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم

این آیه بطور صریح و آشکارا ندا می کند بر اینکه پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله هنگامی که با نصارای نجران مباهله فرمود، حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز در این مورد شرکت داشت ، و او وجود مقدسی است که میان چهار معصوم دیگر در آیه مباهله قرار گرفته است ، دو معصوم : ابنائا (حسنین ع ) و دو معصوم : انفسنا (پیغمبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام ) و یک معصومه : نسائنا: ما بین آنها، که از نساء منحصر است به این وجود مقدس ، و با توجه به این مطلب که مباهله (ابتهال و نفرین کردن ) با نصارای نجران یک کار عادی نیست ، و با زن و مرد عادی نمی توان اقدام به مباهله کرد و طرف مقابل را مغلوب و رسوا نمود، بلکه صلاحیت اقدام به چین امر خطیری را افراد مقدس و شایسته ای دارا هستند که مورد نظر مرحمت حضرت حق تبارک و تعالی بوده باشند، و حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز یکی از آن شخصیتهائی است که مشمول این آیه شریفه است و این از مسلمات است .

آیه سوم

فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه (بقره – 37)

پس حضرت آدم علیه السلام از حضرت حق تبارک و تعالی کلمات را فرا گرفت و آن کلمات را وسیله (قبول ) توبه خویش قرار داد

درباره این آیه احادیثی نقل شده است که بسیار فوق العاده است ، و با توجه به آیه مذکور و این روایات ، انسان می تواند بخوبی درک نماید که حضرت صدیقه سلام الله علیها علت خلقت است و یکی از اسباب آفرینش جهان می باشد، یعنی همانطور که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، امیرالمؤمنین و حسنین علیهم السلام سبب خلقت هستند، حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز یکی از علل آفرینش است ، و معقول نیست کسی علت خلقت باشد و ولایت نداشته باشد.

در این باره دو روایت ، یکی از جناب امیرالمؤمنین سلام الله علیها و دیگری از جناب ابن عباس نقل شده است:  روایتی که از وجود مقدس امیرالمؤ منین (علیه السلام ) است و جمعی از حفاظ عامه آن را ذکر کرده اند چنین است :

سالت النبی صلی الله علیه وآله قول الله تعالی : (( فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه )) فقال : ان الله اهبط آدم بالهند، و حوا بجده … حتی بعث الله الیه جبرئیل و قال : یا آدم الم اخلقک بیدی ؟، قال بلی و قال مانفخ فیک من روحی ؟،… قال بلی ، قال : فما هذا لبکاء؟، قال : و ما یمنعنی من البکاء و قد اخرجت من جوار الرحمان . قال : فعلیک بهولاء الکلمات فان الله قابل توبتک و غافر ذنبک ، قل یا آدم : اللهم انی اسالک بحق محمد و آل محمد، سبحانک لا اله الا انت عملت سوءا و ظلمت نفسی فاغفرلی ، انک انت الغفور الرحیم ، فهولاء الکلمات التی تلقی آدم ))

((امیرالمؤ منین سلام الله علیها می فرماید: از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم معنای آیه شریفه ((فتلقی آدم من به کلمات فتاب علیه )) را سؤ ال کردم ، فرمود: هنگامی که خدای تعال ، آدم را در هند، و حوا را در جده فرود آورد…. (حضرت آدم مدتها گذشت که اشک غم بر چهره می ریخت ) تا اینکه خدای تعالی جبرئیل را نازل کرد و فرمود:

یا آدم ، آیا من تو را بدست (قدرت ) خودم نیافریدم ؟ آیا از روح بر تو ندمیدم ؟ و ملائک را به سجده کردن بر تو فرمان ندادم ؟ و حوا کنیز خود را به تو تزویج نکردم ؟

حضرت آدم عرض کرد: بلی ، خطاب آمد: پس این گریه (مداوم ) تو از چیست ؟ عرض کرد: خدایا، چرا گریه نکنم ، که از جوار رحمت تو رانده شده ام . خدای تعالی فرمود: اینک فراگیر این کلمات را که به وسیله آن ، خدا توبه تو را قبول می کند و گناهت را می بخشد، بگو یا آدم : خدایا، پاک و منزهی تو، نیست خدائی جز تو، بد کردم و به خود ستم روا داشتم ، پس به حق محمد و آل محمد، مرا ببخش ، به درستی که این توئی بسیار بخشنده مهربان . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در پایان سخن فرمود: این است آن کلماتی که خدای تعالی به حضرت آدم آموخته است .

 گوئی خدای تعالی حضرت آدم را با این کلمات تسلی داده است ، که اگر از جوار رحمت من دور شده ای، اینک ارزش فراگرفتن این کلمات گرانقدر، عوض ، هم سن و برابر جوار رحمان و هم تراز فردوس و جنان است ، و جبران آن نعمتی که از آن محروم شده ای . روایت دیگری در همین موضوع جناب ابن عباس از پغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که آن حضرت فرمود :

لما خلق الله عزوجل آدم ، و نفخ فیه من روحه عطس ، فالهمه الله : الحمدلله رب العالمین . فقال له ربه یرحمک ربک ، فلما سجد له الملائکه تداخله العجب ، فقال : یا رب خلقت خلقا احب الیک منی ؟ فلم یجب ، ثم قال الثانیه ، فلم یجب ، ثم قال الثالثه ، فلم یجب ثم قال الله عزول له : نعم ، و لولاهم ما خلقتک ، فقال : یا رب ارنیهم ، فاوحی الله تعالی الی ملائکه الحجب ، آن ارفعوا الحجب فلما رفعت الحجب ، اذا آدم بخمسه اشباح قدام العرش ، فقال یا رب من هولاء؟ قال : یا آدم هذا محمد نبی ، و هذا علی امیرالمؤ منین ابن عم النبی ووصیه ، و هذه فاطمه ابنت نبی ، و هذآن الحسن والحسین ابنا علی و ولدا نبی ، ثم قال : یا آدم هم ولدک ففرح بذلک . فلما اقترف الخطیئه قال : یا رب اسالک بحق محمد و علی و فاطمه والحسن والحسین لما غفرت لی فغفرالله له بهذا فهذا الذی قال الله عزوجل : فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه فلما هبط الی الارض ، صاق خاتما، فنقش علیه “محمد رسول الله و علی امیرالمؤ منین”  و یکنی آدم بابی محمد

بعد از آنکه خدای عالی آدم علیه السلام را آفرید، حضرت آدم عطسه کرد و با الهام خدائی ((الحمدلله رب العالمین )) گفت . خدای تعالی در جواب فرمود ((یرحمک ربک )) رحمت خدا بر تو باد (خوشا، آن بشری که جواب عطسه اش خطاب الهی باشد).

هنگامیکه فرشتگان بر حضرت آدم سجده کردند، تکبر به او راه یافت و در حالکیه بر خود می بالید عرض کرد: پروردگارا، آیا مخلوقی که نزد تو محبوبتر از من باشد، آفریده ای ؟ و این سؤ ال را سه بار تکرار کرد و هر سه بار بی جواب ماند، دفعه سوم که حضرت آدم علیه السلام پرسش خود را بازگو کرد، متوجه گردید که سؤ ال بی پاسخ او، سخن بجائی نبوده است ، آنگاه از جانب پروردگار خطاب آمد:

بلی ، یا آدم مخلوقاتی از تو محبوبتر دارم ، که اگر آنها بوجود نمی آمدند، تو را نیز نمی آفرید.

عرض کرد: پروردگارا آنها را به من نشان بده .

در آن هنگام خدای تعالی به فرشتگان حاجب درگاه الهی وحی شد: پرده ها را کنار بزنید (بلی . آفریننده جهان ، در پشت پرده غیب موجوداتی دارد که سبب تربیت آدم و اولاد آدمند). چون حجابها برداشته شد، از پشت پرده غیب ، پنج شبح ظاهر شدند که در پیشگاه عرش ایستاده بودند.

خطاب آمد: این پیامبر من ، این علی امیرالمؤمنین پسر عم او، این فاطمه دخترش و این دو، حسن و حسین ، پسر آن علی ، فرزندان پیامبر من هستند. و پس از معرفی نام های آنها، خداوند تعالی فرمود: یا آدم ، اینان مقام اول را دارا هستند و درجاتشان بسیار عالی است ، و مرتبه تو تالی مقام والای این ها می باشد.

و بعدها وقتی که حضرت آدم مرتکب و مبتلای آن ترک اولی شد، عرض کرد:

پروردگارا، از تو مسئلت دارم که به حق محمد، و علی ، و فاطمه ، و حسن و حسین از خطای من درگذری ، پس دعایش مستجاب شد و مشمول عفو و آمرزش خدای تعالی قرار گرفت و این است معنای آیه شریفه که خدا می فرماید: پس آدم کلماتی از پروردگارش فرا گرفت که به وسیله آن کلمات توبه او مورد قبول واقع گردید.

ابن عباس ، سپس روایت را چنین ادامه می دهد که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هنگامیکه آدم علیه السلام بر زمین فرود آمد، انگشتری برای خود ساخت که نقش آن نام مبارک پیامبر اعظم ((محمد رسول الله )) بود، و ((ابی محمد)) (پدر محمد ص ) کنیه او شد.

حاف بن النجار که یکی از بزرگان عامه (سنی ) است به سند خودش از ابن عباس روایت می کند:

سالت رسول الله صلی الله علیه وآله عن الکمات التی تلیها آدم من ربه فتاب علیه ، قال : سال بحق محمد، و علی ، و فاطمه ، والحسن والحسین الا تبت علی فتاب الله علیه تبارک و تعالی.

از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله سوال کردم : آیا آن کلمات که حضرت آدم از پروردگار خود فرا گرفت و به وسیله آن توبه او مورد قبول واقع شد چیست ؟، حضرت فرمود: آدم علیه السلام با این کلمات از خدا درخواست کرد که توبه او را بپذیرد:

((به حق محمد، علی ، فاطمه ، حسن و حسین ، توبه مرا قبول فرما)) پس خدای تبارک و تعالی توبه او را پذیرفت .

این روایت را سیوطی در درالمنثور، بدخشانی از حافظ کبیر دارقطنی و از ابن النجار و ابن مغازلی در مناقبش، با ذکر سند نقل کرده اند، و با توجه به مطالبی که گفته شد از این آیه هم استفاده می شود که وجود مقدس حضرت صدیقه سلام الله علیها سبب خلقت عالم و ((ولیه الله )) بوده است .

آیه چهارم

واذا ابتلی ابراهیم ربه کلمات فاتمهن (بقره – 124)

هنگامی که پروردگار حضرت ابراهیم را با کلماتی امتحان فرمود و آن کلمات را تمام کرد.

 همانطور که در آیه قبل گفته شد که مقصود از کلمات چیست، در این آیه نیز مراد از کلمات عبارتند از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، امیرالمؤمنین ، حضرت صدیقه و حسنین سلام الله علیهم .

در این باره مفضل بن عمر یکی از بزرگان صحابه حضرت صادق سلام الله علیه، که حکیم ، فیلسوف و فقیهی فوق العاده است ، روایتی از آن حضرت نقل می کند و می گوید:

قول الله عزوجل “و اذا بتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن” ما هذه الکلمات ؟ قال هی الکلمات التی تلقیها آدم من ربه فتاب علیه ، و هو انه قال : اسالک بحق محمد و علی و فاطمه والحسن والحسین الا تبت علی ، فتاب الله علیه ، انه هو التواب الرحیم . قلت له : یا بن رسول الله فما یعنی عزوجل بقوله : فاتمهن؟ قال یعنی : اتمهن الی القائم اثنی عشر اماما تسعه من ولد الحسین علیهم السلام

از حضرت صادق سلام الله علیه معنی آیه شریفه “واذا بتلی ابراهیم ربه بکلمات” را پرسیدم که مقصود خدای تعالی از این کلمات چیست ؟ فرمود: این کلمات، همان کلمات است که حضرت آدم ، از خدای تعالی فرا گرفت و چنین عرض کرد:

پروردگارا، به حق محمد، علی ، فاطمه ، حسن و حسین از تو درخواست می نمایم که توبه مرا بپذیری ، پس توبه اش مورد قبول واقع گردید، بدرستیکه خدا، بسیار توبه پذیر و مهربان است.

مفضل بن عمر می گوید، سپس از حضرت صادق (علیه السلام) پرسیدم مقصود خدای تعالی از “اتمهن” در این آیه چیست، حضرت فرمود:

یعنی نام نه امام اگر دیگر از اولاد حسین بن علی علیه السلام تا قائم آل محمد علیه السلام را به پنج تن محلق نمود لذا کلماتی که حضرت ابراهیم به وسیله آنها آزموده شد، جامع تر، بالاتر، عالی تر، از کلماتی است که حضرت آدم (ع) فرا گرفت .

این کلمات همان است که حضرت صادق سلام الله علیه ، در روایتی می فرماید: “نحن الکلمات” یعنی مائیم آن کلمات که خدا در قرآن به آنها اشاره می فرماید. چهارده معصوم علیه السلام را از این جهت “کلمه” نامیده اند که نام های آنها در عرش نوشته شده است و همچنین به ملاحظه آن کلمه ای است که دوبار بر شانه آنان نقش بسته است یک بار در رحم مادر و بار دوم بعد از ولادت .

هنگامی که نطفه امام سلام الله علیه منعقد می شود، بعد از دمیده شدن روح ، بر دوش او نوشته می شود:

“و تمت کلمه صدقا و عدلا، لا مبدل لکماته”

و از روی راستی و عدالت کلمه پرورگارت به حد کمال رسید، هیچکس تبدیل و تغییر کلمات خدائی نتواند کرد.

 وقتی که امام سلام الله علیه از مادر متولد می شود، آنگاه نیز بر شانه چپش آیه مذکور نقش می بندد و درباره این کلمات است که حضرت ولی عصر سلام الله علیه در دعای رجبیه اش می فرماید:

لا فرق بینک و بینها الا انهم عبادک و خلقک فتقها و رتقها بیدک ، بدوها منک و عودها الیک، اعضاد و اشهاد و مناه و ادواد و حفظه و رواد….

هرگز امکان ندارد اشخاص که در منطق وحی، “کلمات الهی” نامیده شوند، و انبیاء به آنان متوسل شده باشند، ولی خودشان عاری از ولایت باشند، و حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز داخل این کلمات است ، جزء این کلمات است که معرفت آنها را به حضرت آدم ، به حضرت موسی ، به حضرت عیسی و سایر انبیاء آموخته اند، و همه انبیاء به آنان متوسل شده اند و باز تکرار می کنیم ، هرگز معقول نیست که کسی “کلمه الله”  باشد، و انبیا به او توسل کنند، ولی مقام ولایت نداشته باشد. لذا این آیه هم از آیاتی است که می توان از آن را اثبات مقام ولایت حضرت صدیقه سلام الله علیها استفاده کرد.

آیه پنجم

آیه مودت

قل لا اسئکم علیه اجرا الا الموده فی القربی (شوری – 23)

بگو (ای پیامبر) من برای انجام رسالتم ، پاداشی از شما نمی خواهم ، مگر مودت با خویشان نزدیکم.

پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله، اجر رسالت خودش را، از طرف حضرت حق تبارک و تعالی، مودت نزدیکان خویش اعلام می دارد، یعنی فقط مودت خویشان حضرت رسول اکرم را می توان اجر و مزد رسالت عظمای احمدی دانست .

درباره این آیه باید بحث و بررسی کرد تا روشن شود که آیا این آیه شریفه درشان کیست؟ و این مودت ارزنده، مودت چه کسانی است و مقدار و اندازه آن چگونه است؟ مودتی که هم سنگ، هم کفه، و هم وزن اجر رسالت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله است.

بنابر نظر اجمع فریقین (شیعه و سنی ) و جمیع مسلمین ، این آیه در شان اهل بیت عصمت و قداست نازل شده است یعنی : علی ، فاطمه ، حسن و حسین سلام الله علیهم .

احمد بن حنبل در مناقب – حافظ ابن منذر – حافظ ابن ابی حاتم – حافظ طبرانی – حافظ ابن مردویه – واحدی مفسر – ثعلبی مفسر – حافظ ابراهیم – بقوی مفسر و فقیه ابن المغازلی از ابن عباس روایت می کنند که می فرماید:

لما نزلت هذه الایه ، قیل یا رسول الله من اقربائک ، هولاء الذین وجبت علینا مودتهم فقال: علی و فاطمه وابناهما

بعد از نزول این آیه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سؤ ال شد: خویشان نزدیک تو که مودت آنان بر ما واجب است ، چه کسانی هستند؟ حضرت در جواب فرمود:علی علیه السلام، فاطمه علیه السلام، و دو فرزند آنها (حسن و حسین ع ).

محب الدین طبری در ذخایر، زمخشری در کشاف، حموینی در راید، نیشابوری در تفسیرش، ابن طلحه شافعی در مطالب السئول، رازی در تفسیرش، ابوسعید در تفسیرش، ابوحیان در تفسیرش، نسفی در تفسیرش، حافظ هیثمی در مجمع، ابن صباغ مالکی در فصول و حافظ گنجی در کفایه الطالب نیز روایت مذکور را ذکر کرده اند.

قسطلانی در المواهب اللدنیه می فرماید:

الزم الله موده قرباه کافه و بریته و فرض محبه جمله اهل بیته المعظم و ذریته. فقال تعالی : قال لا اسالکم علیه اجرا الا الموده فی القربی

خدای تعالی مودت خویشان نزدیک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را بر همگان واجب کرده است و درباره وجوب محبت اهل بیت معظم حضرت رسول او ذریه اوست که خدا می فرماید:

بگو ای پیامبر، در مقابل انجام رسالتم از شما مزدی نمی خواهم به جز مودت خویشان نزدیکم ، روایت مذکور را زرقانی در شرح المواهب، ابن حجر در صواعق، سیوطی در احاءالمیت و در اتحاف، شبلنجی در نورالابصار و صبان در اسعاف الراغبین ذکر کرده اند.

روایت دیگری از جابر بن عبدالله نقل شده است که می فرماید:

جاء اعرابی الی النبی صلی الله علیه و آله و قال : یا محمد، اعرض علی الاسلام . فقال : تشهد ان الا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمدا عبده و رسوله ، قال : تسالنی علیه اجرا؟ لا، الا الموده فی القربی ، قال :

قرابتی او قرابتک ؟ قال قرابتی . قال : هات، ابایعک ، فعلی من لا یحبک و لا یحب قرابتک لعنه الله ، فقال النبی صلی الله علیه وآله : آمیk.

یک عرب بادیه نشین آمد حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و عرض کرد: یا محمد صلی الله علیه و آله و سلم اسلام را به من عرضه بدار، فرمود: شهادت بده یکتائی خدای تعالی ، و اینکه محمد صلی الله علیه و آله و سلم، بنده و فرستاده اوست .

اعرابی عرض کرد: یا رسول الله در مقابل این رسالت که مرا هدایت فرمودند آیا از من مزدی هم می خواهید؟

پیامبر فرمود: نه ، بجز مودت خویشان نزدیک ، که اجر رسالت من است .

اعرابی گفت : خویشان نزدیک خودم را دوست بدارم یا خویشان تو را یا رسول الله ؟

پیامبر فرمود: خویشان نزدیک مرا.

اعرابی عرض کرد: یا رسول الله اینک دستت را بدست من بده ، تا برای دوستی تو و نزدیکانت با تو بیعت کنم ، خدا لعنت کند کسی را که تو را و خویشان ترا دوست ندارد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به این دعای او آمین فرمود: پس هر کس ایمان و اعتقاد به ولایت و مودت حضرت صدیقه سلام الله علیها نداشته باشد نفرین شده است به زبان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، و در روایت دیگری طبری  و ابن عساکر و حاکم حسکانی در شواهد التنزیل به چند طریق از ابی امامه باهلی نقل کرده اند که حضرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود:

ان الله خلق الانبیاء من اشجار شتی و خلقنی من شجره واحده ، فانا اصلها، و علی فرعها و فاطمه لقاحها، والحسن والحسین ثمرها تعلق بغصن من اغصانها، نجی و من زاع عنها هوی و لو ان عبدا عبدالله بین الصفا و المروه الف عام ثم عام ثم الف عام ثم لم یدرک صحبتنا، اکبه الله علی منخریه فی النار ثم تلی : قل لا اسالکم علیه اجرا الا الموده فی القربی

به درستی که خدای تعالی نهال وجود پیامبران را متفاوت متفرق آفرید، ولی درخت وجود من را جداگانه ، واحد، و منحصر به فرد خلق فرمود. من خود استقلال دارم ، کسی در اصالت وجود من شریک من نیست ، من اصل آن درختم ، علی (سلام الله علیه )، ساقه آن ، فاطمه علیه السلام لقاح (مایه باروری آن ) و حسن علیه السلام و حسین علیه السلام میوه های درخت وجود من هستند، هر کس شاخه ای از شاخه های آن درخت را دستاویز خود کند نجات یافته است و هر کس از آن دور شود به گمراهی افتد و اگر بنده ای از بندگان خدا سه هزار سال بین صفا و مروه خدا را عبادت کند ولی صحبت ما پنج تن را درک نکرده باشد خدای تعالی او را به رو در آتش افکند، سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این آیه را تلاوت فرمود:  قل لا اسالکم علیه اجرا الا الموده فی القربی

بنابراین ، اگر بشری ، بنده خدائی ، موحدی ، مسلمانی ، مقدسی که به خدا و پیامبر او معتقد باشد، و خدا را عبادت کند، نه اینکه بت پرستی نماید، کجا عبادت کند؟!!، بین صفا و مروه ، نه در مکان گناه آلوده ای ، به مدت سه هزار سال عبادت کند؟ لیکن به ولایت پنج تن و در نتیجه به ولایت حضرت صدیقه زهراء سلام الله علیها ایمان و اعتقاد نداشته باشد، عبادت او به حساب نخواهد آمد و مورد قبول واقع نخواهد شد و جای او در آتش دوزخ است . این مودت ، همان است که در آیه شریفه دیگر بنام “حسنه” عنوآن شده است که خدای می فرماید:  و من یفترف حسنه نزد له حسنا

هر کس حسنه ای را بدست آورد، ما (عاقبت ) بخیری را برای او می افزائیم.

 که مراد از حسنه در اینجا مودت است .

چنان که احمد بن حنبل و ابوحاتم از ابن عباس روایت می کنند که مراد از “حسنه” در آیه مذکور مودت آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است .

حافظ ابوالشیخ ابن حبان در کتاب الثواب از واحدی روایتی از امیرالمؤ منین سلام الله علیه نقل می کنند که آن حضرت فرمود:

فینا آل محمد آیه لا یحفظ مودتنا الا کل مومن ، ثم قرا امیرالمؤ منین سلام الله علیه : قل لا اسالکم علیه اجرا الا الموده فی القربی

در قرآن آیه ای است که درشان ما (آل محمد ) است ، و مودت ما را نگهداری نمی کند، مگر کسی که مؤ من است . (یعنی هر کس مودت آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را محافظت نکند مؤ من نیست ، و از او سلب ایمان می شود) و سپس امیرالمؤ منین سلام الله علیه آیه “قل لا اسالکم علیه اجرا الا الموده فی القربی” را قرائت فرمود. در نتیجه هر کس به ولایت فاطمه سلام الله علیها ایمان نداشته باشد، مؤ من (به اعتقادات اسلامی ) نیست .

در آن روز که امیرالمؤ منین سلام الله علیه شهید شد، حسن بن علی سلام الله علیه خطبه ای انشاد کرد و در آن خطبه فضایل امیرالمؤ منین علیه السلام را بر شمرد، و از جمله فرمود:  ایها الناس ، لقد فارقکم رجل ما سبقه الا ولون یدرکه الا خرون ، لقد کان رسول الله یغطیه الرایه فیقاتل جبرئیل عن یمینه و میکائیل عن یساره فما یرجع حتی یفتح الله علیه و لقد قبضه الله فی اللیله التی قبض فیها وصی موسی و عرج بروحه فی اللیله التی عرج فیها بروح عیسی بن مریم … ایها الناس ، من عرفنی فقد عرفنی و من لم یعرفنی فانا الحسن بن محمد. ثم تلی هذه الایه قول یوسف : و اتبعت مله آبائی ابراهیم و اسحاق و یعقوب . ثم اخذ فی کتاب الله ، ثم قال انا ابن البشیر، وانا ابن النذیر، انا ابن النبی ، انا ابن الداعی الی الله باذنه ، و انا ابن السراح المنیر، و انا ابن الذی ارسل رحمه للعالمین و انا من اهل البیت الذین اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا و انا من اهل البیت الذین افترض الله عزوجل مودتهم و ولایتهم ، فقال فینا انزل علی محمد: قل لا اسالکم علیه اجرا الا الموده فی القربی

ای مردم امروز مردی را از دست داده اید که به تحقیق کسی از اولین و آخرین به (مرتبه ) او نرسیده و از او پیشی نگرفته است ، هم او بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پرچمش را بدست او می داد، و در هنگام جنگ جبرئیل از طرف راست و میکائیل از جانب چپ هم رزم و همیار او بودند، و هرگز از میدان نبردی مراجعت نمی کرد مگر اینکه خدا بدست او پیکار را پیروزمندانه پایان داده بود.

خداوند او را در همان شبی که وصی موسی جان سپرد و عیسی بن مریم به آسمان عروج کرد قبض روح فرمود.

ای مردم ، هر کس مرا می شناسد که شناخته است ، و اگر نمی شناسد اینکه بداند:  …….. من ، حسن ، فرزند محمدم ،……. منم فرزند پیامبری که بشارت دهنده به رحمت ، و ترسانده از عذاب الهی بود، و مردم را (به اذن خدا) بسوی خدا دعوت می کرد، منم فرزند چراغ نور افشان ، منم فرزند آنکسی که رحمت (خدا) در دو جهان است . منم از خاندانی که خداوند پلیدی ها را از آنان دور گردانیده و منزه و پاکشان کرده است ، منم از آن خانواده ای که خدای تبارک و تعالی مودت و ولایت آنان را بر همگان واجب فرموده است .

و درشان ما اهل بیت است که خدا بر پیامبرش این آیه را نازل فرموده است :

قل لا اسالکم علیه اجرا الا الموده فی القربی

این روایت را حاکم زرندی نقل کرده است و چنین ادامه می دهد که حضرت حسن سلام الله علیه فرمود:

انا من اهل البیت الذین کان جبرئیل علیه السلام ینزل فینا و یصعد من عندنا و انا من اهل البیت الذین افترض الله تعالی علی کل مسلم و انزل الله فیهم : قل لا اسالکم علیه اجرا الا الموده فی القربی

من از خاندانی هستم که جبرئیل بر ما نازل می شد و سپس از نزد ما بر آسمان صعود می کرد، من از خانواده ای هستم که خدای تعالی مودت آنان را بر همه مسلمانان واجب کرده است (یعنی هر کس ادعای مسلمانی کند، باید دارای مودت اهل بیت پیامبر باشد و فردی از افراد مسلمین در این مورد استثناء نشده است ) و درشان آنهاست که خدا می فرماید: بگو ای پیامبر، من برای انجام رسالتم مزدی از شما نمی خواهم ، بجز مودت خویشان نزدیکم، ما همان خاندانیم که آیه مذکور و آیه “و من یفترف حسنه نزد له فیها حسنا” درشان ما نازل شده است ، و کسب حسنه عبارت است از بدست آوردن مودت ما اهل بیت .

این روایت را حافظ بزاز، حافظ طبرانی در معجم، ابوالفرج در مقاتل الطالبین، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، هیثمی در مجمع، ابن الصباغ در فصول، حافظ گنجی در کفایه، حافظ نسائی از هبیره، ابن حجر در صواعق، صفوری در نزهت المجالس و حضرمی در رشفته الهادی آن را ذکر کرده اند. حضرت علی بن الحسین (علیهما السلام) در سفرش به دمشق به آیه مودت استدلال کرد و خطاب به یکی از روایان چنین فرمود: اقرات القرآن ؟ فقال : نعم . قال : فقرات آل محمد ؟ قال : قرات القرآن و لم اقرا آل محمد . قال : ما قرات : قل لا اسالکم علیه اجرا الا الموده فی القربی . قال : و انکم لانتم هم ؟! قال :نعم .

آیا قرآن خوانده ای ؟ عرض کرد: بلی . حضرت فرمود: آل محمد را خوانده ای ؟ عرض کرد: چگونه می شود قرآن را قرائت کرده باشم و آل محمد را نخوانده باشم . حضرت فرمود: آیا آیه ” بگو (ای پیامبر) من برای رسالتم پاداشی از شما نمی خواهم مگر مودت نسبت به خویشان نزدیکم” را نخوانده ای ؟ عرض کرد راستی شما همان خانواده هستید؟ حضرت در جواب فرمود: بلی .

این روایت را ثعلبی در تفسیرش، ابوحیان در تفسیرش، سیوطی در دُرالمنثور، ابن حجر در صواعق و رزقانی  در شرح مواهب ذکر کرده اند.

طبری در تفسیرش می نویسد “سعید بن جبیر” و “عمرو بن شعیب”، در موضوع اینکه خویشان نزدیک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چه کسانی هستند، از زمخشری چنین نقل می کنند:

آل محمد، هم الذین یعود امرههم الیه فکل من کان امرهم الیه اشد و اکمل کانوا هم الآل ، ولا شک ان فاطمه و علیا والحسن والحسین ، کان التعلق بهم و بین رسول الله اشد التعلقات و هذا کالمعلول بالنقل المتواتر وجب ان یکونوا هم الآل

خلاصه کلام اینکه : مسلما علی علیه السلام، فاطمه علیه السلام و حسنین علیه السلام، آل پیغمبرند و قطعا حب فاطمه علیه السلام ضمیمه اجر نبوت و نشان دهند ولایت اوست .

آیه ششم

و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا

انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءا ولا شکورا  (انسان – 8و9)

آنانکه، در راه دوستی خدا طعام (خود) را به فقیر و یتیم و اسیر می دهند،

(و می گویند) ما فقط برای رضای خدا به شما طعام می دهیم و از شما هیچ پاداشی و سپاسی هم نمی طلبیم.

از این آیه هم در منقبت حضرت صدیقه زهراء سلام الله علیها می توان استفاده کرد:

این موضوع هم از مسلمات فریقین (شیعه و سنی ) است که یقینا حضرت صدیقه سلام الله علیها از جمله اشخاصی است که سوره مبارکه “انسان” در شان آنها نازل شده است و هیچ کس در این که این سوره در فضائل اهل بیت است (و حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز یکی از آنان می باشد) هیچگونه اشکالی را عنوان نکرده است .

ما ابتدا حدیثی را که ابن عباس راوری آن است، نقل می کنیم، و بعد به بررسی سند روایت و ذکر نام راویان حدیث می پردازیم.

قال ابن عباس رضی الله عنه ان الحسن والحسین مرضا فعادهما رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فی ناس معه، فقالوا: یا ابالحسن لو نذرت علی ولدک. فنذر علی و فاطمه و فضه جاریه لهما، ان برئا مما بهما، ان یصوموا ثلاثه ایام ، فشفیا و ما معهم شئ فاستفرض علی من شمعون الخیبری الیهودی ثلاث اصواع من شعیر فطحنت فاطمه صاعا و اختبزت خمسه اقراص علی عددهم فوضعوها بین ایدیهم لیفطروا، فوقف علیهم سائل فقال: السلام علیکم اهل بیت محمد، مسکین من مساکین المسلمین . اطعمونی اطعمکم الله من موائد الجنه. فاثروه و باتوا لم یذوقوا الا الماء و اصبحوا صیاما، فلما امسوا و وضعوا الطعام بین ایدیهم وقف علیهم یتیم فاثروه، و وقف علیهم اسیر فی الثالثه ففعلوا مثل ذلک ، فلما اصبحوا اخذ علی رضی الله عنه بید الحسن والحسین و اقبلوا الی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فلما ابصرهم و هم یرتعشون کالفراخ من شده الجوع. قال صلی الله علیه و آله: ما اشد ما یسوءنی ما اری بکم؟! و قام فانطلق معهم، فرای فاطمه فی محرابها قد التصق ظهرها ببطنها، و غارت عیناها، فساءه ذلک، فنزل جبرئیل و قال: خذها یا محمد؟ هناک الله فی اهل بیتک فاقراه السوره.

ابن عباس می گوید: حسنین علیه السلام بیمار شدند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با جمعی از مردم به عیادت آنان آمدند برخی پیشنهاد کردند یا ابالحسن چه خوب است برای شفای فرزندانت نذری بنمائی، آنگاه علی علیه السلام و فاطمه علیه السلام و فضه (که خدمتکار آنها بود) نذر کردند که اگر حسنین علیه السلام شفا یافتند سه روز روزه بگیرند. هنگامیکه حسنین علیه السلام سلامتی خود را باز یافتند در خانه علی علیه السلام چیزی برای افطار موجود نبود، لذا امیرالمؤ منین سلام الله علیه از شمعون یهودی خیبری سه صاع جو قرض گرفت، و فاطمه سلام الله علیها از یک صاع آن پنج قرص نان پخت و در سفره افطار نهاد، هنگامی که آماده افطار شدند، ندای سائلی برخاست: سلام بر شما ای خاندان محمد صلی الله علیه و آله و سلم، مسکینی از مساکین مسلمین بر در خانه شما آمده است، اطعام کنید، خدا از مائده های بهشتی شما را روزی فرماید، خاندان وحی نان افطار خود را ایثار کردند، و فضه نیز تبعیت از آنان نمود و همگی شب را بدون غذا صبح کردند و جز آب چیز دیگری به کامشان نرسید….

فردای آن شب را نیز روزه گرفتند، و چون شب فرا رسید، و نان افطارشان در سفره نهاده شد، یتیمی بر در خانه آمد و باز، به همان ترتیب همگی غذای خود را به آن یتیم ایثار کردند. روز سوم، اسیری از راه رسید و مطالبه طعام کرد، بار سوم نیز آنچه در سفره بود (قبل از افطار) از طرف خاندان پیامبر به آن اسیر ایثار شد.

صبح روز چهارم ، علی سلام الله علیه دست حسنین علیه السلام را گرفت و به سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روان گردیدند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هنگامیکه چشمش به حسنین علیه السلام افتاد که همانند مرغکان از شدت گرسنگی می لرزیدند، فرمود:

چه سخت است برای من که شما را به این حال می بینم ، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فورا از جای برخاست و همراه آنان به خانه حضرت زهرا علیه السلام آمد، و او را محراب عبادتش مشاهده فرمود، اما چه مشاهده ای ، از شدت گرسنگی بطن مبارکش به پشت چسبیده و چشم هایش در گودی نشسته بود…. از این منظره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بسیار افسرده خاطر گردید، در آن هنگام جبرئیل فرود آمد و چنین گفت: بگیر یا محمد صلی الله علیه و آله و سلم، مبارک باد بر تو این خاندان تو و سپس آیاتی از سوره انسان را قرائت نمود.

روایتی که نقل شد مورد تایید و تصدیق پیشوایان علمی حضرات (سنی و شیعه ) و عموم مسلمین می باشد، و اینک نام دانشمندانی از اهل سنت که این روایت را نقل کرده اند:

ابو جعفر اسکافی متوفای 240 ه ق،  حکیم ترمذی متوفای 285 ه ق، محمد بن جریر طبری متوفای 310 ه ق، ابن عبد ربه متوفای 328 ه ق، حاکم ابوعبدالله نیشابوری متوفای 405 ه ق، حافظ ابن مردویه متوفای 416 ه ق، ابواسحاق ثعلبی مفسر کبیر متوفای 427 ه ق، ابوالحسن واحدی مفسر کبیر متوفای 468 ه ق، حافظ ابوعبدالله اندلسی حمیدی متوفای 488 ه ق، ابوالقاسم زمخشری در کشاف متوفای 538 ه ق، اخطب خوارزمی متوفای 568 ه ق، حافظ ابوموسی متوفای 581 ه ق، ابوعبدالله رازی متوفای 606 ه ق، شرخانی متوفای 643 ه ق، محمدبن طلحه شافعی متوفای 652 ه ق، ابوالمظفر سبط ابن جوزی متوفای 654 ه ق، عزالدین عبدالحمید متوفای 655 ه ق، حافظ ابوعبدالله گنجی شافعی متوفای 658 ه ق، قاضی ناصرالدین بیضاوی متوفای 685 ه ق، حافظ محب الدین طبری متوفای 694 ه ق، حافظ ابو محمد ابوحمزه عضدی اندلسی متوفای 699 ه ق، حافظ الدین نسفی متوفای 701 ه ق، شیخ السلام حموئی متوفای 722 ه ق، نظام الدین قمی نیشابوری مفسر معروف متوفای قرن هشتم هجری، علاءالدین علی بن محمد خازن بغدادی متوفای 741 ه ق، قاضی عضدالدین ایجی متوفای 756 ه ق، حافظ ابن حجر متوفای 852 ه ق، حافظ جلال الدین سیوطی متوفای 911 ه ق، ابوسعود عمادی حنفی متوفای 982 ه ق، شیخ اسماعیل بروسی متوفای 1137 ه ق، شوکانی متوفای 1173 ه ق، محمد سلیمان محفوظ از علمای قرن دوازدهم و علاوه بر آنها جماعتی دیگر از علماء عامه این حدیثشریف را در ذیل آیه مذکور آورده اند.

آیه هفتم

آیه امانت

انا عرضنا الامانه علی السوات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشففن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا (احزاب – 72)

آیه مذکور نیز از آیاتی است که در اثبات ولایت حضرت صدیقه سلام علیها می توان از آن استفاده کرد امانتی که خدای تعالی به آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه کرده است و آنها زیر بار نرفته اند، و این همان امانت ولایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤ منین و فاطمه و حسنین علیهم السلام و ائمه بعد از آنان می باشد.

((مفضل بن عمر)) می گوید حضرت صادق سلام الله علیه فرمود:

ان الله تبارک و تعالی خلق الارواح قبل الاجساد بالفی عام فجعل اعلاها و اشرفها ارواح محمد و علی و فاطمه والحسن والحسین و الائمه بعد هم صلوات الله علیهم فعرضها علی السماوات و الارض و الجبال، فغشیها نورهم، فقال الله تبارک و تعالی للسماوات و الارض و الجبال : هولا احبائی و اولیائی و حججی علی خلقی و ائمه بریتی ما خلقت خلقا احب الی منهم ، و لمن تولاهم خلقت جنتی، و لمن خالفهم و عاداهم خلقت ناری .. فولایتهم امانه عند خلقی ، فایکم یحملها باثقالها و یدعیها لنفسه دون خیرتی ؟ فابت السماواتت و الارض و الجبال ان یحملنها و اشفقن من ادعاء منزلنها و تمنی محلها من عظمه ربها، فلما اسکن الله عزوجل آدم و زوجته الجنه قال لهما: ((کلا منها رغدا حیث شئتما ولا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمین. فنظرا الی منزله محمد و علی و فاطمه والحسن والحسین و الائمه

بعدهم فوجداها اشرف منازل اهل الجنه فقالا: یا ربنا لمن هذه المنزله ؟ فقال الله جل جلاله : ارفعا رؤ وسکما الی ساق عرشی ، فرفعا رؤ وسهما فوجدا اسم محمد، و علی ، و فاطمه ، والحسن والحسین و الائمه صلوات الله علیهم مکتوبه علی ساق العرش بنور من نور الجبار جل جلاله ، فقالا: یا ربنا ما اکرم اهل هذه المنزله علیک ! و ما احبهم الیک ! و ما اشرفهم لدیک ! فقال الله جل جلاله : لولاهم ما خلقتکما، هولاء خزنه علمی و امنائی علی سری

خدای تعالی ارواح را دو هزار سال قبل از خلقت بدنها افرید، و از اولین و آخرین ، از آدم ابوالبشر تا روز قیامت ، شریف ترین ، و برترین روحها، ارواح محمد، علی ، فاطمه و حسنین و ائمه نه گانه از نسل حسین بن علی (یعنی چهارده معصوم علیه السلام) هستند که خدای تعالی آنان را بر آسمانها و زمین و کوه ها عرضه کرد، نور چهارده معصوم همه جا را فرا گرفت و جهانگیر شد، آنگاه از جانب حق تبارک و تعالی خطاب آمد که اینانند دوستان و اولیاء من ، و اینها هستند حجت های من بر همه مخلوقات من. (لذا حضرت صدیقه سلام الله علیها، حجت الله و ولیه الله است به نص خود حضرت احدیت (جلت عظمته) هیچیک از آفریدگانم نزد من محبوبتر از آنان نیست ، بهشتم را برای دوستان آنها، و آتش دوزخم را برای مخالفین و اذیت کنندگان آنان آفریده ام ، پس ولایتشان امانت من است در نزد مخلوقاتم … به جز این برگزیدگان من، آیا کیست که بتواند این بار امانت را با تمام سنگینش بر دوش کشد و یا مدعی این مقام باشد؟….

هنگامی که خدای عزوجل آدم و همسرش حوا را در بهشت ساکن گردانید و آنها به مکان و منزلت چهارده معصوم صلوات الله علیهم نظر افکندند و مشاهده کردند که مقامات آنان اشرف منازل اهل بهشت است ، عرض کردند:

پروردگارا، این مقام والای چه کسانی است؟

خطاب آمد که سر بلند کنید و به ساق عرش من نظر افکنید. آدم و حوا، هنگامی که سر به سوی عرش الهی بلند کردند، مشاهده کردند که نام محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین و ائمه بعد از آنها با خط نور از جانب خدای جبار بر ساق عرش نوشته شده است، عرض کردند:

پروردگارا، این چه کرامتی است که به این چهارده تن داده ای و این چه مقام و منزلتی است که به آنان عطا فرموده ای؟ خدایا، سبب چیست که این موجودات در نزد تو شریف ترین و محبوب ترین مخلوقاتند، خدای عزوجل فرمود:

یا آدم، اگر این چهارده تن نبودند تو و همسرت را نمی آفریدم، اینان خزانه داران علم من و امینان اسرار من هستند.

بنابراین حضرت صدیقه زهراء سلام الله علیهما یکی از گنجوران دانش و امانت داران اسرار خدائی است .

در ادامه روایت شریفه پس از اینکه حضرت صادق علیه السلام موضوع ارتکاب ترک اولای آدم و حوا را شرح می دهد چنین می فرماید:

فلما ارادالله عزوجل ان یتوب علیهما جائهما جبرئیل فقال لهما: انکما ظلمتما انفسکما بتمنی منزله من فضل علیکما، فجزائکما ما قد عوقبتما به من الهبوط من جوار الله عزوجل الی الارضه ، فسئلاربکما بحق الاسماء التی رایتموها علی ساق العرش حتی یتوب علیکما. فقالا: اللهم انا نسالک بحق الاکرمین علیک محمد و علی و فاطمه والحسن والحسین و الائمه الا تبت علینا و رحمتنا، فتاب الله علیهما، انه هوالتواب الرحیم ، فلم یزل انبیاءالله بعد ذلک یحفظون هذه الامانه و یخبرون بها اوصیاءهم و المخلصین من اممهم…….

هنگامی که خدای عزوجل اراده فرمود توبه آدم و حوا را قبول کند، جبرئیل نازل شد، و خطاب به آنها چنین گفت :

شما بر نفس خود ستم روا داشتید، اینک از پروردگار خود بخواهید که به حق آن نامهائی که برساق عرش الهی مشاهده کردید، توبه شما را قبول فرماید. آنگاه آدم و حوا چنین معروض داشتند:

پروردگارا، از تو درخواست می کنیم به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین و ائمه (علیهم السلام ) که نزد تو از همه گرامی ترند، توبه ما را بپذیری و ما را مشمول رحمت خود قرار دهی و بعد از آنکه آدم و حوا این دعا را خواندند و این توسل بجای آوردند، خدای تعالی توبه آنها قبول فرمود، بدرستیکه اوست بسیار توبه پذیر و مهربان.

در ادامه حدیث ، حضرت صادق سلام الله علیه می فرماید:

بعد از این جریان، فرستادگان الهی ، در سایه ولایت چهارده معصوم علیه السلام نگهدارنده این امانت و معرف آن بوده اند، و به اوصیاء خود و مخلصین امت خویش نیز این موضوع را بیان می کردند.

در نتیجه حضرت صدیقه زهرا سلام الله علیها نیز “ولیه” انبیاء هم بوده است

چنانکه پیغمبر اعظم و امیرالمومنین و یازده امام دیگر سلام الله علیهم ولی آنها بوده اند، یعنی همه انبیاء به خضوع و فروتنی و در مقابل این چهارده وجود مقدس ایمان و اعتقاد داشته اند، چنانکه در بعضی از احادیث آمده است که از جمله اعمال امت حضرت موسی و حضرت عیسی در زمان نبوت آن دو پیامبر، ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بوده است و این خود نشان دهنده اعتراف بر ولایت چهارده معصوم علیه السلام می باشد.

از امام سلام الله علیه سؤ ال می کنند که منظور از صلوات چیست ؟ حضرت می فرماید: صلوات اعتراف به ولایت محمد و آل محمد است و سپس اضافه می نماید که این ولایت ، همان است که خدا می فرماید:

و ذلک قول الله عزوجل: انا عرضنا الامانه علی السماوات و الارض والجبال، فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان، انه کان ظلوما جهولا

این بود هفت آیه ای که برا شناسائی مقام والای حضرت صدیقه سلام الله علیه می توان از آنها استفاده کرد.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *