حضور بانوان در مسجد از منظر روایات

خانه / مطالب و رویدادها / حضور بانوان در مسجد از منظر روایات

اسلام با حضور بانوان در عرصه های مختلف اجتماعی مخالف نیست و آن را منع نکرده است، بلکه وظیفه اصلی وی را مادری می داند و تربیت و پرورش انسان های بزرگ و وارسته؛ البته در کنار آن نیز به آنان اجازه داده تا با حفظ حریم و عفّت و پاکدامنی و در پوششی محفوظ از تیر زهرآگین نگاه های هوس آلود؟ آلوده دلان، در اجتماع حضور یابد و برای رشد و ترقّی خود و جامعه گام بردارند.

با امعان نظر در منابع اصیل روایی اسلام درمی یابیم که روایات وارده در خصوص حضور بانوان در مسجد، بر دو قسم قابل تقسیم است:

الف) دسته ای از روایات، مسجد زن را خانه و منزل مسکونی وی دانسته است.

ب) دسته ای از روایات، بیانگر جواز حضور بانوان در مسجد است.

اندیشمندان شیعه با توجّه به این دو دسته از روایات و نیز دسته دیگری از روایات که بیانگر ترغیب و تشویق بر رفت و آمد به مسجد برای انسان اعم از زن و مرد است(1) نسبت به حضور زنان در مسجد، اختلاف نظر دارند. برخی از فقهای عظام شیعه، نه تنها حضور بانوان را در مساجد جایز شمرده اند، بلکه آن را مستحب نیزمی دانند.

عدّه ای همچون، علامه حلی(ره) حضور بانوان را در مساجد مکروه دانسته اند.(2) عدّه کثیری از فقها گرچه حکم به کراهت نداده اند، ولی خواندن نماز در خانه را برای زن افضل شمرده اند، دلیل این دو دسته، برخی آیات و روایات است که در ذیل به آن می پردازیم.

بررسی و پاسخ به دلایل قائلین به افضلیت نماز برای بانوان در خانه

دین مبین اسلام به مسئله حجاب و عفاف زنان جهت حفظ شخصیت و ارزش آنها اهمیّت فوق العاده ای قائل شده است.

خداوند در قرآن به زنان پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) دستورهای خاصّی داده است تا ارزش و احترام آنان محفوظ بماند. از جمله می فرماید: یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَولاً مَّعْرُوفً(3) ای زنان پیامبر! شما مانند دیگر زنان نیستید، اگر تقوا پیشه کنید بنابراین، به نرمی سخن نگویید تا آنکه در قلبش مرض است طمع ورزد، و به گونه ای نیک سخن گویید.

و نیز در آیه ای دیگر می فرماید: وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الاُولَی…؛(4) در خانه های خود قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم، زینت های خود را آشکار مکنید.

واژه قرن از وقر یقر به معنای استقر، مستقر شدن و برجای ماندن است. سید قطب با توجّه به این معنا نوشته است: قرن، تعبیر لطیفی است؛ یعنی: خانه پایگاه زن است؛ از این رو، زن به قدر نیاز و حاجت می تواند از منزل خارج شود.(5)

در تفسیر فرقان نیز آمده است: قرن از قرّ یقرّ، امر آن اقررن است. آیه شریفه، زنان را به قرارگرفتن در خانه امر می کند و این که بدون حاجت از منزل خارج نشوند.(6)

در باره معنای واژه تبرّج در کهن ترین متن لغوی، یعنی کتاب العین آمده است: آنگاه که زن زیبایی های گریبان و چهره را بنمایاند، گفته می شود: تبرّج کرده است.(7)

فیّومی نیز جلوه گری و عرضه زیبایی ها را مفهوم تبرّج دانسته و نوشته است: تبرجت المرئة، یعنی زن، زیبایی ها و زینتهایش را در مقابل نامحرم آشکار سازد.(8)

ناگفته نماند که طرف خطاب خداوند در آیه مزبور، همسران پیامبرند، ولی در مورد هر یک از زنان مسلمان نیز می تواند صادق باشد. در آیه قبل، زنان پیامبر از سخن گفتن هوس انگیز و مهیج، نهی شده اند تا از طمع و آزار بیگانگان ایمن باشند. در این آیه می فرماید: در خانه هایتان بمانید و همچون زنان جاهلیت در میان جمعیت ظاهر نشوید و اندام و زیبایی و زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید.

این آیه شریفه بیانگر اهمیّت حجاب اسلامی و نهی از خودنمایی است که به زنان مسلمان دستور می دهد همانند زنان عصر جاهلیت نخستین، هنگام حضور در اجتماع، از خودنمایی و خودآرایی بپرهیزند. روشن است که مراد محصور و محبوس نمودن زن در خانه و جدا نمودن او از اجتماع نیست؛ زیرا مخاطبان آیه یعنی زنان پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) به شهادت تاریخ همراه آن حضرت به مسافرت رفته، در جنگها شرکت جسته و پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) نیز منعی نفرموده است.

قرآن کریم در آیه 59 همین سوره (احزاب) خطاب به پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) می فرماید: یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیما؛(9) ای پیامبر! به زنان و دختران خود و به زنان و مؤمنان بگو که چادر خود را بر خود فرو پوشند. این مناسب تر است، تا شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند.

این آیه شریفه فلسفه پوشش زنان را با تعبیر ذَلِکَ أَدْنَی أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ بیان کرده است: یعنی پوشش، نزدیکترین راه است که زنان به ستر و عفاف شناخته شوند و نااهلان و فاسدان در مقام تعقیب آنان برنیایند و به آنها آزار نرسانند و بی احترامی نکنند و نگاه هوس آلود به آنان نداشته باشند.(10)

زینت زن اگر برای خود و محرمش حفظ شود، پاداشی ارزنده نزد خدا برای وی درنظر گرفته شده و زنان باید بکوشند تا با خویشتنداری به آن پاداش دست یابند و خدا خواسته تا ارجمند باشند و جایگاه آنان برجا باشد. به هر صورت این دستورات فقط برای همسران و اهلبیت پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) نیست. وقتی زنان پیغمبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) باید در خانه بمانند تا حرمت آنان خدشه دار نشود، دیگر زنان هم چنین اند. اینجا که سفارش به خودداری از بیرون آمدن از خانه کرده به دلیل حفظ شئون اسلامی است.

درباره شأن نزول این آیه شریفه آمده است: گروهی از منافقان، اوائل شب که هوا تاریک می شد در کوچه ها و معابر مزاحم زنانی که جهت اقامه نماز به مسجد می رفتند می شدند. خداوند این آیه شریفه را نازل فرمود و به پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) دستور داد که به همسران و دختران خویش و زنان مؤمنین بگوید که بدون جلباب و روسری از خانه خارج نشوند. ازاین رو، پس از نزول آیه، زنان انصار با لباس سیاه و بلند و با حجاب کامل در نماز جماعت حاضر می شدند.(11)

بنابراین، به جهت اهمیت و لزوم مصونیت زن از هرگونه تجاوز، اسلام دستور به حفظ حجاب و پوشش داده است.

همچنین قائلین به افضلیت نماز برای بانوان در خانه، به برخی از احادیث وارده از معصومان(ع) که بر افضلیت نماز زنان در خانه دلالت دارد، تمسک جسته اند.

دسته ای از روایات نیز زنان را از رفتن به مسجد بازداشته اند و از کتابهای روایی و فتاوای بعضی از فقهای شیعه و سنی استفاده می شود که برای زنان خواندن نماز در خانه از نماز خواندن در مسجد فضیلت بیشتر دارد. که جهت اختصار به نمونه هایی از این روایات و فتاوا که مضمون همه آنها یکی است اشاره می کنیم:

رسول خدا(ضلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: صَلاةُ المرأةِ وَحدَها فی بَیتِها کفَضلِ صَلاتِها فی الجَمعِ خَمسا وَ عشرین درجةً؛(12) به تنهایی و در خانه نماز خواندن زن، مثل نماز در جمع است، در حالی که 25 درجه فضیلت دارد.

همچنین فرمود: إنّ مَساجِدَ الِّنساء البیوتُ، وَ صلاةُ المَرأةِ فی بَیتِها أفضَلُ مِن صَلاتِها وَصُفَّتها وَ صلاتُها فی صُفّتها أفضَلُ مِن صَلاتِها فی صَحنِ دارِها وَ صلاتُها فی صَحنِ دارِها أفضَلُ مِن صَلاتِها فی سَطحِ بَیتِها؛(13) بهترین مسجد زنان، خانه است؛ و نماز در خانه برتر از نماز او در ایوان است؛ و نماز او در ایوان برتر از نمازش در حیاط خانه اش است؛ و نماز او در حیاط خانه برتر از نمازش بر پشت بام خانه است».

و نیز در نهج الفصاحه از آن حضرت چنین نقل شده است: بهترین مسجد زنان؛ کنج خانه آنهاست.(14) همچنین آن حضرت می فرماید: نمازی که زن، در تاریک ترین گوشه خانه خود کند، از همه نمازهای او نزد خدا محبوبتر است.(15)

امام صادق (ع) دراین باره فرمود: خَیرُ مَساجِدِ نِسائکُم البُیوتُ؛(16)بهترین مساجد برای زنان شما خانه ها است.

همچنین فرمود: صَلاة المَرأة فی مَخدِعِهَا افضلُ مِن صَلاتِها فی بَیتِها وَ صلاتُها فی بَیتِها افضَلُ مِن صلاتِها فی الدّارِ؛(17) نماز زن در اطاق عقبی (پستو) برتر از نماز او در اطاق جلویی است و نماز او در اطاق نشیمن برتر از نمازش در خانه اش است.

یکی از همسران پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) از آن حضرت نقل می کند که فرمود: خَیرُ مَساجِدِ النِّساءِ، قَعرُ بُیُوتِهِنَّ؛(18) بهترین مساجد برای زنان، اطاقهای عقب خانه های آنان است. همانند این روایات در منابع اهل سنت نیز از پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) نقل شده است.(19)

رسول خدا(ضلی الله علیه و آله وسلم) به امام علی(ع) فرمود: یا علیّ! لَیسَ عَلَی النِّساءِ جُمعَةٌ وَ لا أذانٌ وَلا إقامة؛(20) رسول خدا فرمود: ای علی! بر زنان نماز جمعه و جماعت و اذان و اقامه واجب نیست.

از نظر فقهی در فقه شیعه و سنی در این مسئله تقریبا نظریه واحدی وجود دارد و آن این که ادلّه وجوب نماز جمعه به چند دسته ترخیص(معاف، رخصت عدم حضور) داده است؛ یک دسته از آنها زنان هستند. نماز جمعه یک تکلیف واجب است که در عهد حضور معصوم واجب تعیینی بود. چند گروه از این حضور معاف بودند؛ بنابراین، بیان و لسان ادلّه، رفع کلفت و الزام است، نه ایجاد ممانعت؛ به عبارت دیگر وجوب نماز جمعه منوط به مذکر بودن است و نه جواز آن. بر همین اساس فتوای اکثر قریب به اتفاق فقها این است که در صورت حضور، نماز جمعه زنان صحیح و کفایت از نماز ظهر آنان می کند. حتی برخی از این هم فراتر رفته و فرموده اند: زنان در صورت عدم حضور، تکلیفی نسبت به نماز جمعه ندارند؛ ولی اگر در جماعت حضور پیدا کردند بر آنها واجب می شود. مانند صاحب سرائر که می نویسد: در صورت عدم حضور، نماز جمعه جایز و گرنه واجب است.(21)

برخی از علما فتوای فوق را درباره باقی معذورین به جز زنان؛ مانند بیماران، صحیح می دانند، ولی در زنان صحیح نمی دانند.

محقق اردبیلی با این نظر مخالفت نمودند. وی گرچه نماز جمعه زنان را فقط مجزی دانسته نه واجب، ولی برای فرق میان زنان و سایر معذورین؛ چه از نظر اجزاء و عدم اجزاء و چه از حیث وجوب و عدم وجوب، ادله وارده را تمام نمی داند، بلکه می فرماید:

لعلّ الوجه انّ سقوطها للمشقة فهو رخصة(22) منوطة بالعلّة فعلی تقدیر عدمها لایسقط…لانّ الساقط هو السعی والشهود… و سقوط الشهود لایستلزم سقوط الصلاة مطلقا. .. بعد می فرماید تمام ادله در مورد زنان هم جاری هستند، فالفرق بینها و بین غیرها محل تأمل.(23)

امام خمینی(ره) نیز نماز جمعه برای زنان را جایز و مجزی از نماز ظهرشان می دانند.(24)

به هر حال، حکم فقهی مسئله در کلمات فقهای عظام موجود است و غرض از این توضیح، ارائه گزارشی از جواز حضور زنان در نماز جمعه، سنّت بودن آن در کتب روایی و فقهی بود. مبنی بر اینکه فتوای مشهور فقها جواز و اجزای نماز جمعه زنان است.

همچنین در کتب اهل سنت نیز روایاتی وجود دارد که رجحان نماز در خانه را بر نماز جماعت زنان ثابت می کنند. ازجمله روایت ذیل که ابوداود و حاکم نقل کرده اند: صلاة المرأة فی بیتها أفضل من صلاتها فی المسجد؛(25) نماز زن در خانه اش از نماز در مسجد برتر است. البته در کتاب تحریر المرأة فی عصر الرساله در صحت این روایت خدشه شده است.(26)

در کتب فقهی معاصر اهل سنت، خروج زنان برای اقامه جماعت، منوط به ایمنی از وقوع در فتنه، عدم ازدحام مردان در خیابانها و بازارهای منتهی به مساجد شده است. برخی نیز برای جمع میان هر دو فضیلت؛ یعنی جماعت زنان و عدم حضور در میان مردان، نماز جماعت زنان در خانه را پیشنهاد داده اند.(27)

به نظر می رسد با وجود روایات فراوانی که در کتب روایی اهل سنت وجود دارد که هم ترغیب پیامبر (ضلی الله علیه و آله وسلم) به شرکت زنان در جماعت را می رساند و هم سیره متشرعین عصر رسالت را بیان می کند، منع تنزیهی علمای اهل سنت از شرکت زنان در جماعت کمی عجیب می باشد.

بسیاری از فقهای عظام نیز با توجه به اهمیت حفظ حجاب، از روایات منع خروج زنان از خانه همین معنا (افضلیت نماز در خانه) را استنباط کرده اند.

در کتاب روضة المتقین در شرح روایت امام صادق(ع) که فرمود: خیر مساجد نسائکم البیوت آمده است: لانها اقرب الی عصمتهن و سترهن؛(28) نماز خواندن زنان در خانه به عصمت و عفاف آنان نزدیکتر است.

صاحب مفتاح الکرامه در جمع آوری اقوال دراین باره آورده است: آیا رفتن به مسجد فقط برای مردان مشروع است یا برای زنان نیز جایز است؟

در نهایة الاحکام و کشف الالتباس این امر مختص مردان شمرده شده است، نه زنان؛ زیرا به زنان دستور پوشش و پنهان شدن داده شده است.

در حاشیه میسی آمده است: خواندن نماز در مسجد برای مردان مستحب است، اما استحباب نماز در خانه برای زنان به طور مطلق ثابت است. در مجمع البرهان در خبر یونس بن ضبیان آمده: فضیلت رفتن به مسجد برای مردان ثابت است، نه برای زنان. همان طور که مشهور بین فقها هم همین است. علامه حلی در تذکره می نویسد: رفتن زنان به مسجد مکروه است. در نفلیه آمده است: نماز زن باید در خانه اش برپا شود. علامه در ذکری می گوید: نماز زن در خانه اش افضل از مسجد است. شهید اول و دوم(ره) در لمعه و روضه می گویند: بهتر این است که بگوییم مسجد برای غیر زنان است یا این حکم به طور مطلق جاری است. بنابراین که خانه برای زنان در حکم مسجد است.

شهید اول و ثانی نیز در معنای مسجد المرئة بیته گفته اند: یعنی نماز خواندن زنان در خانه افضل از رفتن آنها به مسجد است یا به این معنا است که فضیلت نماز زنان در خانه مثل مسجد است و نیازی به رفتن به مسجد نیست.

البته صاحب مفتاح الکرامه بعد از نقل اقوال می گوید: کسی که بحث احکام جماعت، اوقات، مبحث حیض، استحاضه و غیر آنها را تتبع کند برایش روشن می شود که اصحاب قائل به شرعیت رفتن زنان به مسجد هستند. بنابراین، سزاوار است در خصوص این موضوع دقت شود.(29)

شهید ثانی در شرح لمعه می گوید: بهتر آن است که بگوییم رفتن به مسجد برای غیر زنان است یا این که بگوییم: خانه به طور مطلق مسجد زن است.(30)

البته ناگفته نماند معنای این که مسجد زن خانه او است، این است که نماز زن در خانه اش از رفتن او به مسجد برتر است یا به این معنا که اقامه نماز در خانه در فضیلت، مثل مسجد است و نیازی به رفتن او به مسجد نیست.

در کتاب عروة الوثقی آمده است: صلاة المرئة فی بیتها افضل من صلاتها فی المسجد؛(31) نماز زن در خانه اش بهتر از نماز او در مسجد است.

از مجموع روایات گذشته می توان این گونه استفاده کرد که خواندن نماز در خانه نسبت به مسجد برای زنان بهتر است. امّا با تأملی در این گونه روایات درمی یابیم که معمولاً تلاش شده تا به نحوی به مسئله حجاب اسلامی اهمیت بدهند و به همین دلیل هم به نماز در خانه فضیلت داده اند.

بدون هیچ تردیدی، اندام زن به ویژه اگر با آرایه ها و پیرایه هایی، آراسته گردد هیجان انگیز و هوس آفرین است؛ از سوی دیگر، زن نیمی از پیکره جامعه انسانی را تشکیل می دهد و در ابعاد مختلف فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی می تواند نقش آفرینی داشته باشد.

اسلام با طرح پوشش زن در حقیقت جواز حضور وی در عرصه های مختلف اجتماعی را رقم زده است و با دستورات حکیمانه و راهگشایی که در چگونگی منش و روش او ارائه داده، از یک سوی این نیروی عظیم را از تباه شدن نجات داده و از سوی دیگر، جلو فسادگری و ناهنجاری های ناشی از اختلاط زن و مرد را گرفته است؛ بنابراین، به خاطر وجود عدم امنیت در جامعه و اهمیت و لزوم مصونیت زن از هرگونه تجاوز، شریعت اسلام دستور به حفظ حجاب و پوشش داده است.

اگر زنی بتواند خود را از دید نامحرم بپوشاند و یا دیدگان خویش را از نگاه بیگانه فرو بندد، حضور او در مسجد منعی ندارد؛ همان طور که در زمان رسول خدا(ضلی الله علیه و آله وسلم) زنان با حفظ حجاب و پوشش اسلامی به نماز جماعت می رفتند و در مسجد حضور پیدا می کردند. امام خمینی(ره) در این باره فرموده است: اگر (زنان) بتوانند کاملاً خود را از نامحرم حفظ کنند، بهتر است در مسجد نماز بخوانند.(32) همچنین حضرت آیت اللّه مکارم شیرازی می فرمایند: برای زنها بهتر آن است که نماز را در خانه بخوانند، ولی اگر خود را از نامحرم به خوبی حفظ کنند، بهتر است در مسجد بخوانند.(33) و نیز از صاحب دروس نقل شده که فرمود: رفتن به مسجد برای زن مستحب است مانند مردان، گر چه خانه بهتر است.

با توجه به مطالب یادشده اگر کسی بگوید چون برای زن بهتر است که در خانه نماز بخواند و روایات و آیات و نیز دیدگاه های دانشمندان بزرگ اسلامی هم گواه بر این است، دلیل استواری نخواهد بود، زیرا، این برتری در روایت نمی تواند مانعی باشد برای ارزش نمازی که زن می تواند در مسجد به دست آورد.

اگر نماز در خانه برای زن سزاوارتر باشد، به همین اندازه نیز خواندن نماز در مسجد یا شرکت در دعاها سفارش شده و اهمیت هر کدام در جای خود محفوظ است. و نیز به همین مقدار که به کراهت رفتن زنان به مساجد در روایات اشاره شده، روایات بسیاری هم وجود دارد که حضور بانوان در مسجد را جائز می داند.

در برخی از روایات آمده است که وقتی زنان درخواست اجازه برای رفتن به مسجد کردند، منعشان نکنید. در سنن ابوداود، باب ما جاء فی خروج النساء الی المسجد تعدادی از این روایات ذکر شده است.

رسول خدا (ضلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: لا تمنعوا اماء الله مساجد الله؛(34) همسرانتان را از رفتن به مساجد خدا منع نکنید. و در روایتی دیگر نیز از آن حضرت آمده است: اذنوا للنساء الی المساجد باللیل؛(35)هنگام شب به زنان برای رفتن به مساجد اذن دهید.

در کتاب کنزالعمال نیز در باب حکم اذن زنان، از رسول خدا(ضلی الله علیه و آله وسلم) آمده است: اذا استأذنکم نساؤکم باللیل الی المسجد فأذنوا لهن؛(36)شب هنگام که زنانتان برای رفتن به مسجد اجازه می خواهند، رخصت دهید. و نیز آن حضرت می فرماید: اذا استأذنکم الی الصلاة فلاتمنعوهن؛(37) وقتی که زنان شما برای رفتن به مسجد جهت اقامه نماز اجازه می خواهند، منع نکنید در صحیح بخاری و صحیح مسلم روایاتی از پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) به این تعبیر آمده است: اذا استأذنت أحدکم امرأته الی المسجد فلایمنعها؛(38) هرگاه همسر یکی از شما برای رفتن به مسجد اذن خواست مانع نشوید.

همچنین آن حضرت می فرمایند: لاتمنعوا النساء حظوظهن من المساجد اذا استأذنکم؛(39) باز ندارید زنان را از فیض مسجد، آن هنگام که از شما اجازه می خواهند.

در برخی از روایات مزبور علاوه بر تصریح در جواز خروج زنان برای اقامه جماعت در مسجد، حاکی از این است که بحث حضور زنان برای اقامه جماعت عشاء یا صبح که مستلزم خروج در تاریکی بوده برای آنان مشکل به نظر می رسیده است و حضرت با کلام فوق می خواهد که مردان رفع ممانعت نمایند. بنابراین، چنانچه زنان بتوانند حجاب اسلامی و شئون زن مسلمان و پاکدامنی را رعایت کنند، افضل بودن نماز در مسجد برای آنان همچون مردان است و جای هیچ گونه تردیدی نیست و طبق این روایات نباید آنان را از فضایل و آثار معنوی مسجد محروم کرد.

به هر حال سخن ما به بعضی از افرادی که دیدگاه مخالفی نسبت به حضور اجتماعی زنان دارند و آموزه های دینی و قرآن را به عنوان پشتیبانی برای حبس کردن زن در محوطه خانه می دانند، این است: آیا به راستی آموزه های دینی و قرآنی با حضور اجتماعی زنان مخالف است و یا این مقوله نیز همچون بسیاری از موارد دیگر، نظر متحجرانه ای است که با نام دین در جوامع اسلامی و حتی جوامع غربی شیوع پیدا کرده است؟

قرآن کریم درباره حضور زنان در اجتماع، مؤمنان راستین را چنین معرفی می فرماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَی أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّی یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِّمَن شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(40) مؤمنان راستین کسانی اند که هم از نظر عقیده، به خدا و پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) معتقدند و هم از نظر درک مسائل اجتماعی و هوش جمعی، جامعه را خوب می شناسند و در مسائل جمعی حضور دارند. آنها منزوی نیستند در فعالیت های اجتماعی حضور دارند.

امر جامع، در این آیه همان مسائل جمعی یک نظام است. این حضور می تواند اشکال مختلفی پیدا کند مثل حضور در مسجد برای نماز جماعت و فراگیری احکام و دستورات دینی، انتخابات، نماز جمعه، و سایر فعالیتهای سیاسی و اجتماعی که در سرنوشت افراد جامعه تأثیرگذار است که این شمول هم شامل مردان می شود و هم شامل زنان.

ملاحظه می کنیم اطلاق آیه شریفه به گونه ای است که این حکم برای زن و مرد (هر دو) قابل اجرا است.

روایات یاد شده نیز گذشته از خلل در اسناد آنها، از جهت دلالت نیز مورد تأمل اند.

ما می بینیم خود پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) زمینه ساز حضور فعال اجتماعی زنان در تمام عرصه ها بودند؛ چنانکه آن حضرت زنان خویش را به جهاد می برد و نیز در مواردی که امر دفاع از پیامبر حضور آنان را می طلبید؛ از آن دریغ نمی کرده اند.(41)

در سیره رفتاری پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) با خانواده اش آمده هنگامی که می خواستند به مسافرت بروند، در میان همسران خود قرعه می زدند، هرکدام که قرعه بنام وی درمی آمد، در سفر همراه پیامبرمی رفت.(42) بعضی از اصحاب نیز چنین می کردند.(43)

زنان پیامبر همه از مهاجرین بودند.(44) در هجرت به حبشه 18 زن حضور داشتند(45) که اسماء بنت عمیس، ام سلمه و رقیه دختر رسول خدا از جمله آنان بودند.(46)

در میان زنان مهاجر به مدینه فاطمه بنت اسد، مادر امیرمؤمنان(ع) نیز بود. طبق فرمایش امام صادق(ع)؛ وی اولین زنی بود که پیاده از مکه به مدینه به سوی پیامبر هجرت نمود.(47) در این هجرت، زینب، دختر پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم)(48) و فاطمه زهرا(س)، همسر امیرمؤمنان، دختر دیگر آن حضرت نیز از جمله مهاجران فی سبیل الله به حساب می آیند.

همچنین می توان به حضور فعال زنان در بیعت کردن که یک امر کاملاً سیاسی و اجتماعی بود اشاره کرد و نکته جالب این که اولین بیعت پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) با مسلمانان به دلیل حضور فعال بانوان به بیعت النساء معروف شد.

در زمان حکومت نبوی، زنان اجازه داشتند نمایندگان خود را به محضر رسول خدا بفرستند و بدون دخالت مردان، مطالبات خود را مطرح کنند. آنها سؤالات خود را با پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) در میان می گذاشتند و پاسخها را دریافت می کردند.

به عنوان مثال، ام سنان می گوید: ما زنان همراه رسول خدا(ضلی الله علیه و آله وسلم) در نمازهای جمعه و جماعت و اعیاد مختلف شرکت می کردیم.

به هر حال، رفتن زنان به مساجد برای ادای نماز، در عصر رسالت امری عادی و معمول بود و این رفت و آمد فرصت مناسبی بود تا در مجالس علمی که از سوی بزرگان صحابه در مساجد برپا می شد حضور یابند.

تقریر و سکوت معصومان(ع) در عصر بعد از پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) در این خصوص نیز از وجوه حجیّت چنین حضورهاست؛ چنان که در زمان امام علی(ع) خانواده آن حضرت، یعنی دختر پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) و نوادگان دختری وی در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی حضور جدّی داشتند. حضرت زهرا(س) پیشتازترین مخالف سیاسی علیه نظام خلافت سقیفه بود و بارها با خلیفه اول محاجّه کرد و او را محکوم نمود. ایشان در مسجد خطبه خواند و زنان و مردان آن را گوش دادند. هرگز امیرمؤمنان(ع) نسبت به حضور ایشان در مسجد و دیگر عرصه های اجتماعی اعتراض نداشت و یا همچون سکوت آن حضرت در مقابل تلاش سیاسی ام سلمه در دفاع از ولایت و نیز ام الفضل که در غزوات جمل و صفین کار اطلاعاتی برای حضرت انجام می دادند.

صاحب وسائل الشیعه روایات گوناگونی را درباره حضور بانوان در عرصه های مختلف اجتماع گردآورده و شرایط و چگونگی شرکت آنان را در مسائل اجتماعی بیان کرده است و از مجموع روایات به این نتیجه می رسد که: برای زنان روا است که در مجالس عزا، ادای حقوق مردم و یا تشییع جنازه از منزل بیرون روند و در این کارها شرکت کنند، همچنان که حضرت فاطمه(س) و زنان ائمه اطهار(ع) در آنها شرکت می کرده اند.(49)

بنابراین، اگر احکامی محدود کننده در اسلام نسبت به زنان وجود دارد، هرگز به معنای حبس زن در خانه و نادیده گرفتن تواناییهای این بخش از اجتماع در اداره جامعه و نقش آفرینی اجتماعی آنان نیست.

گذشته از دلایلی که تا کنون بدان استناد شد، روایات زیادی (روایات عام) از طریق ائمه معصومان(ع) به ما رسیده است، مبنی بر این که مسجد متعلق به تمام مردم اعم از زن و مرد است و اختصاص به گروه خاصی ندارد.(50)

افزون بر اینها، حضور زنان و مردان در مسجد، موجب زنده نگه داشتن شعائر الهی می شود؛ چنان که ائمه اطهار(ع) تأکید و تشویق فوق العاده ای نسبت به رفت و آمد به مساجد و حضور مستمر در آن کرده اند؛ زیرا بزرگداشت شعائر آسمانی و گرامیداشتن آیین دینی نشانه دینداری و پایبندی به مقدسات آن است. این مطلبی است که شامل بسیاری از باورهای دینی می شود که از آن دسته است احترام به مساجد، روزه داری و روزهای ویژه ای را ایام الله نامیدن؛ چنان که امام خمینی آنها را یوم الله می خواندند. ایشان کرامت و برتری اماکن مقدس را این گونه بیان می نمودند: در شرع مقدس اسلام بسیار سفارش شده است که نماز را در مسجد بخوانند و بهتر از همه مسجدها، مسجدالحرام است و بعد از آن مسجد پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) و بعد مسجد کوفه و بعد از آن مسجد بیت المقدس و بعد مسجد جامع هر شهر و بعد از آن مسجد محله، بعد مسجد بازار است.(51)

مسجد به فرموده پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) خانه خدا(52) انوار الهی(53) جایگاه پیامبران(54) و نیز بوستان بهشتی شمرده شده است، بهترین مصادیق شعائر الهی است. ارج نهادن به این شعائر به فرموده قرآن نشان دهنده پرهیزکاری است: وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَی الْقُلُوبِ(55) و هرکس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دلهاست. بر همین اساس در قرآن از مانع شدن از یاد خدا در مسجد، تعبیر به ظلم شده است: وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مّنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَن یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَی فِی خَرَابِهَا…(56) چه کسی ظالمتر و ستمکارتر از آنکه از بردن نام خدا در مسجد جلو گیری کند و در خراب کردن آن سعی و کوشش کند.

گروهی از محققان دفتر مطالعات و پژوهش های مرکز رسیدگی به امور مساجد می گویند: در قرون اخیر، تخریب مسجد و ساختمانهای توحیدی بنا شده بر قبور ائمه اطهار(ع) دربقیع توسط وهابیان و تخریب مسجد بابری در هند، نمونه هایی از ظلم به مسجد بوده اند. ظلم به مسجد، هم شامل ظلم به خود مسجد و هم مؤمنان نمازگزار در آن است که جلوگیری از ورود به مسجد برای برپایی شعائر اسلامی و گفتن ذکر و یاد خدا، از مصادیق بارز ظلم به مسجد و مؤمنان است.(57) علاوه بر این که احترام به مسجد نشان از تقواست و بازداشتن از ذکر خدا ستمگری شمرده شده، اگر کسی به مسجد احترام هم نکند، یعنی عملی که حاکی از سبک شمردن مسجد باشد، از او صادر شود، ملعون است. امام صادق (ع) دراین باره می فرماید: ملعونٌ، ملعونٌ، من لم یوقّر المسجد(58) مورد نفرین خدا است کسی که به مسجد احترام نگذارد.

به همین دلیل، فقهای عظام در فقه، قاعده ای تحت عنوان حرمة اهانة المحرمات فی الدین مطرح کرده اند. بر اساس این قاعده، که مفاد آن مورد اتّفاق همگان است، هتک، اهانت و تحقیر آنچه در دین اسلام دارای حرمت است، جائز نیست و مسجد مسلمانان از مواردی است که رعایت احترام آن لازم شمرده شده است. همچنین برخی از علما اهانت به مسجد و هتک حرمت آن را از گناهان کبیره دانسته اند؛ زیرا مکانی که شعائر الهی و از محرمات دینی محسوب می شود، احترام و حرمت آن واجب است.

در کتاب گناهان کبیره تحت عنوان هتک مساجد آمده است: هر مکانی که به وسیله مسلمانان و بعنوان مسجد بنا شود، شیعه باشد یا از سایر فرق اسلامی، رعایت حرمت آن واجب و اهانت و هتک آن، مانند خراب کردن و یا آلوده ساختن آن به نجاست، گناه کبیره است. مسجد به حضرت آفریدگار نسبت دارد. و ان المساجدلله و اهانت به آن اهانت به خداست. علاوه براین، بزرگی هتک مسجد نزد هر دینداری بدیهی و ارتکازی است(59) براین اساس، حضور زنان در مساجد برای انجام فرایض دینی مصداق تعظیم و بزرگداشت مساجد است و محروم کردن آنان از این فیض بزرگ یکی از اقسام هتک و بی احترامی است که خود ستمی بس بزرگ است.

قائلین به جواز و استحباب حضور بانوان در مسجد

عده ای از فقهای عظام شیعه معتقدند که نه تنها حضور بانوان در مسجد مانند دیگر عرصه های اجتماعی (البته با رعایت شئون اسلامی) جائز است، بلکه امری نیکو و مستحب می باشد.(60) حتی بعضی از فقهای معاصر می فرمایند: برای زنان در صورتی که خود را از نامحرم به خوبی حفظ کنند، بهتر است نماز را در مسجد بخوانند و اگر راهی برای یادگرفتن مسائل اسلامی جز از طریق رفتن به مسجد وجود ندارد، واجب است به مسجد بروند.(61)

ادلّه قائلین به جواز و استحباب حضور زنان در مسجد عمومات و اطلاقات روایاتی است که بیانگر ترغیب و تشویق بر رفت و آمد به مساجد و بهره مندی از فضائل مسجد بر انسان، قطع نظر از جنسیّت است. این عده که اکثریت علما را تشکیل می دهند بر این مدعای خود به برخی از شواهد تاریخی نیز تمسک نموده اند.

در منابع روایی اسلام، روایات زیادی وجود دارد که همگی مشعر بر این است که مساجد متعلق به تمام مردم اعم از زن و مرد است. با اندکی دقت در روایات ذیل، به روشنی در می یابیم که میان مرد و زن هیچ گونه تفاوتی وجود ندارد؛ زیرا واژه هایی مانند، انسانهای با تقوا، مؤمن، متقین، اهل مسجد، منع نکردن و جز آن، اختصاص به گروه خاصی ندارد و برای عموم مسلمانان است.

در روایتی از پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) نقل شده که فرمودند: هنگامی که دیدید شخصی بر رفت و آمد به مسجد مداومت دارد، او را مؤمن بدانید؛ زیرا مسجد خانه انسانهای با تقوا و صالح است.(62)

و نیز در روایتی دیگر فرمودند: المسجد بیت کل مؤمن؛(63) مسجد خانه هر مؤمنی است. آن حضرت در حدیثی دیگر مسجد را خانه همه متقین و پرهیزکاران دانسته و فرموده اند: اِنَّ المَساجِدَ بُیُوتُ المُتَّقیِن.(64)

و نیز فرمود: مَن کانَتِ المَساجِدُ بُیُوتَهُ فَقَد خَتَمَ اللهُ لَهُ بِالرَّوحِ وَ الرَّحمةِ وَ الجَوازِ عَلَی الصّراطِ اِلَی الجَنَّه؛(65) هرکس خانه اش مسجد باشد، خداوند کارش را با رحمت و شادی قرار داده، و اجازه عبور از صراط به سوی بهشت را به او خواهد داد.

امام حسن(ع) فرمود: اَهلُ المَسجِدِ زُوّارُ وَ حقٌ عَلَی المَزُورِ اَلتّحفَةُ لِزائِرِهِ؛(66) اهل مسجد زائر خدا هستند و بر صاحب خانه است که بر زائرش هدیه ای بدهد.

و همچنین روایات متعددی که در آنها واژه مَن مَشی و مَن أسَرج آمده است. پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: من مشی الی مسجد من مساجدالله فله بکل خطوة خَطَاهَا حتّی یرَجع الی منزلهِ عشرَ حَسَنات و مُحِیَ عنه عشرُ حسنات و رُفِعَ لهُ عشرُ درجات؛(67) کسی که به مسجدی از مساجد خدا برود برای هر گامی که برمی دارد تا به منزل برگردد ده حسنه برایش نوشته می شود و ده گناه از او برداشته و ده درجه ترفیع می یابد.

و همچنین در روایتی دیگر فرمود: بشر المشائین فی ظلمات الی المساجدِ بالنور الساطع یوم القیامه؛(68) بشارت باد کسانی را که در تاریکی شب به مساجد می روند، در روز قیامت، از نوری درخشنده در پیشاپیش خود برخوردارند.

امام صادق(ع) نیز می فرماید: مَن مَشی اِلَی المَسجِدِ لَم یَضَع رِ جلَهُ عَلی رَطبٍ وَ لا یابِسٍ اِلاّ سَبَّحَت لَهُ الارضُ الی الارضین السابعه؛(69) هرکس به طرف مسجد برود، پایش را بر هیچ تر و خشکی نمی گذارد، مگر اینکه زمین تا طبقات هفتگانه اش برای او تسبیح می گویند.

امام علی(ع) در مورد همسایه مسجد فرموده است: لا صلاة لجار المسجد الاّ أن یکون له عذر او به علة، فقیل: و من جار المسجد یا

امیرالمؤمنین؟ فقال: من سمع النداء؛(70) نماز همسایه مسجد در خانه نماز کامل نیست؛ جز اینکه عذری داشته باشد. از آن حضرت سؤال شد که همسایه مسجد چه کسی است؟ فرمود: کسی که صدای اذان را بشنود.

و همچنین فرمود: …لَیَحضُرَنَّ مَعَنَا صَلاتَنا جماعةً أو لَتَحَوَّلِنَّ عَنّا وَ لا یُجاورُنا وَلانُجاورُهُم؛(71) امام علی(ع) در جواب عده ای که به حضرت گفتند: عده ای از همسایگان مسجد در نماز جماعت حاضر نمی شوند، فرمود: باید در نماز جماعت ما حضور یابند، یا اینکه از ما دوری گزینند و همسایه ما نشوند و ما هم همسایه آنها نشویم.

از این رو، روایاتی که با کلمه من، مَن مَشی، مَن أسَرج متقین، مؤمن و اهل المسجد، جارالمسجد و امثال این واژه ها شروع شده که دلالت بر عموم می کند.

شواهد تاریخی

علاوه بر روایات، شواهد تاریخی حاکی از حضور زنان در مسجد برای نماز جماعت، به خصوص نماز صبح و عشائین در عصر رسول خدا(ضلی الله علیه و آله وسلم) از مسلمات تاریخ اسلام است. کعبه اولین خانه ای است برای عبادت انسانها، (اعم از زن و مرد) بنا شد و عبادت کنندگان را به سوی خود جذب کرد؛ چنانکه در آیه 96 آل عمران می فرماید: إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکًا وَهُدًی لِّلْعَالَمِینَ.

مکه و مسجدالحرام، کامل ترین مصداق مسجد است تا آنجا که نماز فرادی در آن از نماز جماعت در خانه بهتر است و در همین مسجد بود که اولین نماز جماعت به امامت پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) با حضور بزرگ مردی چون حضرت علی(ع) و بانویی مکرّم چون حضرت خدیجه(س) برگزار شد.

آنچه روشن است و از سیره معاصرین عصر رسالت نیز می توان دریافت، حضور زنان در نماز جماعت مسلمانان و در مسجد است. این نکته از شواهدی چند به دست می آید، که در ذیل به برخی از آنها اشاره می کنیم.

روایاتی در دست است که به حضور زنان در نمازهای جماعت تصریح دارد، مانند روایت ذیل که به طرق مختلف نقل شده است:

کان رسول الله یصلّی الصبح فتنصرف نساء المؤمنات متلّفعات بمروطهن و لا یعرفن من الغلس؛(72) زنان مؤمن، نماز را با پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) به جای می آوردند، در حالی که لباسی که تمام بدن آنها را می پوشاند به تن داشتند و این زنان در تاریکی بازشناخته نمی شدند. طبیعی است که احادیث نبوی، در شرح ثوابهای زیاد نمازجماعت در مسجد، به گوش زنان رسیده باشد و آنها راغب شده باشند که از این ثوابها بی بهره نمانند. علاقه زنان به حضور در مساجد، برای اقامه نمازجماعت و ممانعتی که از آنها به عمل می آمد، باعث گردید روایاتی از پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) در این باره صادر شود، که در منابع شیعه و سنّی آمده است و مضمون آنها این است که هنگامی که زنان برای رفتن به مسجد اجازه خواستند، آنان را منع نکنید. برای نمونه، پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: لاتمنَعُوا النساء حضوظهن من المسجد إذا استأذنوکم؛ هرگاه زنان شما اجازه رفتن به مساجد می خواهند، آنها را از بهره و نصیبشان از مساجد محروم نکنید و مانع نشوید. همچنین آمده است که حضرت فرمود: لاتمنَعوا إماء الله مساجد الله؛(73) کنیزان خدا را

از رفتن به مساجد خدا منع نکنید.

شایان ذکر است که به دنبال تأکید پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) مبنی بر عدم منع زنان از حضور در نمازجماعت مسجد و لزوم اجازه به آنان، بعضی چنین پنداشته بودند که زنان فقط هنگام روز مجاز به رفتن به مساجدند و در نمازهای مغرب و عشاء که با تاریکی (شب) همراه است، زنان نباید برای نماز به مسجد روند، ازاین رو، جهت مبارزه با این پنداشت غلط، در برخی روایات آمده است که هرگاه زنان اذن حضور در مسجد را در شب هنگام خواستند، اجازه دهید. پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) در دو بیان جداگانه می فرمایند: لاتمنعوا نسائکم من الخروج الی المساجد باللیل؛ نیز فرمود: إذا استأذن نسائکم باللیل الی المسجد فأذنوا لهنَّ؛(74) زنان خود را شب هنگام از رفتن به مساجد منع نکنید و چون اذن خواستند اجازه دهید. در شب که خوفِ بیشتر برای زنان است می فرماید: اجازه دهید، پس در روز أولی است که به مسجد بروند.

روایت دیگری که خود دلیل گویایی بر جواز حضور زنان در مسجد است، سیره خود پیامبر اعظم(ضلی الله علیه و آله وسلم) می باشد؛ چنانکه ابن عباس درباره پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) و عملکرد ایشان چنین می گوید: کان رسول الله(ضلی الله علیه و آله وسلم) امر بَناته و نسائه أن یخرجن فی العیدین؛(75) رسول خدا(ضلی الله علیه و آله وسلم) دختران و زنان خود را برای اقامه جماعت در نمازهای عیدین به خارج خانه می بردند.

امام علی(ع) درباره حضور زنان در نماز جماعت مسجد در روزهای آغازین رسالت نبوی(ضلی الله علیه و آله وسلم) چنین می فرماید: کُنَّ النّساءُ یُصلّینَ مَعَ النّبی(ضلی الله علیه و آله وسلم) فَکُنَّ یؤمرنَ أن لایَرفَعنَ رُؤسَهُنَّ قَبلَ الرِّجال لِضیقِ الاُزُرِ؛(76) زنان در عصر پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) نماز را با پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) به جای می آوردند. به زنان دستور داده شده بود که چون لباس مردان کوتاه بود قبل از مردان سر از سجده برندارند.

در بعضی از روایات حضور آنان به روشنی ذکر شده است. امام صادق(ع) از پدر گرامی اش نقل می کند که فرمود: کان رسولُ اللهِ(ضلی الله علیه و آله وسلم) یَسمَعَ صَوتَ الصّبی وَ هُوَ یَبکی وَ هُوَ فِی الصّلاةِ فَیُخَفّف الصلاة أن تعبَر اُمّه؛(77) رسول خدا(ضلی الله علیه و آله وسلم) هنگام خواندن نماز جماعت، صدای گریه طفلی را شنید که مادرش او را با خود به مسجد آورده بود. آن حضرت نماز را کوتاه کرد تا مبادا نگرانی در مادرش پیدا شود.

در روایت دیگری آمده است: روزی رسول خدا(ضلی الله علیه و آله وسلم) نماز صبح را با کوتاهترین سوره خواند. اصحاب پرسیدند، ای رسول خدا(ضلی الله علیه و آله وسلم)! چه اتفاقی افتاده که نماز را سریع تمام کردید. حضرت در پاسخ فرمود: إنی سَمِعتُ صوتَ صبیّ فی صفَّ النِساءِ؛(78) من صدای طفلی را در صف زنان شنیدم.

در منابع اهل سنت نقل شده است: رسول خدا(ضلی الله علیه و آله وسلم) نماز صبح را در تاریکی می خواندند و زنان مؤمن پس از نماز، در همان تاریکی به منزل برمی گشتند و به خاطر تاریکی، دیگران آنها را، و حتّی خودشان همدیگر را نمی شناختند.(79)

امّ فضل می گوید: شنیدم که پسرم سوره مرسلات را تلاوت می کند. به او گفتم: مرا به یاد پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) انداختی. این سوره آخرین سوره ای بود که از زبان مبارک پیامبر(ضلی الله علیه و آله وسلم) شنیدیم و آن را در نماز مغرب در مسجد می خواند.(80)

در روایتی می خوانیم: زنی قریشی به نام عاتکة بن زید پیوسته در نماز جماعت مسجدالنبی حاضر می شد، عمر بن خطاب از او خواستگاری کرد، وی به این شرط که او را از نماز جماعت در مسجد منع نکند، پذیرفت با عمر ازدواج کند، عمر نیز با نارضایتی پذیرفت؛ بعد از مرگ عمر، وقتی زبیر از او خواستگاری کرد باز همین شرط را مطرح نمود، زبیر هم به ناچار پذیرفت، و او به نماز جماعت مسجد می رفت….(81)

همچنین در منابع اصیل اهل سنت آمده است: فاطمه بنت قیس می گوید: … فلما انقضت عدّتی سمعت نداء المنادی ینادی الصلاة جامعة فانطلقت فیمن انطلق من النّاس فکنت فی الصف المقدّم من النساء و هو یلی المؤخّر من الرجال؛(82) چون زمان عدهّ ام سپری شد، صدای منادی نمازجمعه را شنیدم، و به همراه دیگر مردمان که می رفتند روانه شدم و در صف اول صفوف زنان که به دنبال صفوف مردان بود، ایستادم.

در زمان خلیفه دوم(عمر)، زنان به امامت شخصی به نام سلیمان بن ابی خثیمه انصاری در رحبه مسجد، نماز جماعت می خواندند چنان که مردان به امامت ابی کعب نماز جماعت برگزار می کردند.

همچنین در تاریخ آمده است که: خلیفه سوم (عثمان) مردان و زنان را در نمازجماعت مسجد در یک جا جمع کرد، ولی امیرالمؤمنین(ع) در زمان خلافتش دوباره زنان را از مردان جدا کرد و شخصی به نام عرفجه با زنان نماز می خواند.(83)

پس حتی در برخی از منابع اهل سنت نیز روایات و شواهدی وجود دارد که بیانگر حضور زنان در مسجد و جماعات است.

با توجه به مطالب یادشده، به خوبی در می یابیم که حضور زنان در مسجد و جماعتها، از نظر تاریخی امر ثابت و مسلّم است.

علاوه بر روایت و شواهد تاریخی که بر جواز حضور زنان در مسجد و جماعات دلالت دارند، فقهای عظام، حضور بانوان را همچون مردان، در مسجدالحرام و مراسم عبادی و اجتماعی و اخلاقی و سیاسی همچون نمازجمعه (84) و اعتکاف و حج (85) جایز شمرده اند. بنابراین، دین اسلام نه تنها حضور بانوان را در مسجد و جماعات و به طور کلی در عرصه های مختلف اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، فرهنگی و عهده داری سمتهای مدیریتی و حتّی نظامی جایز شمرده، بلکه در برخی زمینه های یادشده، به ویژه در وضع ویژه زمان ما، شایسته و حتّی بایسته دانسته است؛ البته حضور در صحنه های اجتماعی، از آنجا که همراه با برخوردها و تماسهای چند سویه است، برای هر یک از زن و مرد تکلیفی را ایجاب می کند که مراعات و توجّه به آن در تأمین سلامت اخلاقی جامعه و ثمربخش بودن حضور و برکنار ماندن آن از آسیبها و آفات، نقش بنیادی دارد؛ همچون رعایت حجاب و شؤون اسلامی، چگونگی برخورد با نامحرم و نگاه به او، کیفیت سخن گفتن و تأکید بر وجود شاخصه هائی چون حیا و عفت، همه و همه ابزارهائی برای این حضور اجتماعی هستند. بنابراین، چنانچه زنان بتوانند حجاب اسلامی و شئون زن مسلمان و عفاف و پاکدامنی را رعایت کنند، می توانند با حضور در مساجد از فضائل و آثار معنوی این مکان مقدس بهره برند و فضیلت نماز خواندن در مسجد برای آنان، همچون مردان است.

پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ

1. . ر.ک: شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 8، ص 287، قم، آل البیت، 1409ق، بیروت داراحیاء التراث العربی؛ شیخ صدوق، من لا تحضره الفقیه، ج 1،ص 237، قم جامعه مدرسین، 1413ق؛ متقی هندی، کترالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج 8،ص 650، بیروت موسسة الرسالة، 1409ق.

2. . علامه حلی، تذکره الفقها، ج 1،ص 90، قم موسسة آلبیت لاحیاء التراث،1414 ق.

3. . سوره احزاب،آیه 32.

4. .همان، آیه 33.

5. . سید قطب، فی ضلال القرآن، ج5، ص 2859، ترجمه: مصطفی خرم دل، تهران، نشر احسان،1378 ق.

6. . محمد صاقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن،ج 22، ص 105، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی،1408 ق.

7. . عبد الرحمن الخلیل بن احمد الفراهیدی، کتاب العین، ج6،ص طبع الثانیة، موسسة دارالهجرة، 1409هجری قمری.

8. . الفیومی، مصباح المنیر، ج 1،ص 42.

9. . سوره احزاب،آیه 59.

10. . فضل حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج20 ص177، دارالمعرفة، بیروت، داراحیاءالتراث العربی؛ فخر رازی، التفسیرالکبیر، ج 13، ص 230، مصر، قاهره، عبدالرحمن محمد،1357ق.

11. . تفسیرمجمع البیان، ج4، ص 370 علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج 2،ص 196، چ سوم، قم،موسسة دارالکتاب، 1404ق؛ عبد علی بن جمعه العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 4،ص307، چ چهارم، قم، اسماعیلیان، 1412 ق.

12. . وسائل الشیعه، ج 5، ص 237، علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 80، ص 371، بیروت، موسسة الوفاء،1404 ق.

13. . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 374، ح 1088،جامعه مدرسین، 1403ق.

14. . ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص474، ح 1532، چ جاویدان.

15. . همان، ص 690، ح 2588.

16. . وسائل الشیعه، ج 5، ص 237، من لا یحضره الفقیه،ج 1، ص 238، بحارالانوار، ج 80، ص 371.

17. . وسائل الشیعه، ج 5، ص 236، من لا یحضره الفقیه، ج 1،ص 397.

18. . محمدبن عبدالله زرکشی، اعلام الساجد بأحکام المساجد، ص 309، مصر، قاهره، 1384 ق.

19. . سلیمان بن الاشعث السجستانی، سنن ابی داود، ج 1،ص 137، ج 57،بیروت دارالفکر، 1420 ق.

20. . بحارالانوار، ج 81،ص 115.

21. . سلسلة الینابیع الفقهیه، ج 4، ص 718 -724.

22. . البته خود ایشان در ادامه بحث احتمال هم می دهند که رفع وجوب، رخصتی نباشد بلکه عزیمتی باشد، مثل نماز مسافر.

23. . محقق اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ج 2، ص 345، جامعه مدرسین قم بی تا.

24. . امام خمینی، تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الصلاة، فیمن تجب علیه صلاة الجمعه، ص 237، قم،اسماعیلیان.

25. . عبد الحلیم ابوشقه، تحریر المرأة فی عصر الرسالة، ج 13، ص 220،کویت، دارالعلم، چاپ اول،1411 ق.

26. . العک – الشیخ- خالد- موسوعة فقه المرأة المسلمه من الکتاب والسنه.

27. . محمد تقی مجلسی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 107.

28. . سید محمد جواد حسینی عاملی، مفتاح الکرامه، ج 2، ص 228 – 229، موسسة الاعلمی، بیروت،1416ق.

29. . شهید ثانی، شرح اللمعة الدمشقیة، ج 1، ص 63.

30. . سید محمد چ اظم طباطبائی یزدی، عروة الوثقی، ج 1،ص 426، جامعه مدرسین، چ اول،قم 1420ق.

31. . امام خمینی، رساله توضیح المسائل، مسئله 893.

32. . آیت ا… مکارم شیرازی، رساله توضیح المسائل، مسئله 817.

33. . سنن ابی داود، ج 1،ص 155، ح 565 و 566 و 567.

34. . همان، ح 568.

35. . کنزالعمال، ج 11، ص 677، ح 20872.

36. . همان، ح 20873.

37. . محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج 2، ص 406، باب 555 و 558، بیروت، دارالفکر1401 ق؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج 4، ص 161، دارالفکر، بیروت؛ احمد بن شعیب النسائی، السنن النسائی، ج2، ص 42، بیروت، دارلفکر، 1420ق.

38. . صحیح مسلم، ج 4، ص 161.

39. . سوره نور،آیه 62.

40. . ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعه، ج 5، ص 80، دارالکتب الاسلامیه، بهار 1364 ش.

41. . احمد بن علی الموصلی، معجم ابی یعلی، ج 1، ص 93.

42. . صحیح بخاری، ج 7،ص 43.

43. . سوره احزاب،آیه 50.

44. . محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 1، ص 207، بیروت دارصادر.

45. . ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج 4،ص 237، دارالجیل، بیروت.

46. . شیخ یعقوب کلینی، اصول کافی، ج1، ص 377، چاپ بیروت.

47. . بحاالانوار، ج 19، ص 380.

48. . وسائل الشیعه، ج 1، ص 376.

49. . کنزالعمال، ج 7،ص 650، میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 554 359، موسسة آل البیت، چ: اول، قم 1408 ق.

50. . امام خمینی، توضیح المسائل، مسئله 893.

51. . وسائل الشیعه، ج 1، ص 268.

52. . مستدرک الوسائل، ج 3، ص 447.

53. . همان، ص 313 و 359.

54. . سوره حج، آیه 32.

55. . سوره بقره، آیه 114.

56. . دفتر مطالعات و پژوهشهای مرکز رسیدگی به امور مساجد به همت گروهی از فرهیختگان و محققان آن مرکز، فرهنگ مسجد، ص 183 – 184.

57. . وسائل الشیعه، ج 3، ص 554؛ جامع الاحادیث، ج 4، ص 452.

58. . شهید محراب ایت ا… سید عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، ج 2، ص 385، قم، دفترانتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، چ: ششم.

59. . مجمع الفائده،ج 2،ص 159، شهید اول، دروس الشرعیه، ج 1، ص 155، قم، موسسة النشرالاسلامی، 1412ق.

60. . آیت ا… مکارم شیرازی، رساله توضیح المسائل، مسئله 817.

61. . مستدرک الوسائل، ج 3، ص 362.

62. . کنزالعمال، ج 7،ص 650، مستدرک الوسائل، ج 3، ص554.

63. . همان، ص 659، ح 20785 نهج الفصاحه، ص 596،ح 3083.

64. . مستدرک الوسائل، ج 7، ص 659.

65. . سید حسن شیرازی، کلمة الامام الحسن، ص 41، بیروت، دارالصادق، 1388 ق؛ علیرضا صابری یزدی، الحکمَ الزاهره، مترجم: محمد رضا انصاری، ص 150،چاپ اول، زمستان 72، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی.

66. . وسائل الشیعه، ج 5،ص 201، شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص 291، قم، نشر رضی، چ دوم،1363ش.

67. . همان، ص 139، ح 720، سنن ابن ماجه، ج 1، ص 257، ح 781.

68. . من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 233، بحارالانوار، ج 84، ص 13.

69. . بحارالانوار، ج 83، ص 379 نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج 1، ص 148، مصر،دارالمعاف، 1385 ق.

70. . وسائل الشیعة، ج 3، ص 479.

71. . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 285،مکتبة آیة الله المرعشی، قم، بی تا؛ ابن جوزی،احکام النساء، ص 192.

72. . سنن ابن ماجه، ج 1، ص 137، ح 565 و 566 شیخ علی نمازی شاهرودی، مستدرک سفینة البحار،ج 1، ص 209، قم، موسسة النشر الاسلامی، 1419 بحارالانوار، ج87 ص 354 ابن جوزی، احکام النساء، ص 195.

73. . کنزالعمال، ج 7، ص 677، ح 20782، صحیح مسلم، ج 2،ص 33.

74. . ابن جوزی، احکام النساء، ص 201 البته در منابع شیعه و اهلسنت، روایاتی هم وجود دارد که مفادش ترجیح خروج زنان برای نماز عید است در صورتی که زن مسن باشد.

75. . همان، ج 5، ص 413 من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 396، صحیح مسلم، ج 4،ص 161.

76. . وسائل الشیعه، ج 5،ص 470، نور الدین هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج 2، ص 74، بیروت،دارالکتب العلمیة، 1408 ق.

77. . المسند الجامع، ج 6، ص 227.

78. . صحیح بخاری، ج 1،ص 211.

79. . تحریر المرأة فی عصر الرسالة، ج 13، ص 181.

80. . ابن اثیر، اسدالغابة، ج 5، ص 185، تهران، انتشارات اسماعیلیان؛ الامام احمد حنبل، مسند احمد، ج1، ص 40، بیروت، دارالفکر.

81. . ر.ک: صحیح مسلم، ج 2،ص 32 و 33 صحیح بخاری، ج 1، ص 439 و ج 3، ص 119.

82. . ر.ک: الطبقات الکبری، ج 5، ص 27 – 26.

83. . محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج 11، ص 268 – 270 بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا؛فاضل هندی، کشف اللثام، ج 4، ص 279 – 280 قم، مکتبة آیة الله مرعشی النجفی، 1405 ق.

84. . محمد مهدی نراقی، مستندالشیعه، ج1، ص 546، چاپ اول، آل البیت، قم 1415 جواهرالکلام، ج17، صص 184 و 212 و 220.

منبع : حوزه 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *