خون جوشانِ «فاطمیون»، بزرگترین گواه «اسلام مرز نداردِ» امام خمینی رحمت الله علیه

خانه / با ولایت / امام خمینی(ره) / از نگاه سیاستمداران امام خمینی / خون جوشانِ «فاطمیون»، بزرگترین گواه «اسلام مرز نداردِ» امام خمینی رحمت الله علیه

غفار یعقوبی، نویسنده و فعال فرهنگی افغانستانی

خون جوشانِ «فاطمیون»، بزرگترین گواه «اسلام مرز نداردِ» امام خمینی(ره)

اسلام مرز ندارد. امام خمینی (ره)
چه کسانی این جملۀ امام را به کرسی نشاندند؟

emam khomeyni

سی واندی قبل پیرعاشقی فرزانه، با گفتن این جمله عطش میلیون‌ها آزاده را در سرتاسر جهان اسلام فرونشاند و افق‌های متعالی تری را به آنان نمایاند. اخوت اسلامی، برادری و برابری فاقد مرز مسلمانان، همان رسالتی بود که 14 قرن قبل پیامبر اسلام پرچم الهی آن را برافراشته بود و اینک که مسلمانان ترجمۀ همان رسالت را از زبان یکی از نوادگان او می شنیدند تو گویی تجلی تمام آمال و آرمان‌های انباشته شده را در سخنان این پیر و مراد خود می‌یافتند. در این میان مردم افغانستان ( که با حاکمیت رژیم الحادی و کمونیستی روبرو شده بودند) و به خصوص شیعیان رویکرد عاشقانه تری نسبت به این احیا کنندهٔ گفتمان قدسی و آفرینندهٔ «انفجارنور» نشان دادند. رویکردی که تا هم‌اکنون جان شیرین را بر سر آن می‌نهند و مظلومانه بهای عاشقی می‌پردازند.

با تجاوز ارتش سرخ شوروی به افغانستان، مردم همچنان که در مقابل دشمن ایستادند و تحسین بزرگ اندیشمندی، چون شهید بهشتی را از آن خود کردند، برخی دیگر جهاد را در مهاجرت به میعاد‌گاه خود جستجو کردند و پاسخی پیامبر گونه از مراد خود گرفتند:

«آواره‌هایی که از افغانستان الان در ایران هستند و مشکلات زیادی دارند… البته ملت خیلی کمک می‌کند در همه این امور، لکن اینطور نیست که کمک ملت کافی باشد… دولت است که متکفل این امور است و مسئول این امور است… و همینطور مهمان‌هایی که داریم، خوب افغانستانی هستند، مسلمان هستند یا فرض کنید که عراقی هستند یا بیچاره‌ها را از خانه‌هایشان دور کردند، مالشان را بردند، خودشان را فرستادند این‌جا، خوب باید چه کرد با این‌ها؟ نباید این‌ها را پذیرایی کرد؟ ما مسلمانیم، آن‌ها هم مسلمانند، ما باید از آنها پذیرایی کنیم، خدمت کنیم به آنها و این دولت است که دارد این کار ها را می‌کند…»امام‌خمینی(ره)

اما بسیاری از کوته نظرانی که بعدها مناصبی هم در امور اجرایی کسب کرده بودند فقط هجرت این عاشقان را به ایران آن‌ هم به نام اشغال فرصت‌های شغلی و تهدید امنیت و ده‌ها برچسب دیگر عَلم کردند. مهاجر را اتباع بیگانه نامیدند و بیش از 2هزار شهید اینان را در مصاف با رژیم بعثی صدام، بصیرت دیدن نداشتند. جوانمردی آن‌قدر کیمیا شده بود که در جبههٔ سازندگیِ پس از جنگ، هم از دست‌رنج اینان برای خود افتخار تاریخی ساختند و هر روز بیشتر از دیروز، از این آرمان‌ بنیان‌گذار نظام در این مورد، دور شدند. با استفاده از وضعیت سخت افغان‌ها، بر اذیت و تحقیر ضد انقلابی این سنگرسازان بی‌سنگر افزودند. توصیه ها وتاکیدهای جانشین وخلف صالح امام (ره) هم مبنی بر «تکریم مهاجرین» از سوی برخی مدیران اجرایی ایران، به تعارف گذشت وپیچ وخمهای قانونی و اجرایی بهانه شد.

دیدگاه رهبر معظم انقلاب درباره مردم افغانستان و مهاجران ساکن ایران، آنقدر روشن و گویاست که شاید کمتر کسی با سیرهٔ ایشان آشنا باشد و برحقانیت این ادعا صحه نگذارد. آخرین نمونه نقل قولی از حجت‌الاسلام والمسلمین ابراهیمی «نمایندهٔ ویژهٔ رهبری در امور افغانستان» است:« مقام معظم رهبری دستور به تکریم مهاجرین افغانستانی داده‌اند؛ یعنی آقا نه تنها می‌گویند مهاجرین افغانستانی را رعایت کنید بلکه خواستار تکریم آنها هستند…کمیته‌ای در دفتر مقام معظم رهبری به وجود آمده است برای حل مشکلات مهاجرین….  ‌ مقام معظم رهبری ایرانی‌ها را آن‌قدر تکریم و احترام نمی‌کردند که دانشمندان افغانستان را  احترام می‌گذاشتند.»

ارتباط ویژه و خاص رهبری با نخبگان، شاعران و نویسندگان مهاجر که متعلق به هیچ حزب و گروه سیاسی یا نظامی افغانستانی نیستند، شناخت و روشن‌بینی ایشان را در ارتباط با مهاجرین نمایان می‌کند. و به ِجد ثابت می‌کند که تحقیر و آزار مهاجر نه تنها یک عمل غیر انقلابی که عملاً خلاف تاکید‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی و خواسته‌های رهبر معظم انقلاب است. از این سوی اما عاشقان و دلسوزان انقلاب هیچ‌گاه بد رفتاری و نزدیک‌بینی برخی مدیران اجرایی را به حساب ایدئولوژی و آرمان‌های جهان‌شمول نظام اسلامی ایران نگذاشتند و راهنمایشان سیرهٔ رهبر انقلاب و وصیت‌نامهٔ الهی سیاسی بنیانگذار نظام بود:

«و با کمال جِد و عجز از ملت‌های مسلمان می‌خواهم که از ائمه اطهار و فرهنگ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی این بزرگ راهنمایان عالم بشریت به طور شایسته و به جان و دل و جانفشانی و نثار عزیزان پیروی کنند.»

در این دورهٔ تاریخی حساس،که ارزش‌ها و حتی موجودیت جامعهٔ اسلامی از هر سو و با نام‌ها و عناوین مختلفی هم‌چون رژیم صیهونیستی، داعش و… مورد هجوم ناجوانمردانه قرار می‌گیرد، مهاجران انقلابی بدون مرز، بی توجه به طعنه‌ها و تهمت‌های خارجی و داخلی (بعضاً از سوی هموطنان ناآگاه خود) که رشادت و از جان‌گذشتگی اینان را به خاطر دریافت برخی امتیازات دنیوی برمی‌شمرند با جان شیرین خود، اسلام بدون مرز را به کرسی نشاندند. نگارنده اگر از نزدیک با برخی از این رزمندگان و شهداء آشنا نمی‌بودم هرگز تا این حد در مقابل طعنه گویان و تهمت زنندگان هم‌وطن خود متاسف نمی‌شدم. برخی که در قبال مسأله سوریه و داعش و… به اسلام بدون مرز اعتقادی ندارند و خون این شهیدان را بیهوده می‌خوانند، چگونه بزرگترین انتقادشان (به حق) به مدیران اجرایی ایران همین بی اعتنایی به اسلام بدون مرز در قبال مهاجرین است؟

افغانستانی‌ها با خون خود ثابت کردند آن پیرمراد فرزانه‌شان سخن گزافی نگفته است. حال نوبت دیگر مخاطبین امام و جانشین صالحش است که دوباره ارزش های‌انقلابی را بیش از پیش احیاء کنند و باید دریافته باشند که گفتمان اسلام بدون مرز،در گذر تاریخ، به نفع یکی و به ضرر دیگری نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *