داستانی از حضرت ابراهیم از لسان امام صادق علیه السلام

خانه / قرآن و عترت / عترت / ستارگان هدایت / امام صادق (علیه السلام) / داستانی از حضرت ابراهیم از لسان امام صادق علیه السلام

در داستان إبراهيم از اين آيه سؤال شد كه: «پس با نگاهى به ستارگان در نگريست. و آنگاه گفت: همانا من بيزارم- صافات: 88 و 89» فرمود: إبراهيم مريض نبود، و دروغ هم نگفت، تنها مرادش اين بود كه بيمار دين هستم، يعنى: جستجوگرم

داستانی از حضرت ابراهیم از لسان امام صادق علیه السلام 

نقل است كه حضرت صادق عليه السّلام از داستان حضرت إبراهيم عليه السّلام در آيه گفت:

بلكه اين كار را بت بزرگشان كرده است، اگر سخن مى‏ گويند، از آنها بپرسيد- انبياء: 63» سؤال شده و فرمود: بت بزرگشان آن كار را انجام نداد و نه إبراهيم عليه السّلام كذب گفت.

پرسيد: اين چگونه مى ‏شود؟فرمود: حضرت إبراهيم عليه السّلام فقط گفت: «اگر سخن مى‏ گويند، از آنها بپرسيد». اگر سخن مى‏ گفتند پس بزرگشان انجام داده بود، و گر نه انجام نداده بود، پس سخن نگفتند، و إبراهيم نيز كذب نگفت.

و نيز در داستان حضرت يوسف عليه السّلام از آيه: «اى كاروانيان بى‏گمان شما دزدانيد- يوسف: 70» سؤال كرد.

فرمود: آنان يوسف را از پدرشان دزديده بودند، مگر نمى ‏بينى در ادامه آمده:

«برادران يوسف گفتند: چه گم كرده ‏ايد؟ گفتند: پيمانه شاه را گم كرده‏ ايم- يوسف: 72 و 73»، و نگفت شما پيمانه شاه را دزديده ‏ايد، تنها يوسف را از پدرش دزديده بودند.

پس در داستان إبراهيم از اين آيه سؤال شد كه: «پس با نگاهى به ستارگان در نگريست. و آنگاه گفت: همانا من بيزارم- صافات: 88 و 89» فرمود: إبراهيم مريض نبود، و دروغ هم نگفت، تنها مرادش اين بود كه بيمار دين هستم، يعنى: جستجوگرم.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *