داستان های امام علی علیه السلام| دعا در حق زاذان

داستان های امام علی علیه السلام| دعا در حق زاذان

خانه / قرآن و عترت / عترت / ستارگان هدایت / امام علی (علیه السلام) / داستان های امام علی علیه السلام| دعا در حق زاذان

سعد خفّاف مى‏ گويد:به زاذان گفتم: تو قرآن را خوب تلاوت مى‏كنى، چگونه ياد گرفتى؟ تبسمى كرد و گفت: روزى امير المؤمنين- عليه السّلام- از كنار من گذشت و من شعر مى‏خواندم و اخلاق خوبى داشتم. از صدايم خوشش آمد. فرمود: اى زاذان!چرا قرآن حفظ نكرده ‏اى؟ گفتم: بيش از دو سوره كه در نماز مى‏خوانم، از قرآن چيزى نمى‏دانم.

داستان های امام علی علیه السلام| دعا در حق زاذان

سعد خفّاف مى‏ گويد:
به زاذان گفتم: تو قرآن را خوب تلاوت مى‏كنى، چگونه ياد گرفتى؟
تبسمى كرد و گفت: روزى امير المؤمنين- عليه السّلام- از كنار من گذشت و من شعر مى‏خواندم و اخلاق خوبى داشتم. از صدايم خوشش آمد. فرمود: اى زاذان! چرا قرآن حفظ نكرده ‏اى؟
گفتم: بيش از دو سوره كه در نماز مى‏خوانم، از قرآن چيزى نمى‏دانم.
فرمود: نزديك بيا. پس نزديك او رفتم. در گوشم چيزهايى گفت كه نفهميدم چيست. سپس فرمود: «دهانت را باز كن، از آب دهان مبارك خود در دهان من انداخت» به خدا سوگند وقتى كه از كنار او برخاستم تمام قرآن را با اعرابش حفظ بودم، بعد از آن هيچ مشكلى نداشتم كه از آن بپرسم.
سعد مى ‏گويد: داستان زاذان را براى امام باقر- عليه السّلام- نقل كردم فرمود:
زاذان راست مى‏گويد: على- عليه السّلام- با اسم اعظمى كه هيچ وقت رد نمى‏شود، براى زاذان دعا نمود «بحار: 41/ 195، حديث 6».
منبع: جلوه ‏هاى اعجاز معصومين عليهم السلام (ترجمه الخرائج و الجرائج)،  قطب الدين راوندى،  دفتر انتشارات اسلامى، قم،1378 ،صص161-162.
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *