داستان های قرآنی | قرآن و رزق

خانه / قرآن و عترت / قرآن / داستانهای قرآن / داستان های قرآنی | قرآن و رزق

شخصی به یکی از خلفا مراجعه و درخواست کرد تا در بارگاه او به کاری گمارده شود.خلیفه از او پرسید: قرآن می دانی؟او گفت: نمی دانم و نیاموخته ام. خلیفه گفت: از به کار گماردن کسی که قرآن خواندن نیاموخته، معذوریم. مرد بازگشت و

شخصی به یکی از خلفا مراجعه و درخواست کرد تا در بارگاه او به کاری گمارده شود.

خلیفه از او پرسید: قرآن می دانی؟

او گفت: نمی دانم و نیاموخته ام.

خلیفه گفت: از به کار گماردن کسی که قرآن خواندن نیاموخته، معذوریم.

مرد بازگشت و به امید دست یافتن به مقام مورد علاقه خود، به آموختن قرآن پرداخت. مدتی گذشت تا این که از برکت خواندن و فهم قرآن به مقامی رسید که دیگر نه در دل آرزوی مقام و منصب داشت و نه تقاضای ملاقات و دیدار با خلیفه.

پس از چندی، خلیفه او را دید و پرسید: چه شده که دیگر سراغی از ما نمی گیری؟ آن آزاد مرد پاسخ داد: چون قرآن یاد گرفتم، چنان توانگر شدم که از خلق و از عمل بی نیاز گشتم. خلیفه پرسید: کدام آیه تو را این گونه بی نیاز کرد؟ مرد پاسخ داد: (من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب)

هر كس تقوای الهی را پیشه كند، خدا راه بیرون رفتن از سختی ها را برای او می گشاید

به نقل از: مجله موعود جوان، سال چهارم، شماره 26

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *