درس‌گفتار قرآن کریم روز بیستم | آفات غرور

خانه / دسته‌بندی نشده / درس‌گفتار قرآن کریم روز بیستم | آفات غرور

ماجرای حضرت موسی (علیه‌السلام) از آن ماجراهای عبرت‌آمیز و عجیب تاریخ است. درباره‌ی این ماجرا هرچه بگویم تمام نمی‌شود. واقعاً قرآن گنجینه‌ی عظیمی از تجربه‌ی موسوی برای ماست. در این ماجرای عجیب، یکی از نقاط برجسته، خراب و فاسد شدنِ کسانی از همراهان موسی علیه‌السّلام است که از همراهیِ او برگشتند

جواب قارون در مواجهه با حضرت موسی (علیه‌السلام)

ماجرای حضرت موسی (علیه‌السلام) از آن ماجراهای عبرت‌آمیز و عجیب تاریخ است. درباره‌ی این ماجرا هرچه بگویم تمام نمی‌شود. واقعاً قرآن گنجینه‌ی عظیمی از تجربه‌ی موسوی برای ماست. در این ماجرای عجیب، یکی از نقاط برجسته، خراب و فاسد شدنِ کسانی از همراهان موسی علیه‌السّلام است که از همراهیِ او برگشتند. من این‌ها را عرض می‌کنم تا کسانی که اهل تأمّل در آیات قرآنند، دنبالش بروند.
در قرآن چند مورد از این مسائل داریم که یکی مربوط به سامری است، (۱) یکی مربوط به قارون است (۲) و یکی هم مربوط به کسانی است که از رفتن به داخل ارض مقدسّه استنکاف کردند. (۳) این‌ها مصادیق رجعت و ارتداد است. قارونِ مبغوضِ خبیثِ ملعونِ الهی، آن قدر انسان بدی است که قرآن کریم بخشی را به او اختصاص داده است. مشکل قارون این‌جاست که وقتی حضرت موسی علیه‌السّلام به او می‌فرماید «اموالی را که تو به دست آوردی، زینت است» و به نصیحت وی می‌پردازد، در جواب آن حضرت می‌گوید: «انما اوتیتهُ علی علم»؛ (۴) من آگاه و عالم و توانا بودم.» به تعبیر امروزی: «هوش و ذکاوت داشتم، زرنگی داشتم، سیاست بلد بودم. ناز شستم که این اموال را از این راه‌ها به دست آوردم. به کسی مربوط نیست!» او نمی‌فهمید که اموال را خدا داده بود. کمااین‌که جان را خدا به انسان می‌دهد، فرزند را خدا به انسان می‌دهد، دین را خدا به انسان می‌دهد و همه چیز مالِ خداست.
ای انسان نادان! چرا سرکشی می‌کنی؟! چرا اشتباه می‌کنی و می‌گویی «منم که این مال را به دست آوردم»؟! «من» کیست؟! خدای متعال به مبارزان فداکاری که به میدان جنگ رفتند؛ جان‌هایشان را در مقابل تیرهای دشمن سپر کردند؛ جنگیدند و بینی دشمن را به خاک مالیدند و نهایتاً دشمن را شکست دادند، می‌گوید: «و ما رمیت اذ رمیت و لکن اللَّه رمی» (۵) این تیری که تو قبلاً نحوه‌ی انداختنش را یاد گرفتی، سپس نشانه گرفتی، دقّت کردی و زدی تا این‌که به هدف خورد، کارِ تو نبود. تو آن را به هدف نزدی، بلکه خدا زد. نیروی من هم مالِ خداست، اراده‌ی من هم مالِ خداست. دقّت نظر من هم مالِ خداست. اصلاً هر چه دارم مالِ خداست. آن وقت در مقابل این قدرتِ مالکِ محیطِ مدبّری که همه چیز من در قبضه‌ی قدرت اوست، گردن بالا بگیرم و بگویم «من»!؟ این، آن نقطه‌ی فسادِ بشری است. هر جا این باشد، بد است و موجب فساد می‌شود.(۶)
مغرور شدن ملت‌ها و مسؤولان ملت‌ها همیشه مایه‌ی سرنگون شدن و سقوط آن‌ها شده است. هیچ‌کس نگوید «من» کردم. خدای متعال در قرآن با لحن استهزاءآمیزِ نافذِ خود می‌گوید که قارون گفت: «قال انّما اوتیته علی علم عندی» من خودم بودم که با توانایی خودم توانستم به این نقطه برسم! خدای متعال او را در اعماق زمین سرنگون کرد. ما باید تلاش کنیم؛ ما باید مجاهدت کنیم. هیچ ملتی بدون مجاهدت، بدون تلاش، بدون ابتکار، بدون نوآوری، بدون فتح مراحل گوناگون پیشرفت، به جایی نمی‌رسد؛ اما برکت از خداست، توفیق از خداست.(۷)

* نعمت را از خدا بدانیم

به تواناییهای خود و آنچه به نظر ما قدرت ماست، تکیه‌ی استقلالی و ذاتی نکنیم؛ از خدا کمک بخواهیم و خود را محتاج او بدانیم مثل قارون و بعضی امّتهای گذشته نگوییم: «انّما اوتیته علی علمٍ عندی»؛ این غلط است. کمک را همیشه از خدا بخواهیم؛ راه را هم به سوی او باز بدانیم. راه همه‌ی ما به سوی خدا باز است.(۸)
حقیقت شکر این است که انسان نعمت را از خدا بداند. نه این‌که به زبان بگوید؛ با همه‌ی وجود باور کند که آنچه از نعمت در اختیار اوست، از سوی خداست. این طور نباشد که خیال کند، اوست که این نعمت را برای خود فراهم کرده است. این، جلب غضب و حرمان از نعمت الهی را فراهم خواهد کرد که «انما اوتیته علی علم». اگر بگویم که خودم این دانایی‌ها و این تمکّن‌ها را به دست آورده‌ام، غلط است. قرآن این‌طور می‌فرماید که «ما اصابک من حسنة فمن اللَّه»؛ (۹) هر حادثه‌ی نیکو که به شما می‌رسد، از خداست. «ما بکم من نعمة فمن‌اللَّه»؛ (۱۰) هر نعمتی که دارید، از سوی خداست. در دعا هم به ما یاد داده‌اند که به خدای متعال عرض کنیم: «ما بنا من نعمة فمنک وحدک لاشریک لک لا اله الّا انت»؛ (۱۱) هر نعمتی که ما در اختیار داریم، از توست. حدّاکثر این است که ما بتوانیم خود را قابل نعمت و حافظ نعمت خدا کنیم.(۱۲)
در دو جای از قرآن این عبارت هست که: «ثمّ اذا خوّلناه نعمة منّا قال انّما اوتیته علی علم» (۱۳) – هم در سوره‌ی زمر هست و هم احتمالاً در سوره‌ی لقمان – خدا نعمتی به انسان می‌دهد، اما انسان از دهنده‌ی نعمت غافل می‌شود و تصور می‌کند که این خود اوست که توانسته این نعمت، این موقعیت و این فرصت را به دست آورد. عین همین عبارت درباره‌ی قارون هست که وقتی به او اعتراض کردند که این نعمت‌ها را از خدا بدان، سهم خودت را هم ببر؛ اما آن را در راه خدا مصرف کن، او در جواب گفت: «انّما اوتیته علی علم عندی»؛ خودم به دستش آوردم، هنر خودم بود؛ این‌‌ همان خطای بزرگی است که ممکن است همه‌ی ما دچارش بشویم؛ غرّه شدن به خود. عین همین قضیه، غرّه شدن به خداست. آیه‌ی شریفه: «فلا تغرّنّکم الحیاة الدّنیا و لا یغرّنّکم باللَّه الغرور» (۱۴) درباره‌ی غرّه شدن به خداست؛ به خدا هم غرّه نشوید.(۱۵)

ب) غرّه شدن به خدا

در دعای صحیفه‌ی سجادیه می‌فرماید: «فالویل الدائم لمن اغترّ بک»، «ما اطول تردّده فی عقابک»، «ما ابعده عن الفرج» (۱۶). مغرور شدن به خدا یعنی نابحق از خدا توقع کردن؛ بدون اینکه انسان عمل صالحی را به میدان بیاورد، از خدا پاداش بخواهد؛ اینکه انسان بگوید، ما که بنده‌ی خوب خدا هستیم و خدا حتماً به ما کمک خواهد کرد؛ اینکه انسان از حلم الهی سوء استفاده کند و به گناه ادامه بدهد؛ از عذاب خدا خود را ایمن بداند؛ این‌ها همه غرّه شدن به خداست. امام سجاد می‌فرماید: خدایا! مصیبت دائمی برای آن کسی است که به تو غرّه بشود. این غرّه شدن به خدا،‌‌ همان بلایی است که بر سر بنی‌اسرائیل آمد. خدای متعال آن‌ها را ملت برگزیده قرار داده بود؛ اما چون به خدا غرّه شدند و وظایف خودشان را انجام ندادند، خدای متعال درباره‌ی آن‌ها فرمود: «ضربت علیهم الذّلة و المسکنة». (۱۷) آن‌ها همانهایی هستند که خدای متعال در چند جای قرآن تصریح کرده که من این‌ها را مردمان برگزیده قرار دادم؛ «و انّی فضّلتکم علی العالمین» (۱۸)؛ اما همین‌ها با عمل بد خود کاری کردند که خدای متعال درباره‌ی آن‌ها فرمود: «ضربت علیهم الذّلة و المسکنة و باؤوا بغضب من اللَّه»، و مورد خشم الهی قرار گرفتند. غرّه شدن به خدا، این چیز‌ها را دنبال خودش دارد بایستی به خودمان، دلمان و جانمان و به شستشوی روانی خودمان بپردازیم و وظایف سنگین، ما را غافل نکند. البته، راه باز است؛ همین نمازهای پنجگانه، همین امکان دعا، همین نافله، همین نماز شب؛ همه از راههای به خود پرداختن است؛ این راه‌ها را در مقابل ما باز گذاشته‌اند. اگر تنبلی نکنیم، می‌شود؛ آن وقت انسان اعتلاء و نورانیت پیدا می‌کند و کار‌هایش برکت پیدا می‌کند.(۱۹)

پی‌نوشت:
۱) طه: ۹۵
۲) قصص: ۷۶
۳) مائده: ۲۱
۴) قصص: ۷۸
۵) أنفال: ۱۷
۶) بیانات در خطبه‌های نمازجمعه ۱۳۷۳/۱۱/۲۸
۷) بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی ۱۳۸۴/۰۴/۰۷
۸) بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۸۲/۰۵/۱۵
۹) نساء: ۷۹
۱۰) نحل: ۵۳

۱۱) مصباح‌ المتهجد، شیخ طوسی، ج ۱، ص ۷۵. «وَ کَانَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ ع یَقُولُ بَعْدَ الْعَصْر… اللَّهُمَ‌ إِنِّی‌ أَعُوذُ بِکَ‌ مِنْ‌ نَفْسٍ‌ لَا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لَا یَخْشَعُ وَ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَعُ وَ مِنْ دُعَاءٍ لَا یُسْمَعُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْیُسْرَ بَعْدَ الْعُسْرِ وَ الْفَرَجَ بَعْدَ الْکَرْبِ وَ الرَّخَاءَ بَعْدَ الشِّدَّةِ اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْکَ‌» امام کاظم (علیه‌السلام) بعد از نماز عصر اینگونه می‌فرمود:… خدایا همانا من از نفسی که سیر نمی‌شود و قلبی که خاشع نمی‌گردد و دانشی که سود نمی‌رساند و از نمازی که بالا نمی‌رود (پذیرفته نمی‌شود) و دعایی که شنیده نمی‌شود به تو پناه می‌آورم. بارال‌ها من از تو آسانی را بعد از سختی و خرسندی را بعد از اندوه و فراخی را بعد از تنگی می‌خواهم. خدایا هر نعمتی که در اختیار ماست از جانب توست. جز تو معبودی نیست از تو طلب آمرزش می‌کنم و به سوی تو باز می‌گردم (توبه می‌کنم).

۱۲) بیانات در دیدار نمایندگان مجلس ۱۳۷۶/۰۳/۰۷
۱۳) زمر: ۴۹
۱۴) لقمان: ۳۰ و فاطر: ۵
۱۵) بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ۱۳۸۵/۰۳/۲۹

۱۶) صحیفه سجادیه: دعای ۴۶؛ «… فَالْوَیْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْکَ، وَ الْخَیْبَةُ الْخَاذِلَةُ لِمَنْ خَابَ مِنْکَ، وَ الشَّقَاءُ الْأَشْقَی لِمَنِ اغْتَرَّ بِکَ مَا أَکْثَرَ تَصَرُّفَهُ فِی عَذَابِکَ، وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِی عِقَابِکَ، وَ مَا أَبْعَدَ غَایَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ،…» پس عذاب همیشگی از آن کسی است از تو روی برتابد و ناامیدی ذلت بار از آن کسی است که از تو ناامید گشته است و بد‌ترین تیره روزی نصیب کسی است که به تو مغرور شود. چنین کسی چه بسیار عذابهای گوناگون خواهد چشید و چه زمانهای دراز که در وادی شکنجه تو سرگردان خواهد ماند و آرزوی گشایش او چه دور است.

۱۷) بقره: ۶۱
۱۸) بقره: ۴۷ و ۱۲۲
۱۹) بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ۱۳۸۵/۰۳/۲۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *