در محضر امام رضا | اهمیت آشنایی با مکتب اهل بیت علیهم السلام

خانه / پیشنهاد ویژه / در محضر امام رضا | اهمیت آشنایی با مکتب اهل بیت علیهم السلام

در محضر امام رضا – اهمیت آشنایی با مکتب اهل بیت

     عبدالله بن صالح هروی گوید: در محضر امام رضا علیه السّلام بودم، فرمود: رَحِمَ الله عبدا اَحیا امرَنا قال: کیف یُحیی امرُکم؟ قال: یتعلّم علومنا و یُعلّمها الناس فان الناس لو عَلِموا محاسن کلامنا لَاتّبَعونا. [1]

خداوند رحمت کند کسی که امر ما (مکتب اهل بیت و تشیّع) را زنده کند. کسی پرسید که امر شما چگونه إحیا می شود؟

     فرمود: معارف و علوم و فرهنگ ما را باید بگیرند و آن را به دیگران بیاموزند، زیرا اگر مردم خوبی ها و محاسن کلام ما را بشنوند و بشناسند، از ما خاندان رسالت پیروی خواهند کرد.

     راوی گوید: عرض کردم: ای فرزند رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) برای ما از امام صادق (علیه السّلام) نقل کرده اند که فرمود: مَن تَعَلّم عِلماً لِیُماری به السفهاء، اَو یُباهی به العلماء، اَو لِیقبل بوجوه الناس الیه فهو فی النار.

هر کسی علمی را به این خاطر بیاموزد که با علم خود با افراد سفیه و احمق مجادله و ستیز کند، یا با علم خود بر دانشمندان افتخار کند، یا مردم را متوجه خود نماید، مجازات چنین شخصی آتش دوزخ است.

     امام رضا (علیه السّلام ) فرمود: جدّم راست گفت، آیا می دانی منظور از سفیهان در این سخن چه کسانی هستند؟

عرض کردم: نه نمی دانم.

     فرمود: منظور داستان سرایان مخالف ما هستند.

     سپس فرمود: آیا می دانی منظور از دانشمندان چه کسانی هستند؟

گفتم: نه ای فرزند رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم ).

     فرمود: منظور علمای آل محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) هستند که خداوند اطاعت از آنها و دوستی با ایشان را واجب کرده است.

     سپس فرمود: آیا می دانی مردم را متوجه خود سازد چیست؟

گفتم: نه، نمی دانم.

     فرمود: سوگند به خدا، منظور از آن، ادعای امامت بدون حق است. بنابراین اگر کسی علم را به خاطر این بیاموزد که با افراد سبک مغز از داستان سرایان مخالف ما، مجادله و ستیز نماید و به دانشمندان آل محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) افتخار و برتری جویی کند و ادعای امامت ناحق نموده و در پرتو علم خود، مردم را به سوی خویش فرا خواند، اهل دوزخ است. ولی اگر آموختن علم به این خاطر نباشد، خدا او را رحمت نماید، زیرا این امر سبب زنده شدن ولایت و (استحکام ) شیوه و برنامه ما می شود. [2]

سُئل عن ابی الحسن الرضا (علیه السّلام): فی قوله تعالی: «عَمَّ يَتَسَاءلُونَ ، عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ ، الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ» قال: امیر المؤ منین (علیه السّلام): ما لله نباء اعظم منّی وما لله آیةٌ اکبر منّی، وقد عرض فضلی علی الامم الماضیة علی اختلاف اَلسِنتها فلم تُقِرّ بفضلی. [3]

از امام هشتم (علیه السّلام ) در تفسیر آیه کریمه: ((از چه می پرسند، از خبر بزرگ که خود در آن اختلاف می کنند)).

فرمود: امیر المؤ منین (علیه السّلام ) فرمود: خدا را خبری بزرگتر از من نیست و خدا هیچ نشانه ای بزرگتر از من ندارد. بدون تردید برتری من بر امت های گذشته با اختلاف زبان ها که داشتند، عرضه شد و اقرار به فضلیت من نکردند.

ابراهیم بن عباس طولی گوید:

     در محضر امام رضا (علیه السّلام ) بودیم، آن حضرت فرمود: در دنیا نعمت حقیقی وجود ندارد. یکی از حاضران گفت: پس اینکه خداوند در قرآن می فرماید: «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ» این نعیم که خداوند در قیامت از آن سؤال می کند، چیست؟ این نعمت همان آب خنک است.

امام رضا (علیه السّلام ) با صدای بلند فرمود:

این شما هستید که اینگونه تفسیر می کنید، بعضی از شما می گویید: منظور از «نعیم» در این آیه، آب خنک است و بعضی می گویید: منظور غذای لذیذ است و عده ای گویند: منظور خواب خوشگوار است. ولی پدرم از پدرش امام صادق (علیه السّلام ) نقل کرد که همین سخنان در مورد تفسیر «نعیم» در محضرش گفته شد. آن حضرت خشمگین گردید و فرمود:

ان الله لا یسأل عباده عما تفضل به علیهم ولا یمنّ بذلک علیهم، والامتنان بالانعام مستقبح من المخلوقین، فکیف یُضاف الی الخالق ما لا یرضی المخلوقون به و لکن النعیم، حُبُّنا اهل البیت و مُوالاتنا یسأل الله عنه عباده بعد التوحید و النبوة. [4]

     همانا خداوند، بندگانش را در مورد آنچه که به آنها تفضل و مرحمت فرموده، بازخواست می کند و به خاطر آن، بر آنها منت نمی گذارد، منت نهادن در مورد نعمت های مادی از مخلوقات، ناپسند است. پس چگونه رواست که چنین کار ناپسندی به خدا نسبت داده شود؟ بلکه منظور از ((نعیم)): ((دوستی و ولایت ما خاندان رسالت )) است و خداوند در این باره، پس از مسأله توحید و نبوت، بندگانش را مورد سؤ ال قرار می دهد.

 

imam reza

من مات و لیس له امام، مات میتة جاهلیة. فقلت له کلّ من مات و لیس له امام مات میتة جاهلیة؟ قال: نعم والواقف کافر والناصب مشرک. [5]

محمد بن اسماعیل گوید: امام رضا (علیه السّلام ) فرمود:

هر کس بمیرد و او را امام و رهبری نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است.

من عرض کردم: هر کس بمیرد و او را امام و رهبری نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است؟

فرمود: آری، و واقف کافر است و ناصب مشرک.

عن ابن الجهم قال: قلت للرضا (علیه السّلام ) جعلت فداک الشتهی ان اعلم کیف انا عندک؟ فقال: انظر کیف انا عندک. [6]

ابن جهم گوید: به امام رضا (علیه السّلام ) گفتم، فدایت شوم، می خواهم بدانم که در نزد شما چه مقامی دارم؟

حضرت فرمود: بنگر که من در نزد تو چه مقامی دارم.

     ان رجلا اتی ابا جعفر (علیه السّلام ) فساءله عن الحدیث الذی روی عن رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) انه قال: من قال: لا اله الا الله دخل الجنة. فقال ابوجعفر (علیه السّلام ) الخبر حق. فوَلّی الرجل مُدبِرا فلمّا خَرَج اَمَرَ بِرَدّه ثم قال: یا هذا! انّ لـِ«لا اله الا الله» شروطا! الا و انی من شروطها. [7]

     از امام رضا (علیه السّلام ) روایت شده است که مردی محضر امام باقر (علیه السّلام ) رسید و از آن حضرت درباره حدیثی که از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) روایت شده که آن حضرت فرموده است: هر کس کلمه مقدس «لا اله الا الله» بگوید، داخل بهشت می شود سؤال کرد، حضرت امام باقر (علیه السّلام ) فرمود: خبر راست است. آن مرد برگشت و چون خارج شد، امام دستور داد، او را باز گردانند. فرمود: ای مرد! «لا اله الا الله» دارای شرایطی است، آگاه باش که من از شروط آن می باشم.

پی نوشت:

[1] وسائل الشيعه ، جلد 18، ص 102.

[2] عيون اخبار الرضا (عليه السّلام )، جلد 1، ص 307.

[3] مستدرك السفينه ، جلد 9، ص 504.

[4] وسائل الشيعه ، جلد 16، ص 464.

[5] بحارالانوار، جلد 23، ص 78.

– واقفيه : گروهى از شيعيانند كه امامت را به امام موسى بن جعفر (عليه السّلام ) ختم مى كنند.

– نواصب : گروهى هستند كه به پيشوايان دين ، ناسزا مى گويند.

[6] بحارالانوار، جلد 67، ص 54 – عيون اخبار الرضا (عليه السّلام )، جلد 2، ص 50.

[7] بحارالانوار، جلد 3، ص 13.

منبع: پایگاه حوزه

پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *