روابط ایران و رژیم اسرائیل در عصر پهلوی | قسمت سوم

خانه / مطالب و رویدادها / روابط ایران و رژیم اسرائیل در عصر پهلوی | قسمت سوم

روابط ایران و رژیم اسرائیل در عصر پهلوی | قسمت سوم

مناسبات سیاسی میان رژیم شاه و اسرائیل

     روابط ایران و رژیم صهیونیستی در دوران پهلوی دوم از تأسیس دولت صهیونیستی به سال 1327 ش تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357 شاهد فراز و نشیب هایی بوده و از مراحل مختلفی گذشته است.

سیاست ایران در قبال مسألۀ فلسطین پیش از تصویب طرح تقسیم

     سیاست خارجی ایران در ازای تحوّلات فلسطین پس از پایان جنگ جهانی دوم، بر مبنای حفظ تمامیت ارضی این سرزمین به عنوان بخش تفکیک ناپذیری از سرزمین های اسلامی استوار بوده است. گرچه ایران به عنوان یکی از اعضای فعّال گروه اقلّیت کمیته ی تحقیق سازمان ملل، خودمختاری یهودیان را در قسمت هایی از سرزمین فلسطین در چارچوب طرح برقراری نظامی فدرالی با اعراب پذیرفت، امّا با طرح تقسیم به عنوان راه حلّ نهایی قضیه فلسطین موافقت ننمود.

     البتّه اخبار و گزارش های مربوط به فلسطین در داخل ایران بازتاب های شدیدی داشته و جامعه مسلمانان ایران را تحریک و اجتماعات مذهبی را برای ابراز نارضایتی سازماندهی می کرد. روحانیت و تشکّل های مذهبی با قدرت تمام، خواستار همراهی دولت ایران با کشورهای عرب همسایه به منظور دفاع از فلسطین بودند و دولت «قوام» را زیر فشار شدیدی قرار داده بودند تا آمادگی خود را جهت همکاری با کشورهای عربی به منظور رهایی فلسطین از اسارت صهیونیست ها اعلام نماید.

     صدور قطعنامه شماره 181 مجمع عمومی سازمان ملل مورخ 8 آذر 29/1326 نوامبر 1947، در خصوص تقسیم فلسطین با تظاهرات و اجتماعات مردم ایران همراه گردید. حوزه های علمیه جهان تشیّع در ایران و عراق، جامعه ی مذهبی را رهبری و هدایت می کردند.

     در ایران آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی نقش مؤثّری در این زمینه داشت و بیانیه ی مورخ 11/دی 1326 ایشان، انعکاس وسیعی در ایران و دنیای اسلام داشته است. مرحوم آیت الله کاشانی در این بیانیه پیش بینی نمود که «تشکیل دولت یهودی در آتیه کانون مفاسد بزرگ برای مسلمین خاورمیانه و بلکه تمام دنیا خواهد بود و زیان آنها تنها متوجّه اعراب فلسطین نمی گردد.» ایشان تقسیم فلسطین توسّط سازمان ملل را «ظلم فاحش» نامید.. علاوه بر این، آیت الله کاشانی در پی سخنرانی ها و اعلامیه های بعدی از افتتاح شماره حسابی خبر داد که به منظور جمع آوری کمک های مردم برای تهّیه ی اسلحه و لباس برای مجاهدان فلسطین اختصاص یافته بود.(20)

     موضوع مخالفت علما با طرح تقسیم فلسطین در جامعه ملل شاید گام اوّلیه مقابله علمای جهان اسلام و عرب بود و در واقع پرچمدار این حرکت روحانیت شیعه ایران و عراق بوده است. علمایی چون هبة الدین شهرستانی، سیدمحمّدمهدی صدر، سیدمحمّدمهدی اصفهانی و سیدمحمّدمهدی خراسانی که از علمای ایرانی ساکن بغداد و کاظمین و شیخ راضی آل یاسین که از علمای شیعه عراق است با شرکت یوسف عطا، مفتی اهل سنّت در بغداد و حبیب العبیدی مفتی موصل، تلگرافی به مضمون ذیل به جامعه ملل و وزارت امور خارجه انگلیس مخابره نمودند:

     «این جانبان نمایندگان روحانی مذاهب اسلامی، از قرار کمیسیون سلطنتی راجع به تقسیم فلسطین که کشوری اسلامی و عربی عزیز است، اظهار عدم رضایت نموده نسبت به آن اعتراض و آن را ضربتی به قلب اسلام و عرب می دانیم.»(21)

     در 25 اردیبهشت1327 ، 15مه 1948، با خروج نیروهای استعمارگر انگلیس از فلسطین، دولت صهیونیستی اعلامیه استقلال خود را منتشر ساخت. اخبار ناگوار واصله از فلسطین شور و هیجان فوق العاده ای در جامعه اسلامی ایران به وجود آورد. احساسات ضدّ اسرائیلی و هیجانات مذهبی برای دفاع از مردم فلسطین به طور روز افزون در حال گسترش بود و تظاهرات اعتراض آمیز توسّط مرحوم آیت الله کاشانی و فداییان اسلام هدایت می شد.

     در روز جمعه 31 اردیبهشت 1327 آیت الله کاشانی ضمن ایراد خطابه ای در مسجد سلطانی، مردم را به حمایت جانی و مالی از مسلمانان فلسطین فراخواند و در پایان مراسم قطعنامه ای در شش ماده علیه دولت صهیونیستی صادر شد. در این قطعنامه مردم از دولت و مجلس خواسته بودند که از مساعدت و همکاری با مسلمانان در قضیه فلسطین کوتاهی نکند و از اقامت یهودیانی که از ممالک عرب به ایران آمده اند، جلوگیری به عمل آید و در خاتمه به آن دسته از یهودیان داخلی که در تقویت مالی یهودیان اسرائیلی تلاش می کردند، هشدار داده شده بود که از مجازات شدید مصون نخواهند ماند.(22)

Ayatollah borujerdi

     حضرت آیت الله العظمی بروجردی با انتشار بیانیه ای ضمن اظهار تأسّف از اعمال یهودیان در فلسطین، خواستار اجتماع و وحدت صفوف مسلمانان ایران و سایر ممالک در مقابل یهود شد.

     امّا رژیم شاه علی رغم احساسات ضدّ اسرائیلی مردم، تسهیلات فراوانی در اختیار صهیونیست ها و آژانس یهودیان قرار داد تا یهودیان فراری از کشورهای عربی را از طریق ایران و ترکیه به فلسطین اشغالی منتقل سازند. عاملی که به تقویت نظامی و اقتصادی اسرائیل منجر می شد.

     تظاهرات و افزایش هیجانات ملّی، نقش اصلی در استعفای دولت حکیمی داشت. با تشکیل دولت هژیر، مبارزات ضدّ صهیونیستی ملّت ایران ابعاد تازه ای به خود گرفت. فداییان اسلام به رهبری نوّاب صفوی نقش موازی در این مبارزات داشت. جمعیت فداییان اسلام با انتشار بیانیه ای دولت را مخاطب قرار داد:

هوالعزیز، نصر من الله و فتح قریب

«خون های پاک فداییان رشید اسلام در حمایت از برادران مسلمان فلسطین می جوشد. پنج هزار نفر از فداییان رشید اسلام عازم کمک به برادران مسلمان فلسطینی هستند و با کمال شتاب از دولت ایران اجازه حرکت سریع به سوی فلسطین را دارند و منتظر پاسخ سریع دولت می باشند.»

از طرف فداییان اسلام، سیّدمجتبی نوّاب صفوی(23)

شدّت مخالفت مردم با نخست وزیری هژیر موجب شد که دولت وی بیش از پنج ماه دوام نیاورد!

زمینه های شناسایی اسرائیل

     دولت محمّد ساعد مراغه ای با سقوط هژیر در 30 آبان 1327 کار خود را آغاز کرد و تحوّلات دوران نخست وزیری وی نقش مؤثّری در زمینه سازی و تسریع شناسایی اسرائیل از سوی ایران داشته است.

     از جمله عوامل و رخدادهایی که در ایجاد بستر شناسایی اسرائیل توسّط شاه نقش اساسی داشته عبارت است از:

1- ترور نافرجام شاه در 15 بهمن 1327

2- افزایش اختیارات شاه در نتیجه تشکیل مجلس مؤسسان در اول اردیبهشت 1328

3- پیروزی رژیم صهیونیستی در جنگ اول بر ضد اعراب در سال 1948م

4- مهاجرت فزاینده یهودیان عراقی به ایران. آنها به صورت غیرقانونی وارد کشور شده از این طریق به اسرائیل منتقل می شدند. جمعیت آنها دو برابر تعداد یهودیان ایرانی بود. این مهاجرت مشکلات امنیتی و اجتماعی فراوانی برای ایران ایجاد کرده بود.

5- فشارهای اتباع ایرانی مقیم فلسطین اشغالی: اتباع ایرانی مقیم فلسطین، دولت ایران را تحت فشار قرار دادند تا مشکلات مالی و خسارات وارده بر آنها در اثر جنگ فلسطین را جبران و حل کند.

6- نقش ویژه فرقه یا حزب بهاییت که تعداد زیادی از آنها مقیم فلسطین اشغالی بودند.

7- شرایط و اوضاع روابط شاه با اعراب: شاه ایران با همسایگان عربش چون عراق و کویت و … مشکلات و اختلافات سیاسی یا ارضی داشت و ظهور جنبش رادیکالیزم عرب این مشکلات را تشدید نمود.

8- سفر شاه به امریکا(در 24 آبان 1328/ 15 نوامبر 1949): هدف از این سفر، جلب کمک های مالی و اقتصادی امریکا به ایران به منظور اجرای برنامه هفت ساله عمرانی کشور و اخذ کمکهای نظامی بیشتر برای تقویت بنیه دفاعی ایران بود. این نخستین سفر شاه به امریکا بود و طی آن وی با ترومن رئیس جمهوری امریکا ملاقات و مذاکره نمود.

9- فساد و رشوه خواری: عوامل رژیم صهیونیستی از طریق یک واسطه آمریکایی رشوه ای به مبلغ 240 هزار دلار به دولت ایران در ازای شناسایی اسرائیل دادند. محمّد ساعد مراغه ای نخست وزیر وقت ایران پس از دریافت رشوه، اعلام کرد که مرزهای ایران به روی تمامی پناهندگان یهودی باز است! 15 اسفند 1328/ 6 مارس 1950 دولت ایران به طور دو فاکتور دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت و این موضوع رسماً از طریق نماینده دائمی ایران در سازمان ملل اعلام شد.

اعلام شناسایی اسرائیل توسط ایران واکنش های داخلی و خارجی بسیاری داشت از آن جمله:

1- ترور هژیر، وزیر دربار شاه و همه کاره دستگاه های دولتی.

2- حمایت فداییان اسلام از تحصّن دکتر مصدّق و یاران او در مخالفت با انتخابات دوره شانزدهم که زیر نظر هژیر، همراه با تقلب و تزویر پایان یافته بود.

3- زمینه سازی برای بازگشت آیت الله کاشانی از تبعید و اتّحاد نیروهای ملّی-مذهبی تحت رهبری آیت الله کاشانی و دکتر محمّدمصدّق.

4- تشدید فشار نیروهای مبارز، که باعث سقوط دولت محمّدساعد مراغه ای شد.

5- تیرگی روابط با جهان عرب: مصر در مقدمه کشورهای عربی بود که نسبت به اقدام شاه موضع گرفت. اقدام شاه باعث تشدید تیرگی روابط تهران-قاهره گردید.

نهضت ملی شدن نفت و لغو شناسایی اسرائیل

     در حالی که مبارزات ملّت مسلمان ایران با دولت انگلیس ابعاد تازه ای به خود گرفته بود، افکار عمومی خواهان قطع روابط سیاسی با رژیم صهیونیستی شد. علاوه بر آن، ایران در مسأله ملّی کردن صنعت نفت و مقابله با فشارهای انگلیس نیاز به جانبداری کشورهای عربی در شورای امنیت و سازمان ملل داشت. لذا تهران تصمیم به لغو شناسایی رژیم صهیونیستی گرفت. باقر کاظمی، وزیر وقت امور خارجه در 16 تیر 1330 در مجلس شورای ملّی حاضر شد و تعطیل کنسولگری ایران در بیت المقدس را به اطلاع نمایندگان رساند. تصمیم ایران بازتاب شدیدی در جهان عرب داشت. رسانه های گروهی عربی، نسبت به اقدام ایران با نظر تحسین و تمجید نگاه کردند. دولت مصر رسماً از دولت ایران تشکر نمود و حمایت خود را از دعاوی ایران در عرصه سیاست جهانی اعلام کرد و عزام پاشا نخستین دبیر کل اتحادیه عرب (مارس 1945-1952)، تصمیم ایران را ستود. دکتر مصدق هنگام بازگشت از نیویورک به دعوت نحاس پاشا، نخست وزیر مصر در 28 آبان 19/1330 نوامبر 1952 با استقبال مقامات دولتی مصر، به دیدار از این کشور پرداخت. هم زمان دولت مصر قرارداد 1936 م خود با انگلستان را لغو کرد. این امر موجب اعتراض شدید دولت انگلیس شد و به نوعی در حل مسأله نفت با ایران اثر منفی نهاد.

مرحله بازسازی روابط میان دو رژیم

پس از کودتای 28 مرداد 1332 شاه به بازسازی روابطش با رژیم صهیونیستی پرداخت.

گام نخست

     در میان عوامل صهیونیستی که بلافاصله پس از کودتای 28 مرداد رهسپار ایران شدند، یعقوب نیمرودی بود که در سی ام دیماه 1334 وارد تهران شد. وی ظاهراً معاونت آژانس یهود در تهران را تصدّی نمود، امّا بنابر اظهارات ارتشبد حسین فردوست، این شخص هدایت شبکه موساد را در ایران، عهده دار بود و در سالهای بعد، نقش کلیدی در تشکیل و سازماندهی ساواک ایفا کرده است.

     قانون تشکیل ساواک در اسفند ماه 1335 پس از تصویب دو مجلس ملّی و سنا به تأیید شاه رسید و سپهبد تیمور بختیار به ریاست آن منصوب گردید. وی برای کسب تجربیات در سازماندهی ساواک، رهسپار فلسطین اشغالی شد و با مقامات موساد از جمله ایزک هارل، رئیس وقت موساد مذاکره کرد. موساد یکی از کارشناسان زبده خود را به نام یعقوب کاروز که رئیس ایستگاه سازمان موساد در پاریس بود، جهت همکاری با ایران معرّفی کرد. کاروز با همکاری نیمرودی نقش مؤثّری در سازماندهی و راه انداختن تشکیلات سازمان مخوف ساواک داشتند.

     جنگ سرد اعراب قومی گرا با رژیم شاه، روند بازسازی و تقویت روابط میان شاه و رژیم صهیونیستی را تسریع می کرد. سقوط خاندان سلطنتی فیصل دوم در پی کودتای افسران آزاد عراقی به رهبری ژنرال عبدالکریم قاسم در 14 ژوئیه 1958 – 23 تیر 1337، جنبش رادیکالیزم عرب را تشدید و شاه را بیشتر نگران کرد و این اوضاع و شرایط در واقع پیش از آنکه شاه به طور علنی نسبت به شناسایی رژیم غاصب صهیونیستی از سوی ایران اعتراف نماید، وزارت امور خارجه نخستین نماینده رسمی ایران را در تاریخ 21 آذر 1338 – 12دسامبر 1959 برای اداره امور کنسولی مربوط به ایران در سفارت سوئیس، به اسرائیل اعزام داشته بود. سفارت سوئیس در اسرائیل مدّت ها حفاظت منافع ایران در آن کشور را به عهده داشت و دفتر نمایندگی ایران در آن سفارت، در وزارت امور خارجه ایران با عنوان «برن 2» شناخته می شد.(24) هم زمان با بررسی موضوع تأسیس دفتر نمایندگی ایران در تل آویو از سوی دولت ایران، اعراب به شیوه های مختلف مراتب ناخشنودی و اعتراض خود را نسبت به روند گسترش روابط میان ایران و رژیم صهیونیستی ابراز می داشتند. در یک مورد هنگامی که نماینده رژیم صهیونیستی در هفته اوّل تیرماه 1339 در کنفرانس بین المللی زنان در تهران شرکت کرد، سفیر مراکش! لب به اعتراض گشود که متقابلاً با واکنش تند مقامات دولتی رو به رو گشت.(25)

     دولت ایران ضمن ردّ اعتراضات اعراب یادآور شد که اسرائیل عضو سازمان ملل است و شاه ضمن مصاحبه مطبوعاتی ماهیانه خود در دوم مرداد 1339 در کاخ سعدآباد به رسمیت شناختن اسرائیل را به صراحت اعلام کرد. امّا اتّحادیه عرب در واکنشی تند، اقدام دولت ایران را عملی غیردوستانه تلقّی نمود و جمال عبدالناصر، رئیس جمهور مصر در نطق شدیداللحن خود در اسکندریه (4 مرداد 1339 – 26 ژوئیه 1960) شاهِ ایران را همکار استعمارگران خواند و ضمن تأکید بر توانایی مصر در مقابله با ایران؟! شاه را متّهم کرد که در جریان بحران کانال سوئز، علیه مصر موضع گیری نموده است.

     از طرف وزارت امور خارجه مصر دستور اخراج جمشید قریب، سفیر کبیر ایران در قاهره صادر شد و تهران نیز متقابلاً اقدامات مصر را ناشی از توطئه ای دانست و محمود محرم حماد، سفیر مصر در تهران را به وزارت امور خارجه فراخواند و به وی اخطار شد که ظرف مدت 24 ساعت خاک ایران را ترک گوید. قطع روابط دیپلماتیک میان تهران و قاهره آغاز تشدید مرحله جنگ سرد میان مصر و ایران بود و به مدت یک دهه ادامه داشت… اشاره به این نکته بی مناسبت نیست که قطع روابط بین مصر و ایران، به خاطر برقراری روابط با اسرائیل بود و متأسّفانه پس از شکست ناصر و اعراب در جنگ شش روزه، آنها هم راه شاه را در پیش گرفته سرانجام مذاکرات و ملاقات ها، در زمان انورسادات معاون وقت ناصر، اسرائیل از طرف مصر به رسمیت شناخته شد و این بار ایران اسلامی به دستور مستقیم رهبری – امّام خمینی رضوان الله تعالی علیه – با مصر قطع رابطه کرد.

… ادامه دارد.

پی نوشت:

  1. تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج اول؛ و دهنوی، مجموعه مکتوبات، سخنرانیها و پیامهای آیت الله کاشانی، جلد اول، ص 29-33.
  2. گزارش شماره 4147 سفارت ایران در بغداد به تاریخ 1316/5/12 (بایگانی اسناد وزارت امور خارجه سال 1316 کارتن 12، دوسیه 18/3).
  3. اسناد مهاجرت یهودیان ایران به فلسطین.
  4. تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج اول، پاورقی ص 172-173.
  5. تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلد دوم، ص 168-169.
  6. روزنامه کیهان، شماره 5102، چهارشنبه 15 تیر 1339، ص 16.

برگرفته از پرتال فرهنگی راسخون

پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *