روایات مکتوب اهل سنت از امارت امیرالمؤمنین بر مؤمنان

خانه / پیشنهاد ویژه / روایات مکتوب اهل سنت از امارت امیرالمؤمنین بر مؤمنان

امارت امیرالمؤمنین علیه السلام بر مؤمنان موضوعی است که در کتابهای اهل سنت نیز به آن اشاره شده است.

اشاره به امارت امیرالمؤمنین علیه السلام بر مؤمنان موضوعی است که در کتابهای اهل سنت نیز به آن اشاره شده است؛ یکی از این موارد روایتی است که اهل سنت از ابوشجاع دیلمی، متوفای سال509 هجری قمری نقل کرده‌اند چنین روایت می‌کند :«حُذَیْفَة بن الْیَمَان لَو علم النَّاس مَتى سمی عَلیّ أَمِیر الْمُؤمنِینَ مَا أَنْکَرُوا فَضله سمی أَمِیر الْمُؤمنِینَ وآدَم بَین الرّوح والجسد قَالَ الله عز وَجل وَإِذ أَخذ رَبک من بنی آدم من ظُهُورهمْ ذُرِّیتهمْ وأشهدهم على أنفسهم أَلَسْت بربکم قَالَت الْمَلَائِکَة بلَى قَالَ تبَارک وَتَعَالَى أَنا ربکُم وَمُحَمّد نَبِیکُم وَعلی أمیرکم؛ از حذیفه از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده است که فرمودند :اگر مردم می دانستند چه زمانی علی را به امیری مومنان انتخاب کردند، برتری او را انکار نمی‌کردند؛ او زمانی امیر مومنان شد که آدم بین روح و جسد بود (هنوز روح در بدن او وارد نشده بود) خداوند می فرماید: و هنگامی که پروردگارت از فرزندان آدم از پشت هاب ایشان نسل ایشان را بیرون آورد و ایشان را شاهد بر خویش گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم ؟ گفتند: چرا ؛ پس فرمود :من پروردگار شمایم ؛ محمد پیامبر شما و علی امیر شما.

فهرست کتابهایی از اهل سنت که این روایت آمده است به این ترتیب است: «الفردوس بمأثور الخطاب ج3 ص354 المؤلف: شیرویه بن شهردار بن شیرو یه بن فناخسرو، أبو شجاع الدیلمیّ الهمذانی (المتوفى: 509هـ)، المحقق: السعید بن بسیونی زغلول، الناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1406 هـ – 1986م، عدد الأجزاء: 5»

 نسائی متوفای سال 303 هجری قمری که صاحب یکی از شش کتاب اصلی و مهم مذهب برادران اهل سنت است در مورد حادثه غدیر چنین روایتی را نقل کرده است که زید ابن ارقم گفت: وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از آخرین حج خود بازگشت، در غدیر خم فرود آمد، و دستور فرمود از درختان بزرگ سایبانی فراهم آوردند و منبری برافراشتند؛ پس فرمود: گویی که به سوی پرودگار خود دعوت شده ام و من نیز این دعوت را پذیرفته‌ام (مرگ من نزدیک است)؛  من در میان شما دوچیز گرانبها و سنگین میگذارم که یکی از آن دو  بزرگتر از دیگری است: کتاب خدا و اهل بیت من.

بنگرید چگونه بعد از من آنها را پاس میدارید؛ و آن دو از هم جدا نمیشوند تا بر حوض بر من وارد شوند.

سپس فرمودند: خداوند سرپرست من و من سرپرست تمام مومنان هستم پس دست علی را گرفتند و فرمودند: هرکس من مولای او هستم پس این علی مولای او است خدایا یاورانش را یاری کن و دشمنانش را دشمن بدار پس به زید گفتم آیا خودت از رسول خدا شنیدی ؟ گفت : کسی در دوحات نبود مگر اینکه به چشم خود دید و به گوش خود شنید.

منبع: خصائص أمیرالمؤمنین علی بن ابی طالب رضی الله عنه، لأبی عبدالرحمان احمد بن شعیب النسائی، باب قول النبی: من کنت ولیه فعلی ولیه ، ص٩٦

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *