زندگینامه | سید محمد کاظم طباطبایی

خانه / علما وسخنرانان / زندگینامه | سید محمد کاظم طباطبایی

القاب: آیت الله یزدی و…
محل تولد:
استان یزد شهرستان: یزد
شاخص : عالم دینی – صاحب کتاب عروه الوثقی – مفسر قرآن
دوره حیات: معاصر – متوفی
سال ولادت:1248 هجری قمری – روستای کسنویه یزد
زمان ارتحال (وفات) : سه شنبه 28 ماه رجب سال 1337 ه ق.
محل دفن: صحن مطهر حضرت علی علیه السلام در ایوان کبیر پشت سر مبارک حضرت و در جوار پسر شهیدش
کتب:عروة الوثقی و دههای کتاب مشهور

زندگی نامه:

ولادت : آیت الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی در سال 1248 هجری قمری در روستای کسنویه یزد پا به عرصه گیتی نهاد.

از همان زمان بزرگی در چهره کوچکش نمایان بود و با تولدش، رشته های امید را در قلب پدر و مادر آیت الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی ( عالم برجسته – صاحب عروه) خویش محکم ساخت. پدرش به تبرک نام رسول خدا صلی الله علیه واله و با یاد امام هشتم، او را محمد کاظم نام نهاد.

سید محمد کاظم دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشت و با تشویقهای پدر و مهم تر از همه عنایت خاص خداوند به علوم دینی رو آورد. و حوزه علمیه دومنار یزد پذیرای آن نوجوان مخلص از دودمان پاک پیامبر صلی الله علیه واله شد. سید محمد کاظم مدتها در درس ادبیات استاد ملا محمد ابراهیم اردکانی و زین العابدین عقدایی شرکت کرد و از آن دو بهره های فراوان برد.

جدیت فراوانش در کسب علوم اهل بیت علیهم السلام او را مورد توجه اساتید مدرسه قرار داد. پس از اتمام ادبیات عرب، در درس فقه و اصول آخوند ملا هادی یزدی که از علمای بزرگ آن زمان محسوب می شد دوره سطح را به پایان رسانید. دیری نپایید که مقام علمی اش او را در زمره نزدیکان خاص استاد جای داد.

با توصیه استاد، در ضمن فراگیری فقه و اصول، به تدریس ادبیات پرداخت. کیفیت تدریس و شیوه بیان او، سرانجام کار را بدانجا رساند که بعد از اندک زمانی سید محمد کاظم یزدی به مثابه یکی از اساتید حوزه علمیه یزد شناخته شد. جوان یزدی پس از مشورت با دو استادش، اردکانی و عقدایی، به امید بهره مندی از وجود مقدس امام هشتم علیه السلام راهی مشهد مقدس شد تا با استعانت از آن امام همام، به مقامات علمآیت الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی ( عالم برجسته – صاحب عروه) ی و معنوی نایل آید.

وی در مدت زمان کوتاهی، علم هیئت و ریاضی را آموخت و طولی نکشید که در زمره اساتید این علوم در آمد. حوزه علمیه اصفهان نیز دورانی به وجود استادی گرانقدر چون یزدی مفتخر گردید. وی با ورودش به اصفهان در مدرسه صدر سکونت گزید.

سید محمد کاظم، ابتدا درس علامه شیخ محمد باقر نجفی فرزند شیخ محمد تقی نجفی، نویسنده کتاب هدایه المسترشدین را بر درس سایر علما ترجیح داد. و از محضر اساتیدی چون آیت الله سید محمد باقر موسوی خوانساری و برادرش آیت الله حاج میرزا هاشم خوانساری و آیت الله محمد جعفر آباده ای استفاده های فراوانی برد.

سید محمد کاظم در سال 1281 ه ق. با اجازه و معرفی استادش آیت الله شیخ محمد باقر نجفی، به همراه چند تن از علما به نجف اشرف هجرت کرد و در آنجا از محضر بزرگانی همچون آیت الله شید محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ ) فتوا دهنده تحریم تنباکو، آیت الله شیخ راضی و آیت الله شیخ مهدی جعفری و آیت الله شیخ مهدی آل کاشف الغطاء استفاده های علمی و توشه معنوی فراوانی کسب نمود.

استاد یزدی تبار، هیچ گاه از تدریس غافل نبود. وی بعد از هجرت میرزای شیرازی به سامرا به طور رسمی حوزه درس خود را در نجف تشکیل داد و به تدریس دروس عالی فقه و اصول که مرحله نهایی تحصیلات حوزوی است، پرداخت. دیری نپایید که شاگردان زیادی در درس ایشان حاضر شدند، به طوری که عدد آنان را تا دویست نفر ذکر کرده اند.

مرجعیت سید محمد کاظم طباطبایی
استاد آیت الله یزدی، بر مباحث فقهی تسلط کامل داشت. از این رو مسائل مشکل و پیچیده فقهی را با بیانی روان و ساده و با استدلالی قوی، به طلاب عرضه می کرد، به گونه ای که شاگردان فراوانی جذب شیوه درس وی شدند. آن گونه که مورخان نوشته اند وی با تسلط کامل و مهارت تحسین برانگیز و استدلال قوی به طرح نظرات خود می پرداخت و ابواب مختلف فقهی را یکی پس از دیگری به بهترین وجه و آسانترین شیوه به پایان می رساند.
او بدون استدلال قوی و قانع کننده، از مباحث علمی نمی گذشت و به مثالهای فراوان فقهی استشهاد می کرد. وقتی شاگردان اشکالات و سوالات خود را مطرح یا در مثالهای ایشان خدشه می کردند، با سعه صدر به سخن آنان گوش می داد و با وقار خاص به آنان می گفت:این اشکال به ذهن من نیز آمده ! آنگاه به اشکال جواب می داد.
آیت الله العظمی سید محمد کاظم یزدی، سیره علمای صالح گذشته را در زمینه مرجعیت رعایت می کرد و با اینکه از بزرگترین علمای آن زمان به شمارآمد همواره از پذیرش این امر خطیر اجتناب ورزیده، دوری می جست.

مردم و علمای نجف که به مقام علمی و معنوی وی بخصوص پس از رحلت میرزای بزرگ در سال 1312 ه ق. پی برده بودند نسبت به پذیرش مرجعیت، به آن فقیه وارسته، اصرار می کردند.

ایشان سرانجام با احساس مسوولیت در قبال سرنوشت اسلام و مسلمین، به این بار گران تن سپرد و با قبول مرجعیت جهان اسلام در ردیف علمایی همچون آیت الله العظمی آخوند خراسانی (متوفای 1329 ه ق.) و آیت الله العظمی شیخ محمد طه نجف (متوفای 1323 ه ق.) و دیگر مراجع آن زمان جای گرفت.

وی بعد از رحلت آخوند خراسانی و آیت الله محمد طه نجف، زعیم بزرگ جهان تشیع گردید و به مثابه بزرگترین قدرت مذهبی و یگانه پاسدار حریم تشیع، حفظ کیان مسلمین را بر عهده گرفت. آن روز که دشمنان اسلام، کمر به نابودی اسلام بسته بودند این مرد بزرگ چونان مجاهدی نستوه و سیاستمداری فرزانه به صحنه آمد.

صاحب عروه و سیاست سید و مشروطه
مرحوم سید محمد کاظم یزدی در آغاز نهضت مشروطه، همراه و همگام با مشروطه خواهان بود؛ چنانکه آقای ابوالحسنی منذر می نویسد:«بر پایه اسنادی که از آن مرحوم در دست است و فتوکپی آنها نزد اینجانب موجود می باشد، سید در دوران تحصن معترضانه علمای تهران و برخی بلاد، در قم (در صدر مشروطه) جهت رفع مظلومیت علما و تحریض دربار به قبول درخواست های مشروع آنان، دست به اقداماتی زده است که احتمالاً در صدور دستخط مظفرالدین شاه بی تاثیر نبوده است».

مرحوم آیة اللّه سید محمد کاظم طباطبایی یزدی در جریان نهضت مشروطه بر اثر اشاعه افکار ضدّ دینی، ادامه این حرکت را به مثابه شبی ظلمانی و آسمانی تیره و تار در افقی نامعلوم و مبهم یافت و برای کشف حقایق سکوت کرد و در هنگامه اختلاف مجلس، بر خلاف آیة اللّه آخوند خراسانی، ملا عبداللّه مازندرانی و حاج میرزا حسین میرخلیل تهرانی، حاضر نشد در این فضا تلگرافی در تأیید مشروطه و مجلس امضا کند تا مبادا بدخواهان آن را در تضعیف مرحوم شیخ فضل اللّه تبلیغ کنند.

از یکی از روحانیان سرشناس یزد نقل شده است: روزی یکی از اهالی یزد به بهانه پرسش مسأله ای خدمت سیّد یزدی رسید و به محض حضور، نامه ای دالّ بر تأیید مشروطه جلوی آقا نهاد و با تهدید اسلحه (سلاح) خواستار امضای آن شد.

سید سینه را سپر کرد و گفت: من سال هاست آماده شهادتم. در «النجوم المسرده» به نقل از سیّدهاشم بن سیّد عبدالحی آمده است:«یکی از اشرار به چنین کاری مبادرت کرده و سیّد در پاسخ گفته: جان فدا کردن پیش من آسان تر از امضا کردن این مشروطه است.

سید و استعمار
بدیهی است مخالفت سید بامشروطه نیز عمدتاً ناشی از هویدا بودن دست دشمن در آستین آن حرکت و تأثیر دیگ پلوی سفارت انگلیس در تأسیس آن بود. و درست از همین رو بود که از قبول پول «موقوفه اَوَد» هند خودداری می کرد.

دولت انگلستان بسیار کوشید تا با استفاده از وجوه موقوفات هند، نظر سید را جلب کرده، او را وادار به سکوت نماید، اما سید همانند شیخ مرتضی انصاری از پذیرفتن آن وجوه سربازمی زد.

سر رونالد استورزیکی، از سیاستمداران انگلیسی که برای تقدیم هزار لیره به نزد سید رفته بود و سید از پذیرفتن آن خودداری کرده بود، نقل می کند: «من اطمینان حاصل کردم که با او نمی توان صحبت پول کرد، مقام عالیِ او، قابل خرید و فروش نیست و بسیار خوشوقت است که در این باب با او صحبتی ننماییم و البته چنین وضعی را در کشورهای «مصر و حجاز» که همه برای پول به دنبال ما می دوند نمی توان یافت.»

سید از مبارزه اقتصادی نیز با استعمارغفلت نداشت و متوجه بود که استقلال سیاسی بدون استقلال اقتصادی ممکن نیست. بنابراین، با تحریم کالاهای غربی تلاش کرد تا از این طریق، به مبارزه با آنان برخیزد.
همچنین زمانی که ایتالیا نیروهایش را برای اشغال کشور لیبی به حرکت در آورد و می رفت تا بخش عظیمی از ممالک اسلامی به اشغال بیگانگان در آید این مرجع عالی مقام، فتوای تاریخی و سرنوشت ساز خود را درباره وضعیت مسلمانان جهان صادر کرد.

فتوای جهاد ایشان چنین بود: “بسم الله الرحمن الرحیم در این ایام که دول اروپایی مانند ایتالیا به طرابلس غرب (لیبی ) حمله نموده و از طرفی روسها شمال ایران را با قوای خود اشغال کرده اند و انگلیسیها نیز نیروهای خود را در جنوب ایران پیاده کرده اند و اسلام را در معرض خطر نابوی قرار داده اند، بر عموم مسلمین از عرب و ایرانی، واجب است که خود را برای عقب راندن کفار از ممالک اسلامی مهیا سازند و از بذل جان و مال در راه بیرون راندن نیروهای ایتالیا از طرابلس غرب و اخراج قوای روسی و انگلیسی از ایران، هیچ فروگذار نکنند، زیرا این عمل از مهمترین فرایض اسلامی است، تا به یاری خداوند دو مملکت اسلامی از تهاجم صلیبی ها محفوظ بماند.”
در نهایت همزمان با جنگ جهانی اول 1332 ه ق، انگلستان علیه امپراتور عثمانی اعلان جنگ داد و دامنه جنگ به کشور اسلامی عراق کشیده شد. انگلیس برای تصرف بصره در شط العرب نیرو پیاده کرد.

آیت الله سید محمد کاظم یزدی با فتوی خود مبنی بر وجوب جهاد، مسلمانان را به جهاد علیه کفار انگلیس ترغیب می کرد. و در فتوایی فرمود: “فتوای ما مبنی بر دفاع در مقابل هجوم کفار بر بلاد مسلمین در همه جا پخش شده است.

از آنجا که دشمن نزدیک شده و کار سخت بالا گرفته و مشکلات زیادی پدید آورده است بر هر کس لازم است در عقب راندن قوای دشمن وسعی در حفظ حدود و ثغور اسلام، با همه امکاناتی که دارد غفلت نور زند.” بعد از ابلاغ فتوای جهاد، جمع زیادی از علما به سوی جبهه های جنگ شتافتند. از جمله سید محمد یزدی فرزند ارشد آیت الله یزدی که سرانجام نیز به درجه رفیع شهادت نایل گشت.

رابطه آخوند با سید
رابطه شخصی سید با آخوند و به عکس، بسیار خوب بوده است، هیچگاه دیده نشد که این دو حرفی در تنقیص هم زده باشند بلکه عکس آنگزارش شده است به عنوان نمونه: سید در تشیع جنازه آخوند شرکت کرده بود با آنکه بعضی ها در همان تشییع جنازه زخم زبان می زدند، ولی ایشان اهمیتی به زخم زبانها نمی داد.

نمونه دیگر اینکه: شخصی نزد آیة اللّه آخوند خراسانی آمده، عرض می کند که: آقا! من مقلّد سید محمد کاظم یزدی هستم و می خواهم با فلان کس معامله ای انجام دهم، مهر و امضای اجازه سید محمد کاظم یزدی را برای خریدار برده ام، ولی چون خریدار مقلّد شماست، قبول نکرده و می گوید: برو اجازه آقای آخوند را بیاور، هنوز کلام آن مرد تمام نشده بود که آقا با ناراحتی می فرمایند: ای مرد، برو از قول من به او بگو، اگر تو واقعاً مقلّد من هستی باید مُهر و امضای آقای سید محمد کاظم یزدی را روی سرت بگذاری و فوراً اطاعت کنی.

اثار و تألیفات سید محمد کاظم طباطبایی
از سید نوشته های زیادی برجای مانده که معروف ترین و گرانقدرترین آنها کتاب «عروة الوثقی» در فقه می باشد. به سبب نگارش این کتاب، ایشان به صاحب عروه شهرت یافت. سایر کتابهای سید عبارتند از:
1. تعلیقه بر متاجر شیخ انصاری، چاپ تهران.
2. رسالة فی حکم الظن المتعلّق بأعداد الصلاة و أفعالها و کیفیة صلاة الاحتیاط
3. رسالة فی منجّزات المریض
4. غایة القصوی، ترجمه فارسی «عروة الوثقی» به قلم شیخ عباس قمی، چاپ بغداد.
5. رسالة فی التعادل و التراجیح، چاپ تهران.
6. الصحیفة الکاظمیه، چاپ بغداد.
7. مجموعه بستان نیاز و گلستان راز، چاپ بغداد.
8. حاشیه نجاة العباد فی یوم المعاد، شیخ محمدحسن صاحب جواهر.
9. حاشیة جامع العباسی، شیخ بهایی.
10. حاشیه مجمع المسائل محمدحسن میرزای شیرازی.
11. حاشیه ذخیرة العباد لیوم المعاد، فاضل شربیانی.
12. حاشیه فراید الأصول، شیخ مرتضی انصاری.
13. الرسالة فی جواز اجتماع الأمر و النهی، چاپ تهران.
14. حاشیه مکاسب شیخ انصاری.
15. السوءال و الجواب، چاپ نجف.

شاگردان
آیة اللّه سید محمدکاظم یزدی شاگردان بسیاری در حوزه پربار خود پرورش داد که برخی از آن ها به درجه اجتهاد رسیدند؛ از جمله معروف ترین شاگردان ایشان عبارتند از: آیة اللّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی (موءسس حوزه علمیه قم)، آیة اللّه آقا سید محمّدتقی خوانساری، آیة اللّه سیداحمد خوانساری، مجاهد شهید شیخ محمّدتقی بافقی، آیة اللّه آقاضیاء عراقی، آیة اللّه مجاهد سیدحسن مدرس، آیة اللّه حسین بروجردی (مرجع عالیقدر جهان اسلام)، محمّد تنکابنی (موءلف قصص العلما)، شیخ احمد کاشف الغطا، آیة اللّه شیخ محمدحسین کاشف الغطا، آیة اللّه حاج آقاحسین قمی، حاج آقا رضا مسجد شاهی اصفهانی، سید عبدالحسین شرف الدین عاملی، سید محمد فیروزآبادی، شیخ زین الدین العابدین عابدی زنجانی، شیخ فضل اللّه شیخ الاسلام زنجانی، سید یونس اردبیلی، شیخ جعفر نقدی، آقا میرزا محمود (امام جمعه زنجانی) میرزا مهدی آشتیانی، شیخ عبدالنبی عراقی و…

سید مردم را دوست می داشت و مردم نیز او را دوست داشتند، تا جایی که در نجف او را پدر می خواندند. میزان عشق و اعتقاد مردم به سید به حدی بود که صحرانشینان از خاک پای او برداشته، با خود به چادر می بردند و در کیسه ریخته، هنگام سوگند خوردن برای اثبات حقانیت خود به آن قسم می خوردند و می گفتند: «به حق تراب قدم السید».

سید با همه تواضعی که داشت نسبت به خصوصیات علمی افراد سختگیری می کرد و به آسانی به کسی اجازه اجتهاد نمی داد. سید در ابتدا از پذیرش مرجعیت اجتناب می ورزید مردم و علمای نجف که به مقام علمی و معنوی وی به خصوص پس از رحلت میرزای شیرازی در سال 1312 پی برده بودند، نسبت به پذیرش مرجعیت، به ایشان اصرار می کردند، اما وی در زمان حیات میرزای شیرازی، مرجعیت را نپذیرفت.

اصول اندیشه های سیاسی ـ اجتماعی سید (مانند میرزای شیرازی و شیخ انصاری) بسیار محتاطانه با این نوع مباحث برخورد می کند برای دستیابی به اندیشه های سیاسی ـ اجتماعی ایشان، سراغ کتاب فقهی وی «عروة الوثقی» برویم که در رأس آنها کتاب القضاء می درخشد. در این که چه کسی حق حکومت دارد، در تمام کلمات سید ذکری از سلطان به میان نمی آید.

در همه موارد، فقیه عادل جامع الشرائط را در مقابل حاکم جور قرار داده و حتّی ایشان برای این که نشان دهند که تنها فقیه جامع الشرائط حق حاکمیت بر جامعه اسلامی دارد هر جا که می خواهد نامی از سلطان (غیر فقیه جامع الشرائط) بیاورد کلمه «جور» را بدون فاصله به آن اضافه می کند.

در مجموع می توان چنین نتیجه گرفت که سید، بر خلاف بعضی از علمای وقت، معتقد بود حکومتی که فقیه عادل جامع الشرائط در راس آن نباشد، نمی تواند مشروعیت داشته باشد. وی بر همین اساس، در ماجرای مشروطه، بسیار محتاطانه عمل کرد و وقتی دید وضع جوری است که مجتهد طراز اول تهران مجبور شده به زاویه حضرت عبد العظیم پناه ببرد، آن گونه مسیر سیاسی خود را از مشروطه چیان جدا کرد.

آثار خیر سید محمد کاظم طباطبایی
عالم پرهیزگار، آیت الله یزدی در طول عمر مبارک خود، آثار زیادی را به یادگار گذاشت و کمکهای بسیاری به سرپرستان و یتیمان مبذول داشت. وی در عمران شهرها و روستاها بویژه در ساخت مسجد، حمام و کاروانسرا، همتی والا و نسبت به رسیدگی به امور حوزه های علمیه و طلاب علوم دینی، عنایت خاصی داشت و بناهای زیادی را بنیاد نهاد که مهمترین آنها، مدرسه علمیه و کتابخانه ایشان معروف به “مسجد سید” در نجف اشرف است.

وفات
کاظما تا کی به خواب غفلتی                    فکر خود کن تا که داری مهلتی
هر چه از ماه رجب می گذشت حال سید رو به وخامت می گذاشت و رنگ رخسارش زردتر می شد. این وضع تا شب سه شنبه 28 ماه رجب سال 1337 ه ق. ادامه داشت. سرانجام نزدیک طلوع فجر، خورشید فقاهت، ایثار، زهد و مردانگی در سن نود سالگی غروب کرد و به ملکوت اعلی پیوست. فرزندش حضرت آیت الله سید علی یزدی، بر جنازه پدر نماز خواند و بدن مبارک را در صحن مطهر حضرت علی (ع) در ایوان کبیر پشت سر مبارک حضرت و در جوار پسر شهیدش به خاک سپردند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *