سبک زندگی اسلامی | نقش خانواده در بهداشت روانی

خانه / مطالب و رویدادها / سبک زندگی اسلامی | نقش خانواده در بهداشت روانی

خانواده با الگو قرار گرفتن، به کودک یاد می‌دهد که چگونه باید رفتار کند و چگونه با اجتماع سازگار شود. همچنین خانواده یاد می‌دهد که زن و مرد نقش‌های متفاوتی دارند و هرکس باید مطابق با جنس خود رفتار کند. خلاصه این که خانواده، کودک را یک موجود اجتماعی بار می‌آورد

خانواده نظام اجتماعی پویایی است که برای خود ساختار، اجزاء و قواعدی دارد و در بین تمامی نهادها، سازمان‌ها و تأسیسات اجتماعی، نقش و اهمیتی خاص و بسزا دارد. خانواده در زمرهٔ عمومی‌ترین سازمان‌های اجتماعی است و نشان یا نماد اجتماعی شمرده می‌شود و برآیند یا انعکاس از کل جامعه است. در یک جامعهٔ منحط، خانواده نیز خود به خود منحط خواهد بود و بالعکس. بنابراین خانواده را می‌توان معیاری برای شناخت آسیب‌های اجتماعی دانست و برای پی بردن به علل این انحرافات، به خانواده مراجعه کرد.

کیفیت روابط خانواده

هر نظام برای خود اجزایی دارد. در نظام خانواده اجزاء مهم عبارت است از رابطه مادر با خود و با پدر، و رابطهٔ پدر با خود و با مادر. چگونگی این روابط کیفیت خانواده را مشخص می‌سازد.

خانواده مانند هر نظام اجتماعی نیازهای اولیه دارد. از جمله این نیازها عبارت‌اند از: احساس ارزشمندی، احساس امنیت فیزیکی، احساس صمیمیت و به هم وابستگی، احساس مسئولیت، نیاز به انگیزه، نیاز به شادی، نیاز به تأیید و تصدیق و بالاخره نیازهای روحی و معنوی. خانواده همچنین به پدر و مادری احتیاج دارد که به برقراری یک رابطه سالم باهم متعهد باشند و آن قدر احساس امنیت کنند که بتوانند فرزندان خود را به دور از آلودگی‌ها پرورش دهند.

خانواده همچنین مانند سایر نظامهای اجتماعی به تولید (غذا، لباس، مسکن)، به حفظ روابط عاطفی (نوازش و محبت)، به روابط خوب (عشق و صمیمیت)، به خود شکوفایی، به تحریک (هیجان، رقابت، نشاط) و به وحدت (احساس تعلق و اتفاق) احتیاج دارد.

خانواده، گروه کوچکی است که از زن و شوهر و فرزند یا فرزندان تشکیل می‌شود. عضو خانواده بودن، یعنی در نوعی شبکه عاطفی سهیم شدن، به یک گروه اجتماعی تعلق داشتن، تاریخ مشترک داشتن و به محیط زندگی خاصی عادت کردن. اهمیت خانواده نیز به خاطر همین دستاوردهاست.

هارلوک Elizabet Harlock خانواده را به صورت یک سیستم متعامل و پیچیده تعریف می‌کند. ابتدا زن و شوهر با تشکیل خانواده، این سیستم متعامل را بنیان می‌نهند و سپس با ورود هر کودک و یا هر فرد دیگری (مثل پدر و مادربزرگ) این سیستم پیچیده‌تر می‌شود. به عنوان مثال، در خانواده تک فرزندی فقط سه رابطه تعاملی وجود دارد در حالی که در خانواده سه فرزندی، ده رابطه تعاملی وجود خواهد داشت.

روابط کودک و والدین و سایر اعضای خانواده، چون شبکه و نظامی درهم پیچیده است که افراد آن در کنش متقابل با یکدیگرند. این نظام در مجموعه‌ای از نظام‌های بزرگتر همچون محله، جامعه شهری و جامعهٔ گسترده‌تر قرار گرفته است.

انتقال سنتها و باورها

خانواده از این نظر نیز اهمیت دارد که محل انتقال سنتها، باورها و انواع مختلف شناختهاست. (از شیوه غذا خوردن تا افکار سیاسی). خانواده از طریق اجتماعی بارآوردن کودک، میراث فرهنگی آماده و تجربه شده به وسیله نسلهای گذشته را در اختیار کودک می‌گذرد.

به طور کلی درخانواده است، که کودک اولین قدمهای اجتماعی شدن را برمی دارد و درنهایت به موجودی کاملاً اجتماعی تبدیل می‌شود. خانواده اسم خود را به کودک انتقال می‌دهد و بدین وسیله او را در مسیری می‌اندازد و در شبکه‌ای از خویشاوندی قرار می‌دهد که چند نسل را در برمی گیرد. بنابراین، خانواده اولین هویت اجتماعی فرد را فراهم می‌آورد. موقعیت اجتماعی والدین، موقعیت اجتماعی کودک را در بیست سال اول زندگی تعیین می‌کند. محل سکونت خانواده، به طورعینی بافت‌های اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر کودک را مشخص می‌کند. بالاخره شغل والدین، کودک را در طبقه اجتماعی معینی جای می‌دهد. بنابراین خانواده اولین محیطی است که در آن اولین پایه‌های اجتماعی شدن گذاشته می‌شود. خانواده، کودک را درشبکه ای از روابط عاطفی، اجتماعی، تاریخی و محیط زندگی خاصی قرار می‌دهد و برای کودک میراث فرهنگی به ارمغان می‌آورد، این که گذشته‌ای دارد، باید طبق آداب و سنن خانواده و فرهنگ خود زندگی کند و او را وادار می‌کند که آداب معاشرت یاد بگیرد، برای خود ایدئولوژی خاص داشته باشد و درصورت لزوم احساسات خود را بروز دهد یا پنهان نگه دارد.

خانواده با الگو قرار گرفتن، به کودک یاد می‌دهد که چگونه باید رفتار کند و چگونه با اجتماع سازگار شود. همچنین خانواده یاد می‌دهد که زن و مرد نقش‌های متفاوتی دارند و هرکس باید مطابق با جنس خود رفتار کند. خلاصه این که خانواده، کودک را یک موجود اجتماعی بار می‌آورد.

خانواده جایگاهی است که آنجا در آیینه چشم پدر و مادر، خود را تماشا می‌کنیم. برای نخستین بار خود را می‌بینیم؛ احساس صمیمیت را درک می‌کنیم؛ می‌آموزیم که احساس چیست و چگونه می‌توانیم آن را ابراز کنیم و این پدر و مادر هستند که احساسات قابل قبول را مشخص می‌سازند، آن‌ها هستند که اجازه‌ها را صادر می‌کنند و احساسات ممنوع را مشخص می‌سازند.

رشد کودکان در خانواده بیشتر متأثر از همین ارزش گذاری‌ها و گرایش‌های اخلاقی، عاطفی و اجتماعی است. از این رو خانواده به عنوان یکی ازعوامل مؤثر در رشد، در ردیف سایر عوامل قرارمی گیرد.

منبع: شمیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *