سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین عباسی ولده پیرامون بحران کاهش نسل

خانه / پیروان عترت / آموزش مجازی / سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین عباسی ولده پیرامون بحران کاهش نسل

چهارمین دوره ی آموزش تخصصی مدیران پیروان عترت

بهترین موضوعی که می شود در این جمع مطرح کرد؛ موضوعی غریب و در عین حال مهم است که به فراموشی سپرده شده است.

آن چیزی که بنده در پایان این جلسه منتظرش هستم و یا به تعبیری هدف من از این جلسه است و اگر حاصل بشود به نتیجه ای که دنبالش هستم؛ رسیده ام این است که در درجه اول خود شما نسبت به موضوع این جلسه حساس شوید و وظیفه خودتان در قبال این موضوع را تشخیص دهید و در درجه دوم با توجه به اینکه شما افرادی هستید که با مخاطبان متعددی ارتباط دارید، این حساسیت و این دغدغه را به مخاطبینِ خود منتقل کنید.

نزدیک به حدود چهارسال است که مقام معظم رهبری(مدظله العالی) به صراحت در مورد بحث بحران جمعیت در جامعه ما صحبت کردند و فکر می کنم چیزی حدود 13 تا 14 بار در این زمینه در تعابیر مختلف بیاناتی داشتند.

ایشان در بیانات خود تعبیری را به کار بردند که فکر می کنم اگر کسی به معنای واقعی اهل ولایت باشد باید از این تعبیر آرام و قرارش گرفته شود.

ایشان در 19 آذر ماه سال 92 در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی فرمودند: یکی از خطراتی که وقتی انسان درست به عمق آن فکر می کند و تن او می لرزد؛ مساله ی جمعیت است.

نمی دانم در واقعیت بعد از این صحبت؛ اولاً چند نفر از بچه های مذهبی، حزب اللهی و اهل ولایت این صحبت را شنیدند. من یقین دارم بسیاری از افراد این بیانات را نشنیدند. در جمع های مختلف که صحبت می کنیم بعضی افراد می گویند که برای اولین بار است که یک چنین تعبیری را از مقام معظم رهبری(دامت برکاته) می شنویم در حالی که این صحبت در رسانه های عمومی پخش شد. در روزنامه ها و سایت ها منتشر شد. این که چرا بعضی از دوستان حزب اللهیِ ما که ادعای تبعیت از ولایت فقیه دارند این جمله و جملاتی از این دست را نشنیدند و یا اگر شنیدند جدی نگرفتند این یک سوال و معضل دینی برای ما است. من در مورد این معضل با شما حرف دارم.

رهبر معظم انقلاب(دامت برکاته) در ادامه فرمودند: مساله ی جمعیّت را جدی بگیرید، جمعیت جوان کشور دارد کاهش پیدا می کند. به جایی خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست. یعنی مساله ی جمعیت از آن مسائلی نیست که بگوییم حالا 10 سال دیگر فکر می کنیم! نه. اگر چند سال بگذرد وقتی نسل ها پیر شوند؛ دیگر قابل علاج نیست.

یک سئوال! بعد از 13 تا 14 نوبتی که مقام معظم رهبری(دامت برکاته) به صراحت و با تأکیدات خیلی زیاد به بحث جمعیت اشاره کردند، تاکید کردند، دستور فرمودند، چقدر انگیزه در ما ایجاد شد؟! فضای مذهبی و حزب اللهی و اهل ولایت کشور ما چه اندازه به این مساله عکس العمل نشان دادند؟ کسانی که بنده را می شناسند می دانند بنده اهل سیاسی کاری نیستم. در هیچ جناحی هم جای نگرفتم و جای هم نمی گیرم و اصلاً بر خودم حرام می دانم که وارد مباحث جناحی این مملکت شوم. وظیفه من چیز دیگری است. البته سیاست نه به آن معنایی که عین دیانت ما است.

سئوال من این است؛ مقام معظم رهبری(دامت برکاته) آنقدر با ترس و لرز (چون تعبیر خود ایشان است؛ بنده آن را این گونه بیان می کنم) درباره بحث جمعیّت صحبت کردند که من عبارات دیگر ایشان را هم می خوانم بعد در مورد انرژی هسته ای هم ایشان موضع گیری کرده اند. بدون هیچ تردید و  با یقین کامل به شما می گویم به عنوان کسی که تلاش می کند تمام سخنرانی های مقام معظم رهبری(دامت برکاته) را هروقت و در هر جمعی که بیان می شود رصد کند به یقین به شما میگویم؛ حساسیت ایشان، دلهره و اضطراب ایشان نسبت به مساله ی جمعیت با دغدغه ای که نسبت به مساله ی هسته ای دارند قابل قیاس نیست. شما یک بار این تعبیری را که من درباره جمعیت خوانده ام از ایشان در مورد انرژی هسته ای نمی شنوید.

چرا در بحث جمعیت آنگونه که شایسته تعبیر مقام معظم رهبری(دامت برکاته) باشد، تلاش نکردیم؟ چرا تن بسیاری از ما نلرزید (البته بنده نمی خواهم برای همه یک حکم صادر کنم ولی با ارتباطی که با جامعه ی مذهبی و اهل ولایت دارم به صراحت می گویم بسیاری از ما تن مان نلرزید). چرا باید تن رهبر بلرزد ولی تن ما نلرزد ؟ چرا در جناحی که دغدغه ی آنها تفکرات و ایده های رهبری نیست؛ در مورد جمعیت با خیال راحت رفتار می شود و در فضاهای وِلایی ما هم همین طور!؟

اگر شما طی یک تا دو ماه پیش از دوستانِ مذهبیِ اهل درد، بپرسید که گفتگوهای شما درباره ی چه مسائلی بوده؟ ببینید چه تعدادی از این ها می گویند اصلی ترین دغدغه هایی که در گفتگوهای ما مطرح شد بحث جمعیت بود.

اکنون ما در جمع خواهرانِ فعال خط مقدم جبهه فرهنگی در سنگری به نام هیات با نام مقدسی به نام رزمندگان هستیم. در این دو الی سه ماه ببینید گفتگوهایی که در جمع های دوستانه و هیاتی شما بوده تا چند درصد به مساله ای پرداخته شده که تن رهبر ما را می لرزاند و دغدغه ی اصلی ایشان و به جرات جزء اصلی ترین دغدغه های ایشان است.

ببینید دراین مدت ما چه تعداد همایش، سمینار و جلسه برای انرژی هسته ای داشته ایم و چه تعداد جلسه برای جمعیت؟ بنده نمی خواهم انرژی هسته ای را کم اهمیت کنم. نمی خواهم بگویم که نباید در مورد انرژی هسته ای صحبت کرد. خیر. بحث من هم یک سئوال است هم یک معضل. اینکه چرا اهل وِلا دغدغه هایشان را با دغدغه های مقام معظم رهبری(دامت برکاته) تنظیم نمی کنند؟ این چرایی برای بنده بسیار مهم است.

دلیل اهمیت این مساله و ترجیح آن بر مساله ای که مقام معظم رهبری(دامت برکاته) تا این اندازه روی آن تاکید دارند چیست؟

این همان معضل و مساله ای است که امروز من به جرأت می توانم بگویم مقام معظم رهبری(دامت برکاته) در جبهه ی خودی هم غربت دارند. بعید می دانم حتی یک فرد در این مساله بتواند از شدت ناراحتی بنده خرده بگیرد.

صدا و سیمای ما جبهه ی خودی است اما چند برنامه در مورد جمعیت می سازد؟ بسیج ما جزء جبهه ی خودی است؛ چند برنامه در مورد بحث جمعیت دارد؟ هیئات رزمندگان ما جبهه ی خودی هستند؛ بیایند برنامه ها را بگویند.

مقام معظم رهبری(دامت برکاته) در اولین موضع گیری که در 16 مرداد سال 90 بود؛ فرمودند: «من معتقدم کشور ما با امکاناتی که داریم می تواند 150 میلیون نفر جمعیت داشته باشیم. بنده معتقد به کثرت جمعیت هستم.» همین جا وقتی این بحث مطرح شد، دغدغه ی همه ما باید این می شد که مخاطبین مان را معتقد به کثرت جمعیت کنیم. غربت ولیّ در یک جامعه یعنی اینکه او معتقد به امری باشد ولی مأمومین اش معتقد به امر دیگری باشند. ما در بین خود اهل وِلا مشکل داریم. ولی فقیه زمان اشاره که نه تصریح کرده، امّا هنوز که هنوز است در وجودِ خیلی ها تردید وجود دارد که می گویند با این وضعیت اقتصادی، با این شرایط فرهنگی مگر می شود؟!

من اگر بنا باشد برای بچه های حزب اللهی؛ قانع کردن ذهن و آرام کردن دلشان؛ همان استدلال هایی را بیاورم که برای دیگران می آورم پس این اهل وِلا بودن به چه معناست؟! بنده 20 ساعت برنامه بگذارم تا مردم قانع بشوند که وقتی مقام معظم رهبری(دامت برکاته) می فرمایند: 150 میلیون-200 میلیون نفر ایده آل جمعیتی برای ایران رقم درستی است؛ به کسی هم که در منزل، در دفترش، در اتاقش، عکس رهبر را به گونه ای می گذارد و زیرش می نویسد از تو به یک اشارت از ما به سر دویدن برای او هم این استدلال ها را بیاورم؟! البته بله گاهی اوقات این فرد می گوید برای اینکه می خواهم مردم را قانع کنم به من مطلب بده؛ این یک حرف دیگری است.

وقتی رهبر فرمودند: من معتقد به کثرت جمعیت هستم؛ فردِ ولایتمدار باید بگوید: چشم؛ من هم معتقد می شوم. این معنا و مفهوم ولایی بودن است.

در 3 یا 30 مرداد سال 91 ( تردید دارم) فرمودند: از سال 71 به بعد باید سیاست کنترل جمعیت را تغییر می دادیم. خطا کردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران کنیم. نباید اجازه داد که غلبه ی نسل جوان و نمای زیبای جوانی در کشور از بین برود. و از بین خواهد رفت اگر به همین ترتیب پیش برویم. آن طوری که کارشناسان بررسی علمی دقیق داشته اند؛ اگر چنانچه با همین وضع پیش برویم تا چند سال دیگر نسل جوان ما کم خواهد شد. یعنی امروز قاعده ی جمعیتی ما جوان است ولی به تدریج دچار پیری خواهیم شد.

یک زمانی را مشخص کردند و به من نشان دادند که در آن زمان ما از جمعیت فعلی مان کمتر جمعیت خواهیم داشت. این ها موارد خطرناکی است. این ها را باید مسئولین کشور با جدیّت نگاه و دنبال کنند. در این سیاست تحدید نسل حتما باید تجدید نظر شود و کار درستی باید انجام بگیرد.

مساله ی افزایش نسل جزء مباحث مهم است که واقعاً همه مسئولین کشور نه فقط مسئولین اداری بلکه روحانیون کسانی که منبرهای تبلیغی دارند؛ باید در جامعه درباره ی آن فرهنگ سازی کنند. بایستی کشور را از حالت یک و دو فرزند خارج کرد. رقم 150 میلیون و 200 میلیون را اولین بار حضرت امام (ره)گفتند و درست هم هست. ما باید به آن رقم ها برسیم.

در حال حاضر موضوع منبرهای تبلیغی ما چیست؟ سال 91 این صحبت و دغدغه ی تحدید نسل بیان شد. در سال 92، 93 و 94 چه اقداماتی صورت گرفت؟

بنده به عنوان فردی که انواع و اقسام برنامه ها را در مبحث جمعیت داشته ام اعم از برنامه های رادیویی- تلویزیونی، منبری یا در نشست های تخصصی و … عنوان میکنم؛ برای آمادگی ذهن جامعه؛ برای پذیرش افزایش جمعیت در این وضعیت اقتصادی و فرهنگی حداقل حدود 20 جلسه سخنرانی لازم است.

مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در جمع دست اندرکاران همایش ملّی تغییرات جمعیتی فرمودند: «ما نمی خواهیم این قضیه را با شعار تمام کنیم، می خواهیم مسأله به شکل عمیق و علمی حل بشود. گره های ذهنی ای که وجود دارد باز شود. حقیقت قضیه روشن بشود و به اعتقاد من ما می توانیم این کار را بکنیم. یعنی متفکرین ما، صاحبان دانش مرتبط با جمعیت، در هر بخشی که می توانند در این زمینه منطق صحیح و قابل قبولی ارائه کنند. فرهنگ سازی در این مساله مثل خیلی از مسائل دیگر اجتماعی حرف اول را می زند.»

باید فرهنگ سازی بشود که متاسفانه امروز این فرهنگ سازی نیست. وقتی صحبت از مبحث فرهنگ می شود؛ دوستان هیأتی می گویند؛ هیأت، خط اول فرهنگ سازی است. البته که این صحبت درست است. هیأت و مسجد باید در جایگاه خودشان قرار بگیرند چرا که بر مدرسه، دانشگاه و خانواده اثر گذارند.

اگر دوستان هیأتی معتقدند که هیأت خط مقدم فرهنگ سازی است باید بتوانند پاسخگوی این سؤال باشند که از سال 91-90 تا به امروز برای فرهنگ سازی درباره ی مبحث جمعیت چقدر تلاش کردند؟!

اگر در این جمع آمارگیری کنم و بپرسم در این سه تا چهارسالی که مقام معظم رهبری(دامت برکاته) این مساله را مطرح کردند؛ کدام هیات حداقل 20 ساعت برنامه در این زمینه داشته؛ برای اینکه ذهن مردم قانع بشود و به سئوالات شان پاسخ داده شود؛ یقین دارم که تعداد، حداکثری نخواهد بود.

برای یک مساله ای که خلاف جهت مسیر امروزِ جامعه است، باید بیشتر از این ها تلاش کرد. در جامعه ای که وقتی از  جمعیت صحبت می کنی، عده ای با عبارات «دلتان خوش است»، تا می گویی فرزند بیشتر؛ می گوید وضعیت اقتصادی. تا می گویی جمعیت، می گوید: حاج آقا بیکاری، یا می گوید: تربیت. یا می شنوی، «مگر فضای فرهنگی جامعه را نمی بینی؟!» تا اینکه صحبت از جمعیت میکنی، می گوید: آپارتمان نشینی، امکانات آموزشی – پزشکی یا تغذیه و جان و … باید بیش از اینها تلاش کرد.

بنده محاکمه می کنم کسانی را که ولیّ جامعه را در مساله ی جمعیّت تنها گذاشتند.

مجلس در مورد دغدغه ای که مقام معظم رهبری(مدظله العالی) روی آن تأکید دارند طرحی 50 یا 55 ماده ای را آماده میکند که مقام معظم رهبری(مدظله العالی) با اینکه بنا ندارند در کار مجلس دخالت کنند؛ صراحتاً در سخنرانی عمومی اعلام کرده و فرمودند: مجلس طرحی را آماده کرده ولی آن طور که مطلع هستم؛ این طرح پاسخگوی نیاز جمعیت نیست.

بنده در جاهای مختلف در زمینه ی بحث جمعیت صحبت و سخنرانی داشته ام. بحث جمعیت توسط مقام معظم رهبری در 16 مرداد 90 مطرح شد. بنده صراحتاً گفته ام به بدنه ی کلی مسئولین در جامعه نسبت به مساله ی جمعیت امیدی ندارم.

اما سئوال بعدی بنده از دوستان وِلایی است. الان شکل جهاد و مبارزه فرق کرده است. چرا وقتی از خانم های متعهد و ولایی می پرسی که چند فرزند داری؟ می گوید: یکی.

چند سال است ازدواج کرده ای؟ شش سال است.

خانم شما چند فرزند دارید؟ دو تا.

چند سال است ازدواج کرده اید؟ 10 سال.

فرزند دوم شما چند سال دارد؟ 5 سال.

پس بچه ی سوم چه؟ می گوید: حاج آقا چه کسی می تواند این ها را تربیت کند؟!

اگر از بنده بپرسید که آمار دقیق جمعیت کشور تا همین لحظه را تا 5 دقیقه دیگر به ما بده می توانم به شما بدهم. اطلاعات جمعیتی مرجع اصلی اش مرکز آمار نیست؛ ثبت احوال است. چون در آنجاست که دقیقه به دقیقه در حال ثبت است. در صورتی که آمار هر 5 سال یک بار ثبت می شود در حالی که آن ها روز به روز است. ساعت به ساعت است. طبق آن محاسباتی که بنده کرده ام براساس داده های آماری ما اگر بخواهیم فقط از این بحران جمعیت خلاص شویم؛ نه وضعیت مان خوب شود، فقط از بحران رهایی پیدا کنیم؛ هر خانمی که در سن باروری است باید حداقل 4 فرزند بیاورد.

بحرانی که به ما می گوید 24 تا 25 سال آینده؛ کشور ما حدود 20 میلیون سالمند در جامعه دارد.

برای اینکه بدانید چه اتفاقی می افتد تا این اندازه به شما بگویم که سوئد حدود 2 تا دو میلیون و اندی سالمند دارد و هزینه ی نگهداری سالمندان و تأمین هزینه های آنها برای این کشور سالیانه 8 میلیارد و 860 میلیون دلار می شود. این رقم تقریباً برابر با بودجه ی سال 92 در کشور ما است. حالا حساب کنید ما چیزی در حدود 10 برابر در سوئد حدود 20 تا 25 سال آینده سالمند خواهیم داشت؛ چیزی در حدود 18 تا 22 درصد جامعه ما سالمند می شوند نیروی کار هم به شدت کاهش پیدا خواهد کرد؛ جمعیت جوانِ کشورِ ما کم می شود و به تعبیر مقام معظم رهبری(دامت برکاته) نمای زیبای جوانی از این جامعه گرفته خواهد شد؛ یک عده ی کمی باید کار کنند و یک عده زیادی مصرف کنند و ما در آن سال ها مجبور می شویم که به کشورهای دیگر دست دراز کنیم به شدت جامعه ما آسیب پذیر می شود.

 اینکه مقام معظم رهبری(دامت برکاته) در جمع نمایندگان مجلس فرمودند: برای آن دشمنانی که در اوایل صحبت اشاره کردم بهترین چیز این است که ایران یک کشوری باشد با 20 – 30 میلیون جمعیت که نصف این جمعیت هم کهنسال و میانسال و از کار افتاده باشد این برایشان بهترین است. ببینید آقا کجا را می بینند و ما کجا را می بینیم.

اگر این نسلی که الان در سن باروری هستند به این حداقل یعنی داشتن 4 فرزند قانع نباشد یا بهتر بگوئیم راضی نباشد؛ نسل بعد حداقل باید 7 تا 8 بچه بیاورد تا بحران رفع شود. عقل شما می پذیرد نسلی که مادرانشان دو بچه آورده اند؛ خودشان 7 یا 8 فرزند بیاورند؟! این یعنی شکست حتمی در مسأله ی جمعیت. همان طور که مقام معظم رهبری(دامت برکاته) فرمودند؛ اگر اتفاق افتاد دیگر قابل علاج نیست.

چرا آن حرکتی که در اخلاق تولید مثلی جامعه ی وِلایی ما باید رخ میداد؛ اتفاق نیفتاده است؟

این را بنده به صراحت و با آمار به شما ثابت خواهم کرد که اگر ما این گونه پیش برویم یکی از منفورترین نسل هایی که در تاریخ ایران ثبت می شود؛ نسل ماست. ما در هیات ها شب های خاطره می گذاریم. می نشینیم و صحبت می کنیم، به خوبی یاد می کنیم از آن هایی که رفاهشان را کنار گذاشتند، جانشان را کف دست گرفتند، رفتند و جنگیدند تا ما الان امنیت داشته باشیم. از آن مادرانی یاد می کنیم که وقتی بچه اولش رفت و شهید شد و جنازه اش برگشت؛ بچه دومش را هم خودش سربند یا زهرا (سلام الله علیها) بست و به جبهه فرستاد. ما از آن هایی یاد می کنیم که وقتی همسرشان به شهادت رسید؛ مثلا فرزندش 13 ساله بود یکی دو سال که گذشت فرزندش را روانه جبهه کرد و گفت برو که امام (ره) تنهاست و فرزندش هم شهید شد.

مادری که یک فرزندش جانباز شیمیایی و یک فرزندش جانباز اعصاب و روان و یک فرزندش هم شهید؛ خودش به جبهه رفت و جنگید.

برنج کوپنی، پنیر کوپنی همه باید یادتان باشد. همه، هرچه که توان داشتند بکار گرفتند. برای اینکه در برابر دشمن بایستند؛ خون دادند، جان دادند، جوان دادند، پول دادند و آسایش و رفاه و هرچه داشتند؛ دادند تا ما در امنیت باشیم اما اگر ما این گونه پیش برویم دهه های آینده یکی از ناامن ترین کشورهای منطقه ما خواهیم بود چون اصلاً نیروی دفاعی نداریم.

ما در منطقه ای زندگی می کنیم که اسرائیل که قدرت نظامی برتر این منطقه است از نظر نرخ باروری در میان 26 کشور منطقه کشور هفتم است ولی آیا می دانید ایران در این 26 کشور از نظر نرخ باروری چندمین است؟ رتبه 25. قانون اسرائیل این است: هر زن یهودی حداقل چهار فرزند اما ایرانی؛ یکی بس است.

در مملکت ما چه اتفاقی دارد می افتد؟!

بنده در جمع مبلّغان جمعیت گفتم: مقام معظم رهبری(دامت برکاته) در آبان 92 در جمع دست اندرکاران همایش ملّی – تغییرات جمعیتی فرمودند: سن ازدواج 17-18-19 است. فرمودند: برای اینکه ما بتوانیم بر این بحران جمعیتی غلبه کنیم؛ باید سن ازدواج را پایین بیاوریم. تعیین هم کردند. فرمودند: مگر جوان 17-18-19 ساله ی ما نیاز به اطفاء غرایز جنسی ندارد؟ خوب، در چند خانواده این دغدغه ایجاد شد که پسر18 ساله اش را زن بدهد؟ این همان معضل است که می گویم. مقام معظم رهبری(دامت برکاته) فرمودند؛ چرا دغدغه ایجاد نشد ؟!

بنده این را گفتم و برای من اعلام جرم شد و گفتند که تو مجرمی! چون از نظر تعریف سازمان ملل به ازدواج درآوردن کودکان جرم است و از نظر تعریف سازمان ملل سن پایین تر از 18 سال یعنی کودک.

بنده در مورد ازدواج دختران هم گفتم 14 یا 15 سال. چه اشکالی دارد؟ بله ممکن است کسی بگوید این سن، بچه است. بیایید؛ بنشینید و جلسه بگذارید، صحبت کنید که چه بکنیم بچه های ما به پختگی مادران ما برسند؟ مگر مادران ما در چه سنی ازدواج می کردند؟ زندگی هایشان هم خیلی محکم تر از من و شماها بود.

بعضی ها می گفتند آمار طلاق بالا می رود. خوب، نمی دانند من همان موقع برایشان آمار می آورم طبق آمار رسمی کشور، امروز کمترین آمار طلاق در بازه سنی 15 تا 19 سال است و بیشترین آمار طلاق چه در دخترها و چه در پسرها در بازه سنی 25 تا 29 سال. این را آمار می گوید. من از خودم نمی گویم. آماری دقیق آماری که یک طلاق را هم نشان می دهد نه آمار کلی.

بیائید بچه هایمان را تربیت کنیم و راهش را یاد بگیریم. اصلاً عمل کردن به حرف رهبر یعنی این. رهبر می گوید سن ازدواج 17-18-19.

متوسط سن ازدواج پسرها در جامعه ی ایرانی چند است؟ 28 سال.

متوسط سن ازدواج دخترها در جامعه ی ایرانی چند است؟ حدودا 24 سال.

خوب این دختر خانم در سن 24 سالگی ازدواج می کند، طبق فرهنگ موجود جامعه ما چندسال اول را باید مثلاً به اصطلاح خوش باشند. یعنی سالی که بچه دار شوند؛ سن 29-30 سال است.

طبق یک شایعه ی علمی دروغی که در جامعه ی ما رواج پیدا کرده بعد از 35 سال دیگر بچه دار شدن خطرناک است. او در 30 سالگی اولین فرزند را به دنیا بیاورد خیلی هنر کند در 35 سالگی هم فرزند دوم. بعدش هم دیگر تمام.

با این شرایط که توضیح دادم و مقام معظم رهبری(دامت برکاته) می فرمایند: باید جامعه از این حالت یکی دو تا فرزند بیرون بیاید، امکان بیرون آوردن ایجاد میشود؟!

به دختر وِلایی می گوییم چرا ازدواج نمی کنی؟ هزار ملاک و معیارها در نظر گرفته و بعد می گوید حاج آقا دیگر کسی نیست.

چرا در سن 17 سالگی ازدواج نکردی؟ می گوید پدرم نگذاشت.

پدرش چرا نگذاشتی؟ می خواستم درس بخواند. بسیاری از این دخترها اگر دانشگاه نروند به مصلحت جامعه ی ماست. دانشگاه می رود، لیسانس می گیرد، مدام خواستگارهایی که دارد رد میکند. لیسانس را که گرفت؛ می گوید یک فوق لیسانس هم بگیرم فوق لیسانس که گرفت می گوید سرکار بروم.

الان چرا در جامعه ما بیکاری زیاد است؟ یکی از دلایل آن اشتغال خانم هاست. چون در آمار بیکاری؛ خانم ها هم محسوب می شوند. چه کسی گفته که خانم ها باید شاغل باشند. در اداره، در بانک و … . یک تعدادی معلم می خواهیم و یک تعدادی هم پزشک خانم. شرکت آب و فاضلاب خانم برای چه می خواهد؟! اداره ی پست کارمند خانم برای چه می خواهد؟!

این همه جوان می آید خواستگاری همین خانم کارمند، پدر دختر می پرسد کار تو چیست؟ می گوید بیکارم. خوب دخترخانم شما ازکار بیا بیرون، آقا پسر برود سرکار. بعد بیاید خواستگاری و وقتی که پدرت گفت کارت چیست؟ پسر بگوید کارمند هستم.

تو رفتی سرکار پول در بیاوری برای چه؟ بنده همین مورد را در برنامه زنده مطرح کردم در فضای مجازی هم منتشر شد فرهنگ سازی که من می گویم همین است. یعنی در هیئات باید برای مادرها هم برنامه داشته باشید. برای پدرها هم همین طور.

یک ساعت سخنران ما آمده و صحبت کرده، گفته، اشک گرفته و رفته. این پدر هنوز نفهمیده که در حق فرزندش دارد، ظلم می کند.

متوسط سن بلوغ جنسی دختران امروزه در جامعه ما سن 10 سال (سن بلوغ مراحل دارد و سن بلوغ جنسی آخرین مرحله ی بلوغ است) و متوسط سن بلوغ جنسی پسران 12 سال است. امروز پسران 12 ساله ی ما می فهمند که غریزه جنسی یعنی چه! بعد این پسر چند سالگی ازدواج می کند؟ سن متوسطش 28 سالگی است. در کلان شهرها سن 30 سالگی است. یعنی حداقل16 سال باید با غریزه جنسی شان مبارزه کنند؛ آن هم در چه فضایی؟ کوچه و خیابان ها را می بینید. فضای مجازی را می بینند.

نسل ما، نسل منفوری خواهد شد. کشور ما از نظر امنیتی جزء ناامن ترین کشورهای منطقه خواهد شد. دشمنان ما به قدری روی این مساله حساب باز کرده اند که ما در آینده یکی از بزرگترین کشورهای وهابی منطقه شویم. می خواهند از ما سوریه ی دیگری بسازند و منتظرند و آن را دور نمی بینند.

رفته بود خدمت امام(ره) و داشت گزارش می داد. این عکس پسر اول من است که رفت و شهید شد و جنازه اش را آوردند. این هم عکس بچه دوم که او هم رفت و شهید شد و جنازه اش را آوردند، این هم عکس پسر سوم من است. می خواست، عکس چهارمین فرزندش را هم نشان دهد که دید امام (ره) دارد گریه می کند عکس را پنهان کرد و گفت: من این ها را فرستادم که شما گریه نکنید و دیگر عکس چهارم را نشان نداد.

این نسل امنیتش را مدیون نسل قبلش بود که خون داد و جان داد و جوان داد اما قضاوتی که بعدها در مورد ما خواهند داشت این است که حاضر نشدند فرزند بیاورند و سختی تحمل کنند تا نسل آینده در امنیت باشد و راست هم می گویند. ما وام دار کسانی هستیم که هستی شان را دادند هیچ چیزی برای خودشان نگذاشتند. بعد بنشینیم و گریه کنیم! چه اشکی! چه گریه ای! وقتی این ها را تعریف می کنیم و فایده ای برایمان ندارد. جوان رعنای تازه ازدواج کرده وقتی می فهمید الان باید به قلب دشمن زد ولی میدان مین اجازه نمی دهد؛ می دوید در میدان مین و مین را منفجر می کرد برای اینکه گردان به خط بزند. الان وقتی می گوئیم فرزند بیاور؛ می گوید: حالش را ندارم!

مگر مادران ما جنگ را چگونه اداره کردند؟ پدران ما جنگ را چگونه اداره کردند؟ کاش آن حماسه هایی که پدران و مادران ما در پشت جبهه خلق کردند؛ در این کتاب های دفاع مقدس می آمد که نیامد.

همه ی ما مسئولیم. آن کار فرهنگی که حرف صریح و دستور اکید ولی فقیه را روی زمین می گذارد فایده ای ندارد. هنوز مالک اشتر نشدی که ده قدمی خیمه باشی و علی(علیه السلام) بگوید برگرد و برگردی.

شما باید تحلیل آمار بلد باشید، بله نرخ باروری کمی تغییر کرده ولی گاهی اوقات نرخ باروری را مثلا ما متناسب با سال گذشته می کنیم، گاهی اوقات در قیاس با آن نقطه ای که باید به آن برسیم در کل نرخ باروری تکان خورده ولی به هیچ وجه برای عبور از بحران تکان امیدوار کننده ای نمی بینیم. البته برای عبور از بحران. ما دچار بحران هستیم. هیچ کشوری در دنیا مثل ما نتوانسته جمعیت خودش را متوقف کند. هیچ کشوری. ما تنها کشوری هستیم که در سال 67 – 68 سیاست هایمان را در برنامه ی اول این طور چینش می کنیم که می گوئیم: باید کاری بکنیم که در سال 90 به نرخ باروری 4 فرزند به ازای هر زن در سن باروری برسیم. در سال 71 ما نرخ باروری را از 4/6 به 4 رساندیم و جالب اینجاست که در سال 72 مجلس تصویب می کند فرزند چهارم ممنوع و جالب اینجاست که تبلیغ می کنیم که 2 فرزند کافی است. یعنی در برنامه می گوئیم 4 فرزند. در مجلس بعد از یک سال تحقق هدف مان می گوئیم 3 تا ولی بعد در تبلیغات می گوئیم 2 فرزند و نتیجه اش می شود یکی!

در حال حاضر نرخ بُعد خانوار در جامعه ما (بُعد خانوار یعنی متوسط تعداد افراد یک خانوار) سه و نیم است. یعنی اینکه بسیاری از خانواده ها به یک فرزند بسنده کرده اند.

بنده خودم بالشخصه ابتدا در فضای خانواده؛ همسرم و دوستان، شروع کردم. ابتدا می نشینیم و صحبت می کنیم. اول مقاومت می کنند، آنقدر تکرار کردم که الان تقریبا در میان منسوبان درجه مقاومت در این مساله شکسته شده است و در حال اجرای این کار هستند. در حال حاضر دو تا از خواهرانم باردار هستند یکی از خواهران فرزند سوم شان هم هست یعنی بالاخره مقاومت می شکند فقط مهم این است که من و شما خودمان به معنای واقعی کلمه به این امر اعتقاد پیدا بکنیم و بتوانیم سئوالاتشان را جواب بدهیم و اگر خودتان در سن باروری هستید تردید نکنید دراین که حتما شما هم فرزند دیگری بیاورید ولو اینکه بعضی از شماها ممکن است 10 سال از فرزند آخرتان گذشته باشد.

امروز ما حدود یک میلیون نفر دختری که سن آنها از ازدواج گذشته داریم در مقابل این ها فقط 320 هزار نفر مرد داریم که سن شان از سن ازدواج رد شده است. ما زنانی که همسران شان از دنیا رفته اند یا طلاق گرفته اند اما دیگر ازدواج نکرده اند این ها هم با همدیگر 2.740.000 نفرهستند. مجموعه این ها 3.720.000 نفرمی شود دختری که از سن ازدواج رد شده ، زنی که طلاق گرفته و دیگر ازدواج نکرده و زنی که همسرش از دنیا رفته است و دیگر ازدواج نکرده است 320.000 نفر. پسری که سن او از سن متعارف ازدواج رد شده و 546.000 نفر مردی که همسرشان از دنیارفته و ازدواج نکرده اند یا اینکه جدا شده و ازدواج نکرده اند. 3.720.000 نفر مجموع این خانم ها می شود و فقط 866.000 نفر مجموع این آقایان می شود. یعنی اکنون ما چیزی حدود 2.900.000 نفر داریم که اگر تمام این آقایان ازدواج کنند باز هم زیادند.

در جامعه 3میلون زوج نابارور داریم (همیشه درآمار حواستان باشد) چون آمار را متاسفانه همیشه دقیق نمی گویند. 3میلون زوج نابارور داریم. ببینید اینجا نمی گوئیم 6 میلیون. اگر بگوئید؛ 6 میلیون اشتباه کرده اید. چون این آقا و خانم در این آمار یکی حساب می شوند.

خانم ها دوره ی جنگ و مبارزه است. الان مبارزه ی ما با دشمن نیست مبارزه ما با خودمان است حتی مادران خود شما هم ممکن است بعضی از این کسانی باشند که در مقابل تان می ایستند. مبارزه ی سختی است.

فرهنگ سازی یعنی چه ؟ فرهنگ سازی سه مرحله دارد ؛

  • مرحله آگاه سازی. هنوز آگاه سازی انجام نشده است.
  • مرحله معنویت زایی. بسیاری از آن چیزهایی که ما به دنبالشان هستیم؛ باید به ایمان گره بخورد تا تبدیل به رفتار بشود.
  • مرحله سوم تبدیل می شود به جوسازی. یعنی شما با آن فضای آگاهی و فضای معنوی که ایجاد می کنید و یک عده ای سراغ این مطلب می روند یک جوی تولید می کنید که مقاومت بسیاری در آن جو شکسته می شود. جوی که در آن خانواده هایی با بچه های زیاد ببیند.

اگر این کار درست انجام بگیرد؛ دیدن این فضاها باعث میشود جو سابق شکسته شود. ما باید برنامه داشته باشیم؛ برای این مساله که در 5تا6 سال آینده خانواده هایی که 4 تا بچه دارند زیاد شوند.

اگر از سال 90 که مقام معظم رهبری(دامت برکاته) دغدغه ی خود را پیرامون بحث جمعیت مطرح کردند؛ بچه های وِلایی و متدین به گوش می شدند؛ سال 1400 یعنی 10 سال بعد از آن ما می توانستیم به تعداد زیادی خانواده داشته باشیم که چهار تا پنج فرزند داشته باشند. این کار را انجام ندادیم اما الآن هم دیر نشده است. باید تلاش کرد تا این جو ایجاد شود و مقاومت از بین برود.

من الله توفیق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *