سخنرانی مکتوب | حجت الاسلام احمد پناهیان در رابطه با ساختار مدیریتی هیات

خانه / علما وسخنرانان / سخنرانان مرتبط با هیات / حجت الاسلام احمد پناهیان / سخنرانی مکتوب | حجت الاسلام احمد پناهیان در رابطه با ساختار مدیریتی هیات

یک بحثی که قرار بود الان داشته باشیم باهم راجع به سازمان هیات. این را باید عرض کنیم که خیلی از دوستان الحمدالله موفق هستند، ما در بعضی از گزارشات که دیدیم یا جاهایی که موفق شدیم سرکشی کنیم خیلی از جاها خیلی ملاحظات را در بحث مدیریت هیات دارند

بسم الله الرحمن الرحیم

یک بحثی که قرار بود الان داشته باشیم باهم راجع به سازمان هیات. این را باید عرض کنیم که خیلی از دوستان الحمدالله موفق هستند، ما در بعضی از گزارشات که دیدیم یا جاهایی که موفق شدیم سرکشی کنیم خیلی از جاها خیلی ملاحظات را در بحث مدیریت هیات دارند، خیلی نیازی نیست الان توضیحات ما را بشنوند ولی چون ما باید تقریبا مجموعه مان، مجموعه ی یک دستی بشود، دوستان دیگر هم بتوانند از فضای کاری و تجربی رفقای دیگرشان هم استفاده کنند، بعضی از استان ها و هر استان های ما واقعا ضعیف هستند، یک جلسه ی خیلی ساده را نمی توانند اداره کنند، این ها مشکل دار می شوند و همینکه دارای مشکل می شود تا یک مدتی در روحیه شان اثر می گذراد، یک دفعه می بینی در طول کل سال دو سه جلسه بیشتر به طور سنگین برگذار نمی کنند؛ یک مقداری قبل آن بنشینند و تامل کنند و برنامه ریزی کنند ان شاءالله می توانند کار را ببندند، همین برنامه ریزی معمولا نمی شود. من روایت امام صادق(علیه السلام) را عرض می کنم، امام صادق(علیه السلام) فرمود چهل سال طول کشید تا خدا پیامبراکرم را دید از همه جهت به تکامل رسیده، خصوصا در آن فضاهای معنوی خاص، در رسیدن به مقامات عالی خاص بعد از اینکه کامل خدا دید به آن نقطه ی لازم رسیده است، بعد از چهل سالگی؛ با اینکه علم مطلق بود و بالاخره تجربه ی همه ی انبیاء هم در کف دستش داشت، خاتم انبیاء بود ولی بالاخره خداوند متعال یک دوره ای را طی کرد تا اینکه این نبوت را داد. یا خود امیرالمومنین(علیه السلام) که یک بار یک یهودی آمد به آقا گفتش که هر پیامبری وصی دارد، وصی او امتحان شده، از گذر هفت امتحان عبور باید بکند تا بتواند وصی بشود، آیا شما هم امتحان شدید تا وصی پیامبر خاتم شدید؟ امام علی(علیه السلام) فرمود که بله برادر من، من هم هفت بار خدا در زمان حیات پیامبر(صل الله علیه و آله) امتحانم کرد و هفت بار بعد از رحلت پیامبر(صل الله علیه و آله) خدا من را امتحان کرد، تا این رهبری و مدیریت را به من سپرد؛ بعد پرسید خب ان هفت جا کجا بود؟ آقا فرمود که برویم یک جای دیگر به تو بگویم، یکی دیگر از اصحاب گفت، آقا مگر ما غریبه ایم؟ خب بگویید ما هم بشنویم، آقا فرمود نه، بین شما کسانی هستند که من اگر این ها را بگویم ممکن است که یک برداشت هایی بکنند، ذهنیتی برای آن ها پیش بیاید، ( شاید به این تعبیر که علی بخواهد از خودش بگوید) گفت نه آقا و… اظهار ارادت کرد، بعد آقا گفت باشه می گویم، دقیقا هفت جا در زمان حیات پیامبر(صل الله علیه و آله) و هفت جا بعد از پیامبر(صل الله علیه و آله) را فرمود، فرمود خدا این آزمایش ها را از من به عمل آورد، من همینطوری وصیّ پیامبر(صل الله علیه و آله) نشدم؛ حالا امیرالمومنینی که پیامبر اکرم می فرمود من شب معراج هر جا رفتم علی (علیه السلام) را بر منبر می دیدم، امیر المومنینی که هر آنچه علمی که پیامبر داشت را داشت. همین طوری نمی شود که کسی را در جایگاهی منصوب کنید که جایش در انجا نیست، واقعا نباید این کار را کرد، چون آسیبی که شما می بینید از انتخاب مسئولینی که در آن جایگاه نباید باشند خیلی بیشتر از آسیب هایی بیرونی است.

ساختار مدیریت

علت اینکه ما الان داریم از مدیریت هیات حرف می زنیم، بخش عمده ای از آن باید بومی تعریف شود، یعنی باید آن طوری که شما بر اساس اقتضاءات خودتان در نظر می توانید بگیرید تعریف بشود، البته می دانید، فضای هیات یک فضایی است که بالاخره تحت تاثیر مرکز است، آسیب هایش هم همینطوری است تحت تاثیر تهران است، مداح ها، منبری ها، یا مثلا بعضی از برنامه ها حتی. هیات هم تحت تاثیر مرکز است وهم تحت تاثیر بالاخره الان هم شبکه ها و وضعیت های این چنینی هم است و هم تحت تاثیر متاسفانه جریانات بیرونی است.

در بحث های مدیریت چند بحث اساسی و کلان است:

  • ساختار مدیریت هیات، سازمان مدیریت هیات باید بر اساس محتوای هیات تنظیم شود. یعنی شما مدیریت هیات را نمی روید یک مدل از یک مجموعه ی فرهنگی بگیرید، یک مدل از یک کارخانه بگیرید، یک مدل از مرکز عمومی بگیرید، چرا؟ چون آن ها اولا اهداف شما را ندارند دوما ارکان شما را ندارند؛ اگر اهداف شما را داشته باشند و ارکان شما را هم داشته باشند، مدل اصلی مدیریت هیات همچنان باید مدل اصیل سنتی باقی بماند. شما در شکل ممکن است که نوآوری کنید و باید بکنید، در غالب و شکل می توان نوآوری کرد اما در مبانی مدیریت نباید دست زد. مثل چی؟ مثل اینکه یک هیات حتما باید متمرکز اداره بشود، یعنی باید تصمیم گیرنده در سازمان یک هیات یک نفر باشد، آقا ما امنا داریم، اشکالی ندارد، امنا باشد، شورای خادمین داریم، اشکالی ندارد شورای خادمین هم باشد، هر چه که دارید باید مدیریت متمرکز باشد. ما در اسلام هیچ کجا نداریم مدیریت متعدد. امام رضا(علیه السلام) فرمود: در یک جایی دو نفر نظر بدهند کار انجام بگیرد آن مجموعه خراب می شود. دو مدیر نمی شود، دو امام نمی شود؛ ولی فقیه یک نفر است همه هم موظف هستند از او اطاعت کنند، همه ی مراجع حکم او را باید سر بگذارند، این حکم همه ی مراجع هم است، یک نفر است، نمی شود در یک زمان ده نفر نایب امام زمان و حاکم شرع بشوند. امام حسین(علیه السلام) وقتی است در زمان امام حسن(علیه السلام)، یک امام حسن(علیه السلام) باید مدیریت کند. همین خاصیت را در بخش هایی که ایجاد می کنید باید ایجاد کنید، یعنی همین خاصیت مدیریت متمرکز. در هر بخشی یک نفر را تصمیم گیرنده کنید که شما هم بتوانید یقه ی یک نفر را بگیرید. می گوید آقا من اتاق فکر دارم، باشه اشکال ندارد اتاق فکر داشته باش ولی یک نفر تصمیم بگیرد؛ مسئول فکری که می آید الان می شود برنامه یک نفر باشد. این قاعده است، این قاعده همیشه باید رعایت بشود.
  • اصل هدف ما چه چیزی است؟ یعنی یک هیات باید چه کاری کند که بر اساس آن هدف سازماندهی کنیم؟ این یک روایت امام صادق(علیه السلام) است، فرمود:« اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا إِخْوَةً بَرَرَةً » شما باهم برادری کنید، اولا که بر اساس ملاحظات خدا کار کنید، یعنی در مدیریتتان، در کارتان هیچ وقت ملاحظه ی این و آن را نکنید، فقط خدا. نیروی انتظامی را دیدید که آقا چه چیزی فرمود؟ فرمود شما یا دستور و ابلاغ است که انجام می دهید یا هم اینکه نه بر اثر عقلانیت رسیدید به اینکه درست است، این وظیفه است و باید انجام بگیرد، آقا فرمود تردید نکنید و حرف این و آن را هم گوش نکنید و بروید کارتان را انجام دهید؛ فوقش اشتباه می کنید و می گویند چرا این کار را کردید! منتهی کار رشد می کند. انسان تا زمین نخورد که بلند نمی شود.

پس اولین چیزی که باید در هیات در نظر داشته باشد ملاحظه ی خدا است، خدا در اینجا چه می گوید.  اول فرمود «اتقوالله» ملاحظه خدا، بعد فرمود «کونوا اخوت ببره» یعنی اینکه باهم، یک اصلی باید همیشه رعایت شود، برادری است. مسئولی انتخاب کنید که انقدر سعه ی صدر داشته باشد مسئول کنار دست خودش را تحمل کند، آدم زود رنج را هیچ وقت مدیر نگذارید، چون آدم مسئول هم باید خطاها و اشتباه های زیر دستانش را به جان بخرد و تحمل کند(البته تذکر بدهد، برخورد کند ولی شخصی عصبانی نشود) و هم اینکه با مدیریت های هم تراز خودش خوب کنار بیاید، با آن ها خوب کار کند؛ بعد هم ما هیات رزمندگانی هستیم که باید در شهر اثر بگذاریم، قدرت جذبمان باید در شهر زیاد باشد، در استان زیاد باشد. آقا فرمود رزمندگان باید خط به دیگران بدهد، چه طوری می تواند خط بدهد؟ فقط در یک صورت که رزمندگان پدری کند، یعنی همه ی گروه های ارزشی شهر باید رزمندگان را امین خودشان بدانند، برادر بزرگ خودشان بدانند.

امام رضا(علیه السلام) فرمود: خدا وقتی امور بندگانش را به دست کسی می سپارد، اول چیزی که خدا به مدیر می دهد شرح صدر است. و بعد این را هم بگویم که رفقا، آدم های خوب شرح صدر دارند، خدا به هر کسی شرح صدر نمی دهد.

پس مدیری که می خواهی انتخاب کنی باید شرح صدر داشته باشد. و بعد مدیری که می خواهی انتخاب کنی نسبت به آن بخشی که دارد می رود باید آگاهی لازم را داشته باشد.

یک اصل باید در همه ی ما مشترک باشد، آن هم این است که هر کسی آمد در جلسه ی نوجوانان و جوانان عاشورایی یک چیزی که میبیند صمیمیت باشد؛ چرا؟ امام صادق(علیه السلام) گفته است. روابط  خشک، سرد نباشد، هر چیزی که باعث می شود در تشکیلات شما اختلاف و درگیری به وجود بیاورد با او مقابله کنید، اگر توانستی طرف را تغییرش بدهی و مجابش کنی، مجابش کن، اگر نتوانستی، آرام آرام او را حذف کن، نمی شود در مجموعه بماند. مثل امیرالمومنین(علیه السلام) بدترین برخوردها را می کرد نسبت به مسئولینی که گذاشته بود و خطا می کردند. حالا من نمی گویم که شما بد برخورد کنید، چون خود این برخورده بده، اگر قرار باشد امیرالمومنین(علیه السلام) نباشد پشت قضیه به مشکلات میفتد، ولی یک طوری ذره ذره یک نفر را می گذاری کنار او، او کار را یاد می گیرد و بعد آرام آرام او را تقویت می کنی، آن یکی مجبور است و خودش حذف می شود، خودش دیگر می فهمد که جایش اینجا نیست.

هیات باید انس و علاقه داشته باشد. چون مخاطبین شما جوانان و نوجوانان هستند، علاقه و انس در اوج است. می دانید دیگر، پیامبر(صل الله علیه و آله) فرمود که این ها رقیق القلب هستند.

یک مدیر در هیات هم باید کمّ هیات را جلو ببرد و هم کیفیت را پیش ببرد. یک شعاری آقا دارد، آقا می فرماید: اولویت با کیفیت است، اما کمیت اهمیت دارد. کمیت اولویت نیست، یعنی شما بخاطر جمعیت نباید جلسه ات را تنظیم کنی. جمعیت مهم است ولی کیفیت اولویت است، مثل الان، الان اگر بتوانیم همه ی ما می رویم سوریه اما آقا فرمود کسانی که می توانند در داخل درست حسابی و سنگین کار کنند اولویت آن ها الان سوریه نیست. اولویت نیست یعنی سوریه اهمیت ندارد؟! چرا، اهمیت دارد، ولی اولویت تو این نیست.

در کار سازمان هیات، کیفیت از آن هایی است که سرت برود باید باشد. اگر جمعیتت یک مقدار کم شد، شد ولی کیفتت نباید بیاید پایین.

« تَذَاکَرُوا أَمْرَنَا وَ أَحْیُوهُ »، تذاکروا یعنی گفتمان سازی، یعنی به هم دیگر یاد آوری کردن، چه چیزی را؟ امرنا، یعنی جریان ولایت را، و بعد فرمود و احیوه، یعنی هیات باید احیا امر ولایت کند در شهرما، در استان ما. مقام معظم رهبری فرمود تربیت خروجی اش یک مجاهد فی سبیل الله است، یعنی هیات که بنا است که یک کسی را تربیت کند، شما می خواهی ببینی که کارت در هیات درست بوده یا نه، باید ببینی چندتا توانستی شهید درست کنی، شهدایی که راه بروندا، نه شهدایی که بروند گلوله بخورند.

اگر شما بخواهی تربیت کنی یک انسان مجاهد فی سبیل الله را در سه حوزه باید فعالیت همزمان بکنید: 1- حوزه ی فکر است یعنی بخشی از ماموریت های شما باید اطلاعات و آگاهی های بچه ها را بالا ببرد. شما باید برنامه ریزی کنید در امسال تا سال آینده چه نوع اطلاعاتی من می خواهم به این جوان و نوجوان بدهم، برخی باید اطلاعات را ببرد بالا، ذهنش را باز کند، فکرش را رشد دهد، قدرت فکر به او بدهد. شما باید با جریان اعتیاد بچه ها نسبت به شبکه های اجتماعی مقابله کنید، چرا؟ چون این منافات دارد با کاری که شما می خواهید بکنید، فکر این ها را رشد دهید، چون می  دانید، شبکه های اجتماعی وقتی بچه ها آلوده ی او می شوند یکی از کار هایی که می کند ذهن را خسته می کند، له می کند، بیچاره می کند.

محتوای مداح باید غنی باشد، منبری هم باید محتوایش غنی بشود. بحث کرسی قرآن هم باید در هیات حتما باید رونق داشته باشد، یک مقدار رشد در آن باشد، چهارتا مفهوم قرآنی باید در قرائت قرآن اول بگویند. رفقا این سنت را خواهش می کنم یک طوری برطرفش کنید که یک قرآن می خوانند برای آغاز جلسه. چرا ما قرآن را اینطوری ذبح می کنیم! سنت هیات این بوده که می نشستند بزرگترهای ما، چند نفر قرآن می خواندند. یک آدم خوش صدا بخواند، باش قبول، ولی یک استاد هم بیاورید “چند نفر” قرآن بخوانند.

نکته ی بعد: حتما جلسه ی ما باید احکام داشته باشد، یکی از اطلاعات هیات باید احکام این ها باشد.

غیر از احکام و قرآن و مداحی و منبر که ارکان هیات این ها است، شما باید در فضاهای دیگر هیات هم به این ها اطلاعات بدهید. مثلا در تبلیغات هیات به این ها اطلاعات بدهید. اطلاعات را بالا ببرید.

2  – حوزه ی قلب، حوزه ی روح؛ انگیزه ها، باید ها و نبایدهای روحی و روانی، شوق، ذوق، نفرت، غضب، عشق، شور، این ها کجاست؟! در فکر که درست نمی شود، این ها در قلب درست می شود، بخشی از ماموریت شما به عنوان مدیر جلسه پرورش حوزه های قلبی هیات است، یعنی هر چند وقت یک بار یک سخنرانی دعوت کن که یک تکانی به هیات بدهد، انگیزه ها را… .دست بچه ها را بگیر و ببر کنار گلزار شهدا، شهدا را برایشان توضیح بده، ارتباط برقرار کنند، بروند با خانواده اش ارتباط برقرار کنند و… .کلاس است ولی باید کنار کلاس شوق آفرین باشد، شور آفرین باشد. یک جا آقا گله کردند، گفتند یعنی چه! شما جوانان باید از من جلو باشید، اگر من یک موضعی بر علیه آمریکا می گیرم، شما باید از من خیلی پر شورتر موضع بگیرید. چرا؟ چون جوان است، جوان باید شور زیادی داشته باشد

هر چند وقت یک بار هیات شما مناجات می خواهد، شما باید یک جایی اندازه گیری کنید میزان گریه های بچه ها را در دعای کمیل، دعای ندبه، در فضاهای مناجاتی.

 3- حوزه ی رفتار، یعنی چه؟! یعنی هیات باید یک رفتار عملی هم داشته باشد. بچه ها نیاز به کار دارند، برای همه ی بچه ها باید کار تعریف کنید، غیر از آن بخش فکری، غیر از آن بخش های انگیزشی و قلبی، بخش عملیاتی، در بخش های عملیاتی: رسیدگی به مستمندین است، گروه تشکیل بدهید بروند شناسایی کنند، خود بچه ها پول جذب کنند و… .

هیات کار می خواهد، عملیات می خواهد، حالا ساختار هیات را باید بر اساس این بچینید، بخشی از مدیریت ها بر می گردد به آن ایجاد انگیزه ها، بخشی از مدیریت بر می گردد به آن فضای فکری، آموز ها و آگاهی هایی که می دهید، بخشی از آن هم بر می گردد به این، البته این ها هر سه باید توامان با یکدیگر باشد. حتما جلسه ی خدّام شما خیلی بیشتر از جلسات برگزاری هیاتتان باید باشد، آن هایی که مناسبتی برگزار می کنند جلسات خدّامشان باید بیشتر باشد، آن هایی که هفتگی برگزار می کنند( جلسات خدّام، یعنی شارژ کردن بچه هایی که جلسه را برگزار می کنند، این خیلی مهم است. نکته: به هرکسی هم که مسئولیت می دهید، مسئولیتی ندهید که فکر کند که دیگر این مسئولیت برای او است و… ، که پس فردا خواستی مسئولیت را از او بگیری… . اگر دیدی یک نفر در مسئولیتی رسیده به جایی که دیگر اشباع شده، خوب هم انجام می دهد، بگو یک نفر را بیار کنار خودت، شروع کند کار کردن، مسئولش را عوض کن؛ آن دیگر برود در سطح بالاتر، حتی برود در شهر مسئولیت بگیرد، بیاید هیات شرکت کند، بیاید هیات مشاوره بدهد، کادر درست کن، بچه هایی که استعداد دارند. کادر در اردو شناخته می شود، بعضی ها را می بینی که سرش می جنبد، استعداد اطلاعات و این حرف ها دارد، آمار خوب در میاورد، در شناسایی منطقه، حوزه ای که هستید شناسایی آسیب ها، نقاط قوّت، در جمع آوری اطلاعات و آمار بده به آن، آن استعدادش را دارد. بعضی ها را می بینی آدم های ماشاءالله پر انرژی خستگی ناپذیر هستند، کارهای عملیاتی، تدارکات ، پشتیبانی و این ها را به او بده. ببینید کدام نیرو در کدام بخش ها بیشتر استعداد دارد، در همان استعداد، در همان بخش او را تقویت کن، او را تقویت کن که مبدل بشود به یک کادر، مبدل که شد، بگو خب حالا یک نیرو تربیت کن کنار دستت، چون همه که نمی توانند همیشه بیایند، یک نیرو کنار او بگذار، او نفر بعدی را رشد بدهد. صلوات بفرستید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *