سخنرانی مکتوب| حجت الاسلام صدیقی در بیست و دومین همایش مدیران هیات رزمندگان اسلام

خانه / علما وسخنرانان / سخنرانان مرتبط با هیات / آیت الله صدیقی / سخنرانی مکتوب| حجت الاسلام صدیقی در بیست و دومین همایش مدیران هیات رزمندگان اسلام

انسان یک موجودی است که وقتی به این عالم می آید خَلق دارد ولی خُلق ندارد؛ خَلق اختیاری ما نیست، خدا هر کسی را به یک صورتی آفریده است، در قرآن کریم یکی از صفات الهی مصور است، که در سوره ی مبارکه ی حشر است، در سوره ی مبارکه ی تقابن هم « خَلَقَكُمْ وَ صَوَّرَكُمْ» خدا شما را آفرید و صورتگری کرد

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

بایسته ها و شایسته های هیات داری در بُعد معنویت، اخلاق و معرفت

تبریک عرض می کنم ایام الله ضیافت پیامبر اعظم، ماه شعبان را که در این ماه میزبان خوده رسول الله است و دلدادگان پیامبر(صل الله علیه و آله) سر سفره ی نور نبوی پذیرایی می شوند، تغذیه ی روحی می شوند، کمالات جدیدی نصیب آن ها می شود، آتش عشقشان تیز تر می شود، باور به سنگر نشینی و رزمندگیشان اضافه می شود و عشق به آمدن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در این ماه باید آن ها را بی قرار کند. انتظار باید حرکت ها جدیدی برای منتظر به وجود بیاورد. ایام میلاد قطب عالم آقای خودمان حضرت بقیه الله ارواحنا فداه مبارک باشد. در این فضای نورانی که کریمه ی اهل بیت شما را دعوت کرده است و هر کدام از شما به حمدالله برای اهل بیت(علیهم السلام) پرچم دار هستید، به عهده دار اداره ی خیمه های امام حسین(علیه السلام) هستید؛ چند نکته که بایسته ها و شایسته های هیات داری است در بُعد معنویت، اخلاق و معرفت، تقدیم شما می کنیم. انشاءالله که گوینده ما نباشیم، بلندگو ما باشیم، گوینده خدا باشد، رسول الله باشد و اهل بیت عصمت و طهارت.

دنیا کارگاه انسان شدن است

صمراسما؛ این قیافه هایی که بعدها به صورت کودکی متولد می شود، نوجوان می شود، جوان می شود، حالا مثل ماها رو به افول و غروب هستیم، خدا همان وقتی که در نطفه ی رحم بودیم در آن نطفه این قیافه را پیش بینی کرده بود(صورتگری)، ولی صورت ظاهر نشانه ی آدمیت نیست، خدای متعال اینجا را ( عالم نیا را) برای ما کلاس آدم شدن قرار داده است، یک کارگاه است، کارخانه های آدم سازی است. حیوانات از اول تا آخر همین هستند، یک بچه ی گوسفند هیچ وقت گاو نمی شود، مار نمی شود؛ ولی انسان روایت دارد که  انسان ها به یک صورت های محشور می شوند که خوک ها و میمون ها از آن ها زیباتر هستند، یعنی انقدر انسان در باطن صورت زشتی پیدا می کند، وقتی تولد می شود برای عالم برزخ، این عالم بر حسب روایت نسبت به عالم برزخ رحم است. ما سه تولد داریم که هم در مورد حضرت یحیی و هم در مورد حضرت عیسی و هم بر حسب روایت در مورد امام حسین(علیه السلام) است این آیه، روزی که متولد می شود، روزی که می میرد و روزی که از قبر بر می خیزد و محشور می شود، این سه اوقاتی است که در روایت دارد شدیدترین اوقات است، هم تولد انسان با فشار است، بچه را مادر با فشار متولد می کند، بچه خودش حاضر نیست بیاید، این عالم وسیع را خبر ندارد، آن عالم تنگ و تاریک را فکر می کند بهترین جا همان جا است ولی با فشار بیرونش می کند، ما از این عالم هم وقتی می خواهیم بمیریم و به عالم برزخ برویم، ملک الموت با فشار می برد، از این جهت یکی از سختی های ما َنضع است، نَضع یعنی کندن، ما را از این جا می کنند و می برند، روح به این عالم چسبیده باشد، زنجیرهای تمایلات مادی آدم را با شوین این عالم بسته باشد، این زنجیرها را می کشند از رگ رگ او بیرون باید بیاورند، خیلی سخت است، مگر برای غیر عاشق خیلی سخت است، مگر کسی قبلا دلش را آن جا فرستاده باشد، دلی که این جا گرفتار شده است، در دام های مختلف گرفتار شده است، مرگ او خیلی سخت است، سکرات دارد، قرآن کریم دارد « وجاءت سكرة الموت»، «سکره» یعنی مدهوشی، کسی مُسکر می خورد، حواسش پرت می شود، مرگ حواس آدم را پرت می کند، خیلی فشار دارد؛ همین طور که ما در عالم رَحِم خدای متعال ما را می سازد، استخوان ها را خدا با گوشت پوشش می دهد، در رَحِم بچه آنچه اینجا باید از او استفاده کند در رَحِم خدا به او می دهد، چشمش را، گوشش  را، دستش را، پایش را، قلبش را، عروقش را، اعضایش را، همه  را از رَحِم می آورد به اینجا، اگر بچه ی در رَحِم ناقص باشد.

ما امروز قبل از ظهر جامعه الزهرا یک صحبتی کردیم بعدش خواهر ها دور ما را گرفته بودند یک خواهری گفت که این سومین بچه ی من است، حامله بود، که می گویند قلب ندارد، آیا می توانم این را سقط کنم یا نه؟! بچه در عالم رَحِم قلب ندارد، خب این اینطوری باید اینجا  دکتر ها نمی توانند به این قلب بدهند، قلب را خدا باید در رَحِم به او بدهد، اگر بچه ای بدون قلب به این عالم بیاید، این بچه ناقص الخلقه است؛ اینجا هم رَحِم است نسبت به عالم آخرت و آنچه از امکانات زندگی در عالم برزخ لازم داریم از اینجا باید ببریم، اگر در اینجا برای خودمان کسب نکردیم آنچه را مکه در آنجا لازم داریم عین بچه ای می ماند که قلب از اینجا نمی برد، آنجا نمی تواند زندگی کند درد می کشد؛ خب ما چه چیزی لازم داریم از اینجا ببریم؟ ما اخلاق لازم داریم، هر کسی سر سفره ی فضایل خودش پذیرایی می شود در عالم آخرت، در عالم برزخ، وجود مبارک نبی مکرم اسلام در جواب قیس که از پیامبر(صل الله علیه و آله) در خواست موعظه و نصیحت کرد، وجود نازنین پیامبر خدا فرمودند که  برای خودت همنشین ببر؛ کسانی که وقتی تو می میری دیگر کاری از تو ساخته نیست، آن ها زنده باشند برای تو کار کنند، این فضایل اخلاقی برای ما مصاحب ما هستند، همراه ما هستند، ما می میریم ولی روحیه ی جهادی ما، رزمندگی ما، آمادگی ما برای جان فشانی، این به صورت یک فضیلت آن جا از ما پذیرایی می کند؛ سخاوت ما، شجاعت ما، حِلم ما، گذشت ما، عفو ما، غیرت ما، عفت هم برای زن و هم برای مرد، این ها آن خلقیاتی است که آن جا ما را شکل می دهد، هر کدام از این هایی که به عنوان فضایل اخلاقی باید ما داشته باشیم و هر کدام از زشتی هایی که به عنوان رذائل اخلاقی باید از خودمان دور کرده باشیم، اگر در بُعد تخلیه، در بُعد پرهیز، در بُعد دفع رذیلت ها و گناهان و رفع گناهان موجود و رذایل موجود اگر مجاهده نکردیم، نایب امام زمان ما، مرجع بزرگ ما در دانشگاه امام حسین صحبت از جهاد کبیر کردند، جهاد کبیر نام بردند برای اینکه جهاد سه مرحله دارد: جهاد اصغر، جهاد اوسط و جهاد اکبر؛ جهاد اوسط نسبت به جهاد اصغر، جهاد کبیر است، این امور نسبت به هم دیگر مقایسه می شود. ایمان اکبر داریم، ایمان اوسط داریم، ایمان اصغر داریم؛ هجرت صغری داریم، هجرت وسطی داریم و هجرت کبری داریم؛ جهاد و ایمان و هجرت با هم دیگر ملازمه دارند.

از غرایزمان باید برای رسیدن به هدف استفاده کنیم

اولین قدمی که انسان بر می دارد باید هجرت کند، از چه چیزی هجرت کند؟ آدم اینجا حیوان است، باید انسانیت را کسب کند، از خانه ی حیوانیت باید هجرت کند، سفر کند، آدم باید از خودش مسافرت کند، اینجا که ما به صورت یک موجود غریزی هستیم، غرایزیی که در حیوانات است در ما هم همان ها است، اگر زندگی ما یک زندگی اقتصادی بود، یک زندگی شهوتی بود، یک زندگی قدرت طلبانه بود، این زندگی زندگی حیوانی و جنگلی است. ما غرایزمان ابزارمان است، مرکبمان است، خدا به ما داده است ما از این ها استفاده کنیم، خدا این ها را نداده که ما اسیر این ها بشویم، خدا شهوت به ما داده تا همسر انتخاب کنیم تکثیر مثل کنیم، پیامبرمان را قرین افتخار روز قیامت کنیم، که پیامبر فرموده من به امت خودم مباهات می کنم، هر چه عدد شما بیشتر باشد روز قیامت سرافرازی پیامبر(صل الله علیه و آله) بیشتر است. اینجا جنگ بشود هر چه شما افرادتان بیشتر باشد برای امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) همینجا سرافرازی اش بیشتر است، این غریزه را خدا به ما داده است، چه مرکبی خوبی است، می توانیم ما جبهه ها را با همین غریزه ی جنسی پر از سرباز امام زمان کنیم؛ الان حوزه های علمیه از نظر عدد، کماً و کیفاً مشکل دارد، هم حوزه باید انقلابی باشد، کیفیت آن کیفیت انقلابی داشته باشد که حضرت آقا نگران حوزه ها است، و هم باید از نظر کمیت، الان محاسبه ای که ما طلبه ها تهران را با جمعیت تهران داشتیم، هر دو هزار نفر یک طلبه گیرش می آید، ببینید چقدر ما فقیر هستیم. انشاءالله که ماه رمضان را ببینیم، ماه شعبان را دیدیم به حمدالله، یک ماه رمضان دیگر را هم ببینیم، شاید امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیاید. در دعای افتتاح همه ساله می خوانید خدایا شکایت می کنم از قلّت عددمان، ما عددمان کم است، دشمنان ما زیاد هستند. غذا خوردن هم همینطور است، این غذا خوردن یک امر حیوانی است ولی حیوانی است که ما از این استفاده می کنیم تا به مقصد برسیم « قَوِّ عَلَى خِدْمَتِكَ جَوَارِحِي وَ اشْدُدْ عَلَى الْعَزِيمَةِ جَوَانِحِي»، غذا می خوریم طاقت پیدا می کنیم قم بیاییم، حرم برویم، جمکران برویم، بنشینیم با نشاط در این جلسات صاحب مجلسمان امام زمانمان ببیند که ما یاران حضرت هستیم، اینجا اتاق فکر ما است، آمدیم اینجا مجهز بشویم، اینجا اسلحه خانه ی ما است، آمدیم سلاح اخلاق، سلاح معنویت، سلاح ایمانمان را قوی تر کنیم وقتی بر می گردیم از جوار فاطمه ی معصومه(سلام الله علیها) نور ببریم؛ اگر غذا نخورده بودیم، در اینجا ضعف کرده بودیم نمی توانستیم اینجا بنشینیم؛ این غرایز را اگر ما هدایت کردیم، غذا خوردیم ولی برای کیف غذا نخوردیم، غذا خوردیم که توان عبادت داشته باشیم، توان هیات داری داشته باشیم، توان رزمندگی داشته باشیم، توان تولید فکر و فرهنگ داشته باشیم، توان ایجاد شبکه ی رزمی داشته باشیم در برابر این همه شرارت های دشمن بتوانیم پرچم داری کنیم، زنده باشیم، این تمام غرایز ما که خدا در اختیار ما قرار داده است و حیواناتی است که در اختیار ما است، اگر ما تسلیم غرایز نشدیم و غرایز را بر اساس حلال و حرام الهی مصرف کردیم، جهت دادیم به غرایز خودمان، از همین بستر ما داریم به سوی خدا می رویم  تمام اعمال ما، اوراد ما، همه آن ها می شود عبادت، غذا خوردن می شود عبادت، زن گرفتن می شود عبادت، به زن عشق ورزیدن می شود عبادت «وَ جَعَلَ بَيْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» تربیت بچه، بچه ای که از پدر محبت ندیده، سعه ی صدر ندیده، حِلم ندیده، گذشت ندیده در خانه، این بچه فردا هر  برود ظالم به بار می آید، بچه ای که دیده پدر به مادرش در خانه اهانت می کند، بی احترامی می کند، ارزش مادری پیش آن بچه از بین می رود عاق والدین می شود، به این پدر مسئول حقوق والدین بچه اش است، اگر انسان خودش را نساخت، برای زمین و زمان شر است و اگر خودش را ساخت برای زمین و زمان برکت است.

خُلق نبوی تحصیل کنیم

 بنابراین اینجا کلاس است، کلاسی است که ما که خَلق داریم آمدیم خُلقمان را بسازیم که ما روز قیامت با خُلقمان محشور می شویم، اگر خُلق ما خُلق نبوی بود، شکل ما شکل نبوی خواهد بود ولی اگر خُلق ما خُلق معاویه ای بود، خُلق ما خُلق قارونی بود، خُلق ما خُلق فرعونی بود، شکل ما شکل درنده ها و بدتر از درنده ها می شود، این را ساده نگیرید؛ از این جا از حضرت فاطمه ی معصومه(سلام الله علیها) انشاءالله یک شکل نبوی بگیرید وقتی بر می گشتید ببینند مسئول هیات رزمندگان بوی پیامبر(صل الله علیه و آله) می دهد، ببینند عجب بزرگ منش شده است، عجب اخلاق خوبی پیدا کرده است.

رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله) برای ما تضمین کرده است..

 وجود نازنین پیامبر خدا فرمودند شما چند چیز را به من تضمین کنید، تعهد کنید، من هم بهشت را برای شما تعهد می کنم:

 1- «إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلَا تَكْذِبُوا» حرف که می زنید دروغ نگویید؛ این دروغ نمی دانید که چه بلای خانمان سوزی برای جامعه ی ما شده است. آیت الله بهاء الدینی را برخی از دوستان عزیز ما در این جلسه، دیده بودند، برای بچه های سپاه مراد بود، آقای بهاءالدینی برای رزمنده ها مراد بود، فرشته ی روی زمین بود، ملک مجسم بود آقای بهاءالدینی، تشرف داشت، حضرت ابراهیم را دیده بود، چشم برزخی او مرتب باز بود، به من فرمود ما از نفوس ناریه اذیت می شویم، آقای بهاءالدینی جهنمی ها را می شناخت و اذیت می شد؛ هم در عالم برزخ مردگان را که از قبرستان عبور می کرد می دید که کدام قبر است که صاحبش در عذاب است، در جمع حاضر هم جهنمی ها را می شناخت، آقای بهاءالدینی نعمتی بود، علاقمند به امام بود، علاقمند به آقا بود، با بچه های آقا، خود آقا رفت و آمد داشتند، ایشان بدون استثناء در جلساتی که موعظه می کردند این حدیث را می خواندند، (امیدوارم این ها را سرایت بدهید به بچه هایتان، به هیات هایتان)، می فرمودند پیامبر خدا محمد مصطفی(صل الله علیه و آله) فرمود خدا تمام رذایل را، تمام بدهی ها و زشتی ها را جمع کرده است که مزاحم بندگان خدا نشوند، این ها را در یک کانونی زندانی کرده است در آن را هم قفل کرده است، شراب کلید این ها است، یعنی آدم شراب خوار راه به همه ی بدی ها پیدا می کند، زنا، سرقت، قتل، این ها این کثافت های جامعه است، همینطور که آشغال های خانه، کثافت های خانه را جمع می کنند و می برند دور، خدا این لجن ها را جمع کرده دریک جایی قفل کرده است که مردم گرفتار لجن نشوند از نظر روحی، کلید این ها شراب است، اما دروغ بدتر از این ها است؛ شما یک رزمنده سراغ ندارید که معاذالله در عمرش یک بار خیال شراب را بکند، اما شما نسبت به دروغ هم انقدر حساسیت داریم؟! دروغ گویی بدتر از شراب خواری است. پیامبر(صل الله علیه و آله) فرمود به من تعهد کنید دروغ نگویید.

 2- «وَإِذَا وَعَدْتُمْ فَلَا تُخْلِفُوا»؛ بد عهدی، بد قولی، عهد شکنی خیلی زشت است، اسلام برای تعهدات، برای قول، برای معاملات، برای قرار ها ، اعتبار فوق العاده ای قائل است، فرمود « لا ایمان لمن لا عهده له» کسی که عهد خودش را می شکند، قول می دهد عمل نمی کند، معامله می کند جنس طرف را تحویل نمی دهد، خیاط است سر وقت لباس نمی دهد، این ها می شود بد قولی، بد عهدی، بد قولی نتیجه اش بی ایمانی است؛ کسی که قولش قول نیست این آدم نیست، مرد است و قولش. قران کریم جنگ با کفار را با بد عهدی توجیه می کند «قاتِلُوهُمْ اِنَّهُمْ لآ اَيْمانَ لَهُمْ» چون این ها عهد شکن هستند، این آمریکا عهد شکن است، از قدیم هم کفار عهد شکن بودند، چون عهد شکن هستند با این ها بجنگید؛ یعنی عهد شکنی انقدر بد است که مجوز جنگ می شود.

 3- «وَإِذَا ائْتُمِنْتِمْ فَلَا تَخُونُوا» امانت داری. اول صداقت، دوم خوش قولی، سوم امانت داری؛ وقتی مردم شما را امین خودشان دانستند، نسبت به امانت های مردم خیلی حساس باشید، چه امانت امانت مالی باشد، ماشین کسی را امانت گرفتید، این امانت است رعایتش نکنید خیانت در امانت کردی؛ برای امانت مردم چه امانت های مالی باشد و چه اسرار مردم باشد، یک کسی آمده است در خانه ی شما یک حرفی زده است، روایت دارد که «المجالس به الامانات» مجالس یعنی مجالس خصوصی، شما رئیس هیات هستی با هیات مدیره نشسته اید یک حرف هایی را در آنجا زده اید، هیچ کدام از شما حق ندارید حرف این جمع را ببرد جای دیگر بگوید، یک وقت جلسه عمومی است ، حرفای خاخلاقی است، هر جا بروید بگویید، یک وقت نه یک قرارهای خاصی است، یک قرار سیاسی گذاشتید، یک اقدامی را می خواهید بکنید، نروید بگوید آنجا ما یک همچنین قراری گذاشتیم، یک خیانت در امانت است. «المجالس به الامانات» حرف جانه تان را، حرف رفقایتان را، حرف جمع خصوصیتان را برندارید بروید جایی بگویید، جزء خیانت کارها به حساب می آیید. انقلاب امانت است، امام رضوان الله تعالی علیه این را به شما سپردند، فرمودند مواظب باشید نااهلان و نامحرمان این امانت را به دست نگیرند، این امانتی است که شما باید از دست نااهلان و نامحرمان نجات بدهید، گاهی هم مصالحه کردید نشد، چوبش را همه می خورند. هر گاه ما در صحنه نبودیم، ما به موقع عمل نکردیم، ما هم دیگر را جذب نکردیم، ما با بصیرت نبودیم، یک کسی طرفدار انگلیس می آید، طرفدار آمریکا می آید، می آید، چقدر به ما صدمه می زند، به انقلاب ما، به خون شهدای ما، چقدر باید آسیب تحمل کنیم، چقدر باد هزینه بدهیم! قرآن امانت است، عترت پیامبر(صل الله علیه و آله) امانت است، این ولایتی که ما امروز داریم همان اهل بیت(علیهم السلام) است، «كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي» است؛ ولایت فقیه همان عترتی است که نباید از قرآن جدا بشود « إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي لَنْ يَفْتَرِقَا» دین بدون ولایت که دین نیست، دین سلمان دین است، دین عبدالله صعودی دین است، دین این مزدوران خود فروخته ی مملکت فروخته این ها دین است! این ها اسلام دارند؟! اسلام، اسلام اهل بیت (علیهم السلام) است، اسلام، اسلام طاغوت ستیز است، این ولایت فقیه ادامه ی ولایت اهل بیت(علیهم السلام) است «كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي» است، باید از جانمان بیشتر در حفاظتش ما دخیل باشیم، هم حفاظت فرهنگی کنیم، هجوم می آورند انواع شبهات را راجع به ولایت می کنند، هیات ها باید بصیرت داشته باشند، شبهه ها را جواب بدهند، از روحانیونی استفاده کنند که این ها دستشان پر است، جواب بلد هستند؛ هیات داری یک تشریفات نیست، هیات جبهه است، شماها فرماندهی جبهه ی جنگ را دارید، این جنگ نرم است، این جنگ سیاسی است، جنگ اجتماعی است، جنگ فرهنگی است، همه ی این ها خلاصه شده است در هیات و شما مدعی هستید که من پرچم دار هستم و می توانم این مجموعه را اداره کنم، باید این امانت را خیلی قشنگ شناخت و در حفاظت از این امانت باید سنگر بندی کرد که این موشک ها نخورد به این امانت الهی. بچه های شما امانت شما هستند. اعضای بدن شما امانت های شما هستند.

مرحوم آقای شیخ محمد کوهستانی، من ایشان را زیارت کرده بودم؛ بزرگواری نقل می کرد که آقای شیخ محمد کوهستانی گرفتار حزن بود، نشسته بود فکر کرده بود من چرا غم زده هستم؟! یک روان کاوی در وجود خودش کرده بود، دیده بود هیچ وقت ننشسته بود برای قبر غصه بخورد، برای قیامت غصه بخورد، برای اینکه عمرش را ضایع کرده بشیند غصه بخورد، غصه هایش مربوط به دنیا است، بچه اش قبول نشده، زنش فلان کار را نکرده است یا فلان مال از دستش رفته است، دیده بود تمام غصه هایش جنبه ی دنیوی دارد، آدم این شجره ی خبیثه ی محبت دنیا را از دلش بکشد بیرون هیچ غصه ای ندارد؛ ببینید قرآن کریم چه می گوید«اَلا اِنَّ اَوْلِياءَ اللَّهِ لاخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ» اولیاء الهی بشوید نه نگرانی خواهید داشت و نه غصه ؛ این آقای شیخ محمد کوهستانی در یک ارزیابی دقیق از باطن خودش فهمیده بود غصه هایش همه برای علاقه به دنیا است؛ آدم علاقه به دنیا را از دلش بکشد بیرون بدون غصه می تواند زندگی کند تا دشمن را شناخته بود دویده بود به حرم امیرالمومنین(علیه السلام) به حضرت عرض کرده بود آقاجان، من دشمنم را شناختم، آن کسی که در زندگی من را ناکام می کند، تلخ می کند زندگی ما را محبت دنیا است، ولی من عُرضه ی آن را ندارم که این دشمن را از خودم دور کنم، به تو پناه آوردم یا علی، دل من را بگیر این دشمن را از من بیرون کن، امیرالمومنین(علیه السلام) هم دل او را گرفته بود؛ ایشان در نود سالگی که مریض شد دکتر قلبی را از تهران برده بودند برای معالجه ی او، این دکتر تا رسیده بود دیده بود که خیلی محب و مرید دارد، اما یک خانه ی گِلی اینطوری!( در ذهنش آمده بود که آخوندها ریا کار هستند! به خاطر جلب توجه مردم اینطور دنیا را کنار گذاشتند، این در ذهن خودش سوءظن پیدا کرده بود، مرحوم آقای شیخ محمد که تکیه داده بوده، خودش را تکان می دهد و یک مقدار صاف می نشیند و چشمش پر از اشک می شود، می گوید خدایا خودت می دانی من در عمرم حسابی برای غیر از تو باز نکردم که این ها فکر کنند ما برای مردم داریم ریا می کنیم، این دکتر بی اعتقاد بد بین زانو زده بود و دست آقای شیخ محمد کوهستانی را بوسیده بود، بعد که معاینه کرده بود گفته بود این آقا نود سالش است ولی قلبش مثل یک آدم چهل ساله است. خدای متعال قلب کسی را از محبت دنیا خالی کند همیشه نور دارد، این قلب نشاط خودش را دارد. مرحوم آقای شیخ محمد کوهستانی بعد از وفاتش بعضی از صلحا دیده بودند، پرسیده بودند که آن جا چه وضعی داری؟! فرموده بود که خدا رهبری یک ایالتی را در برزخ به من سپرده است، گفته بودند به چه علت؟ فرموده بود به علت اینکه خدا امانت هایی که به من داده بود همه اش را سالم برگرداندم، هیچ کدام از اعضاء و جوارح من از من شکایت نداشت، نه چشمم را آلوده کردم، نه زبانم را آلوده کردم، نه گوشم را آلوده کردم، آن جا که رفتم هیچ شاکی نداشتم؛ خدا خوشش آمد، خدا به پاکان حکومت می دهد «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا» اعضا و جوارحتان را پاک نگه دارید.

 4- « وَغُضُّوا أَبْصَارَكُمْ » چشم هایتان را فرو بپوشید، چشم جزء منافذ خطر است برای انسان. مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی تبریزی سه کتاب دارد، مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی تبریزی در یکی از کتاب هایشان، ایشان برای چشم هشت گناه نقل می کند، «وَغُضُّوا أَبْصَارَكُمْ» فقط نگاه به نامحرم نیست، نگاه به نامحرم آدم های غیرتمند نمی کنند، آدم هر چیزی را قرض بدهد آن را پس می گیرد، از دیوار کسی بالا نرو، از دیوارت بالا می روند؛ ولی نگاه های حرام دیگری ما داریم، نگاه به خانه ی مردم، نگاه به اسرار مردم، نگاه به نامه ی مردم، نگاه تند به پدر، نگاهی که یک کسی را می ترساند، نگاهی که کسی را تحقیر می کند، نگاهی که نگاه جاسوسی است، نگاهی که با یک نگاهمان یک کسی را لو می دهیم، یک نگاه است کسی حرف می زند خیلی هم دارد آن جا هم خیلی پذیرش دارد، یک نگاهی می کنیم آن را شل می کنیم، انسان با همین چشمش خیلی تیرها از این چشم به قلب ها می خورد؛ « وَغُضُّوا أَبْصَارَكُمْ» چشم هایتان را نگه دارید؛ کسانی که چشمشان را نگه دارند پیامبر خدا وعده داده است، فرموده است که « غُضُّوا اَبْصارَكُم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ » اگر چشم هایتان را نگه داشتید از حرام، امام زمانتان را می بینید، ملائکه را می بینید، اسرار را خدا به شما می دهد؛ مراقبت بر اعضاء و جوارح خیلی مهم است.

5- «وَكُفُّوا أَيْدِيَكُمْ» دستتان را جمع کنید، یعنی با دستتان ظلم نکنید، دست روی بچه تان بلند نکنید، دست روی همسرتان بلند نکنید، دست روی ضعیف بلند نکنید، دست به مال مردم نبرید، دست به ناموس مردم نبرید، دست به آبروی مردم نبرید، دستتان را جمع کنید؛ معنای دوم «وَكُفُّوا أَيْدِيَكُمْ» یعنی مناعت طبع داشته باشید. هم دستتان را از ظلم بردارید و هم دستتان را از نیاز به دیگران بردارید، البته اینکه بخواهید دستتان را از نیاز به دیگران نگه دارید باید این سال اقتصادی اقدام و عمل را جدی بگیرید، منتظر دولت نباشید، هر کسی هر جایی می تواند یک رونق اقتصادی بوجود بیاورد. حسینی نباید محتاج باشد، فکری برای خودتان بکنید، خود کفا کنید هیات هایتان را، دست پیش نامردی دراز نکنید، دست پیش بچه تان، فامیلتان، عزیزتان دراز نکنید چه برسد به نامردی.

این ها شرایطی بود که پیامبر خدا قرار دادند، فرمودند این ها را برای من تضمین کنید، من هم بهشت را برای شما تعهد می کنم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *