سخنرانی مکتوب | حجت الاسلام والمسلمين قرائتی _ معارف حضرت سیدالشهداء علیه السلام

خانه / علما وسخنرانان / سخنرانی مکتوب علما / سخنرانی مکتوب | حجت الاسلام والمسلمين قرائتی _ معارف حضرت سیدالشهداء علیه السلام

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: معارف حضرت سیدالشهداء علیه السلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين قرائتی
تاریخ پخش: 10-02-96

بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
می‌نویسم عشق بی‌تردید می‌خوانم جنون *** هرکسی دیوانه‌تر السابقون السابقون
می‌نویسم عشق و بی‌تردید می‌خوانم حسین *** عاقلان دانند لکن اکثراً لا یعقلون
این سرشت ماست، از خاکیم خاک کربلا *** سرنوشت ماست پس انا الیه الراجعون
آی عاشق‌ها، خدای عشق می‌آید حسین *** بعد از این دنیا به جای عشق بنویسد حسین
در تمام قلب‌ها بی‌شک، تو جا داری حسین *** آنچه که خوبان همه دارند را داری حسین
اشک می‌ریزیم و با ذکرت عبادت می‌کنیم *** باز هم از راه دور عرض ارادت می‌کنیم
ما همه بیمارهای دوری از شش گوشه‌ایم *** بین هیأت‌ها ز یکدیگر عیادت می‌کنیم
هر غمی دیدیم فرمودند فک للحسین *** بعد از آن هرجا غمی دیدیم یادت می‌کنیم
دوستت دارم من ای در جسم عالم جان *** آذری می‌خوانمت «جانیم سَنَ قربان» حسین!

شریعتی:«السلام علیک یا أباعبدالله» سلام می‌کنم به همه شما دوستان خوبم، خانم‌ها وآقایان. فرا رسیدن سالروز سراسر نور میلاد امام حسین علیه السلام را به همه شما تبریک و شادباش می‌گویم، این اعیاد بسیار مبارک و پی در پی را، میلاد حضرت ابالفضل العباس، میلاد امام سجاد و امروز هم میلاد با سعادت امام حسین، انشاءالله زیارت کربلای معی نصیب همه شما شود. دوستانی که امروز در کربلا هستند مخصوص دعاگوی ما و همه دوستان عزیز ما باشند. از طرف شما و از طرف خودم به حاج آقای قرائتی تبریک می‌گویم. سلام علیکم و رحمة الله.
حاج آقای قرائتی: سلام علیکم و رحمة الله.
شریعتی: امروز روز خیلی مبارکی است در خدمت شما هستیم. انشاءالله امروز هم مثل همیشه دست پر آمدید تا برنامه‌ی امروز ما مزین و منور به نام سید الشهداء علیه السلام شود. خدمت شما هستیم و بحث شما را می‌شنویم.
حاج آقای قرائتی: دست ما خالی است، خدا پر می‌کند. بسم الله الرحمن الرحیم. اول یک سلامی به امام حسین بدهیم. «السلام علیک یا أباعبدالله، السلام علیک و رحمة الله و برکاته»
یک سلام یک زیارت است. نمی‌دانم برای امام حسین چه بگویم؟ کسی که همه ائمه ما نسبت به امام حسین حریم قائل می‌شدند. مثلاً امام کاظم از اول محرم دیگر نمی‌خندید. حج را می‌گویند: اگر خطر درونش است، نرو! ولی کربلا را برو. لب زدن به خاک هرکدام از انبیاء و اولیاء ممنوع است. ولی لب زدن به خاک امام حسین درست است. هر مسافری نمازش شکسته است ولی کنار قبر امام حسین می‌توانی نماز را چهار رکعتی بخوانی. یعنی اینجا هم خانه خودت است! یک گوشه‌ای از زمین را امام حسین با خون خودش کاری کرد، گفت: اینجا خانه خودتان است. یعنی مسافر نیستی. اینجا نماز شکسته نیست.
از الطاف خدا همین است که این امامان را داریم. اگر دست ما به اینها نمی‌رسید مشکل داشتیم. چیزی که آدم دارد را قدر نمی‌داند. یکوقت من هندوستان بودم. یک پیرمرد هشتاد،نود ساله، تا فهمید من ایرانی هستم، زیر گریه زد. گفتم: مگر ایران گریه دارد؟ گفت: از جوانی پول‌هایم را جمع می‌کنم که ایران زیارت امام رضا بیایم. هنوز نشده است. ولی شما راحت مشهد می‌روید.
یکبار دیگر در آفریقا بودم. در زیمباوه، برای تبلیغ رفته بودیم. گفتیم: اینجا مسلمان دارد؟ گفتند: جمعی هستند. گفتیم: در مسلمان‌ها شیعه هم داریم؟ گفت: یک خانواده شیعه هست. آدرس را گرفتیم و بازار رفتیم. به خانه‌اش رفتیم، گفتند: اینجا یک خانواده سنی هستند، ولی شیعه فقط ما یک خانواده اینجا هستیم! گفتیم: چه می‌خوانید؟ گفت: من کتاب‌های شیعه را براساس فکر شیعه دارم. اسم بچه‌هایم صادق، کاظم، جعفر است. گفتم: دیگر چه می‌کنید؟ گفت: شب عاشورا را حسابش را داریم. شام که خوردیم، یا قبل از شام یا بعد از شام، من صندلی می‌گذارم و تاریخ کربلا را می‌گویم. بچه‌هایم گوش می‌دهند و گریه می‌کنند. بعد خانم من روی صندلی می‌نشیند و می‌خواند و ما گریه می‌کنیم. یک روضه یک نفری هم داریم! گفتم: چه حاجتی داری؟ گفت: اگر از ایران آمدی، مقدماتی فراهم کن من به زیارت امام رضا بیایم. در زیارت جامعه داریم «خلقكم الله انوارا فجعلكم بعرشه محدقين» جای شما جای دیگری بود. منتهی برای اینکه دست ما به شما برسد، خدا شما را در زمین قرار داد، که ما به شما دسترسی داشته باشیم. و الا جای شما بین ما نیست. «حتى من علينا بكم فجعلكم فى بيوت اذن الله ان يرفع و يذكر» اینکه به هر حال راه کربلا باز شده و مشهد دم دست است. می‌توانیم با این امکاناتی که هست، قطار، ماشین، هواپیما برویم. اینها را کوتاهی نکنیم!
حساب زیارت امام حسین از همه زیارت‌ها بیشتر است. فرق دارد. یعنی در جای جای دین ما امام حسین مطرح است. آب می‌خوری امام حسین یادت نرود! سجده می‌کنی، خاک کربلا، تربت امام حسین یادت نرود. نیمه شعبان برای امام زمان است ولی می‌گوید: زیارت امام حسین! شب قدر برای حضرت علی است. می‌گوید: زیارت امام حسین! این مسأله زیارت امام حسین جاسازی شده است. مثل آبی که در همه میوه‌ها هست و مثل شکری که در همه شیرینی‌ها هست. مثل نخی که در همه دانه‌های تسبیح هست، مثل خونی که در همه بدن‌ها هست، جریان دارد. مسأله امام حسین مهم است. تولد این عزیز و عزیز بعد حضرت ابالفضل و عزیز بعد امام سجاد و عزیز بعد امام زمان(عج) را تبریک می‌گویم.
امروز روز پاسدار هم هست. البته پاسدار فقط پاسداری رسمی نیستند. همه ما پاسدار هستیم. باید از نسلمان پاسداری کنیم. از فکرمان پاسداری کنیم. اگر یک شبهه‌ای در ذهن شما آمد، حق ندارید این شبهه را نگه دارید. ممکن است این شبهه و اشکالی که در ذهن ما هست، ماندگار شود یکوقت خدای نکرده با این شک از دنیا برویم. هرکس هر شبهه‌ای دارد یک تلفن اسلام شناس داشته باشد. کسی کاری ندارد. شما در دفتر تلفن‌تان انواع تلفن‌ها هست. یک تلفن اسلام شناس که دم دست شماست، در محله و شهر و منطقه شما هست، داشته باشید، یکوقت اگر یک شبهه اعتقادی هست، جوابش را بتوانید بدهید. اینها مهم است. عقایدمان را عرضه کنیم.
حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام که ثواب زیارتش ثواب زیارت کربلا را دارد، عقایدش را به امام دهم عرضه کرد. گفت: عقیده من این است. بعد فرمود: حقاً ولی ما تو هستی. ما ضامن عقاید بچه‌هایمان هستیم. مرز فکری مهمتر از مرز جغرافیایی است. ما در عبادتمان مرز جغرافیایی در اهمیت چندم است. در نماز نمی‌گوییم: السلام علینا و علی ایرانی‌ها! السلام علینا و علی ترک‌ها، و علی لرها، و علی العرب! «و علی عباد الله الصالحین» یعنی مرز ما این است که بنده خوب خدا، این مسأله مهمی است که ما دقت کنیم. لذا امام حسین تاریخ است، جغرافیا نیست. هیچکس نمی‌گوید: جنوب غربی کربلا به کجا می‌خورد. شمال شرقی‌اش به کجا می‌خورد. هرکس حرف کربلا می‌زند کار به جغرافی ندارد، کار به تاریخ دارد. تاریخ کربلا است که کربلا همه زمین‌ها جغرافی هستند جز کربلا. کربلا یک جغرافیایی است که پاک شده است. تاریخش مجسم شده است. این مسأله مهمی است.
کربلا یعنی همین مقاومتی که امروز حزب الله لبنان دارد. زیر سم اسب می‌روم، زیر بار زور نمی‌روم. این یک عقیده است! زن و بچه من اسیر می‌شود ولی به ناکس، کس نمی‌گویم. بله قربان گوی طاغوت نمی‌شوم. این روز پاسدار نمی‌‌سازد با اینکه انسان ابزاری را بخرد و در اختیار بچه‌ها در خانه بگذارد که بچه‌ها با فسادهای دنیا،شرق و غرب آشنا شوند و بعد هم بگوید: اسم بچه من حسین است ولی من فکر بچه‌ام را در اختیار ماهواره‌ها گذاشتم. باید مواظب باشیم ما وفادار باشیم. این بچه امانت خداست. خیانت به امانت خیلی بد است. حسینی یعنی حُر، یعنی آزاد!
چند کار باید بکنیم. یکی اینکه در همه خانه‌ها اسم اهل‌بیت باشد. حسین، حسن، صادق! نگوییم: برادرم دارد. من بارها گفتم. برادر شما هم یخچال و فریزر هم دارد. شما می‌گویی: چون برادر من دارم من دیگر نمی‌خرم؟ چطور تلفن همراه را نمی‌گویی، برادر من دارد و ما دیگر نمی‌خواهیم؟ همینطور که باقی چیزها را می‌گویی، برادر من دارد من هم باید داشته باشم. اسامی اهل‌بیت را هم ما در خانه داشته باشیم.
مسأله دوم برای اهل‌بیت یک کتاب در خانه داشته باشیم. در مورد امام حسین، چون در مورد امام‌ها ما سه برخورد داریم. اول معرفت؛ بشناسیم. بعد از معرفت، مودت و علاقه، بعد از علاقه، اطاعت است. غیر از این سه مورد چیز دیگری نیست. معرفت، مودت، اطاعت! من سگ او هستم! امام حسین سگ نمی‌خواهد. امام حسین وفادار و شیعه پیرو می‌خواهد. لازم نیست شما بگویی: من کلب حسین هستم!
یک خرده به معرفت آنها دقت کنیم. معرفت هم به این است که یک مقدار کلماتشان را بشناسیم. ایثار آنها را بشناسیم. با فرهنگشان آشنا شویم، این معرفت است. مودت هم خودش می‌آید. یعنی وقتی کسی، کسی را شناخت، به او علاقه پیدا می‌کند. اگر یک کسی دارد می‌رود، شما نمی‌داند چه کسی است، از کنارش رد می‌شوی. اما اگر گفتند: بیا! می‌دانی او چه کسی بود؟ وقتی بگویند: فلانی که بود… که بود… آنوقت عاشق او می‌شوی!
وقتی هم عاشق شدیم، بعدش اطاعت خودش می‌آید. پس اول معرفت پیدا کن، مودت خودش می‌آید. مودت که آمد اطاعت هم می‌آید. اینها یکی سوزن است و باقی نخ! سوزن فرو برود، نخ هم دنبالش فرو می‌رود. معرفت هم معنایش این نیست که امام حسین 57 سالش بود. در چه سنی به شهادت رسید. کجا شهید شد. چند بچه دارد. این شناخت‌ها معرفت شناسنامه است. اینها معرفت نیست. شما اگر گفتی بوعلی سینا قبرش در همدان است. سنش چقدر است. چند تا بچه دارد. اسم همسرش چیست؟ خانه‌اش کجا بود. اینها معرفت نیست. معرفت این است که آدم یک نگاه عمیق‌تری بکند. از افتخارات ما این است که برای تولد امامان جشن می‌گیریم. برای امام حسین، برای ابالفضل، برای امام زمان جشن می‌گیریم. جشن ما هم می‌تواند به این دلیل باشد. قرآن می‌گوید:مسیحی‌ها نزد حضرت عیسی آمدند و گفتند: «أَنْزِلْ‏ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ» (مائده/114) ای حضرت عیسی یک مائده و یک غذای آسمانی بر زمین نازل شود. همانطور که باران بر زمین می‌آید، یک طبق غذا بر زمین می‌آید. ما اگر این مائده آسمانی را ببینیم، با چشم‌مان ببینیم «تَكُونُ لَنا عِيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا» در طول تاریخ می‌گوییم: این روز عید است و جشن می‌گیریم! خوب آمدن یک مائده آسمانی جشن دارد؟ تولد امام زمان به اندازه یک مائده آسمانی نیست؟ تولد اهل‌بیت و پیغمبر اسلام به اندازه یک مائده آسمانی نیست؟ این مسأله مهمی است که ما جشن می‌گیریم. وهابی‌ها این کارها را بدعت می‌دانند.
در مورد امام حسین برای حرف زدن خیلی حرف هست. من امروز در مورد نماز امام حسین چند جمله خدمت شما بگویم. قرآن در بزرگترین سوره‌ها که سوره بقره هست، اول نماز دارد. «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ‏ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِين‏،الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون‏» (بقره/2و3) او سوره بقره هست. در کوچکترین سوره قرآن هم که سوره کوثر است، بعد از بسم الله سه آیه دارد. می‌گوید: «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ» یعنی بحث صلاة و نماز در کوچکترین و بزرگترین سوره آمده است. اولین کلامی که برای نماز به امام حسین می‌گوییم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ‏ الصَّلاةَ» بعد می‌گوییم: تو جهاد کردی، شهید شدی، مظلوم بودی. اول از همه می‌گوییم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ‏ الصَّلاةَ» تو نماز را اقامه کردی. و لذا ما باید همینطور که به عزاداری تکیه می‌کنیم، روی اقامه نماز هم تکیه کنیم.
چون در آستانه رمضان هم هستیم، پیغمبر ما بارها فرمود: قرآن و اهل‌بیت نباید از هم جدا شوند. من می‌روم و دو چیز گرانبها نزد شما می‌گذارم. «کتاب الله و عترتی» یک حدیث هم داریم «و سنتی» ولی حدود نود حدیث داریم «کتاب الله و عترتی» بعد فرمود: «لن یفترقا» اینها از هم جدا نمی‌شوند. الآن در زمانه ما از هم جدا شدند یا نشدند؟ ما دهها هزار هیأت عزاداری برای امام حسین داریم. آیا به همین مقدار جلسه قرآن و تفسیر قرآن هم داریم؟ یعنی امام حسین الآن از قرآن جلوتر است. باید با هم باشد. پیغمبر فرمود: «لن یفترقا» نفرمود: «لا یفترقا». «لن یفترقا» یعنی هرگز نباید جدا شوند! «لا یفترقا» یعنی جدا نمی‌شوند. این توجه به قرآن مهم است.
چند عادت هست که من به عنوان معلم قرآن نمی‌پسندم. در جلسات قرآن، قاری‌های بین المللی و خوش صدا می‌خوانند. حالا بدصداها چه کنند؟ آنها هم شرکت کنند، بخوانند. شرط تلاوت قرآن این نبود که آدم جزء قاری‌ها باشد و بخواند. قرآن مثل دریاست، دریا را نگاه کنی یک لذت دارد. کنار آب باشی و صورتت را بگذاری یک لذت دیگر دارد. شنا کنی، ماهی گیری کنی یک لذت دیگر دارد. غواصی کنی یک لذت دیگر دارد. آن کسی که مُلا تر است مثل غواص از قرآن یک نکات بیشتری می‌فهمد. اما معنایش این نیست که حالا که ما نمی‌فهمیم پس هیچی! لااق این سوره‌هایی که آدم حفظ است، بعضی سوره‌ها مثل سوره حمد و «قل هو الله» یعنی ما خودمان را از تلاوت محروم نکنیم. مسأله تلاوت مهم است.
سوره یونس آیه 61 در مورد تلاوت قرآن است، می‌فرماید: خداوند در سه چیز حضور دارد. 1- تمام کارهای شخص پیغمبر 2- تمام کارهای مردم 3- تلاوت قرآن. یعنی تلاوت قرآن کنار همه کارهای پیغمبر و کنار همه کارهای مردم است. مثل اینکه من می‌گویم: من سه نفر را دوست دارم. حضرت مهدی، بعد آن دو نفر بعدی هم باید هم وزن امام زمان باشد. شما هیچوقت حاضر نیستی بگویی: هم من آقای قرائتی را دوست دارم، هم کشمش! به من برمی‌خورد. این توهین است! سه چیز را کنار هم گذاشته است. پیداست اینها هم وزن هستند. تمام کارهای پیغمبر، تمام کارهای مردم، تلاوت قرآن! آیه این است «وَ ما تَكُونُ‏ فِي‏ شَأْنٍ»، «تَکُونُ» را به پیغمبر می‌گوید. در هر شأنی که هستی. یعنی در هر شرایطی که هستی، خوابیده، بیدار، در جنگ، در نماز، در هر حالتی که هستی. «وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ» این قرآنی که تلاوت می‌کنی. بعد می‌گوید: همه امت، «وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ» ای امت اسلامی، اعمالی که انجام می‌دهید، «إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً» من شاهد بر سه چیز هستم. تمام کارهای شما، تمام کارهای پیغمبر و تلاوت قرآن. یک کفه ترازو تلاوت قرآن است، یک کفه همه کارهای پیغمبر است.
اینکه سر امام حسین قرآن خواند. خیلی پیام دارد. یعنی سرم از بدنم جدا می‌شود. ولی سرم از قرآن جدا نمی‌شود. حضرت امیر شب نوزدهم مسجد رفت. این یعنی چه؟ یعنی سرم شکافته می‌شود، ولی من مسجد می‌روم. اینها پیام دارد. در مورد نماز امام حسین علیه السلام یک خصوصیاتی هست برای شما بگویم.
قرآن می‌گوید: «وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِين‏» (بقره/43) اصل نماز جماعت است. پیشنماز باید عادل باشد. معنای عادل این نیست که در عمرش گناه نکرده باشد. ما بعضی از کلمات را هم بد معنا می‌کنیم. مثلاً می‌گوییم: عادل است، اینکه در عمرش گناه نکرده باشد. نه! من گناه کبیره از او به چشمم ندیدم! خوب ممکن است از خودش بپرسد، آقا ببخشید شما گناه داری؟ می‌گوید: به تو چه! تو که از من گناه ندیدی، می‌توانی بیایی پشت سر من نماز بخوانی. بعضی می‌گویند: چون غیبت آقا را کردی، نمی‌توانی پشت سرش نماز بخوانی. این هم دروغ است. شما اگر غیبت مرا کردی، نمی‌توانی پشت سر من نماز بخوانی؟ من غیبت آقا را کردم، این هم از دروغ‌هاست.
مثلاً شیر بهاء،مهریه واجب و لازم است. اما یک پولی هم به پدر عروس بدهیم. اگر جزء مهریه است، طوری نیست. صد سکه می‌خواهم بدهم. بیست تا را به عنوان شیر بهاء به پدر می‌دهم. هرکاری دوست دارد بکند. ولی ما در اسلام چیزی به نام شیر بهاء نداریم. که پدر بگوید: اگر می‌خواهی من اجازه بدهم ده سکه هم به ما بده. اینها در اسلام نیست. ما نه شرقی هستیم، نه غربی هستیم و نه مسلمان درست و حسابی. یعنی یک چیزهایی از خودمان، «خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئا» (توبه/102)
اصل در نماز جماعت است. یک حدیثی خواندم و به من اشکال گرفتند که چرا این حدیث را خواندی؟ چند سال پیش، گفتم: این حدیث است. طوری نیست. در سفینة البحار است. گفتم:یک روز پیغمبر اسلام بعد از نماز نگاه کرد دید حضرت علی در جماعت نیست. با چشم‌هایش حاضر غایب کرد. در خانه حضرت زهرا رفت و گفت: حضرت علی مسجد نیامده است؟ گفت: ایشان تا صبح عبادت می‌کرد. دیگر صبح چشمش می‌سوخت، خسته شد و نمازش را در خانه خواند و خوابید. فرمود: به او بگو: شب تا صبح بخوابد. صبح مسجد بیاید،ثوابش بیش از این است که شب تا صبح عبادت کند و صبح نمازش را تنها بخواند. «وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِين‏»
امام حسین روز عاشورا نماز جماعت خواند. نماز امام حسین دو رکعتی بود. چون مسافر بود. دوم محرم آمد و دهم شهید شد. مسافر هشت روزه نمازش شکسته است. دوم اینکه در مقابل دشمن است، نماز خوف است، نماز جنگ است. در عین حال نماز را جماعت خواند. از مستحبات هم کنار نیامد. جماعت مستحب است. اول وقت مستحب است. اذان مستحب است، اقامه مستحب است. یعنی امام حسین اینقدر به نماز اهمیت می‌داد که نه از نماز دست نکشید، از مستحبات هم دست نکشید. اگر ما عاشق امام حسین هستیم، باید عاشق این کارهایش هم باشیم. خیلی ها الحمدلله اینطور هستند.
یک آیه داریم که این آیه قابل فیلم شدن است. آیه 101 سوره نساء که آیه قشنگی است. می‌فرماید: «وَ إِذا كُنْتَ‏ فِيهِمْ» پیغمبر وقتی با مردم در مقابل جنگ هستی،‏ «فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ» خواستی اقامه کنی، نگو در مقابل دشمن، نماز جماعت باید بخوانی. «فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ» تو پیشنماز شو، فرض کنید صد نفر از دویست نفر بیایند اقتدا کنند. از دویست نفر، یک نماز جماعت صد نفری، آن صد نفر دیگر اسلحه دست بگیرند پست بدهند. نباید نماز شما دامی برای غفلت شما و دامی برای صید شما باشد. تو پیغمبر هستی پیشنماز شو، «طائِفَةٌ مِنْهُمْ» یک گروهی بیایند اقتداء کنند، یک گروهی هم پست بدهند. این صد نفری که اقتدا کردند، اگر افسری، سرگردی، سرهنگی گوش می‌کند، این تکه لطیف است.«وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ» این صد نفری که اقتدا کردند، شمشیر داشته باشند. با شمشیر اقتدا کنند. «فَإِذا سَجَدُوا» وقتی پیغمبر با این صد نفر سجده کردند، «فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ» پشت سرشان یک عده سر پست باشند. «وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ» این رکعت اول، رکعت اول که تمام شد تا پیغمبر می‌گوید: بحول الله و رکعت دوم، رکعت اول آن صد نفر خودشان حمد و قل هم الله را بخوانند. دیگر از پیغمبر جدا شوند. رکوع و سجده و تشهد، بدوند اسلحه را بگیرند، آن سه نفری که سر پست هستند، بیایند اقتدا کنند. پیغمبر هم نمازش را آرامتر بخواند، این یعنی چه؟ یعنی سرباز اسلامی به قدری چابک باشد که در یک رکعت شیفت عوض کند. یعنی بتوانیم در یک دقیقه شیفت را سریع عوض کنیم. یعنی سرباز باید با وضو باشد. خواسته باشد وضو بگیرد و اینها که نمی‌شود. باید با وضو باشد. باید احکام نماز را بلد باشد. چطور؟ یک رکعت با جماعت، رکعت دوم قصد فرادی کند.
دومی‌ها که می‌آیند قرآن نمی‌گوید: اسلحه، می‌گوید: هم اسلحه و هم کلاه خود! رکعت اولی‌ها با شمشیر نماز بخوانند. رکعت دومی‌ها هم شمشیر کنارشان باشد، هم کلاه خود سرشان باشد. فرق بین رکعت اول و دوم چیست؟ صد نفر اول با شمشیر، صد نفر دوم هم شمشیر، هم کلاه خود. چون فاصله بین رکعت اول و دوم هم یک فاصله‌ای هست. در این فرصت ممکن است دشمن برای ضربه زدن طراحی کند. لذا رکعت اولی‌ها چون جا می‌خورند، با یک شمشیر اقتدا بس است. رکعت دومی‌ها چون خطرشان بیشتر است، دشمن فرصت طراحی پیدا کرده است، یک کلاه خود هم سر بگیرد که سنگ بر سر شما نزنند.
یکوقت مقام معظم رهبری سر زده جایی می‌رود. هیچ حفاظت نمی‌خواهد. سرزده آقا آمد. اما اگر گفتند: آقا می‌رود فلان استان یا فلان شهر، اگر خبر می‌دهند، چون دشمن ممکن است برای ضربه زدن فرصت داشته باشد، پس باید حفاظت شدیدتر باشد. رکعت اول با اسلحه، لذا قرآن می‌گوید: «وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ» رکعت دومی‌ها«وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ». همان کلاه خود و هم اسلحه داشته باشید. چرا؟ برای اینکه «وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ» دشمن دوست دارد شما غافل شوید. غافل شوید از اسلحه و ثروت‌تان. وقتی غافل شدید، «فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً» به شما شبیه خون بزنند. ببینید چقدر نماز مهم است که در برابر دشمن، آخر ما وقتی می‌گوییم: عدالت، عدالت یا یارانه‌ها را تقسیم می‌کنیم. یا تخم مرغ، کود شیمیایی و آهن، یا دوست یا اوراق مشارکت، مغز ما در اینهاست. قرآن می‌گوید: عدالت، عدالت در نماز جماعت است. اگر پیغمبر دو رکعت نماز می‌خواند، صد نفر رکعت اول و صد نفر رکعت دوم. عدالت یعنی همه باید به نماز جماعت برسند.
این آیه به درد ما می‌خورد. الآن که جنگ نیست چه؟ الآن بازاری‌ها، به بازاری بگو: حاج آقا شما غروب که می‌شود چرا جوانت در مغازه است، نسل منقرض مسجد می‌آیند؟ نسل نو در خیابان هستند، نسل کهنه مسجد می‌آیند. شما به پسرت بگو: آقاجان! روزهای زوج من می‌روم، روزهای فرد من می‌روم. یک روز تو نگهدار من جماعت می‌روم. یک روز من نگه می‌دارم تو جماعت برو. یا نماز مغرب را بخوان، نماز عشا را در مغازه برو به پسرت بگو: آقا نماز عشاء را اقتدا کن. الآن که جنگ نیست ولی پیامش هست.
من گاهی سر زده به مسجدهایی که سر راهم هست می‌روم. می‌بینم از دم نسل چهل سال به بالا می‌آیند. بعد از مسجد بیرون می‌روی، در خیابان همه جوان‌های سوپردولوکس فارسی هستند. می‌گویی: اینها هم بچه‌های اینها هستند. پدر طوری کن که بچه‌ات از نماز، قرآن یک آیه دارد. می‌گوید: بازاری‌هایی خوب هستند که «حیّ علی الصلاة» اینها را غافل نکند. «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ‏ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» (نور/37) تو باید وقتی صدای اذان را شنیدی، مغازه را تعطیل کنی نماز بخوانی. امام خمینی(ره) در چه سنی مکه رفت، نمی‌دانم. ولی این جمله از امام نقل شد که در مکه خواستند کتاب بخرند. رفتند کتابفروشی کتاب بخرند، تا خواستند پول بدهند صدای اذان بلند شد. این پول را نگرفت. گفت: پول را بگیر بعد برو نماز! گفت: نه نه! وقتی گفت: الله اکبر! یعنی چه؟ خدا بزرگتر است. خدا بزرگتر از این فروش کتاب است. از فروش طلا و فرش مهمتر است. اگر نمی‌شود مغازه را بست در مغازه یک سجاده بیانداز نماز بخوان. ولی نمازت را اول وقت بخوان.
اصلاً قرآن می‌گوید: «انّما» یعنی فقط، خیلی آیه تلخی است. من خودم شرمنده هستم. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ» مؤمن واقعی کسی است که «الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» (انفال/2) یاد خدا در دلش برود. تا صدای اذان را شنید دلش فرو بریزد. یعنی الآن اذان می‌گویند دل ما فرو می‌ریزد؟ اذان «ذُکر الله» است. حتی داریم اگر کسی صدای اذان را شنید و بلند شد وضو گرفت، این هم قدر نماز را نمی‌داند. کسی قدر نماز را می‌داند که قبل از اذان وضو بگیرد. شما اگر صبر کردی من در خانه شما را زدم، شما گفتی: کیه؟ پیداست خیلی مرا دوست نداری. اگر دوستم داشتی قبل از آنکه من در خانه را بزنم، منتظر بودی و سر کوچه می‌ایستادی. اگر کسی اذان را شنید و بلند شد وضو گرفت، این هم پیداست خیلی برایش مهم نیست.
شریعتی: خدا حاج آقای مهندسی را رحمت کند. می‌گفتند: با وضو که باشید، همیشه وضو داشته باشید، این خودش خیلی انگیزه است و خیلی کمک می‌کند که شما نمازت را اول وقت بخوانی. یکی از مشکلات مردم و نوعاً ما در بیرون در مدرسه و دانشگاه و بازار این است، شاید سخت باشد وضو بگیریم، ولی وضو که داشته باشیم به محض اینکه اذان گفتند، سجاده را پهن می‌کنیم. به نماز می‌ایستیم. چقدر خوب شد به بهانه نام امام حسین، حاج آقای قرائتی از نماز برای ما گفتند که مثل همیشه از دغدغه‌های ایشان است. امروز صفحه 566 قرآن کریم آیات پایانی سوره مبارکه قلم و آیات ابتدایی سوره مبارکه حاقه در سمت خدا تلاوت می‌شود. چقدر خوب است ثواب تلاوت آیات را هدیه کنیم به روح بلند و آسمانی امام حسین و انشاءالله همه مشمول شفاعت حضرت بشویم.
«خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ‏ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ «43» فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ «44» وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ «45» أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ «46» أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ «47» فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى‏ وَ هُوَ مَكْظُومٌ «48» لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ «49» فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ «50» وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ «51» وَ ما هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ «52»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، الْحَاقَّةُ «1» مَا الْحَاقَّةُ «2» وَ ما أَدْراكَ مَا الْحَاقَّةُ «3» كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عادٌ بِالْقارِعَةِ «4» فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ «5» وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عاتِيَةٍ «6» سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً فَتَرَى الْقَوْمَ فِيها صَرْعى‏ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ «7» فَهَلْ تَرى‏ لَهُمْ مِنْ باقِيَةٍ «8»
ترجمه: ديدگانشان (از ترس) فرو افتاده و ذلّت و خوارى وجودشان را فرا گرفته است. آنان (در دنيا) به سجده دعوت مى‏شدند در حالى كه سالم بودند (ولى سجده نكردند و امروز ديگر عاجزند.) پس مرا با كسى كه (قرآن،) اين حديث (الهى) را تكذيب مى‏كند واگذار، ما آنان را از راهى كه نمى‏دانند تدريجاً (به سوى عذاب) پيش مى‏بريم. و به آنان مهلت مى‏دهم، همانا تدبير من محكم و استوار است. آيا (در برابر انجام رسالت) مزدى درخواست مى‏كنى كه آنان از پرداخت آن سنگين بارند؟ يا اسرار غيب نزد آنهاست و آن ها مى‏نويسند. پس براى (تحقّق) فرمان پروردگارت صبر كن و همانند (يونس) صاحب ماهى مباش آن گاه كه با دلى پر اندوه ندا در داد. اگر رحمت پروردگارش او را در نيافته بود، قطعاً به صحرائى بى‏گياه افكنده مى‏شد، در حالى كه مستحقّ مذمّت بود. پس خداوند او را برگزيد و از شايستگان قرارش داد. و نزديك بود كسانى كه كفر ورزيدند، چون قرآن را شنيدند، تو را چشم بزنند و مى‏گويند: او ديوانه است. در حالى كه آن قرآن جز مايه بيدارى براى جهانيان نيست.
به نام خداوند بخشنده مهربان‏، آن امر راستين. چيست آن امر راستين. و تو چه مى‏دانى كه چيست آن امر راستين. قوم ثمود و عاد آن حادثه كوبنده را تكذيب كردند. پس قوم ثمود به خاطر طغيان‏گرى نابود شدند. و امّا قوم عاد به وسيله بادى سرد و سوزنده و بنيان كن نابود شدند، كه خداوند هفت شب و هشت روز پى در پى، آن را بر آنان مسلط كرد. پس (اگر آنجا بودى) مى‏ديدى كه در آن ايام، آن قوم از پا افتاده، گويا تنه‏هاى نخل تو خالى هستند. پس آيا هيچ بازمانده‏اى براى آنان مى‏بينى؟
شریعتی: خوشا به حال کسانی که الآن کربلا هستند و بین الحرمین نفس می‌کشند، انشاءالله طبق قرار همیشگی ما نایب الزیاره ما و همه دوستان ما هستند. آنهایی که آرزوی کربلا را دارند انشاءالله به برکت مولود امروز زیارت کربلا نصیبشان شود و شش گوشه ابا عبدالله را زیارت کنند.
حاج آقای قرائتی: در مورد نماز امام حسین صحبت‌هایی داشتیم. اصلاً تأخیر جنگ از تاسوعا به عاشورا به خاطر نماز بود. عصر تاسوعا به خیمه‌های امام حسین حمله کردند. یعنی آماده حمله شدند. امام حسین علیه السلام به ابالفضل فرمود: بروید به اینها بگویید. جنگ را برای فردا بگذارید. امشب شب عاشورا است، مهلت می‌خواهم. «انی احب الصلاة» من نماز را دوست دارم. ما نماز را می‌خوانیم ولی دوست هم داریم. این دوست داشتن مهم است. ما اگر بفهمیم یکی از مراجع گفته: نماز صبح نخوانید، می‌گوییم:آقا قربانش بروم. این آقای خوبی است. همه از او تقلید می‌کنیم. البته بعضی‌ از افراد تحلیل‌های دیگری هم دارند، ولی آنکه در روایت آمده این است.
قبل از اسلام حضرت عیسی بوده است. پانصد سال قبل از اسلام حضرت عیسی بوده است. قرآن در مورد حضرت عیسی می‌گوید: «وَ أَوْصانِي‏ بِالصَّلاة» (مریم/31) قبل از حضرت عیسی، موسی بوده است. خدا در قرآن به موسی می‌گوید: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي‏» (طه/14) خدا رحمت کند آیت الله حاج آقای مرتضی عالی، ایشان مجروح جبهه هم بودند. سه آیه را به هم می‌چسباند و یک نتیجه می‌‌گرفت. باغبان‌ها گاهی دو شاخه را به هم پیوند می‌زنند و یک میوه جدید در می‌آید. ایشان سه آیه را به هم پیوند می‌داد،یک میوه جدید درست می‌شد. این سه تا آیه قرآن است. «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي‏» قرآن به موسی می‌گوید: نماز بخوان تا یاد من در تو زنده شود. «ذکری» چه فایده دارد؟ می‌گوید: «بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ‏ الْقُلُوبُ» (رعد/28) یاد من به تو آرامش می‌دهد. آرامش چه فایده دارد؟ «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعِي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة» (فجر/27 و 28) این یک پرواز است. پله پله!
ما چهار رقم نماز در قرآن داریم. یک نماز شکر داریم. قرآن می‌گوید: «فَلْيَعْبُدُوا» عبادت کن. چرا؟ «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» (قریش/4) نانت دادم، آبت دادم. «الَّذِي خَلَقَكُمْ‏ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُم‏» (بقره/21) «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ» (بلد/8)‏ یک جفت چشم به تو ندادم. «وَ لِساناً وَ شَفَتَيْن‏» لب به تو ندادم. زبان به تو ندادم. «وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْن‏» (بلد/10) «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهادا» (نبأ/6) زمین گهواره شماست. «وَ السَّماءَ بِناء» (بقره/22) نماز بخوان برای تشکر از خدا. این کلاس اول نماز است. مثل اینکه آدم خانه برود به بچه بگوید: آقا جان! بابا خوبه؟ بله. بابا برایم کفش خرید. جوراب خرید. دوچرخه خرید. بستنی خرید. پدرشناسی برای بچه آلاسکا و بستنی است. خدا می‌گوید: نماز بخوان، نانت دادم. آبت دادم. این برای عموم است. کلاس اول نماز است.
کلاس دوم می‌گوید: نماز یک کارخانه آدم سازی است. «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» (عنکبوت/45) اگر یک نماز را کامل بخوانی، آن نماز تو را حفظ می‌کند. آدم به دختر بیست ساله، پسر بیست ساله نمی‌گوید: نانت دادم،آبت دادم. می‌گوید: شما سایه پدر بالای سرت نباشد، هزار چشم بد نگاهت می‌کند. سایه پدرت تو را حفظ می‌کند. من اگر پیراهن سفید بپوشم، روی زمین سیاه نمی‌نشینم.
کلاس سوم برای موسی است، می‌گوید: موسی! «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي‏» نماز بخوان تا یاد من در تو زنده شود. «تَطْمَئِنُ» اطمینان، سیر بی‌نهایت، «ارْجِعِي‏ إِلى‏ رَبِّكِ» این نماز کلاس سوم است.
نماز کلاس چهارم برای پیغمبر است. آیه‌اش سجده واجب دارد، نمی‌خوانم. ای پیغمبر! اگر می‌خواهی به من قرب پیدا کنی، راهش سجده است. سجده کن تا به من نزدیک شوی. پس ما چهار سجده داریم. نماز شکر،«أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» نانت دادم، آبت دادم. «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ»، چشمت دادم. لبت دادم. زمین، آسمان، خورشید، باران. نماز دوم، نماز بخوان که ساخته شوی. نماز سازندگی! نماز اول، نماز شکر، نماز دوم نماز رشد. نماز سوم نماز انس، «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي‏»، «بذکر الله»، «تطمئن»، «ارجعی» نماز قرب! یکوقت آدم می‌گوید: برو بالا بنشین. می‌گوییم: چه خبر است؟ می‌گوید: آنجا پرتقال‌هایش بزرگ است. این برای شکموهاست. یکوقت می‌گوییم: برو بالا بنشین، اینجا تلویزیون عکست را نشان می‌دهد. اصلاً ندیده و می‌ایستد تا عکسش را نشان بدهند. در نماز داشت یک کسی قنوت می‌خواند، یک مرتبه دید دوربین جلویش است. تا دوربین را دید اینطور کرد. این نماز برای یک عده است. یکوقت می‌گوییم: برو بالا بنشین بوعلی سینا نشسته است. کنار بوعلی سینا یک عکس بگیریم. یکوقت می‌گوییم: برو بالا بنشین، بوعلی سینا یک مطلبی می‌گوید از دست ما نرود، ضبط کنیم. متأسفانه ما در کلاس اول ماندیم. خدا نیازی به نماز ما ندارد.
شریعتی: معمولاً مشکل ما کاهلی و تنبلی در نماز است. این تنبلی و کاهلی را چطور می‌شود رفع کرد. شاید نیاز به یک جلسه مفصل داشته باشد.
حاج آقای قرائتی: ما اگر یاد نعمت‌ها باشیم. قرآن یک آیه دارد. می‌گوید: می‌دانی چرا نماز نمی‌خوانی؟ «وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِين‏» (بقره/45) نماز سنگین است. معلوم می‌شود خشوع ندارد. چطور خشوع پیدا کنیم؟ راه‌های خشوع در قرآن زیاد است. یکی شمردن نعمت‌هاست. مثلاً یک بچه در قرآن گردن کلفتی می‌کند. پدرش می‌گوید: بنشین، برای بیماری‌ات اینقدر خرج کردم. برای کنکورت اینقدر خرج کردم. پدر که محبتش را گفت، این بچه دیگر نرم می‌شود. این خشوع است. یا قهر خدا را بگوییم، چرا جهنمی شدید؟ «لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّين‏» (مدثر/43) یا لطف خدا را بگوییم نرمش کنیم. یا قهر خدا را بگوییم نرمش کنیم. یا بگوید: همه هم شاگردی‌هایت مسجد هستند. تو چرا نمی‌روی؟ زبانی که خدا در اختیار تو گذاشته و حرف میزنی، دو رقم هم با صاحب خودت حرف بزن. اگر کسی باغ انگور به تو بدهد و بگوید: یک کیلو انگور به من بده، به او نمی‌دهی؟ بی انصافی نیست؟ رمز سنگینی نماز این است که خشوع نیست. افراد سنگدل باید مقداری به نعمت‌ها توجه داشته باشند. اگر توجه داشته باشند نماز آسان است.
شریعتی: انشاءالله خدا شیرینی نماز را به حق امام حسین به همه ما بچشاند. دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای قرائتی: خدایا هرچه به عمر ما اضافه می‌کنی، بر معرفت و مودت و اطاعت ما بیفزا. یک امنیت کامل در بلاد اسلامی حاکم کن که زیارت اهل‌بیت برای همه آسان باشد. خدایا نسل ما را تا آخر تاریخ از بهترین مؤمنین و مؤمنات و شیعه‌های حضرت علی قرار بده.
شریعتی: انشاءالله این روزها و شب‌ها بر همه شما مبارک باشد. ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی! «السلام علیک یا ابا عبدالله»

منبع: سمت خدا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *