سخنرانی مکتوب | حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – پاسخ به پرسش‌های بینندگان”سمت خدا”

خانه / علما وسخنرانان / سخنرانی مکتوب علما / سخنرانی مکتوب | حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – پاسخ به پرسش‌های بینندگان”سمت خدا”

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسش‌های بینندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری
تاريخ پخش: 20-02-96
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام می‌کنم به همه شما دوستان خوبم. خانم‌ها و آقایان، پیشاپیش فرا رسیدن عید بزرگ شعبان را به همه شما تبریک و شادباش می‌گویم و این روزها که روزهای جشن و شادی است، از خداوند بزرگ مسألت می‌کنم که انشاءالله امسال سال ظهور حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی الفرجه شریف باشد و چشم ما به جمال نورانی حضرت روشن شود و به همه ما توفیق این را بدهد که یک منتظر واقعی باشیم و ادب انتظار را به خوبی به جا آوریم. حاج آقای ماندگاری سلام علیکم، خیلی خوش آمدید. ایام مبارک باشد.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله و صلاة و السلام علی رسول الله و علی آله آل الله. من هم خدمت شما و همه بینندگان و شنوندگان عزیز و عاشقان امام زمان و منتظران ظهور حضرتش و همه مستضعفان جهان عرض سلام و تبریک روز جهانی مستضعفین و میلاد آقایمان امام زمان را دارم. اجازه بدهید تقاضا کنم دست به دعا برداریم و هم برای سلامت آقایمان و هم برای تبرک جلسه‌مان دعای سلامت آقا را بخوانیم. چون در آستانه تولد آقایمان هستیم، دعای سلامت را طور دیگری بخوانیم. انشاءالله خداوند تولد و ظهورش را با هم در روز جمعه به ما هدیه بفرماید. (قرائت دعای سلامت امام زمان) خیر مقدم به گل نرجس خاتون، دسته گل صلواتی را هدیه کنیم.
شریعتی: انشاءالله در این ایام بهترین‌ها برای همه شما رقم بخورد، انشاءالله حال همه شما خوب باشد. دوستان می‌دانند که امروز حاج آقای ماندگاری اینجا هستند که به سؤالات شما پاسخ بدهند. این بخشی از سؤالات شماست که از طریق ایمیل و پیامک به دست ما رسیده است. همین‌جا از همه دوستان بزرگوار و بیننده‌های خوبمان صمیمانه تشکر و قدردانی می‌کنم به خاطر تمام الطاف و محبت‌هایشان. شاید در برنامه فرصت نباشد که به محبت‌های آنها پاسخ بدهیم ولی خط به خط و جمله جمله ابراز لطف و محبتشان به ما انگیزه و امید می‌دهد و همچنان محتاج دعای خیر شما هستیم. من اولین سؤال را بخوانم و بعد پاسخ حاج آقای ماندگاری را بشنویم.
سلام و عرض خدا قوت خدمت همه سمت خدایی‌های عزیز. ما در خانواده‌مان فقط دو برادر هستیم. بنده که برادر کوچکتر هستم و در یکی از دانشگاه‌های دور از شهر مشغول درس خواندن هستم. هر از چند گاهی که به خانه می‌روم و سرکی به کامپیوتر می‌زنم، متوجه می‌شوم برادر عزیزتر از جانم فیلم‌های غیراخلاقی نگاه کرده و با استفاده از نرم افزارهای خاصی آن را پنهان کرده است. هرچه آنها را با تلاش حذف می‌کنم و اصلاً هم به روی خودم نمی‌آورم، ولی فایده ندارد. ایشان ادامه می‌دهند برای برادرم قبل از اینکه سربازی‌اش را تمام کند در بین خانواده و با پررویی تمام حرف ازدواجش را پیش کشیدم تا هرچه زودتر برای او آستین بالا بزنند. ولی باز هم فایده ندارد. نمی‌دانم چه کنم. گاهی می‌گویم شاید مشکل از من است. چون من اگر روز به روز خوبتر شوم حتماً حرف مرا گوش می‌دهند ولی دریغ! علمای بزرگوار سمت خدا به داد تمام جوان‌های شبیه برادرم برسید که به نوعی معتاد این امر ناپسند شدند. تو را به خدا سعی نکنید که فقط با تذکر و چند حرف اخلاقی جمع کنید برود، آخر این حرف‌ها تا کی اثرش باقی می‌ماند؟ از شما تقاضا دارم راهکار عملی برای از این دست کارها پیشنهاد بدهید.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم. الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی. یک شوخی اول بکنیم. دو برادر بودند. پسر می‌خواست برای ازدواجش به پدرش سفارش کند، گفت: بابا امسال یکی از ما را داماد کن و سال دیگر برادرم! نتیجه اش یعنی اول خودم. حالا ایشان هم الحمدلله دارد برای ازدواج برادرش تلاش می‌کند خیلی خوب است. احتمالاً می‌خواهد مانع سر راه خودش هم بردارد. هم دلسوزی ایشان خیلی قشنگ بود و هم اینکه اعتراف کرد شاید مشکل برادرم بخاطر این است که من روز به روز خوبتر نشدم. باور کنید وقتی این سؤال را خواندید من یک تلنگری به خودم زدم. شاید اگر همه ما روحانیت، همه آنهایی که در  جمهوری اسلامی یک مسئولیتی دارند که مردم به عنوان تقدس دینی به آن نگاه می‌کنند، همه کسانی که دغدغه‌ی دین دارند، همه پدر و مادرها، اگر روز به روز خوبتر می‌شدند شاید این اتفاق سر جوان‌ها نمی‌آمد. خدایا ما را ببخش. ما خوبتر نشدیم و بچه‌های ما آلوده شدند. اگر همه ما روز به روز خوبتر می‌شدیم شاید این اتفاق نمی‌افتاد و یا در سطح خیلی نازل اتفاق می‌افتاد. من خواهش می‌کنم هرکس مثل من خودش را مقصر می‌داند، این استغفار را داشته باشد. «استغفر الله ربی و اتوب الیه»
نکته دوم این عزیز بزرگوار فرمودند: تقریباً از جواب‌های کلیشه‌ای که به این سؤال داده می‌شود، شما ندهید. از آن جواب‌ها زیاد دادید. که کامپیوترها وقتی در اتاق خلوت می‌رود، احتمالاً آن خلوت شیطان کارگردان می‌شود و این بلا را به سر ما می‌‌آورد. بارها گفتیم بیکاری محل تخم گذاری شیطان است. دوستان ناباب داشته باشیم این اتفاق‌ها می‌افتد. سرمان خلوت باشد و خودمان را اهل ورزش و مسجد و جمعی کار کردن و بسیج باشیم، در این خلوت‌ها وقتی در اتاق خلوت می‌رویم و فکر می‌کنیم هیچکس ما را نمی‌بیند این اتفاق می‌افتد. من می‌خواهم جواب این جوان عزیز و برادر عزیزش را و دختر و پسرهایی که به این بلا گرفتار شدند، یعنی وسوسه برای رفتن در فضاهای گناه آلود مجازی اینترنت و ماهواره، می‌خواهم بگویم: من خودم هم قطعاً گنهکار هستم. در دعای مناجات شعبانیه یک جمله قشنگی است که معصومین به ما یاد دادند. «إلهی لَم یَکُنْ لی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلُ بِه عَنْ مَعْصیَّتِک» معتاد وقتی خودش از وضع خودش خسته می‌شود می‌گوید: بیایید دست و پای مرا ببندید. به تخت ببندید و هرچه هم داد زدم جواب ندهید. شاید خود انسان نزد خدا و اولیای خدا استغاثه کند. من عرضه ندارم خودم را از گناه جدا کنم «إلّا فی وَقتٍ أیْقَظْتَنی لِمَحَبَّتِک» خدایا وقتی تو محبتت برای من همیشه هست ولی گل کند، خودش را نشان بدهد، اینکه من عرضه ندارم از میدان گناه و زمینه گناه بیرون بیایم، نمی‌شود تو مرا بغل کنی و بیرون بیاوری؟
بارها شده که جوانی به من گفته: خدا خیلی مرا دوست دارد. گفتم: چطور؟ گفت: نیت گناه کردم و سراغ گناه رفتم. آمدم کامپیوتر را باز کنم، فضای مجازی را باز کنم،ماهواره را باز کنم، خلوتی با نامحرم داشته باشم، یک اتفاقی افتاد و همه چیز به هم خورد. گفتم: سجده شکر کردی؟ گفت: برای چه؟ گفتم: خدا تو را بغل کرده است. باور کنیم شیطان دشمن قسم خورده و مکار است و دشمنی است که از هیچ لحظه‌ای ما را رها نمی‌کند، از جلو و پشت سر و سمت راست می‌آید. سمت چپ می‌آید. هیچ راهی برای مقابله با شیطان نداریم، مگر اینکه در آغوش خدا برود که توکل می‌شود. استغاثه می‌شود. در بغل اهل بیت برویم توسل می‌شود. فکر نکنم خودم به تنهایی می‌توانم از پس شیطان بربیایم. باید به قول خود جوان‌ها، کولی به شیطان ندهند!
من اینجا یک داستان خیلی قشنگ از علامه محمد تقی جعفری را می‌خواهم به همه جوان‌ها عیدی بدهم. حتی آنهایی که این بزرگوار را درک نکردند، می‌دانند وجود با برکتی بود. همه وجودش برکت بود. از علامه  محمد تقی جعفری سؤال کردند: سری که اینقدر وجود شما با برکت شده است، چیست؟ داستان معروف است. مستند هم هست. فرمود: در دوران طلبگی که در نجف بودم،  معمولاً طلبه‌ها گهگاهی که خسته می‌شوند یک جمعی می‌نشینند، یک مجلس انسی دارند. یک نفری که مجلس گردان بود، در یک جلسه‌ای که هوا هم گرم بود و نشسته بودیم و با هم می‌گفتیم و می‌خندیدیم و تفریح می‌کردیم، یک نفر با یک بریده روزنامه داخل آمد. بریده‌های روزنامه‌ها را جمع کرده بود. گفت: می‌خواهم امروز یک امتحانی بکنم. عکسی که در این بریده روزنامه هست، زیباترین دختر دنیاست. زیباترین دختر زمان خودش است. می‌خواهم حرف دلتان را صادقانه بزنید.ای طلبه‌ها و علما، اگر شما را سر دوراهی بگذارند که یک لحظه دیدار با امیرالمؤمنین علیه السلام را می‌خواهید یا یک عمر ازدواج حلال قانونی با این زیباترین دختر، هزار سال زندگی؟ کدام یک از شما انتخاب می‌کنید؟ علامه محمد تقی جعفری یک فاضلی است، جوان در این جمع نشسته است و خوش و بش می‌کنند، یک امتحان هم وسط آمد. نفر اول گرفت یک طلبه اصفهانی به پسرش با همان لهجه شیرین اصفهانی گفت: بچه حرفی که می‌زنم نروی به مادرت بگویی. برای ما مشکل درست کنی؟ قربان امیرالمؤمنین بشوم، دیدار امیرالمؤمنین که خیلی خوب است ولی نمی‌شود از این گذشت! اگر حلال و قانونی است ما آماده هستیم این را انتخاب کنیم. علامه می‌گوید: بدنم لرزید! نفر دوم گفت: امیرالمؤمنین به حارث همدانی فرمودند: «يا حار همدان من يمت‏ يرني‏» هرکس بمیرد مرا می‌بیند. پس دیدار امیرالمؤمنین سر جایش است. ولی این را از دست ندهیم! نفر سوم، نفر چهارم، هرکسی این را انتخاب کردند. جوان های عزیز دیدار امام زمان هزینه‌ای دارد. علامه محمد تقی جعفری گفت: تا به من رسید من نفر پنجم بودم! گفتم: به خودم اجازه نمی‌دهم این عکس را نگاه کنم. دلم نمی‌خواهد نگاه کنم. من دیدن یک لحظه دیدار با امیرالمؤمنین را با هیچ چیزی در دنیا عوض نمی‌کنم. ندیده گفت.
به ما می‌گویند: از زمینه گناه فرار کنید، چون معلوم نیست در گناه قرار بگیری، بتوانی خودت را کنترل کنی. معلوم نیست فضای مجازی را باز کنی و اینترنت را بزنی و ماهواره را بیاوری، بگویی: من نگاه می‌کنم و بعد خودم را کنترل می کنم! نه، اگر دیدار امیرالمؤمنین را به هیچ چیزی نفروختی، مرد هستی! گفت: من دلم نمی‌خواهد نگاه کنم. می‌گوید: با گریه بلند شدم که چرا فضلا اینطور انتخاب کردند؟ حلال است و اشکال شرعی ندارد. به حجره رفتم. هوا هم گرم بود. از خود بی‌خود شدم. در آن عالمی که از خود بی‌خود شدم دیدم در یک مجلسی هستم و یک آقایی هم نشسته است. همه اوصافی که شیعه و سنی برای وجود نازنین امیرالمؤمنین می‌گویند، در صورت و جمال نورانی این آقا دیده می‌شود. از یک جوانی در آن عالم پرسیدم: این آقا کیست؟ گفت: خود آقاست! امیرالمؤمنین علیه السلام است. من به دیدار آقایم نایل شدم. امیرالمؤمنین را زیارت کردم و بعد که به هوش آمدم، برگشتم دیدم دوستان هنوز در جمع هستند و هنوز آن عکس دارد می‌چرخد. حال مرا دیدند که من حالم طور دیگری است. گفتند: شیخ محمد تقی چه شده است؟ گفت: شما که به وصالتان نرسیدید، من به وصالم رسیدم. این همان تقاضایی است که علامه جعفری از خدا کرد. «إلهی لَم یَکُنْ لی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلُ بِه عَنْ مَعْصیَّتِک» خدایا من نمی‌توانم وقتی آن عکس را دیدم، به خودم اطمینان ندارم. من در وادی خلوت با نامحرم بروم به خودم اطمینان ندارم. در فضای مجازی بروم به خودم اطمینان ندارم. با نامحرم خوش و بش کنم، خیلی سیاست شیطان گام به گام است.
خانمی آمده  بود می‌گفت، با اینکه شوهر داشت، می‌گفت: من با یک آقایی گفتگو کردم. چیزی نشد. مرحله بعد با این آقا بیرون رفتم،چیزی نشد. مرا به خانه خودش دعوت کردم، رفتم چیزی نشد. اتفاقی نیفتاد. نمی‌داند دارد چه اتفاقی می‌افتد. بدون اینکه متوجه شویم اتفاقی می‌افتد. بعد می‌گوید: به خودت اطمینان پیدا نکن که من به میدان گناه می‌روم و بدون کمک خدا می‌توانم بیرون بیایم. حضرت یوسف صدیق هم فرمود: «قالَ مَعاذَ اللَّهِ‏ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْواي‏» (یوسف/23) پناه می‌برم به خدا، فکر می‌کنم زبان دل علامه محمد تقی جعفری این بود که خدایا، تو اگر کمک من نکنی، نمی‌توانم عکس را ببینم و کنترل کنم. پس کاری کن نبینم.
شریعتی: زمانی جلوی دادگستری‌ها و دادگاه‌ها، عریضه نویس‌ها عریضه می‌نوشتند. آنهایی که با ادبیات دادگاه آشنا نبودند و می‌خواست تنظیم دادخواست کنند. فکر می‌کنم صحیفه سجادیه را که باز می‌کنیم در بخش مناجات شاکین امام سجاد نشستند برای ما این شکایت را نوشتند و اگر ما مأنوس شویم با دعاها و ادعیه و این چیزهایی که اهل‌بیت به ما یاد دادند، مثل همین فراز مناجات شعبانیه که گفتید، فکر می‌کنم خیلی از مشکلات ما حل خواهد شد.
حاج آقای ماندگاری: جوان عزیز، دختر بزرگوار، پسر بزرگوار، حتی خانم و آقای متأهل که احساس می‌کنی و معتاد به این بستر گناه خیز شدی، فقط باید در آغوش خدا بپری. فقط به خدا بگوییم: خدایا مرا بیرون بیاور. من خودم نمی‌توانم بیرون بیایم. «مولای یا مولای انت القوی و انا الضعیف» تو قوی هستی و من ضعیف هستم و شیطان هم دارد با قوت به سمت من می‌آید. «هل یرحم الضعیف الا القوی» غیر از تو قوی کسی می‌تواند به من کمک کند؟ دعا می‌کنیم خدایا آنچه ما بزرگترها و روحانیت قصور کردیم که جوانان ما اینطور شدند، ما را ببخش و بیامرز و به جوانان عزیز ما توفیق کندن از زمینه‌های گناه به لطف و کرمت عنایت بفرما.
شریعتی: این دلسوزی برادر برای ما مؤثر بود و باعث شد این نکات خوب را از حاج آقای ماندگاری بشنویم. انشاءالله خداوند به همه ما توفیق بدهد که از خودش کمک بخواهیم و از خودش مدد بجوییم و همیشه خودمان را در محضر او ببینیم. پیام بعدی را بخوانم.
با سلام خدمت شما، بنده در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کردم. تقریباً همه افرادی که سر جلسه بودند از همکلاسی‌های دانشگاه بودند و زمانی که آزمون آغاز شد، همگی دوباره همانطور که سر امتحانات کلاسی تقلب می‌کردند، شروع به تقلب کردند. حتی بسیار راحت‌تر چون مراقبان امتحانی توجه نمی‌کردند و حتی چند بار که جاهایشان را هم عوض کردند باز ادامه دادند. ایشان می‌گوید: از آنجا که بنده اهل تقلب نیستم و از این کار که دزدی هست و درآمد و شغل آینده را شبهه ناک می‌کند به شدت متنفر هستم، بسیار ناراحت شدم. تذکر کوچکی هم دادم اما تفاوتی در او ایجاد نشد. آیا این کار حق الناس به واسطه تضییع حقوق اشخاص دیگر در همه مناطق کشور نیست؟ آیا حق الله نیست که به جز خدا به فرد دیگری امیدوار هستند؟ آیا حق النفس نیست که استعداد خودشان را نادیده گرفته و عزت نفس خودشان را خدشه دار می‌کنند. همه این کار در آینده نیز در هر مرحله‌ی زندگی و کاری تکرار می‌شود و جامعه را به فساد می‌کشاند و من از این بابت خیلی نگران هستم. نمی‌دانم چطور حق خودم را بگیرم و سندی هم برای اثبات ندارم و فقط از خدا می‌خواهم که نگذارد حق من و کسانی که تقلب نکردند ضایع شود.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم. فضا، فضای انتخاباتی است. تریبون آزاد، منطقه آزاد، حرف‌های آزاد، ما می‌گوییم: بعد از همین کنکور، در همه جایی که داشت کنکور کارشناسی ارشد برگزار می‌شد، یک تریبون آزاد می‌گذاشتند، به نظر شما این آقایانی که داشتند در امتحان تقلب می‌کردند در تریبون آزاد نسبت به مسئولین چه می‌گفتند؟ دارد حق مردم ضایع می‌شود. دارد تقلب می‌شود. دارد خطا می‌شود. دارد از بیت المال دزدی می‌شود خلاف قانون می‌شود. فدای شما بشوم، شما که در تریبون و انتقاد و مطالبه اینقدر قشنگ می‌فهمید حق الناس و دزدی یعنی چه، خلاف یعنی چه، خلاف قانون یعنی چه؟ چرا به خودتان مجوز می‌دهید در امتحان این خطا را بکنید؟ عقلاً و شرعاً و قانوناً تقلب حرام است. غلط است. توجیه می‌کنند. آقا ما این مدرک را برای ازدواج می‌خواهیم. این مدرک را برای اشتغال می‌خواهیم. محتوایش را که نمی‌خواهیم، این خیلی توجیه غلطی است. یک عزیزی می‌گفت، دانشجویی آمده بود به استادش گفته بود: نمی‌شود از این پانصد صفحه، دویست صفحه را حذف کنید، من امتحان دکتری را بدهم. گرفتاری دارم؟ گفته بود: تو می‌خواهی دکتر شوی. شاید مریضی بیمارانی که به تو مراجعه می‌کنند در آن دویست صفحه باشد. چطور می‌خواهی اینها را درمان کنی و نمی‌خواهی بخوانی و امتحان بدهی؟ این اتفاق‌هایی که دارد در جامعه ما می‌افتد، یک احتمال بدهیم که اینها با تقلب بالا آمدند. آن بالا دارند کم می گذارند. یعنی مجوز دادن به این خطا در این سطح که قطعاً برای خودشان کوچک می‌شمارند، سه آسیب جدی دارد. 1- دستتان به یک خطای جزئی رسید و به خودتان مجوز خطا دادید. فردا شما دانشجوی کارشناسی ارشد و دکترا می‌خواهید مدیر این مملکت شوید.
شریعتی: اگر من تقلب کردم و برای من یک مسأله خیلی کوچک و عادی بود، فردا حق اعتراض ندارم؟
حاج آقای ماندگاری: آن کسی که اختلاس کرده هم، تقلب کرده است. حقوق نجومی هم دارد تقلب می‌کند. آن کسی که وظیفه‌اش را در هر پست و مقامی انجام نمی‌دهد هم دارد تقلب می‌کند. این هم یک نوع تقلب است. از این آیه قرآن بترسیم. «يَأْتِ‏ بِما غَل‏» (آل عمران/161) هرچقدر تقلب کردی و هرچقدر غل و غش و حرام و حلال کردیم و خلاف کردیم، روز قیامت جلوی ما می‌آورند. می‌گویند: اینها برای تو بود. چه جوابی بدهم؟ آیا همین تقلب را روز قیامت «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِرا» (کهف/49) جلوی ما بگذارند به خدا چه می‌گویم؟ می‌گویم: فقط مدرک را برای ازدواج می‌خواستم؟ پس این جواز خطا در این سطح به من مجوز خطای بزرگتر را می‌دهد. همین اتفاقی که بعضاً دارد در مملکت ما رخ می‌دهد. صدای مردم و صدای شما دانشجو درآمده است. همه صدایشان در آمده از خطاهای بعضی از مسئولین! این کسی که در یک سطح کلان دارد خطا می‌کند، احتمال بدهد که در سطح خرد هم خطاب به خودش اجازه داده که آنجا هم دارد اجازه می‌دهد. من که در یک سطح مسئولیت کلان به خودم و اقوامم اجازه می‌دهم از بیت المال بیشتر بردارم، معلوم می‌شود در امتحان هم به خودم اجازه دادم تقلب کنم و اطلاعات شما را در برگه‌ام بنویسم. پس این مجوز خطا، مجوز خطاب بزرگتر می‌شود.
2- در سؤال قبل گفتیم که بستر را برای شیطان باز نکنیم. هرکس مجوز خطای کوچک به خودش بدهد در واقع در را برای شیطان باز کرده است. شیطان بیا! در فکر و دل من آماده هستی حکومت کنی. چون من مجوز خطا را به تو دادم. قبل از اینکه بیایی در من حکومت کنی آن چیزی که تو می‌خواهی انجام دادم. سفره را من پهن کردم. جناب شیطان بیا پذیرایی مرا بچین!
3- همان نکته‌ای که این عزیز گفته است. حق الناس است! این دانشجو با تقلب به مدرکی رسید. اینجا مدرک می‌رود یک جایگاه پیدا می‌کند. ولی استحقاقش را ندارد. همین آقایی که دارد این نامه را می‌نویسد، این اطلاعاتش از او بیشتر بود ولی چون تقلب نکرد، نمره‌اش از تو کمتر شد. این به این جایگاه نمی‌رسد. داری حق این آقا را می‌خوری. کسانی هم که به تو مراجعه می‌کنند براساس اطلاعات آن مدرک دارند مراجعه می‌کنند. نه براساس آن کاغذ مدرک. به آنها هم داری ظلم می‌کنی. یعنی در یک کنکوری که یک سؤال درست یا غلط کلی رتبه را جا به جا می‌کند، به آنهایی که حقشان ضایع شده، من حق الناس بر گردنم می‌آید. به مراجعینی که براساس آن توانمندی، مثال دکتر مثال قشنگی است. شما که نزد دکتر می‌روید براساس توانمندی دکتر می‌روید. نه براساس آن کاغذ. شما بی‌خود کاغذ را گرفتی و توانمندی‌اش را نداری.
یکبار در مورد پارتی بازی گفتیم و شوخی هم کردیم. گفتیم: همه از پارتی بازی ناراحت هستیم ولی از اصل پارتی بازی ناراحت هستیم یا اینکه من پارتی ندارم. اگر روزی شد که همه ما از اصل پارتی بازی ناراحت باشیم، روزی همه ما از همه تقلب‌ها ناراحت باشیم، حتی تقلب نیم سانتی، یک کلمه‌ای، آقا یک کلمه من از روی بغل دستی‌ام نگاه کردم. بله، خیر بود و جواب‌ها تستی بود. یک بله نگاه کردم. دیگر یک بله که اینقدر سر و صدا ندارد. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ‏ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه‏وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ‏ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه‏» (زلزله/7و8) گاهی یک ذره یک عمر آسیب می‌زند. من یک ذره گوش چاقو را به چشم یک نفر زدم، یک عمر کور شد. یک لحظه در جاده خوابم برد، یک عمر یک عده را معلول کردم. بیایید به کوچکترین تخلف به خودمان اجازه ندهیم، نه در اداره، نه در کنکور، نه در امتحان، نه در رانندگی، نه در بیت المال، در هیچ چیزی، نه در خانه، به کوچکترین تخلف راضی نشوید که باب را برای شیطان باز می‌کنیم و در این سراشیبی دیگر نمی‌توانیم خودمان را نگه داریم. خدای نکرده به جایی می‌رویم که بعد پشیمان خواهیم شد.
شریعتی: انشاءالله حواس ما به این حق الناس‌ها باشد و نکاتی که فرمودید نکات خیلی خوبی بود. این ایام که ایام جشن و شادی و سرور است و بحث ازدواج هم داغ است. انشاءالله همه دختر و پسرهایی که در آستانه ازدواج هستند خوشبخت شوند و به زودی زود ازدواجشان را جشن بگیرند ولی من معتقد هستم که فرهنگ ازدواج در جامعه ما باید اصلاح شود و یک عزم ملی را می‌طلبد. سؤالاتی از این دست ما زیاد داشتیم و نظرسنجی هفته‌های گذشته ما هم در مورد ازدواج بود و نکات خوبی را دوستان اشاره کردند.
گفتند سلام من یک دانشجوی پسر هستم. قصد ازدواج دارم و دختر مورد علاقه‌ام را هم پیدا کردم. ولی برای شروع یک زندگی هیچ پولی ندارم، حتی یک ریال. از شما خواهش می‌کنم یک برنامه اختصاصی در مورد کمک دولت به جوان‌ها مثل وام ازدواج و جهیزیه داشته باشید و به خدا قسم ظلم است که ما به دلیل مشکلات مالی جرأت ازدواج کردن و خواستگاری رفتن را هم نداشته باشیم. شما را به امام زمان قسم می‌دهم برای ما فکر کنید.
حاج آقای ماندگاری: اجازه می‌دهید اول نتیجه نظرسنجی هفته گذشته را بگویید و بعد پاسخ این جوان عزیز را بدهیم.
شریعتی: نظرسنجی ما با این سؤال بود که با توجه به حرف‌های رایج براساس نگاه واقعی خودتان مهم‌ترین دلیل کاهش آمار و ازدواج در بین جوان‌ها چیست؟ کمبود شغل مناسب برای پسران 39 درصد انتخاب شده است. 23 درصد گفتند: تمایل نداشتن به تشکیل خانواده به دلیل رواج روابط نامناسب در فضای مجازی و حقیقی. 14 درصد گفتند: وجود رسوم غلط و دست و پا گیر در خصوص جهیزیه و مهریه و مراسم عروسی، 10 درصد گفتند: نداشتن توکل و همت لازم برای شروع زندگی در بین جوان‌ها، کمرنگ شدن سنت واسطه گری و معرف شدن برای ازدواج هم پنج درصد، عدم امکان تأمین مسکن مناسب توسط زوج‌های جوان چهار درصد و سایر موارد هم که سه درصد است و ادامه تحصیل هم دو درصد. آنچه مهم است کمبود شغل مناسب برای پسران و رتبه بعدی هم تمایل نداشتن به ازدواج به خاطر رواج روابط نامناسب در فضای مجازی بود.
حاج آقای ماندگاری: 39 درصد گفتند مسأله شغل مانع ازدواج است. ولی 61 درصد مباحث دیگری را مطرح کردند. شغل مربوط به ساختار دولت و مملکت و حکومت و مسئولین است و انشاءالله مسئولین بتوانند قصه شغل را برای تسهیل ازدواج آسان کنند. واقعاً به کار گیری نسل جوان تحصیل کرده ما برای اشتغال زودتر انجام شود. کمک هزینه برای ازدواج بدهند. وام ازدواج هم بدهند. اینها مربوط به دولت است که انشاءالله انجام شود. ولی 61 درصد مربوط به خود ماست. عمده‌اش بحث رفتن در فضای مجازی و سنت‌های غلط و دست و پا گیر است. یعنی اگر این جوان عزیز و نازنین می‌خواهد قصه ازدواجش حل شود، مردم عزیز بیایید در جامعه ما خیریه اقتصادی داریم. بارها گفتم که بیایید خیریه ازدواج راه بیاندازیم. الآن همه ما مسجد نیاز داریم، ولی الحمدلله 76 هزار مسجد داریم. «إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّه‏» (توبه/18) ولی روایت پیغمبر که آن هم کلام وحی است، نداریم یکی از مستحکم‌ترین بناها نزد خدا ازدواج است. بیایید خیریه ازدواج راه بیاندازیم. خیرین بگویند: ما می‌خواهیم هدیه ازدواج بدهیم به هر جوانی که برای جلوگیری از گناه می‌خواهد ازدواج کند. ما گفتیم: الآن شاید خانه 60، 70 متری هم نتوانند بخرند، حالا سوییت الآن در مسافرت چند متر است؟ یک خیریه باز شود که خانه‌های سی متری برای جوان‌های تازه ازدواج کرده درست کنیم، پنج سال اول به اینها می‌دهیم. یک سری کارخانه‌ها و خیرین و خوبان و آنهایی که مسجد ساز هستند، هیأت ساز هستند، حرم‌ساز هستند، بیایند ازدواج ساز هم بشوند. خانواده ساز شوند و به این جوان کمک کنند. در جامعه این جوان هم یک سهم دارد. بی‌سهم نیست که بگوید: یک ریال پول هم ندارم. قطعاً جوان با عرضه‌ای است. جوان با عرضه وقتی می‌گویی: من عرضه دارم و پول ندارم، عرضه‌ات را لااقل نشان بده و بنویس. ما شک نکنیم بگوییم: نعوذ بالله نکند بی عرضه است. عرضه دارند دخترشان را به من بدهند کار کنم. تحصیل کردم و کار هم می‌کنم و از کار خدماتی هم ابایی ندارم. بیل می‌زنم و بنایی می‌کنم و کار می‌کنم. کار با حقوق کم می‌کنم ولی مرا باور کنند و این سنت‌های غلط ازدواج را کنار بگذارند و به من دختری که دوست دارم را بدهند.
واسطه‌ها بیایید این وسط این باور طرفینی را درست کنید. به خانواده دختر بگویید: ما این پسر را می‌شناسیم. پسر با عرضه‌ای است. به خانواده پسر بگویید: ما این دختر را می‌شناسیم، دختر قانعی است. بساز است، این واسطه‌ها بیایند، یک بخش خیریه این واسطه‌هاست. یک بخش خیریه خود این دختر و پسر هستند که خودشان را با لیاقت نشان بدهند. یک بخش خیریه هم متمولین و خیرین هستند که بیایند خانه‌های کوچک بسازند، بستر شغل و هدایای ازدواج درست کنند. یک بخش هم دولت است که بستر سازی کند. خانواده‌ها هم سخت‌گیری نکنند. در قصه علامه محمد تقی جعفری گفتیم که تا از گناه دل نکنند، دلبر را نشانشان نمی‌دهند. بگوییم: تا خدا همسر برای ما جور نکرده ما در فضای مجازی ریزه خوری شهوانی بکنیم، نمی‌شود! از گناه دل بکن تا انشاءالله بستر ازدواج و خیریه و کمک هم برای شما فراهم شود.
شریعتی: خیلی نکات خوبی را شنیدیم. چکیده مباحث برنامه را می‌توانید در کانال ما دنبال کنید. فردا هم با حضور حاج آقای میرباقری در خدمت شما هستیم. در نمایشگاه کتاب هم که روزهای پایانی آن هست در خدمت شما هستیم. سالن A3 راهروی پنج، غرفه شماره 42 عرضه محصولات فرهنگی سمت خدا را آنجا می‌توانید مشاهده کنید و تهیه کنید. دوستانی که به هر دلیلی نمی‌توانند در نمایشگاه حاضر شوند، به کانال برنامه مراجعه کنند و از تسهیلاتی که برنامه سمت خدا در نظر گرفته می‌توانند استفاده کنند و کتاب‌ها را تهیه کنند. امروز صفحه 576 قرآن کریم، آیات نورانی سوره مبارکه مدثر در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود.
«إِنَّهُ‏ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ «18» فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ «19» ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ «20» ثُمَّ نَظَرَ «21» ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ «22» ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَكْبَرَ «23» فَقالَ إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ «24» إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ «25» سَأُصْلِيهِ سَقَرَ «26» وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ «27» لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ «28» لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ «29» عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ «30» وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلَّا مَلائِكَةً وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيماناً وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْكافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْرى‏ لِلْبَشَرِ «31» كَلَّا وَ الْقَمَرِ «32» وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ «33» وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ «34» إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ «35» نَذِيراً لِلْبَشَرِ «36» لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ «37» كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ «38» إِلَّا أَصْحابَ الْيَمِينِ «39» فِي جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ «40» عَنِ الْمُجْرِمِينَ «41» ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ «42» قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ «43» وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ «44» وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِينَ «45» وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ «46» حَتَّى أَتانَا الْيَقِينُ «47»
ترجمه: همانا او (براى مبارزه با قرآن) فكر كرد و به سنجش پرداخت. پس مرگ بر او باد كه چگونه سنجيد. باز هم مرگ بر او كه چگونه سنجيد. سپس نگريست. سپس چهره در هم كشيد و با عجله دست به كار شد. سپس پشت كرد و تكبّر ورزيد. پس گفت: اين (قرآن) جز سحرى كه (از پيشينيان) روايت مى‏شود نيست. اين نيست مگر گفته بشر. زود است كه او را به سقر درآورم. و تو نمى‏دانى كه سقر چيست. نه باقى گذارد و نه رها كند. پوست رابه شدّت دگرگون كند. بر آن (دوزخ) نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) گماشته شده‏اند. و نگهبانان آتش را جز از فرشتگان قرار نداديم و تعداد آنها را جز وسيله آزمايش براى كسانى كه كفر ورزيدند قرار نداديم، تا اهل كتاب يقين كنند (كه قرآن كتاب آسمانى است. زيرا همين عدد در تورات و انجيل نيز آمده است) و كسانى كه ايمان آورده‏اند بر ايمان خود بيفزايند و اهل كتاب و مؤمنان، گرفتار شك و ترديد نشوند و (به علاوه، عدد 19 سبب شد) تا كفّار و بيماردلان بگويند خدا از اين مثال چه اراده‏اى كرده است؟ اين گونه خداوند هركس را بخواهد گمراه مى‏كند و هركه را بخواهد هدايت مى‏نمايد و شمار لشگريان پروردگارت را كسى جز او نمى‏داند و اين جز تذكّرى براى بشر نيست. به ماه سوگند، چنين نيست (كه كفّار مى‏پندارند). به شب، آنگاه كه پشت مى‏كند سوگند. به صبح، آنگاه كه آشكار مى‏شود سوگند. كه اين (دوزخ)، يكى از بزرگترين پديده هاست. هشدارى، براى بشر است. براى هركس از شما كه بخواهد (در كار خير) مقدّم شود يا متأخر باشد. هركسى در گرو چيزى است كه كسب كرده است. مگر اصحاب يمين، كه در باغ‏هاى بهشتى از مجرمان مى‏پرسند: چه چيز شما را روانه دوزخ كرد. گويند: ما از نمازگزاران نبوديم. و افراد مسكين را اطعام نمى‏كرديم و با اهل باطل در سخنان باطل فرو مى‏رفتيم. و پيوسته روز جزا را تكذيب مى‏كرديم تا آن كه مرگ به سراغ ما آمد.
شریعتی: انشاءالله لحظه لحظه زندگی همه ما منور به نور قرآن کریم باشد. تشکر ویژه و مخصوص از همه کسانی که دیروز به نمایشگاه آمدند و دیدار ما با آنها تازه شد. انشاءالله خداوند به همه آنها سلامتی و توفیق بدهد. من پیام را بخوانم و پاسخ حاج آقای ماندگاری را بشنویم.
با سلام، من جوانی هستم از کشور آلمان و سعی می‌کنم که تمام نمازهای یومیه را اول وقت بخوانم و تمام سعی من بر این است که بندگی خدا را بکنم. الحمدلله چند وقتی است که خدا توفیق خواندن نماز شب را به من عطا کرده و سعی من بر این است که ترک نشود و انشاءالله خودش در این امر به من کمک کند. ولی هرچه فکر می‌کنم نمی‌دانم چه کار کنم که ظهور نزدیک شود و در رکاب آن عزیز نوکری کنم؟ یعنی وقتی در خلوت خودم نیمه شب‌ها فکر می‌کنم، می‌بینم اصلاً تا حالا به عنوان یک شیعه هیچ کاری در امر ظهور نکردم. سؤال من این است که چه کنم ظهور آقا نزدیک‌تر شود و اگر نبودم لااقل به تأخیر هم نیاندازم. اگر هم مردم و ظهور شکل نگرفت آن دنیا شرمنده مادرم فاطمه زهرا(س) نباشم.
حاج آقای ماندگاری: من هم خدمت همه بینندگان خارج از کشور سلام مجدد دارم. از عراق، سوریه، پاکستان، و خیلی از جاهای دیگر برنامه را نگاه می‌کنند. حتی از کشورهای اروپایی در حرم امام رضا می‌آیند و بیننده برنامه هستند. خانمی می‌گفت: من سوئد هستم. خانمی می‌گفت: من آمریکا هستم و با عشق این برنامه را تماشا می‌کنم. این مسئولیت ما را سنگین‌تر می‌کند. انشاءالله خدا این دعای امام سجاد را در حق ما مستجاب کند. «الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی» همه انسان‌ها اعتقاد به آمدن یک منجی را دارند. چه مسلمان و چه غیر مسلمان، همه منتظر یک منجی هستند. این عزیز که شیعه و فرزند فاطمه زهرا(س) است. اما آنچه ما را به ظهور نزدیک می‌کند احساس حضور امام زمان است. امام زمان در پس پرده غیبت است ولی حاضر است. امروز خیلی‌ها می‌گویند: ما می‌خواهیم راستی آزمایی کنیم. من هم می‌گویم: هرکسی دوست دارد مثل این عزیز بزرگوار ادعای انتظارش را راستی آزمایی کند، ببیند چقدر احساس حضور امام زمان را می‌کند؟ من هفت علامت برای احساس حضور به صورت فهرست وار می‌گویم و فرصت ما خیلی زیاد نیست.
جوان عزیزی که در آلمان بیننده برنامه هستی. احساس حضور در محضر امام زمان ما را به ظهورش نزدیک می‌کند. امام صادق وعده دادند که اگر از دنیا رفتی ما را برمی‌گردانند. انشاءالله! 1- هرکس احساس حضور در محضر امام زمانش را بکند نه تنها در واجبات و تکالیفش کم نمی‌گذارد که بخواهد مسابقه بدهد و ببرد. من به ایشان تبریک می‌گویم که نه تنها نماز اول وقت می‌خواند که نماز شب هم می‌خواند. 2- یعنی عزیز برادرم، برادر وخواهر، اگر در انجام واجباتمان، چه فردی و چه اجتماعی و چه خانوادگی، چه سیاسی و چه اقتصادی و چه فرهنگی، اگر کم می‌گذاریم آقایمان را حس نمی‌کنیم. اگر آقایمان را حس نمی‌کنیم دروغ می‌گوییم برای ظهورش منتظر هستیم. 3- هرکسی احساس وجود امام زمان را داشته باشد، حیا می‌کند و خطا نمی‌کند و از گناه فرار می‌کند و ورع می‌شود. با گناه که برخورد کرد، کنترل می‌کند و عفت می‌شود. اگر گناه کرد سریع استغفار می‌کند، توبه می‌شود. چون آقا را حس می‌کند. 4- هرکس احساس حضور در محضر امام زمان بکند، مثل خادمین حرم امام رضا، چقدر همه دوست دارند خادم حرم امام رضا و حضرت معصومه باشند. دوست دارد خادم شود. اگر همه جا حس خدمت به مخلوقات خدا را دارند، معلوم می‌شود آقا را همه جا حس می‌کنند. آقای ما مکان و زمان و شرایط ندارد و همه جا هست. 5- هرکس احساس حضور در محضر آقا را می‌کند تحمل مشکلات در او زیاد می‌شود. آه و ناله نمی‌کند. مشکلات را تحمل می‌کند ولو خون گلوی علی اصغر باشد. ولو سختی‌های تیر خوردن به بدن سعید بن عبدالله باشد. امام زمان و امام حسین دارند او را نگاه می‌کنند. برایش شیرین می‌شود. برای شهدا هم همینطور شیرین شد. 6- هرکس احساس حضور در محضر امام زمان را بکند، می‌خواهد یک شیرین‌کاری کند. داستان علامه محمد تقی جعفری را گفتم. یک شیرین کاری کرد. همه طلبه‌ها انتخاب حلال کردند. ولی علامه محمد تقی جعفری یک شیرین کاری کرد و امام زمان او را تشویق کرد. از حلال هم بخاطر ما چشم بریدی، چه برسد به حرام! خودت را به امام زمان نشان بده.
آن شهیدی که خواستند قرعه کشی کنند در هر پنج کاغذ اسم خودش را نوشت برای معبر باز کردن، این یک شیرین کاری کرده است. آن عزیزی که ماسک صورتش را برداشت و روی مجروح گذاشت یک شیرین کاری کرده است. وجود نازنین ابالفضل العباس یک شیرین کاری در کربلا کرد که اینقدر برای امام زمان عزیز است. آب را تا جلوی دهان آورد ولی نخورد. شیرین کاری کرد. جوان، هر جا که هستی یک شیرین کاری برای امام زمان بکن و هیچ چیز بهتر از گذشتن از گناهی که مفت جلوی تو آمده است، نیست. از گناه که باید بگذری، از حلال هم باید بگذری. هرکس می‌خواهد احساس حضور در محضر امام زمان را نشان بدهد باید آقا را دعا کند و یادش باشد. نه تنها در حرم و جمکران یادم باشد، و در عروسی یادم برود. شهید مصطفی ردانی پور در عروسی هم یاد امام زمان بود و آقا را دعوت کرد.
7- هرکس احساس حضور در محضر امام زمان دارد نباید نا امید شود. «وَ نُرِيدُ أَنْ‏ نَمُنَ‏ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْض‏» (قصص/5) من هفت علامت احساس حضور را گفتم. احساس حضور کنی منتظر ظهور واقعی هستی. هر جای عالم باشی می‌شود این اتفاق بیافتد. هرکس دوست دارد، جوان‌ها، مردم، برای امام زمان شیرین‌کاری کنید، راه رسیدن به حلال را باز کنید. به برکت امام رضا، انشاءالله! خدایا به آبروی امام رضا چشم ما را به جمال نورانی امام زمان روشن کن.

شریعتی: انشاءالله فردا با حضور حاج آقای میرباقری در خدمت شما خواهیم بود. برای آمدنش دعا کنیم. همان که مژده باران سبز شالی‌هاست. خدا کند که بیاید همین حوالی‌هاست.

منبع: سمت خدا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *