حجت الاسلام والمسلمین انصاریان- زندگی در مسیر الهی

سخنرانی مکتوب حجت الاسلام و المسلمین انصاریان | زندگی در مسیر الهی

خانه / علما وسخنرانان / سخنرانی مکتوب علما / سخنرانی مکتوب حجت الاسلام و المسلمین انصاریان | زندگی در مسیر الهی

به حضرت مریم وقتی که مسیح به دنیا آمد دستور داد «وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا» (مریم/25) الآن که بخاطر به دنیا آوردن بچه ضعف داری، دستت را به شاخه این نخل بگیر و شاخه را به طرف خودت حرکت بده، خرمای تازه برایت می‌ریزد

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: زندگی در مسیر الهی
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمین انصاریان
تاريخ پخش: 03-12-96
حاج آقای انصاریان: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، و صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین، حبیب الهنا و طبیب نفوسنا، ابوالقاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
کلمه‌ی سمت به معنای جهت است. وجود مقدس صدیقه‌ی کبری جهت‌گیری‌های فکری‌شان، جهت‌گیری‌های اخلاقی‌شان، جهت‌گیری‌های عملی‌شان و جهت‌گیری عاقبت اندیشی‌‌شان فقط به سوی پروردگار مهربان عالم بود. تمام دوره‌ی عمرشان دنبال این بودند که هر اندیشه‌ای دارند، عمل و اخلاقی دارند، رفتار و کرداری دارند و حتی به فرموده‌ی قرآن مجید عباداتی که دارند، حیاتی که دارند، مرگی که در آینده به انتظارشان است برای خدا باشد. این خیلی مهم است که نیت من این باشد که روز مردنم برای خدا بمیرم. این زحمتی که بدنم می‌کشد که روح را از خودش جدا کند برای خدا جدا بکند. ما در قرآن می‌خوانیم که اولیای الهی، انبیاء و آنهایی که روح عبودیت بر آنها حاکم بوده، شعار زندگی‌شان این بود: «إِنَّ صَلاتِي» نمازم، «وَ نُسُكِي» و هر نوع عبادتم،‏ «وَ مَحْيايَ» همه زندگی‌ام، «وَ مَماتِي» وقتی که دارم می‌میرم، «لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» (انعام/162) خدا منبع کل خیر است. خدا در عطا کردن خیر بخل و دریغ ندارد. وقتی من همه‌ی وجودم، حرکات درونم، روحم، روانم، حرکات اعضاء و جوارحم به سمت پروردگار قرار داده شود یک چشم به هم زدن عمرم را تباه نکردم بلکه به قول قرآن مجید هم در سوره فاطر قبل از سوره یس، و هم در سوره صف وصل به تجارتی شدم که این تجارت هرگز تا ابد کسادی در آن راه ندارد، و این تجارت‌ از همه سمت‌هایی که دارد منفعت است چه در دنیا و چه در آخرت و چه در برزخ. در حقیقت من با این جهت‌گیری و سمت‌گیری بهترین بهره را از همین دنیا گرفتم. یعنی با این جهت‌گیری دنیای من برای من معدن خیر می‌شود. برای من معدن سواد می‌شود. برای من معدن عقل می شود. برای من معدن کرامت می‌شود.
ممکن است شما مخصوصاً شما جوان‌های عزیز بفرمایید که کم و بیش ما شنیدیم که دنیا را رد می‌کنند. می‌گویند: دنیا جای خوبی نیست. دنیا بی وفا است و به احدی در این عالم رفاقت نداشته که به درد بخور باشد. امیرالمؤمنین جواب می‌دهد این حرف درست نیست. اتفاقاً دنیا، دنیای وفاداری است ولی به مردم پاک، دنیا منبع خیر است برای مردم پاک، این دنیایی که شما می‌گویید چیست؟ اگر منظور از دنیا ترکیبی از ماه و خورشید و ستاره و کره زمین و دریا و چشمه و باغ و کشاورزی و رود و رودخانه و حبوبات و سبزیجات و میوه‌جات است، این مجموعه در قرآن کریم به عنوان نعمت خدا شمرده شده است و خدا از همه اجزای این دنیا به خوبی یاد کرده است. «وَ سَخَّرَ لَكُمُ‏ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» (نحل/12) من نعمت شب، نعمت روز، نعمت خورشید، نعمت ماه، برای زندگی شما بندگانم به کار گرفتم. این بد است؟ یعنی خورشیدی که  روزانه چند میلیون تن از خودش برای موجودات زنده، برای معادن، برای جمادات، برای نباتات هزینه می‌کند مجانی. این بد است. ماه در طول یک برج جزر و مد ایجاد می‌کند. مد ایجاد می‌کند کنار ساحل، میلیون‌ها درخت خرما را بدون زحمت باغبان آب می‌دهد. هزاران تن خرما با این مد کره ماه به وجود می‌آید همه غذاشناسان دنیا هم می‌گویند: ویتامین‌های خرما کم نظیر است. خدا در قرآن مجید اسم خرما و نخل را آورده است.
به حضرت مریم وقتی که مسیح به دنیا آمد دستور داد «وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا» (مریم/25) الآن که بخاطر به دنیا آوردن بچه ضعف داری، دستت را به شاخه این نخل بگیر و شاخه را به طرف خودت حرکت بده، خرمای تازه برایت می‌ریزد. خرما که دوای درد است و دوای ضعف است، بد است؟ درباره‌ی زنبور عسل یک سوره صد و چند آیه‌ای نازل کرده است. در آیات مربوط به زنبور جهت‌گیری‌ها و سمت‌گیری‌های دقیق زنبور را بیان کرد که یک بخشش این است. «وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً» (نحل/68) من به زنبور الهام کردم. معلوم می‌شود زنبور شعور دارد و الهام خدا را می‌گیرد و الهام خدا را می‌فهمد. چه الهام کردم؟ گفتم: سه جا برای خودت خانه بگیر. یکی در کوه‌ها، «وَ مِنَ الشَّجَرِ» یکی روی درختان، «وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ» (نحل/68) یکی روی داربست‌هایی که در باغ‌ها هست. یادش دادم برای تغذیه‌ات سمت و جهت تو به این سو باشد. «ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ» از هر محصولی که در زمین‌های کشاورزی است، روی شاخه‌های درختان است و از بوته‌ای، از هر گیاه و شکوفه‌ای بخور. «ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ» آشغال خوری ممنوع است. بد خوری ممنوع است. تغذیه ناباب ممنوع است. جهت‌گیری تو برای خوراک باید به طرف پاک‌ترین مواد باشد. گلها و شکوفه‌ها و گیاهان بیابانی، این کار را زنبور میلیون‌ها سال است دارد انجام می‌دهد و اشتباه هم نمی‌کند. «ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ» بعد به او دستور دادم، «فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا» (نحل/69) از جاده پروردگارت منحرف نشو. یعنی من راهی که برای زندگی زنبور قرار دادم صراط مستقیم است. به زنبور هم سفارش کردم از این جاده‌ی ربّک قدم بیرون نگذار و متواضع هم باش. حیوان متکبری نشوی که جریمه‌ات می‌کنم. بعد پروردگار می‌فرماید: «يَخْرُجُ» بعد از دو سه ماه که این همه زحمت می‌کشد و سمت گیری درستی می‌کند، «مِنْ بُطُونِها شَرابٌ» از شکمش، شراب یعنی آشامیدنی، کلاً شراب یعنی آشامیدنی، یعنی یک جنس نرم و قابل و شرب، گوشت و نان را باید بجوند. عسل نیازی به جویدن ندارد. این آشامیدنی از شکم زنبور بیرون می‌آید «مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ» برای تمام مردم دنیا داروی درد است.
یک جمله از حکما برای شما بگویم. خود این جمله‌ی حکیمانه حرف‌های عجیبی در باطنش دارد. گرانترین نخ دنیا را، کارخانه‌اش را خدا در وجود یک کرم قرار داده است. کرم ابریشم، این صنعت خداست و هنر پروردگار است. گرانترین نخ در علم نخ ابریشم است و این ساخت کارگاه شکم یک کرم است. دنیا بد است یعنی اینها بد است. شما دنیا را تجزیه کنید به نعمت‌ها، ببینید کدام یک بد است و ضرر دارد؟ اینکه می‌گویند: دنیا بد است، کدام دنیا بد است؟ دنیای آدم بی دین بد است، دنیای آدم بی دین به معنی ماه و خورشید و ستاره و نعمت‌ها نیست. اخلاق و عمل آدم بی دین که ظلم دارد، تجاوز دارد، غرور دارد، پامال کردن حقوق مردم را دارد. بی رحمی دارد، دل سیاه است، نظر تنگ است، منبع آزار است، این مجموعه را کنار هم بگذارید می‌شود دنیای آدم بی دین، دنیا در آدم بی دین به معنی نعمت‌ها نیست. به معنای فعالیت‌های غلط روانی و فکری و عملی مردم بی دین است. نه این جهان زیبا و نه این نعمت‌های زیبا، نه این چهره‌های زیبای خلقت، اینها بد نیست. دنیا را کنار بگذار، من چه کار کنم؟ یعنی لباس‌هایم را دربیاورم کنار بگذارم، خوراک را کنار بگذارم، حرکت را کنار بگذارم، کسب را کنار بگذارم، ازدواج را کنار بگذارم، مردم را کنار بگذارم، معنی دنیا را کنار بگذار این است؟ یعنی خودم را به غربت بکشم و به غربت بمیرم و از نعمت‌های الهی هم استفاده نکنم. این کجای دین خداست؟ دستور کدام پیغمبر است.
قارون یک ثروتمند مغرور و متکبر بود. مؤمنین زمان موسی به قارون می‌گفتند: از ثروتت بیا استفاده کن. نگفتند: تعطیل کن! کسب و کارت را تعطیل کن و در مغازه‌ات را ببند. در تجارتخانه‌ات را ببند. آمدند گفتند: «وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ‏ اللَّهُ‏ الدَّارَ الْآخِرَةَ» (قصص/77) با این ثروتت دنبال به دست آوردن آخرت آباد باش. یعنی ثروت داشته باش، ثروت هم در بیاور، اما به ثروتت جهت درست بده. سمت و سوی درست بده. اگر ثروت را باکمربند بخل ببندی، دنیای تو دنیای بدی است. اگر ثروتت تو به بی رحمی ارتباط پیدا کند که به مستحق و به فقیر و به مشکل دار کمک نکنی، دنیای تو دنیای ابلیسی است. کار دیگر هم گفتند: «وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ» با چشمت می‌بینی پروردگار عالم چقدر به تو نیکی کرده است. تو هم به مردم نیکی کن. این ثروت را نگه ندار. یک کار دیگر «وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا» از این ثروت خانه تأمین کن، لباس تأمین کن، غذا تأمین کن. مرکب تأمین کن، اینها همه دستور است و همه جهت‌گیری‌های زیبا به طرف دنیای زیباست. اصل دنیا و اصل خلقت انسان زیباست. اصل عقل انسان زیباست. اصل تمام نعمت‌‌ها زیباست. حرف انبیاء و خدا در 114 کتاب آسمانی این است فقط به طرف زیبایی‌های الهی سمت بگیرید. جهت بگیرید. به طرف زشتی نروید. زبانتان را به حرف خوب زدن جهت بدهید. با محبت حرف زدن، به جذب مردم، به جذب زن و بچه، به جذب عروس و دامادتان، زبان را جهت بدهید به حرف‌هایی که جذب مثبت دارد. گوشتان را جهت بدهید به شنیدن حرف‌هایی که مثبت است.
امیرالمؤمنین فرمودند: «وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَي‏ الْعِلْمِ‏ النَّافِعِ لَهُمْ‏» (نهج‏ البلاغه، خطبه 193) عاشقان خدا گوششان را وقف دانش مفید کردند. شکمتان را به طرف لقمه حلال جهت بدهید. شهوتتان را به طرف ازدواج مشروع جهت بدهید. اما اگر شکم را به طرف ربا، دزدی، رشوه، خیانت در جنس مردم، اختلاس، ربودن بیت المال، جهت بدهی تو از طریق شکم خودت را به طرف جهنم جهت دادی. سمت تو به سوی جهنم است. شهوت تو به نکاح و ازدواج درست جهت بده، جهت ندهی بخواهی به طرف گناه کبیره‌ی دیگر جهت بدهی، بدان با شهوت داری تولید آتش دوزخ را می‌کنی. عسل درمان دردهاست. «فِيهِ‏ شِفاءٌ لِلنَّاس‏» (نحل/69) یک شفاء و یک درمان دیگر هم خدا می‌گوید که بالاتر از عسل است. اگر عسل درد معده را درمان کند. اگر ضعف اعصاب را درمان کند اما یک درمان کننده‌ی دیگری را معرفی کرده که همه دردهای دنیا و آخرت را درمان می‌کند. «وَ نُنَزِّلُ مِنَ‏ الْقُرْآنِ‏ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً» (اسراء/82) این درمان کننده‌ی دردها و ضعف‌ها و کمبودهاست. همین قرآن است که چوپان گمنام بیابانی را درمان کرد و ابوذر شد. غلام سیاه رومی حبشی را درمان کرد شد صهیب، غلام قد کوتاه بد صدای مو مجعد را درمان کرد شد بلال، چقدر این درمان بلال را مثل باقی دوستانش پاک بالا آورد که صدیقه کبری در این سه ماه، هر روز صبح و ظهر و شب، از کنار مسجد پیغمبر اذان می‌شنید، ارزشی برای آن اذان و گلو و زبان و دهان قائل نبود. هیچ اثری روی زهرا نداشت. چون این اذان تأیید حکومت غاصب و ستمکار است.
اما همین چند روزی که به شهادتش مانده بود، به امیرالمؤمنین گفت: من دلم می‌خواهد یکبار دیگر اذان بلال را بشنوم. دلم تنگ شده، چون می‌داند این گلویی که بلال دارد پاک‌ترین گلو برای اذان است. این زبان، زبان پاکی است. آن الله اکبر بلال، الله اکبر واقعی است. الله اکبر اذان گوهای دیگر مدینه دروغ است. یعنی ناپاک است! این مقدمه را که شنیدید، حالا عظمت زهرا را ببینید.
ایشان از زمانی که از شیر مادر گرفته شده، یک بار یک نعمت خدا را منفی مصرف نکرده است. تمام نعمت‌های الهی را روی جهت گیری به طرف پروردگار مهربان عالم مصرف کرد. تمام نعمت‌ها، شما نعمت شوهرداری، نعمت پدر داری، نعمت مادر داری، نعمت اولاد داری، نعمت عبادتش، نعمت افکارش، نعمت اندیشه‌هایش را در دویست کتاب مطالعه کنید. از بعد از غیبت صغری تا امروز یعنی سال 1396، چه در دنیای شیعه، چه در دنیای اهل سنت، چه در دنیای مسیحیت، زیباترین کتاب درباره‌ی زندگی حضرت صدیقه کبری نوشته شده است. یک مسیحی درباره‌ی ایشان کتابی نوشته آدم تعجب می‌کند که چقدر این مسیحی شناخت دقیقی از صدیقه کبری داشته است، جهات زندگی را بررسی می‌کند، سمت و سوی تفکر و اخلاق و عمل را بررسی می‌کند و آدم را مات زده می‌کند. من اگر لطایف زندگی ایشان را بگویم هم خودم شگفت زده می‌شوم و هم شما. خانه‌اش مورد هجوم قرار گرفته، آزار دیده، اذیت کشیده، رنج دیده، مضیغه دیده، بر اثر این همه مضیغه‌ها در بستر افتاده، حالا قدرت حرکت ندارد و خیلی لاغر شده است. امام صادق می‌گوید: از نظر هیکل هم تراز پیغمبر بود ولی روزهای آخر عمرش فقط پوست و استخوان بود. آنهایی که تمام این حوادث تلخ را به نا حق سرش آوردند. یعنی جهت گیری‌شان بعد از مرگ پیغمبر اشتباه بوده و گناه و معصیت بوده است. سمت درستی نداشته است. حالا مدیران این جریان تلخ نزد  امیرالمؤمنین آمدند و می‌گویند: ما قصد داریم از حضرت زهرا عیادت کنیم. شما ایشان را با زن‌های دیگر دنیا مقایسه کن. فرض کن یک خانمی از عمویش یک حرف تلخی شنید. قهر کرد، حالا عمویش می‌آید به همسر این زن می‌گوید: من می‌خواهم دختر برادرم را ببینم. می‌گوید: چشم، به دختر برادرت که زن من است، می‌گویم می‌آید. می‌گوید: عمویت می‌خواهد اینجا بیاید. می‌گوید: قدمش را اینجا بگذارد می‌شکنم. راهش نده! حالا یک خانمی رفته دخترخواهرش را برای پسرش بگیرد. قبلاً دخترش نامزد یک جوان خوبی شده می‌گوید: خواهر نمی‌توانم به هم بزنم! قهر می‌کند دیگر خانه خواهرش نمی‌آید. به در خانه هجوم شده و حق امیرالمؤمنین غارت شده، فدک رفته و آزار دریا وار به ایشان هجوم کرده، حالا مدیران این برنامه‌ها می‌گویند: ما می‌خواهیم عیادت بیاییم. عکس العمل این زن، جهت‌گیری‌اش، سمت گیری‌اش، وقتی امیرالمؤمنین گفت: خانم اینها می‌خواهند عیادت بیایند. خیلی باید از کوره در برود. خیلی باید با تلخی با علی حرف بزند. گفت: علی جان، «البیتُ بیتک» خانه، خانه‌ی توست. این مهم نیست، سند خانه به نام امیرالمؤمنین است. دومی کوه را از جا می‌کند، برای من خیلی سنگین است. «و انا أَمَتُک» من کنیز تو هستم. من در مقابل امام زمانم از خودم رأیی ندارم. من از خودم نظری ندارم. من اصلاً نظر ندارم، شما دلتان می‌خواهد این دو بیایند، فرمود: بیایند. گفت: به اینها بگویید. امیرالمؤمنین نزد آنها تشریف آوردند و گفتند: زهرا اجازه داد. فکر می‌کنید صدیقه کبری تلخی کرد و داد بی جا کشید؟ نه، تمام جهت گیری‌ها مثبت و به طرف خدا هست. دستور داده بود یک پرده کشیده بودند رختخوابش پشت پرده بود. آنها اینطرف پرده آمدند. معنایش این است که خانم‌ها محرم و نامحرمی را رعایت کنید. نمی‌توانست از جا بلند شود بنشیند. خیلی باصدای آرام برگشت به نفر اول گفت: شما یادت هست یک شب مردم مدینه خواب بودند، پدر من پیغمبر یک کسی را فرستاد در خانه‌ات، به تو گفت: پیغمبر با تو کار دارد، یادت هست؟ گفت: بله یادم هست. به نفر دوم برگشت فرمود: شما هم یادت هست عمو که پدرم شب دنبال شما فرستاد و شما هم آمدی. گفت: یادم است. گفت: یادتان هست هردوی شما که روبروی پیغمبر نشستید، پیغمبر فرمود: نباید آدم خواب را بیدار کرد. ولی ضروری بود که من شما را بیدار کنم. من هردوی شما را خواستم، این پرده را بین این دو اتاق می‌بینید؟ شما دو تا گفتید: بله! فرمود: پشت این پرده دخترم زهرا نشسته است. من شما دو نفر را خواستم فقط به شما بگویم: فاطمه پاره تن من است. شما دو نفر را خواستم که به شما بگویم: فاطمه روح بین دو پهلوی من است. بگویم: فاطمه جگرگوشه من است. پیغمبر ما همین یک دختر را داشت. دختر و پسر دیگری نداشت. با این دختر که عزیز خدا و عزیز انبیاء بود کاری کردند که بین در و دیوار صدایش بلند شد: «أبتا رُفِعَتْ قُوَّتِی وَ خَانَنِی جِلْدِی وَ شَمَتَ بِی عَدُوِّی وَ الْکَمَدُ قَاتِلِی» جمله سوم را برای شما معنی کنم. صدا زد پدرم! غصه دارد مرا می‌کشد. غصه‌ی علی، غصه‌ی حسن، غصه‌ی حسین، غصه‌ی فراق تو و این دو دختر، دارد مرا از پا در می‌آورد. چه چیزی دیدید که شما اینطور ناله زدید و شکوه کردید. یک در بود و یک آتش و فشار در، اینطور ناله‌ی شما بلند شد. دختر در کربلا چه دید؟ نوه‌هایت چه دیدند؟ پسرت امام زمان می‌گوید: وقتی این زن و بچه به میدان آمدند، با دو چشمشان دیدند شمر روی سینه حضرت نشست.
«و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

برای دریافت فایل صوتی اینجا کلیک کنید

پايگاه اطلاع رساني هيأت رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *