سخنرانی مکتوب حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد|ملائکه الهی

سخنرانی مکتوب حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد|ملائکه الهی

خانه / علما وسخنرانان / سخنرانی مکتوب علما / سخنرانی مکتوب حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد|ملائکه الهی

یکی از مواردی که در روایت داریم، چون بحث ما در این بود که ملائکه کجا رفت و آمد می‌کنند و ما را یاری می‌کنند. روایات متعدد داریم جایی است که انسان برای زیارت و دیدار یک مؤمن فی الله برود.

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ملائکه الهی
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 09-11- 96

بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
عشق سوزان است بسم الله الرحمن الرحیم *** هرکه خواهان است بسم الله الرحمن الرحیم
دل اگر تاریک اگر خاموش، بسم الله نور *** گر چراغان است، بسم الله الرحمن الرحیم
نامه‌ای را هدهد آورده است، آغازش تویی *** از سلیمان است بسم الله الرحمن الرحیم
سوره‌ی واللیل من برخیز و والفجری بخوان *** دل شبستان است بسم الله الرحمن الرحیم
گیسویت را باز کن انا فتحنایی بگو *** دل پریشان است بسم الله الرحمن الرحیم
بای بسم الله مجراها و مرساهای من *** وقت طوفان است بسم الله الرحمن الرحیم

شریعتی: با نام و یاد خدای مهربان. سلام می‌کنم به همه شما بیننده‌های عزیز و شنونده‌های خوب و نازنین‌مان. در آستانه‌ی ایام فاطمیه هستیم. انشاءالله همه ما به حق این ایام مشمول شفاعت و دستگیری حضرت زهرا، صدیقه طاهره، زهرای اطهر سلام الله علیها بشویم. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان عزیز. تشکر ویژه از همه عزیزانی که برای کربلایی‌ها کمک کردند. عزیزانی که دارند آمادگی پیدا می‌کنند که کربلا بروند. عزیزانی که آنها را آماده می‌کنند تشکر ویژه داریم. انشاءالله به زودی عزیزان عازم شوند و دعاگوی همه باشند. در آستانه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها هستیم. انشاءالله خدای متعال توفیق عرض ادب کامل به محضر این بانو را به ما عنایت بفرماید.
شریعتی: بحث ما با حاج آقای فرحزاد سیری در صحیفه سجادیه هست، فرازهای ناب و بلند امام سجاد علیه السلام را می‌شنویم. ما خدمت شما هستیم و بحث شما را خواهیم شنید.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. الحمدلله رب العالمین.
چون مناسبت فاطمیه پیش رو هست، دوست داریم برنامه‌هایمان را با سلام و عرض ادب به محضر صدیقه کبری شروع کنیم. زیارتنامه مختصر و کوتاهی است که انشاءالله عزیزان این را حفظ می‌کنند و همراه ما می‌خوانند. انشاءالله در مجالس، مبلغین و گوینده‌ها هم این زیارتنامه را مثل «اللهم کن لولیک» تبلیغ و ترویج کنند. در مفاتیح هم به زیارت حضرت زهرا مراجعه کنند، اول زیارت آوردند. «يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّهُ‏ فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِكِ»
درباره‌ی فرشته‌ها همینطور که عرض کردیم هم آیات فراوان و هم خطبه‌ها و روایات فراوان هست. بیش از نود آیه در قرآن هست، «وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ‏ مَعْلُومٌ» (صافات/164) هرکدام یک جایگاهی دارند. «وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ» (صافات/165) «وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ» (صافات/166)  بحث فرشته‌ها خیلی مفصل است. ما خیلی فشرده می‌گوییم. در نهج‌البلاغه هم امیرالمؤمنین علیه السلام چون زیاد از فرشته‌ها صحبت کردم، دریغم آمد از نهج‌البلاغه نگویم. جای آقای حسینی قمی در برنامه خالی است. انشاءالله نهج‌البلاغه را در سمت خدا احیاء کنند. اولین خطبه نهج‌البلاغه در آفرینش آسمان و زمین و خلقت آدم علیه السلام ، بخشی در مورد فرشته‌هاست. بعد از اینکه خدا آسمان و زمین و هستی را خلق فرمود. «ثُمَ‏ فَتَقَ‏ مَا بَيْنَ السَّمَوَاتِ العُلا » بین زمین و آسمان و کرات و منظومه‌ها فاصله انداخت. پر کرد هستی را از ملائکه مختلف، «فَمَلاهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلائِكَتِهِ» بعد می‌فرماید: «مِنْهُمْ سُجُودٌ لا يَرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لا يَنْتَصِبُونَ‏» (نهج‏البلاغة، خطبه 1) عبادت‌هایمان را به رخ خدا نکشیم. خدا میلیارد میلیارد فرشته دارد که دائم در حال عبادت هستند. یکی از چیزهایی که از ما می‌خواهند عبادت است و صدها نوع خدمت رسانی و کارهای دیگر. حضرت می‌فرماید: «مِنْهُمْ سُجُودٌ لا يَرْكَعُونَ» فرشته‌هایی هستند که همیشه در سجده هستند. فرشته‌هایی «رُكُوعٌ لا يَنْتَصِبُونَ‏» همیشه در حال رکوع هستند و اصلاً بلند نمی‌شوند. چون خستگی ندارند. فرشته‌هایی «وَ صافُّونَ‏ لا يَتَزايَلُونَ» در حالت قیام ایستاده و تکان نمی‌خورند. فقط قیاماً ذکر خدا و عبادت خدا را می‌کنند. «و مُسَبِّحُونَ لايَسْئمُونَ» تسبیح می‌گویند و خسته نمی‌شوند. «و لا يغشاهم نوم‏ العيون» (بحارالانوار/ح56/ص175) خواب آنها را نمی‌گیرد. خوابی که ما داریم آنها قطعاً ندارند. «و لا سهو العقول» اشتباهاتی که ممکن است عقل و فکر و فهم ما بکند در آنها راه ندارد. «و لا فترة الابدان» سستی بدن در آنها راه ندارد. فراموشی در آنها راه ندارد. امین بر وحی الهی هستند و زبان گویای خدا هستند که پیام‌های خدا را به رسل و انبیاء برسانند. «و مختلفون بقضائه» قضا و قدر الهی و فرمان خدا را اجرا می‌کنند.
یکی از مواردی که در روایت داریم، چون بحث ما در این بود که ملائکه کجا رفت و آمد می‌کنند و ما را یاری می‌کنند. روایات متعدد داریم جایی است که انسان برای زیارت و دیدار یک مؤمن فی الله برود. یکی مجالس اهل بیت است. یکی مشاهد مشرفه است. مریض و عیادت مریض است. یکی هم کسی مؤمنی را بخاطر خدا انتخاب کند و قصد و قرض مادی و دنیایی نداشته باشد. وقتی به زیارت یک مؤمن فی الله می‌رود، ملائکه می‌آیند او را مشایعت می‌کنند. برکات فوق العاده‌ای دارد. چون این رفت و آمدها خیلی سازندگی دارد. یکی از مؤثرترین چیزهایی که برای بچه‌های ما، جوان و نوجوان و میانسال و پیرمرد مؤثر است، دوست خوب است. اگر کسی همه هستی‌اش را بگذارد و یک دوست خوب تهیه کند و به او پیوند بزند، او را به همه خوبی‌ها می‌کشد. و از آن طرف خدای نکرده به یک دوست بد پیوند بزند. به همه بدی‌ها و ته جهنم خواهد رفت. حافظ فقط شاعر نبود. عارف و عالم بود. حافظ قرآن با چهارده روایت بود و خیلی امتیازها داشته است. بزرگی فرمود: همان بیان قرآن و روایات را در قالب شعر و غزل پیاده کرده است. می‌گوید: بعد از مدت طولانی که من زحمت فوق العاده کشیدم، دریغ و درد که تا این زمان ندانستم که کیمیای سعادت، رفیق بود رفیق! یک دوست خوب، یک خواهر، خواهر خوب پیدا کند. یک برادر، برادر خوب پیدا کند. به خاطر خدا به او پیوند قلبی و روحی بزند. چه برکاتی که ندارد. اعمالش، رفتارش، ایمانش، شما را شارژ می‌کند. همه خوبی‌ها، بدون ریاضت و زحمت، صفات و اخلاق خوب را به شما منتقل می‌کند. شرطش این است که برای خدا باشد. اگر برای دنیا و مقاصد مادی باشد خراب می‌شود. هم خوب باشد و هم رفت و شد ما برای خدا باشد. چون اگر برای خدا بود، آدم می‌رود چیز خوب تهیه می‌کند.
تعبیر، تعبیری است که اگر هزار بار بگوییم کم است. در کافی شریف است. امام صادق علیه السلام فرمود: «لَمَجْلِسٌ أَجْلِسُهُ إِلَی مَنْ أَثِقُ بِهِ أَوْثَقُ فِی نَفْسِی مِنْ عَمَلِ سَنَةٍ» اگر من بروم به زیارت یک مؤمن، یک دوست خوب، با او یک ساعت بنشینم که مطمئن هستم به دینش، به ایمانش به حقیقتش وثوق و اطمینان دارم. برای من امام صادق از عبادت یکسال بالاتر است. نشستن با یک انسان خوب و صاف و پاک برای من امام صادق از عبادت یکسال بالاتر است. ما غافل هستیم. من خیلی از مواقع به پدر و مادرها می‌گویم: اینقدر بچه‌هایتان را امر و نهی نکن. یک دوست خوب با او همراه کنید. رشته پیوند دوستی او را به همه خوبی‌ها می‌کشد. به نماز، علم و دانش و کارهای خیر می‌کشد. خدای ناکرده رفیق ناباب او را به هر جهنمی می‌برد. می‌فرماید: «سمعتُ أبا عبدالله علیه السلام » یسیر یکی از شاگردان امام صادق علیه السلام است. می‌گوید: از امام صادق شنیدم. «من زارَ أخاهُ فی الله فی مرضٍ او صحةٍ» کسی به دیدار برادر دینی‌اش برود، ولی فی الله، بخاطر خدا، در مریضی یا سلامتی «لا یأتیه خداعاً و لا استبدالاً» یعنی خدعه و نقشه نیست. برای خداست. «و لا استبدالاً» یعنی در مقابل این رفت و شد چیز بدل نخواهد. حقیقت محض باشد. اگر بخاطر خدا کسی به زیارت یک مؤمن برود، «وکَلَّ الله به سبعین ألف ملک» خدا می‌فرماید: هفتاد هزار فرشته من همراه این مؤمن می‌کنم. «ینادون فی قفاء» پشت سر این مؤمن ندا می‌دهند. «طبت و طابت لک الجنة» یعنی پاکیزه شدی و طیب شدی. بهشت برای تو پاکیزه باشد. از زیارت خانه خدا بالاتر است. یکوقت ما خانه خدا را زیارت می‌کنیم. یکوقت مؤمنی که قلبش مالامال از عشق و محبت خداست.
از پیغمبر و امام معصوم چند روایت داریم. نگاه کردند به خانه کعبه فرمودند: ای کعبه تو حرمتت خیلی زیاد است. بی احترامی به کعبه حرام است ولی والله حرمت مؤمن از کعبه بالاتر است. هم پیوند با یک مؤمن، کعبه به ما درس زندگی نمی‌تواند بدهد. ولی مؤمن می‌دهد. مؤمن با اخلاق و صفات خوبش همه خوبی‌ها را به ما می‌دهد. ولی شما از کعبه چنین استفاده‌ای نمی‌توانی بکنی. اصلاً کعبه بهانه است که مؤمن‌ها دور هم جمع شویم. امام باقر فرمود: کعبه بهانه است که شما جمع شوید و بعد از کعبه امام و انسان کامل را پیدا کنید و به او پیوند بزنید.
کعبه یک سنگ و نشانی است که ره گم نشود *** حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست
چون مؤمن بوی خدا را می‌دهد. روایت داریم خدا می‌فرماید: من اسم مؤمن را از خودم جدا کردم. «المؤمن منی و أنا من» خدا می‌فرماید: مؤمن از من است و من هم از مؤمن هستم. خیلی حدیث زیبایی است. بوی خدایی می‌دهد و رنگ خدایی دارد. مؤمن واقعی نه مؤمن شعاری، کسانی که بوی مؤمن را در سبک و سیاق خودشان دارند. نمی‌خواهیم سخت بگیریم. من معتقد هستم در هر جمع و فامیل و شهر و روستایی خدا یک مؤمن قرار داده است. در خانه فرعون یک آرایشگر بود از مؤمن‌های درجه یک آرایشگری می‌کرد. در خانه فرعون همسرش آسیه از مؤمن‌های خوب بود. یک سوره قرآن به نام المؤمن است. غافر هم می‌گویند. پسرعموی فرعون بود. در خانه فرعون کار می‌کرد و از مؤمنین بود. در همه جا هستند ولی کم هستند. کم بودنشان را قبول داریم. ولی برویم اینها را پیدا کنیم و به آنها نزدیک شویم. می‌فرماید: وقتی به زیارت مؤمن می‌روی، هفتاد هزار فرشته پشت سر شما می‌آید و می‌گوید: «ان طبت و طابت لک الجنة» پاکیزه شدی و بهشت برای تو پاکیزه باشد. «فانتم زوار الله» شما زوار خود خدا هستید. «و انتم وفد الرحمن» شما بر خدای رحمان وارد شدید و مهمان خدا هستید. «حتی یاتی منزله» تا اینکه به منزلش برسید. «فقال له یسیر جعلت فداک و ان کان المکان بعیدا» اگر راه دور باشد، یعنی اگر من سرمایه گذاری کنم، آن طرف دنیا یک مؤمنی هست به زیارت او بروم. آیا این هم این بهره‌ها و ثواب‌ها را دارد؟ امام صادق فرمودند: «قال نعم یا یسیر و ان کان المکان مسیرة سنة» ولو اینکه مسیر یک سال راه باشد. چطور ما زحمت می‌کشیم خانه کعبه می‌رویم. از آن مهمتر زیارت یک مؤمن و انسان واقعی است.
شیخ بهایی و خیلی از بزرگان سیاحت داشتند، یعنی واقعاً می‌خواستند کوه و دشت و دریا و دره را ببینند؟ اینها در سیاحتشان دنبال انسان کامل بودند. یک مؤمنی را پیدا می‌کردند و با او مأنوس می‌شدند. آنها خیلی مهمتر هستند. گفت:
یکی تو، یکی تو نیستی ای خوش رفیق *** بلکه گردونی و دریایی عمیق
خدا می‌فرماید: آسمان‌ها و زمین جایم نمی‌شود ولی قلب بنده مؤمن جایم می‌شود.
شریعتی: روایت ابتدایی برنامه امروز که از امیرالمؤمنین از نهج‌البلاغه خواندید که ملائکه یک چنین ویژگی‌هایی را دارند، با خودم فکر می‌کردم خداوند بعد از خلقت ملائکه نگفت: «تبارک الله احسن الخالقین» ولی انسان را که خلق کرد چنین گفت. چقدر باید بزرگ باشی و چقدر باید شایسته این مقام باشی.
حاج آقای فرحزاد: از امام می‌پرسد: انسان بالاتر است یا ملائکه؟ می‌فرماید: مؤمن از ملائکه مقرب هم بالاتر است. ملائکه خدمتگزار و نوکر مؤمن هستند. ما قدر نمی‌دانیم. نمی‌دانیم خدا چه الطافی را به ما مرحمت کرده است. بعد فرمود: «فان الله جواد» خدا جود و بخشش دارد و مرحمت می‌کند. یعنی اگر یک سال راه هم باشد، هفتاد هزار فرشته می‌روند و این کارها را می‌کنند. «و الملائکة کثیرة» ملائکه زیاد هستند. «یشیعونه» مشایعت می‌کنند تا به منزل برگردد.
روایت دیگر داریم، وقتی کسی به زیارت یک مؤمن بخاطر خدا می‌رود، خدای مهربان می‌فرماید: «قد غفرت لك بحبك ایاه فیّ» (بحارالانوار/ص191/ح49) یعنی بخاطر اینکه یک مؤمن که دوستش دارم، گناهان تو را آمرزیدم. یعنی ما فکر نمی‌کردیم که زیارت یک مؤمن آدم را شستشو می‌دهد و پاک می‌کند. آدم سبک می‌شود و احساس سبکی می‌کند.
باز روایت داریم، یک مؤمنی دلش برای مؤمنی تنگ می‌شود. از خانه به دیدن یک مؤمنی می‌رود. در خانه‌اش را که می‌زند، خدا فرشته‌ای را به صورت انسان می‌فرستد. می‌آید با این گفتگو می‌کند. می‌گوید: برای چه آمدی؟ کار داشتی؟ پول می‌خواستی؟ می‌گوید: نه، فقط بخاطر خدا می‌خواهم به دیدن او بروم. خدا می‌فرماید: این فرشته به این مؤمن می‌گوید: من رسول و نماینده خدا هستم و خدا مرا فرستاده است. خدا می‌فرماید: مرا زیارت می‌کنی. و با من معاهده و رفت و شد می‌کنی. ثواب تو بر من است. «و لست ارضا لک ثواباً دون الجنة» ثواب و پاداش تو با من خداست، به کمتر از بهشت راضی نمی‌شوم به تو پاداش بدهم. باز در روایت دیگر داریم که فرشته می‌گوید: خدا به تو سلام می‌رساند و بهشت را بر تو واجب کرد. پس این را اهمیت بدهیم. یکی از جاهایی که فرشته‌ها زیاد رفت و آمد می‌کنند، زیارت مؤمن فی الله است. حالا اگر در یک مجلس روضه ده تا مؤمن هستند، دیگر آن نورٌ علی نور می‌شود.
باز در روایت دیگر فرمود: «فان لُقیا بعضُهم بعضا حیاة لامرنا رحم الله من احیی امرنا» در این ملاقات‌ها برای خدا که انجام می‌شود ما به خدا نزدیک می‌شویم، به اهل بیت نزدیک می‌شویم. احیای امر اهل‌بیت است. خدا رحمت کند و رحمت خدا شامل بنده‌ای می‌شود که امر ما را احیا کند. باز از امام باقر روایت هست که فرمودند: «من زار أخاه فی بیته» کسی به زیارت برادر دینی‌اش برود، «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَنْتَ ضَیْفِی وَ زَائِرِی» به آن بنده‌ای که بلند می‌شود به زیارت مؤمن می‌رود می‌گوید: تو مهمان من خدا هستی، زائر خود من هستی. نه زائر خانه من، یعنی واقعاً چیزی است که ما عظمت و بزرگی آن را درک نمی‌کنیم. خدا خطاب می‌کند به مؤمنی که برای زیارت مؤمن می‌رود، تو مهمان خود من خدا هستی و تو زائر خود من هستی. «عَلَیَّ قِرَاکَ» بر من است که از تو پذیرایی کنم. «وَ قَدْ أَوْجَبْتُ لَکَ الْجَنَّةَ بِحُبِّکَ إِیَّاهُ» (کافی/ج2/ص177) بخاطر عشقی که بخاطر من به یک مؤمن پیوند زدی من بهشت را بر تو واجب کردم. باز روایت داریم «ایها العبد المعظم لحقی» ای بنده‌ای که حق من خدا را بزرگ شمردی و به زیارت برادر مؤمن رفتی. «حقٌ علیَّ اکرامُک» بر من لازم است تو را گرامی بدارم و احترام کنم. «قد اوجَبتُ لک جَنَّتی و شَفَعتُک فی عبِادی» هم بهشت را به تو ارزانی کردم و از این بالاتر تو را شفیع قرار دادم که بندگان مرا شفاعت کنی. این را جدی بگیریم.
روایت آخر از امیرالمؤمنین علیه السلام است. فرمودند: «لِقَاءُ الْإِخْوَانِ مَغْنَمٌ جَسِيمٌ وَ إِنْ قَلُّوا» نامحرم منظور ما نیست. جاهایی که مفسده و فتنه است نه! جلسه‌ای که خواهرها و برادرها همه هستند اشکالی ندارد. ولی خصوصی کسی می‌خواهد ملاقات کند، برادر با برادر، خواهر با خواهر، می‌فرماید: این ملاقات‌هایی که انجام می‌شود یک غنیمت بزرگ ولی کم و کوتاه باشد. گاهی کسی به بیراهه می‌رود. در مسافرت، در یک مسیر تجارت با یک دوست خوب آشنا می‌شود. خط فکر و ذهن و راه و روش تو را عوض می‌کند. یک عمری شما بیراهه می‌رفتی، به یک دوست خوب که برخورد می‌کنی به تو راه و چاه نشان می‌دهد. صفات و اخلاق خوب. من سالها مبارزه کردم مثلاً بداخلاق و تند بودم. اثر نکرده است ولی با یک دوستی که حلیم و بردبار است، رفیق شدم تمام غضب‌ها فروکش شده است. لذا امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج‌البلاغه می‌فرماید: «أَعْجَزُ النَّاسِ‏» (نهج‌البلاغه/ح12) عاجزترین افراد، کسی است که دوست خوب، برادر خوب برای خودش تهیه نکند. شما برادر و خواهر و همسر هم داری، اما اگر با اینها دوست باشی، همه درست است. یعنی اگر شما با همسرتان دوست و رفیق شدید، همه مشکلات خانوادگی حل است. اگر آن دوستی بیاید حلال مشکلات است. ولی اگر پدر و مادر با بچه‌شان  دوست نشدند، با بیگانه رفتند. آن پدر و مادر نمی‌توانند در بچه‌هایشان مؤثر باشند. بچه‌ها با پدر و مادر دوست نبودند. رازهایشان را نگفتند. اگر با خدا دوست نشدیم و عبادت زورکی کردیم، این ما را به کمال نمی‌رساند. باید رفیق شوی. یکی از اسم‌های خدا رفیق است. «یا رفیقُ یا شفیق» خیلی دوست خوبی است. چرا با خدا دوست نشویم؟چرا با بنده‌های خوب خدا دوست نشویم؟ چرا با همسرمان دوست نشویم؟ همسر ما برود با دیگری دوست بشود و من هم بروم با دیگری دوست بشوم! این فاجعه‌ای که دنیا را گرفته است. خواهر و برادر در عین خواهر و برادری با هم دوست باشند. دوست صمیمی شما از هزار خواهر و مادر به شما نزدیک‌تر است ولی همسر و فامیلی که با شما دوست نیست، دور است. آنجا هم اگر دوستی باشد، فایده دارد. لذا می‌گویند: صله رحم، یعنی با هم پیوند بزنید و به دوستی برسانید. حضرت امیر می‌فرماید: «أَعْجَزُ النَّاسِ‏ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الاخْوَانِ» بی عرضه‌ترین آدم‌ها کسی است که نتواند چهار تا دوست خوب پیدا کند. یا حداقل به تعبیر بنده با همین خانم و بچه‌اش دوست صمیمی شود. اگر هم غریبه ندارد، با همین نزدیکان دوست صمیمی شو. از این عاجز‌تر چه کسی است؟ حضرت امیر می‌فرماید: کسی که دوست خوب دارد و از دست بدهد. «وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ»‏ (نهج البلاغه/ح12) پس یکی از جاهایی که ملائکه خیلی زیاد شرکت می‌کنند، بدرقه می‌کنند و کمک می‌کنند، خود خدا به میدان می‌آید. می‌گوید: تو زائر من هستی. من کمک تو هستم. بهشت را بر تو واجب می‌کنم. در بعضی روایات داریم جهنم را بر تو حرام می‌کند. چرا ما ازاین کیمیای بزرگ غافل هستیم؟ چرا از پیوند با دوستان خوب غافل هستیم؟ در هر کلاس و دانشگاهی بهترین هست و بدترین هم هست. برویم با خوب‌ها رابطه برقرار کنیم و از بدها فاصله بگیریم مگر زمانی که شناگری باشیم که هم بتوانیم گلیم خودمان را از آب دربیاوریم، هم بتوانیم غریق نجات باشیم. خلاصه این بحث را در کتاب «کیمیای سعادت» آوردم که واقعاً کاربردی و گره گشا است.
شریعتی: «دوست گزینی و دوست یابی» مجموعه مباحث حاج آقای فرحزاد در برنامه سمت خدا هست. در مورد دوست یابی صحبت کردند تحت عنوان «کیمیای سعادت»، برای تهیه کتاب به 20000303 پیامک بزنید و دوستان ما شما را راهنمایی خواهند کرد. امروز صفحه 214 قرآن کریم آیات 43 تا 53 سوره مبارکه یونس در سمت خدا تلاوت می‌شود. چقدر خوب است در آستانه فاطمیه ثواب تلاوت این آیات نورانی را به حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها هدیه کنیم. لحظات زندگی‌تان منور باشد به ذکر صلوات بر محمد و آل محمد.
«وَ مِنْهُمْ‏ مَنْ‏ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ «43» إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «44» وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ «45» وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى‏ ما يَفْعَلُونَ «46» وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «47» وَ يَقُولُونَ مَتى‏ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «48» قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ «49» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُهُ بَياتاً أَوْ نَهاراً ما ذا يَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ «50» أَ ثُمَّ إِذا ما وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ آلْآنَ وَ قَدْ كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ «51» ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ «52» وَ يَسْتَنْبِئُونَكَ أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ «53»
ترجمه: وگروهى از مردم كسانى‏اند كه به تو نگاه مى‏كنند، (امّا گويى هيچ نمى‏بينند.) پس آيا تو مى‏توانى نابينايان را هدايت كنى، هر چند (با چشمِ دل) نمى‏بينند؟ قطعاً خداوند هيچ ظلمى به مردم نمى‏كند، امّااين خود مردمند كه به خويشتن ستم مى‏كنند. و روزى كه خداوند آنان را محشور و جمع مى‏كند، گويا جز ساعتى از روز را (در دنيا يا برزخ) نمانده‏اند. آن روز يكديگر را مى‏شناسند. قطعاً آنان كه ديدار خدا (معاد يا قيامت) را تكذيب كردند، زيان كار شدند و هرگز هدايت يافته نبوده‏اند. (اى پيامبر!) برخى از قهر و كيفرى را كه به كافران وعده مى‏دهيم؛ يا (در حال حيات تو) نشانت مى‏دهيم، يا تو را از دنيا مى‏بريم (و پس از تو به كيفر مى‏رسند، به هر حال) بازگشت آنان به سوى ماست، سپس خداوند بر آنچه انجام مى‏دهند، گواه است. براى هر امّتى پيامبرى است. پس هرگاه پيامبرشان بيايد، ميان آنان به عدالت داورى مى‏شود و ستمى به آنان روا نمى‏گردد. كفّار (از روى استهزا) مى‏گويند: اگر راست مى‏گوييد، اين وعده (عذاب) چه وقت است؟ بگو: من (حتّى) براى خودم جز آنچه خدا بخواهد، مالك زيان و سودى نيستم (تا چه رسد براى شما)، براى هر امّتى اجل و سرآمدى معيّن است كه هرگاه مدّتشان فرا رسد، نه لحظه‏اى تأخير دارند و نه پيشى مى‏گيرند. بگو: آيا انديشيده‏ايد، اگر عذاب خداوند شب يا روز به سراغ شما آيد (چه مى‏كنيد؟) گناهكاران چه چيزى را از او به شتاب مى‏خواهند (كه مى‏گويند: آيا پس از آنكه (عذاب) نازل شد، به آن ايمان مى‏آوريد؟ حالا؟ در حالى كه پيشتر خواستار زود آمدن عذاب بوديد؟ سپس به ستمگران گفته شود: عذاب هميشگى را بچشيد. آيا جز به آنچه به دست آورده‏ايد، كيفر داده مى‏شويد؟ و از تو خبر مى‏گيرند كه آيا آن (وعده‏ى مجازات الهى) حقّ است؟ بگو: آرى، سوگند به پروردگارم كه آن حتمى است و شما نمى‏توانيد (خدا را از انجام آن) عاجز كنيد.
شریعتی: در مورد اعزام زائر اولی‌ها به کربلای معلی که هفته گذشته مفصل در این باره صحبت کردیم و اسامی و نفرات برگزیده را عرض کردیم در سایت قرار می‌دهیم، دوستان می‌توانند مراجعه کنند. از دوستان عزیزی که می‌توانند مشارکت کنند و سهیم شوند، به سایت ما و به کانال ما در فضای مجازی مراجعه کنند، شما را راهنمایی خواهیم کرد. پرستاران عزیزی که در مورد آنها صحبت کردیم که حدوداً هشتاد نفر از پرستاران عزیز را اعزام خواهیم کرد، امشب آخرین مهلت ثبت نام و نام نویسی آنها در سایت سمت خدا هست. انشاءالله نفرات برگزیده را اعلام خواهیم کرد. از فضیلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بشنویم.
حاج آقای فرحزاد: در روایت داریم که از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم از آیه صلوات سؤال کردند. «إِنَ‏ اللَّهَ‏ وَ مَلائِكَتَهُ‏ يُصَلُّونَ» (احزاب/56) فرمودند: این از علم مکنون است. اگر نمی‌پرسیدید، نمی‌گفتم. خدای متعال فرشته‌‌هایی خلق کرده که اینها هم دعا می‌کنند و هم نفرین می‌کنند. اگر کسی موقع آیه صلوات یا نام و یاد من، صلوات بفرستد. ملائکه می‌گویند: «غفرالله لک» خدا گناهان تو را بیامرزد. برایش دعا می‌کنند و اگر عمداً ذکر صلوات را نگوید می‌گویند: «لا غفر الله لک» خدا تو را نیامرزد. انشاءالله موقع نام و ذکر پیغمبر صلوات را بر پیغمبر و آل فراموش نکنیم.
شریعتی: این هفته در مورد شهید اول(ره) صحبت می‌کنیم، صاحب کتاب شریف لمعه که شروح متعددی بر آن نوشته شده است. خیلی از فقهای ما سر سفره‌ی ادبیات فقهی شهید اول نشستند. انشاءالله رحمت و رضوان خدا بر این شهید والامقام و همه شهدا باشد.
حاج آقای فرحزاد: آیه‌ی 44 از این صفحه که تلاوت شد، خدای متعال می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» خدای متعال بعضی از افرادی که گرفتاری‌هایی برایشان پیش می‌آید نسبت ناروا به خدا می‌دهند، می‌گویند: خدا ظالم است و به ما ظلم کرده است. یا افرادی که به جهنم می‌روند، به عمل و گناه خودشان به جهنم می‌روند به خدا نسبت می‌دهند. امام هادی علیه السلام فرمودند: هرکس گمان ببرد که خدا بندگانش را به اجبار به گناه وا می‌دارد و بعد آنها را به آتش جهنم می‌برد، این آیه در حق آنهاست. خدا ظالم نیست. خدایی که 124 هزار پیغمبر فرستاده، این همه کتاب‌های آسمانی فرستاده است، این همه معلم و مربی و پدر و مادر فرستاده است. خدا ستم نمی‌کند، امتحان می‌کند، سختی و سربالایی دارد ولی ظلم نمی‌کند. اگر هم کسی شرایطش کمتر باشد، تقاضا هم کمتر است. هرکسی را مطابق عقل و فهمش حساب و کتاب می‌کند. دقت به آن اندازه است. لذا می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً» یعنی نسبت ظلم به خدا دادن گناه بزرگ شاید نابخشودنی باشد. اگر هم ظلمی است خود افراد به هم ظلم می‌کنند. «وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
قبل از اینکه از حضرت زهرا و شهید اول بگویم، زیارت نامه‌ی معتبری که از حضرت زهرا سلام الله علیها از امام جواد علیه السلام به ما رسیده که علمای بزرگ این را تأیید کردند و زیارتنامه قطعی حضرت زهراست و دو سه خط بیشتر نیست، ما دوست داریم، هم مبلغین و سخنران‌ها و مداح‌ها اول برنامه‌شان مخصوصاً در ایام فاطمیه این زیارتنامه را احیاء کنند. مثل «اللهم کن لولیک» که جا افتاده است. این را بخوانند. دوست داریم عزیزانی که می‌توانند در این امر خیر شرکت بکنند، عزیزان فراوان این را چاپ کردند. می‌توانند هدیه بدهند.
شریعتی: زیارت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که حاج آقای فرحزاد ابتدای بحث اشاره کردند. دوستان می‌توانند این زیارت را تهیه کنند، به 20000303 پیامک بدهند و دوستان ما آنها را راهنمایی خواهند کرد. در ایام فاطمیه می‌توانند این را به دوستان یا جلسات و هیأت‌های مذهبی هدیه بدهند.
حاج آقای فرحزاد: این هفته که گرامیداشت شهید اول، این شخصیت برجسته است. به این شکل شهادت در میان علما و فقهای ما کاملاً غیر عادی بوده است که عالم برجسته‌ای را اینطور به شهادت برسانند. ایشان اهل جبل العامل لبنان بوده است و بعد به دمشق آمده است. آنجا تدریس و مناظره داشته است. هم در اعتقادات شخصیت برجسته‌ای بوده و هم در فقه. واقعاً کتاب لمعه ایشان که شهید ثانی شرح لمعه را نوشته است که مختصر است و ایشان مفصل‌تر نوشتند. شرح‌های فراوانی که بزرگان بر این کتاب نوشتند. فقه شیعه را خلاصه کرده است. علت شهادت ایشان این بود که مناظراتی که با بعضی از مذاهب داشتند، آنها را محکوم می‌کرد و زیر سؤال می‌برد. این باعث حسادت شد، افراد تکفیری که آن زمان هم بودند و الآن هم هستند و تا زمان ظهور امام زمان هم خواهند بود، افرادی که افراطی و تند هستند، حق را نمی‌توانند قبول کنند. فوری جبهه‌گیری می‌کنند و حکم به شرک و کفر می‌کنند. از افراد تندرویی که آن زمان بودند،حکم به ارتداد و کفر ایشان صادر کردند. هرچه هم ایشان از خودش دفاع کرد که من مطابق قرآن و روایات شما این مطالب را گفتم، تکذیب کرد این نسبت‌هایی که می‌دهید در من نیست ولی چون حاکمیت با آنها بود و حکومت دست تکفیری‌ها بود. ایشان را در میدان قلعه دمشق به دار زدند و بعد از دار زدن هم آمدند بدن ایشان را سنگ باران کردند و بعد هم پایین آوردند و بدنش را آتش زد. واقعاً مظلومانه او را به شهادت رساندند. همین گروه‌هایی که الآن هم هستند، داعشی‌ها و تکفیری‌ها، اینها سبقت زیادی دارند که این باعث شهادت ایشان شد. انشاءالله که خداوند ایشان را با امیرالمؤمنین محشور کند و اجر و پاداش فراوان به ایشان مرحمت کند.
شریعتی: اگر امروز فقه ما به اینجا رسیده است ثمر تلاش و مجاهدت‌ها و رشادت‌های افراد و فقهایی مثل شهید اول(ره) هست که انشاءالله روح همه آنها شاد باشد.
حاج آقای فرحزاد: چون در آستانه‌ی فاطمیه هستیم، فاطمیه اول از روز چهارشنبه سیزده جمادی الاول شهادت 75 روز حضرت زهرا سلام الله علیها است. سه روز، پنج روز این ایام را می‌گیرند و بعد هم فاطمیه دوم سوم جمادی الثانی است. بیست روز بعد می‌شود. مراجع ما فرمودند: این دو فاطمیه و بینش را حرمت نگه دارید. برنامه‌های شاد که داریم برای فرصت‌های دیگر بگذاریم ولی این سه روز اول و سه روز آخر را جدی‌تر برای حضرت زهرا سلام الله علیها عزاداری کنیم. مراسم فاطمیه را کمتر از محرم و صفر و ایام و مناسبت‌های دیگر کمتر ندانیم. امام راحل یک بیان عجیبی دارند. ایشان می‌فرمایند: آن غصب خلافت و فاجعه‌ای که بعد از شهادت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم اتفاق افتاد که حق امام به حق مولا امیرالمؤمنین علیه السلام را غصب کردند و آن جایگاهی که ‌اهل بیت داشتند را کنار زدند، کمتر از مصائب عاشورا و کربلا نیست و این خیلی مهم است.    یعنی همینطور که ما عاشورا را احیاء می‌کنیم، باید فاطمیه ومظلومیت حضرت امیر و مظلومیت حضرت زهرا و ناله و فریادهایی که کردند را زنده نگه داریم. من دیدم این فرمایش حضرت امام، روایت از امام صادق علیه السلام در عوالم العلوم است. البته کربلا مصائبش خیلی سنگین است. آتش زدند، جنایت کردند. امام صادق فرمودند: اگرچه روزی محنتش مثل کربلا نیست. ولی روز سقیفه که سقیفه‌ای تشکیل شد، جنایتی که نباید بشود، شد که امام به حقی که از طرف خدا معین شد، او را کنار زدند و حق مولا امیرالمؤمنین علیه السلام را غصب کردند. آتش زدن به خانه امیرالمؤمنین، حضرت زهرا و فرزندانش، امام حسن و امام حسین و زینب و ام کلثوم و کشتن حضرت محسن سلام الله علیها به تعبیر امام صادق علیه السلام «اعظم و ادهی و أَمَر» یعنی هم از روز عاشورا بزرگتر است. هم وحشتناکتر است و هم تلخ‌تر است. لذا ما نمی‌گوییم خدای نکرده جسارت شود، اهانت شود، سبّ به کسی بکنند. ولی حقایق تاریخی را بازگو کنند. آنچه در روایات و تاریخ آمده است، ظلم‌هایی که به حضرت زهرا شده است، تعبیر روایت معتبر است «صدیقة شهیده» کسی که آیه تطهیر درباره‌ی او نازل شده است. چرا شهید شده است؟ ناله و فریاد حضرت زهرا چه بوده است؟ برای چه خطبه خواندند؟ چه پیام مهمی را می‌خواستند برسانند؟ حضرت زهرایی که روایات فراوان منابع اهل سنت است که رضای او رضای خداست و غضب او غضب خداست. پاره تن من است، روح من است، قلب من است، همه چیز پیغمبر است. در روایات شیعه و سنی فراوان آمده است. حضرت زهرا حقش این بود؟ این کارهایی که کردند مودت بوده است؟
آقایی حرف زیبایی زد، ما تعصب نداریم و باید حق محور باشیم. پیغمبر فرمود: حضرت علی حق محور است. حق دنبال اوست. هرکجا حضرت علی و اهل‌بیت هستند، حق آنجاست. «و الحق معکم و فیکم و منکم و الیکم» حقیقت حق در وجود اینهاست و حق دنبال اینهاست. یک بزرگواری می‌فرمودند: این عمر کوتاه حضرت زهرا که هجده سال عمر کردند و 75 روز یا 95 روز بعد از پدر بزرگوارشان زنده بودند. اگر ما این زحمات و مجاهدت‌ها و خطبه‌ها و ناله‌های حضرت زهرا را برداریم، مثل تسبیحی که نخ آن را بکشی، یعنی هدف امیرالمؤمنین پیاده نمی‌شود. هدف پیغمبر و امامان پیاده نمی‌شود. بزرگترین پیام حضرت زهرا این بود که خواستند خط انحراف را نشان بدهند. یعنی مردم عالم حواستان باشد چه کلاهی سر شما رفته است. واقعاً از سوز دل ناله می‌زدند. ظلم وسیع، فقد پیغمبر، ظلمی که اتفاق افتاده است. یعنی بیراهه‌ای که می‌روند. کسی که گریه‌ی حضرت زهرا  خیلی او را متأثر کرد، به حضرت عرض کرد: بی بی جان! رگ قلب مرا ناله شما پاره کرد. فرمودند: آیا پیغمبر بعد از غدیر خم و آن کارهای مهمی که در غدیر کرد، عذر و حجت و بهانه‌ای برای کسی باقی گذاشت؟ حضرت علی را معرفی نکرد؟ سؤال کرد: چرا حضرت امیر بلند نشدند؟ فرمود: مثل امام مثل کعبه است. کعبه نمی‌آید دور شما بگردد، شما باید دور کعبه بگردید. ولایت باید با میل و عشق و قلب باشد. چرا امام به حق را نپذیرفتید؟ امامی که خدا معین کرده، پیغمبر از طرف خدا معین کرده است. اگر زندگی حضرت زهرا را کنار بگذارید، کل دین و قرآن و اسلام پایمال می‌شود. فاطمیه مهمانی خصوصی است. برای امام حسین مذاهب مختلف، آتش پرستان، هندوها، گروه‌های مختلف عزاداری می‌کنند. ولی برای حضرت زهرا فقط دوستان خالص حضرت و شیعه ناب عزاداری می‌کند و حقایق را بیان می‌کند. انشاءالله مجالس فاطمیه را هم احیاء کنیم و هم شرکت کنیم.
شریعتی: انشاءالله بهترین‌ها در این ایام به حق صدیقه طاهره نصیب همه ما بشود. دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای فرحزاد: خدایا تو را قسم می‌دهیم به حق صدیقه کبری فاطمه زهرا، قلب فرزندش آقا امام زمان را به مژده ظهورش شاد بفرما.

پايگاه اطلاع رساني هيأت رزمندگان اسلام

برای دریافت فایل صوتی اینجا کلیک کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *