سخنرانی مکتوب حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد| شرح خطبه‌ی حضرت زهرا(سلام الله علیها)

سخنرانی مکتوب حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد| شرح خطبه‌ی حضرت زهرا(سلام الله علیها)

خانه / علما وسخنرانان / سخنرانی مکتوب علما / سخنرانی مکتوب حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد| شرح خطبه‌ی حضرت زهرا(سلام الله علیها)

فواید پیروی از قرآن را حضرت زهرا می‌شمارند. یکی از آن فواید رضوان الله است. ما باید دنبال رضای خدا باشیم. این پیروی از قرآن است. پیروی از قرآن انسان را به رضوان خدا می‌رساند، «وَ رِضْوانٌ‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏ أَكْبَرُ» (توبه/72) این بالاترین چیز است. 2- اینکه ما قرآن را بشنویم. ایشان می‌فرماید: «مؤدّیاً الی النجاة استماعُه» قرآن چند مرحله را بیان می‌کند که همه اینها مطلوب است،

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: شرح خطبه‌ی حضرت زهرا(سلام الله علیها)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين نظری منفرد
تاريخ پخش: 24- 11-96

بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد.
باز بارانی شدم انگار می‌آید کسی *** این تو و این نبض من بشمار می‌آید کسی
ذهن و آبادی هنوز از قصه و رؤیا پر است *** باز هم دست دعا بردار می‌آید کسی
گرچه این دلواپسی‌ها ساده و تکراری‌اند *** شک ندارم بعد از این تکرار می‌آید کسی
ای نگاهت سبز، نامت سبز خسته نیستی *** دست‌هایت را به من بسپار می‌آید کسی
یک نفر از پشت در آهسته پچ پچ کرد و گفت *** باز بارانی شدم انگار می‌آید کسی

شریعتی: سلام می‌کنم به همه بیننده‌های خوب و شنونده‌های نازنین‌مان، به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. انشاءالله باران رحمت الهی بر تمام سرزمین پهناور ما ببارد و برکات الهی شامل حال همه ما شود. حاج آقای نظری منفرد سلام علیکم. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای نظری منفرد: سلام علیکم و رحمة الله. من هم خدمت شما و همه بینندگان محترم سلام می‌کنم. آرزوی موفقیت برای همه عزیزان دارم.
شریعتی: با حاج آقای نظری قرار گذاشتیم در این روزهایی که مزیّن و منور است به نور حضرت صدیقه طاهره، از خطبه‌ی نورانی حضرت بشنویم.
حاج آقای نظری منفرد: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین.
ما بخشی از خطبه را در جلسه قبل خدمت بینندگان محترم توضیح دادیم و عرض کردیم طلیعه‌ی این خطبه مربوط به مباحث توحیدی می‌شود و مباحث اصولی اسلام که همان توحید و نبوت و عدل و امامت و معاد است. حضرت زهرا سلام الله علیها فلسفه‌ی بعثت را بیان کردند که خداوند متعال برای اینکه امر را تمام کنند و جامعه در مسیر صحیح خودشان قرار بگیرند، پیامبر را مبعوث رسالت کرد. در این قسمت حضرت زهرا سلام الله علیها رو کردند به مخاطبین، با مخاطبین سخن را آغاز کردند که شما این باورهایی که من ذکر کردم در خطبه را دارید. خدا را پذیرفتید، پیامبر را پذیرفتید و معتقد به معاد هستید. حالا وظیفه شما چیست؟ این وظایفی که به عهده مردم هست که در حقیقت دستاوردهای پیامبر و زحمت‌های رسول خداست را به مردم تذکر می‌دهد. منتهی حضرت زهرا سلام الله علیها این خطبه را ده روز بعد از رحلت رسول خدا ایراد کردند و در این خطبه مثل پدر بزرگوارشان، چطور با مردم به نرمی صحبت می‌کردند. «وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ‏ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك‏» (آل‌عمران/159) فاطمه زهرا سلام الله علیها با مردم با نرمی سخن می‌گفت. «أنتم عباد الله نصبُ أمره و نهی و حملته دینه و وحیه و أُمناء الله علی انفسکم و بُلغائُهُ الی الامم» حضرت زهرا هم مسئولیت‌ها را برمی‌شمرد. هم با یک زبان نرم و با زبان لیّن با مردم صحبت می‌کند. شما ای بندگان خدا! «نصب امره و نهی» مخاطبین امر و نهی الهی هستید. نصب به علمی می‌گویند که برای هدایت می‌گذارند. یعنی اوامر و نواهی خدا را شما از پیامبر گرفتید وشما باید برای دیگران تابلو شوید و اینها را برسانید. «و حملته دینه و وحیه» حاملان و حافظان و نگهداران دین خدا و وحی الهی شما هستید. چون پیامبر 23سال با این مردم صحبت کرد. آنچه را از حضرت حق جل و اعلی گرفته بود بدون کم و زیاد «ما يَنْطِقُ‏ عَنِ الْهَوى‏ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‏» (نجم/3و4) همه را به مردم رساند. روایتی از عبدالله بن مسعود است که یکی از نویسندگان وحی است، ایشان می‌گوید: پیامبر خدا وقتی قرآن را بر ما تلاوت می‌کرد، بیست آیه را برای ما می‌خواند و بعد از تلاوت توضیح و شرح لازم آن بیست آیه را برای ما می‌دادند. «لِتُبَيِّنَ‏ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِم‏» (نحل/44) تبیین می‌کرد تمام زوایا و مطالب مربوط به بیست آیه را بیان می‌کرد و بعد بیست آیه دیگر را تلاوت می‌کردند و توضیح لازم را می‌دادند. پس شما مردم حَمَله‌ی دین خدا، حافظان دین خدا، نگهدارندگان دین خدا و وحی خدا هستید. «و أُمناء الله علی انفسکم» شما امینان خدا هستید. حافظان امانت الهی هستید، دین و قرآن امانت الهی است. قرآن امانت الهی است. حضرت خطاب به مسلمان‌ها می‌گویند.
یک نکته‌ای را در مورد «أُمناء الله» بگویم. پیامبر خدا در چند جا به مردم فرمودند: «انى تاركم‏، فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى» (بحارالانوار،ج2، ص103) یعنی کتاب و عترت را پیامبر به امانت در میان مردم گذاشت. حضرت زهرا سلام الله علیها در این بیانشان می‌خواهند به حدیث ثقلین اشاره کنند. این حدیث ثقلین از احادیثی است که عامه و خاصه نقل کردند. مسلم در صحیح نقل کرده است. از احادیث مُسلّم است. یعنی مُسلّم الصدور از پیامبر است. قطعاً پیامبر این حدیث را فرموده است. شما پس امین هستید، امین نباید در امانت خیانت کند. وقتی امین هستی پیامبر قرآن و عترت را در میان شما گذاشته است، شما باید این امانت را به صورت درست به دیگران منتقل کنی. پیامبر در بعضی از خطبه‌هایی که می‌خواندند می‌فرمودند: «و ليبلغ الحاضر الغائب» کسانی که اینجا حاضر هستند مطالب مرا برای کسانی که نیستند ابلاغ کنند تا حق به آنها برسد. «و بلغائه الی الامم» شما مبلغین هستید. باید اینها را به مردم برسانید. بنابراین شما دارای چهار ویژگی هستید: 1- اینکه مخاطبین به امر و نهی الهی شما هستید. «یا ایها الذین آمنوا» خطاب به شماست. 2- شما حافظان و حاملان وحی هستید. 3- شما امانت‌دار هستید. 4- شما رساننده هستید. پیامبر مبلغ بود از طرف خدا، شما مبلغ هستید به مردم برسانید. «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ‏ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ حَسِيباً» (احزاب/39) آن کسانی که رسالات الهی را می‌رسانند و از خدا می‌ترسند، از غیر خدا نمی‌ترسند. اگر این مردم رسالت‌هایی که پیامبر برای آنها داشت و به اینها ابلاغ کرد و آنها حافظان رسالت بودند، اگر آنها کوتاهی نکرده بودند و رسالت پیامبر را رسانده بودند، وضعیت مسلمان‌ها امروز خیلی بهتر از گذشته بود. از همین خطبه حضرت معلوم هست که کوتاهی کردند.
اساساً این خطبه حضرت زهرا دو مسأله‌ی اساسی و محوری را بیان می‌کند. فدک برای حضرت زهرا بود. عامه و خاصه نقل کردند، اما حضرت خطبه را برای فدک نخواندند. حضرت زهرا سلام الله علیها مثل همسرشان امیرالمؤمنین شخصیتی هستند که امیرالمؤمنین در ذیل نامه عثمان بن حنیف می‌فرماید: «وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ‏ وَ غَيْرِ فَدَكٍ» من فدک و غیر فدک را نمی‌خواهم. اگر آمدند مسأله‌ی فدک یا مسائل دیگر را دنبال کردند چون انسان باید حقش را طلب کند. می‌خواستند برای آیندگان روشن شود که این حق من بوده و گرفته شده است و الا دو مسأله‌ی اساسی دیگر را حضرت زهرا دنبال می‌کردند. در این خطبه هم هست. 1- مسأله‌ی اینکه آنچه در سقیفه انجام شده است نادرست بوده است و این را عامه هم فرمودند که آنچه در صحیفه انجام شده نادرست بوده است. نکته دیگر که اساسی است در این خطبه، مسأله‌ی امامت امیرالمؤمنین است که وجود مقدس پیغمبر اکرم امامت امیرالمؤمنین را در غدیر و غیرغدیر تصریح کرده و بیان کرده است. لذا وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها به احد آمده بود و گریه می‌کرد کنار قبر حضرت حمزه، یک آقایی به نام محمود بن لبید می‌گوید: من صدای گریه‌ای شنیدم. آمدم ببینم چه کسی در قبرستان احد گریه می‌کند. نزدیک که شدم از جوهره‌ی صدا یافتم صدای حضرت زهراست. عرض کردم: «یا بنت رسول الله! ما یُبکیک» چه چیزی شما را به گریه انداخت؟ به من فرمود: دیدی با علی چه کردند؟ دیدی با ابالحسن چه کردند؟ به ایشان عرض کردم بیایید این حرف‌ها را برای مردم بازگو کنید. حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: «ما تَرَک أبی لاحدٍ عذراً بعد یوم الغدیر» بعد از غدیر برای کسی عذری باقی نمانده است.
در یک فرمایش دیگری فرمودند: «أ نسیتُم یوم الغدیر» شما روز غدیر را فراموش کردید؟ محور این دو خطبه این دو امر است که این اساس است چون بایستی مردم بدانند از چه کسی باید پیروی کنند،چه کسی را باید دنبال کنند، از چه کسی دین را بگیرند. ممکن است بعضی بگویند: این مسائل برای 1400 سال قبل است. امروز شما برای چه خطبه‌ی حضرت زهرا را می‌خوانید؟ صحبت از امروز بکنید. ما دین اسلام را پذیرفتیم، این دین اسلام را باید از چه کسی بگیریم؟ این باید برای ما روشن شود. حدیث ثقلین این امر را برای ما روشن کرده است که ما باید دین را از قرآن و عترت بگیریم. «انى تاركم‏، فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى، ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا» پیامبر خیلی روشن بیان کردند. اگر از این دو چیز پیروی شود گمراهی درونش نیست. «و لن يفتقرقا حتى يردا علىّ الحوض» این دو تا قیامت از هم جدا نمی‌شوند. پس ما باید این را بدست بیاوریم. فاطمه زهرا سلام الله علیها در این خطبه روی این دو امر تکیه کردند. یکی قرآن و دیگری عترت. لذا به مهاجرین و انصار خطاب می‌کنند «و أمناء الله علی انفسکم» شما امینان خدا هستید و باید از این دو چیز قرآن و عترت حراست کنید و حفاظت کنید. خودتان بایستی به این عمل کنید. بعد حضرت می‌فرمایند: شما زعیم هستید. «زعیمُ حقٍ له فیکم» یعنی ضامن هستید که این حقی که برای رسول خداست به مردم ابلاغ کنید. «کتاب الله ناطق و القرآن الصادق و نور الساطع و ضیاء لامع» اول انگشت روی قرآن می‌گذارد. همان چیزی که در حدیث ثقلین آمده است. «کتاب الله» اول کتاب خدا است. این کتاب خدا «حبل ممدودٌ» یک طرف این حبل به دست خداست و یک طرف آن آویخته است، ما بایستی به این حبل چنگ بزنیم. اینکه خدای متعال می‌فرماید: «و اعتصموا بحبل الله جمیعا» این حبل کنایه است. به این طناب چنگ بزنید. یعنی چه؟ یعنی از قرآن پیروی کن. اگر ما از قرآن پیروی می‌کردیم تمام ملت‌های مسلمان و آداب و رسوم غربی‌ها را نیاز نداشتیم. اسلام همه چیز را برای ما آورده است.
شاعری شعری دارد، می‌گوید: «نفرین به امتی که خرافات جهل را از اجنبی خریده و قرآن فروخته!» قرآنی که «فیه تبیانُ کل شیء» همه چیز در این قرآن است. راه‌های حق را قرآن نشان داده است. راه‌‌های باطل را نشان داده است. گفته از طاغوت پیروی نکنید. این صراط مستقیم است. این صراط مستقیم را هر روز در نماز می‌خوانیم. «صراط الذین انعمت علیهم» انسان‌های شایسته هستند، «فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ‏ اللَّهُ‏ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً» (نساء/69) اینها هستند و باید از اینها پیروی شود. لذا حضرت زهرا با این تعبیر «کتاب الله ناطق» کتابی که خودش نطق می‌کند و می‌گوید. «و القرآن الصادق» قرآنی که درونش هیچ خلافی وجود ندارد. هر چیزی صدق است. «ذلِكَ‏ الْكِتابُ‏ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِين‏» (بقره/2)
«و نور ساطع» نوری که نور کمی نیست. نورش پرتو افشانی برای همه می‌کند. «و ضیاء لامع» چراغی که همیشه افروخته هست. از این پیروی کنیم. بعد حضرت می‌فرماید: این کتاب، کتابی است که شما را «وَ قَائِدٌ إِلَى الرِّضْوَانِ‏ أَتْبَاعَهُ مُودِّياً إِلَى النَّجَاةِ أَشْيَاعَهُ فِيهِ تِبْيَانُ حُجَجِ اللَّهِ الْمُنَوَّرَةِ وَ مَحَارِمِهِ الْمَحْدُودَةِ وَ فَضَائِلِهِ الْمَنْدُوبَةِ وَ جُمَلِهِ الْكَافِيَةِ وَ رُخَصِهِ الْمَوْهُوبَةِ»(من‏لايحضره‏الفقيه، ج 3، ص 567) این فاطمه زهراست که اینطور از قرآن تعریف می‌کند و قرآن را اینطور معرفی می‌کند. ویژگی اول که حضرت فرمودند این است که ایشان فرمودند: اگر قرآن را قائد خودتان قرار بدهید، امام شما شود، شما را به رضوان خدا می‌رساند. می‌خواهید خدا از شما راضی شود، قرآن را قائد خودتان قرار بدهید. قرآنی که همه چیز در آن هست. البته اهلش باید این قرآن را بیان کنند و بگویند. اهل این قرآن، اهل ذکر هستند. «فَسْئَلُوا أَهْلَ‏ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» (نحل/43) باید انسان از اهل ذکر سؤال کند. اهل‌بیت فرمودند: اهل ذکر ما هستیم.
در روایتی هست امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «ما من آیة فی کتاب الله» هیچ آیه‌ای در قرآن نیست «إِلا وَ أَنَا أَعْلَم‏ فی من نزلت و فی ای زمانٍ نَزلت و فی ای مکانٍ نزلت» من می‌دانم این آیه درباره‌ی چه کسی نازل شده، چه زمانی نازل شده، چه مکانی نازل شده، صدر آیه مربوط به چیست؟ ذیل آیه مربوط به چیست؟ پیامبر خدا اینها را معرفی کردند که مردم این طریق را طی کنند تا برسند به معارف حق اسلام و به تعبیر حضرت زهرا سلام الله علیها در یک بیان دیگر می‌فرمایند: اگر مردم از علی بن ابی طالب پیروی کرده بودند، علی بن ابی طالب این شتر خلافت را در یک سرچشمه‌ای می‌برد که از آن سرچشمه مردم آب زلال و آب گوارای وحی را بخورند. عبارت حضرت این است که زمام شتر خلافت را پیامبر به دست علی داده بود. اگر ایشان زمام خلافت را می‌گرفت، آب گوارای وحی را به آنها می‌داد و درهای برکات آسمان و زمین به روی آنها باز می‌شد. این اندوه بزرگ حضرت زهراست. چرا از قرآن پیروی نکردند؟
فواید پیروی از قرآن را حضرت زهرا می‌شمارند. یکی از آن فواید رضوان الله است. ما باید دنبال رضای خدا باشیم. این پیروی از قرآن است. پیروی از قرآن انسان را به رضوان خدا می‌رساند، «وَ رِضْوانٌ‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏ أَكْبَرُ» (توبه/72) این بالاترین چیز است. 2- اینکه ما قرآن را بشنویم. ایشان می‌فرماید: «مؤدّیاً الی النجاة استماعُه» قرآن چند مرحله را بیان می‌کند که همه اینها مطلوب است، منتهی این مراحل بعضی مقدمه است برای دیگری، یکی استماع قرآن یا تلاوت قرآن. گوش کردن قرآن یا قرآن خواندن، هردو امر شده است. قرآن را ببینید «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن‏» (مزمل/20) یا می‌فرماید: «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» (اعراف/204)
مرحله دوم بعد از استماع، تدبر در قرآن است. سوره مبارکه صاد «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ‏ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ» (ص/29) تدبر در آیات می‌کند. این مرحله باعث می‌شود وقتی انسان تدبر کرد، قرآن را بفهمد. وقتی قرآن را فهمید به نوبت بعدی می‌رسد، عمل به قرآن. مراحل قبلی مقدمه است برای عمل کردن. حدیثی در همین رابطه بخوانم که مرحوم کلینی این حدیث را در کافی نقل کرده است. شخصی خدمت آقا امیرالمؤمنین آمد و به حضرت عرض کرد: مرا یک موعظه بفرمایید. حضرت فرمودند: «استمع ثم استفهم ثم استیقِن ثم استَقبل» قبل از آنکه موعظه کنم این چهار مطلب را باید در ذهنت یک مروری داشته باشی و بعد من برایت مطالب را بیان خواهم کرد. اول گوش کن، این موضوعیت ندارد که من خدمت آقا امیرالمؤمنین رفتم، حضرت یک چیزی گفت. اما اینکه چه گفت، می‌گوید: نمی‌دانم. معلوم می‌شود گوش نکرده است. بعد از گوش کردن بفهم. آنچه که من گفتم را بفهم. مرحله سوم اینکه باور کن. چون ممکن است شما یک مطلبی را بفرمایید، من بفهمم اما به آن مطلب ایمان نیاورم. باور نکنم و بگویم: این مطلب درستی نیست. آن مطلبی که من بیان کردم باور کن. اگر به باور نرسیدی بگو من برایت توضیح بدهم که به باور برسی. توجیه شوی! مرحله چهارم عمل کن! همه اینها مقدمه است برای مرحله چهارم. استماع، بشنو. بفهم، باور کن و عمل کن. اینجا هم حضرت زهرا سلام الله علیها اشاره به همین نکته می‌فرماید. می‌فرمایند: «مؤدیاً الی النجاة استماعه» کسی که قرآن را استماع کند، این کشیده می‌شود به رهایی و نجات انسان. چون مقدمه است. شنیدن مقدمه است. بعد از شنیدن انسان فکر می‌کند و بعد باور می‌کند و بعد از اینکه باور کرد، عمل می‌کند.
مطلب سومی که ایشان در مورد قرآن بیان کردند، می‌فرمایند: به وسیله قرآن حجت‌های الهی را که رابطه میان خلق و خالق هستند، انسان می‌شناسد. فرمودند: «فِيهِ تِبْيَانُ حُجَجِ‏ اللَّهِ‏ الْمُنَوَّرَة» انسان وقتی قرآن را تلاوت کرد یا استماع کرد و در آن تدبر کرد به این نقطه می‌رسد که مسأله‌ی امامت یک مسأله‌ی خدایی است. یک منصب الهی است. چون در قرآن آیات فراوانی در این رابطه هست که حجج الهی منصوب از طرف خدا هستند. یعنی همانطور که پیامبران از طرف خدا به رسالت و نبوت منصوب می‌شوند، «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ» خدا بهتر می‌داند چه کسی را رسول قرار بدهد. خدا بهتر می‌داند چه کسی را امام قرار بدهد. چون امامت از سنخ نبوت است الا در یک چیز، آن هم وحی است. در حدیث منزلت که هم در صحیح بخاری و هم در صحیح مسلم است. بخاری و مسلم در این حدیث اتفاق دارند که پیغمبر خدا قبل از آنکه به تبوک بروند، امیرالمؤمنین علیه السلام را در مدینه گذاشتند و حضرت فرمودند: یا رسول الله! من در مدینه بمانم؟ چون در تمام جنگ‌ها ایشان با پیامبر بودند. فرمودند: «أ ما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِىَّ بَعْدِى» (كافى، ج 8، ص 106) تو همه آن منزلت‌هایی که هارون نسبت به موسی داشت، همه آن منزلت‌ها را داری الا یک مسأله، آنکه پیغمبر بعد از من نخواهد بود. یعنی آنچه برای پیغمبر هست برای امام هست. خوب یک چنین کسی که همه چیز پیامبر را در اختیار دارد، خدا باید او را تعیین کند و او را نصب کند. با رأی و آراء مردم نمی‌شود امام را نصب کرد. مسأله‌ی جانشینی پیامبر و خلافت رسول خدا از سنخ یک رئیس جمهور نیست که او کاندید شود و به آراء مردم بگذارند و مردم به او رأی بدهند. ممکن است کسی تبلیغات خوبی داشته باشد و رأی آورده باشد، اما شایسته آن مقام و منزلت نباشد.
کسی که می‌خواهد در جای رسول خدا بنشیند باید آگاه به احکام باشد. باید معصوم باشد. مردم از کجا خبر دارند که ایشان آگاه هست یا نیست. آیا ایشان معصوم هست یا نیست؟ براین اساس است که شیعه می‌گوید: امام باید منصوب باشد از طرف خدای متعال. لذا حضرت زهرا سلام الله علیها در این عبارت می‌فرماید: «فِيهِ تِبْيَانُ حُجَجِ‏ اللَّهِ‏ الْمُنَوَّرَة» حجت‌های الهی که اینها واسطه‌های میان خلق و خالق هستند، به همین قرآن شناخته می‌شوند. یعنی اگر کسی به قرآن مراجعه کند، قرآن اینها را معرفی می‌کند.
شریعتی: در روزهایی که خدمت حاج آقای نظری هستیم نامه‌های ائمه و اولیاء بزرگ خدا را مرور می‌کردیم. در این ایام به همین مناسبت خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها با فرازهای نورانی‌اش را مرور می‌کنیم. انشاءالله همه بهره‌مند شویم و انشاءالله خداوند توفیق عمل به همه دانسته‌هایمان را عنایت بکند و انشاءالله انس ما را با معارف اهل‌بیت روز به روز بیشتر و بیشتر بکند. امروز صفحه‌‌ی 229 قرآن کریم، آیات 63 تا 71 سوره مبارکه هود در برنامه سمت خدا تلاوت خواهد شد. در این هفته قرار هست یاد کنیم از همه شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی و تجلیل کنیم از مقام شامخ آنها، ثواب تلاوت آیات امروز را هدیه می‌کنیم به روح همه شهداء و امام شهداء.
«قالَ‏ يا قَوْمِ‏ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَما تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ «63» وَ يا قَوْمِ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ قَرِيبٌ «64» فَعَقَرُوها فَقالَ تَمَتَّعُوا فِي دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ «65» فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ «66» وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيارِهِمْ جاثِمِينَ «67» كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيها أَلا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلا بُعْداً لِثَمُودَ «68» وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى‏ قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ «69» فَلَمَّا رَأى‏ أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمِ لُوطٍ «70» وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ «71»
ترجمه: (صالح) گفت: اى‏قوم من! آيا نظر شما اين است كه اگر از طرف پروردگارم معجزه داشته باشم واز جانب او مشمول رحمت شده باشم، (لب فروبندم و تبليغ نكنم؟) پس اگر من خدا را معصيت كنم (و رسالت‏الهى را انجام ندهم)، چه كسى در برابر (قهر) او ياريم خواهد كرد؟ پس شما جز خسارت و زيان چيزى به من نمى‏افزاييد. و (صالح در بيان معجزه‏ى خود گفت:) اى قوم من! اين شتر ماده (كه به اراده‏ى) خداوند (آفريده شده) معجزه‏اى براى شماست، پس او را آزاد بگذاريد تا در زمين خدا (چرا كند و از مراتع و علف‏هاى آن) بخورد، و آزارى به او نرسانيد كه بزودى عذاب (الهى) شما را فرا خواهد گرفت. پس (على‏رغم آن همه سفارشات و تهديدات، قوم ثمود) شتر را پِى كردند (و دست و پايش را بريدند)، پس (صالح) گفت: (براى مدّت) سه روز در خانه‏هايتان بهره‏مند باشيد (كه بعد از آن عذاب الهى فرا خواهد رسيد)، اين وعده‏اى است راست و حقيقى. چون (پس از گذشت سه روز،) فرمان (قهر) ما آمد، صالح و كسانى را كه به همراه او ايمان آورده بودند، به رحمت خود (از عذاب) نجات داديم و از خوارى آن روز (رهايى بخشيديم. اى رسول ما!) همانا پروردگارت، همان تواناى شكست ناپذير است. و ستمگران را صيحه‏اى (آسمانى) فرا گرفت، پس در خانه‏هايشان به روى در افتادند (و مردند). آنچنان (قوم ثمود در اثر اين صيحه و زلزله نابود شدند) كه گويى هرگز در آنجا ساكن نبوده‏اند، بدانيد كه همانا ثمود به پروردگارشان كفر ورزيدند. بدانيد كه ثمود (از رحمت الهى) دور باد. و همانا فرستادگان ما (كه فرشتگانى به صورت انسان بودند)، ابراهيم را مژده آورده گفتند: سلام، (ابراهيم نيز) گفت: سلام. پس زمانى نگذشت كه گوساله‏ى بريانى را (براى پذيرايى) نزد آنان آورد. پس چون (ابراهيم) ديد كه دست آنان به سمت غذا دراز نمى‏شود (و از آن نمى‏خورند)، آنان را نشناخت و ترسى از آنان در دل او افتاد (كه شايد غذا نمى‏خورند تا نمك‏گير نشوند و بتوانند براحتى سوء قصد خود را انجام دهند)، امّا ميهمانان گفتند: مترس، همانا ما براى (قلع و قمع) قوم لوط فرستاده شده‏ايم. و همسر ابراهيم ايستاده بود، پس (چون گفتگوها را شنيد،) خنديد، ما او را به (فرزندى به نام) اسحاق و پس از اسحاق، (فرزندى به نام) يعقوب بشارت داديم.
شریعتی: در مورد قرعه‌کشی کربلای معلی از ما زیاد می‌پرسند. 245 هزار نفر از دوستان ما در این طرح بزرگ و نورانی شرکت کردند، دوستان ما تلاش می‌کنند اسامی را به تدریج در سایت قرار می‌دهند. شاید حدود ده استان قرعه کشی شده است. در این هفته از شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی یاد می‌کنیم و تجلیل می‌کنیم از همه پدران و مادران صبور شهدا، همسران و فرزندان شهدا، انشاءالله خداوند به همه اجر بدهد و صبر عنایت کند. انشاءالله خداوند برادرخانم‌های حاج آقای نظری منفرد را رحمت کند که دونفر از آنها از شهدای بزرگوار هستند. آرزو می‌کنیم که انشاءالله مهمان سفره سیدالشهداء باشند. از فضیلت و اجر شهدای انقلاب و همه شهداء از صدر اسلام تا به حال اشاره‌ای داشته باشند و نکته قرآنی را بشنویم.
حاج آقای نظری منفرد: شهادت یک فضیلت بزرگی است که نصیب هرکسی نمی‌شود و این گوی را هرکسی از میدان نمی‌تواند ببرد، ما بعد از دعای افتتاح که از ادعیه خیلی خوب ماست، دعا کننده به خدای متعال عرض می‌کند: «و قتل فی سبیلک فوفق لنا» معلوم می‌شود شهادت توفیق است. خدایا توفیق قتل در راه خودت را نصیب من کن. اولیای خدا بعد از آنکه مدارج کمال را تمام می‌کردند از خدا می‌خواستند که شهادت را نصیب آنها بکند کما اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از جنگ احد به رسول خدا عرض کردند: یا رسول الله! عموی من شهید شد. بنی اعمام من شهید شدند، چرا من ماندم؟ فرمود: تو هم روزی به شهادت خواهی رسید. شهادت یک توفیق است. انشاءالله خداوند به همسران و فرزندان و پدر و مادران این شهداء صبر و اجر بدهد اما این نوید را بدهم این شهید یک ذخیره‌ی بزرگی برای آن خانواده و مایه‌ی عزت آن خانواده هست. امام(ره) فرمودند: شهدا شمع و چراغ ما هستند. روایت داریم اولین قطره‌ی خون شهید که روی زمین ریخته می‌شود، خدای متعال تمام گناهان او را می‌آمرزد. پیغمبر خدا فرمود: «فوق کلَّ برٍّ بِر الا القتل فان المؤمن اذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بِرّ» بالای هر خوبی، خوبی هست اما بالای شهادت دیگر هیچ خوبی نیست. چرا؟ چون شهید جانش که عزیزترین چیزها نزد او بوده است، در طبق اخلاص گذاشته و به پیشگاه خدا تقدیم کرده است. خداوند هم بالاترین اجر و مزد را به آنها داده است. امیدواریم ما هم رهرو خوبی برای شهیدان باشیم و فردای قیامت در برابر این شهدا که جان دادند، سر افکنده نباشیم.
شریعتی: چه خوب گفت:
کجا گلهای پرپر می‌فروشند *** شهادت را مکرر می‌فروشند
دلم در حسرت پرواز پوسید *** کجا بال کبوتر می‌فروشند
انشاءالله خداوند به همه ما توفیق شهادت عنایت کند و انشاءالله همه شهدا را رحمت کند.
حاج آقای نظری منفرد: در این صفحه که تلاوت شد خداوند داستان حضرت صالح را مطرح کردند. خداوند برای آزمایش قوم صالح یک ناقه‌ای را قرار داد و دستور داد به این ناقه کاری نداشته باشند. «فَعَقَرُوها» این ناقه را کشتند. «فَقالَ تَمَتَّعُوا فِي دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ» بعد از آنکه ناقه را کشتند، حضرت صالح به آنها فرمود: شما تا سه روز دیگر بیشتر زنده نخواهید بود و عذاب الهی نازل خواهد شد. در رابطه با این آیه شریفه جریانی را از حضرت هادی به خاطرم آمد، تعریف کنم.
یک روز متوکل عباسی از روزهای گرم تابستانی دستور داد حضرت هادی یک مسافت طولانی را پیاده بروند، خودش و همه وزرا سوار بر اسب بودند اما به حضرت هادی دستور داد پیاده این مسافت را طی کنند. حضرت عرق کردند. این ماجرا اتفاق افتاد و هدف متوکل این بود که حضرت را با این کار اذیت کند و تحقیر کند. یک شخصی است از نزدیکان متوکل، این شخص پسرش به مکتب خانه می‌رفته درس می‌خوانده، در آن مکتب خانه در مورد این صحبت می‌شود که حضرت هادی علیه السلام آن روز پیاده می‌رفته است. این بچه از قول پدرش برای استادش نقل می‌کند که حضرت علی بن محمد الهادی را پیاده بردند. مسافت زیاد بود. ایشان خسته شده بودند. عرق کرده بودند. از قول پدرش نقل می‌کند که از نزدیکان متوکل بود که حضرت هادی فرمود: «تَمَتَّعُوا فِي دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ» این را پسرآن شخص که از نزدیکان متوکل بود برای استادش گفت که حضرت این آیه را تلاوت کرد. تا استاد این را شنید. گفت: عجب! حضرت این آیه را فرمودند؟ گفت: پدرم گفته بله. گفت: پس متوکل سه روز دیگر بیشتر زنده نیست. متوکل سالم و سر حال بود و بیماری نداشت. دشمنی او را تهدید نمی‌کرد. روز سوم، شب پسر متوکل، یک عده‌ای از جند و سپاه در قصر ریختند هم متوکل را کشتند و هم وزیرش. این فرمایش حضرت هادی که فرمود: «تَمَتَّعُوا فِي دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ».
شریعتی: دعا بفرمایید همه آمین بگوییم.
حاج آقای نظری منفرد: اللهم صل علی محمد و آل محمد. خدایا به حق زهرای اطهر ما را از رهروان خوب فاطمه و پدر فاطمه و همسر فاطمه و اولاد فاطمه قرار بده. وسیله کسب و کار برای جوان‌های ما و ازدواج فراهم بفرما. این ملتی که در روز 22 بهمن اینطور مثل همیشه آمدند، خدایا مشکلات این کشور و ملت را خودت حل بفرما. به مسئولین ما توفیق خدمت بیشتر عنایت بفرما. نزولات آسمانی را بر ما بیش گردان. امر فرج حضرت بقیة الله را نزدیک بفرما.
شریعتی: بهترین‌ها را برای شما آرزو می‌کنم. «و الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»

برای دریافت فایل متنی سخنرانی اینجا کلیک کنید

پايگاه اطلاع رساني هيأت رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *