سرگذشت هایی ویژه از شهدا| شهید حسینعلی عالی

خانه / انقلاب و دفاع مقدس / شهدا / دفاع مقدس / سرگذشت هایی ویژه از شهدا| شهید حسینعلی عالی

شهید عالی از همان نوجوانیش زندگیش با مبارزه و تلاش بود. وقتی کشتی را شروع می کن به سرعت به یک کشتی گیر تکنیکی و قدرتی تبدیل می شود و در مسابقات مختلف می تواند مقام کسب کند. شهید عالی که اوایل پیروزی انقلاب یک نوجوان فعال و شجاع بود وقتی که به خاطر سن کمش نمی تواند به جبهه برود سعی می کند با فعالیتهای جهادی در آن منطقه و حضور مستمر و فعال در بسیج وظیفه اش را در مقابل امام و انقلاب انجام بدهد بالأخره آقا حسینعلی که هنوز 14 سالش تمام نشده بود با تلاش و پیگیری زیاد خودش را به جبهه می رساند و کنار رزمنده های غیور لشکر 41 ثار الله مشغول دفاع از میهن اسلامیش می شود.

سرگذشت هایی ویژه از شهدا| شهید حسینعلی عالی

سرگذشت هایی ویژه از شهدا| شهید حسینعلی عالی

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز می خواهیم برویم با هم مهمان شهیدی بشویم که توانست زمین را به آسمان وصل کند. شهیدی که عروج غریبانه اش او را اوج عرفان و مقام عند ربهم یرزقون رساند. شهید ورزشکاری که بدن مطهرش را فرش رزمنده ها کرد تا با رد شدن از روی بدنش خط دشمن را بشکنند و به دنیا نشان بدهند بچه شیعه بن بست ندارد و حاضر از برای دفاع از دین و میهن اسلامیش از جانش هم بگذرد. شهید نوجوان زابلی حسینعلی عالی. شهید عالی از همان نوجوانیش زندگیش با مبارزه و تلاش بود. وقتی کشتی را شروع می کن به سرعت به یک کشتی گیر تکنیکی و قدرتی تبدیل می شود و در مسابقات مختلف می تواند مقام کسب کند. شهید عالی که اوایل پیروزی انقلاب یک نوجوان فعال و شجاع بود وقتی که به خاطر سن کمش نمی تواند به جبهه برود سعی می کند با فعالیتهای جهادی در آن منطقه و حضور مستمر و فعال در بسیج وظیفه اش را در مقابل امام و انقلاب انجام بدهد بالأخره آقا حسینعلی که هنوز 14 سالش تمام نشده بود با تلاش و پیگیری زیاد خودش را به جبهه می رساند و کنار رزمنده های غیور لشکر 41 ثار الله مشغول دفاع از میهن اسلامیش می شود. شهید عالی از نوجوانی اهل مناجات و دعا بود. هنوز هم وقتی خانواده و دوستانش اسم شهید را می شنوند صدای سوز و گداز و ناله های جانسوز شهید برایشان تداعی می شود. این شهید عاشق واصل که تجلی دعای هب لی کمال الانقطاع الیک شده بود در وصیت نامه اش با خدا اینطور مناجات میکند که خدایا من عاصی روسیاه اگر در جبهه خانه ات را نمی بینم که زیارت کنم می خواهم خودت را با وصالت زیارت کنم و به جای غسل کردن با آب در خون خودم شنا نمایم. می خواهم با ریختن خونم که همان غسل از گناهانم را پاک نمایی و به جای قربانی دادن خودم را قربانی تو کنم. شاید مورد رضایت تو افتد و مرا نیز ببخشایی و این حج را نیز قبول کنی. برادر شهید عالی می گوید در عملیات غرور آفرین والفجر 8 موقعی که همراه حسینعلی شیمیایی شدیم در بیمارستان خیلی نگرانش بودم آخه سر و صورت و چشماش بدجور شیمیایی شده بود. در آن اوضاع و احوال هم خنده از صورتش نمی افتاد. حسینعلی که متوجه شده بود من خیلی نگرانش هستم با حرفایش سعی می کرد کمی دلداریم بده و آرامم کنه. شهید عالی در قسمتی از وصیتنامه اش می نویسد خداوندا! من نه بهشت می خواهم نه شهادت، من ولایت می خواهم!! ولایت مولایم علی. مرا به ولایت مولایم علی بمیران و آن جناب را در شب اول قبر به فریاد من برسان. خداوندا اگر ره گم کرده ام رهنما می جویم اگر در این دنیا نتوانستم دوست و آشنا و هم قلب پیدا کنم تو را می جویم. بالاخره آقا حسینعلی در عملیات کربلای 5 موقعی که هنوز 19 سالش کامل نشده بود از طرف فرمانده لشکر حاج قاسم سلیمانی فرمانده یکی از محورهای عملیاتی می شود. شب عملیات موقعی که با موفقیت نیرویش را به پشت موانع می رساند موقعی که بچه های تخریب شروع می کنند به باز کردن معبر، وقتی که شهید حسینعلی عالی متوجه می شود دشمن حساس شده و شروع کرده به منور زدن، فرصت را غنیمت می شمرد و سریع خود را روی سیم خاردارها می اندازه و دستور می دهد بچه ها از روی بدنش رد بشوند. در همین حال تیری به پهلویش اصابت می کند و شهید حسینعلی عالی هم به وصال جانان می رسد و اسمش در یاران آخر الزمانی یاران امام حسین علیه اسلام ثبت می شود.

روحش شاد و راهش پررهرو باد

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *