سنگ محک (3)، برآورده نشدن توقّعات اقتصادی من به وسیلۀ همسر خوبم!

خانه / آموزش / سنگ محک (3)، برآورده نشدن توقّعات اقتصادی من به وسیلۀ همسر خوبم!

سنگ محک

برآورده نشدن توقّعات اقتصادی من به وسیلۀ همسر خوبم!

سؤال :

من دختر بزرگ‌تر خانه و فردی مذهبی و پای‌بند به مسائل دینی هستم. برای خواهر من، خواستگاری آمد. من هم از ترس این که مبادا بگویند دختر کوچک، رفته و دختر بزرگ، مانده، به یکی از خواستگارانم با این که معیارهایم را نداشت، جواب مثبت دادم.  ایشان از نظر ایمان و اخلاق، خیلی خوب بوده، بسیار منطقی است؛ امّا از نظر اقتصادی با خانوادۀ ما تناسب ندارد. ابتدا بنا بود برای زندگی مشترکمان، خانه‌ای اجاره کند؛ ولی با توجّه به اجاره‌های بالا، نتوانست. پدر ایشان، بازنشسته است و توانایی کار ندارد. همسر من از کودکی روی پای خود ایستاده و کمک خرجِ خانواده هم هست. به همین دلیل هم می‌خواهد نزدیک پدر و مادرش باشد. بعد بنا شد دو اتاقی را در همان خانۀ پدرش، تعمیر کند و بنشینیم. من گفتم به شرطی می‌آیم که میان این اتاق‌ها دیوار بکشی. شوهرم در ماه، بیش از چهارصد هزار تومان قسط می‌دهد. در حال حاضر هم به دلیل پایین بودن درآمد، پیش پدرم در بازار، کار می‌کند. او می‌گوید: بگذار سرمایه‌مان را به کاری بزنیم تا بتوانیم در آینده، مستقل باشیم. همسرم، کمک دیگران را قبول نمی‌کند و دوست دارد روی پای خود بایستد. او وقتی به خواستگاری آمد، مشکل بیماری داشت؛ ولی تمام مدارک را آورد و گفت هر جا که می‌خواهید بروید تحقیق کنید. یک سال و چهار ماه است که عقد کرده‌ایم، دلم می‌خواهد هر سال مشهد برویم؛ ولی او نمی‌تواند مرا ببرد. من برای رضای خدا با او ازدواج کردم. نمی‌دانم، شاید دل‌سوزی کردم. پدر و مادرش هم رعایت حالمان را می‌کنند. او گاهی تا نصف شب، کار اضافی می‌گیرد که بتواند خرجیِ پدر و مادرش را بدهد. من دوست داشتم در این دورۀ پس از عقد، یک بار رستوران برویم؛ ولی به جهت ضعف مالی نمی‌توانیم. حالا من مانده‌ام و این زندگی و فکر طلاقی که رهایم نمی‌کند.

پاسخ:

اوّل: هدف زندگی چیست؟

در پاسخ به این نوع پرسش‌ها، قبل از هر چیز  باید پرسید در زندگی به دنبال چه می‌گردید؟ دل‌خوشی‌تان در زندگی چیست؟ اگر دل‌خوشی‌تان در زندگی مسائل مادّی است؛ مثل این که در چه خانه‌ای زندگی کنید، ماهی یک بار به رستوران بروید و سالی یک بار مشهد بروید، واقعاً نمی‌توانید با این مرد، احساس خوش‌بختی کنید؛ امّا اگر دل خوشی‌تان چیز دیگری است، آن دل‌خوشی چیست؟ بدون مشخّص شدن پاسخ این مسئله، پاسخ این سؤال هم ممکن نیست.

از فضای زندگی سؤال کننده _ که به قول خودشان مذهبی هستند _ ، باید فهمید که دل‌خوشی ایشان، حدّاقل در مقام حرف، خدا و رضای اوست. البتّه امیدواریم واقعاً هم دل‌خوشی ایشان، همین باشد. دل‌خوشی واقعی در زندگی، آن است که احساس خوش‌بختی و بدبختی من با نزدیک شدن و دور شدن از آن رقم می‌خورد. نوع نگاه ما به خوش‌بختی است که احساس ما را نسبت به زندگی رقم می‌زند.

دوم: درک شرایط زندگی، یکی از بهترین راه‌های رسیدن به خدا

زندگی سؤال‌ کننده در حال حاضر به گونه‌ای است که اصلی‌ترین صفتی که می‌تواند از ایشان بروز کند، درک شرایط همسر و سازگاری با اوست؛[1] یعنی اوّلاً باید بداند که همسرش در شرایط اقتصادی خوبی به سر نمی‌برد؛ ثانیاً باید رفتارش به گونه‌ای باشد که بار مضاعفی برای شوهرش نباشد؛ یعنی شوهر از بابت او، خیالی آسوده داشته باشد؛ بویژه آن که همسر ایشان با توجّه به حرف‌های خود این خانم، مرد بی‌خیالی نیست که اگر او را تحت فشار نگذارند، به دنبال تأمین آنچه مورد نیاز خانواده است، نرود. ارزش سازگاری و درک شرایط در نزد خداوند، بسیار بالاست. به این روایت توجّه کنید:

مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و گفت: همسری دارم که وقتی به خانه می‌روم، به استقبالم می‌آید و هنگامی که بیرون می‌آیم، بدرقه‌ام می‌کند. آن گاه که مرا غمگین ببیند، می‌گوید: چه چیز تو را غمگین نموده است؟ اگر به جهت رزق و روزی، غمگینی، کسی جز تو (یعنی خداوند) عهده‌دار تو شده و اگر هم غصّۀ آخرت را می‌خوری، خداوند، دغدغۀ تو را نسبت به آخرت، بیشتر کند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از شنیدن حرف‌های مرد فرمود: «همانا خداوند، کارگزارانی دارد که این زن از آنان است. برای این زن، پاداشی برابر نصف اجر یک شهید است».[2]

اگر واقعاً به خدا دل خوش کرده‌اید، این اجر و مقام با کدام یک از این دغدغه‌هایی که شما گفتید، قابل مقایسه است؟ با یک بار رستوران رفتن؟ با سالی یک بار مشهد رفتن؟ یا… .

از سوی دیگر، زنی که اموری را بر شوهرش تحمیل می‌کند که در توانش نیست، به شدّت مورد سرزنش قرار گرفته است. رسول رحمت، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

هر زنی که در امور نفقه بر شوهرش فشار بیاورد و خارج از توانش بر او تحمیل کند، خداوند، نه توبه‌ای را از او می‌پذیرد و نه فدیه‌ای(خرج کردن مال)؛ مگر آن که توبه کند و برگردد و در حدّ توان شوهر، از او چیزی بخواهد.‏[3]

باز هم‌ایشان فرموده‌اند:

هر کس زنی داشته باشد که با او ناسازگاری کند و به آنچه خداوند متعال روزی مرد کرده، قانع نباشد و بر شوهر خود سخت بگیرد و آنچه را در توان او نیست، بر وی تحمیل کند، خداوند از آن زن، هیچ کار نیکی را که نگه‌دارندۀ او از آتش [دوزخ] باشد، نمی‌پذیرد و تا زمانی که چنین است، خداوند بر او خشمگین است.[4]

خود شما می‌گویید که ایشان، ماهیانه بیش از چهارصد هزار تومان قسط می‌دهد. خود شما می‌گویید که تمام تلاشش را هم می‌کند و باز هم خود شما می‌گویید که درآمد ایشان، کفافِ اجاره‌ را هم نمی‌دهد. پس چرا به چیزهایی که می‌دانید، توجّه نمی‌کنید؟

سوم: توجّه به خوبی‌ها

واقعاً یک زن در زندگی مشترک، چه صفاتی از شوهرش می‌خواهد که در همسر این خانم نیست؟ بدون این که بخواهیم تنها حرف‌هایی زده باشیم که برای این خانم در حدّ مُسکِّن باشد، باید گفت: اصلی‌ترین سرمایه برای زندگی مشترک، همان چیزهایی است که همسر این خانم دارد. ایمان و اخلاق، از نگاه روایات ما، اصلی‌ترین سرمایۀ ازدواج است که به اعتراف صریح این خانم، در همسرشان وجود دارد. قبلۀدل‌های ما، امام رضا علیه السلام به فردی فرمود:

اگر مردی برای خواستگاری نزد تو آمد و دین و اخلاق او را پسندیدی، به وی زن بده و فقر و ناداری‌اش، مانع تو از این کار نشود.[5]

استقلال و مناعت طبع هم یکی دیگر از سرمایه‌های زندگی است که همسر این خانم در حدّ اعلا، از آن برخوردار است. خود این خانم می‌گوید که همسرش کمک دیگران را نمی‌پذیرد و دوست دارد روی پای خود بِایستد. بسیارند کسانی که از نظر مادّی، زندگی مرفّهی دارند؛ امّا همسرانشان آرزو می‌کنند که کاش زندگی آنها در سطح پایینی بود، امّا محتاج کسی نبودند. استقلال مادّی نداشتن آنها موجب شده که در تصمیمات خود هم مستقل نباشند.

بی‌عار نبودن و به فکر کار بودن هم صفت بسیار گران‌سنگی است که این مرد دارد. باز هم امام مهربانی، امام رضا علیه السلام  فرمود:

کسی که برای تأمین زندگی خانواده‌اش در طلب فضل خداوند بر می‌آید، اجرش بیشتر از مجاهد در راه خداست.[6]

منطقی بودن و یا به تعبیر دیگر، حق‌پذیر بودن، یکی دیگر از صفات خوب است. چه بسیار زندگی‌هایی که به جهت حق‌پذیر نبودن یکی از دو طرف، یا هر دو طرف، به خاک سیاه نشسته است.

صداقت، سرمایۀ دیگر زندگی است. همسر ایشان وقتی به خواستگاری‌شان می‌آید، به صراحت از بیماری خود سخن می‌گوید و حتّی مدارک پزشکی‌اش را ارائه می‌دهد. آیا می‌دانید بعضی از انسان‌ها در همین کرۀ خاکی در همین شرایط، با بهانه‌های مختلف، حاضر نمی‌شوند حرفی از بیماری خود بزنند؟ آیا صداقت، متاع کم‌ارزشی است؟ اگر در وادی اختلافات خانوادگی بودید، می‌دانستید که مشکل بسیاری از خانواده‌ها، نبودن صداقت در یکی از دو طرف یا هر دو طرف زندگی است.

امام صدق و راستی، امام صادق علیه السلام فرمود:

با روزه و نماز مردم، فریب نخورید؛ زیرا انسان به نماز و روزه، شیفته می‌شود تا جایی که اگر آنها را ترک کند، به هراس می‌افتد؛ بلکه آنها را با راست‌گویی و ادای امانت بیازمایید.[7]

داشتن خانوادۀ فهیم، یکی دیگر از مشخّصه‌های این آقاست. این خانم می‌گوید که پدر و مادر همسرم، ما را درک می‌کنند. واقعاً چه سرمایۀ بزرگی که بعضی در حسرت آن به سر می‌برند!

چهارم: توجّه به سنّت شکر گزاری

یکی از سنّت‌های معنوی، سنّت شکر گزاری و کفران نکردن نعمت است. قرآن با لحن تهدیدآمیزی می‌فرماید:

<لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدیدٌ.[8]

اگر واقعاً سپاس‌گزارى کنید، [نعمت‏] شما را افزون خواهم کرد و اگر ناسپاسى نمایید، قطعاً عذاب من، سخت خواهد بود>.

در همسر شما، ویژگی‌هایی وجود دارد که بی‌تردید، مصداق نعمت است. شما به جای این که به فکر شکر  کردن باشید، به فکر طلاق هستید و این، یعنی یک ناشکری آشکار.

پنجم: بررسی دلایل این ازدواج

این خانم در صحبت های خود، به چند دلیل برای ازدواج با این آقا اشاره کرده است.

  1. ترس از ازدواج خواهر کوچک‌تر

تن دادن به ازدواج، به جهت ترس از ازدواج نکردن دیگری، صحیح نیست. ازدواج نکردن، بهتر است از ازدواج کردن و شکست خوردن.

  1. دل‌سوزی

ازدواج، مؤسّسۀ خیریّه نیست. شما باید با کسی ازدواج کنید که کفوِ شماست. ما که ندیده‌ایم در آیه یا روایتی، به صورت یک قانون کلّی سفارش شده باشد از روی دل‌سوزی با کسی ازدواج کنید.

  1. رضای خدا

اگر واقعاً این امر، معیار ازدواج باشد، باید پرسید رضای خدا را در  چه چیزی می‌دیدید که به شوهرتان پاسخ مثبت دادید. آیا الآن آن ملاک و معیار رضای خدا، وجود ندارد؟ الآن در زندگی شما چه اتّفاقی افتاده که خداوند از آن غضب‌ناک شده است؟

ششم: سرمایۀ یک زندگی موفّق

آنچه سرمایۀ یک زندگی موفّق است، در زندگی شما موجود است. فقط کمی قناعت و صبر می‌خواهد که اگر آن را به دست بیاورید، زندگی شما هیچ چیز کم ندارد.

امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام  (تردید از راوی است) فرمود:

کسی که به آنچه خداوند روزی او کرده، قانع باشد، از بی‌نیازترین مردم است.[9]

امیر دل‌ها، مولا علی علیه السلام نیز فرموده:

قناعت، مالی است تمام ناشدنی.[10]

بدون قناعت، اگر کسی ثروتمند هم باشد، باز محتاج است.

امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:

کسی که قناعت نداشته باشد، مال، او را بی‌نیاز نخواهد کرد.[11]

باید پذیرفت که بسیاری از کسانی که در حال حاضر از زندگی اقتصادی خوبی برخوردار هستند، در ابتدای زندگی، با کم ساخته‌ و با قناعت، همّت و توکل بر خدا، توانسته‌اند زندگی خوبی را برای خود فراهم کنند. شما هم صبر کنید که صبر، کلید رسیدن است. مولای صبر و ظفر، علی علیه السلام فرمود:

انسان صبور، پیروزی را از دست نخواهد داد؛ اگر چه زمان رسیدن به آن، طولانی شود.[12]

(تا ساحل آرامش ج1ص55؛استاد محسن عباسی ولدی)

[1]. در یکی از گام‌های موفّقیت در زندگی مشترک، در بارۀ درک متقابل، به صورت مستقل، سخن خواهیم گفت.

[2]. کتاب من لایحضره الفقیه، ج3، ص389.

[3]. مکارم ‏الأخلاق، ص202. مقصود از توبۀ اول که پذیرفته نمی‌شود، توبه‌ از کارهای اشتباهی غیر از فشار آوردن بر شوهر است؛ یعنی شرط پذیرفته شدن توبۀ چنین زنی در گناهان دیگرش، توبه از این کار زشتش است.

[4]. ثواب ‏الأعمال، ص287.

[5]. بحار الأنوار، ج100، ص372.

[6]. الکافی، ج5، ص88.

[7]. همان، ج2،  ص 104.

[8]. سورۀ ابراهیم: 14، آیۀ 7.

[9]. الکافی، ج2، ص139.

[10]. نهج البلاغة، حکمت ۴۷۵.

[11]. غرر الحکم و درر الکلم، ص597.

[12]. نهج البلاغة، حکمت ۱۵۳. 

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *