سهم خود را از دنیا فراموش نکن

خانه / قرآن و عترت / قرآن / مطالب قرآنی / سهم خود را از دنیا فراموش نکن

سهم خود را از دنیا فراموش نکن

آیه ی 77 سوره قصص: « وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ»

در بیان حجّت الاسلام قرائتی دامت توفیقاته در تفسیر نور آمده است:

و (اى قارون!) در آنچه خداوند به تو داده است، سراى آخرت را جستجو نما و (در عین حال) بهره ‏ات را نیز از این دنیا فراموش مکن و همان‏گونه که خداوند به تو احسان کرده است، تو نیز (از این ثروت به دیگران) احسان نما و به دنبال فساد در زمین مباش که خداوند، فسادگران را دوست نمى ‏دارد.

حضرت على‏ علیه السّلام در تفسیر جمله ‏ى «لاتَنسَ نصیبک من الدنیا» فرمود: «یعنى از سلامتى، قوّت، فراغت، جوانى و شادابى خود براى آخرت استفاده کن».

در این آیه به چند دستور و رهنمود تربیتى اشاره شده است:

الف: توجّه داشتن به آخرت، همراه با بهره‏ مندى از دنیا .

ب: احسان به دیگران با توجّه به الطاف خداوند به انسان.

ج: دورى از فساد با توجّه به «اِنّ اللّه لایحبّ المفسدین»

پیام ها

۱- دنیا مزرعه‏ ى آخرت است. «وابتغ فیما اتاک اللّه الدار الآخرة» (به قارون گفته شد: از این امکانات سراى آخرت را دنبال کن.)

۲- دارایى ثروتمندان، از آنِ خداست. «اتاک اللّه»

۳- آخرت را باید با جدیّت دنبال نمود، هر چند دنیا را نیز نباید فراموش کرد. «ابتغ – لا تنس»

۴- مال و ثروت مى ‏تواند وسیله‏ سعادت اُخروى گردد. «وابتغ فیما اتاک اللّه الدّار الآخرة»

۵ – موعظه‏ ى ثروتمندان، کار پسندیده ‏اى است. «وابتغ…»

۶- هرکس به سهم و نصیب خود اکتفا کند و باقى را صرف آخرت نماید. «وابتغ… و لاتنس نصیبک…»

۷- در موعظه، به نیازهاى طبیعى هم توجّه داشته باشیم. «لاتنس نصیبک»

۸ – ثروت بى‏ حدّ، بهره‏ مندى بى ‏حساب را بدنبال ندارد. نصیب هرکس محدود و مشخّص است. «نصیبک»

۹- آخرت‏ طلبى از طریق احسان به دیگران است. «وابتغ… و اَحسن»

۱۰- براى دعوت دیگران به احسان، یادآورى احسان الهى در حقّ آنان کارساز است. «اَحسن کما اَحسن اللّه الیک»

۱۱- سرمایه ‏داران بى ‏ایمان، در معرض فساد هستند. «لا تبغ الفساد»

 

در تفسیر المیزان مرحوم علّامه طباطبایی آمده است که:

     وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ …

     در آنچه خدا به تو عطا كرده از مال دنیا ، خانه آخرت را بطلب، و با آن آخرت خود را تعمير كن، به اينكه آن مال را در راه خدا انفاق نموده، و در راه رضاى او صرف كنى.

     (وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا) – يعنى آن مقدار رزقى را كه خدا برايت مقدر كرده ترك مكن، (و آن را براى بعد از خودت به جاى مگذار)، بلكه در آن براى آخرت عمل كن، چون حقيقت بهره و نصيب هر كس از دنیا همان چيزى است كه براى آخرت انجام داده باشد، چون آن چيزى كه برايش مى ماند همان عمل است.

     بعضى از مفسّرين، جمله مورد بحث را چنين معنا كرده اند كه : فراموش مكن اين معنا را كه نصيب تو از مال دنيايى – كه به تو روى آورده – مقدار بسيار اندكى است، و آن همان مقدارى است كه مى پوشى و مى نوشى و مى خورى، بقيه اش زيادى است، كه براى غير از خودت باقى مى گذارى، پس از آنچه به تو داده اند به قدر كفايت بردار، و باقى را احسان كن، و اين نيز وجه بدى نيست.

     (وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ ) – يعنى زيادى را از باب احسان به ديگران انفاق كن، همان طور كه خدا از باب احسان به تو انفاق كرده، بدون اينكه تو مستحق و مستوجب آن باشى، اين جمله بنا بر وجه اول از قبيل عطف تفسير است، براى جمله (و لا تنس ‍ نصيبك من الدنيا)، و بنا بر وجه دوم به منزله متمّم آن است.

     (وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ) – يعنى در طلب فساد در زمين مباش، و از آنچه خدا از مال و جاه و حشمت به تو داده استعانت در فساد مجوى، كه خدا مفسدان را دوست نمى دارد، چون بناى خلقت بر صلاح و اصلاح است.

 

در تفسیر نمونه آمده است:

     بعد از اين نصيحت « إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ »، چهار اندرز پرمايه و سرنوشت ساز ديگر به او (قارون) مى دهند كه مجموعا يك حلقه پنجگانه كامل را تشكيل مى دهد.

     نـخـسـت مـى گويند: (در آنچه خدا به تو داده است سراى آخرت را جستجو كن ) (وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ).

     اشـاره بـه اينكه مال و ثروت بر خلاف پندار بعضى از كج انديشان ، چيز بدى نيست ، مـهـم آن اسـت كـه بـبـيـنـيم در چه مسيرى به كار مى افتد، و اگر بوسيله آن (ابتغاء دار آخـرت ) شـود، چـه چـيـزى از آن بهتر است ؟، اگر وسيله اى براى غرور و غفلت و ظلم و تجاوز و هوسرانى و هوسبازى گردد، چه چيز از آن بدتر؟!

     ايـن هـمـان منطقى است كه در جمله معروف امير مؤ منان على (عليه السّلام ) در باره دنیا به روشنى از آن ياد شده است : من ابصر بها بصرته ، و من أبصر اليها أعمته : (كسى كه بـه دنیا به عنوان يك وسيله بنگرد چشمش را بينا مى كند، و كسى كه به عنوان يك هدف نگاه كند نابينايش خواهد كرد)!.

و قـارون كـسى بود كه با داشتن آن اموال عظيم ، قدرت كارهاى خير اجتماعى فراوان داشت ولى چه سود كه غرورش اجازه ديدن حقايق را به او نداد.

qasas

     در نـصيحت دوم افزودند: (سهم و بهره ات را از دنیا فراموش مكن ) (وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا).

     ايـن يـك واقـعـيت است كه هر انسان سهم و نصيب محدودى از دنیا دارد، يعنى اموالى كه جذب بـدن او، يـا صـرف لباس و مسكن او مى شود مقدار معينى است ، و مازاد بر آن به هيچوجه قابل جذب نيست و انسان نبايد اين حقيقت را فراموش كند.

     مگر يك نفر چقدر مى تواند غذا بخورد؟ چه اندازه لباس بپوشد؟ چند مسكن و چند مركب مى تواند داشته باشد؟ و به هنگام مردن چند كفن با خود مى تواند ببرد؟ پس بقيه خواه و ناخواه سهم ديگران است و انسان امانتدار آنها!.

     و چـه زيـبـا فـرمود: امير مؤ منان على (عليه السّلام ): يابن آدم ما كسبت فوق قوتك فانت فيه خازن لغيرك : (اى فرزند آدم ! هر چه بيشتر از مقدار خوراكت بدست مى آورى خزانه دار ديگران در مورد آن خواهى بود)!.

     تـفـسـيـر ديـگـرى براى اين جمله در روايات اسلامى و سخنان مفسّران ديده مى شود كه با تـفـسـيـر فـوق قـابـل جـمـع اسـت و مـمـكـن اسـت هـر دو مـعـنـى مـراد بـاشـد، (چـون استعمال لفظ در اكثر از معنى واحد جايز است )، و آن اينكه :

     در مـعـانى الاخبار از امير مؤ منان على عليه السّلام  در تفسير جمله و لا تنس نصيبك من الدنيا چنين آمده است : لا تنس صحّتك و قدرتك و فراغك و شبابك و نشاطك أن تطلب بها الآخـرة : (تـنـدرسـتـى و قـوت و فـراغـت و جوانى و نشاطت را فراموش مكن و بوسيله اين (پنج نعمت بزرگ ) آخرت را بطلب )!

     طبق اين تفسير جمله فوق هشدارى است به همه انسان ها كه فرصت ها و سرمايه ها را از دست ندهند كه فرصت چون ابر در گذر است .

     سـومـيـن انـدرز ايـنكه : (همانگونه كه خدا به تو نيكى كرده است تو هم نيكى كن ) (وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ ).

     ايـن نـيـز يـك واقـعـيـت اسـت كـه انسان هميشه ، چشم بر احسان خدا دوخته و از پيشگاه او هر گـونـه خـيـر و نـيـكـى را تـقـاضـا مـى كند، و همه گونه انتظار از او دارد، در چنين حالى چـگـونـه مـى تـوانـد تـقـاضـاى صـريـح يـا تـقـاضـاى حال ديگران را ناديده بگيرد و بى تفاوت از كنار همه اينها بگذرد؟!

     و بـه تـعـبير ديگر همانگونه كه خدا به تو بخشيده است به ديگران ببخش ، شبيه اين سخن را در آيه 22 سوره نور در مورد عفو و گذشت مى خوانيم : وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ : مؤ منان بايد عفو كنند و صرف نظر كنند آيا دوست نمى داريد خداوند بر شما ببخشد؟

     ايـن جـمـله را بـه تـعـبير ديگر چنين مى توان تفسير كرد كه گاه خداوند مواهب عظيمى به انـسـان مـى دهـد كـه در زنـدگـى شـخـصـيـش نـيـاز بـه هـمـه آن نـدارد، عقل توانائى مى دهد كه نه فقط براى اداره يك فرد، بلكه براى اداره يك كشور كارساز اسـت ، عـلمـى مـى دهـد كـه نـه يـك انـسـان ، بـلكـه يـك جـامعه مى تواند از آن استفاده كند، اموال و ثروتى مى دهد كه درخور برنامه هاى عظيم اجتماعى است .

     ايـن گـونـه مـواهـب الهـى مـفهوم ضمني اش اين است كه همه آن به تو تعلّق ندارد بلكه تو وكـيـل پروردگار در منتقل ساختن آن به ديگران هستى ، خدا اين موهبت را به تو داده كه با دست تو بندگانش را اداره كند.

     بالاخره چهارمين  اندرز اينكه : (نكند كه اين امكانات مادى تو را بفريبد و آن را در راه (فـسـاد) و (افساد) به كارگيرى : (هرگز فساد در زمين مكن كه خدا مفسدان را دوست ندارد) (وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ).

     ايـن نـيـز يـك واقعيت است كه بسيارى از ثروتمندان بى ايمان گاه بر اثر جنون افزون طـلبـى و گـاه براى برترى جوئى دست به فساد مى زنند جامعه را به محروميت و فقر مـى كـشـانند همه چيز را در انحصار خود مى گيرند، مردم را برده و بنده خود مى خواهند، و هـر كـسـى زبـان به اعتراض بگشايد او را نابود مى كنند، و اگر نتوانند از طريق تهمت بـه وسـيله عوامل مرموز خود او را منزوى مى سازند، و خلاصه جامعه را به فساد و تباهى مى كشند.

برگرفته از پایگاه جامع قرآن کریم پرتال انهار

پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *