«سید جبار» مردی با خالکوبی‌های رنگارنگ که خیبری شد

خانه / انقلاب و دفاع مقدس / «سید جبار» مردی با خالکوبی‌های رنگارنگ که خیبری شد

سید جبار روی بدن خود خالکوبی‌های متعدد و رنگارنگ داشت در نهایت در عملیات خیبر شربت شهادت را نوشید.

در میان برگ‌های تقویم یادها، خاطرات مختلفی وجود دارد که گاه در انبوه مناسبت‌ها و اتفاقات جدید از یاد می‌روند اما 12 آبان‌ماه هیچگاه برای اهالی دیار مؤمنان زنگار فراموشی به خود نمی‌گیرد؛ چراکه در این روز سرخی شهادت، سبزی ایثار و سپیدی ایمان آسمان کویر را دربرگرفت.

شهدا

در این روز در سال 1373، مردم کاشان به استقبال 95 مسافر پرواز شهادت آمدند و شهدای گردان امام محمد باقر(علیه السلام) را روی دست‌های قدرشناسی خود به سوی ملجأ ابدی بدرقه کردند و برای همیشه تاریخ 12 آبان را به عنوان روز ایثار و شهادت در دفتر خاطرات دیار شهیدپرور کاشان ثبت و ضبط ساختند.

به همین بهانه با تنی چند از افراد حاضر در عملیات خیبر هم سخن شدیم و در مورد گردان امام محمد باقر(علیه السلام) و عملیات خیبر به گفت‌وگو پرداختیم.

نخستین این افراد، حاج حسن مفتح بود که از خیبر و خیبرآفرینان گفت، معاون دوم گردان امام محمد باقر(علیه السلام) در زمان عملیات و فرمانده یکی از گروهان‌های این گردان در عملیات خیبر در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در کاشان به تشریح بیشتر ویژگی‌های گردان امام محمد باقر(علیه السلام) و عملیات خیبر پرداخت که در زیر می‌خوانید:

– جایگاه گردان‌های کاشانی از جمله گردان امام محمد باقر(علیه السلام) در دوران دفاع مقدس چگونه بود؟

مفتح: لشگرهای امام حسین(علیه السلام) و نجف اشرف بین 7 تا 12 گردان را دارا بودند که دو تا سه گردان مختص رزمندگان کاشانی بود و این حضور در برخی عملیات‌ها تا چهار گردان نیز می‌رسید که یکی از این گردان‌های متعلق به کاشانی‌ها، گردان امام محمد باقر(علیه السلام) بود.

حتی در عملیاتی همچون فتح‌المبین به دلیل ظرفیت بالای رزمندگان کاشانی و برخورداری از تعداد نیروی انسانی زیاد، منطقه کاشان موفق به تشکیل تیپی به نام 33 المهدی شد.

– ساختار تشکیلاتی گردان امام محمد باقر(علیه السلام) از چه عناصری تشکیل می‌شد؟

مفتح: این گردان که از سه گروهان که هر کدام بین 120 تا 130 نیرو داشت تشکیل شده بود و از فرماندهی به نام حاج اصغر رجایی برخوردار بود، معاون اول خلیل قسمت کننده نام داشت که در عملیات خیبر شربت شهادت را نوشید و من نیز به عنوان معاون دوم گردان و فرمانده یکی از گروهان‌ها خدمتگزاری می‌کردم.

هر گروهان این گردان به چهار دسته 22 تا 26 نفره تقسیم می‌شد که متشکل از فرمانده دسته، معاون، تک تیرانداز، تیربارچی و… بود و هر دسته در قالب گروهان خود وظیفه معینی را انجام می‌داد.

شاخصه یا شاخص‌های گردان امام محمد باقر(علیه السلام) که آن را گردان‌های دیگر متمایز می‌کرد چه بود؟

مفتح: ویژگی نخست آن بود که نفرات گردان به دلیل همشهری بودن از هماهنگی مطلوب و درک متقابل مناسبی از یکدیگر برخوردار بودند و نیازی نبود که دستوری برای تک تک افراد تشریح شود و بسیار سریع تئوری‌های جنگی در مقام عمل تحقق می‌یافت.

شاخصه دیگر گردان امام محمد باقر(علیه السلام)، مطیع بودن نفرات بود و همه افراد دستور فرمانده را بی‌چون و چرا اجرا می‌کردند؛ بر اساس همین روحیه فرمانبرداری بود که فرمانده لشگر پیچیده‌ترین عملیات‌ها را بر عهده گردان رزمندگان کاشانی می‌گذاشت.

برویم سراغ عملیات خیبر که گردان امام محمد باقر(علیه السلام) به واسطه آن شناخته می‌شود؛ علت انجام عملیات خیبر چه بود؟ مأموریت گردانتان در این عملیات چه مناطقی را پوشش می‌داد؟

مفتح: پس از آنکه قسمتی از خاک ایران در منطقه عمومی شلمچه از جمله جزایر مجنون در خطر تصرف عراقی‌ها قرار گرفت، تصمیم گرفته شد که این مناطق بازپس‌گیری شود؛ عملیات خیبر در منطقه وسیعی صورت پذیرفت که مأموریت گردان امام محمد باقر(علیه السلام) محور طلاییه بود.

این عملیات از چه منظری برای گردانتان عملیاتی دشوار محسوب می‌شد؟

مفتح: دژ طلاییه یکی از مستحکم‌ترین موانع دشمن برای عبور به شمار می‌رفت و مرز مشترک ایران و عراق نیز محسوب می‌شد. پشت این دژ نیز خاکریزهای عراقی قرار داشت که آن هم از استحکامات بسیار قوی برخوردار بود و علاوه بر آن پشت دژ نیز با آب حورالعظیم انباشته شده بود؛ به همراه نفرات گردان در عمق به عنوان گردان پشتیبان حرکت می‌کردیم چراکه شب قبل از این حرکت نیروهای لشگر محمد رسول‌الله به این منطقه حمله کرده بودند اما متأسفانه توفیق چندانی به دست نیاورده و تلفات زیادی نیز داده بودند چنانکه ما در طول پیمودن فاصله تا مکان مورد نظر پیکر شهدا را زیر گام‌های خود حس می‌کردیم.

شب عملیات چه حسی داشتید؟ فضای گردان چگونه بود؟

مفتح: ساعت حدود 12.5 نیمه شب بود که دستور شروع عملیات صادر شد، پیش از حرکت نیروهای گردان از جمله گروهان یک پشت خاکریز مشرف به دژ سازماندهی شدند؛ پیش از شروع عملیات طبق تجربه‌ای که وجود داشت مبنی بر اینکه نامگذاری اکثر عملیاتی که به نام حضرت زهرا(س) بود با موفقیت انجام می‌شد تصمیم گرفتیم آغاز این عملیات نیز به نام بانوی دو عالم متبرک شود ناگهان مشاهده کردم روحانی از تبار سادات در کنار خودرو حاج مهدی خرازی ایستاده است از وی خواهش کردم به صورت مختصر روضه حضرت زهرا(س) را برای رزمندگان گردان بخواند؛ او نیز بسیار آهسته و البته کوتاه در وصف حضرت صدیقه طاهره(س) مرثیه‌ای خواند به گونه‌ای که نفرات به شدت متأثر شده و حال معنوی عجیبی پیدا کردند و آماده حرکت شدند.

چه خاطره‌ای از عملیات خیبر را همواره به خاطر دارید؟

مفتح: خاطره‌ای عبرت‌آموز از عملیات خیبر در ذهن دارم… روزی پس از بازگشت از جبهه به دلیل مجروحیت، به صورت اتفاقی با فردی به نام سید جبار مواجه شدم؛ شاخصه ظاهری سید جبار خالکوبی‌های متعددی بود که روی بدنش داشت؛ این آشنایی بر اساس یک مواجهه نه چندان دوستانه در میدان امام حسین(علیه السلام) کاشان آغاز شد؛ با این وجود سید جبار پس از آنکه متوجه شد من رزمنده هستم از من خواست وی را به جبهه ببرم من نیز خواسته‌اش را اجابت کردم.

رزمندگان نسبت به رفتارهای نامتعارف سید جبار نظیر بزن و بکوب‌های همیشگی‌اش او را نصیحت می‌کردند که “اینجا جبهه است آداب خود را دارد” اما او همچنان این اعمال را تکرار می‌کرد تا آنکه آنقدر صداقت و فضای معنوی جبهه روی سید جبار تأثیر گذاشت که به یکی از حاضران همیشگی نماز جماعت تبدیل شد و حتی لیاقت شهادت را در عملیات خیبر نیز پیدا کرد و به نوعی به بهترین شکل عاقبت بخیر شد.

سید جبار در وصیتی از هر کس وی را می‌شناسد می‌خواهد دو رکعت نماز برایش بخواند چراکه گویا او تا پیش از ورود به جبهه نماز نمی‌خوانده است که این هم نشان‌دهنده عدم آشنایی وی با احکام بود چراکه نمازهای قضا منحصر به نمازهای دو رکعتی نمی‌شود.

وصیت‌ سید جبار رنگ تحقق به خود گرفت؟

مفتح: البته! روزی با صحبت با روحانی گردان قرار شد 16 سال نماز و روزه قضای سید جبار را به اتفاق سایر بسیجیان گردان ادا کنیم و چنین اتفاقی افتاد تا عاقبت بخیری یک فرد به معنای عینی به همگان نشان داده شود.

آیا می‌توان عملیات خیبر را همراه با پیشوند «شکست خورده» خواند؟

مفتح: هرگز! عملیات خیبر به نوعی راهنمایی برای عملیات‌های بعدی بود و پیروزی‌ها و توفیق‌هایی که در عملیا‌ت‌های مشابه بعدی نصیب رزمندگان شد مدیون عملیاتی نظیر خیبر بود چراکه نقاط ضعف در اینگونه عملیات به خوبی برایمان روشن شد.

منبع : مشرق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *