سی روز، سی گفتار | نسخه عشق

خانه / مطالب و رویدادها / سی روز، سی گفتار | نسخه عشق

برای این‌که انسان این تلاش را به‌طور دائم انجام بدهد و تکالیفی را که برعهده اوست -که شکل‌دهنده همان تلاش است- انجام بدهد، تذکر لازم است؛ و دین یادآورهایی را برای او در نظر گرفته و خود پیامبران اساساً یادآورند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  جریان تند زندگی…
آدم متذکر این‌طور نیست که هرگز گناه و اشتباه نکند؛ چرا، ممکن است اشتباه و گناه هم بکند؛ آدم باتقوا این‌طور نیست که دستش به هیچ گناهی آلوده نشود؛ چرا میشود؛ اما فرق است بین گناهِ آدم باتقوا و آدمِ بیتقوا. گناه آدم بیتقوا مثل این است که پا بگذارد در یک سراشیب لغزنده؛ تا آخر میلغزد. یک گناه، گناه دیگر را به دنبال خودش میآورد. گناه در دهان او مزه میکند؛ به گناه مجذوب میشود و قبح گناه از نظر او میرود؛ آدم بیتقوا این‌طوری است. اما آدم باتقوا وقتی گناه میکند، فوراً متوجه میشود؛ میفهمد اشتباه کرده و سعی میکند جبران کند: «إنّ الّذین اتقوا إذا مسّهم طائف من الشّیطان تذکّروا فإذا هم مبصرون». متقی این‌طور است؛ به‌مجرد این‌که به تعبیر قرآن شیطان او را «مَس» کرد یعنی آلوده به وسوسه شیطانی شد، فوراً متوجه میشود که اشتباه کرد؛ در جاده لغزنده سراشیب نمیافتد که برود تا اسفل سافلین، بلکه خودش را نگه میدارد، کنترل میکند. آدم باتقوا و متذکر، مثل کسی است که جریان تندی او را به طرفی میکشاند و او باید در خلاف جهت آن جریان شنا کند تا به ساحل نجات برسد. یک لحظه غافل شدن، دست بازداشتن، تنبلی کردن، مشغول شدن به تماشای این‌ور و آن‌ور، او را مبالغ زیادی به عقب خواهد برد. آن جریان تند در زندگی ما، غرایض، هویها، شهوات و تمایلات بشرىِ ضد تکاملی ماست که ما را به سمت عقب میکشانند. اگر ما متوجه و متذکر باشیم، تا یک خُرده عقب رفتیم، فوراً میفهمیم که اشتباه کرده‌ایم؛ بنا میکنیم باز شنا کردن و دست و پا زدن و به جلو رفتن؛ اما اگر باتقوا و متذکر نباشیم، وقتی عقب رفتیم، غافل میشویم و نمیفهمیم که جریانی دارد ما را با خود میبرد؛ بلکه چون تکان نمیخوریم و دست و پا نمیزنیم، احساس راحتی هم میکنیم؛ خودمان را ول میکنیم در دست جریان و یک وقت متوجه میشویم که میبینیم نزدیک گرداب یا در درون گردابیم و دیگر کاری از ما ساخته نیست.

یادِ سفر
برای این‌که انسان این تلاش را به‌طور دائم انجام بدهد و تکالیفی را که برعهده اوست -که شکل‌دهنده همان تلاش است- انجام بدهد، تذکر لازم است؛ و دین یادآورهایی را برای او در نظر گرفته و خود پیامبران اساساً یادآورند. «فذکّر إنّما أنت مذکّر». و قرآن یک وسیله ذکر است که در خود کتاب الهی بارها از این خصوصیت و مأموریت قرآن یاد شده است. یکی از وسائل یاد، همین نماز است که در پنج وقت، نماز ما را به یاد میاندازد؛ یکی موعظه است که موعظه موعظه‌گران ما را به یاد میاندازد؛ یکی دعاست که توجه به دعا ما را به یاد میاندازد؛ یکی تلاوت کلام‌اللَّه است که خواندن آیات الهی ما را از غفلت خارج میکند و از این قبیل وسایل. پس همه این وسایل در کارند تا ما دچار غفلت نشویم. اگر یادمان رفت و دچار غفلت شدیم، از تلاش میمانیم و اگر از تلاش ماندیم، وضعمان در آن زندگی موعود حتماً وضع بدی خواهد بود. کلاً اول تا آخر ما چنین سرنوشت و سرگذشتی داریم.

این‌همه تأکیدی که روی تقوا شده، عبارت است از این‌که انسان متوجه خودش باشد؛ مواظب باشد که لغزشی به او دست ندهد؛ اشتباه نکند و غافل از وضع خودش و از سرنوشت و هدف و راه و تکلیفش نشود؛ مثل رانندگی در یک جاده پرپیچ و خم و لغزنده و خطرناک است که اگر غفلت و فراموش کردید که در چه وضعیتی هستید، ممکن است ساقط بشوید. تقوا یعنی آن مراقبت و توجه دائمی که در افراد بالا به‌صورت یک ملکه یعنی یک خصلت غیر قابل انفکاکِ از انسان درمیآید؛ دائماً انسان توجه دارد. در ماه رمضان با دعا و نماز و روزه، گرسنگی و بقیه خصوصیاتی که در این ماه است، یکی از آن حالات صفای لازم را به انسان میدهد؛ انسان حالت ذکر و یاد پیدا میکند و حالت غفلت از او گرفته میشود.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  فصل تذکر
دعا در ماه رمضان و همه خصوصیات این ماه مبارک این است که ما را متذکر میکند؛ از غفلت بیرون میآورد؛ آلودگی‌های ما را به ما نشان میدهد و در بین دعا و نماز و توجه، فرصتی به ما دست میدهد که اشتباهاتی را که با آن‌ها انس و خو گرفتیم، بازنگری کنیم و آن‌ها را بشناسیم؛ چون گاهی انسان گناهی را عادت کرده که انجام بدهد و توجه ندارد که این گناه است. البته تنبلی، سستی و بقیه نواقصی را هم که داریم، میتوانیم بازنگری کنیم.

این فصل یک ماهه، فصل بسیار باارزش و قیمتی است. در این سی روز یا بیست‌ونه روز، خدا لیلةالقدر را قرار داده و لیلةالقدر یک فرصت استثنایی در طول سال برای انسان است که اگر انسان توانسته باشد آن شب را درک بکند، خیر زیادی گیرش آمده. در دعای وداع ماه رمضان -نه این دعای وداعی که در صحیفه سجادیه است، بلکه دعایی که در مفاتیح‌الجنان است- میگوید: «و أن تجعلنی برحمتک ممّن خرت له لیلة القدر و جعلتها له خیراً من ألف شهر»؛ خدایا! من را از کسانی قرار بده که توفیق درک لیلةالقدر را به‌دست آوردند و لیلةالقدر برای آن‌ها از هزار ماه بهتر و باارزش‌تر شده. لیلةالقدر برای همه این‌گونه نیست. آن کسی که برای او شب بیست‌وسوم یا شب بیست‌ویکم ماه رمضان با شب بیست‌وسوم هر ماه دیگری فرق ندارد -نه ذکری، نه توجهی، نه حالی، نه گریه‌ای، نه تضرّعی؛ با غفلت میگیرد میخوابد یا اصلاً یادش نمیآید که لیلةالقدر است یا خدای نکرده آلوده به گناه و هوای نفس هم میشود- برای چنین انسانی لیلةالقدر بهتر از هزار شب نیست؛ یک شب است، آن‌هم یک شب خسران‌بار که برای او خیری ندارد. لیلةالقدر برای آن کسی از هزار ماه بهتر است که ساعات و دقایق آن شب را قدر بداند؛ از دقایق آن شب استفاده بکند. در آن دعا میخوانیم که خدایا ما را از آن کسانی قرار بده که شب قدرشان پوچ نمیشود؛ از دست نمیرود.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  دفتر معرفت
دعای چهل‌وپنجم صحیفه سجادیه یک نمونه از دعاهایی است که ائمه به ما یاد داده‌اند که مضمون قابل توجهی درباره اهمیت ماه رمضان دارد. من فکر کردم که مقداری از این دعا را برایتان فقط ترجمه بکنم تا با زبان این دعا آشنا بشویم. این یکی از نقیصه‌های ماست که دعاها را بدون توجه میخوانیم و معنایش را نمیفهمیم؛ از بعضی که قادریم معنایش را بفهمیم، تأمل و تدبر نمیکنیم؛ دعا میخوانیم، حواسمان هم جای دیگری است! در حالی که این دعاها همه دفترهای ارزشمند معرفت و نسخه‌های عشق و محبت است و خیلی چیزها در این دعاهاست که اگر ما به آن‌ها توجه کنیم، میتوانیم آن‌ها را بیاموزیم. بعضیها دعا را تفسیر میکنند که البته خوب است، لکن وقتی بنده یک کلمه دعا را با بیست کلمه تفسیر میکنم، این دیگر کلام امام نیست؛ اگر بشود کلام امام را در یک کلمه زیبا، شکیل و خلاصه، بازگرداند، آن‌وقت یک مقداری از لطف کلام امام را به ما خواهد داد. آن تفسیرهای مفصل برای این‌که انسان معارف را یاد بگیرد خوب است؛ اما برای این‌که لذت سخن امام را که خیلی هم زیباست درک کند، نه؛ آن‌ها خوب نیست. بعضیها که بدون توجه دعا میخوانند، نمیفهمند که این دعای کمیل که راحت آن را میخوانند و از آن عبور میکنند، چه سوز و گدازی دارد؛ چه قطعه زیبایی از لحاظ هنری و ادبی است و چه مضامینی در آن وجود دارد. حالا برای این‌که مقداری از مضامین این دعاها معلوم بشود، من به‌قدری که البته وقت داشته باشیم، ترجمه ساده‌ای میکنم. خیلی طول نمیدهم و همه‌اش را هم ترجمه نمیکنم.

«أللّهم یا من لا یرغب فی الجزاء و یا من لا یندم علی العطاء»؛ ای خدایی که از ما پاداش نمیخواهی و ای کسی که از بخشش خود به ما پشیمان نمیشوی -من دیگر عبارت‌های عربیاش را نمیخوانم، فقط فارسی ترجمه میکنم- و ای کسی که با بندگان به‌طور برابر رفتار نمیکنی؛ مثل رفتار خود آن‌ها با آن‌ها رفتار نمیکنی. نعمت تو همواره شروع‌کننده است؛ یعنی بدون این‌که قبلاً استحقاقی وجود داشته باشد. عفو و بخشش تو یک نوع تفضل از سوی توست. عقوبت و سزا دادن تو عدالت توست. و قضاء و تقدیر و حکم تو یک خیر برای بنده توست. اگر به کسی چیزی عطا کنی، آن را با منّت آمیخته نمیکنی و اگر از کسی چیزی را منع کنی و به او ندهی، این از روی ظلم و تعدّی به آن کس نیست. آن کسانی که شکر تو را میگویند، از آن‌ها سپاس‌گزاری میکنی؛ در حالی که این خودِ تو هستی که شکر را در دهان آن‌ها گذاشتی. آن کسانی که سپاس تو و ستایش تو را میکنند، تو به آن‌ها پاداش میدهی؛ در حالی که این تو هستی که ستایش خودت را به آن‌ها یاد دادی. گناهانی را میپوشانی؛ در حالی که میتوانی آن‌ها را برملا کنی. به کسانی میبخشی که میتوانی از آن‌ها نعمتت را باز بداری. آن کسیکه گناه او را پوشاندی، گاهی شایسته برملا کردن است. آن کسی که به او نعمت دادی، گاهی شایسته منع کردن است؛ اما تو همه کارت را بر تفضل و گذشت قرار دادی. با کسی که تو را معصیت میکند، با بردباری و حلم برخورد میکنی و به کسی که با گناه به خودش ظلم میکند، مهلت میدهی. بندگانت را مهلت و فرصت میدهی تا بتوانند به تو انابه کنند و برگردند. به آن‌ها سزای عملشان را زود نشان نمیدهی، شاید بتوانند توبه کنند؛ این لطفی است از تو که نگذاری بندگانت با کار زشت، خودشان را به مهلکه بیاندازند؛ این محبت توست که نگذاری آدم‌های شقی با شقاوت خودشان، بدبختی را زود برای خودشان تدارک ببینند. تو فقط کسانی را ساقط میکنی که شقاوت آن‌ها در مقابل گذشت و اغماض تو تکرار شده؛ و این کرم و لطف و محبت و حلم توست.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  راهی به تو
تو آن پروردگاری هستی که بر روی بندگانت راهی باز کردی که آن راه، به عفو و گذشت تو منتهی میشود؛ آن راه را توبه نامیدی. آن راه را از طریق وحىِ خودت به ما نشان دادی تا هرگز در آن راه گمراه نشویم. در قرآنت به ما گفتی: «تُوبوا إلی اللَّه توبة نصوحاً»؛ توبه کنید و به‌سوی خدا برگردید؛ توبه‌ای از روی راستی و درستی؛ شاید خدا بدی‌های شما را بپوشاند و جبران کند -این‌ها آیه قرآن است- و شما را به بهشتی که در زیر آن نهرها و جویبارها جاری است وارد کند؛ در آن روز که خدا پیغمبرش و کسانی را که به پیغمبر ایمان آورده‌اند، سرافکنده نخواهد کرد. و نور پیغمبر و مؤمنان در پیش روی او و در سمت راست اوست و آن‌ها پیش میروند. و آن‌ها به تو میگویند: پروردگارا نورت را به ما کامل کن و مغفرتت را بر ما نازل کن؛ تو بر همه‌چیز توانایی.

این راهی است که خدا در قرآنش برای توبه به ما نشان داده و نشان داده که ما میتوانیم توبه کنیم: «فما عذر من أغفل دخول ذلک المنزل بعد فتح الباب»؛ عذر کسی که پس از گشودن در، وارد آن نمیشود چیست؟ تو آن کسی هستی که هر روزبرای نفع بندگانت معامله را به سمت آن‌ها گرداندی و به سود آن‌ها تغییر دادی و در قرآن گفتی: «من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها»؛ هر کس یک کار نیک بکند، ده برابر پاداش میگیرد و اگر کسی یک کار بد بکند، فقط یک برابر سزای آن کار را خواهد چشید. امام در این‌جا آیات مربوط به پاداش مؤمنین را ذکر میکند، بعد درباره ذکر الهی مطالبی را بیان میکند؛ آیات گوناگونی را میآورد و سپس میرسد به این‌جا و میگوید:

اگر هر یک از مخلوقات تو این‌طور دیگران را به راه سود و بهره آن‌ها راهنمایی میکرد، به احسان و امتنان موصوف میشد… «فلک الحمد ما وجد فی حمدک مذهب»؛ ای خدای بزرگ سپاس و ستایش مخصوص توست و برای توست و تو را باید به هر اندازه و از هر راهی و با هر لفظی که ممکن است، حمد کرد. به همین ترتیب یاد نعمت‌های الهی را میکند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  دلگیر فراغ
بعد امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام میرسد به ماه رمضان و میگوید: پروردگارا! از جمله بهترین و برگزیده‌ترین نعمت‌های تو ماه رمضان بود که آن را از بین سایر ماه‌ها امتیاز بخشیدی و قرآن و نور را در این روزها نازل کردی و ایمان ما را در این روزها مضاعف ساختی و روزه را بر ما واجب کردی که این خود وسیله اوج ماست. و ما را در عبادت در این ایام ترغیب کردی و لیلةالقدر را که بهتر از هزار ماه است در ماه رمضان قرار دادی و ما را با این ماه بر دیگران امتیاز بخشیدی. و ماه رمضان به مدت یک ماه با ما بود و این مصاحبت، مصاحبت بسیار نیکویی بود و ما از این مصاحبت هیچ دلگیر نیستیم؛ بلکه از مفارغت این ماه دلگیریم. و با این ماه وداع میکنیم؛ مانند وداع با کسی که دوری او برای ما سخت و دشوار است. و منتظر هستیم که این ماه کِی بار دیگر به ما برگردد و با این زبان با ماه برگزیده تو حرف میزنیم. از این‌جا به بعد، امام سجاد شروع میکند در عبارات بسیار شورانگیز و عاشقانه‌ای با ماه رمضان سخن گفتن.
(ادامه دارد…)
سخنرانی در روز 29 ماه مبارک رمضان‌؛ 7/3/1366

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *