شرایط و زمینه های دعا

خانه / آموزش / شرایط و زمینه های دعا

شرایط و زمینه های دعا

بسم الله الرحمن الرحیم

الف: نیاز به خداوند

انسان نیایشگر با انتخاب نزدیک ترین و شایسته ترین راه ارتباطی با آفریدگار هستی، خود را در معرض رحمتها و برکات حضرت حق قرار می دهد. او با عبور از مقدمات و شرایط پر پیچ و خم زندگی مادی، دست به دعا بلند کرده و در هر شرایط و زمانی خود را به قدرت لایزال جهان آفرینش عرضه می کند و به راحتی با معبود خود به گفتگو می پردازد، چرا که خداوند فرموده است «وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَاینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ، انَّ اللَّهَ واسعٌ عَلیمٌ»[1]؛ «و مشرق و مغرب از آن خداست؛ پس به هر سو رو کنید، آنجا روی به خداست. آری، خداگشایشگر داناست.»

همه جا در دسترس

بنده ی محتاج در هر لحظه و در هر مکان که بخواهد، می تواند دست به دعا برداشته و رفع حوائجش را از او بخواهد. احساس نیاز، بهترین نعمت الهی است که انسان نیازمند را به سوی خدا می کشاند و هر قدر وی نیازمندتر باشد، بیشتر به خداوند نزدیک است. در آستانه حضرت دوست عشق و شور لازم است و این بالاترین سرمایه یک انسان خداجو و کمال خواه است. اگر درد، آه و نیاز نباشد دعا چه اثری خواهد داشت. بالاترین سرمایه ی یک نیایشگر راستین، توجه عمیق، همراه با ارادت قلبی است که از نیاز و عشق واقعی او بر می خیزد و در قالب عباراتی سوزناک و دلربا بیان می گردد.

ب: سوز و آه نیایشگر

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند

دعای نیم شبی دفع صد بلا بکند

طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک

چو درد در تو نبیند که را دوا بکند

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار

که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند

                                                                          

احساس نیاز موجب می شود که دعا کننده با تمام وجود دعا کند و قلبش با زبانش یکی باشد و دعای حقیقی محقق شود. به همین جهت در سوره فاطر به انسانهای نیازمند یادآوری می شود که:

«یا ایها النَّاسُ انْتُمُ الْفُقَراءُ الَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنی الْحَمیدُ»[2]؛ «ای مردم، شما به خدا نیازمندید و خداست که بی نیاز ستوده است.»

مولوی گفته است:

هر چه رویید از پی محتاج رُست

تا بیابد طالبی، چیزی که جست

حق تعالی گر سماوات آفرید

از برای دفع حاجات آفرید

هر کجا دردی دوا آنجا رود

هر کجا فقری نوا آنجا رود

هر کجا مشکل جواب آنجا رود

هر کجا کشتی [3] است آب آنجا رود

آب کم جو تشنگی آور بدست

تا بجوشد آبت از بالا و پست [4]

                                                                          

فقرِ ذاتی انسان، او را به سوی خدا می کشاند و او خداوند را می خواند. امّا اگر احساس نیاز نباشد و انسان خدا را نخواند، خداوند متعال هم به او توجهی نخواهد کرد، مانند بیماری که احساس درد و رنج نکند و به پزشک مراجعه ننماید، بنابر این بیماری نیز درمان نخواهد شد. انسان اگر بخواهد به کمال برسد، لازمه اش تلاش و کوشش و انگیزه ای قوی در وجود اوست، در دعا، علاوه بر شناختن مقام ربوبی و باور یقینی به توحید، باید احساس نیاز کرد و تلاش نمود وگرنه انسان گمراه، بدون اینکه از مبدأ قدرت مطلق الهی یاری بگیرد، راه به جایی نخواهد برد. چنین انسانی روی آرامش واقعی را نخواهد دید و از همه برکات روانی، اجتماعی، تربیتی و معنوی دعا محروم خواهد ماند. نیایشگرِ محتاج، همواره از عمق وجودش می نالد که:

الهی بی پناهان را پناهی

به سوی خسته حالان کن نگاهی

                                                                          

مرا شرح پریشانی چه حاجت

که بر حال پریشانم گواهی

                                                                          

فقر مثبت بالاترین افتخار

از آنجا که نیاز انسان به خداوند بهترین وسیله ارتباط و نزدیکی او به درگاه حضرت پروردگار است، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«الْفَقْرُ فَخْری وَ بِهِ افْتَخِرُ»[5]؛

نیاز من [به خداوند] مایه افتخار من است و به آن می بالم.»

حضرت رسول صلی الله علیه و آله در دعاهای خود از خداوند متعال درخواست می نمود که:

«اللَّهُمَّ احْینی مِسْکیناً وَ امِتْنی مِسْکیناً وَاحْشُرنی فی زُمْرَةِ الْمَساکینِ[6]؛

پروردگارا! مرا همواره نیازمند [به خود] زنده دار و این گونه بمیران و در روز قیامت در زمره نیازمندان محشور گردان!»

آن بنده ی صالح پروردگار به همین علت، ساده زیستی، دلبسته نبودن به مظاهر دنیوی و نیازمندی به درگاه حق را انتخاب کرد.

امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرماید:

«روزی فرشته ای از سوی خداوند متعال به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: ای محمد! پروردگارت سلام می رساند و می گوید: اگر دوست داری، سنگریزه های بیابان مکه را برایت به طلا و جواهرات تبدیل کنم؟ آن گرامی سرش را بلند کرد و گفت:

«یا رَبِّ لا، وَ لکنْ اشْبَعُ یوماً وَ اجُوعُ یوماً، فَاذا شَبَعْتُ حَمِدْتُک وَ شَکرْتُک وَ اذا جُعْتُ دَعَوْتُک وَ ذَکرْتُک[7]؛

خداوندا! نه؛ [بی نیازی از تو را در دنیا نمی خواهم] ولی روزی سیر باشم و روز بعد گرسنه [برایم بهتر است] هنگام سیری، حمد و ثنای تو گویم و در هنگام گرسنگی، تو را یاد می کنم.»

ج: احساس بندگی

از آفاتی که در زندگیهای مرفه وجود دارد و برای انسانهای کمال جو توجه به آنها لازم است، تنزل درجات و فاصله گرفتن انسانهای تشریفاتی از درگاه الهی است. این گونه اشخاص در اثر آلوده شدن به دنیا و گرایش به سوی آن، بین خود و خدایشان فاصله ها و موانع ایجاد می کنند و روحیه ی احساس نیاز به خداوند در وجودشان کم رنگ و ضعیف می شود، چرا که به سببهای ظاهری دلبسته و از سبب ساز واقعی غافل می شوند و گاهی تصور بی نیازی به آنان دست می دهد؛ چرا که

«انَّ الْانْسانَ لَیطْغی انْ رَاهُ اسْتَغْنی»[8]؛

«البته که انسان اگر خود را بی نیاز احساس کند طغیان خواهد کرد.»

آنان به همین علت به راحتی نمی توانند به مقامات عالیه معنوی دسترسی پیدا کنند. خداوند متعال این حقیقت روشن را در قرآن کریم این چنین توضیح می دهد: «مَنْ کانَ یریدُ حَرْثَ الدُنیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مالَهُ فی الْاخِرَةِ مِنْ نَصیبٍ»[9]؛ «کسی که کشت این دنیا را بخواهد به او از آن می دهیم ولی در آخرت او را نصیبی نیست.»

د: دوری از تجمّلات

از شاخص ترین خصلتهای رسولان الهی اجتناب از تجمل و زندگی اشرافی است. آنان این باور الهی را نصب العین خود قرار می دهند، که خداوند متعال ساده زیستی و بی تکلف بودن را دوست دارد و تشریفات و امتیازات طبقاتی را خوش نمی دارد.

آنان با اینکه می توانستند در رفاه کامل زندگی کنند؛ هیچ گاه خود را به تجملات نیالودند. و به زندگی ساده که در آن احساس نیاز به خداوند تقویت شده و فاصله میان بنده و خدا به حداقل می رسد؛ تأکید می ورزیدند. در روایت آمده است که: روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روی حصیری خوابیده بود و نشانه های زبری حصیر بر بدن مبارکش دیده می شد. عایشه به حضرت عرض کرد یا رسول اللَّه! «کسری» و «قیصر» (پادشاهان ایران و روم) کشورهای وسیعی را تحت سلطه خود دارند و از همه گونه نعمت دنیوی برخوردارند؛ ولی شما که پیامبر الهی هستید، از متاع دنیوی چیزی در اختیار ندارید؛ روی حصیر می خوابید و لباس ارزان قیمت می پوشید! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: عایشه! چه خیال می کنی! هر گاه من بخواهم، کوهها طلا می شوند و در اختیار من قرار می گیرند! روزی جبرئیل علیه السلام بر من نازل شد و کلید گنجینه های جهان را در اختیار من گذاشت؛ امّا من نپذیرفتم! حضرت آنگاه فرمود: ای عایشه! حصیر را بلند کن! او نیز سخن پیامبر صلی الله علیه و آله را اطاعت کرد و با کمال شگفتی مشاهده نمود که در هر گوشه آن مقدار زیادی طلا است که یک مرد به تنهایی قدرت حمل آن را ندارد. سپس به عایشه فرمود: نگاه کن! و طلاها را از نزدیک مشاهده نما، امّا بدان که دنیا و تمام زیباییهای فریبنده و ظاهری آن از نظر خدای تعالی به اندازه بال پشه ای ارزش و اعتبار ندارد.[10]

ه: دل کندن از غیر خدا

خداوند دوست دارد بندگانش به زندگی دنیا دل نبندند و به این دنیا و مظاهر مادی آن به عنوان وسیله ای برای رسیدن به کمال و قرب الهی بنگرند.

در همین راستا امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود:

«مَنْ احَبَّنا اهْلَ الْبَیتِ فَلْیسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جُلْباباً[11]؛

هر کس ما اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را دوست دارد، باید برای فقر [و محرومیت] لباسی تهیه کند.»

فقر منفی و مذموم

البته فقر و نیازمندی اولیای الهی، حاکی از کمال روحانی است که با ترک دنیا و لذائذ زودگذر آن آغاز می شود و با فنا شدن در ذات احدیت ادامه می یابد. پس انسان برای رسیدن به مقام فقر حقیقی باید از هر چه غیر خداست دل بکند و همه چیز را از آنِ حق تعالی بداند و حتی برای خودش موجودیت قائل نباشد. یعنی انسان خود را در برابر آفریدگار جهان، نیازمند مطلق بداند.

این احساس نیازمندی در پیشگاه الهی که علامت کمال و رشد انسان است، بارها در قرآن مطرح شده و خداوند متعال اولیاء خود و پیامبران را به این خصلت می ستاید. در سوره قصص از زبان حضرت موسی علیه السلام می فرماید:

«رَبِّ انّی لِما انْزَلْتَ الی مِنْ خَیرٍ فَقیرٌ»؛[12]

«پروردگارا، من به هر خیری که به سویم بفرستی سخت نیازمندم.»

البته ناگفته نماند که فقر منفی که مورد نکوهش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله واقع شده و فرموده:

«کادَ الْفَقْرُ انْ یکونَ کفراً؛[13]

فقر و نیازمندی انسان را به مرز کفر و بی دینی می کشاند» ضد کمال بوده و هرگز مورد پسند نیست.

این گونه فقر و نیازمندی که در جوامع عقب مانده و یا در میان سایر جوامع وجود دارد و حاکی از سیطره ظلم و ستم و بیدادگری مستکبران در روابط اجتماعی است، هیچ گونه حسنی ندارد؛ بلکه عین نقص و زشتی است.

یعنی در حقیقت، احساس نیاز در مقابل خداوند متعال عین کمال است و احساس نیازمندی در مقابل ارباب زر و زور و تزویر امری ناپسند و زشت تلقی می شود. اولیاء الهی و رهبران آسمانی، مأموریت داشتند تا چهره کریه این گونه فقر و ناعدالتی را از چهره جامعه بزدایند و زمینه را برای گسترش عدالت و معنویت آماده سازند. رسول گرامی اسلام از این گونه فقر و فلاکت همواره به خدا پناه برده و در دعای روز عرفه به خداوند عرضه می داشت:

«اللَّهُمَّ انّی اعُوذُ بِک مِنْ الْفَقْرِ؛[14]

خدایا! من از فقر به تو پناه می برم!»

آن حضرت در دعای دیگری در همین رابطه این گونه راز و نیاز می کند:

«اللَّهُمَّ وَارْزُقْنی یا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ یا قریبَ الرَّحْمَةِ مِنْ فَضْلِک الْواسِعِ رِزْقاً هَنیئاً وَ لاتُفْقِرْنی بَعْدَهُ ابَداً رِزْقاً اصُونُ بِهِ ماءَ وَجْهی ما احْییتَنی ابَداً؛[15]

پروردگارا! ای که غفران و آمرزش او فراگیر و رحمت و لطفش به بندگان نزدیک است! مرا از بخششهای بی منتهایت روزی گوارا، عنایت کن و بعد از آن هرگز مرا نیازمند نساز، آن چنان روزی ده، که آبرویم را با آن حفظ کنم تا زمانی که مرا زنده می داری.»

در هر صورت نیازمندی به خداوند متعال، عزت و افتخار و بالاترین درجه کمال معنوی است. امّا محتاج بودن به خلق بدون اینکه صبر و شکیبایی باشد و دست ذلت به سوی مخلوق دراز کردن، بدترین و پست ترین حالات انسانی است. صائب تبریزی می گوید:

دست نیاز چو پیش کسان می کنی دراز       

پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش

                                                                          

غنای واقعی، فقر و ذلت در مقابل خداوند است و فقر و محرومیت حقیقی بی نیازی از محضر ربوبی است. از رسول خدا صلی الله علیه و آله دعای دیگری در این رابطه نقل شده که:

«اللَّهُمَّ اغْنِنی بِالاْفْتِقارِ الَیک وَ لاتُفْقِرْنی بِالاْسْتِغْناءِ عَنْک؛[16]

خدایا! مرا با محتاج نمودن به خودت، غنی و بی نیاز گردان و با استغنا از خودت محروم و فقیر مساز.»

طبق این رهنمود پیامبر صلی الله علیه و آله انسانهای به ظاهر غنی و ثروتمندی که از درگاه الهی دورند فقیرترین انسانها هستند.

درویش و غنی بندة این خاک دَرَند

آنانکه غنی ترند محتاج ترند

                                                                          

و: حضور قلب و اخلاص

از دیگر شرایط و زمینه های دعای مطلوب، داشتن حضور قلب و خلوص نیت در راز و نیاز با آفریدگار جهان است. دعا اگر بدون توجه به مبدأ هستی و از روی غفلت و جهل باشد، هرگز به اجابت نمی رسد.

امام صادق علیه السلام با اشاره به این نکته مهم فرمود:

«انَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لایسْتَجیبُ دُعاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قاسٍ؛[17]

بدون تردید خداوند عزیز و جلیل دعای انسانهای سنگدل را به اجابت نخواهد رساند!»

امیر مؤمنان علی علیه السلام به این شرط مهم دعا توجه کرده و فرمود:

«وَ بِالْاخْلاصِ یکونُ الْخَلاصُ فَاذا اشْتَدَّ الْفَزَعُ فَالَی اللَّهِ الْمَفْزَعُ؛[18]

و با اخلاص انسان از گرفتاریها خلاص می شود و هر گاه فشارهای زندگی بر شما سخت شد به خدا پناه ببرید.»

در آیات وحیانی، اخلاص، شرط اساسی دعا قلمداد شده است. خداوند در سورة اعراف می فرماید: «وَ اقیمُوا وُجُوهَکمْ عِنْدَ کلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ[19]»؛ «در هر مسجدی روی خود را مستقیم [به سوی قبله] کنید و در حالی که دین خود را برای او خالص گردانیده اید، وی را بخوانید.»

خداوند متعال کسانی را که فقط در هنگام نزول بلا و سختی خلوص نیت پیدا می کنند و دست به دعا بر می دارند مورد سرزنش قرار داده و می فرماید: «وَ اذا غَشِیهُمْ مَوْجٌ کالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ الَی الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ ما یجْهَدُ بِآیاتِنا الَّا کلُّ خَتَّارٍ کفُورٍ»[20]؛ «و چون موجی کوه آسا (در سفر دریا) آنان را فراگیرد، خدا را بخوانند و اعتقاد خود را برای او خالص گردانند، ولی چون نجاتشان داد و به خشکی رساند، برخی از آنان میانه رو هستند، و نشانه های ما را جز پیمان شکنان ناسپاس انکار نمی کند.»

قرآن کریم در سوره غافر پس از توصیف اسماء حسنای خداوند متعال و شمارش برخی نعمتهای آفریدگار هستی، به ارتباط مخلصانه با خداوند فرمان داده و یادآور می شود که: «هُوَ الْحَی لا الهَ الَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ»[21]؛ «زنده ی واقعی خداست. معبودی جز او نیست، پس در حالی که دین خود را برای او خالص کرده اید او را بخوانید.»

به راستی اگر انسان با خلوص نیت و حضور قلب، دعاهای وارده از اهل بیت علیهم السلام را با آن مضامین عالیه بخواند و روح و روان خود را با کوثر زلال ادعیه شستشو دهد، به چه مقامات عالیه ای دست پیدا خواهد کرد!

در مناجات شعبانیه که از امیرمؤمنان علی علیه السلام به ما رسیده، جملات عارفانه بسیار ظریف و با عظمتی وجود دارد که اگر با خلوص و عشق خوانده شود مسلماً انسان را به مراحل و مقامات عالیه ای خواهد رساند. معروف ترین فراز این دعا چنین است: «الهی هَبْ لی کمالَ الْانْقِطاعِ الَیک وَ انِرْ ابْصارَ قُلُوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها الیک حَتّی تَخْرِقَ ابْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ الی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصیرَ ارْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِک؛[22] خدایا! به من انقطاع کامل به درگاهت عنایت فرما و دیده های باطنی دلهایمان را با تابش نور خودت روشن فرما تا اینکه دیده های حقیقت بین و روشن ما حجابهای نور را شکافته به سرچشمه عظمت و شکوه درگاهت برسد و ارواح ما به مقام عزیز و مقدست تعلق داشته باشد.»

همچنین در دعای عرفه که از وجود مقدس حضرت اباعبداللَّه الحسین علیه السلام صادر شده عبارات بلند و باشکوهی بیان می شود که سالکان مخلص با آن جملات توحیدی، استوار، مصمم و مشتاق در بوستان با صفای حقیقت گام بر می دارند و دل به دلدار می سپارند. در آن دعا خطاب به پروردگار آمده است:

«ایکونُ لِغَیرِک مِنَ الظُهُورِ ما لَیسَ لَک حَتَّی یکونَ هُوَ الْمُظْهِر لَک؟ مَتی غِبْتَ، حَتَّی تَحْتاجَ الی دَلیلٍ یدُلُّ عَلَیک وَ مَتی بَعُدْتَ حَتَّی تَکونَ الآثارُ هِی الَّتی تُوصِلُ الَیک؛[23]

معبودا! آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نیست، تا او تو را آشکار و ظاهر سازد؟ تو کی غائب بوده ای که نیاز به راهنما و دلیلی داشته باشی که به سوی تو رهنمون گردد؟ کی دور بوده ای تا نشانه ها و آثار، بندگان را به سوی تو رسانند؟»

کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را

کی گشته ای نهفته که پیدا کنم تو را

                                                                          

غایب نگشته ای که شوم طالب حضور

پنهان نبوده ای که هویدا کنم تو را

با صد هزار جلوه برون آمدی که من

با صد هزار دیده تماشا کنم تو را[24]

                                                                          

امام حسین علیه السلام با این جمله دلنشین خویش، در دعای عرفه معرفت و رسیدن به خدا را بوسیله ذات مقدسش بیان می کند و این همان از خدا به خدا رسیدن است.

امام سجاد علیه السلام نیز در دعای ابوحمزه ثمالی به این نکته عمیق عرفانی اشاره دارد؛ آنجا که می فرماید:

«وَ انَّک لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِک الَّا انْ تَحْجُبَهُمُ الْاعْمالُ دُونَک؛[25]

خدایا! تو از مردم پنهان نیستی؛ بلکه اعمال ناشایست و آرزوهای طولانی آنان را از تو جدا کرده است.»

اگر انسان بتواند با خشوع و آمادگی کامل این دعاها را زمزمه کند، بدون تردید در خودسازی وصفای باطن پیشرفت غیر قابل تصوری خواهد کرد.

به همین علت حضرت امام خمینی، آن عارف به خدا پیوسته بر این باور بود که این دعاها انسان را از بتکده خودخواهیها خلاص می کند و از ظلمتکده دنیا به عالم نور و معنویت می رساند.

آن بزرگوار به نقل از استادان خود می فرمود:

«قرآن، قرآن نازل است، آمده است به طرف پایین، و دعا از پایین به بالا می رود، این قرآن صاعد است. این ادعیه با یک زبان خاصی که در دعاها هست، اینها این انسان را دستش را می گیرد و می بردش به بالا، آن بالایی که من و شما نمی توانیم بفهمیم. این دعاهایی که در ماه ها هست خصوصاً در ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، اینها انسان را همچو تقویت روحی می کند، اگر کسی اهلش باشد- ماها که نیستیم- نورافکن است برای اینکه این بشر را از این ظلمت ها بیرون بیاورد و وارد نور بکند که معجزه آساست. به این دعاها عنایت بکنید. سبکبار می کند انسان را و از این ظلمتکده می کشد او را بیرون. و نفس را از آن گرفتاریها و سرگشتگی هایی که دارد خارج می کند، این ادعیه ای است که از ائمه ما وارد شده اند.»[26] تزکیة نفس، تعلیم مبارزه، شیوه حکومت داری، آموزشهای اخلاقی، اعتماد به نفس، ایجاد تعادل و آرامش، رهایی از وابستگیها و علائق دنیوی، از جمله ره آورد دعاهای مخلصانه است.

ناگفته نماند که گریه در حال دعا نشانه رقت قلب است و رقت قلب هم نشانه ی خلوص نیت و برقراری ارتباط معنوی با حضرت باری تعالی است.

ز: مداومت در دعا

یکی از شرائط مهم دعا که می تواند آثار سازنده و مفیدی داشته باشد، مداومت در دعاست؛ یعنی فرد نیایشگر همواره به یاد خدا باشد؛ اعم از اینکه حالات خوش و آرام بخشی داشته باشد یا در گرفتاریها و سختیها غوطه ور شود. حق باوران، پیوسته دعا را نه تنها وسیله ی رسیدن به کمالات و خواسته های مشروع تلقی می کنند، بلکه آن را نوعی هدف می دانند؛ زیرا دعا نوعی عبادت است؛ آن هم عبادت کبری و خداوند متعال هم هدف از خلقت انسان را رسیدن به مقام عبودیت اعلام کرده و فرموده است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُون»؛[27] «و جن و انس را نیافریدم، جز برای آنکه مرا عبادت کنند.»

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله دعا را خالص ترین و برگزیده ترین عبادت مطرح کرده، می فرماید:

«الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ؛[28]

دعا مغز و حقیقت عبادت است.» و امام باقر علیه السلام فرمود:

«أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ الدُّعَاءُ؛[29]

برترین عبادت دعاست.»

بنابراین، برای رسیدن به مقامات عالیه ی کمال و قرب درگاه الهی، باید همواره انسان دعا و نیایش به درگاه الهی داشته باشد و از این عبادت سازنده، هرگز غفلت نورزد.

حافظا در کنج خلوت در دل شبهای تار          

تا بود وردت دعا و ذکر قرآن غم مخور

                                                                          

خداوند متعال بارها در قرآن از عدم تداوم دعای مردم، گلایه کرده است؛ چنان که می فرماید: «وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَی الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأی بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَریضٍ»[30]؛ «و هرگاه به انسان نعمت دهیم، از ما روی بر می گرداند و با حال تکبر و غرور از حق دور می شود و هرگاه اندکی ناراحتی و گرفتاری به او برسد، به دعاهای فراوان و مستمر روی می آورد و بر طرف شدن آن را طلب می کند.»

و در سوره یونس از غفلت و بی خبری انسانهای کم تحمل و ضعیف الایمان خبر می دهد و آنها را در مورد سودجویی و تداوم نیافتن ارتباط معنویشان با آفریدگار هستی به شدت نکوهش می کند و می فرماید: «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا کشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کأَنْ لَمْ یدْعُنا إِلی ضُرٍّ مَسَّهُ کذلِک زُینَ لِلْمُسْرِفینَ ما کانُوا یعْمَلُونَ»[31]؛ «هنگامی که به انسان غافل و خود پرست زیان و ناراحتی برسد، ما را به طور مداوم و شبانه روزی در حال خوابیده، نشسته و ایستاده صدا می کند و برای حلّ گرفتاری اش دعا می کند و زمانی که ناراحتی او را بر طرف سازیم، چنان از ما فاصله می گیرد و می گذرد و می رود که گویا اصلًا ما را برای رفع گرفتاری اش فرا نخوانده بود، و این گونه است که اعمالِ بدِ اسرافکاران برایشان زینت داده شده است و آنان از رفتار ناخوشایند خود خوشحال اند و زشتی عمل خود را نمی توانند بفهمند.»

به خط و خال گدایان مده خزانه دل

به دست شاه وشی ده که محترم دارد

نه هر درخت تحمل کند جفای خزان

غلام همت سروم که این قدم دارد

ز جیب خرقه حافظ چه طرف بتوان بست

که ما صمد طلبیدیم و او صنم دارد

                                                                          

برید بن معاویه از امام باقر علیه السلام پرسید: آیا قرائت قرآن را بیشتر بخوانیم یا دعا به درگاه ربوبی را؟ امام فرمود:

«کثْرَةُ الدُّعَاءِ أَفْضَلُ ثُمَّ قَرَأَ قُلْ ما یعْبَؤُا بِکمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکمْ؛[32]

زیاد دعا کردن بهتر است و این آیه را تلاوت کرد که: بگو: اگر دعایتان نبود، پروردگارم توجه و اعتناء به شما نمی کرد.»

ح: همواره به یاد خدا بودن

امام صادق علیه السلام در توضیح سیره علی علیه السلام می فرماید:

«کانَ امِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام رَجُلًا دَعّاءً؛[33]

امیرمؤمنان علیه السلام مردی بود که بسیار دعا می کرد.»

دعای در شبانه روز

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند برای هر کسی توفیق دعا کردن بدهد، باب اجابت را نیز به رویش باز خواهد کرد. هر گاه باب دعا به رویتان باز بود، بسیار تلاش و فراوان دعا کنید؛ زیرا خداوند متعال از دعای فراوان شما خسته نمی شود و توجهش را از شما سلب نمی کند، مگر اینکه خودتان خسته شوید.»[34] آن حضرت در ضمن گفتار راهگشایی به مسلمانان فرمود:

«تَدْعُونَ رَبَّکمْ بِاللَّیلِ وَ النَّهَارِ فَإِنَّ سِلَاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعَاءُ؛[35]

شب و روز به درگاه پروردگارتان دعا کنید؛ چرا که سلاح اهل ایمان دعاست.» یعنی مؤمن باید همواره در مقابل خطرات و گرفتاریها و دشمنان، مسلّح به سلاح دعا باشد.

همانند سربازی که همواره به صورت مسلح آماده ی دفاع است.

با توجه به نکات یاد شده، شایسته است که یک شخص مسلمان در هر زمان و مکان و در هر حالی از دعا کردن غافل نباشد؛ یعنی نه تنها در گرفتاریها، بلکه در حال خوشی و آسایش نیز باید دست به دعا بود.

دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای

فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد

                                                                          

پیشوای ششم علیه السلام به نقل از جدّ بزرگوارش فرمود:

«همواره در دعا کردن پیش قدم شوید؛ چرا که اگر بنده ای نیایش پیشه باشد، و برایش گرفتاری و سختی پیش آید و به درگاه خداوند دعا کند، در آسمانها می گویند: این صدا آشناست؛ ولی اگر فقط هنگام سختی دعا کند، به او گفته می شود: تا حالا کجا بودی؟»[36]

دست تضرع چه سود، بنده ی محتاج را

وقت دعا بر خدای، وقت کرم در بغل

                                                                          

تنها وقت گرفتاری دعا کردن، چندان ارزشی ندارد و خداوند متعال هم به آن وقعی نمی گذارد و می فرماید:

«فَإِذا رَکبُوا فِی الْفُلْک دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ إِذا هُمْ یشْرِکونَ»؛

«هنگامی که سوار بر کشتی شوند، خدا را با اخلاص می خوانند؛ امّا هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات دهد، باز به شرک و کفر می گرایند.»

ط: رفع موانع

در موضوع دعا لازم است قبل از ارتباط با آفریدگار هستی موانع استجابت را بر طرف کرد. اگر فردی بخواهد به همراه اعمال زشت و گناهان فراوان، به آستان حضرت حق پناهنده شود، بی گمان نتیجه ای نخواهد داشت و دعای او بی بهره خواهد بود؛ زیرا این، جمع بین زشتی و زیبایی و ظلمت و نور است و جمع متضادین عقلًا امری محال می باشد.

حضرت ابراهیم علیه السلام در مقابل مشرکان این شرط دعا را مد نظر قرار داده، می فرماید: «وَ أَعْتَزِلُکمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسی أَلَّا أَکونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِیا»؛[37] «من از شما و از آنچه غیر از خدا می خوانید، کناره گیری می کنم و به پیشگاه پروردگارم دعا می کنم و امیدوارم در خواندن پروردگارم بی پاسخ نمانم.»

مرا غرض ز دعا آن بود که پنهانی

حدیث درد فراق تو با تو بگزارم

و گرنه این چه دعایی بود که من بی تو

نشسته روی به محراب و دل به بازارم

                                                                          

در یک روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است: «هیچ مسلمانی نیست که به درگاه خداوند دعا کند و ازبارگاه حضرت حق خواهش و تمنایی داشته باشد- در حالی که قطع رحم نکرده و در رفتارش گناهی مرتکب نشده باشد- مگر اینکه خداوند یکی از سه عطیه را در پاسخ دعای او عنایت خواهد کرد: یا خواسته اش به زودی بر آورده می شود، یا برای آینده اش ذخیره می گردد و یا اینکه گرفتاری و حادثه بدی از وی بر طرف می شود.»[38] موانع استجابت دعا دایره وسیعی دارد که انسان باید به فراخور حالش آنها را رفع کند. دل به غیر خدا بستن، کوشش و تلاش نکردن، آلوده بودن به صفات زشت اخلاقی، مخالفت کردن با سنتهای الهی، عدم پرداخت حقوق دیگران، عدم شایستگی و نداشتن قابلیت، و نپیمودن راههای طبیعی و قانونی، از جمله موانع استجابت دعاست که باید قبلًا رفع شود تا زمینه اجابت فراهم آید.

مولای متقیان علی علیه السلام در دعای کمیل بعد از ثناء الهی، رفع موانع دعا را از درگاه حضرت حق خواستار شده، می فرماید:

«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتی تَحْبِسُ الدُّعاءَ؛[39]

پروردگارا! بر من ببخش گناهانی را که دعا را حبس می کند و مانع اجابت آن می شود.»

ی: توبه قبل از دعا

برای رفع موانع دعا لازم است که انسان نیایشگر استغفار و توبه را قبل از برنامه نیایش خود قرار دهد. خداوند متعال بارها به این نکته تأکید کرده است. در سوره هود می فرماید: «وَ أَنِ اسْتَغْفِروُا رَبَّکمْ ثُمَّ تُوبُوا الَیهِ یمَتِّعُکمْ مَتاعاً حَسَناً»؛[40] «از پروردگارتان طلب آمرزش کنید! سپس به سوی او توبه کنید تا [از مواهب عالیه خود] شما را به خوبی بهره مند سازد.» و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«مَنْ أَکثَرَ مِنَ الِاسْتِغْفَارِ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْ کلِّ هَمٍّ فَرَجاً وَ مِنْ کلِّ ضِیقٍ مَخْرَجاً وَ رَزَقَهُ مِنْ حَیثُ لَا یحْتَسِبُ؛[41]

هر کس زیاد استغفار کند، خداوند برای او از هر اندوهی، گشایشی و از هر تنگنایی، راه خروجی قرار می دهد و روزی می دهد از آنجایی که گمان نمی برد.»

علامه مجلسی می نویسد: «مردی در میان بنی اسرائیل سی و سه سال تمام دعا می کرد که خداوند به او فرزندی کرامت کند؛ امّا دعایش به اجابت نمی رسید تا اینکه به خداوند عرضه داشت:

پروردگارا! آیا من از تو دورم و صدای من به تو نمی رسد یا نزدیکم، امّا دعای مرا مستجاب نمی کنی؟ در عالم رؤیا به او گفتند: تو خدا را می خوانی بازبانی فحاش و دلی دنیا دوست و ناپاک و نیتی دروغ و بدون خلوص. اگر می خواهی دعایت به اجابت برسد، فحش و ناسزا گفتن را ترک کن و دل و نیت خود را برای خدا پاک و خالص گردان! آن گاه دعا کن و به انتظار اجابت باش! او چنین کرد و خداوند متعال در پاسخ دعایش پسری به او عنایت فرمود.»[42] بنابراین، در آستان حضرت دوست باید خود را از صفات زشت پیراسته و به فضائل آراسته کرد تا بتوان بهره ای برد و به مقصود رسید.

ک: تلاش در کسب حلال

نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله نیز در مورد رفع موانع دعا فرمود:

«مَنْ احَبَّ انْ یسْتَجابَ دُعائُهُ فَلْیطَیبْ مَطْعَمَهُ وَ کسْبَهُ؛[43]

هر کس دوست دارد که دعایش مستجاب شود، باید محل غذا و درآمد خود را حلال و پاکیزه کند.»

خداوند متعال انسانهای کسل و تنبل را دوست ندارد و از افراد فعال و خدوم و پرتلاش راضی است و آنان را می ستاید. بنابراین، کسانی که بدون کار و تلاش می خواهند به دعا متوسل شوند و گره های زندگی شان را باز کنند، کاری عبث و بیهوده انجام می دهند.

حضرت صادق علیه السلام فرمود: «برخی افراد هرگز دعایشان مستجاب نخواهد شد.» و از جمله فرمود:

«رَجُلٌ جَالِسٌ فِی بَیتِهِ یقُولُ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فَیقَالُ لَهُ أَلَمْ آمُرْک بِالطَّلَبِ؛[44]

مردی که در خانه اش نشسته و مدام می گوید: خدایا! به من روزی عطا کن! به او گفته می شود:

آیا تو را به طلب روزی [حلال] فرمان نداده ام!»

ل: امید به اجابت

انسان نیایشگر باور عمیق دارد که پناهگاه او قدرتی لایزال است که سخن او را می شنود و از دل پر دردش آگاه و به راه و روش نجات وی کاملًا دانا و قادر است و در کلام نورانی خود فرموده است: «وَإِذا سَأَلَک عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»؛[45] «ای رسول ما! هرگاه بندگان من از تو در مورد من سؤال کنند، بگو: من [به آنان ] نزدیکم و دعای دعاکننده را هرگاه مرا بخواند، پاسخ می گویم.»

و در جای دیگر، خداوند متعال بندگان را از یأس و نا امیدی بر حذر داشته و آن را مساوی با کفر دانسته، می فرماید: «لا تَیأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا ییأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ»[46]؛ «از رحمت و الطاف خداوند مأیوس نشوید که فقط کافران از رحمت خدا مأیوس می شوند.»

امام باقر فرمود: «پدرم در دعا اصرار و پافشاری می کرد و آن قدر یا رب یا رب می گفت که نفسش بند می آمد و دوباره دعا را از سر می گرفت.»[47] طبق این اعتقاد وحیانی، دعایی که از دل دردمند مشتاق می تراود، بدون تردید مورد توجه حضرت باری تعالی قرار می گیرد و انسان دعا کننده هرگز نباید از نتیجه آن ناامید و مأیوس باشد و بر آورده نشدن حاجات هم نشانه بی اثر بودن دعا نیست، بلکه بهره های معنوی و مادّی متعددی را برای فرد دعا کننده به ارمغان می آورد.

امام صادق علیه السلام فرمود: «انسان مؤمن گاهی دعا می کند و رفع نیازهایش را از خداوند می طلبد، امّا خداوند به فرشتگانش می فرماید: پاسخ او را به تأخیر اندازید؛ زیرا من صدای عاشقانه و دعای خالصانه اش را دوست دارم. در روز قیامت خداوند خطاب به این بنده اش می گوید: بنده ی من! مرا خواندی و من پاسخ تو را دیر دادم و امروز پاداش آن دعای تو این قدر است.»

امام صادق علیه السلام در ادامه افزود: «آن بنده ی مؤمن وقتی عنایات بی کران الهی را ببیند، از ته دل آرزو می کند که ای کاش در دنیا دعاهایش مستجاب نمی شد و خواسته هایش برآورده نمی گردید!»[48]

م: اصرار در دعا

و امام باقر علیه السلام نیز بر اینکه در مقام دعا نباید مأیوس شد و باید آن قدر اصرار و الحاح کرد تا نتیجه گرفت، تأکید ورزیده، می فرماید:

«وَ اللَّهِ لَا یلِحُّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی حَاجَتِهِ إِلَّا قَضَاهَا لَهُ؛[49]

به خدا سوگند! هرگز بنده ی مؤمن در دعایش به درگاه خداوند بزرگ اصرار و پافشاری نمی کند، مگر اینکه خداوند خواسته اش را بر آورده می سازد.»

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند رحمت کند آن بنده ای را که از خداوند متعال حاجت بخواهد و در خواسته اش اصرار و پافشاری کند؛ چه دعایش مستجاب شود و چه مستجاب نشود.» و آن گاه این آیه را تلاوت کرد: «وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسی أَلَّا أَکونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِیا»[50]؛ «پروردگارم را می خوانم و امیدوارم که در خواندن پروردگارم بی پاسخ و مأیوس نباشم.»[51]

گاهی می شود که خداوند ناله و دعای بنده مؤمن خود را دوست دارد و می خواهد صدایش را همچنان بشنود و با او ارتباط داشته باشد. به همین جهت، اصرار و الحاح و پافشاری در دعا پسندیده و مفید است و از نظر اولیاء الهی امری بسیار مطلوب شمرده می شود. بنده ی پاکدل چه بسا در اثناء دعا ناله و تضرع می کند و چنانچه اخلاصش بر قدسیان ثابت شود و عرشیان آثار و امواج اتصال روحی او را با مبدأ هستی در یابند، امّا دعایش به اجابت نرسد، در آن حال فرشتگان آسمان به حال او گریسته، به خداوند عرضه می دارند: خدایا! پاسخ این نیایشگر نالان را که این همه اصرار دارد، چرا نمی دهی؟

پس ملایک با خدا نالند زار

کای مجیب هر دعا، وی مستجار

بنده ی مؤمن تضرع می کند

او نمی داند بجز تو مستند[52]

تو عطا بیگانگان را می دهی

از تو دارد آرزو هر مشتهی[53]

حق بفرماید نه از خواری اوست

عین تأخیر عطا، یاری اوست

                                                                          

یعنی نیاز او به من، او را از غفلت باز داشته و به محضر من کشانده است. اگر من حاجتش را بر آورم، او از شوق آن دوباره دچار غفلت می شود. اگر چه او با دلی شکسته و سینه ای خسته با خلوص تمام می نالد و دائماً خدا را پناهگاه خود خطاب می کند، اما بگذارید با همین حالت به تضرع و نیایش خود ادامه دهد که حالتی کمیاب است و من آن ناله های و یا ادامه دهد که حالتی کمیاب است و من آن ناله ها و یا رب یا رب هایش را خوش می دارم.

گر بر آرم حاجتش او وا رود

هم در آن بازیچه مستغرق شود

گرچه می نالد به جان یا مستجار

دل شکسته، سینه خسته، گو: بزار

خوش همی آید مرا آواز او

و آن خدایا گفتن و آن راز او

بی مرادی مؤمنان از نیک و بد

تو یقین می دان که بهر این بود[54]

                                                                          

پیشوای ششم علیه السلام در این باره می فرماید: «بنده ی مخلص دعا می کند و خداوند به دو فرشته فرمان می دهد که دعایش را به اجابت رساندم، امّا حاجتش را به او ندهید؛ زیرا شنیدن آواز روحانی او را خوش می دارم، و بنده ی غیر صالح دعا می کند وخداوند متعال به فرشتگان می فرماید: در بر آوردن حاجتش عجله کنید که بانگ او را خوش نمی دارم.»[55] در اینجا مولوی برای توضیح معنای حدیث مثال می زند که:

معمولًا مردم طوطی و بلبل را در قفس می کنند و رها نمی سازند؛ چون صدا و حرکات و رفتارشان را دوست می دارند؛ امّا آیا تا به حال کسی شنیده است که زاغ و جغد و کلاغ را هم در قفس نگه دارند؟

طوطیان و بلبلان را از پسند

از خوش آوازی قفس در می کنند

زاغ را و جغد را اندر قفس

کی کنند؟ این خود نیامد در قصص[56]

                                                                          

بر این اساس، خداوند متعال اصرار و التماس بندگان صالح خود را دوست دارد و می خواهد آنان به واسطه نیازی که دارند بیشتر به حضورش بار یابند و دعا کنند.

پی نوشت ها

[1] بقره/ 115.

[2] فاطر/ 15.

[3] كشتزار، زراعت.

[4] مثنوى، دفتر سوم، ص 183.

[5] جامع الاخبار، تاج‏الدين شعيرى، نشر رضى، ص 111.

[6] عوالى اللتالى، ابن ابى‏جمهور احسائى، چاپ سيدالشهداء، قم، ج 1، ص 39.

[7] امالى، شيخ محمد بن حسن طوسى، موسسه بعثت، ص 693.

[8] علق/ 6 و 7.

[9] شورى/ 20.

[10] حلية الاولياء، ابونعيم اصفهانى، ج 8، ص 138.

[11] نهج البلاغه، نشر ائمه عليهم السلام حكمت 112.

[12] قصص/ 24.

[13] خصال، شيخ صدوق، نشر اسلامى، ج 1، ص 12.

[14] من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق، نشر جامعه‏ى مدرسين، ج 2، ص 542.

[15] بلد الامين، ابراهيم كفعمى، چاپ سنگى، ص 422.

[16] مواهب الرحمن، سيد عبدالاعلى موسوى سبزوارى، موسسه اهل بيت عليهم السلام ج 5، ص 77.

[17] وسايل الشيعه، شيخ حر عاملى، موسسه آل البيت عليهم السلام، ج 7، ص 72 و 73.

[18] همان.

[19] اعراف/ 29.

[20] لقمان/ 32.

[21] غافر/ 65.

[22] اقبال الاعمال، سيد بن طاوس، دارالكتب الاسلاميه، ص 687.

[23] همان ص 349.

[24] ديوان فروغى بسطامى، غزل نهم.

[25] مصباح المتهجد، شيخ طوسى، موسسه فقه الشيعه، بيروت، ص 583.

[26] صحيفه نور، حضرت امام خمينى، سازمان انتشارات انقلاب اسلامى، 1376 ش، ج 13، ص 34.

[27] الذاريات/ 56.

[28] ارشاد القلوب، ديلمى، نشر شريف رضى، قم، 1412 ق، ج 1، ص 148.

[29] وسائل الشيعه، ج 7، ص 30.

[30] فصلت/ 51.

[31] يونس/ 12.

[32] وسائل الشيعه، ج 7، ص 31.

[33] همان، ص 26.

[34] همان، ص 28.

[35] همان، ص 39.

[36] همان، ص 41.

[37] مريم/ 48.

[38] وسائل الشيعه، ج 7، ص 27.

[39] مصباح كفعمى، ص 555.

[40] هود/ 3.

[41] وسائل الشيعه، ج 7، ص 177.

[42] حيوة القلوب، علامه مجلسى، نشر اسلاميه، ج 1، ص 484.

[43] عده الداعى، احمد بن فهد حلى، موسسه حكمت، قم، ص 128.

[44] اصول كافى، باب من لا تستجاب دعوة، ح 2.

[45] بقره/ 186.

[46] يوسف/ 87.

[47] بحار الانوار، علامه محمدباقر مجلسى، موسسه الوفاء، بيروت، 1403 ق، ج 90، ص 235.

[48] وسائل الشيعه، ج 7، ص 62.

[49] عده الداعى، ص 202.

[50] مريم/ 48.

[51] وسائل الشيعه، ج 7، ص 57.

[52] پناهگاه.

[53] حاجت خواه.

[54] مثنوى معنوى، دفتر ششم، سبب تاخير اجابت مؤمن، بيت 4237.

[55] الكافى، ج 2، ص 489.

[56] همان، شرح جامع مثنوى معنوى، كريم زمانى، نشر اطلاعات، تهران، 1382، دفتر ششم، ص 1092.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *