شعر با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در اربعین

شعر با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در اربعین

خانه / ویژه نامه / ویژه نامه های مناسبتی / ویژه نامه اربعین / اشعار ویژه اربعین / شعر با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در اربعین

شعر با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در اربعین

شعر با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در اربعین

آخر نگشت دیدن روی تو قسمتم
لابد نبود دیدن رویت لیاقتم

لایق نبود و نیست به مولا رسد فقیر
شرمنده ام که نیست جز این استطاعتم

من خود ز هجر بار ملامت کِشم ، بیا
ای دل مکن به پیش رقیبان ملامتم

” اَمَّنْ یُّجیب ” خواندم و گفتم بیا ، کنون
در انتظار لحظه ی سبز اجابتم

بر لحظه های وصل تو دلبسته می شوم
گاهی که اشک بر تو رساند ارادتم

رخصت دهید تا که بیایم حضورتان
رخصت دهید ، گرچه لبالب ز خجلتم

رخصت دهید مثل شما گریه ها کنم
در اربعین درد که غرقِ مصیبتم

از شهر شام قافله آمد شکسته دل
من خونجگر ز داغ جگرسوز عترتم

اکنون رسید قافله ، زینب به همرهش
زینب که گفت ؛ خسته من از این اسارتم

گفت ای حسین آمده زینب به کربلا
آمد ولیک داغ تو بشکسته قامتم

این چادر سیاه شده احرام زائرت
این سیل اشک ، عطر و گلاب زیارتم

رأس تو را به نیزه نظر کرده ام ، هنوز
خون می چکد ز دیده ز داغت به صورتم

ما را اسیر کرده و بردند سوی شام
دلخسته از این همه ظلم و شقاوتم

طفلی سپرد گوشه ی ویرانه جان خود
در سینه سوخت از غم او صبر و طاقتم

گشتم رسول نهضت سرخ تو را به دهر
پایان نیافت بعد تو حتّٰی رسالتم

در کربلا خزان شده “یاسر” امید من
در خون شکفت چون که بهار طراوتم

شاعر:حاج محمود تاری

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *