شعر در سوگ حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم

شعر در سوگ حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم

رايت شريعت را، نوبت نگونسارى ‏ست

روز غربت اسلام، روز وحشت دي ن‏ست

 شاهد حقيقت را، هر دو چشم حقْ‏بين خفت

آهِ بانوى كبرى همچو شمع بالين‏ ست

شعر در سوگ حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم

شعر در سوگ حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم

ماتم جهانسوز خاتم النّبيّين ‏ست؟

 يا كه آخرين روز صادر نخستين‏ ست؟

روز نوحه قرآن در مصيبت طاهاست

 روز ناله فرقان از فراق ياسين‏ ست

 خاطرى نباشد شاد در قلمرو ايجا

آه و ناله و فرياد در محيط تكوين‏ ست

كعبه را سزد امروز، رو نهد به ويرانى

زانكه چشم زمزم را سيل اشك خونين‏ ست

 صبح آفرينش را، شام تار باز آمد

 تيره، اهل بينش را ديده جهان بين‏ ست

رايت شريعت را، نوبت نگونسارى ‏ست

روز غربت اسلام، روز وحشت دي ن‏ست

 شاهد حقيقت را، هر دو چشم حقْ‏بين خفت

آهِ بانوى كبرى همچو شمع بالين‏ ست

هادى طريقت را، زندگى به سر آمد

گمرهان امّت را سينه‌‏يى پر از كين‏ ست

 شاهباز وحدت را، بند غم به گردن شد

كركس طبيعت را، دست و پنجه رنگين ‏ست

شد هماى فرّخْ ‏فر، بسته بال و بى‏ شهپر

عرصه جهان يكسر، صيدگاه شاهين‏ ست

خاتم سليمان را اهرمن به جادو برد

مسند سليمانى، مركز شياطين‏ ست

شب ز غم نگيرد خواب، چشم نرگس شاداب

ليك چشم هر خارى، شب به خواب نوشين‏ ست

 پشت آسمان خم شد زير بار اين ماتم

چشم ابر پر نم شد در مصيبت خاتم

شاعر:(علّامه شيخ محمّد حسين غروى اصفهانى (مفتقر))

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *